من با این پسر حرف گوش نکن چکار کنم!

سلام به همه دوستان عزیز
بعد از اعلام نتایج آزمون آزاد مشخص شد پسر من پزشکی کرمان قبول شده.
الان ساز اینکه نمیخوام و نمیرم و اونجا دوره و... رو کوک کرده.البته به من حرفی نزده به مادرش گفته بود به من بگه.طی صحبتی که داشتیم گفت میخواد برای سال دیگه بخونه.ولی من میدونم اگر باد زیر کله ش خورد به قول معروف دیگه درس نمیخونه الان هم اگر قبول شده بخاطر این بوده دروس مدرسه توی ذهنش باقی مونده بودن.نظر من این بود ثبت نامش رو انجام بده بعد برای تکمیل ظرفیت تهران یا اطراف تهران رو انتخاب کنه اگر هم که نشد درسش رو بخونه دیگه.
این در صورتی هست که از شنبه باید دنبال کارهای ثبت نام آقا باشیم من باید کارم رو تعطیل کنم کرمان بریم برای ثبت نام.الان کلی اعصاب من و خانمم رو به هم ریخته.
من نمیدونم این بچه چرا آنقدر اذیت میکنه خدا ما رو نجات بده.
چطوری راضیش کنیم این شکلی به شانسش پشت پا نزنه

به نظر من بهترین راه اینه که ببریدش پیش یه مشاور تحصیلی تا براش توضیح بده که اگه الان پا نشی بری دانشگاه امکان داره سال بعد تنبلیت بشه و نتونی قبول شی. از اونجایی که قبولی در رشته پزشکی هم خیلی سخته واقعا هم امکان این خیلی زیاده که نتونه سال بعد قبول بشه.
همون کرمان هم مشکلی نداره.بعضی از دوستان من در همون مناطق درس خوندن و الان وضعیت بسیار بسیار مناسبی دارن. حتما ببریدش مشاور تحصیلی که دیگه اگه حرف شمارو قبول نداره، حرف یه متخصص رو قبول بکنه.
چیز خاصی نیست.یکم توجیحش کنید خودش پا میشه میره کرمان |tonguesmiley|

مشاور رو هفته پیش با مادرش رفته بودند وقتی برگشت گفت چرت و پرت گفته درصورتیکه همسرم عنوان کرد خیلی مشاور خوبی بود.الان که داره برای ثبت نام بازی درمیاره ما اصلا توی انتخاب رشته دبیرستان هم دخالتی نکردیم یعنی تصمیمی بود که اون گرفته که حالا بخواهد این اداها رو دربیاره.صبح خانمم میگفت دست رویش بلندنکن من صحبت میکنم راضیش میکنم.فکرکرد میخواهم بزنمش آنقدر که عصبانی بودم از کارها و حرفهایش.گفتم نه چرا بزنم مگه برای من درس میخونه برای آیندش هست اگر هم من دارم حرصش رو میخورم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط siavash_en

مشاور رو هفته پیش با مادرش رفته بودند وقتی برگشت گفت چرت و پرت گفته درصورتیکه همسرم عنوان کرد خیلی مشاور خوبی بود.الان که داره برای ثبت نام بازی درمیاره ما اصلا توی انتخاب رشته دبیرستان هم دخالتی نکردیم یعنی تصمیمی بود که اون گرفته که حالا بخواهد این اداها رو دربیاره.صبح خانمم میگفت دست رویش بلندنکن من صحبت میکنم راضیش میکنم.فکرکرد میخواهم بزنمش آنقدر که عصبانی بودم از کارها و حرفهایش.گفتم نه چرا بزنم مگه برای من درس میخونه برای آیندش هست اگر هم من دارم حرصش رو میخورم.

---

سلام
اینکه میفرمایید پشت پا به موقعیتش میزنه درسته !
چون اینکه سال دیگه هم بتونه پزشکی قبول شه؟به ریسکه!

و البته شهر کرمان اونطور که من شنیدم کمی نگرانی هم داره اونجا تنهایی از پس خودش بربیاد.
ولی برای راضی کردنش نمیتونید اصرار کنید چون ممکنه تو غریبی شهر و سختی درسها جابزنه و شما رو مقصر بدونه هر چند که اول و اخر هدفش پزشکی باشه.

پس با ترتیب دادن یه مهمونی یا دعوت کردن دوستاش که پزشکی قبول نشدن ، با تعریف و تبریک دیگران و همسالانش و دیدن غبطه اونها ،این انگیزه رو توش بوجود بیارین تا خودش تصمیم بگیره و شما اصرار نکرده باشینش.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ghazal1

سلام
اینکه میفرمایید پشت پا به موقعیتش میزنه درسته !
چون اینکه سال دیگه هم بتونه پزشکی قبول شه؟به ریسکه!

و البته شهر کرمان اونطور که من شنیدم کمی نگرانی هم داره اونجا تنهایی از پس خودش بربیاد.
ولی برای راضی کردنش نمیتونید اصرار کنید چون ممکنه تو غریبی شهر و سختی درسها جابزنه و شما رو مقصر بدونه هر چند که اول و اخر هدفش پزشکی باشه.

پس با ترتیب دادن یه مهمونی یا دعوت کردن دوستاش که پزشکی قبول نشدن ، با تعریف و تبریک دیگران و همسالانش و دیدن غبطه اونها ،این انگیزه رو توش بوجود بیارین تا خودش تصمیم بگیره و شما اصرار نکرده باشینش.

---

منم قلبا راضی نیستم کرمان باشه بخاطر یک سری مسائلی که آنجا وجود داره ولی میگم ثبت نامش رو انجام بده و تکمیل ظرفیت رو شرکت کنه.اگر جای بهتر نشد حالا بک ترم اونجا باشه نخواست بک ترم هم مرخصی بگیره برای سال بعد بخونه نه اینکه اصلا نخواد ثبت نام کنه بالاخره راه زیاد هست.اصلا این حرکتش با عقل جور درنمیاد.
به نظر همسرم دوستانش تاثیر روی اون گذاشتند.
پیشنهاد شما هم قابل تامل بود