سلام به همراهان گرامی

من 26سالمه و مشکلی دارم که باعث افسردگی موقتم شده.البته سابقه بیماری قلبی و افسردگی داشتم و این واقعه پیش آمده منو خیلی میترسونه.
حدود 4 سال با پسری دوست بودم و کاملا بهم علاقه داشتیم.موقع آشنایی فقط بخاطر کسب تجربه با هم آشنا شدیم اما تا چشم بازکردیم دیدیم شده 4 سال و حسابی وابسته شده بودیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم.رابطمون چون طولانی شده بود و اینکه از هم دور بودیم کمی سرد شده بود بخاطر همین من به خودم اجازه دادم تا باشخصی فقط بخاطر ارضای نیازهای عاطفیم رابطه برقرار کنم.اما شخصی که باهاش آشنا شدم خیلی عاطفی بود و بهم محبت میکرد و من چون تشنه عشق بودم از یار اولم برخلاف قول و قرارها و خاطرات مشترکی که داشتیم جدا شدم.ایشون ضربه سختی خورد و حتی تا دم خودکشی پیش رفت و من هم بسیار اذیت شدم ولی تصمیم گرفته بودم ازشون جدا بشم.الان 1 سال و 7 ماهه گذشته.رابطه دوم من بدلیل عجله زیاد و نشناختن اون فرد به جدایی منجر شد و الان من تمام وقت و روزهای خودم رو با یادآوری لحظه ها و روزهای گذشته سپری میکنم و شبو روزم اشک و آه شده که چرا با زندگیم چنین کردم.خیلی پشیمونم و فوق العاده نسبت به کاری که کردم عذاب وجدان دارم و آرزومه به4 سال پیش برگردم و حسرت میخورم. شبا با بالش خیس و قرص میتونم بخوابم و اشتهام خیلی کم شده.
لازمه بگم که یار قبلیم چندبار سراغم اومد و خواست که برگردم اما چون خیلی لجباز بودم اصلا به حرفاش اهمیت ندادم.از آخرین باری که دوباره ازم درخواست ازدواج کرد6 ماه میگذره و دیگه ازش خبری ندارم...حس اینکه چه خیانتی در حق او و این رابطه کردم داره نابودم میکنه...

تورو خدا بهم بگید چیکار کنم من عاشق بودمو نتونستم فراموشش کنم.هنوز تو گذشته سیر میکنم