نمایش نتایج: از 1 به 39 از 39

موضوع: چگونه از کفر به ایمان رسیدم

4926
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    پیشنهاد می کنم این متن را تا آخر بخوانید.
    جذاب است و مطمئن هستم که حوصله تان را سر نمی برد.
    ماجرایی که ميخواهم برای تان تعریف کنم یک ماجرای کاملا واقعی هست. اینکه چطور ایمانم را از دست دادم و چطور مجددا از کفر مطلق به ایمان رسیدم.
    نزدیک چهار سال پیش، شبی که مادر عزیزم در بیمارستان بستری بود و حال نامساعدی داشت از ته دلم خدا را صدا زدم و دعا کردم مامان حالش خوب شود.
    بهرحال مصلحت خدا چیز دیگری بود و صبح فردا خبر فوت ایشان را به شکل مبهم دریافت کردم. توی راه بیمارستان خدا خدا می کردم خبر دروغ باشد ولی وقتی رسیدم و با تلخ ترین واقعیت عمرم مواجه شدم شروع کردم به کفر گویی و در کمال خشم و جنون فریاد زدم که از خداوند انتقام خواهم گرفت. به خودم قول دادم تا جایی که میتوانم ایمان دیگران را سست کنم. هر کسی که میتوانم و زورم میرسد از مسیر خدا پرستی خارجش کنم و به خودم اطمینان داشتم. چون هوش بالا و قلم توانایی داشتم و دارم پس تصمیم گرفتم به حرف و کلام اکتفا نکنم و با ارسال متون و نوشته ها و مقالات به شبکه های اجتماعی، در شکل های متنوع و گوناگون سعی کنم که در ایمان مخاطبانم تزلزل ایجاد کنم. جلوی غریبه و آشنا بی پروا کفر می گفتم.
    بسیاری مرا سرزنش و توبیخ می کردند و برخی متاسفانه خوششان ميامد و جذب حرفهای من می شدند.
    من هم مغرور بودم که دارم هدفم را با جدیت پی می گیرم و حس می کردم خداوند چقدر از دست من عصبانی هست و اینکه خدا هیچ بلایی سرم نازل نمی کند خیلی برایم جالب بود و نعوذ بالله با خودم می گفتم: حتما جرات شو نداره!!
    گذشت و گذشت تا تقریبا دو سال پیش به منزل جدید اسباب کشی کردیم. من از بچگی دوست داشتم اتاقی داشته باشم که پنجره قدی و بالکن رو به خیابان داشته باشد و در منزل جديدمان چنین اتاقی وجود داشت اما نمی دانم نمی دانم نمی دانم چرا در ابتدا متوجه اتاقی که اتاق رویایی ام بود نشدم و اسبابم را به اتاق بغلی انتقال دادم. نصف شب بود و کنار وسایلم خوابم برد.
    فردای آن روز تصمیم گرفتم کارتون ها و وسایلم را به اتاق بغلی انتقال بدهم ولی یک حس مرموز و نامشخص، مانع از این کار من شد و وسایلم را در همان اتاق چیدم. همان اتاق که بالکن و شیشه قدی نداشت.
    طی روزهای بعد، بارها به فکر انتقال وسایلم افتادم و باز یک حس مرموز در من پدیدار شد که مرا سست کند.
    با اینکه همیشه آدم با اراده ای بودم و سریعا به تصمیماتم جامه عمل می پوشاندم. اما شگفتا که این دفعه برای انجام کاری که آنقدرها هم دشوار نبود هیچ همت و اراده ای در خودم نمی دیدم.
    تا اینکه یک شب... در حالیکه مشغول تایپ کردن یکی از همان نوشته های کفر آمیز بودم ناگهان صدای مهیب و بسیار وحشتناکی شنیدم. صدای سقوط جسم سنگین و متعاقبش فرو ریختن شیشه اتاق بغلی.
    سراسیمه به آن اتاق رفتم و دیدم چندتا آجر بزرگ از سقف بالکن کنده شدند و با یک زاویه انحراف ناچیز، شیشه قدی را خرد و خاکشیر کردند.
    خرده شیشه ها نیمی از اتاق را پر کرده بودند و ناگهان پشتم لرزید. بغض کردم و شرمنده خداوند مهربانی شدم که مانع از اقامتم در آن اتاق شده بود. خدایی که همان "حس مرموز" و "رخوت و سستی" را در وجود من نهاد و نگذاشت که آن حادثه به من آسیبی برساند. سقف بالکن نم کشیده بود و احدی این را نمی دانست جز خداوند بزرگ که دوست نداشت این مخلوق سرکش و هتاک و رو سیاهش از بابت اتفاقی که قرار بود بیافتد آسیبی ببیند.
    در همان لحظه توبه کردم. اشک ندامت بر گونه هایم جاری شد و از آنجا بود که مسیر زندگی من به طور کلی تغییر کرد و تبدیل به یک آدم دیگر شدم.
    خداوند بزرگ نه از بابت عبادات ما سود می برد و نه از بابت گناهان و کفر گفتن های مان دچار گزند و آسیب.
    این خود ما مخلوقاتش هستیم که محتاج اوییم. ما در جهان آخرت، با اعمال نیک و بدمان "تنها" هستیم. سرنوشت ما دست خودمان است پس تا زنده ایم فکری به حال خودمان کنیم.
    شاید فردا دیر باشد...

  2. 7 کاربران زیر از root2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    خیلی مطلب خوبی بود ممنون

  4. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4579
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    8
    تشکر شده 103 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    این برای خودتون اتفاق افتاده؟؟؟

  6. کاربران زیر از سوریاش بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوریاش نمایش پست ها
    این برای خودتون اتفاق افتاده؟؟؟
    بله. برای خودم اتفاق افتاده و مو به مو عین واقعیت رو نوشتم.

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    برای خود منم یه اتفاق عجیب افتاد که چند ساله یادمه
    یه بار یه بنده خدایی نمیدونم از روی چه حسابی یه وسیله ایمو که ارزش معنوی زیادی برام داشت رو سخت ترین جای ممکن مخفی کرده بود و به من اطمینان داد که نمیتونم پیدا کنم و واقعا هم امکانش وجود نداشت. اما من یه شب خوابی دیدم که یه چیزی شبیه شهاب رو دنبال کردم از کوچه رد شد و یه مسیری طولانی رو دنبال کردم و مکان اون شی رو پیدا کردم.بعد که از خواب بیدا شدم گفتم توهمه اما یه حسی بهم گفت یه لحظه برو بگرد ضرر نداره بعد اون مسیرو گشتم و با کمال ناباوری پیدا کردم.این یه رویای صادقانه بود فکر میکنم.و یکی از اتفاقات عجیب زندگی من.به نظرم اومد که خواب میتونه یه مرگ کوتاه مدت باشه که توش امکان برگشت برای ما باشه.خواستم فکر کنم که خواب یه چیزی زاییده ی ذهن خود من هست اما بعدا خواب هایی دیدم و با صحنه هایی روبرو شدم که تا به حال تو این دنیا ندیده بودم و به ذهنم خطور نکرده بود.واقعا صحنه های عجیب و غیر قابل توصیف و یه حس و حال عجیبی بود.اصلا نمیشد بیان کنم برای کسی.فقط خودم میتونستم درک کنم.

  9. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    امیدوارم همینطوره که خدا بهتون تلنگر زد جور دیگه ای هم تلنگر بزنه بعضی از طرز تفکرات اشتباهتون هم درست شه

    گاهی تو زندگی چندین نوع تلنگر تو هر بهره زمانی احتیاج هست
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  11. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    خیلی جالب بود
    مو بر اندام آدم سیخ میشه....
    امیدوارم همه ی آدم ها همیشه یه تلنگر و یه فرصت برای بازگشت به مسیر اصلی داشته باشن
    من هم یه بار برام یه مسئله ی بحرانی پیش اومد
    به خاطرش خیلی از خدا کمک خواستم
    برای اولین بار تو عمرم بارها شب ها رو اشک میریختم و از ته دل صداش کردم
    تا چند وقت حس میکردم خداوند صدامو نمیشنونه یا برام کاری نمیکنه یا شایدم از من خوشش نمیاد که بهم توجهی نمیکنه
    حتی منی که از بچگی و قبل سن تکلیف همراه مادرم نماز میخوندم اون موقع ها دیگه لب مرز ناامیدی بودم حس و حال نماز رو هم نداشتم
    چون می گفتم خدایی که این همه سال تو زندگیم حسش میکردم و به خاطر وجود نماز میوخندم و عبادت میکردم پس الان چرا کمکم نمیکنه
    خیلی شرایط سختی داشتم
    تا اینکه یه شب دیگه خیلی بهم سخت گذشت تا نصفه شب بیدار بودم و گریه میکردم
    بعدش هم از خدا خواستم که تا صبح یا راهی نشونم بده یا دیگه فرداش زنده نباشم
    چون نمیتونستم خودکشی کنم خیلی برام سخت بود و از ته دلم نمیخواستم اینکارو انجام بدم...
    شب یه خواب عجیبی دیدم و یه جورایی خدا بهم تلنگر زد و تو خواب دیدم زندگی و فرصتم داره تموم میشه
    خداروشکر چشامو باز کردم دیدم هنوز زنده هستم حتی متکارو با دستم لمس کردم اونقدر ترسیده بودم هنوز هم یادم میاد تو فکر میرم
    از اون روز اراده و ایمانم قوی تر شد و خدا رو عمیقتر حس کردم یه جورایی حس کردم ایمانم خیلی قوی تر شده و به نحوی تولدی دوباره برام شد
    و بازم کمکم کرد که روز به روز مشکلم حل شد و خودمو تونستم پیدا کنم
    خدایا ممنون که هستی.

