زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام موجب بیدار شدن ارزش هاى اصیل انسانى در وجود انسان و حاکمیت روح بندگى و آرامش قلب انسان است.
آثار روان شناختى زیارت در سلامت روانى و زندگى انسان- بخش اول
آثار فردی زیارت
چکیده
از جمله مناسک دینى مسلمانان، از زمان بناى خانه کعبه، زیارت است. ازآنجاکه اسلام مکتبى جامع و واقع گرا بوده و به همه جوانب نیازهاى انسان، اعم از دنیایى و آخرتى، جسمى و روحى، عقلى و فکرى، احساسى و عاطفى، فردى و اجتماعى توجه کرده است، برخى از اندیشمندان بر این باورند که زیارت تأثیر انکارناپذیرى بر سلامت روح و جسم زائر دارد. سازوکار این تأثیر را مى توان این گونه تبیین کرد: چون زیارت ترکیبى از گرایش و شناخت بوده و خاستگاه اصلى آن در قلب انسان است، از این طریق شوق و اراده انسان را جهت داده، تأثیراتى بر رفتار انسان مى گذارد.
در پژوهش حاضر، ضمن تعریف «زیارت»، اماکن زیارتى و اشاره به الگوهاى روان شناسى، با تجزیه و تحلیل مبانى روان شناختى زیارت و تأثیرات شناختى، عاطفى و رفتارى آن، به آثار محیط هاى مذهبى در رشد روحى و روانى، آرامش، تقویت امید، کاهش اضطراب، زمینه سازى براى توبه، کاهش جرم و انحراف، حمایت اجتماعى و الگوپذیرى در انسان اشاره شده است.
کلیدواژه ها: زیارت، سلامت روانى، آثار فردى، آثار اجتماعى، شناخت، رفتار.

مقدّمه
نگرانى هاى روحى و روانى بشر امروز فراوان شده و فرهنگ انسان ساز قرآن کریم و تعالیم آسمانى براى دورى از آن و غلبه بر مشکلات، نسخه اى شفابخش ارائه مى دهد که اگر بشر به آن عمل کند بهترین درمان است. به تعبیر قرآن کریم أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد: 28)؛ آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام بخش دل هاست.
ارتباط با خدا از طریق حضور در مکان هاى مذهبى و زیارت حضرات معصومین علیهم السلام، انسان هاى کاملى که براى بشر در هر دوره و زمان به عنوان الگوى نیکو از سوى خداوند معرفى شده اند، مى تواند شفابخش دل هاى بیمار انسان ها باشد. زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام موجب بیدار شدن ارزش هاى اصیل انسانى در وجود انسان و حاکمیت روح بندگى و آرامش قلب انسان است، و این آرامش و اطمینان قلبى لازمه حیات بشر است. زیارت، تلاوت قرآن و دعا آثارى در حفظ بهداشت و سلامت روانى و حتى درمان اختلالات دارد. زائر با اعتقاد به حیات و حضور ائمه اطهار علیهم السلام در زیارتگاه، ارتباط قلبى پیدا مى کند. در اذن دخول به حرم ائمه اطهار علیهم السلامآمده است: اللّهم انّى اَعتقدُ حرمَة صَاحبِ هَذاالمَشهدِ الشَریفِ فِى غَیبتهِ کَما اعتقدُها فِى حَضرِتهِ وَ اعلَمُ انَّ رسوُلکَ وَ خُلفَائکَ أحیاءٌ عِندَکَ یرزَقُونَ یرونَ مَقامِى وَ یسمَعُونَ کَلامِى وَ یردُونَّ سَلامِى... (قمى، 1387، ص 530)؛ خداوندا، من به حرمت این خانه و این حرم شریف در غیبت و مماتش معتقدم؛ چنان که در حضور و حیات او، و البته مى دانم که پیامبر تو و جانشینانش همه نزد تو زنده اند و روزى مى خورند و مقام مرا نزد قبر مطهر خود مى بینند و سخن مرا مى شنوند و سلام مرا پاسخ مى دهند.
تبیین کارواژه هاى کلیدى
1. زیارت
الف. در لغت:
1. زیارت از ریشه زور به معناى میل به چیزى است (ابن فارس، 1411ق، ص 36).
2. زیارت از زار ـ یزور ـ زیارة ـ مزارا ـ زورا به معناى ملاقات کردن و به دیدار کسى رفتن آمده است (راغب اصفهانى، بى تا ص 221).
3. زوریعنى: میانه سینه یا دوسوى آن تادو شانه یا محل التقاى اطراف استخوان هاى سینه (سیاح، 1382، ص 653).
ب. در اصطلاح:
1. زیارت حضورزائرنزدمزوراست(رازى،138 9،واژه زور).
2. زیارت در اصطلاح دینى، تمایلى است که افزون بر میل و حرکت حسى، قلب، هم نسبت به زیارت شونده گرایش جدى پیدا کند و هم با اکرام و تعظیم قلبى و انس روحى همراه باشد (طریحى، 1408ق، ص 305).
3. تنها نمونه اى که قرآن کریم این واژه را در این معنا استعمال کرده، زرتم در آیه کریمه أَلْهَلکُمُ التَّکَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ(تکاثر: 2) است؛ به معناى ملاقات کردن و روبه رو شدن (مکارم شیرازى و دیگران، 1378، ج 27، ص 276).
4. رفتن به مشاهد متبرکه و بقعه ها، خواندن دعاها و زیارت نامه ها براى تشرف باطنى و حضور قلبى زائر است (دهخدا، 1377، واژه زور).
2. اماکن مذهبى
1. اماکن مذهبى: مکان هایى است که یکى از پیامبران، ائمه اطهار علیهم السلام اولیا، صلحا و حتى یکى از عالمان دین در آنجا مدفون و محل توجه خاص مؤمنان است،

به گونه اى که از کشورها و شهرهاى دیگر به قصد زیارت آن مکان اقدام مى کنند.
2. زیارتگاه مکانى است براى عبادت؛ جایى که افراد مدتى از مادیات و دنیاى فانى چشم پوشیده، با خداى خود راز و نیاز مى کنند، به آرامش فکرى بیشترى مى رسند تا با استفاده از این آرامش، بتوانند به زندگى خود حرکت و پویایى بیشترى بدهند و به تعالى روح برسند (ترکى، 1378، ج 2، ص 717).
3. سلامت روان
سازمان جهانى بهداشت، سلامت روان را عبارت از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردى و اجتماعى و حل مشکلات و تمایلات شخصى به طور عادلانه و مناسب مى داند (میلانى فر، 1376، ص 15).
در روان شناسى، الگوها و تعاریف متفاوتى از بهداشت روانى و سلامت روانى وجود دارد که به اختصار عبارت است از:
1. الگوى پزشکى و روان پزشکى: در این الگو، بهداشت روانى به معناى نبود نشانه هاى بیمارى است. بر اساس این الگو، انسان سالم از حیث روحى کسى است که نشانه هاى بیمارى روانى در او مشاهده نمى شود؛ همان گونه که انسان سالم از حیث جسمانى، کسى است که نشانه هاى جسمى بیمارى، مثل درد، تب و لرز در وى به چشم نمى خورد (میلانى فر، 1376، ص 15).
2. الگوى روان کاوى: از دیدگاه فروید، سلامت روان به معناى سازگارى فرد با خود و با خواسته ها و فشارهاى جامعه است. وى اعتقاد دارد: شخصیت انسان داراى سه ساختار به نام هاى بن است: ایگو که مدیر اجرایى شخصیت بوده و مسئولیتش حفظ تعادل آن است و همواره از طرف اید سوپر ایگو و محیط تحت فشار قرار مى گیرد. چنانچه ایگوى شخص تضعیف گردد قدرت اجرایى و مدیریتى اش را از دست مى دهد و در نتیجه، تعادل شخصیت او به هم خورده، در نهایت، انسان به ناسازگارى مبتلا مى گردد. به عقیده فروید، انسان ناسازگار یعنى: کسى که سلامت روان خود را از دست داده و دچار بیمارى گردیده است (همان، ص 24).
3. الگوى رفتارگرایى: طبق این الگو، سلامت روان به معناى وجود رفتار سازگارانه و نبود رفتار ناسازگارانه است. رفتار سازگارانه رفتارى است که شخص را به اهدافش برساند، و رفتار ناسازگارانه رفتارى است که شخص را از رسیدن به اهدافش بازدارد. بر اساس چارچوب این دیدگاه، انسان سالم کسى است که در جامعه طورى رفتار کند که به اهدافش برسد. حال اهداف چه باشند و جامعه چه جامعه اى باشد، فرق نمى کند و چندان اهمیتى ندارد! بیمار هم کسى است که رفتارش او را به اهدافش نرساند! تلاش و هدف نهایى این الگو و نظام ارزشى آن این است که شیوه هاى رفتار سازگارانه و رسیدن به اهداف را به افراد آموزش دهد. در الگوى رفتارگرایى، اهتمام بر این است که فرد به هدفش برسد. فرقى نمى کند که این هدف خوب باشد یا بد، و در کنارش حق دیگران ضایع شود یا نشود (احمدوند، 1391، ص 8).
