با سلام دختری 26 ساله هستم در حال حاضر مشغول کار می باشم و 2 خواهر که از من بزرگترند دارم که یکی از آنها 33 سال و دیگری 36 سال دارد. آنها نیز به مانند من مجرد هستند و و اما مشکلی که برای من ایجاد شده این است که من 6 ماه با پسری آشنا شده ام و همیشه حرف هایمان در مورد ازدواج و امثال آن بود . کم کم رابطه جنسی بین ما شکل گرفت و در همین میان باعث شد که من بکارتم را از دست بدهم اما بعد از این جریان این آقا گفتند که قصد ازدواج نه تنها با من بلکه با هیچ دختری را ندارند و اینکه این رابطه دو طرفه بوده و خودتم خواستی و اینکه تو که با پسر دوست شدی باید فکر این مسائل را هم می کردی ولی اگر این موضوع اذیتت می کنه می تونی ترمیم کنی خلاصه اینکه الان شدیدا با خودم درگیرم و با اینکه یک ماه ازان جریان می گذره ولی یک روز آرامش ندارم. اول با خودم تصمیم گرفتم قید ازدواج روبرای همیشه بزنم و چون از لحاظ اجتماعی و تحصیلی در موقعیت خوبی هستم تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم . از طرف دیگر می گم خواهرای من که اینقدر خوب بودن و ایده آل ازدواج آنها هم که ازدواج نکردن و معلوم نیست اصلا در طالع من ازدواج باشه یا نه و از طرف دیگر میگم حالا که خودش قبول داره برم ترمیم کنم از طرف دیگر میگم بذارم اگر موقعیت ازدواجی واسم پیش اومد برای ترمیم اقدام کنم. واقعا درمانده شدم لطفا راهنماییم کنید در ضمن در مورد این موضوع نتونستم با هیچ کس دیگه صحبت کنم و این موضوع بس که ذهنمو درگیر کرده تمام ابعاد زندگی ام را احاطه کرده است و بدترین موضوعی که داره عذابم می ده اینه که همه کسانی که منو میشناسن به خوبی و پاکی ازم یاد میکنن و وقتی آنها این موضوع را مطرح میکنند از خودم خجالت می کشم. کمکم کنید که بتونم بهترین تصمیم را بگیرم