  13. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    برای خود منم یه اتفاق عجیب افتاد که چند ساله یادمه
    یه بار یه بنده خدایی نمیدونم از روی چه حسابی یه وسیله ایمو که ارزش معنوی زیادی برام داشت رو سخت ترین جای ممکن مخفی کرده بود و به من اطمینان داد که نمیتونم پیدا کنم و واقعا هم امکانش وجود نداشت. اما من یه شب خوابی دیدم که یه چیزی شبیه شهاب رو دنبال کردم از کوچه رد شد و یه مسیری طولانی رو دنبال کردم و مکان اون شی رو پیدا کردم.بعد که از خواب بیدا شدم گفتم توهمه اما یه حسی بهم گفت یه لحظه برو بگرد ضرر نداره بعد اون مسیرو گشتم و با کمال ناباوری پیدا کردم.این یه رویای صادقانه بود فکر میکنم.و یکی از اتفاقات عجیب زندگی من.به نظرم اومد که خواب میتونه یه مرگ کوتاه مدت باشه که توش امکان برگشت برای ما باشه.خواستم فکر کنم که خواب یه چیزی زاییده ی ذهن خود من هست اما بعدا خواب هایی دیدم و با صحنه هایی روبرو شدم که تا به حال تو این دنیا ندیده بودم و به ذهنم خطور نکرده بود.واقعا صحنه های عجیب و غیر قابل توصیف و یه حس و حال عجیبی بود.اصلا نمیشد بیان کنم برای کسی.فقط خودم میتونستم درک کنم.
    چقدر عجیب و تکان دهنده!
    بله رویای صادقه حقیقت داره و قاعدتا برا بنده های خوب خدا چنین رویاهایی حادث میشن.
    معلومه فرد شریف و پاکدلی هستید.

  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    امیدوارم همینطوره که خدا بهتون تلنگر زد جور دیگه ای هم تلنگر بزنه بعضی از طرز تفکرات اشتباهتون هم درست شه

    گاهی تو زندگی چندین نوع تلنگر تو هر بهره زمانی احتیاج هست
    مرسی
    صدالبته ما انسان ها همیشه محتاج هشدارها و تلتگرهای خداوند هستیم.
    ولی شکر خدا بعد از اون حادثه توبه کردم و افکارم رو تغییر 180 درجه دادم.
    الان الحمد لله طرز فکر و عقایدم خیلی درست و در مسیر حق تعالی هست ولی مسلما در عملکرد خودم عیوب و ایرادهایی وجود دارن که ربطی به عقاید صالحه من ندارن.
    ان شا الله خداوند منو توفیق بده که عیوب خودمو رفع کنم.

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    خیلی جالب بود
    مو بر اندام آدم سیخ میشه....
    امیدوارم همه ی آدم ها همیشه یه تلنگر و یه فرصت برای بازگشت به مسیر اصلی داشته باشن
    من هم یه بار برام یه مسئله ی بحرانی پیش اومد
    به خاطرش خیلی از خدا کمک خواستم
    برای اولین بار تو عمرم بارها شب ها رو اشک میریختم و از ته دل صداش کردم
    تا چند وقت حس میکردم خداوند صدامو نمیشنونه یا برام کاری نمیکنه یا شایدم از من خوشش نمیاد که بهم توجهی نمیکنه
    حتی منی که از بچگی و قبل سن تکلیف همراه مادرم نماز میخوندم اون موقع ها دیگه لب مرز ناامیدی بودم حس و حال نماز رو هم نداشتم
    چون می گفتم خدایی که این همه سال تو زندگیم حسش میکردم و به خاطر وجود نماز میوخندم و عبادت میکردم پس الان چرا کمکم نمیکنه
    خیلی شرایط سختی داشتم
    تا اینکه یه شب دیگه خیلی بهم سخت گذشت تا نصفه شب بیدار بودم و گریه میکردم
    بعدش هم از خدا خواستم که تا صبح یا راهی نشونم بده یا دیگه فرداش زنده نباشم
    چون نمیتونستم خودکشی کنم خیلی برام سخت بود و از ته دلم نمیخواستم اینکارو انجام بدم...
    شب یه خواب عجیبی دیدم و یه جورایی خدا بهم تلنگر زد و تو خواب دیدم زندگی و فرصتم داره تموم میشه
    خداروشکر چشامو باز کردم دیدم هنوز زنده هستم حتی متکارو با دستم لمس کردم اونقدر ترسیده بودم هنوز هم یادم میاد تو فکر میرم
    از اون روز اراده و ایمانم قوی تر شد و خدا رو عمیقتر حس کردم یه جورایی حس کردم ایمانم خیلی قوی تر شده و به نحوی تولدی دوباره برام شد
    و بازم کمکم کرد که روز به روز مشکلم حل شد و خودمو تونستم پیدا کنم
    خدایا ممنون که هستی.
    الله اکبر
    ان شا الله که عمر طولانی و با عزت داشته باشی.
    خوشا به حالت که در یک رویا تونستی مرگ رو تجربه کنی و به خودت بیای.
    نماز مرز بین کفر و اسلام هست.
    خدایا اون روزی رو نیار که ما بنده هات از نمازمون غافل بشیم و به کفر بمیریم.

  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط root2000 نمایش پست ها
    چقدر عجیب و تکان دهنده!
    بله رویای صادقه حقیقت داره و قاعدتا برا بنده های خوب خدا چنین رویاهایی حادث میشن.
    معلومه فرد شریف و پاکدلی هستید.
    شما نظر لطفتونه . من خودم حس میکنم باید بازم بیشتر خودم رو تغیر بدم تا لایق این صفات و اتفاقات عجیب بشم.

  18. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    شما نظر لطفتونه . من خودم حس میکنم باید بازم بیشتر خودم رو تغیر بدم تا لایق این صفات و اتفاقات عجیب بشم.
    حقیقت رو گفتم عزیزم.
    حتما لیاقت داشتی و داری که برات وقوع پیدا کرده.
    ان شا الله که سعادت دو دنیا نصیبت بشه.

  20. کاربران زیر از root2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,461
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,909 بار در 979 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    متن خیلی جالبی بود!

    همه آدما توی زندگیشون نشونه های پر رنگی از قدرت خدا وجود داره؛

    اما متأسفانه عده ای یا بهش بی توجهن یا دروغ میدونن یا فکر میکنن که شانس و تصادفه!

    به نظر من درک وجود خدا چیزی نیس که با حرف و بحث و منطق برای کسی که باورش نداره ثابت بشه٬

    هر کسی باید خودش رد پای خدا تو زندگیشو پیدا کنه و حسش کنه!

    خود من بارها در شرایطی علنی و آشکار اشتباهاتی داشتم که هر جوری فکرشو میکنم میبینم فقط یک قدرت بزرگ میتونست بپوشونتشون و آشکارشون نکنه!

    یا بعضی موقعیتهای سختی که توشون قرار گرفتم و از خدا به خاطرش گله کردم بعدها توی یک شرایط دیگه شدن فرشته نجاتم!