4. الگوى انسان گرایى: طبق این الگو، سلامت روان به معناى رشد، شکوفاسازى و تحقق استعدادها و نیروهاى درونى انسان است. از چشم انداز این الگو، انسان سالم کسى است که استعدادهاى خود را شکوفا سازد و به کمال مطلوب برسد. در نظام ارزشى این الگو، هدف و هنر انسان رسیدن به کمال و شکوفاسازى تمام استعدادهاى
ذاتى و درونى اوست. در دیدگاه انسان گرا، انسان با یک سلسله متنوع از استعدادها و نیروها متولد مى شود که روى هم رفته، به طبیعت انسان معروف است. این نیروها عبارتند از: هوش، نیازها و غرایز، معنویات و الهیات، عاطفى بودن، اجتماعى بودن و مانند آن، که بر اساس این الگو، تمام آنها هم سالم هستند و هم مثبت. همه انگیزه انسان و اصلى ترین انگیزه وى نیز شکوفاسازى این نیروهاى سالم و مثبت است. طبق این الگو، هر عاملى که انسان را در سطح ارضاى نیازهاى سطوح پایین نگه دارد و ازخودشکوفایى او جلوگیرى کند اختلال رفتارى به وجود مى آید (همان، ص 9).
این در حالى است که بر اساس دیدگاه اسلام، انسان بماهو انسان ارزشى خنثا دارد و در سایه التزام به ارزش هاى الهى و انسانى صحیح، به منزلت و احترام نایل مى شود. ازاین رو، تنها انسان موحّد و مؤمن است که به خاطر توحید، ایمان و تعهدش، سلامت و ارزش والایى پیدا مى کند. از منظر اسلام، محور و مرکز ثقل همه چیز و همه کس خداوند سبحان و خالق منّان است (میردری************دى، 1388، ص 56).
سلامت روان در قرآن کریم
از نگاه تمامى مسلمانان، قرآن کریم همواره بى بدیل ترین و محورى ترین منبع شناخت، دانش و معارف اسلامى بوده است. با به کارگیرى رویکردهاى گوناگون، مى توان به پردازش و سامان دهى موضع گیرى ها، دیدگاه ها، الگوها و نظریه هاى وحیانى، که ناظر به جهت دهى و هدایت رفتارهاى اختیارى و آگاهانه انسان است، نایل آمد. از میان رویکردهاى موضوعى در مطالعات قرآنى، رویکرد شناختى در قلمرو تعلیم و تربیت و روان شناسى است.
قرآن کریم کتابى است که مستقیما از سوى خداوند براى راهنمایى بشر و به منظور دستیابى به سعادت دنیوى و اخروى نازل شده و به تمام ابعاد روحى و روانى انسان در آیات نورانى قرآن کریم توجه شده است. گرچه به صراحت نمى توان ادعا کرد که واژه هایى همچون سلامت و بهداشت روان در قرآن وجود دارد، ولى وجود مفهوم سلامت و بهزیستى و ابعاد گوناگون وجودى انسان غیرقابل انکار است. آیاتى که درباره شفا بودن قرآن کریم وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ (اسراء: 82) و نفى حزن و اندوه مؤمنان ألا إنَّ أولیاءَ اللّه لَاخَوفَ عَلیهِم وَ لا هُم یحزَنُون (یونس: 62) ذکرشده، گویاى این مطلب است.
قرآن کریم یکى از ویژگى هاى اولیاء اللّه را نداشتن ترس و اندوه و به تعبیر روان شناختى، نداشتن اضطراب معرفى مى کند. از جمله عوامل مؤثر در سلامت روان، توجه بُعد شناختى انسان است که قرآن کریم به عنوان اصیل ترین منبع وحیانى از سوى خداوند براى سعادت بشر و پیش گیرى از بروز نابهنجارى ها و حفظ سلامت روان بر ایجاد شناخت صحیح تأکیدمى نماید(تبرایى،1387،ص 5).
شناخت دقیق آفت هاى فردى و اجتماعى انسان، که در قرآن کریم به آنها اشاره شده، زمینه تعالى انسان سالم و عارى از بیمارى هاى روانى است. بیمارى هایى مانند حسد، گمان بد، و غیبت علاوه بر تخریب جایگاه فردى انسان در اجتماع، موجب ازهم پاشیدگى شخصیت انسان مى شود.
داشتن بینش صحیح نسبت به جهان هستى، طبق دیدگاه قرآنى، مانع بروز افکار و نگرش هاى منفى مى گردد و از لحاظ درونى، مانع بروز یا تشدید اضطراب، تنیدگى و افسردگى در فرد مى شود. همچنین زمینه ابتلا به برخى از بیمارى هاى روان ـ تنى و آسیب هاى جسمانى ناشى از تنیدگى را از بین مى برد (همان، ص 56).
سلامت روان در روایات معصومان علیهم السلام
روایات معصومان علیهم السلام به عنوان دومین منبع معتبر در فرهنگ شیعى، از جایگاه والایى برخوردار است. این ازآن روست که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام دلسوزترین افراد براى امت بوده و حتى در برخى روایات، به عنوان پدران امت ذکر شده اند. بدین روى، آن بزرگواران به تمامى جنبه هاى انسانى توجه خاص داشته و همواره مواردى که سلامت روانى افراد را به خطر مى اندازد متذکر شده اند؛ مانند حسد، غیبت، دروغ، و تهمت.
روایات مربوط به بعد شناختى، عاطفى، رفتارى
1. ذکر اللّه جلاءُ الصدور و طمأنینه القلوب؛ یاد خدا صیقل دهنده جان ها و آرامش بخش دل هاست.
2. کفاکَ مِن عقلک ما ابانَ رشدکَ مِن غیکَ؛ از غفلت، افکارى که موجب رشد و تکامل شخصیت مى شود، برایت کافى است.
3. طوبى لمن بوشِرَ قلبه ببرد الیقین؛ خوشا به حال کسى که قلبش با یقین آرامش پیدا کرده است.
4. حسنُ الظنِ یخفّف الهمّ و...؛ خوش گمانى از اندوه مى کاهد (تمیمى آمدى، 1388، ج 1، ص 232).
5. خُذ مِن حُسن الظنِ بطرف تروّح به قلبک؛ خوش گمانى موجب طراوت قلب مى شود.
6. اشدُّ الناس بلاءً الانبیاء، ثم الاولیاء، ثم الامثل فالامثل؛ پر مصیبت ترین مردمان انبیایند، پس اولیا، سپس هر که به ایشان بیشترین شباهت را دارد (مجلسى، 1403ق، ج 78، ص 209).
ائمه اطهار علیهم السلام سعى مى کردند نگرش افراد را نسبت به بلاها تغییر دهند و اینکه چگونه در مقابل حوادث و شرایط سخت زندگى، سازگارى مناسبى از خود نشان دهند تا از سلامت روانى کافى برخوردار باشند. هنگامى که انسان خود را در مقایسه با بهترین ها مى یابد و مى بیند که آنها چگونه در معرض بلا و امتحان قرار مى گرفتند، در برابر مشکلات، آمادگى بیشترى از خود نشان مى دهد. در بُعد رفتارى، روایات اصلاح فکر و افکار مثبت را در پیش گیرى از اختلالات روحى و روانى مهم مى داند. واقعیت را بپذیر و از خیال پردازى بپرهیز که ناامید مى شوى و از تلاش باز مى مانى و افسردگى تو را فرامى گیرد (محمدى رى شهرى، 1385، ش 3773).
الگوى تام و نهایى سلامت روان و کمال شخصیت به وضوح، وجود مبارک و نورانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، فاطمه زهرا علیهاالسلام و ائمه اطهار علیهم السلامهستند. الگوى ما در سلامت روان، شخصیت مظلومى است که هنگام ضربت خوردن و شهادت، جمله فزتُ و ربِّ الکعبه را بر زبان آورد. این نشانه نهایت سلامت روان و کمال شخصیت است. کسى قادر به گفتن این جمله است که از گذشته و حال خود رضایت کامل دارد و به آینده خود نیز امیدوار است. و در یک کلمه، باید گفت: انسان سالم کسى است که خوب زندگى کند، خوب بمیرد و خوب جاودانه شود (میردری************دى، 1386).
زائر در حین زیارت، با نزدیک کردن خود به پروردگار، احساس آرامش درونى مى کند و از لحاظ هیجانى، تخیله مى شود. این امر در نهایت، به سلامت روانى فرد کمک مى کند (پهلوانى و دولتشاهى، 1380، ص 37).
