تصریح به ولایت علی (علیه السلام) در قرآن کریم و روایات [۱]

دلیل اوّل ـ آیه ی ولایت

«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ».[۲]

همانا ولی شما خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان آورده، نماز بر پا می­ دارند و در حال رکوع زکات می­ دهند.

در بسیاری از کتب اسلامی و منابع اهل سنت، روایات متعدّدی ناظر بر این که آیه ­ی فوق در شأن علی (علیه السلام) نازل شده، نقل گردیده که در برخی از آن ها به مسأله­ ی بخشیدن انگشتر، در حال رکوع اشاره شده و در برخی دیگر، تنها به نزول آیه ­ی شریفه در حق علی (علیه السلام) بسنده شده است.

این روایات را ابن عبّاس، عمّار یاسر، عبد الله بن سلام، سلمۀ بن کهیل، انس بن مالک، عتبۀ بن حکیم، عبد الله اُبی، عبد الله بن غالب، جابر بن عبد الله انصاری و ابوذر غفاری نقل کرده ­اند. علاوه بر این افراد از خود امیر المؤمنین علی (علیه السلام) نیز این روایت در کتب اهل سنت نقل شده است.

در میان کتب معروف اهل سنت، بیش از سی کتاب یافت می­ شود که در میان آن ها این حدیث نقل شده که از جمله­ ی آن ها می ­توان این کتب را نام برد:

محبّ الدین طَبَری در ذخار العُقبی صفحه ­ی ۸۸

علامه شوکانی در تفسیر فتح القدیر جلد ۲ صفحه ­ی ۵۰

علامه شوکانی درجامع الأصول جلد ۹ صفحه­ ی ۴۷۸

واحدی در اسباب النزول صفحه ­ی ۱۴۸

سیوطی در لباب النقول صفحه ­ی ۹۰

سبط بن جوزی در تذکرۀ صفحه ­ی ۱۸

شبلنجی در نور الأبصار صفحه­ ی ۱۰۵

طبری در تفسیر طبری صفحه ­ی ۱۶۵

ابن حجر عَسقلانی در الکافی صفحه ­ی ۵۶

رازی در مفاتیح الغیب جلد ۳ صفحه ­ی ۴۳۱

سیوطی در الدُّرّ المنثور جلد ۲ صفحه ­ی ۳۹۳

حسام الدین هندی در کنز العمال جلد ۶ صفحه­ ی ۳۹۱

فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیه ­ی مذکور

نکته ­ی قابل توجه در آیه این است که شروع آن با لفظ «إنَّما» است. این لفظ مفید حصر است، یعنی: «ولی و سرپرست شما فقط این افراد هستند».

* شاید رکوع به معنی خضوع باشد!

شکّی نیست که رکوع در این آیه ­ی شریفه، به معنای رکوع نماز است نه به معنای خضوع و خشوع. چرا که در عرف شرع و اصطلاح قرآن، هنگامی که لفظ «رکوع» به کار گرفته می­ شود به همان معنای عرفی و اصطلاحی خود (یعنی رکوع در نماز) حمل می ­شود، و علاوه در شأن نزول آیه روایات متعدّدی از طریق شیعه و سنی نقل شده که همگی بر این دلالت می ­کنند که آیه ­ی شریفه در شأن علی (علیه السلام) وارد شده که در حال رکوع انگشتر خود را به سائل بخشید. همچنین ذکر «یُقیمونَ الصَّلاۀ» نیز خود شاهد بر این موضوع است؛ چرا که در هیچ موردی در قرآن کریم نداریم که تعبیر شده باشد، زکات را با خضوع بدهید، بلکه زکات را باید با اخلاص و عدم منّت داد.

* شاید «ولیّ» به معنی دوست باشد!(از بهانه ها ودستاویز های اهل سنت)

همچنین شکی نیست که کلمه ­ی ولیّ در این آیه­ی شریفه به معنای دوست و یا ناصر نیست؛ چرا که دوستی و یاری کردن مخصوص کسانی نیست که نماز می­ خوانند و در حال رکوع زکات می ­دهند بلکه دوستی و نصرت، یک حکم عمومی است که همه ­ی مسلمانان را در بر می ­گیرد. همه­ی مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یاری کنند؛ حتی کسانی که زکات بر آن ها واجب نیست.

* شاید منظور آیه شخص علی (علیه ­السلام) نباشد!

