نقل قول:
نوشته اصلی توسط
snowqueen
نمیدانم چطور شده ک کاملا از زندگی خسته شدم!!
من قبلا ب پسری علاقه مند بودم ک فامیل بودیم و با هم در تماس بودیم همه میگفتند او هم من را دوست دارد اما من اون ن رو از خودم دور کردم و باهاش قهر کردم چون فکر میکردم ب دردم نمیخوره
من از بچگی با یکی از دوستای صمیمیم بازی میکردم و من همیشه نقش پسر رو داشتم، عموما بازی های ما نقاط خوبی نداشت و من بارها لب اون دختر رو میبوسیدم یا...
خب من توی مدرسه هم مشکلاتی دارم
وقتی دخترها از جلوم رد میشند گاهی ممکنه ک کاملا ازخود بیخود بشم و برم بغلشون کنم!
علاوه بر این من عصبی هستم و همه ی معلم ها و بچه ها با من مشکل دارن. شایان ذکر است ک هیچ علاقه ای ب جنس مخالف و روابط جنسی ندارم و ب جای اون از بغل کردن و... دخترا لذت میبرم
همینطور من خودارضا هم هستم
علاقه به هم جنس رو کنار بزارید چون در اینده بخوایید ازدواج کنید دچار مشکل می شید،خود ارضایی هم ترک کنید اروم آروم چون بعد از ازدواج خیلی مسائل برای شما پیش میاد