آثار زیارت
انسان هایى که به زیارت مى روند، اطمینان قلبى دارند که هرگز تنها نیستند و قدرتى مافوق آنها وجود دارد که همواره حى و حاضر و ناظر است و توان برآوردن همه
نیازهاى بشرى را داراست. ازاین رو، با توسل و استغاثه به درگاه ربوبى و ریختن اشک، به سبب داشتن چنین تکیه گاهى مطمئن، مسائل خود را به او واگذار نموده، تخلیه روانى مى شوند و آرامش روحى به دست مى آورند.
الف. آثار فردى
1. آرامش روان: گم شده بزرگ بشر در جوامع امروزى، آرامش روان است که به تعبیر قرآن کریم، اطمینان قلبى است. تمام تلاش انسان در زندگى، رسیدن به آرامش است. انسان مادیات و سایر امکانات مادى را به کار مى گیرد تا به آرامش برسد و از اضطراب خود بکاهد. مهم ترین مشکل انسان در عصر کنونى، فقدان آرامش است. برخى از دانشمندان دوران کنونى را عصر اضطراب مى نامند (دادستان، 1380، ج 1، ص 60). در واقع، رسیدن به کمال انسانى و به طورکلى، خداوند که انسان را براى نایل شدن به خود خلق کرده، در گرو زیستن همراه با آرامش روحى و روانى در دنیاست.
قرآن کریم یکى از ویژگى هاى اهل ایمان را اطمینان و آرامش قلبى دانسته، تنها چیزى که آرامش و امنیت را براى انسان فراهم مى کند یاد خداوند است و در این باره مى فرماید: آنان که به خدا ایمان آورده اند، دل هاشان با یاد خدا آرام مى گیرد. آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام بخش دل هاست (رعد: 28). با توجه به مقدم داشتن بذکر اللّه بر فعل، که دلالت بر حصر مى کند، معناى آیه این مى شود که با غیر یاد خدا آرامش و اطمینان حاصل نمى شود.
همان گونه که یاد خدا آرامش بخش است، یاد خدا زندگى را آسان و دورى از یاد خدا زندگى را دشوار مى سازد. تبیین روان شناختى این ویژگى آن است که یاد خدا انسان را از امیال و تکانش هایى که براى او تنش زاست بازمى دارد و سبب مى شود به جاى توجه صرف به لذت هاى دنیوى، که معمولاً ناکامى در بهره گیرى از آنها موجب تنیدگى است، به تقویت رابطه با خدا و تقرب به او توجه کند. بروز مشکلات براى چنین انسانى او را از هدف اصلى بازمى دارد و چون خود را در مسیر نیل به مقصود احساس مى کند زندگى را سخت و تنش زا تلقى نمى نماید.
روشن است که فقط اهل ایمان با زیارت اماکن مقدس و قبور مطهر معصومان علیهم السلام، یاد خدا را در دل خود نهادینه مى کنند و با توسل از ذوات مقدس ایشان سعادت دنیوى و اخروى خود را به دست آورده، به آرامش روانى مى رسند. آرامش مؤمنان ویژگى خاصى است که نمایانگر وجود هماهنگى میان عناصر روان ایشان و سازمان دهى مناسب آنان با تسلط بر خواسته هاى متضاد و رام بودن نفس از نظر خضوع و راهور بودن در برابر صاحب آن است. چنین موهبتى فقط به مؤمن اعطا شده است و مى توان این آرامش را در چهره او هم مشاهده کرد (موسوى اصل، 1382، ص 8). این آرامش، ظاهرى و سطحى نیست، بلکه عمیق و تا ژرفاى بى نهایت است. زائر با تشرف به اماکن مقدس با زیارت شونده ارتباط قلبى برقرار مى کند و در سایه این ارتباط، زائر قلب خود را صفا بخشیده، صیقل مى دهد و روح خود را از کدورت ها و پلیدى ها خالص و پاک مى گرداند.
پارگامنت و ماتون (1992) نیز دریافتند که انجام اعمال دینى، مثل زیارت و عبادت موجب کاهش عصبانیت و اضطراب مى گردد. ونیس و ونیتراب (1995) در پژوهشى بر روى 400 آزمودنى، به این نتیجه رسیدند که شرکت آنان در مراسم دینى، از قبیل زیارت و عبادت، با کاهش اختلالات روانى شرکت کنندگان نسبت به سایر افراد همراه است (راثى، 1382، ج 2، ص 744).
پژوهشگر دیگرى به نام موریس (1983) با انجام پژوهشى، اثر زیارت دینى را بر افسردگى و اضطراب روى 124 بیمار جسمى مطالعه کرد و دریافت علایم مثبت بیمارى آنها پس از انجام زیارت، کاهش معنادارى یافته است و این کاهش دست کم تا 10 ماه بعد از برگشتن از زیارت ادامه دارد.
پهلوانى و دولتشاهى (1379) در پژوهشى به بررسى نقش زیارت دینى در سلامت روانى افراد پرداختند و در یافته هاى خود، همبستگى خطى مثبتى بین زیارت دینى و سلامت روانى گزارش کردند. در کل، یافته هاى این پژوهش نشان مى دهد زیارت دینى تأثیر بیشترى بر کاهش علایم بیمارى روانى افراد داشته است.
شاید بتوان اثربخشى زیارت را از منظر روان شناختى مطابق نظر کوئینک و همکاران او (1981) این گونه تبیین کرد که زائران با احساس نزدیکى به خدا در مراسم زیارت و همچنین تخلیه هیجانى، به احساس آرامش درونى بیشترى دست یافته، اعتماد و اطمینانشان به یارى و کمک خداوند افزایش مى یابد. ازاین ر، با استعانت از رحمت الهى در حل مشکلات خود، امیدوارتر مى شوند و نگرش آنها در برخورد با استرس ها تغییر مى کند و این تغییر نگرش نیز به گونه اى مثبت، موجب بهبود خلق وخو و سلامت روانى آنها مى شود.
همچنین پالینکاس (1982) با بررسى نقش سخنرانى ها و موعظه هاى مذهبى در کاهش نگرانى چینى هاى مسیحى مهاجر مقیم سان دیه گو، مى گوید: مراسم مذهبى براى این افراد نوعى حالت حمایتى ایجاد مى کند؛ زیرا دوستى هاى رهایى بخش و شفادهنده مرتبط با حالت هاى روحانى، براى آنها سلامتى روانى ایجاد مى کند. نتایج این پژوهش نشان مى دهد حضور در مکان ها و مراسم مذهبى، به کاهش میزان نگرانى ها و احساس تنهایى افراد مى انجامد.
زیارت موجب احساس امنیت خاطر مى شود. احساس امنیت یعنى: احساس آزادى نسبى از خطر. این احساس وضع خوشایندى ایجاد مى کند که فرد در آن داراى آرامش جسمى و روحى است. ایمنى از احساسات و عواطف، زیربنایى حیاتى براى تأمین بهداشت روانى است. افراد ناایمن نامتعادلند. کسى که دایم احساس فقدان امنیت، ترس و خطر از بیرون و درون خود مى کند، نمى تواند انسان سالمى باشد. او در دنیاى ذهنى خود، مدام در حال دفع کردن خطرات احتمالى است. براى سالم بودن جسم و روان، مقدار زیادى احساس امنیت لازم است. احساس نبود امنیت دایم، انسان را در حال بسیج مداوم قوا و تلاطم و به هم ریختگى نظام کلى بدن قرار مى دهد، و اگر ادامه یابد او را به سوى بیمارى هاى جسمى و روانى سوق مى دهد؛ زیرا ساختمان بدن انسان قدرت تحمل تنش دایمى را، که محصول این بسیج دایمى است، ندارد (احمدى، 1388، ص 23).
در زیارت، زائر در پرتو ارتباط قلبى با خداوند، از لحاظ روانى به امنیت خاطر بیشترى مى رسد؛ چنان که خداوند در قرآن کریم، خود را مؤمن معرفى کرده است: اوست خدایى که جز او معبودى نیست؛ همان فرمانرواى پاک، سلامت [بخش و ]مؤمن [به حقیقت حقّه خود که] نگهبان، عزیز، جبار [و ]متکبر [است. ]پاک است خدا از آنچه [با او ]شریک مى گردانند (حشر: 23). خداوند منبع ایمن و امنیت بخش براى بندگان خود به شمار مى رود. این ایمان و باور به خدا در اماکن زیارتى نمود بیشترى پیدا کرده، فرد ارتباط قلبى بیشترى با معبود و صاحب مزار برقرار مى کند و براى خود تکیه گاه روانى درست کرده، از لحاظ روانى به آرامش مى رسد.