  22. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    درود عزیز
    منم بعد مرگ پدر عزیزم عین شما دنبال انتقام هستم و کارهایی شبیه شما البته با یکم اروم تر اقدام میکنم
    ولی متاسفانه هنوز برنگشته ام به ایمان و در کفر به سر میبرم
    ولی خب تو هم زیاد مطمئن نباش که از اینکه به اون اتاق نرفتی تا بلایی سرت نیاد کار خدا بوده
    به نظر من توهم زدی عزیز
    و علت اینکه بلایی سرت نیومده هم تنبلی به جای خودت بوده

    موفق باشید

  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود.
    داستان بسیار جالبی بود ممنونم بزرگوار.
    بنده نمیدانم چرا برای یک سری آدمها اتفاقات عجیب الخلقه میوفتد و جالبتر اینکه اکثر این اتفاقات هم برای متدینین عزیز میوفتد و تا بحال یک اتفاق هم برای ما نیوفتاده(نمیدانم شاید خواسته اند که بیوفته ! یا شاید به قول خودشان دروغ مصلحتی میگویند تا دیگران را به دین دعوت کنند )
    خیلی جالب است اگر داستان حقیقت داشته باشد (که البته نمیدانم دارد یا نه چون سندی برش نیست) نمیشود بر آن تکیه کرد.
    البته ممکن است به علت اینکه دوستان شدیدا احساس گناه میکنند دچار توهم در خواب بشوند و بعد فکر کنند رویای صادقه یا هرچیز محتملی بوده , چون میدانیم خواب ارتباط مستقیم دارد با اتفاقات در بیداری مثلا اگر شما در خواب باشید و پشه کنار گوشتان وزوز کند در خواب خواب میبینید یک هلی کوپتر کنارتان است و از این قبیل.
    اتفاقی که برای من افتاد واقعی بود و حق میدم به تمسخر بگیرید چون تا به حال تجربه نکردید. من هم اصلا ادعا نمیکنم ادم خیلی خوبی بودم که این اتفاق برام افتاده بلکه فکر میکنم این اتفاق افتاده تا خیلی تغییر کنم .اگر به قول شما متدین بودم که دیگه احتیاج به این چیزا نبود..من به هیچ وجه هدفم تبلیغ دین نیست اصلا و ابد چون برای خودم هنوز ابهاماتی داره و دارم در موردش برسی انجام میدم ا!
    به نظرم شما بزرگترین چیزی که باید یاد بگیرید اینه که به نظر دیگران احترام بگذاریدو تا وقتی جای کسی نبودید قضاوت نکنید.
    ویرایش توسط saba95 : 02-25-2017 در ساعت 01:56 PM

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود.
    داستان بسیار جالبی بود ممنونم بزرگوار.
    بنده نمیدانم چرا برای یک سری آدمها اتفاقات عجیب الخلقه میوفتد و جالبتر اینکه اکثر این اتفاقات هم برای متدینین عزیز میوفتد و تا بحال یک اتفاق هم برای ما نیوفتاده(نمیدانم شاید خواسته اند که بیوفته ! یا شاید به قول خودشان دروغ مصلحتی میگویند تا دیگران را به دین دعوت کنند )
    خیلی جالب است اگر داستان حقیقت داشته باشد (که البته نمیدانم دارد یا نه چون سندی برش نیست) نمیشود بر آن تکیه کرد.
    البته ممکن است به علت اینکه دوستان شدیدا احساس گناه میکنند دچار توهم در خواب بشوند و بعد فکر کنند رویای صادقه یا هرچیز محتملی بوده , چون میدانیم خواب ارتباط مستقیم دارد با اتفاقات در بیداری مثلا اگر شما در خواب باشید و پشه کنار گوشتان وزوز کند در خواب خواب میبینید یک هلی کوپتر کنارتان است و از این قبیل.
    اینکه سند برا اثباتش وجود داشته باشه یا نه رو که خب من دیدم. بابام دید و صاحبان مغازه های رو به رو هم شاهد این حادثه بودن.
    ولی مساله اینجاست که قلب های پاک و روشن میتونن حقانیت خدا رو درک کنن.
    نمی دونم چند سالتونه ولی من که بیش از سه دهه از خدا عمر گرفتم بالاخره توفیق پیدا کردم که رحم و لطف خدا رو به چشمم ببینم و شکر گزارم.
    دعا می کنم ان شا الله شما هم ببینید.

  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    متن خیلی جالبی بود!

    همه آدما توی زندگیشون نشونه های پر رنگی از قدرت خدا وجود داره؛

    اما متأسفانه عده ای یا بهش بی توجهن یا دروغ میدونن یا فکر میکنن که شانس و تصادفه!

    به نظر من درک وجود خدا چیزی نیس که با حرف و بحث و منطق برای کسی که باورش نداره ثابت بشه٬

    هر کسی باید خودش رد پای خدا تو زندگیشو پیدا کنه و حسش کنه!

    خود من بارها در شرایطی علنی و آشکار اشتباهاتی داشتم که هر جوری فکرشو میکنم میبینم فقط یک قدرت بزرگ میتونست بپوشونتشون و آشکارشون نکنه!

    یا بعضی موقعیتهای سختی که توشون قرار گرفتم و از خدا به خاطرش گله کردم بعدها توی یک شرایط دیگه شدن فرشته نجاتم!
    ممنون عزیز
    خب اینکه بعضیا نمیتونن درک کنن متاسفانه به این خاطر هست که بنا به فرموده قرآن کریم به قلب های این افراد مهر خورده و دیگه از درک حق و حقیقت محروم شدن.
    این مساله باعث تاسفه.
    خدا رو شکر که شما به شخصه تونستید حضور خداوند رو درک کنید.

  27. کاربران زیر از root2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Tarah نمایش پست ها
    درود عزیز
    منم بعد مرگ پدر عزیزم عین شما دنبال انتقام هستم و کارهایی شبیه شما البته با یکم اروم تر اقدام میکنم
    ولی متاسفانه هنوز برنگشته ام به ایمان و در کفر به سر میبرم
    ولی خب تو هم زیاد مطمئن نباش که از اینکه به اون اتاق نرفتی تا بلایی سرت نیاد کار خدا بوده
    به نظر من توهم زدی عزیز
    و علت اینکه بلایی سرت نیومده هم تنبلی به جای خودت بوده

    موفق باشید
    همه چیز به اراده خداوند بستگی داره. در کل جهان امکان تموم اجزا و ذرات تحت اراده و تملک بلاانکار خداوند هستن.
    غیر از خدا هیچی موجودیت و واقعیت نداره و هر چی که داریم موجودیت شو از خدا کسب کرده.
    همه چیزمون اعم از افکار و رفتار و کردار و کلام و احساسات و تصمیمات و... اگه به اراده خدا باشه در یک آن تغییر می کنه، از بین میره یا فراموش میشه.

    انتقام از خدا؟؟
    خدا پدرتونو رحمت کنه.
    اما دوست عزیز تا دیر نشده خودتون فکری به حال خودتون کنید.
    ان شا الله که سالم و سرزنده باشید ولی ما هیچکدام مون از یک ثانیه بعدمون خبر نداریم.
    دعا می کنم خداوند به شما توفیق هدایت و طول عمر عنایت کنه.

  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط root2000 نمایش پست ها
    همه چیز به اراده خداوند بستگی داره. در کل جهان امکان تموم اجزا و ذرات تحت اراده و تملک بلاانکار خداوند هستن.
    غیر از خدا هیچی موجودیت و واقعیت نداره و هر چی که داریم موجودیت شو از خدا کسب کرده.
    همه چیزمون اعم از افکار و رفتار و کردار و کلام و احساسات و تصمیمات و... اگه به اراده خدا باشه در یک آن تغییر می کنه، از بین میره یا فراموش میشه.

    انتقام از خدا؟؟
    خدا پدرتونو رحمت کنه.
    اما دوست عزیز تا دیر نشده خودتون فکری به حال خودتون کنید.
    ان شا الله که سالم و سرزنده باشید ولی ما هیچکدام مون از یک ثانیه بعدمون خبر نداریم.
    دعا می کنم خداوند به شما توفیق هدایت و طول عمر عنایت کنه.
    من خودم خدای خودم هستم
    و نیازی به خدایی که شما میگی ندارم ارزوی هدایتتون رو برای خودتون نگه دارین
    موفق باشید

  30. کاربران زیر از Tarah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود بزرگوار خوب اگر چنین حادثه ای هم پیش آمده باشه باز هم دلیلی بر وجود خدا نیست...
    روزانه هزاران اتفاق در جهان در حال وقوعه که اگر بخواهیم به همه دلیل وجود یک موجود ماورایی را بدهیم از ورطه منطق دور شده و وارد ورطه اوهام شده ایم....
    بر خلاف تصور شما تموم حوادث دنیا دارای حساب و کتاب و ریتم خاصی هستن مث نت های موسیقی و وقوع هیچ اتفاقی ولو اینکه ساده ترین اتفاق جهان باشه بازم بی حکمت و بی دلیل و بی حساب نیست.
    اما مشکل اینجاست که کمتر کسی توان درک و تحلیل این حکمت ها و ربط دادن علت ها و منطق هاشونو داره. به عبارت دیگه، معدود افرادی ميتونن رخدادها رو کنار هم بچینن و به علل اونها و در واقع مشیت و اراده ی الله پی ببرن.
    من هم صدالبته در فهم چنین حکمت هایی عاجز و ناتوان هستم و صرفا میتونم چیزهایی رو درک کنم که کنار خودم دارن اتفاق میفتن و البته بازهم نه همیشه...
    اما علمای عظیم الشانی وجود دارن که به خوبی می تونن همه این موارد رو درک کنن همون معدود افرادی که عرض کردم.
    البته اسم از این بزرگواران نميتونم بیارم ولی از جهت درک و ایمان قوی و ضمیر روشن اونا اطمینان کامل دارم.