عبد الحمید آلوسی عالم اهل سنت، در کتاب «نثر اللآلی علی نظم الأمالی»[۳] هنگامی که به این آیه می ­رسد می ­گوید: اگر منظور از آیه خصوص علی است چرا با لفظ «الَّذین» که برای جمع است، آمده است؟ در حالی که لفظ جمع، قابل تطبیق بر یک نفر نیست. اما جواب بر اشکال:

۱٫ اگر حکمی به صورت عمومی صادر شود ـ برای تشویق دیگران ـ و سپس موضوع آن به حسب انطباق خارجی مقید به فردی خاص شود، این گونه سخن گفتن بسیار بلیغ­ تر می­باشد. به عبارت دیگر این تعبیر یا به خاطر آن است که اهمّیَّت موقعیّت و نقش مؤثّری که آن فرد در این کار داشته روشن شود و یا به خاطر آن است که حکم در شکل کلّی عرضه شود اگر چه مصداق آن منحصر در یک نفر باشد؛ برای آن نظایری در قرآن کریم وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره می ­شود:

* «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ»[۴]

این سوره در مورد «عمرو بن الجموح» نازل شده است، که مردی سالخورده و پولدار بود. او از رسول خدا (صلی ­الله ­علیه ­و آله) پرسید «در راه خدا چه چیزی انفاق کنیم و به چه کسانی انفاق کنیم؟» که این آیه با لفظ جمع «یسئلونک» نازل شد.[۵]

* «إِنَّ الَّذینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ ».[۶]

این آیه با وجودی که با لفظ جمع «الَّذین» آمده، در مورد یک نفر به نام «عیدان بن أسوع الحضرمی» نازل شده است.[۷]

* «…یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا…».[۸]

در این آیه­ی شریفه از گروهی یاد شده است که «وعده­ی نصرت خدا را از روی جهل و نادانی راست نمی­ پنداشتند و از روی انکار می­ گفتند آیا ممکن است ما را قدرت و فرمانی به دست آید »، در حالی که گوینده ­ی این کلام شخصی به نام «عبد الله بن سلول» سردسته­ ی منافقین است.

* «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ ».[۹]

در این آیه ­ی شریفه از مؤمنانی یاد شده است که مردمی به آن ها گفتند: «لشکر بسیاری علیه شما مؤمنان فراهم شده». در حالی که منظور از لفظ «ناس» اوّل، که اسم جمع و دارای افراد بسیاری است، یک نفر به نام «نعیم بن مسعود الأشجعی» است.

* « … الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ …».[۱۰]

در این آیه ­ی شریفه خداوند متعال با لفظ «الذین» از سخن جاهلانه­ ی کسانی یاد می ­کند که خدا را فقیر و خود را غنی می ­پنداشتند. در حالی که قائل آن سخن، «حیی بن أخطب» بود.

* «إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً»[۱۱]

این آیه در مورد یک نفر نازل شده که او «مرثد بن زید الغطفانی» است با وجودی که با لفظ جمع «الَّذین» بیان شده است.[۱۲]

* «یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتیکُمْ فِی الْکَلالَةِ».[۱۳]

خداوند با لفظ جمع «یستفتونک» از عدّه­ ای یاد می ­کند که از پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) در مورد کلاله سؤال می ­کردند، در حالی که سؤال کننده تنها یک نفر یعنی «جابر بن عبد الله انصاری» بود.[۱۴]

* «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ ».[۱۵]

این آیه در مورد «عبد الله بن صوریا» نازل شده؛ در حالی که با لفظ جمع «الَّذین» آمده است.[۱۶]

* «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُن‏»[۱۷]

همه مفسران اتّفاق نظر دارند که این آیه در مورد تنها یک نفر از منافقین نازل شده است.[۱۸] با وجود این که آیه با لفظ «الّذین» که لفظ جمع است، موضوع توهین به ساحت مقدّس پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) را بیان می­ کند.[۱۹]

* «یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ».[۲۰]

این آیه در مورد یک نفر نازل شده، در حالی که با لفظ جمع «یَحلِفُونَ» و «لِیُرضُوکُم» آمده است.[۲۱]

* «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً».[۲۲]

در این آیه ­ی شریفه خداوند متعال با لفظ جمع از برخی منافقین یاد می­کند که به گناه خود اعتراف کردند، در حالی که این آیه در مورد یک نفر نازل شده است و او «ابی لبابه­ ی انصاری» است.[۲۳]

* «وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً ».[۲۴]

خداوند متعال در این آیه با لفظ جمع، از کسانی یاد می ­کند که ستم ها در وطن خود از کافران کشیدند و در راه خدا مهاجرت کردند. در حالی که این آیه در مورد «رافع بن حریمله» نازل شده است.[۲۵]