زیارت خانه خدا در مکه مکرمه و زیارت مسجد و قبر رسول اکرم صلى الله علیه و آله در مدینه منوّره و نیز زیارت منازل وحى و اماکنى که یادآور فداکارى هاى مسلمانان صدر اسلام است به مسلمانان و زائران آن اماکن، چنان نیروى روحى عظیمى مى بخشد که گرفتارى ها و هموم زندگى را از آنان زایل مى کند و آنان را به احساس خوش بختى و آرامش و امنیت مى رساند (نجاتى، 1381، ص 399).
2. قطع تعلقات: وابستگى برخى از انسان ها به بسیارى از مظاهر دنیوى و مادى، عامل بروز یأس و ناامیدى و در نتیجه، رنج و احساس افسردگى است. گرچه هدف از وجود امکانات مادى رفاه انسان در این دنیاست، ولى این امکانات به صورت مطلق نمى تواند در تمام موارد آرامش بخش انسان باشد.
مظاهر مادى با همه زیبایى ها و لذایذى که دارند به گونه اى هستند که معمولاً کسانى که آنها را دارا هستند در غم و ترس از دست دادن آنها یا نگه داشتن آنها به سر مى برند و حسرت آنچه را ندارند مى خورند و تمام همت خود را به کار مى گیرند تا مقدار بیشترى از آنها را جمع کنند. در واقع، تعلق و وابستگى مساوى است با غم و اضطراب از دست دادن آنچه هست و حسرت و افسوس نسبت به آنچه نیست (احمدى، 1388، ص 79).
در بینش الهى، عظمت انسان بالاتر از آن است که به چیزى تعلق و وابستگى پیدا کند. همه چیز براى انسان است و او خود، تنها به خدا و جمال محض و کمال مطلق تعلق دارد، امام صادق علیه السلام مى فرماید: مؤمن از خداست، نه متصل و پیوسته و نه جدا و گسسته. به امام عرض کردند، معناى این جمله چیست؟ پاسخ دادند: یعنى انسان به نوعى متصل و پیوسته نیست که بگویید انسان شایستگى این مقام را دارد و وابسته به خداست، از آنچه که غیر اوست مى گسلد (مجلسى، 1403ق، ج 75، ص 175).
در اماکن زیارتى، احساس دلبستگى که به خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام به وجود مى آید، احساس دیگرى شکل مى گیرد که انسان از هرچه رنگ و بوى نقص و کمبود دارد، قطع تعلق مى کند. ارتباط با انسان هاى بزرگوار حبّ دنیا را از انسان دور مى کند، و زمانى که او در امور دنیوى و مادى دچار مشکل مى شود آرامش خود را از دست نمى دهد.
3. تقویت امید: امید در انسان موجب تلاش و ثمربخشى فعالیت هاى او مى شود. امید موجب حرکت انسان است. با توجه به بررسى هاى انجام شده، هر موجود زنده اى با امید، به فعالیت روزمره خود ادامه مى دهد. اگر تلاش حیوان براى رسیدن به مقصود خود بى ثمر بوده و فایده اى برایش نداشته باشد، یا امیدى براى نیل به آن نداشته باشد، دست از تلاش و فعالیت برمى دارد و به یأس و درماندگى مبتلا مى شود (سیف، 1376، ص 221). زیارت به انسان اعتماد به نفس مى دهد و او را از غرق شدن در گرداب ناامیدى بازمى دارد و به تلاش بیشتر دعوت مى کند.
ناامیدى از دیدگاه روان شناختى، سلامت روانى انسان را تهدید مى کند، و انسان با امید از سلامت روانى بیشترى برخوردار است. امید به اندازه اى اهمیت دارد که ممکن است بیمار را از بیمارى اش رهایى بخشد. در روایات آمده است: هرگاه نزد بیمار رفتید، او را به سلامت و طول عمر امیدوار سازید، اگرچه ممکن است این امیدوار ساختن در قضاى الهى مؤثر نباشد، ولى بیمار را دل خوش مى کند و موجب آرامش و تسکین او مى شود (مجلسى، 1403ق، ج 81، ص 225).
انسان ناامیدى که در پى تلاش هاى متعدد، شکست هاى متعددى را تجربه مى کند و تلاش او موفقیتى به همراه ندارد به درماندگى مبتلا مى شود که این پیامدهاى ناگوارى در جسم و روان و نیز زندگى فردى و اجتماعى او دارد که چه بسا قابل جبران نباشد (سیف، 1376، ص 243).
الکسیس کارل مى گوید: نیایش در روح و جسم تأثیر مى گذارد و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را با هم تقویت مى کند. در چهره کسانى که به نیایش مى پردازند. حسّ وظیفه شناسى، کم شدن حسد و شرارت و حُسن نیکى و خیرخواهى نسبت به دیگران دیده مى شود. نیایش خصایل خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردى نشان مى دهد: صفاى دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادى بى دغدغه، استعداد هدایت، آمادگى براى پذیرش حق و راضى بودن به رضاى پروردگار (کارل، 1387، ص 31).
از آثار زیارت اماکن مقدس در رفتار زائر، ایجاد امید به زندگى است. انسان به زندگى آینده و داشتن آینده اى زیبا و سعادتمند امیدوار مى شود و از ناامیدى و بدبینى رها مى شود. این یکى از نیازهاى روانى انسان است. بدون شک، انسان با امید و آرزو زنده است و اگر امید به آینده را از انسان بگیرند زندگى اش متلاشى مى شود و دست از هرگونه تلاش و فعالیتى برمى دارد. امید موجب تلاش و کوشش مضاعف در زندگى فردى و اجتماعى مى شود.
در قرآن کریم خداوند از انسان ها مى خواهد هیچ گاه ناامیدى را به خود راه ندهند و از رحمت الهى غافل نباشند و حتى در آموزه هاى دینى، یأس از رحمت الهى جزو گناهان کبیره حساب مى شود. قرآن کریم در این باره مى فرماید: وَ لاَ تَیأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ ییأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ(یوسف: 87).
زائرى که خود را به پایگاه الهى متصل مى کند و خویشتن را در حریم کبریایى ائمه اطهار علیهم السلاممى یابد این احساس و هویت در رفتار او حاصل مى شود که تنها و بى یاور نیست و مى تواند با عنایات این انسان هاى الهى و توحیدى، زندگى دنیا و آخرت خود را آماده سازد. زائر اگر هم از سر غفلت دچار معصیت و لغزشى شده باشد، هیچ گاه از غفران الهى ناامید نمى شود و مى داند که در این اماکن نورانى، مى تواند حقیقتا توبه کند و خداوند به برکت معصومان علیهم السلام او را از گرداب گناه نجات مى دهد و این خود پشتوانه محکمى براى زندگى معنوى و امیدوارانه او خواهد بود.
انسان به واسطه زیارت اماکن مقدس، به ویژه حرم معصومان علیهم السلام و توسل به آنان، سعادت دنیا و آخرت خود را از خداوند طلب مى کند و مى داند که با وجود این پشتوانه هاى الهى، نباید از زندگى خود ناامید گردد، بلکه باید با نشاط و سربلندى و اراده قوى به زندگى هدفمند خود ادامه دهد و مشکلات را یکى پس از دیگرى از جلوى راه خود بردارد و با الگوگیرى از انسان هاى کامل به شخصیت و رفتارى شایسته و مثبت دست یابد و از ناامیدى و یأس از درگاه ربوى دورى جوید.

آثار روان شناختى زیارت در سلامت روانى و زندگى انسان 2

منشأ نگرانى در بینش مادى، از دست دادن سعادت
آثار روان شناختى زیارت در سلامت روانى و زندگى انسان - بخش دوم و پایانی
مادى و خوشى ها و لذت هاى دنیوى است. اما در بینش الهى، از دست دادن سعادت اخروى و رضوان الهى مایه نگرانى است. اضطراب و نگرانى همواره در زمره بزرگ ترین بلاهاى زندگى بشر بوده و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى انسان کاملاً محسوس است. از منظر قرآن کریم، اضطراب و نگرانى به سبب ترس و از دست دادن نعمت ها و خوشى ها و لذت هاى زودگذر دنیا و محروم ماندن از آنها، حالتى عارضى براى انسان به شمار مى رود.
انسان فطرتا طالب سعادت و کمال است. حال اگر انسانى حقیقت سعادت خویش را نشناخت و در نتیجه، از سعادت محروم ماند طبیعتا گرفتار اضطراب و دلهره مى گردد و اگر انسان مبدأ وجود خیرات و کسى را که تدبیر جهان و انسان به عهده اوست، بشناسد با خیالى آسوده بر او توکل و اعتماد مى کند و صلاحدید خداوند را در ارتباط با خویش، حق و به صلاح و مصلحت واقعى خود مى ببیند و اضطراب و نگرانى برایش بى معنا خواهد بود (مصباح، 1380، ج 2، ص 300).