  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود.
    قلب محل درک و فهم نیست بلکه مغز محل درک و فهم است
    همین کافیست تا متوجه بشوید باید برای چه تاسف خورد(منظورم نداشتن علم کافیست)
    چیزی که یادآوری کردید از بدیهیات بود! خسته نباشید واقعا چه کشف بزرگی...
    اما در علوم اسلامی، کلمه "قلب" ربطی نداره به اون قلب صنوبری که عضو عضلانی شکل داخل قفسه سینه هستش. بلکه تعریف مجزایی داره مثلا قلب سلیم، قلب منیب، قلب مریض و... همه اینها اشاره به همون قلب هست که در علوم دینی ما کاربرد داره.

    ضمنا من توقع از هیچ بنی بشری ندارم که به من سلام کنه یا بگه درود.
    اما نه به کفار سلام میکنم و نه جواب سلام و درود شونو میدم.
    اینو یادآوری کردم که فکر نکنید سهوا فراموش شده.

  33. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    امیر آقا
    اولا معنی کلمه قلب رو انگار هنوز نمی دونید. این کلمه از زبان عربی وارد زبان فارسی شده و در اصل به معنای تحول استفاده ميشه و مشتقاتی داره مث: انقلاب، منقلب و... که به همین معنا هستن یعنی دگرگونی و تحول.
    اما در زبان عربی به معنای باطن و درون هم هست.
    در زبان فارسی احتمالا نقص و کمبودهایی وجود دارن که مجبور هستن از کلمات عربی، وام بگیرن. قلب صنوبری تپنده در سینه به زبان فارسی میشه چی؟
    دل که یه اصطلاح کلی هست. من اصطلاح مخصوص شو می پرسم ازتون؟؟
    ضمنا یه چیزی هم بگم که بعید هست بدونید اونم اینکه در زبان انگلیسی برای قلب دوتا واژه استفاده میکنند: کاردیو و هارت. اولی اصطلاح تخصصی خود قلب هست و دومی هم واسه قلب استفاده میشه و هم به معنای درون و ضمیر و زمینه فکری و احساسی که لابد انگلیسی ها به قول شما بلد نیستن مث آدم حرف بزنن و مغز رو از قلب تشخیص نمی دن!!!
    حافظ قرآن بودن به تنهایی و بدون درک و تدبر و عمل به آیات شریفه قرآن، هیچ ارزشی نداره. یادم افتاد دوران دبیرستان مسابقه حفظ اشعار حافظ بود و همه رقابت می کردن غزلیات بیشتری حفظ کنن. اما عموم دانش آموزها نه تنها معنای ابیات حافظ رو درک نمی کردن بلکه معنای خیلی از کلمات شم نمی دونستن و شاید تا امروز هم یاد نگرفته باشن. ولی صرفا برای حفظ!! حافظ، بعضا جایزه هم می گرفتن. نمی خوام بگم باعث تمسخره ولی لااقل باعث تاسف که هست.
    امیر آقا لطفا به جای کپی پیست کردن بدون تامل، دقایقی رو فقط فکر و تامل کنید. دنیا و آخرت شما به من ربطی نداره ولی متاسفم که می بینم جوون های مملکت ما تا این حد شناخت شون کمه نسبت به اسلام.
    اکثر مردم ایران یا مث شما چشم بسته منکر حقانیت اسلام میشن و یا اینکه اسلام شون خلاصه شده در قبر پرستی و عزاداری و سینه زنی و این مدل خرافه ها و بدعت ها.
    مسلمون های واقعی گرچه در کل دنیا تعدادشون کمه ولی وجودشون بسیار پربهاست.

  34. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    خیلی بد شد پس با این حساب این همه فقر و بدبختی و کشتار و جنگ ویرانی هم لابد حساب و کتاب دارد بله؟!
    چه خدای مهربانی که فقط به نظاره مرگ مردم ضعیف نشسته...
    حکمت و منطق اینها را عجالتا بیخیال شوید کسی بزرگتر و با علم تر از استفان هاوکینگ نابغه قرن سراغ دارید؟
    ایشان بعد از عمری کشف. تحقیق سرانجام به این نتیجه رسیدند خدا نیست:
    این هم سند:
    https://www.cnet.com/news/stephen-ha...ere-is-no-god/
    وقت آن است تعصب را کنار بگزارید.
    التماس تفکر
    بله فقر و بدبختی و مرگ هم حکمت داره و البته خدا به انسان قدرت جسمی، عقل و راهکار داده که خودش و دیگران رو از بدبختی نجات بده و راه حق رو پیشه کنه. ولی بعضیا هستن که بر اثر جهل و بی خردی یا امیال و شهوات نفسانی شون مرتکب هزار مدل اشتباه میشن و بعدش با سر تو دیوار می خورن. اونوقت زمين و زمان رو مقصر ناکامی هاشون می دونن. خب اینم نشونه فقر شعور بعضی از مردمه و کاریشم نميشه کرد.
    شما یک قطره از اقیانوس قرآن رو نتونستی درک کنی. اینکه هنوز فلسفه فقر، ثروت، مرگ، حیات، جنگ و جهاد، قربانی شدن و قربانی کردن و... رو نمی دونی کاملا نشون ميده که هیچی نفهمیدی از قرآن. به تاکید ميگم هیچی...

  35. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    امیر آقا
    بسیاری از جمله های من بی جواب موندن. که البته انتظارشم می رفت.
    شما بهتر بود آیاتی که اینجا پیست کردید رو با متن عربی می گذاشتید. در برخی موارد همون قلب رو ترجمه میکنن سینه! بعضی وقتا خود قلب رو می نویسن.
    و اما اگه منظورتون کلمه "صدر" باشه که صدر معانی گوناگونی در زبان عربی داره مث سینه، تفکر، بالا و...
    در بین فارسی زبان ها عموما همون معنی "سینه" رو میده و گاهی معنای "بالا".
    مثالش همون که ميگن فلان تیم صدر نشین شد یعنی بالا نشین شد یا بالای جدول قرار گرفت.
    بالای بدن انسان ها کجاست به نظرتون؟؟
    در تمام زبان ها بسیار لغاتی هستن که معانی متعدد دارن ولو اینکه یکجور نوشته شده و یکجور خوانده شوند.
    من انگلیسی رو خوب بلدم و اگه بخواید چندتا مثال میارم و در مورد بقیه زبان ها هم میتوانید شخصا تحقیق کنید.
    اینکه توصیه می کنن قرآن رو به زبان خودش بخونيد و فضیلت بیشتری داره قطعا توصیه خوبیه که امثال شما رو با خوندن ترجمه فارسی( و بعضا ضعیف) دچار سردرگمی نکنه و اینچنین برداشت نادرستی پیدا نکنید.
    جالبه از کجا به این نتیجه رسیدید که بنده لای قرآن رو باز نکردم؟؟؟
    قضاوت بی پشتوانه تون صرفا استنباط شخص شماست و نشون میده که احتمالا استفان هاوکینگ هم این مدلی تحلیل میکنه. استدلال بر مبنای استنباط!!! غلط ترین روش ممکن.
    جالب تر اینکه میگین 99 درصد مسلمونا حتی یکبار قرآن نخوندن تا بحال!!
    جناب اصلا میدونی 99 درصد یعنی چی؟
    میدونی وقتی درصد هر چیزی رو اعلام کنی بایستی به عدد تبدیلش کنی؟
    اصلا چیزی از درصد گرفتن و نسبت تناسب بستن بلدید؟
    انتظار میره بلد باشید چون جزو درس ریاضی راهنمایی بود زمان ما.
    خوب اگه بلدید (که ان شا الله بلدید) حساب کنید 99 درصد مسلمان ها یعنی حدودا چند مسلمان؟؟ گرچه قرآن خوندن و حتی حفظ کردن بی تدبر و ماشینی هیچ ارزشی نداره و اینو قبلا هم براتون نوشتم و مثال هم زدم. ولی بهرحال هر چه هم از عدم استحکام اعتقادی بسیاری از مسلمونا شاکی باشیم ولی ابدا اینطور که شما میگی نیست. درصدی که اعلام کردی ابدا با بدیهیات و شواهد سازگار نیست و به نظر مضحک میاد.
    در تمام کشورهای اسلامی و حتی کشور به اصطلاح اسلامی ایران، هم در مدارس و هم دانشگاه ها بیش از یک واحد قرآن تدریس ميشه و بچه ها چه خوششون بیاد و چه نیاد باید مطالعه کنن و امتحان بدن.
    حالا اینهمه کلاس های حفظ و قرائت قرآن که در سطح کشورهای اسلامی فعال هستن بجای خود.
    امیر آقا
    بی هیچ تعارفی بگم حرفاتون کاملا نشات گرفته از پیام های بی منطق و احساس مدارانه ای هست که در شبکه های اجتماعی رد و بدل میشن.
    جملات تون آشنا هستن برام.
    حرفهای بی حساب کتابی که در پیام هایی بعضا پر از غلط های املایی ارایه میشن و توسط نوجوون ها و جوون های ساده دل کشورمان داخل تلگرام و واتساپ و غیره دست به دست میشن.
    لطفا قبل از جواب دادن برید روی حرفام فکر کنید و بعد جواب بدید.
    اگه نمیخواید فکر کنید لطفا دیگه جواب ندید.