* «… وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً …».[۲۶]

این آیه ­ی شریفه با لفظ جمع «الذین، یبتغون و …» آمده است در حالی که در مورد غلام «حُوَیطَب بن عبد العُزّی» نازل شده است.[۲۷]

توجّه: زَمَخشری مفسّر اهل سنت در کتاب کشّاف می­ گوید: این آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده. و علّت جمع آمدن ضمیر آن را این می ­داند که دیگران هم به انجام چنین کاری بپردازند تا از پاداش آن بهره­مند گردند.[۲۸]

۲٫ در ادبیات عرب مکرّر دیده می ­شود که از لفظ مفرد به لفظ جمع تعبیر می­شود، مثلاً در آیه­ ی مباهله[۲۹] می­بینیم که کلمه­ی «نسائنا» به صورت جمع آمده در صورتی که با توجه به شأن نزول­ ها منظور از آن خصوص فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها) است. همچنین «أنفسنا» جمع آمده است در صورتی که از مردان غیر از وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی ­الله ­علیه ­و آله) و علی (علیه السلام) کسی در آن جریان نبود.

[۱] . تذکر: از باب اختصار فقط به ذکر پنج دلیل اکتفا می­شود.

[۲] . سوره­ ی مائده، آیه­ ی ۵۵٫

[۳] . نثر اللآلی، ص۱۶۹٫

[۴] . سوره­ ی بقره، آیه ­ی۲۱۵٫

[۵] . الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۶ و تفسیر الخازن، ج۱، ص۱۴۳٫

[۶] . سوره­ ی آل عمران، آیه ­ی۷۷٫

[۷] . الإصابۀ، ج۳، ص۵۱٫

[۸] . سوره­ی آل عمران، آیه­ ی۱۵۴٫

[۹] . سوره­ی آل عمران، آیه­ ی ۱۷۳٫

[۱۰] . سوره­ ی آل عمران، آیه­ ی۱۸۱٫

[۱۱] . سوره­ ی نساء، آیه ­ی ۱۰

[۱۲] . تفسیر قرطبی، ج۵، ص۵۳ و تفسیر الإصابۀ، ج۳، ص۳۹۷٫

[۱۳]. سوره­ ی نساء، آیه ­ی ۱۷۶٫

[۱۴] . تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۸ و تفسیر الخازن، ج۱، ص۴۴۷٫

[۱۵]. سوره­ی مائده،آیه ­ی ۴۱٫

[۱۶]. الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۱۱۵ و تفسیر القرطبی، ج۶، ص۱۷۷ و الأصابۀ، ج۲، ص۳۲۶٫

[۱۷] . سوره­ی توبه، آیه­ی ۶۱٫

[۱۸] . هر چند در مورد نام او اختلاف است. برخی نام او را «جلّاس بن سوید» می­ دانند و برخی دیگر می ­گویند او «نبتهل بن حارث» و یا «عتّاب بن قشیر» بوده است.

[۱۹] . به عنوان مثال رجوع کنید به تفسیر جامع الأحکام قُرطُبی، ج۸، ص۱۲۲ و تفسیر الخازن، ج۲، ص۲۴۱ و تفسیر الإصابۀ، ج۳، ص۵۴۹٫

[۲۰] . سوره­ ی توبه، آیه­ ی ۶۲٫

[۲۱] . تفسیر القرطبی، ج۸٫

[۲۲] . سوره­ ی توبه، آیه­ ی ۱۰۲٫

[۲۳] . تفسیر القرطبی، ج۸، ص۲۴۲ و الروض الاُنُف، ج۲، ص۱۹۶ [ج۶، ص۳۲۸]

[۲۴] . سوره­ ی نحل، آیه­ ی ۴۱٫

[۲۵] . تاریخ مدینۀ دمشق، ج۸، ص۶۶۸ و مختصر تاریخ دمشق، ج۱۱، ص۲۴۴ و الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۷۱٫

[۲۶] . سوره ­ی نور، آیه­ ی ۳۳٫

[۲۷] . الجامع لأحکام القرآن، ج۱۲، ص۱۶۲٫

[۲۸] . تفسیر کشّاف، ذیل آیه­ی (إنَّما ولیکم الله…).

[۲۹] . سوره ­ی آل عمران، آیه­ ی ۶۱٫



شیعه در روایات اهل سنت (۱) معنای لغوی شیعه


شیعه در روایات اهل سنّت (۲)‌ شیعه از زبان پیامبر اکرم


شیعه در روایات اهل سنت (۳) احتیاج امت به امام