شما به من بگید جه کار کنم با فرزتد پسری که دارای همسر و فرزند است کلیه امکانات زنگدی خوب خانه و ماشین را برای او فراهم کردم خانم و وخودش دارای شغل میاشد ولی مرتبا غر میزند با من و پدرش که در سن میانسالی می باشیم ناسازگاری دارد حسود است و خلاصه ا ب حوش از گلویمان نمی گذارد پایین برود از عروسم راضی هستم ولی از فرزنم نه ولی با همه این اوصاف نگرانش هستم دارای فزند پسردانشجوی دیگری می باشم
باسلامنوشته اصلی توسط kjma23
به مشاور خوش آمديد
در رابطه با موضوعى كه مطرح كرديد، سؤالاتى در جهت روشنتر شدن مشكل از شما دارم:
آيا فقط همين دو فرزند پسر رو دارين؟
زايمانتون سر ايشون طبيعى بوده يا سزارين؟ مشكل خاصى در دوران نوزادى نداشته؟
پسرتون چند سال داره؟
آيا در دوران مجرديشون هم رفتارهاش همينطورى بوده؟
مشكل ديگه اى توى رفتارهاش نداره؟
بيمارى خاصى؟
كيفيت روابط عاطفيش با همسرش چطوره؟ همسرش ازش راضيه؟
منظورتون از اينكه غر ميزنه و حسوده چيه؟
لطفا كمى بيشتر برامون توضيح بدين تا بتونيم كمكتون كنيم
باز هم سلام از اینکه نامه من را خواندید متشکرم در پاسخ به سوالات شما باید بگویم که فرند من 27 ساله می باشد دو تا فرزند دارم که در مورد فرزند اولم شرح حالش را گفتم او با زایمان طبیعی بدنیا امده من مغلم هستم که به تازگی باز نشسته شدم پدرش هم بازنشسته می باشد او مشکل اخااقی ندارد باید ذکر کنم تقریبا رشته نحصیلی او مانند خود شماست ارباب رجوع اورا دوست دارد رئیس راضی می باشد در مورد همسرش باید بگویم با انتخاب خودش و رضایت کامل خانواده در سن 22 سالگی ازدواج کرد همسرش تقریبا یه ساز است ولی گاعی از غر زدن های زیادش خسته می شود باید بگویم از نو جوانی پر توق� �و بلند پرواز بود او دوست ددارد کارهایش به هر صورتی که شده از همه جلو تر باشد خداوند خیلی یبه او لطف و کرم کرده باور کنید خیلی زود به همه چیز می رسد شکست در کارها خیلی کم داشته ولی همیشه از خودش ناراضی می باشد با پدرش بسیار ناساگار است و همدیگر را درک نمی کنند با فامیله اصلا معاشرت نمی کند حتی مارا هم از این کار معذور می دارد هر روز به بهانه ای با یکی از اقوام بد وبیراه می گوید یا جلوی خودشان یا در غیاب بخدا گا هی از طرز تفکرش خسته می شوم در بیرون از خانواده در بین همکاران وجه خوبی دلرد ولی در بین فامیلها وجه خود را از دست می دهد مرنبا می گوید شما برای من کار نکردید ولی به خدا در بین اقوام از کارهایی که براش کردهام همه حسرت اورا می خورند دوست داره تا جیزی را اراده کند برایش فراهم شودهمه را بد و خود را خوب می داند و می گوید من درست می گویم بیماری در ظاهر ندارد به پزشک و مشاوره مراجعه نمی کند کمی از حد معمول دارای اضافه وزن است که بازهم اقدام نمی کند دارای یک فرزند دختر یک ساله می باشد که بسیار زیبا است دلم می سوزد و می خواهم زندگی سالم و بدون دغدغه داشته باشد و من هم ددیگر غصه اورا نخورم و فرزند دیگرم بیشتر رسیدگی کنم در ضمن پدر بسیار ساده و خوبی دارد که به فکر اینده بچه ها بوده و هست ولی او اصلا � ���ندارد درمور خسادتش هم بگویم او دوست دارد که به خواسته های خود زودتر از همه برسد در بعضی کارها پشتکار خوبی دارد ولی در خانواده کمک کار نیست ولی دوست دارد ما برایش همه کار بکنیم زود عصبانی میشود و زود جیزی را می شکند و پرت می کند
از مشاوران عزیز خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید
سلام شوهر من بددله ..خیلی اذیتم میکنه میگه وقتی میری جایی از من اجازه بگیر عروسی یا هر مهمونی از سمت فامیلمو نمی زاره برم خونه خواهرم نمی زاره چون از شوهر خواهرم بدش میاد وباهم دعوا کردن ومیگه تا وقتی ما عقدیم خواهرت با شوهرش حق نداره بیاد خونه شما بخوابه چون خونه کوچیکه .در کل بد دله تازه با هزار جور خواهشو تمنا گذاشته من لیسانسموبگیرم چیکار کنم عاصی شدم هر وقت شوهرخواهرم با خواهرم میان خونمون من همش استرسو اضطراب دارم همش خواهرم شوهرمو فحش میده ومن اگر چیزی در جوابش بگم هزار جور گله وشکایت به مامان وبابام میکنه که من خجالت نمیکشم که جواب بزرگترمو میده توی منگنه قرار گرفتن همه میگن تو عرضه نداری شوهرتو درست کنی تو مقصری ...دارم دیونه میشم فشار عصبی زیادی بهم وارده ...لطفا راهنماییم کنید
سلام،میخواستم جهت داشتن زندگی شاد وهدفمند ومعنوی البته در حد ایده آل منظورمه،برا یه دختر خانم ازتون راهنمایی بگیرم کنید؟
دوست عزیز از این آدرس وارد بشید و متناسب با سوالتون گروه/انجمنی رو انتخاب کنید
1- انجمن متناسب و همخوان با سوالتون باشه
2- از عنوان مناسب برای موضوع استفاده کنید ...
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