  36. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    ما چکار به معانی مختلف قلب داریم ما معنی قرآنی آن را گفتیم همان کتابی که شما علی رغم گذشتن سه دهه از عمرتان حتی یکبار هم لایش را باز نکردید و حالا سینه چاک از آن دفاع می کنید!
    به صراحت در آیات به سینه اشاره شده دیگر....
    بزرگواز من قصد چانه زدن ندارم شما متاسفانه حتی یکبار هم قرآن نخواندی و اصلا نمیدانی چه گفته بعد حالا آمده اید نقد قرآن را نقد میکنید جالب است
    شما اصلا نفهمیدید بحث من چه بوده....
    برای ما هم از نقص زبان مثال نیاورید ما آیه آوردیم که مطابق قرآن قلب محل اندیشه خوانده شده آدرسش هم دقیقا در سینه داده شده دیگر نمیدانم چطور بهتان بفهمانم(گویا زبان قرآن خودتان را هم سرتان نمیشود)
    مورد بعد ما منکر چیزی نشدیم ما به استناد خود قرآن که گفته بود محل درک و تفکر در قلب است را به چالش کشیدیم همین!
    عجالتا شمایی که حتی قرآن را لایش را هم نگشودید چطور مدعی میشوید در آن تامل کرده اید(اوه جالب است نخوانده در آن تامل کرده اید!)
    یکی از معجزات ادیان این است که 99% پیروان آن حتی یکبار هم کتاب مقدسشان را نخوانده اند اما به صداقتش شهادت میدهند
    *بروید لااقل مطالعه دینی تان را زیاد کنید بعد بحث کنید بنده احساس میکنم دارم آب در هاون میکوبم و بحث با شما بی فایده است(چون اطلاعات ندارید و قرآن نخوانده کباده تدین و تعقل میکشید)
    هروقت خواندید تشریف بیاورید بحث کنیم.
    بدرود.
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    پیرامون این مطلب اپیکروس بزرگ فرمود:
    «یا خداوند میخواهد شر را از میان بردارد و نمیتواند یا اینکه او میتواند، اما نمیخواهد یا اینکه نه میتواند، نه میخواهد اگر او میخواهد اما نمیتواند پس ناتوان است اگر میتواند اما نمیخواهد پس او شرور و نابکار است اما اگر خداوند هم میتواند و هم میخواهد که شر را براندازد، پس چگونه است که شر در جهان هنوز وجود دارد؟»
    هنوز هم برایش پاسخی درخور پیدا نشده
    دیدید؟
    اول ببینید شر به چه معناست بعد راه های دفع شر رو بررسی کنید (راه های علمی و یا ماورایی).
    بعدش ببینید خالق یعنی چی و آیا ماهیت خالق با ماهیت شرور، تناسب داره یا تضاد؟
    اگه بخواید فلسفه شو یکم بازتر میکنم. ولی خسته ام و ترجیح می دم خودتون زحمت شو بکشید.
    فقط یه خط کلی بهتون میدم که به جواب برسید.
    میدونید که برخی صفات، ناقض همديگه هستن و بعضی خیر.
    مثلا آدم زیبارو نمی تونه زشت رو باشه و بالعکس. پس این دو صفت همديگه رو نقض می کنن...

  37. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29520
    نوشته ها
    51
    تشکـر
    4
    تشکر شده 24 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    سلام دوستم اتفاق خیلی جالبی بود منم قبلا اونقدر در بند دین نبودم ولی بی دین هم نبودم ولی چند وقت پیش شب شام غریبان از خدا و امام حسین ع از ته دل خواستم ک برم و حرم امام حسین ع رو از نزدیک ببینم و خداروشکر اربعین تو حرم امام حسین بودم رفتنم خیلی يهوييی و بی برنامه شد خودم هنوز تو کفم و تو راه حرم من دستم خالی بود در حالی ک ميديدم همه قطعه ای از زیارت عاشورا رو میخونن خیلی دلم ميخاست ک زیارت رو ميداشتمو میخوندم از روش ولی فقط پیاده روی میکردم توی راه همه چی بود برای خورد و خوراک چون پیاده میرفتم برای استراحت ی جا نشستم و غرق در افکار بودم ک ناگهان دیدم مامانم میگه بگیر دست آقارو رد نکن سرم رو برگردوندم دیدم ی زیارت عاشورا جیبی ب همراه صلوات شمار جلوي رومه گرفتم و حتی نشد صورت طرفمو ببینم خیلی شگفت زده شدم مثل ی معجزه بود برام از اون ب بعد اعتقادم خیلی بیشتر شده و نمازمم ميخونم

  38. 2 کاربران زیر از شمیمی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    خدایا مرسی

    میدونم که تو خواستی بیام این تاپیک رو بخونم

    بازم مثه همیشه نذاشتی که گم بشم...

    ممنون که این پست رو گذاشتید

    الهی و ربی من لی غیرک اسئله کشف ضری و نظر فی امری
    ویرایش توسط رزمریم : 02-26-2017 در ساعت 10:09 PM

  40. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7488
    نوشته ها
    381
    تشکـر
    942
    تشکر شده 1,135 بار در 596 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    من این داستان رو یه جای دیگه خونده بودم! نمیدونم کجا خوندمش ولی برام تکراری بود.

  42. کاربران زیر از رنگو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7488
    نوشته ها
    381
    تشکـر
    942
    تشکر شده 1,135 بار در 596 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    گمانم این دوستان فقط مبادرت به کپی پیست میکنند و نه تنها چنین داستان های صحت نداره بلکه حتی واقعی هم نیست
    چه میشه کرد دیگه پول میگیرند برای همین کارها!
    صادق هدایت نویسنده بزرگ ایرانی بسیار زیبا گفت که:
    "وظیفه ی شما
    رواج قمه زنی ، سینه زنی ، بافورخانه ، جن گیری ، روضه خوانی ،
    افتتاح تکیه و حسینیه ، تشویق آخوند و چاقوکش
    و نطق و موعظه بر ضد کشف حجابه !
    باید همیشه این ملت را به قهقرا برگرداند
    و متوجه ی عادات و رسوم دو سه هزار سال پیش کرد !
    سیاست اینطور اقتضا می کنه!
    سينما،تئاتر، قاشق چنگال ،هواپیما،اتومبیل و گرامافون را تکفیر بکنید ، دراین قسمت دیگر خودتان استاديد مثل دفعه قبل که شهرت دادید رادیو همان ،خر دجاله که یک چشم به پیشانی داره و از هر تار سیمی هزاران صدا میده ،چادر نماز و چادر سیاه و عمامه را بین مردم تشویق و در صورت لزوم توزیع بکنید .از معجزه سقاخانه ها غافل نباشید ..."
    امیر آقا زبان سرخ سر سبز دهد بر باد
    جایی این حرفا رو بزنید که مطمئن باشید سرتون رو زیر آب نمیکنن

  44. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید 24 نمایش پست ها
    خدایی وجود نداره
    چون اگه وجود داشت این همه تبعیض و بی عدالتی هم وجود نداشت
    این همه تفاوت
    اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
    یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی قرص جو آلوده در خون
    سلام

    اگر قرار بود این دنیا پر از عدل آسایش و رفا بدون درد باشه ، دیگه دنیایی بعد مرگ که معنی نداشت .

    این دنیا پر از تبعیض ، درد و تفاوته چون دنیای برای امتحان پس دادنه ، برای رشد کردنه و گذراست .

    هیچ کودوم اعمال این دنیا هم بی جواب نمیمونه قیامتی هست ، و ابدی در پیش داریم .

