پاسخ : داستانک؛ دکتر حسابی
متاسفانه معلمی تو ایران جز مشاغلی هست که بهش اهمیت نمیدن . تو کشور کره جنوبی معلمی از مشاغل مهم هست و هر کسی نمی تواند معلم شود. بخشی از تربیت افراد جامعه تو دستان معلم ها هست
پاسخ : داستانک؛ دکتر حسابی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرامرز6
متاسفانه معلمی تو ایران جز مشاغلی هست که بهش اهمیت نمیدن . تو کشور کره جنوبی معلمی از مشاغل مهم هست و هر کسی نمی تواند معلم شود. بخشی از تربیت افراد جامعه تو دستان معلم ها هست
دقیقا در ژاپن هم بیشترین حقوق و مزایا مربوط به حیطه تعلیم و تربیت هست
چون معتقدن که اگر معلم آسودگی فکری نداشته باشه نمیتونه دانش آموزای خوبی رو تربیت کنه
بعد تو ایران به بچهاشون میگن درس بخونین که مجبور نشین مثه یه معلم بدبخت بشین!!!
اینو واقعا شنیدم از یکی والدین و خیلی ناراحت شدم که شان معلم انقدر پایینه تو کشور ما که باید ازش فرار کنن به عنوان بدبختی!
پاسخ : داستانک؛ دکتر حسابی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرامرز6
متاسفانه معلمی تو ایران جز مشاغلی هست که بهش اهمیت نمیدن . تو کشور کره جنوبی معلمی از مشاغل مهم هست و هر کسی نمی تواند معلم شود. بخشی از تربیت افراد جامعه تو دستان معلم ها هست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
دقیقا در ژاپن هم بیشترین حقوق و مزایا مربوط به حیطه تعلیم و تربیت هست
چون معتقدن که اگر معلم آسودگی فکری نداشته باشه نمیتونه دانش آموزای خوبی رو تربیت کنه
بعد تو ایران به بچهاشون میگن درس بخونین که مجبور نشین مثه یه معلم بدبخت بشین!!!
اینو واقعا شنیدم از یکی والدین و خیلی ناراحت شدم که شان معلم انقدر پایینه تو کشور ما که باید ازش فرار کنن به عنوان بدبختی!
دقیقا موافقم٬ متاسفانه همینطوره؛
معلم که هیچ٬ سیاستهای آموزشی که در تأثیر مستقیم روی دانش آموز هست در وضعیت اسفناکیه.
آموزش و پرورش ایران سال هاست که تبدیل به چرخ گوشتی شده است که کودکان ایرانی را در 6 یا 7 سالگی تحویل می گیرد و بعد از 12 سال، موجوداتی خرد شده تحویل جامعه می دهد که عمدتاً فاقد توانایی زندگی هستند، ببینید:
- از همان ابتدا، آموزش های دینی در وسیع ترین سطوح به دانش آموزان ارائه می شود و هزاران میلیارد تومان در هر سال، صرف این مقولات می شود.
خروجی آن همه تعلیمات دینی را در جامعه خودتان ببینید و قضاوت کنید!
- از همان اول ابتدایی، به دانش آموزان خواندن و نوشتن یاد می دهند و در مقاطع بالاتر، نهاد و گزاره و موصوف و صفت و قافیه و ردیف و ... به آنها یاد می دهند ولی بیش از 50 درصد از فارغ التحصیلان، از نوشتن یک نامه عادی اداری عاجزند.
- این همه خرج مادی و معنوی می کنند و تاریخ و جغرافیا و علوم و ریاضی و هندسه و ... به ذهن بچه ها تحمیل و تزریق می کنند ولی کافی است چند سوال ساده تاریخی یا جغرافیایی یا یک مسأله ساده ریاضی به دیپلمه های این نظام آموزشی بدهید تا ببینید اطلاعات عمومی شان چقدر نازل است و اکثرشان بدون ماشین حساب نمی توانند یک تقسیم ساده را انجام دهند!
- سال های سال، دو زبان عربی و انگلیسی را هر هفته و هر هفته به دانش آموزان تعلیم می دهند و مدام امتحان می گیرند و در کنکور هم ضریب ویژه ای برایشان در نظر گرفته اند اما کدام دانش آموز به صرف کلاس های مدرسه، می تواند یک صفحه از روزنامه انگلیسی را -که حاوی لغات تخصصی هم نیست- بخواند یا بتواند از عهده مکالمات روزمره عربی برآید؟!
آنچه در چند بند وفق آمد ، ناظر به آموزش هایی است که داده می شود و ثمری ندارد، حال بماند آنچه به بچه ها یاد نمی هند: مهارت های زندگی، امید،خلاقیت، مذاکره، قدرت حل مسأله، مدارا، تعاملات اجتماعی و ... .
به همه این فجایع بیفزایید فضای حاکم بر نظام آموزشی را که آمیزه ای از استرس، اضطراب، تحقیر، تولیدحس ناتوانی در بچه ها، ایجاد ارزش های کاذب در دانش آموزان و خانواده هاست، فضایی که نه تنها بچه ها قربانی بی چون و چرای آنند، که خود معلمان نیز در این فضای مندرس، در رنج دائمی اند