در تعالیم و آموزه هاى دینى، روش ها و شیوه هاى گوناگونى براى مقابله با اضطراب ذکر شده که مهم ترین عامل براى رسیدن به آرامش و حفظ آن و غلبه بر اضطراب، ایمان به خداوند ذکر شده است. امیرالمؤمنین على علیه السلام در روایتى مى فرمایند: آمِن تأمَن (تمیمى آمدى، 1388، ج 2، ص 174)؛ ایمان بیاور تا در امان باشى. حضرت در روایتى دیگر ایمان به خدا را مساوى با آرامش و امنیت مى دانند و مى فرمایند: ألایمانُ امان؛ (همان)؛ ایمان همان امنیت و آرامش است.
ویلیام جیمز مى گوید: ایمان بدون شک، مؤثرترین درمان اضطراب است (جیمز، 1372، ص ص 168). ایمان به خداوند داراى مصادیق متعددى مانند نماز و روزه و حج است که یکى از آن مصادیق زیارت است. طبیعتا کسى که به زیارت مى رود در اثر ارتباط با خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام به آرامش رسیده، بر اضطراب خود غلبه مى کند و آن را از بین مى برد.
5. تقویت روحیه دعا: دعا کلیدى است که با آن گنجینه بخشایش الهى را مى توان گشود. دعا وسیله قرب الى اللّه و مغز عبادت الهى است. دعا کلید در رحمت رحیمیه خداوند، و سبب ریزش برکات الهى است. دعا معراج نفس ناطقه به اوج وحدت است.
ویلیام جیمز یکى از ویژگى هاى حیات دینى را دعا و نیایش مى داند. دعا یا اتصال با روح عالم خلقت فرایندى است که در آن واقعا کارى با ثمر انجام مى شود و قدرتى معنوى به همراه آثار روان شناختى یا جسمانى در انسان جریان مى یابد. دعا نوعى کسب نیرو و انرژى معنوى یا رحمت الهى است که حکایت از امر واقعى مى کند، نه خیالى و توهمى. وى در ادامه، با تمثیلى، اثر نیروبخش دعا را این گونه تحلیل مى کند که آدمى در این حالت احساس مى کند نیرویى وارد بدن او مى شود؛ درست مثل اینکه در آفتاب که مى نشینیم گرمى را حس مى کنیم. از این نیرو مى توان به حدّ مؤثر استفاده کرد؛ عینا مانند اینکه براى آتش زدن قطعه چوبى از اشعه خورشید و ذره بین استفاده مى کنیم (همان، ص 178).
سادیا معتقد است: دعا به عنوان یکى از راهبردهاى مقابله اى مهم براى کاهش استرس ناشى از بیمارى ها و رویدادهاى ناگوار به کار مى رود. مذهب و دعا به بیماران کمک مى کنند تا آنها بتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیز بتوانند به خوبى با بیمارى ها و در برابر رویدادهاى پر استرس زندگى، مقابله نمایند (حسینى، 1377، ص 234).
در برخى از آیات قرآن کریم، دعا به عنوان برقرارکننده ارتباط انسان با خدا مطرح شده است: بگو: اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى کند(فرقان: 77).
تمامى عبادت ها مانند نماز، روزه، و حج آثار روان شناختى زیادى بر رفتار انسان دارند. عبادت ساختار زندگى فرد را سازمان مى بخشد. دعا و نیایش یک آیین مذهبى رفتارى است که در خلال آن، انسان مستقیما با خداوند خود راز و نیاز مى کند و معمولاً حالت معنوى آن براى افراد لذت بخش و مطبوع است. عبادت احساس مذهبى افراد را تقویت مى کند و فرهنگ استعانت از خداوند را در حوزه رفتارى فرد گسترش مى دهد (جان بزرگى، 1378، ص 234).
انسان وقتى از خداوند چیزى مى خواهد احساس لذت مى کند، و وقتى از غیر خدا چیزى مى خواهد احساس مذلّت مى نماید. بنابراین دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. اولیاى خدا هیچ گونه خستگى و ملالت خاطرى احساس نمى کنند (مطهرى، 1375، ص 84).
دعا موجب تکامل معنوى انسان و انسانیت مى شود. دعا، خود عبادت است و تنها راه تکامل انسان نیز عبادت است. دعاکننده از طریق دعا، سعى مى کند صفات خدایى را در خود ایجاد نماید و کوشش مى کند همچنان که خدا را به صفاتى مانند مهربانى و گذشت متصف مى سازد؛ او نیز با دیگران مهربان و با گذشت باشد. بزرگ ترین فایده دعا و حتى عبادات، جلوگیرى از طغیان نفس است و نابود ساختن خودخواهى، به منزله ریشه کن کردن تمامى معایب اخلاقى و آماده نمودن خود براى کسب همه فضایل است (مصباح، 1380، ج 2، ص 39).
الکسیس کارل در کتاب نیایش مى گوید: فقدان نیایش در میان ملتى، برابر با سقوط آن ملت است. اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود. نیز مى گوید: نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیت هاى مغزى انسان نوعى شگفتى و انبساط باطنى، و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند (کارل، 1338، ص 32).
یکى از اعمالى که در اماکن زیارتى انجام مى شود دعاست. در هر حال، ارتباط با خدا و دعا موجب تخلیه هیجانى و آزاد شدن انرژى هاى درونى انسان مى گردد. همچنین این ارتباط معنوى موجد هشیارى فزاینده و احساس شادابى مى گردد. بنابراین، مى توان گفت: دعا از منظر روان شناختى، از یک سو، در انسان نور امید براى رسیدن به اهدافش را زنده مى کند، و از سوى دیگر، علاوه بر تخلیه هیجانى و احساس آرامش، حس نزدیکى به معبود را در انسان به وجود مى آورد (جان بزرگى،1378،ص230).
6. زمینه سازى براى توبه: قرآن کریم توبه را روشى بى نظیر براى درمان احساس گناه به شمار آورده است؛ زیرا توبه یا بازگشت به سوى خداوند متعال، سبب آمرزش گناهان و تقویت روحیه امید انسان به جلب رضایت الهى مى شود. به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب در انسان مى شود. علاوه بر این، توبه غالبا انسان را به اصلاح و خودسازى وامى دارد و شخصیت او را به گونه اى آماده مى کند که ارزش خود را بیشتر بشناسد و اعتماد به نفس و رضایت در وى افزایش یابد، و این به نوبه خود، به تثبیت احساس امنیت و آرامش روانى انسان منجر خواهد شد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: بگو: اى بندگان من که بر خویشتن زیاده روى رواداشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید. قطعا خدا همه گناهان را مى آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است (زمر: 53).
احساس گناه مایه تیرگى روح است. این احساس موجب سرخوردگى در زندگى مى شود. گناه کار احساس پوچى کرده، انگیزه خود را براى ادامه زندگى از دست مى دهد. گناه کار مضطرب و نگران است. احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى دارد. گناه کار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلّاده رهایى بخشد. migna.irاین فکر مانند کابوسى وحشتناک، بر روح او سایه افکنده، او را مضطرب مى سازد و آرامش را از او سلب مى نماید. توبه یکى از بهترین راه هاى رهایى از کابوس درون و آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چراکه سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى مى شود و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى گردد.
توبه عبارت است از: نوعى انقلاب درونى، یا قیامى که از ناحیه خود انسان علیه او به راه مى افتد (مطهرى، 1375، ص 128). توبه رفتارى است داوطلبانه و با انگیزه اى قوى که انسان خود، خویشتن را از خطر انحراف بازمى دارد و در مسیر صحیح قرار مى دهد. روشن است که این رفتار بارِ احساس گناه او را سبک مى کند و اضطراب او را مى کاهد و فعالیت و عزم را در او برمى انگیزد. به عبارت دیگر، هنگامى که انسان احساس مى کند زمام امور رفتارش به دست نفس امّاره افتاده و انسجام و سازمان یافتگى شخصیتش در معرض تهدید قرار گرفته است، نگران مى شود و با یک اقدام همه جانبه تلاش مى کند تا از این وضع خارج شود و عقل را بر نظام روان شناختى خود حاکم گرداند. در زیارت است که این ارتباط قلبى موجب مى شود انسان به درون خود توجه نموده، از اعمال و رفتار اشتباه خود صرف نظر کند و درصدد اصلاح آن برمى آید. اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه ربوبى، او را از کوشش براى دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایى از احساس گناه باز مى دارد. این امر در اماکن زیارتى بیشتر مشهود است.
7. مراقبه (خودمهارگرى): مراقبه عبارت است از: تلاش هشیارانه براى متمرکز کردن توجه. خداوند انسان را به بهترین و نیکوترین صورت آفریده است. قدرت شناخت خوبى ها و بدى ها را براى او میسر کرده و او را در انتخاب راه آزاد گذارده است. او را با فطرتى الهى، کمال جویانه و سالم آفریده است. مهم ترین و بنیادى ترین سازوکار، تحوّل و خودمهارگرى براى انسان، تفکر و فعال شدن عقل است. رسیدن به هدف که جاودانه شدن و کمال یافتن است، به صورت تحوّل با انحلال تعارض ها با استفاده از ابزارهاى خودمهارگرى و استعانت از خداوند و یارى گرفتن از عقل امکان پذیر مى گردد. از جمله این ابزارها و فنون در مراحل گوناگون خودمهارگرى، که حرکتى از ظاهر به باطن است. خودمهارگرى عبارت است از: تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه، تذکر و توبه که زمینه را براى رسیدن به حیات پاک فراهم مى کند تا نزد خداوند استقرار یافته، جاودانه شود (جان بزرگى، 1378، ص 88).
در فرهنگ اسلامى، نظارت بر خود و هشیارافزایى براى رسیدن به تعالى و تکامل، داراى چهار مرحله است: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه. مشارطه یعنى اینکه انسان هر روز صبح با خود شرط کند که مراقب رفتار و گفتار خویش باشد و سعى کند اعمال خوب و پسندیده انجام دهد و از کردار و اعمال زشت و ناپسند دورى کند. مراقبه یعنى: با تمرکز بر اعمال خویش، هشیارانه از خود مراقبت کرده، رفتارهاى خود را به دقت زیر نظر بگیرد. محاسبه عبارت است از اینکه انسان با ارزیابى دقیق و منصفانه، به بررسى کارهاى روزانه اش بپردازد و میزان کام یابى و ناکامى خود را در انجام رفتارهاى منظورنظر بسنجد. منظور از معاقبه آن است که انسان خود را براى کام یابى هاى به دست آمده پاداش دهد و خدا را شکر کند، و از سوى دیگر، به خاطر کوتاهى ها، خود را مؤاخذه و در نهایت، توبه کند (موسوى خمینى، 1376، ص 25).
انسان در حین زیارت، با توجه به ارتباطى که با مزور پیدا مى کند، هشیارانه با خود شرط مى کند که اعمال و رفتارى انجام دهد که مرضى خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام باشد و زمینه را براى حرکت او به سوى کمال فراهم کنند و در طى روز، از شرطى که کرده است، مواظبت مى کند و سرانجام، در آخر شب به محاسبه اعمالى که در روز انجام داده است، مى پردازد؛ و اگر عملى برخلاف شرطش انجام داده است خود را معاقبه مى کند.
مزار ائمّه اطهار علیهم السلام یکى از بهترین جاها براى محاسبه نفس و رسیدگى به پرونده اعمال خویش است. در زیارت حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى خوانیم: من به زیارت تو آمده ام، درحالى که از گناهانم توبه کرده ام و به وسیله تو به پروردگارم رو آورده ام تا گناهانم را ببخشد (قمى، 1387، ص 548).
ب. آثار اجتماعى
زیارت در بعد اجتماعى، مى تواند نقش بسزایى داشته باشد. این نقش همان برقرارى ارتباط میان اعضاست. زیارت به عنوان یک واقعیت دینى در اندیشه هاى اسلامى موجب ارتباط میان اعضاى یک جامعه مى شود و منجر به برقرارى ارتباط جمعى میان زائران در اماکن مقدس مى گردد. زیارت از طریق برقرارى ارتباط، به رفتار اجتماعى و دینى، معنا و مفهوم مى دهد.
اماکن زیارتى محیط هایى، اجتماعى هستند که زائران در آنجا در تعامل بیشترى هستند. زیاد اتفاق مى افتد که زائران از همدیگر مساعدت و کمک مى خواهند. در این زمان، زائران با تعاملى که با هم دارند همدیگر را حمایت عاطفى و مادى مى نمایند. انسان ها فطرتا اجتماعى هستند و از تنهایى دورى مى کنند. در اماکن زیارتى، علقه و پیوند مردم زیادتر مى شود، به گونه اى که تنهایى در آن اماکن معنایى پیدا نمى کند.
1. ایجاد همدلى: افراد مذهبى که به ائمه اطهار علیهم السلامو امام زاده ها اعتقاد دارند براى زیارت، به حضور آن بزرگواران مشرف مى شوند. آنان این احساس و یقین را دارند که آن امام یا امام زاده با آنها همدلى برقرار کرده است؛ او زنده است و حضور دارد و با آنها ارتباطى حاکى از محبت و صداقت برقرار نموده است.
در روان شناسى نیز همدلى از اهمیت ویژه اى برخوردار است. به همین سبب، راجرز یکى از ارکان مهم درمان را همدلى بین درمانگر و درمانجو قرار داده است (راثى، 1382، ص 754). همدلى و برقرارى ارتباط صمیمى بین مشاورومددجو موجب تسریع درمان مى شود.
کسانى که به زیارت مى روند و به ائمه اطهار علیهم السلام و امام زاده ها اعتقاد دارند در اثر حضور در اماکن زیارتى، احساس امنیت روانى مى کنند؛ زیرا احساس مى کنند نزد کسانى آمده اند که با آنها همدل هستند به آنها محبت دارند و اسرار آنها را صادقانه حفظ مى کنند. حتى برخى از مشکلات عاطفى وروانى انسان هابه این سبب است که شخصى امانتدار را درزندگى خود ندارند که بتواند با آنها همدلى کند. احساس همدلى بین زائر با امام معصوم علیه السلام سبب مى گردد که با امنیت خاطر به درد دل و بیان مشکلات خود با وى بپردازد. در اماکن زیارتى به خاطر امنیت روانى ایجاد شده، فرایند تخلیه هیجانى و پالایش راحت تر صورت مى گیرد (همان، ص 756).
زائرى که امام خود را با چنین توصیفى مى شناسد با نهایت آرامش و اطمینان، در حریم او شروع به بیان مشکل خود مى کند، و این آرامش و امید با اعتقاد به اینکه امامى که به زیارت او آمده زنده است، بیشتر مى شود. در روایتى امام رضا علیه السلام مى فرمایند: امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر و مادرى دلسوز است (کلینى، 1362، ج 1، ص 86).
در اماکن زیارتى، علاوه بر همدلى بین امام و زائر، همدلى بین زائران نیز صورت مى گیرد. آنها با همدیگر ارتباط برقرار مى کنند و با توجه به اطمینانى که در زیارتگاه ها به وجود مى آید، همدلى و هم زبانى کرده، مشکلات و مسائل خود را با کمک همدیگر حل مى کنند.
همچنین در اعیاد و مراسم مذهبى دسته جمعى، نوعى یکپارچگى با احساس همدردى عمومى، موجب نزدیک شدن انسان ها به هم و تقسیم شادى ها بین همه و در نتیجه، کاهش دردها مى شود. مراسم مذهبى، که بیشتر شامل تجمعات انسانى همراه با رفتارى مشترک است، پس از لحظات کوتاهى نوعى یکپارچگى و همدلى در بیشتر جمعیت حاضر در آن مکان ایجاد مى شود و این خود موجب تسکین و احساس شریک بودن در یک درد مشترک و حمایت جمعى مى گردد و احساساتى لذت بخش به وجود مى آورد. این امر موجب مى شود گروه، لحظاتى از خود فارغ شده، به غیر خود بیندیشد و در نهایت، همه افراد به مرجعى ثابت و مشخص معطوف گردند. احساس اینکه خداوند حامى تمامى انسان هاست، قادر و مهربان فقط اوست و دردهاى انسان را مى فهمد و مرحم مى گذارد، بهترین عامل احساس آرامش است (مجدتیمورى، 1380، ص 128).
با توجه به مشاهدات بالینى، به دست مى آید که اتحاد و یکپارچگى بین تمام زائران، از هر نژاد و فرهنگى افزایش مى یابد و روح همکارى و همدلى بین انسان ها گسترش پیدا مى کند. در اماکن زیارتى ارتباط با خداوند شروع شده، با صاحب مزار و سپس بین مردم و سایر زائران همدلى و همدردى جلوه پیدا مى کند.
2. پیوندجویى: یکى از نیازهاى روانى انسان، پیوندجویى با مردم است، به گونه اى که موجب مى شود فرد از انزوا و گوشه گیرى فاصله گرفته، با مردم ارتباط برقرار کند. زیارت موجب اجتماعى شدن، مؤانست و الفت بین انسان ها مى شود. اجتماعى شدن فرایندى است که انسان ها از طریق آن، اعتقادات، گرایش ها، ارزش ها، هنجارها و عادت ها را از فرهنگ اخذ مى کنند. این فرایند همچنین به فرد امکان مى دهد تا شخصیت ویژه اى را براى خویش کسب کند. او از طریق اجتماعى شدن، فرهنگ یک جامعه را مى آموزد (انتقال فرهنگى). هر شخصى دانش ها، هنجارها، اعتقادات و انتظارات جامعه را از این طریق کسب مى کند. از طریق یادگیرى و درونى کردن فرهنگ، انسان موفق مى شود براى خویش هویت کسب نماید. در پرتو تکامل اجتماعى موجود در فرایند اجتماعى شدن، شخص مى تواند یک موجود انسانى باشد و به عنوان نتیجه اى از این فرایند، انسان داراى خود یا احساس هویت مى گردد (محسنى، 1375، ص 105).
هنگامى که مؤمنان در فضاهاى قدسى قرار مى گیرند و با خداى خود، با خواندن متون زیارتى ارتباط برقرار مى کنند، به نوعى، رضایت خاطر و آرامش روحى کسب مى کنند. در بعد اجتماعى، زیارت موجب تقویت دین پرورى، انسجام و همبستگى اجتماعى مى شود. افراد با شرکت در مراسم زیارتى، انجام اعمال و آداب و رسوم زیارتى، در زمان و مکان قدسى خاص، به نوعى، روحیه جمعى و وجدان جمعى شان را در جهت اتحاد، انسجام و با یکدیگر بودن و پایبند بودن به معتقدات دینى، مستحکم مى کنند.
تمام افرادى که در اماکن مقدس حضور پیدا مى کنند داراى هدف مشترکى هستند. این هدف سعادتمندى و خیرخواهى و استغاثه از درگاه احدیت است، زیارت به عنوان یک فعالیت مشترک در میان گروه هاى مذهبى، از اهمیت زیادى برخوردار است. تمام اعضاى گروه در اماکن مقدس، از طریق خواندن زیارت نامه صاحب آن حرم شریف با خداوند ارتباط برقرار مى کنند و طلب سعادتمندى و گره گشایى مى نمایند.
زیارت در اندیشه اسلامى، موجب تحریک احساسات عاطفى، انسانى و تقویت وحدت و انسجام مى گردد و ابزارى براى بیان احساسات فردى و گروهى است که در برگزارى مناسک و مراسم هاى معنوى مشاهده مى شود.
در اماکن زیارتى، زیارت نامه هاى ائمه اطهار علیهم السلام نوعى دعاى هماهنگ معنوى است که با آن، مى توان با امام که انسان کامل است، ارتباط معنوى برقرار کرد. تمام افرادى که در آن مکان حضور مستقیم یا غیرمستقیم دارند با خلوص نیت، با معبود خود از طریق امام رئوفشان ارتباط برقرار مى کنند و این ارتباط با خواندن زیارت نامه ها و دعاهاى خاص آن مکان شکل مى گیرد. در ایام حج، با توجه به زمان و مکان مقدس، این احساس جمعى و تعلق خاطر، که در جهت وحدت و انسجام روحیه دین باورى است، به وجود مى آید. از دیگر ابعاد ارتباطى زیارت، تقویت دین باورى و پرورش اخلاقى خصوصیات ظاهرى است. براى مثال، در هنگام زیارت خانه خداوند، لباس احرام پوشیدن تمام زائران، نشانه وحدت و انسجام است. در احادیث آمده است که زائران با لباس آراسته و تمیز در زیارت اماکن مقدس حضور یابند (شربتیان، 1378، ص 456).
روشن است که توانایى در دوست داشتن مردم و انجام کار نیک و مفید براى جامعه سبب تقویت احساس پیوندجویى و از بین رفتن احساس انزوا و تنهایى مى شود. ازاین روست که انسان مى تواند با تقویت روابط خود با مردم و به طورکلى، با جامعه بشرى، از طریق کارهاى سودمند اجتماعى و اظهار محبت و دوستى، از احساس اضطراب رهایى یابد. به عبارت دیگر، اضطراب انسان وقتى پایان مى پذیرد که بتواند وابستگى خود به بشریت را تحقق بخشد (نجاتى، 1381، ص 382).
3. الگوپذیرى: یکى دیگر از تأثیرهاى زیارت در رفتار انسان این است که او را از سردرگمى و نداشتن یک برنامه مشخص نجات مى دهد و الگوهاى مناسبى را براى داشتن یک زندگى شایسته، به انسان معرفى مى کند. از نیازهاى اساسى انسان براى داشتن یک زندگانى سعادتمندانه، این است که همیشه کارهاى خود را بر اساس یک الگوى مناسب و شایسته انجام دهد و سعى کند هیچ کارى را بدون اقتباس از آن الگو انجام ندهد. انسان هایى که در طول تاریخ بشرى به مقامات عالى انسانى و علمى رسیده اند همگى در زندگانى خود، داراى یک الگوى مشخص بوده اند و برنامه هاى زندگى خود را به واسطه آن الگو تنظیم کرده اند.
زائر با تشرف به اماکن مقدس، در واقع خود را با تمام وجود، وابسته به آن ذوات مقدس معصومین علیهم السلام، که انسان هاى کاملى هستند، مى داند و در رفتار و گفتار، آنها را الگوى خود قرار مى دهد تا بدین وسیله، بتواند به یک شخصیت مطلوب، که سعادت دنیوى و اخروى اش تضمین شود، دست یابد. زائر با توسل به ذوات مقدس معصومین علیهم السلام، که واسطه فیض الهى اند، خود را تسلیم آنها مى کند و از آنها مى خواهد که در تمام مراحل زندگى، یار و مددکار او باشند، و با الگو قرار دادن آنها، از ضلالت و گمراهى نجات مى یابد؛ چنان که در زیارت وارث، زائر خطاب به اهل بیت علیهم السلام چنین مى گوید: دلم تسلیم قلب پاک شما و کارم تابع امرمبارک شماست(قمى،1387،ص 429).
کارل مى گوید: در زندگى دانشمندان و قهرمانان و پاکان، یک ذخیره تمام نشدنى از انرژى معنوى وجود دارد. این مردان چون کوه هایى در میان دشت، سر به بالا کشیده اند و به ما نشان داده اند که تا کجا مى توانیم بالا برویم و چقدر هدفى که طبیعتا شعور انسانى به آن متمایل است، عالى است! فقط چنین مردانى مى توانند براى زندگى درونى ما، غذاى معنوى موردنیازش را تهیه کنند (کارل، 1387، ص 101). زائر در اماکن مقدس، در پى یافتن کمالات انسانى است که سعى دارد در پرتو این ارتباط معنوى، آن را کسب کند.
از حقیقت هایى که در انعقاد شخصیت انسان و ساختن آن مؤثر است توجه به نمونه هاى والاى فکر، اعتماد، عظمت و حماسه است. اگر این نمونه هاى والا در میان زندگان باشند چه بهتر، ولى انسان به گونه اى ویژه به اشخاص تاریخى و گذشتگان اعتقاد دارد و کمالات و عظمت هاى آنان را تا سرحد اساطیر تقدیس مى کند و بزرگ مى دارد. بنابراین، بشر به طور فطرى از توجه به آثار باقى مانده، محل س************ت و قبور بزرگان تاریخ و تأمل در احوالات آنان، چیزها مى آموزد و به عظمت ها مى رسد (حکیمى، 1384، ص 302).
4. کاهش جرم و انحراف: نهادهاى اجتماعى و دینى با شکل دادن رفتارهاى جمعى و برگزارى مراسم، مى توانند نقش حمایت کننده فعالى را ایفا کنند و از بسیارى ناسازگارى هاى رفتارى جلوگیرى کنند. دیدگاه اجتماعى در بحث آسیب شناسى روانى بر این باور است که نمى توان به حالات روانى و اضطرابى به عنوان یک مسئله بهداشتى یا نقص شخصى نگاه کرد، بلکه به نتیجه و محصول ناتوانى فرد در مقابله مؤثر با فشار روانى توجه مى شود. از سوى دیگر، در این دیدگاه، رفتار ناسازگار به عنوان یک مشکل، که فقط در فرد وجود دارد، تلقى نمى گردد، بلکه دست کم آن را به عنوان شکست دستگاه اجتماعى حمایت کننده وى، از قبیل اطرافیان و نهادهاى اجتماعى به حساب مى آورند (احمدى، 1388، ص 88).
پژوهش هاى گوناگون نشان مى دهند که مذهب نه تنها حمایت اجتماعى براى افراد فراهم مى کند، بلکه به عنوان یک عامل مهار اجتماعى نیز مطرح است. گورساچ اظهار مى دارد کسانى که مذهبى ترند از آن نظر که مذهب چارچوبى براى حمایت اجتماعى از آنها فراهم مى کند کمتر دچار اعتیاد به موادمى شوند(جان بزرگى، 1378، ص 145).
شرکت در مراسم مذهبى، رفتار پرخطر و رفتارهاى تکانه اى، پرخاشگرى، افسردگى و تعارض هاى روحى را کاهش مى دهد. در مقابل، در گروهى از افراد که در مراسم مذهبى شرکت نمى کنند، ترس، اعتماد به نفس پایین، اضطراب، ناپایدارى عاطفى، و انرژى جسمى اندک به میزان بالایى مشاهده مى شود. این به سبب آن است که با شرکت در مراسم مذهبى، امید و احساس و تسلط بر سرنوشت شخص، فراهم مى شود و از این نظر، فرد قدرتى به دست مى آورد که با هر سختى که پیش مى آید، مقابله نماید (علوى، 1387، ص 56). چنین عقایدى نتایج روان شناختى قدرتمندى دارد و مى تواند براى آنهایى که پرخاشگر و رفتار مجرمانه دارند و احساس بى ثباتى مى کنند، آرامش بیاورد. علت رفتار مجرمانه قطع ارتباط معنوى و دور شدن از خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام است. در پرتو تشرف به اماکن زیارتى، این فاصله بر طرف شده، زائر سعى مى کند اگر خطا و جرمى مرتکب شده با عنایت و توفیق خداوند، از این گونه اعمال و رفتار دورى جوید. اگر انسان بتواند علقه و ارتباط با مزور را حفظ کند جامعه انسانى هم از آسیب هاى جرم زا مصون بوده، مردم با امنیت بیشترى در کنار یکدیگر زندگى خواهند کرد.
بنابراین، تبیین روان شناختى کاهش جرم و انحراف در این فضاها، آن است که قدرت بازدارندگى آموزه هاى دینى از درون است و تأثیر و توانایى آن از قدرت بازدارندگى عوامل بیرونى بیشتر است.
تأثیرگذارى اماکن زیارتى در جلوگیرى و کاهش جرم و انحراف فقط به زمانى که زائر در آن اماکن مقدس است محدود نمى شود، بلکه طبق یافته هاى روان شناسان، حتى تا ده ماه پس از زیارت نیز باقى مى ماند. حال اگر زائرى به منزلت و جایگاه اماکن زیارتى بها داده، ارزش سفر زیارتى خود را بداند این تأثیرگذارى مى تواند تا مدت هاى طولانى باقى بماند.
نتیجه گیرى
با عنایت به آموزه هاى دینى، اعمال عبادى در ابعاد فردى و اجتماعى انسان تأثیرگذار است. اعمال عبادى مطابق سرشت انسان و نیازهاى درونى است و اختصاصى به جنس خاص (مرد ـ زن) ندارد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ (نحل: 97)؛ هر کس از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد.
حضور در مکان ها و انجام مراسم مذهبى هم از جمله اعمال عبادى است که موجب افزایش سطح آشنایى و پاى بندى به احکام و دستورالعمل هاى دینى و اخلاقى مى شود که تحقیقات موریس، پالینکاس، ولف، آرگیل، جیمز و مانند ایشان را مى توان نمونه هایى از تحقیقات انجام شده در این زمینه دانست.
فضاى روان شناختى اماکن مقدس و معمارى مذهبى آن سبب بروز تصویرهاى ذهنى خاص در افراد مى گردد که بیانگر پیچیدگى نظام مفهومى اندیشه ها، باورها، ارزش ها و احساس هاست. عبادتگاه هاى مذهبى برخى از ارزش هاى خاص را از طریق سبک معمارى خود تقویت مى کنند.
اجتماع در زیارتگاه ها و آموختن معارف دینى و عمل به دستورات دینى، سبب تقویت دین زائر و دیگران مى شود. حضور در این گونه اماکن و انجام مراسم هاى دینى بر میزان سلامت و بهداشت روانى مى افزاید و همچنین موجب خشنودى و سلامت جسمانى و روانى، و کاهش میزان اضطراب و افسردگى افراد مى شود.
زائر با انجام زیارت، با خداى خود رابطه نزدیک ترى برقرار مى کند و در مکان هاى مذهبى، احساس امنیت روانى به وى دست مى دهد. احساس نزدیکى به خداوند موجب رضایت بیشتر از زندگى و خشنودى زائر مى شود و با خود شروطى براى مراقبت و از بین بردن عوامل انحراف در وجود خود مى نماید.
زیارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام موجب احیاى ارزش هاى اصیل انسانى در وجود انسان و بیدار شدن خود واقعى و ملکوتى او و حاکمیت روح بندگى و آرامش قلب وى مى شود و این آرامش و اطمینان قلبى، که لازمه حیات بشر است، امیدوارى به آینده را برایش به ارمغان مى آورد. زائر در حین زیارت، با امیدوارى و دعا، احساس آرامش درونى کرده، تخلیه هیجانى مى شود و این امر در نهایت، به سلامت روانى فرد مى انجامد.

منابع
ابن فارس، احمد، 1411ق، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالجیل.
احمدوند، محمدعلى، 1391، بهداشت روانى، تهران، دانشگاه پیام نور.
احمدى، محمدرضا، 1388، بررسى ابعاد روان شناختى مناسک حج و اثربخشى آن بر سطح دین دارى و سلامت روانى حجاج، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
پهلوانى، هاجر و بهروز دولتشاهى، 1380، نقش زیارت در سلامت روانى افراد، تهران، دانشگاه تهران.
تبرایى، رامین، 1387، بررسى رابطه بین جهت گیرى مذهبى و سلامت روان در معلمان شهر تهران، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
ترکى، اعظم، 1387، مفهوم زیارت و نقش آن در بهداشت روانى و تعالى روح، در: مجموعه مقالات هم اندیشى زیارت، قم، مشعر.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمّد، 1388، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه سیدهاشم رسولى محلاتى، قم،دفترنشرفرهنگ اسلامى.
جان بزرگى، مسعود، 1378، بررسى اثربخشى روان درمانگرى کوتاه مدت آموزش خود درمانگرى با و بدون جهت گیرى مذهبى اسلامى بر مهار اضطراب و تنیدگى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس.
جیمز، ویلیام، 1372، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى.
حسینى، ابوالقاسم، 1377، اصول بهداشت روانى، تهران، دانشگاه علوم پزشکى.
حکیمى، محمد، 1384، تفسیر زیارت عاشورا، قم، آهنگ صبح.
دادستان، پریرخ،1380، روان شناسى مرضى تحوّلى، تهران، سمت.
دهخدا، على اکبر، 1377، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران.
راثى، مهدى، 1382، رابطه گرایش دینى با عزت نفس و خودکارآمدى در دانش آموزان شهرتبریز، پایان نامه کارشناسى ارشد، تبریز، دانشگاه تبریز.
رازى، فریده، فرهنگ سره، تهران، مرکز.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، بى تا، المفردات فى غریب القرآن، تهران، مکتبه المرتضویه.
سیاح، احمد، 1382، فرهنگ جامع نوین، تهران، اسلام.
شربتیان، محمدحسن، 1378، تأملى بر مبانى اجتماعى و فرهنگى زیارت، در: مجموعه مقالات هم اندیشى زیارت، قم، مشعر.
طریحى، فخرالدین، 1408ق، مجمع البحرین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
علوى، سیدسلمان، 1387، مقایسه میزان پرخاشگرى در افراد شرکت کننده در مراسم مذهبى گروه کنترل مساجد، اصفهان.
قمى، شیخ عباس، 1387، مفاتیح الجنان، اصفهان، مشرقین.
کارل، الکسیس، 1387، راه و رسم زندگى، ترجمه پرویز دبیرى، اصفهان، مهرافروز.
کلینى، محمدبن یعقوب، 1362، اصول کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مجدتیمورى، میرمحمدولى، 1380، مراسم مذهبى؛ عبادات و مکان هاى دینى و بهداشت روان، پگاه حوزه، ش 13.
مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
محسنى، منوچهر، 1375، مفاهیم کلیدى جامعه شناسى، تهران، آواى نور.
محمدى رى شهرى، محمد، 1385، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث.
مصباح، محمدتقى، 1380، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
مطهرى، مرتضى، 1375، بیست گفتار، تهران، صدرا.
مکارم شیرازى، ناصر و دیگران، 1378، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
موسوى اصل، سیدمهدى، 1382، روان شناسى و دین، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
موسوى خمینى، سیدروح اللّه، 1376، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.
میردری************دى، رحیم، 1386، الگوها و نظریه هاى بهداشت روانى، معرفت، ش 112، ص 55ـ68.
ـــــ ، 1388، هوش هیجانى و عقل از دیدگاه روان شناسى و منابع اسلامى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
میلانى فر بهروز، 1376، بهداشت روانى، تهران، قومس.
نجاتى، محمدعثمان، 1381، قرآن و روان شناسى، مشهد، آستان قدس رضوى.
هرگنهان، بى. آر و میتو اچ، السون، 1376، مقدمه اى بر نظریه هاى یادگیرى، ترجمه على اکبر سیف، تهران، دوران.

اسرافیل سبحانى: دانش آموخته سطح چهار حوزه علمیه و کارشناس روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
رحیم میردری************دى: استادیار گروه روان شناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
معرفت - سال بیست و سوم ـ شماره 205