  45. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7488
    نوشته ها
    381
    تشکـر
    942
    تشکر شده 1,135 بار در 596 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    چه بهتر لااقل مرگمان باعث جنجال خبری میشود
    زندگیمان که بدرد نخور دود شد چه بهتر لااقل مرگمان باعث آبروریزی برایشان بشود
    تفریح خودمان است گه گاه دستمان را میبریم و رفتن خونمان را نظاره میکنیم...
    فکر میکنم رفتار عاقلانه ای نیست. بهتره هوشمندانه و با برنامه ریزی عمل کنید تا به حرف خودتون برسید. حرف های تند زدن و به خطر انداختن جونتون هیچ مشکلی رو حل نمیکنه. فکر میکنید زیر اب کردن سر شما آبروی کسی رو میبره؟ موفق باشید

  47. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    به نسبت بقیه شما بهتر سخن میگویید نمیدانم اما ظاهرا سوادتان زیاد است(در بعضی پست ها جواب های خوبی میدهید)
    یک سوال داشتم سوای اینکه دیدگاه شما دینی و دیدگاه من غیر دینی است اصلا سوای تمام مباحثات پیشین.
    اگر هرروز سرتان بلاهای ریز درشت بیاید,اگر عزیزتان جلویتان ذره ذره جان بدهد,اگر بخاطر شرایطتان(جسمی یا مالی) همیشه مورد تحقیر واقع بشوید.اگر سر درد امانتان را ببرد , اگر هر صبح چشمانتان سیاهی برود,اگر هرروز قیمت داروهای قلبتان صعودی زیاد بشود,اگر هرجا بروید به جرم کوتاه قد بودن یا نداشتن مدرک عالیه بهتان توهین بکنند,اگر بروید بانک برای گرفتن حقوق بازنشستگی عزیزتان و دکه دار مانند گدا بگوید برو بتمرگ! اگر عاشق دختری باشید اما به علت عدم استعانت مالی به شما جواب رد بدهد.اگر خودت را به آب آتش بزنی و نهایت به عنوان یک کارگر در مغازه استخدام شوی و هر فحشی نثارت شود.اگر وسط خیابان قش بکنید و مردم به جای کمک بهتان جیبتان را بزنند.
    و هرروز این چرخه تکرار بشود.
    و شما هم دقیقا در مرکز اینها باشید آیا باز هم با پشت گرم میگویید دنیا نباید بی درد باشد؟!
    بعید میدانم من هم اگر پشتم گرم بود و راحت بودم لم میدادم به دیگران میگفتم آزمایش الهییست!!
    براستی چرا همه اش یکسری در آزمایش الهی هستند یک سری نه؟
    دیدید؟ گفتن آسان است عمل کردن خیر.
    ...
    سلام

    خواهش میکنم ، نظر لطف شماست .

    در رابطه با درد های که گفتین ، پیامبر اکرم (ص) گفتن توی سختی ها همیشه درد های من را به خاطر بیارین . هیچ کس به اندازه پیامبر سختی ندیده ، بی پدری ، بی مادری کشیده ، کافرا بهش تهمت و افترا میزدن میگفتن جادوگر ، هوس باز ، دروغگو و... در جمع مسخره اش میکردن، قصد جونش میکردن ...

    پیامبر با اون همه سختی و درد که برای ما قابل درک نیست هیچ وقت ضره ای ایمانش تکان نخورد و رشد میکرد ، خدا سخترین امتحانات رو همیشه از پیامبران گرفته ، مثلاً ابراهیم گفت زنو بچه ای که برات عزیز ترین چیز در دنیاست رو در بیابان رها کن ، داستان قربانی فرزند ...

    وقتی به درد های پیامبر نگاه میکنیم درد های ما خیلی کوچیک تر از اونی هستن که بخوایم عقب بکشیم . ( اگه یکسری هم درد ندارن شاید بنده نیستن و آزاده هستن ، قرار هم نیست برگه امتحان همه مثل هم باشه )

    درد از تبعات تغییره و برای رشد باید تحمل کرد ، وقتی نوزاد بدنیا میاد درد و گریه ، وقتی دندون نوزاد در میاد درد میکنه ، ناف می افته گریه و... تا مرگ .

    این دنیا برای رشد و کمال ساخته شده درد های گذشته است که مارو ساخته ، پس اگه نتونیم بپذیریمش جای برای رشد هم نداریم .

  48. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    بله زندگی پیامبر را خوانده ام میدانم , بحثی نیست.
    همانقدر که دردهای ما با پیامبر قابل مقایسه نیست خوب خودمان هم قابل مقایسه نیستیم دیگر...
    مثلا شما نباید از وانت انتظار داشته باشید اندازه تزیلی بار بکشد.
    ایشان خوب پیامبر خدا بوده و طبیعتا با بقیه فرق داشته(یعنی میدانسته که به جایی میرسد اگر مقاومت بکند)
    اما ما چه؟
    ...
    ما درد ناشی از تبعات رشد منظورمان نبود درد دیگر منظورمان بود بگزارید مثالی واضح بزنم بر بی عدالتی خداوند:
    یک کودک معصوم یمنی که زیر بمباران های وحشیانه عربستان بدنیا آمده علاوه بر درد نااشی از رشد (دندان مثلا) دردهای دیگری از جمله بی کسی سوتغذیه,و... را هم خواهد کشید
    در آن طرف دنیا یک کودک اروپایی مثلا فرض کنیم در فرانسه, ایشان در ناز نعمت به دنیا آمده و نهایت دردش همان درد دندان است...
    متوجه شدید؟
    حالا آینده را ببینید:
    کودک بیگناهه یمنی در بهترین حالت میخواهد بشود مغازه دار(البته اگر زنده بماند و از فقر و جنگ و ترور نمیرد)
    کودک اروپایی میرود در بهترین دانشگاه ها و مدارس دست آخر هم دانشمندی متفکری چیزی میشود.
    بله موافقیم کودک اروپایی هم مشکلاتی دارد اما انصافا قیاس مشکلاتش با کودک یمنی خیلیست....
    سوریه را مثال میزنیم
    آفریقا را مثال میزنیم
    ونزویلا و کشورهای فقیر آمریکای جنوبی را مثال میزنیم
    ایالات متحده و کانادا را مثال میزنیم
    روسیه و فرانسه و آلمان را مثال میزنیم
    حجم بی عدالتی ها خیلیست غیر قابل چشم پوشیست.
    فرض کنیم اصلا یک کودک مثلا در هایتی بدنیا آمده , یک کودک در سوریه یکی در افغانستان, خوب این بیچاره ها چه گناهی داشته اند ؟
    اصلا آیا سوتغزیه کشیدن و بیمار شدن و نهایت به طرز فجیع با بمب موشک مردن باعث رشد میشود؟ میشود؟
    اینطوری
    ایشان خوب پیامبر خدا بوده و طبیعتا با بقیه فرق داشته(یعنی میدانسته که به جایی میرسد اگر مقاومت بکند)
    اما ما چه؟
    اگه خدا از ما امتحانی میگره حتماً ظریف قبول شدنش رو داریم ، پیامبر هم موجود خاصی نبود ، یکی بود از ما .

    ما درد ناشی از تبعات رشد منظورمان نبود درد دیگر منظورمان بود بگزارید مثالی واضح بزنم بر بی عدالتی خداوند:
    یک کودک معصوم یمنی که زیر بمباران های وحشیانه عربستان بدنیا آمده علاوه بر درد نااشی از رشد (دندان مثلا) دردهای دیگری از جمله بی کسی سوتغذیه,و... را هم خواهد کشید
    در آن طرف دنیا یک کودک اروپایی مثلا فرض کنیم در فرانسه, ایشان در ناز نعمت به دنیا آمده و نهایت دردش همان درد دندان است...
    متوجه شدید؟
    متوجه ام ، اما منظور من این بود که از لحظه تولد بگیرین تا مرگ درد هست .
    و اینم که شما میگین آیا این عدالته که از یکی امتحان فقر گرفته بشه از یکی ثروت؟! ( در واقع مسئله شما قضا و قدر خداست )
    اینم از حکمت های خداست که هر کسی نمیتونه درکش کنه ، ایمان بالا میخواد ، تا وقتی به سمت خدا نری نمیتونی درکش کنی ، منم نمیدونم چطور و با چه کلماتی توضیح بدم ، و آیا خودم درک کردم یا نه .
    فقط اینطور بگم که اگر در دنیایی بعدی که ابدی است و ما در اونجا حصرت میخوریم که کاشکی در بیشتر تلاش میکردیم بجای این چیزا .
    چون خدا اگر یک امتحان از من میگیره حتماً ظرفیتش قبول شدنش رو دارم ، اگر نشم تقصیر خودمه .
    یکی میگه خدایا فقر زیاد باعث شد یاد رو فراموش کنم ، یکی دیگه میگه خدایا ثروت زیاد باعث شد یادت رو فراموش کنم ، چرا اینطور نکردی ؟ چرا اونطور نکردی ؟ ( بجای اینکه مسئله خودمون رو حل کنیم از صورت مسئله میخوایم ایراد بگیریم )
    هر وقت تونستیم از هرچه که خدا داده قناعت کنیم اون وقت بی نیازیم ، ربطی به کیفیت یا کمیت نداره . ( همانا ما بی نیازی را در قناعت گذاشتیم )
    اگر یکی امتحان سختی داره ازش گرفته میشه خدا حتماً میخواد اون دنیا بهش اجر و پاداش بیشتری بده ، پس شاید اونی که امتحان آسون از نظر ما ازش میگیرن داره در حقش ظلم میشه ؟! چون این دنیا گذراست و تموم میشه ، اما اون دنیا ابدیه و دیگه فرصت نداره !

    مطمعن باشین اونی که این دنیا سختی بیشتر ببینه اون دنیا پاداشش رو میگره ، روز حساب همه چیز حساب میشه ذره ذره ، حتی نیت ها !

