پاسخ : میشه لطفا کمکم کنید
سلام عسيسم...
خوب گاهي مشكلات زندگي انقدر پررنگ ميشه كه پدرو مادرا كم ميارنو به دليل فشار عصبي كه بهشون وارد ميشه افسرده ميشن...
بهتره با مادرت راحت باشي و باهاش در مورد اين موضوع صحبت كني...
خوبه كه يادش بيفته كه توام بزرگ شدي و ميتونه برات به عنوان يه مادر درد دل كنه...
بهتره براي نگه داشتن انرژي خودت كلاساي ورزشي و سرگرميهاي نشاط اوري مثل رقص ديدن فيلمهاي كمدي رفتن به مجالس دوستانه دور همي و...انجام بدي
بيشتر با دوستايي كه قابل اعتماد پدر هستن رفتو آمد كن و به هر نحوي كه شده كمتر تو خونه تنها بمون...
پاسخ : میشه لطفا کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
zbahane
سلام عسيسم...
خوب گاهي مشكلات زندگي انقدر پررنگ ميشه كه پدرو مادرا كم ميارنو به دليل فشار عصبي كه بهشون وارد ميشه افسرده ميشن...
بهتره با مادرت راحت باشي و باهاش در مورد اين موضوع صحبت كني...
خوبه كه يادش بيفته كه توام بزرگ شدي و ميتونه برات به عنوان يه مادر درد دل كنه...
بهتره براي نگه داشتن انرژي خودت كلاساي ورزشي و سرگرميهاي نشاط اوري مثل رقص ديدن فيلمهاي كمدي رفتن به مجالس دوستانه دور همي و...انجام بدي
بيشتر با دوستايي كه قابل اعتماد پدر هستن رفتو آمد كن و به هر نحوي كه شده كمتر تو خونه تنها بمون...
ممنون از راهنماییت عزیز دلم من بیشتر از هر چیزی نگران اینم که مادرم افسرده شده باشه وگرنه کلا عادت دارم تنهایی همه چیزو تحمل کنم...
پاسخ : میشه لطفا کمکم کنید
اين مسئله با نگراني حل نميشه عزيزم...
اگه احساس ميكني فقط اين روزا بي حوصله و عصبي و كسل شده كنارش باش...
سخت گيرياشو به دل نگير...
باهاش حرف بزن...
به زورو با گفتن مامان اگه منو دوست داري جون منو جون آبجي ببرش بيرونو بگردونش ببرش استخرو در مورد اين احوالش باهاش صحبت كن...
اگه بفهمه كه انقدر بزرگ شدي كه مشكلاتو درك كني مطمعن باش هميشه تنها سنگ صبورش تو ميشي...