دامی به نام تزیین !

http://forum.moshaver.co/imported/20...47img1_l-1.jpg
سکانس اول: آقا رحیم در دفتر کارش کنار پنجره نشسته. چشم به دور دست دوخته و با خودش فکر می کند:

27 سال صادقانه برای این شرکت جان کندی و زحمت کشیدی یک بار آمدند بگویند آقا رحیم حالت چطور است؟ تو هنوز که هنوز است باید صبح به صبح این ابو قراضه را تا سر کوچه هل بدهی تا روشن شود آنوقت این بچه جغله تازه وارد ظرف چند ماه شاسی بلند آنچنانی زیر پایش انداخته. حالا این هیچ. یادت هست دخترت روی تخت بیمارستان افتاده بود لنگ 2 میلیون بودی برای مخارجش. چقدر تو را برای وام سر دواندند؟ آخرش هم که هیچ. ببین آقا رحیم حق گرفتنی است. باید حقت را را از حلقوم اینها بیرون بکشی اگر خودت به فکر خودت نباشی هیچ کس به فکر بدبختی های تو نیست.
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
بیا و کمی حسابهای شرکت را جابجا کن و حقت را بردار. هیچ کس هم متوجه نمی شود.

سکانس دوم: آقا رحیم را دست بسته به جرم دزدی و اختلاس از شرکت می برند. شیطان هم دم در شرکت ایستاده و به ریش پرپشت آقا رحیم می خندید.
کاری که شیطان رجیم با رحیم نگون بخت کرد و یک عمر آبرو و خدمت صادقانه اش را یک روزه به باد داد اسمش "تزیین" است. یعنی زیبا جلوه دادن یک کار زشت. ترفندی که تا به حال روزگار خیلی ها را سیاه کرده و باز هم خواهد کرد. این ترفند شیطانی در اندازه های اجتماعی اش مشکل ساز تر است و آن زمانی است که امور واهی و بی ارزش به عنوان ارزشهای انسانی به خورد جامعه داده می شود یا انواع گناه با پوششی مردم پسند مورد تبلیغ و تحسین قرار می گیرد. ریخت و پاش و تجمل گرایی به اسم مردم داری، خیانت و دروغ به اسم زرنگی، ولنگاری به اسم آزادی، رشوه به اسم شیرینی و هزار جور عنوان به ظاهر خداپسندانه دیگر.

تا خدا بنده نواز است به خلقم چه نیاز میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

سلام
ممنون از دعوت
از قدیم گفتند فقر از در داخل شه ایمان از پنجره بیرون خواهد رفت.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط siavash_en

از قدیم گفتند فقر از در داخل شه ایمان از پنجره بیرون خواهد رفت.

---

اما من برعکس اینو میبینیم
میبینم هرکی که به یه جایگاهی برسه خدارو فراموش میکنه !

اما موضوع کلی این پست فقر نبود !
بلکه "زیبا جلوه دادن یک کار زشت" یعنی " امور واهی و بی ارزش به عنوان ارزشهای انسانی به خورد جامعه داده می شود یا انواع گناه با پوششی مردم پسند مورد تبلیغ و تحسین قرار می گیرد"

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pesarbahal

آقا رحیم در دفتر کارش کنار پنجره نشسته. چشم به دور دست دوخته و با خودش فکر می کند:

27 سال صادقانه برای این شرکت جان کندی و زحمت کشیدی یک بار آمدند بگویند آقا رحیم حالت چطور است؟ تو هنوز که هنوز است باید صبح به صبح این ابو قراضه را تا سر کوچه هل بدهی تا روشن شود آنوقت این بچه جغله تازه وارد ظرف چند ماه شاسی بلند آنچنانی زیر پایش انداخته. حالا این هیچ. یادت هست دخترت روی تخت بیمارستان افتاده بود لنگ 2 میلیون بودی برای مخارجش. چقدر تو را برای وام سر دواندند؟

---

این مطلب همان فقر رو برداشت میکند.... کسی که علی رغم زندگی شرافتمندانه و صادقانه به حق و حقوقش نرسیده است.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pesarbahal

اما من برعکس اینو میبینیم
میبینم هرکی که به یه جایگاهی برسه خدارو فراموش میکنه !

"

---

من نظرم برعکس شماست...
اکثر کسانی که از خدا گریزان میشوند کسانی هستند که با وجود ایمان داشتن، سفره های خالی داشتند و دچار تزلزل شدند.بله بعضی هم با وجود فقر ایمان درونی رو حفظ کردند.
ایمان داشتن این نیست که طوطی وار اسم خدا رو تکرار کنیم و فکر کنیم ایمان داریم. ایمان به خدا باید قلبی باشه.
وقتی کسی با وجود ایمان شک پیدا میکنه خدا با من هست یا نیست یا کمکم میکنه یا نه فرایض رو به جا میاره ولی ناله میکنه آی خدا به من توجه نمیکنه و...این دیگه اسمش اعتقاد به خدا نیست شکه.
بعضی هم با رسیدن به جایگاه بهتر ،بیشتر به وجود خدا پی میبرند چون میدانند تنها وجود یکی مثل خدا بوده که توانسته کمک رسان باشد.
عده ای هم با وجود رسیدن به جایگاهی خدا رو فراموش کردند و نمونه اش رو زیاد داریم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط siavash_en

این مطلب همان فقر رو برداشت میکند.... کسی که علی رغم زندگی شرافتمندانه و صادقانه به حق و حقوقش نرسیده است.

---

حالا هرکس یه دیدگاه خاصی داره
دیدگاه من از این قسمت اینه که طرف زیاده خواه بوده و فکر کرده میتونه حقشو از این راه بگیره و به نظر خودش این راه حرام نیست و داره سهمشو برمیداره