    دین ما میگه : بجای اینکه حسرت زندگی دیگران را بخورین و به قضا و قدر خدا شکایت کنید ، بهتره به تکلیف های خودتون برسین که اگه این دنیا فانی و تموم شدنیست ، و زندگی دنیاییه بعدی که ابدیست . ( امکان داره درد ابدی باشه ، یا لذت )
    امیر مؤمنان - علیه السّلام - (هنگامی که از ایشان، از قدر پرسیدند)، فرمود: قَدَر راهی است تاریك، آن را نپیمایید، دریایی است ژرف و عمیق، در آن وارد نشوید، رازی است خدایی، در آن خود را به زحمت نیندازید.

    (و در آخر اینم بگم که لذت های این دنیا لذت نیستن ، لذت های واقعی مال دنیایه دیگه است ، ما اگه اینجا غذا میخوریم برای رفع درد گرسنگیست ، اگر روابط جنسی هست به خاطر رفع درد شهوت ، اگر از استحرات لذت میبریم به خاطر رفع درد خستگیه ، اگر از نوشیدن لذت میبریم به خاطر رفع درد عطشه و... همینطور عذاب ها ، فقط یک لذت واقعی و یک عذاب واقعی در این دنیا است ، لذت ها و عذاب های واقعی در دنیایه بعدیه .)

  50. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها

    اینطوری
    امروز یاد مطلبی افتادم که خیلی وقت پیش خونده بودم ، گفتم خالی از لطفه که به شما نگم .
    این سوال شما را حضرت آدم هم از پرودگار کرده بودن ، قبل هبوط و به زمین فرستاده شدنشون .

    خداوند آدم را به عرش میبره و نسل اون رو بهش نشون میده ،
    حضرت آدم از اون بالا نسلش رو میبنه و متوجه تفاوت ها میشه ، از پرودگار اجازه سخن میگیره و بهش اجازه داده میشه ، میپرسه چرا به همه یکسان نعمت ندادین تا در آسایش و راحتی زندگی کنن و حسادت و ... پیش نیاد . ( سوالی که در ذهن شماست )
    جواب علمی هم که شما دنبالشی خدا داده .
    خداوند بشه میگه من نعمت یکسان ندادم تا بتونن با این تفاوت ها در کنار هم زندگی کنن ، اگر به انسان نعمت یکسان داده میشد به زندگی اجتماعی روی نمی آورد .


    اگر همه یکسان از نعمت های مادی برخودار بودن دیگه حسادت وجود نداشت ، دیگه مردم به اون صورت به زندگی اجتماعی تمایلی نداشتن و به انزوا میرفتن و خیلی چیز های دیگه ، همه اینا امتحان هستن برای ما و بی حکمت نیستن .

  51. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    1-آن کودک یمنی امتحانش به نظرم زیادی سخت است
    2-از نظرم این وعده ها همه اش پوچ است(دقیقا مثل وعده ایی که زورمندان به بیچاره ها میدهند تا بیچارگی خود را آزمون الهی بدانند)
    3-اگر این لذتها گذرا هستند چرا دوستان بجای ساختن ارگ و مناره و گنبد به فقرا نمیدهند؟
    4-...
    1- هر چه خدا سر مسلمان نازل کند خیر اوست حتی اگر تکه تکه بشه ، از امام حسین که عزیز تر نیستن .
    2- این نظر شماست چون باور ندارید یا نمیخواهید داشته باشید
    3- همه مسلمان و مومئن نیستن ، و مسلمانی همه یکسان نیست ، و اشتباهات بنده به عهده خدا و اسلام نیست .



    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2020 نمایش پست ها
    درود
    کاری نداریم این بحث منطقیست (اصلا با عقل میخواند یا نه ) {چطور است آدم را قبل هبوط میبرد بالا و نسلش را نشانش میدهد؟!مگر او اولین آدم نبود پس این چیست دیگر }
    حالا زیادی گیر نمیدهیم اصلا کاری نداریم چه بوده چه شده فرض کنیم بوده و شده خوب.
    1-همین یکسان ندادن و اینکه خود خدا هم گفته یکسان ندادم نشانه ایی بر ظالم بودنش است , اصلا چرا یکسان نداده؟ مگر فرق من بیچاره با آن پسر اروپایی یا امریکایی چیست؟ فرق شما چیست؟
    چرا آنها بهشان انقدر داده به شما که به قولی امتش هستید چیزی نداده (خودمان را فاکتور گرفتیم)
    آیا خدا هم نژادپرست است که به آن موبور پوست سفید چشم آبی بیشتر ما آسیایی های چشم مشکی مو مشکی پوست تیره داده؟!
    اصلا چرا خودمان را با خارجی ها مقایسه کنیم من بیچاره چکار کنم 160 قدم است وزنمم نهایت به 50 کیلو میرسد!؟! چکار کنم لااقل یک قیافه نرمال ندارم یا هیچ استعدادی ندارم, چکار کنم نه پول دارم نه هوش زیاد و نه ...
    خوب خودم را هم که ببینم به وضوح میتوانم بی عدالتی خدا را ببینم چرا اصلا به من توانایی نداد؟!
    دستش تنگ بود یا خساست گرفتدش؟! میتوانست بدهد نداد؟ یا نمیتوانست بدهد نداد؟!
    بله ما هم نگفتیم به همه یکسان بدهد مگر جامعه کمونیستیت من گفتم دارم به وضوح میبینم به بعضی ها هیچ جای رشدی نداده درحالی که به بقیه کرور کرور داده خوب آدم حرصش میگیرد دیگر!
    فرض کن زده مردم را یکسری را بدبخت کرده یکسری خوشبخت خودش هم نشسته به ما بیچاره ها قاه قاه میخندد!(همین است دیگر لابد دیدن درد ما برایش لذت دارد که کاری نمیکند!)
    لابد حکمتیست یکسری بدبخت بشوند یکسری خوشبخت با این حساب این حکمت ظالمانه نه موزد قبول است نه مورد پذیرش...
    یقین دارم وقتی حکمت (تازه حکمت دنیویش)انقدر ظالمانه است ممکن باشد این حکمت ظالمانه آنور بهتر بشود,به قولی وقتی در این دنیای کوچک انقدر ظالم است وای بحال آن دنیا
    خدای که از آینده خبر نداشته باشه که خدا نیست.


    1- اینکه همه یکسان نعمت مادی دریافت کنند عدالت نیست ، خودتون هم قبول دارین و میدونید ، اینم که به کی چطور برسه خدا بهتر از منو شما میدونه و بی دلیل و حکمت به کسی چیزی نیمده ، داشتن و نداشتن هر دو امتحان است ...

    شما هم مشکل ظاهر و مادی نداری ، بهتره اعتماد بنفس تون رو بالا ببرین و شاکر همین نعمت های که دارین باشین . در واقع ما حتی توانای شکر همین نعمت های که خدا به ما داده را نیستم .

    مسئله شما عدل خدا نیست ، مشکل شما حسادت است ، و با این حرفا هم حل نمیشه ، داده ها و نداده های خدا هر دو نعمت هستن و حکت ، هر چه داده و نداده جزء خیر برای ما نداره ، هرچه هم بگیره و سر ما بیاره بازم خیر ماست .

    ( یکی از پنج اصول دین عدل خداست در اصول هم کسی نمیتونه از کسی تقلید کنی باید خودش بهش برسه ، شما هم توحید را پذیرفتین که سراغ عدل رفتین ، یعنی خدا را باور کردین اما در عدل موندین پس با صبر حوصله خودتون تفکر و تحقیق تامل کنید تا جواب خودتون را بیابید )

    فکر کنم حرف های که باید گفته بشه گفته شد ، اگر دنبال سعادت و کمال هستین بدونید هیچ کدوم این حرفا رفع تکلیف بندگی نمیکنه .

    موفق و پیروز باشید

  52. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34018
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    چه جالب. البته من از ایمان به کفر رسیدم چند سال پیش

  53. کاربران زیر از مارسی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    سلام
    این دنیا محل امتحان و آزمایش انسانهاست در این دنیا نباید دنبال عدالت محض بگردیم تازه پیامبران خدا که بهترین بندگان خدا بودند بیشترین مشقتها را تحمل کردند خود خدا می گوید ما انسانهارا به نقص در اموال و از دست دادن فرزندان و... امتحان می کنیم و حافظ هم می گوید هر که در این دیر مقربترند جام بلا بیشترش می دهند این دنیا محل گذر است سرای فانی است آخرت سرای باقی است و در آن دنیا ذره ای عمل نیک و ذره‌ای عمل شر پاداش و عقاب داده می شود

  55. 2 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34010
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    16
    تشکر شده 15 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    ممنونم از دوستان محترم که نظرات شونو پای این تاپیک نوشتن.
    امیدوارم نقل این خاطره شگفت انگیز از جانب من، براتون مفید بوده باشه.
    البته انتظار نداشتم برا تاپیکم اينهمه پست ارسال بشه ولی خب...
    ممنون از دوستان بزرگواری که به حق سعی دارن عظمت خداوند و حقانیت نبی مکرم اسلام رو اثبات کنن.
    ولی پیشنهاد می کنم بحث رو ادامه ندین. این افرادی که مدام سعی دارن خودشونو لاییک و خدا ناباور و فلان و بهمان معرفی کنن، اگر در خلوت و تنهایی شون منصفانه فکر کنن میبینن دقیقا دارای سه ویژگی مشترک هستن:
    * خانواده های مذهبی دارن (بعضا والدین مذهبی تحصیل کرده و اکثرا مذهبی دارای تحصیلات پایین). در نتیجه لجبازی اونا با فرهنگ حاکم بر خانواده تبدیل شده به لجبازی با نظام آفرینش که البته بازنده اول و آخر خودشون هستن.

    * علاقه شدید به خودنمایی و خلاف جهت آب شنا کردن! خب درسته که مسلمانان ناب و اصیل در مملکت ما معدود و انگشت شمار هستن. ولی بهرحال مملکت به ظاهر مسلمانه و اکثریت مردم به زعم خودشون خدا پرست هستن. بنابراین کسانی که حلقوم می درن تا خودشونو لاییک و پیرو نیچه و میچه!! اعلام کنن، یه مقدار توی چشم میان و این طبعا تا حدودی حس خودنمایی این افراد رو ارضا میکنه. مخصوصا اگه حس کنن با تکرار حرف های دست چندم و نخ نما شده صادق هدایت و امثالهم ممکنه سرشون!! زیر آب بره که دیگه هیچی!!!
    حس کاذب قهرمان بودن بهشون دست میده که حالا بیا و درستش کن!!!
    تکرار تصنعی برخی کلمات فارسی مث "درود" رو هم به این موارد اضافه کنید.
    انگار که یکی تازه زبان انگلیسی یاد گرفته و بیاد روزی صد دفعه به ملت بگه:
    هلو!!

    * مورد سوم هم اینکه چنین اشخاصی روح حساس و بسیار ضعیفی دارن و دیدن فقر و مریضی و گرسنگی و این چیزا شدیدا اونا رو تحت تاثیر قرار میده و روح شونو پریشان میکنه و در نتیجه به عدالت خداوند شک میکنن.
    طبعا اونایی که روح قوی تری دارن، با مشاهده فقر و ناکامی، فورا زیر گریه نمی زنن و کسی یا چیزیو محکوم نمیکنن.
    بلکه فکر و تعقل میکنن تا بتونن نتیجه بگیرن.
    اما آدمای زودرنج و احساساتی جوری بهم می ریزن که دیگه توان فکر کردن ندارن و فورا خشم شونو تخلیه میکنن اونم بر سر کائنات!!
    هم تاسف آوره و هم خنده دار.

    بهرحال پیشنهاد صمیمانه من به دوستان خدا پرست و عزيزمون اینه که با توجه به سه ویژگی یاد شده در "مدعيان خدا ناباوری"، این افراد رو به حال خودشون رها کنن.
    امید که گذر زمان بتونه ذهنیت این قبیل افراد رو تغییر بده تا بتونن فارغ از عقده های پنهانی و ناکامی های گذشته شون، نگاه ژرف تر و عقلانی تری به جهان پیرامون شون داشته باشن.
    ان شا الله همینطور خواهد بود.
    موفق باشيد.

  57. کاربران زیر از root2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30434
    نوشته ها
    521
    تشکـر
    199
    تشکر شده 449 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : چگونه از کفر به ایمان رسیدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط root2000 نمایش پست ها
    پیشنهاد می کنم این متن را تا آخر بخوانید.
    جذاب است و مطمئن هستم که حوصله تان را سر نمی برد.
    ماجرایی که ميخواهم برای تان تعریف کنم یک ماجرای کاملا واقعی هست. اینکه چطور ایمانم را از دست دادم و چطور مجددا از کفر مطلق به ایمان رسیدم.
    نزدیک چهار سال پیش، شبی که مادر عزیزم در بیمارستان بستری بود و حال نامساعدی داشت از ته دلم خدا را صدا زدم و دعا کردم مامان حالش خوب شود.
    بهرحال مصلحت خدا چیز دیگری بود و صبح فردا خبر فوت ایشان را به شکل مبهم دریافت کردم. توی راه بیمارستان خدا خدا می کردم خبر دروغ باشد ولی وقتی رسیدم و با تلخ ترین واقعیت عمرم مواجه شدم شروع کردم به کفر گویی و در کمال خشم و جنون فریاد زدم که از خداوند انتقام خواهم گرفت. به خودم قول دادم تا جایی که میتوانم ایمان دیگران را سست کنم. هر کسی که میتوانم و زورم میرسد از مسیر خدا پرستی خارجش کنم و به خودم اطمینان داشتم. چون هوش بالا و قلم توانایی داشتم و دارم پس تصمیم گرفتم به حرف و کلام اکتفا نکنم و با ارسال متون و نوشته ها و مقالات به شبکه های اجتماعی، در شکل های متنوع و گوناگون سعی کنم که در ایمان مخاطبانم تزلزل ایجاد کنم. جلوی غریبه و آشنا بی پروا کفر می گفتم.
    بسیاری مرا سرزنش و توبیخ می کردند و برخی متاسفانه خوششان ميامد و جذب حرفهای من می شدند.
    من هم مغرور بودم که دارم هدفم را با جدیت پی می گیرم و حس می کردم خداوند چقدر از دست من عصبانی هست و اینکه خدا هیچ بلایی سرم نازل نمی کند خیلی برایم جالب بود و نعوذ بالله با خودم می گفتم: حتما جرات شو نداره!!
    گذشت و گذشت تا تقریبا دو سال پیش به منزل جدید اسباب کشی کردیم. من از بچگی دوست داشتم اتاقی داشته باشم که پنجره قدی و بالکن رو به خیابان داشته باشد و در منزل جديدمان چنین اتاقی وجود داشت اما نمی دانم نمی دانم نمی دانم چرا در ابتدا متوجه اتاقی که اتاق رویایی ام بود نشدم و اسبابم را به اتاق بغلی انتقال دادم. نصف شب بود و کنار وسایلم خوابم برد.
    فردای آن روز تصمیم گرفتم کارتون ها و وسایلم را به اتاق بغلی انتقال بدهم ولی یک حس مرموز و نامشخص، مانع از این کار من شد و وسایلم را در همان اتاق چیدم. همان اتاق که بالکن و شیشه قدی نداشت.
    طی روزهای بعد، بارها به فکر انتقال وسایلم افتادم و باز یک حس مرموز در من پدیدار شد که مرا سست کند.
    با اینکه همیشه آدم با اراده ای بودم و سریعا به تصمیماتم جامه عمل می پوشاندم. اما شگفتا که این دفعه برای انجام کاری که آنقدرها هم دشوار نبود هیچ همت و اراده ای در خودم نمی دیدم.
    تا اینکه یک شب... در حالیکه مشغول تایپ کردن یکی از همان نوشته های کفر آمیز بودم ناگهان صدای مهیب و بسیار وحشتناکی شنیدم. صدای سقوط جسم سنگین و متعاقبش فرو ریختن شیشه اتاق بغلی.
    سراسیمه به آن اتاق رفتم و دیدم چندتا آجر بزرگ از سقف بالکن کنده شدند و با یک زاویه انحراف ناچیز، شیشه قدی را خرد و خاکشیر کردند.
    خرده شیشه ها نیمی از اتاق را پر کرده بودند و ناگهان پشتم لرزید. بغض کردم و شرمنده خداوند مهربانی شدم که مانع از اقامتم در آن اتاق شده بود. خدایی که همان "حس مرموز" و "رخوت و سستی" را در وجود من نهاد و نگذاشت که آن حادثه به من آسیبی برساند. سقف بالکن نم کشیده بود و احدی این را نمی دانست جز خداوند بزرگ که دوست نداشت این مخلوق سرکش و هتاک و رو سیاهش از بابت اتفاقی که قرار بود بیافتد آسیبی ببیند.
    در همان لحظه توبه کردم. اشک ندامت بر گونه هایم جاری شد و از آنجا بود که مسیر زندگی من به طور کلی تغییر کرد و تبدیل به یک آدم دیگر شدم.
    خداوند بزرگ نه از بابت عبادات ما سود می برد و نه از بابت گناهان و کفر گفتن های مان دچار گزند و آسیب.
    این خود ما مخلوقاتش هستیم که محتاج اوییم. ما در جهان آخرت، با اعمال نیک و بدمان "تنها" هستیم. سرنوشت ما دست خودمان است پس تا زنده ایم فکری به حال خودمان کنیم.
    شاید فردا دیر باشد...
    عالی بود
    امضای ایشان
    جوری عاشقتم که

    انگار دنیا فقط همین یه مرد رو داره

  59. کاربران زیر از hamideh banoo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 05-18-2021, 02:28 PM
  2. درمان سیاهی دور چشم
    توسط تنها در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 05:03 PM
  3. آسیب های لاک زدن مداوم به ناخن ها
    توسط Artin در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-03-2014, 01:34 AM
  4. غذاهای مضر مؤثر در لاغری را بشناسید!
    توسط Artin در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-03-2014, 12:44 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد