نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: اختلـــال خـــــوردن

1483
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اختلـــال خـــــوردن

    خوردن.jpg

    در بسیاری از نابسامانی های روانی، اختلال هایی در فرآیند خوردن رخ می دهد. این مطلب نگاهی می اندازد به برخی از رایج ترین اختلالات خوردن در اثر نابسامانی های روانی




    ۱. افسردگی می تواند باعث کاهش اشتها و بی میلی به غذا شود. البته در افسردگی های آتیپیک (غیرمعمول)، گاهی بیمار دچار افزایش وزن در اثر زیاد شدن اشتها می شود.



    ۲. در بی اشتهایی عصبی، بیمار که معمولا دختر جوانی در سنین بلوغ است، غذا نمی خورد زیرا فکر می کند چاق است در حالی که وزن او از وزن بهنجار خیلی کمتر است. علت بروز این وضعیت تصویر بدنی مخدوش (احساس چاقی با وجود وزن کم) و ترس از خارج شدن از دنیای کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی است. این دختر جوان می خواهد با لاغر بودن کوچک بماند و بزرگ نشود. بی اشتهایی عصبی در صورت درمان نشدن ممکن است باعث سوءتغذیه شدید و مرگ شود.



    ۳. برعکس وضعیت قبلی، پرخوری عصبی است. در این وضعیت بیمار که او نیز معمولا دختری جوان است، در هر وعده غذای زیادی می خورد و بعد با ایجاد حالت تهوع در خود، آن غذاها را استفراغ می کند.



    ۴. گاهی افراد وسواسی در مورد مصرف برخی غذاها یا خوردن غذا در برخی مکان ها دچار وسواس می شوند. امکان دارد صرف غذا برای آنها در خانه ای که صاحبخانه اش را تمیز نمی دانند، ناممکن باشد حتی ممکن است رژیم های غذایی خاص و غیرعادی داشته باشند.



    ۵. مبتلایان به اختلال شخصیتی وسواسی اجباری (که با بیماری وسواس متفاوت است) نیز عادت های غذایی خاصی دارند، مثلا همیشه در صبحانه، ناهار یا شام موادغذایی خاصی مصرف می کنند و کوچک ترین تغییری در این برنامه باعث ناراحتی شان می شود. با توجه به اینکه گاهی این نوع شخصیت با خساست همراه است، امکان دارد فرد غذاهای مانده و فاسد را بخورد چون حیفش می آید آنها را دور بریزد. از نظر این افراد چیزی به نام غذای تاریخ گذشته وجود ندارد.



    ۶. در بیماری اسکیزوفرنیا، فرد تحت تاثیر هذیان از مصرف برخی غذاها خودداری می کند. مثلا بیمار اسکیزوفرنیک که دچار هذیان گزند و ترس از مسموم شدن است، ممکن است فقط غذای کنسروی یا هندوانه یا کره قالبی میل کند. گاهی بیمار دچار هذیان حتی از خوردن غذایی که دیگر اهل خانه می خورند، پرهیز و غذایش را به تنهایی آماده می کند زیرا از مسموم?شدن می ترسد.




    ۷. حالت های اضطرابی معمولا باعث کاهش اشتها می شود، اما برخی افراد هنگام نگرانی و مواجهه با مشکلات به خوردن پناه می برند. عبارت «غصه خوردن باعث چاقی می شود»، حکمت عامیانه ای است که گاه با واقعیت مطابقت دارد. در دوران شیرخوارگی، مهم ترین فعالیت کودک عبارت است از نوشیدن و بلعیدن. کودک شیرخوار نیازهایی دارد که اگر مادر به موقع متوجه آنها نشود با گریه ابراز می کند. برای نمونه، احساس سرما، خیس کردن خود، نیاز به نوازش و محبت، اما مادری که برای درک و رفع نیازهای کودک فرصت یا علاقه ای ندارد، هر زمان که با گریه کودک مواجه می شود، به ساده ترین کار یعنی خوراندن شیر به او می پردازد. حال آنکه ممکن است نیاز کودک در آن لحظه نوازش باشد. به این ترتیب نوعی تداعی برای کودک پیش می آید که هروقت با مشکلی روبرو شد، به نوشیدن یا خوردن پناه ببرد و شخصیت های دهانی شکل می گیرد. شما این افراد را در اطراف خود زیاد دیده اید و شاید خود شما هم یکی از آنها باشید! کسانی که هنگام حل یک مساله ریاضی ته مداد را به دهان می برند یا می جوند، افرادی که در مواجهه با مشکلات سیگاری را روشن می کنند (که آن هم باعث تحریک لب ها و مخاط دهان می شود) و دود سیگار را می بلعند، افرادی که هنگام نگرانی در مورد نتیجه مسابقه فوتبالی که از تلویزیون پخش می شود، مرتب تخمه می شکنند یا ذرت بو داده می خورند، افرادی که زیاد چای می نوشند و آن هم چای داغ و لب سوز و سرانجام الکلی ها و معتادان به تریاک، همه به نوعی جزو شخصیت های دهانی هستند. این افراد در مرحله دهانی که نخستین مرحله از مراحل رشد روانی جنسی است، تثبیت شده اند. کسانی که ارضای بیش از حد در اثر خوردن کسب کرده اند و به صورتی متناقض نما، افرادی هم که نیازهای مرحله دهانی آنان برآورده نشده است، ممکن است در مواجهه با نگرانی و ناکامی به خوردن روی ببرند. به این ترتیب است که می بینید دانش آموزی که نگران امتحان فردا صبح است، مرتب در یخچال را بازمی کند، چیزی برمی دارد و می خورد. زنی که شوهرش مدام از او ایراد می گیرد که چرا چاق است، در اثر اضطراب ناشی از این امر، بیشتر می خورد و چاق تر می شود!




    ۸. گاز زدن و قطعه قطعه کردن غذا با دندان ها می تواند نشانگر خشم باشد. کودکان شیرخوار با گازگرفتن پستان مادر تمایلات دیگرآزارانه و تهاجمی خود را به نمایش می گذارند. گاهی پرخوری و چاقی کودک مشکلات روا ن شناختی در مادر یا کودک یا هر دو را نشان می دهد. مادری که احساس می کند نمی تواند به صورت شایسته ای نیازهای عاطفی کودک را برآورد، ممکن است ناخودآگاه با خوراندن غذای زیاد به کودک بخواهد بر احساس ناشایستگی خود غلبه کند یا این تصور را در کودک به وجود بیاورد؛ یعنی می خواهد کمبود عاطفه و توجه و محبت را با تغذیه بیش از حد کودک جبران کند. به این نحو، کودک نیز هر زمان احساس کمبود محبت کرد، به خوردن پناه می برد و این رویه را در بزرگسالی هم ادامه می دهد. گاهی مادر می ترسد که در انجام وظیفه مادری خود کوتاهی کرده باشد بنابراین به کودک زیاد غذا می خوراند و در نتیجه تنظیم احساس سیری را در او به هم می زند. به طور عادی هر کودک پس از خوردن میزان غذایی که برای رفع نیازهای او کافی است، احساس سیری می کند. مرکز سیری در هیپوتالاموس این موضوع را به کودک انتقال می دهد اما مادر با گفتن این موضوع به کودک که «با یک بشقاب غذا که سیر نمی شوی» و خوراندن بشقاب دوم غذا به او، تنظیم سیری را در هیپوتالاموس او به هم می زند و در نتیجه کودک به تدریج اگر کمتر از ۲ بشقاب غذا بخورد، احساس سیری نمی کند و کم کم چاق می شود.



    ۹. گفتیم کودکی که احساس کمبود محبت می کند به خوردن پناه می برد و این مساله باعث چاقی وی می شود اما این چاقی و افزایش جثه نوعی اعتماد به نفس کاذب در کودک به وجود می آورد. گفته می شود این بافت چربی به صورتی نمادین چون حصاری است که کودک ناایمن را در برابر مخاطرات بیرونی حفظ می کند. کودکانی هم که احساس می کنند مورد توجه نیستند، با چاق بودن تمایز و تشخصی پیدا می کنند حتی اگر این تمایز جنبه منفی داشته باشد. توجه منفی حداقل از بی توجهی بهتر است در نتیجه ملقب?شدن به خیکی، تپل و الفاظ مشابه حتی ممکن است برای این کودکان خوشایند باشد.


    ۱۰. نیاز به رفع گرسنگی از بنیادی ترین نیازها در سلسله مراتب نیازهای طبیعی انسان است، برآورده شدن آن باعث رفع تنش فیزیولوژیک و احساس رضایت و آرامش می شود بنابراین به عنوان مشوق برای انجام کارهای دیگر نیز استفاده می شود. دادن خوراکی به عنوان جایزه برای انجام کار مورد نظر از این قبیل است. غذاخوردن افراد خانواده در کنار یکدیگر همبستگی را در آنها تقویت می کند و خوردن غذا در کنار دیگران نیز باعث تقویت دوستی می شود. انسان های نخستین با رد و بدل کردن غذا با گروه های دیگر از دوستی آنها مطمئن می شدند و به این ترتیب صلح برقرار می شد.



    ذکر این نکته ضروری است که گرچه برآورده شدن نیاز به رفع گرسنگی در انسان ضروری است و باعث می شود انسان بتواند به نیازهای دیگر خود نیز بپردازد اما توجه بیش از حد به آن انسان را از امور معنوی و فرهنگی و اخلاقی بازمی دارد. در اینجا نیز مانند هر رفتار دیگر، حفظ میزان بهینه ضروری است.




    "دکتر فربد فدایی
    مدیر گروه روانـپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی"



    منبـــــع
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    مرضی به نام مرض باربی بودن

    دو نوع بی اشتهایی روانی داریم، نوع اول ریخت محدود كننده است که فرد به طور مفرط از خوردن غذا جلوگیری می كند، و نوع دوم ریخت پرخوری/ تخلیه ای ، در این حالت شخص مرتبا به پرخوری می پردازد و بعد به طرق مختلف شروع به تخلیه می كند.



    نوجوانی جزء دورانی حساس در زندگی هر شخصی محسوب می شود که می‌توان از آن هراس داشت یا آن را به خوبی پشت سر‌گذاشت. بسیاری از روان شناسان معتقدند ریشه بسیاری از اختلالات روانی در بزرگسالی را باید در دوران نوجوانی آن فرد جستجو کرد. یکی از این اختلالات شایع اختلال انورکسیا یا بی اشتهایی روانی است.



    در طی این دوران حساس زندگی، نوجوان دچار تغییرات شدیدی در ابعاد مختلف روانی، عاطفی، شناختی ، علی الخصوص جسمانی می شود. اکثر نوجوانان درباره رشد وضعیت بدنی خود حساسیت نشان می دهند و جذابیت بدنی،تیپ، صورت ظاهری، وزن بدن و مقایسه خود با سایر دوستان برای هر دختر و پسری حائز اهمیت است. بی اشتهایی روانی به طور زود رس در دوره نوجوانی آغاز می شود، چرا که یکی از ملاک های ارزشگذاری جسمانی، تصویر سازی و آرمان گرایی نوجوانان در زمینه اندام و وضعیت بدنی شان است.

    یکی از جذابیت های بدنی "چاق یا لاغر بودن" است که ممکن است منبع نگرانی برای نوجوان باشد و واکنش عاطفی نوجوان به آن می تواند بر دیگر ابعاد رشدی او تاثیر بگذارد.
    برخی از نوجوانان علی الخصوص دختران احساس می کنند چاق و بد هیکل اند و به خاطر وجود این صفات بدنی،احساس خجالت،سرخوردگی، گوشه‌گیری می کنند و می خواهند از هر طریق ممکن خود را مطابق الگوهای خاص،لاغری افراطی به عنوان حالت جسمی ایده آل تغییر دهند. به منظور دستیابی به این هدف، فرد به رژیم گرفتن رو می آورد که گاهی رژیم گرفتن حالتی افراطی و خطرناک می یابد و شخص علی رغم کسب وزن متناسب، باز به رژیم ادامه می دهد که این وضعیت را بی اشتهایی روانی گویند. واژه"بی اشتهایی" به كاهش اشتها و واژه "روانی" حاكی از آن است كه كاهش اشتها دلایل عاطفی دارد.
    خانواده به عنوان نخستین انتقال دهنده ارزشهای اجتماعی، نقش مهمی را در این اختلال ایفا می کند. تعامل خانوادگی اغلب بیماران مبتلا، آشفته است و سطوح بالایی از مشكلات خانوادگی و روابط سطحی زوجین قابل مشاهده می باشد.

    بی اشتهایی روانی یک اختلال روانی است که طی آن شخص مبتلا ، ترس مفرطی از فربهی دارد و این ترس با كاهش وزن كم نمی شود.
    آنها هرگز نمی توانند خود را لاغر تصور کنند، حتی زمانی كه لاغر ونحیف می شوند باز ادعا می كنند كه فربه هستند یا اینكه بخشهای مختلفی از بدنشان، مخصوصا شكم، نشیمن گاه و رانهایشان بسیار فربه می باشد. آنها مكررا خودشان را وزن کرده و سایز بخشهای مختلف بدن را اندازه گیری می كنند، بعلاوه به طور انتقاد آمیزی به تصویر شان در آیینه چشم می دوزند. اگر چند عكس نشان بیمار دهید و از او بپرسید: شبیه كدام هستی؟ دوست داری شبیه كدامیک از این عکس ها باشی؟ آنها سایز بدنیشان را بیش از حد واقعی تصور می كنند و تصویر لاغری را به عنوان تصویر ایده آل انتخاب خواهند کرد. به عبارتی، اعتماد به نفس آنها دقیقا با حفظ لاغریشان مرتبط است. فرد مبتلا از خوردن امتناع می كند تا وزن طبیعی بدنش حفظ شود، معمولا فرد روان بی اشتها حدی را برای وزن خود تعیین می کند که به مراتب پایین تر از حد قابل قبول برای هم سنها و هم قد های آنهاست و غالبا وزن بدنشان به 15 درصد کمتر از وزن طبیعی می رسد.




    دو نوع بی اشتهایی روانی داریم، نوع اول ریخت محدود كننده است که فرد به طور مفرط از خوردن غذا جلوگیری می كند، و نوع دوم ریخت پرخوری/ تخلیه ای ، در این حالت شخص مرتبا به پرخوری می پردازد و بعد به طرق مختلف شروع به تخلیه می كند.

    گرسنگی اختیاری و استفاده از مسهل ها، مشکلات جسمانی نا مطلوب متعددی را در بیماران مبتلا ایجاد می كند، مانند: فشارخون پایین ، کاهش ضربان قلب ، مشكلات كلیوی ومعدی، مشکلات قاعدگی در دختران، كاهش حجم استخوانها ، تیره شدن پوست، شكنندگی ناخنها ، تغییر سطوح هورمونی، كم خونی خفیفی، ریزش مو و...

    معمولا بی اشتهایی روانی با افسردگی، اختلال وسواس فكری، اختلال وحشتزدگی وانواع مختلف اختلالات شخصیتی تشخیص داده می شود.

    **عوامل متعددی می توانند فرد را در معرض خطر ابتلا به این اختلال قرار دهند که در ذیل به برخی از این عوامل اشاره می شود:

    عوامل فرهنگی و اجتماعی

    در سرتاسر تاریخ معیارهای اجتماعی برای جسم ایده آل مخصوصا برای زنان مشخص شده است. این معیارهای اجتماعی بسیار متنوع می باشند مثلا در قرن 17، فربه بودن را ارج می دادند ولی درعصر امروز، ایده آل فرهنگ ها مداوما در جهت تاکید بر افزایش لاغری و هیکل های باریک و ظریف پیش رفته است، همچنین افراد فربه در تعارض بیشتری بین ایده آل فرهنگی و واقعیت قرار می گیرند؛ علاوه بر ریخت بدنی نامطلوب، از شخصیت فربه با برخی القاب منفی همچون: بیهودگی شخصیت، فقدان خویشتن داری، کم هوش، حریص و فزون خواه، کمرو ومنزوی و ... یاد می شود.

    خانواده به عنوان نخستین انتقال دهنده ارزشهای اجتماعی، نقش مهمی را در این اختلال ایفا می کند. تعامل خانوادگی اغلب بیماران مبتلا، آشفته است و سطوح بالایی از مشكلات خانوادگی و روابط سطحی زوجین قابل مشاهده می باشد.

    تبلیغات در مورد زیانهای فربهی و اعلام خطر پزشکان در مورد عواقب آن، موجب افزایش آگاهی افراد جامعه به رابطه بین لاغری وسلامتی شده و افراد برای كاهش وزن به رژیم گرفتن روی آورده و تعداد رژیم گیرندگان مرد و زن افزایش یابد و از سوی دیگر، برآورد هزینه های سالانه چند میلیون دلاری صنعت رژیم (كتابها، قرصهای رژیمی، فیلمها، غذاهای خاص) و استفاده از جراحی پلاستیك لیپوساکشن (برداشتن چربی زیر پوست) نشان دهنده فشار اجتماعی و تمایل روزافزون افراد به لاغر بودن است.


    دید گاه روان پویشی

    طرفداران این دیدگاه معتقدند كه بی اشتهایی روانی توسط عده ای كه احساس بیهودگی می كنند پرورش داده می شود تا بدین وسیله كفایت و احترام كسب كرده و احساس ناتوانی، بی ثمری و ضعف را از خود دور كنند. سبک پرورش و تربیت والدینی به وجود آورنده این احساس بیهودگی است که آرزوهای والدین بدون توجه به آرزوها یا نیازهای كودك، بر كودك تحمیل می شوند. برای مثال، والدین ممکن است به ترجیح خود و بدون توجه به وضعیت موجود کودک، زمان گرسنگی ، خستگی و... کودک را تعیین کنند. بچه هایی که به این سبک پرورش می یابند، یاد نمی گیرند حالت های درونی شان را بشناسند و متکی به خود بار نمی آیند، و به هنگام مواجه شدن با خواسته های دوران نوجوانی، توجه کودک بر تاکید اجتماع بر لاغری جلب شده و به خاطر کسب کنترل و هویت به رژیم گرفتن افراطی معطوف می شود.

    عوامل خانوادگی

    خانواده به عنوان نخستین انتقال دهنده ارزشهای اجتماعی، نقش مهمی را در این اختلال ایفا می کند. تعامل خانوادگی اغلب بیماران مبتلا، آشفته است و سطوح بالایی از مشكلات خانوادگی و روابط سطحی زوجین قابل مشاهده می باشد. مادران غالبا مضطرب و جاه طلب هستند و توجه افراطی به ظاهر جسمانی کودک دارند و نیازهای کودکانشان را به خوبی درک نمی کنند، از سوی دیگر پدران سهل گیر و گاها با رفتار مادرانه و منفعل در تصمیم گیری های خانواده می باشند.

    درمان

    درمان این بیماری چند بعدی است وهمکاری همزمان مشاور تغذیه و روانپزشک یا مشاور ضروری است. متخصص تغذیه با بررسی وضعیت بیمار و برای بازگرداندن کمبودهای بدن، باید برنامه غذایی سالم و مقوی برای بیمار تجویز کند. از سوی دیگر،
    روان شناس نیز عوامل عنوان شده بالا را ، تک تک بررسی کرده و درمان متناسب با شرایط بیمار را اتخاذ و اجرا می نماید. گاه درمان شناختی – رفتاری مناسب است گاه درمان روانکاوی، خانواده درمانی و یا درمان دارویی.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    پـرخــوری عصـــبی

    پرخوری عصبی.jpg

    پرخوری عصبی نیز یک اختلال خوردن است که با کنترل شدید دریافت غذا برای یک دوره زمانی به دنبال دریافت غذایی بالا یا یک دوره نخوردن در نتیجه احساس گناه و عدم اعتماد به نفس مشخص می شود. سن این بیماری بطور متوسط 18 سال است. این بیماران به روشهای مختلفی تلاش برای غلبه بر احساس خود را انجام می دهند. غالبا شکل معمول دفاعی استفراغ ، گرسنگی ، کاربرد مسهل ها ، دیورتیکها و ورزش شدید می باشد. این بیماری در زنان بیشتر از مردان اتفاق می افتد.


    نشانه ها و علـــائم

    در این افراد سیکل بیماری شامل خوردن سریع و خارج از کنترل می باشد که در زمان برخورد با افراد دیگر یا زمانیکه معده آنها از فرط خوردن آسیب می بیند شروع به خروج غذا از بدن از طریق استفراغ و یا راههای دیگر می کنند. این سیکل چندین بار در یک هفته و در موارد شدید چندین بار در یک روز تکرار می شود و ممکن است باعث :




    - رفلاکس معدی مزمن بعد از خوردن غذا.
    - دهیدراسیون (کم آبی ) و هیپوکالمی (کمبود پتاسیم ) بعلت استفراغ های مکرر.
    - عدم تعادل الکترولیتها ، که منجر به آریتمی قلبی ، ایست قلبی و حتی مرگ می شود.
    - التهاب یا زخم مری.
    - آسیب دهان ، بعلت تکرر وارد کردن انگشتان یا اجسام دیگر به داخل دهان یا گلو می شود.
    - تاخیر در تخلیه گوارشی
    - یبوست
    - مشکلات رشد
    - بزرگ شدن غدد گردن و غدد تحت فکی
    - زخم پپتیک
    - تغییرات وزن سریع
    تماس اسید معده با دندان باعث :
    - خرابی شدید دندان
    - صدمه دیدن بافت دندان
    - افزایش غدد بزاقی



    از اختلالات فیزیکی شامل تتانی ، اریتمی قلبی ، ضعف ماهیچه و فراموشی می شود.



    تشخیــــص


    پرخوری عصبی در طول نوجوانی 20-13 سال اتفاق می افتد ، بسیاری موارد از چاقی قبلی رنج می برده اند.


    دو زیر مجموعه پرخوری عصبی وجود دارد



    1- نوع خروج موادغذایی


    خروج غذا از طریق استفراغ (معمولا روشهایی مثل انگشت در حلق کردن یا کاربرد داروهای موثر از جمله مسهل ها یا دیورتیکها استفاده می کنند) به سرعت غذا را از بدن قبل از هضم خارج می کنند.


    2- نوعی که از روشهایی غیر از خروج مواد غذایی از بدن استفاده می کنند


    در این روش با( تقریبا 8-6%) ورزش یا تمرینات سریع بعد از دریافت کالری به علت افسردگی انجام می دهند و به طور ثانویه سعی در کنترل وزن خود دارند.



    آیا من مبتلا به پرخوری هستم؟


    سوالات زیر را از خود بپرسید.در صورتی که بیشتر جواب ها "بله" بود شما مبتلا به پرخوری عصبی یا دیگر اختلالات غذا خوردن هستید.


    1- آیا شما دائما در مورد بدن خود یا وزن خود فکر می کنید؟
    2- آیا به طور مداوم در طول زندگی غذا و رژیم غذایی خود را کنترل می کنید؟
    3- آیا شما از زمان شروع غذا خوردن احساس ترس دارید و توانایی قطع غذا خوردن را ندارید؟
    4- آیا شما احساس خجالت ، افسردگی ، و احساس مجرم بودن پس از خوردن غذا دارید؟
    5- آیا شما هنگام غذا خوردن احساس بیمار بودن دارید؟
    6- آیا شما برای کنترل وزن خود از عمل استفراغ کردن یا مسهل ها استفاده می کنید؟



    اثرات پرخوری عصبی

    زمانی که شما مبتلا به این بیماری هستید ، اندام شما برایتان اهمیت زیادی دارد حتی اگر در خطر باشید. از اثرات جانبی خطرناک بیماری کم آبی بدن به علت خروج مواد از بدن است. استفراغ ، مسهل ها ، ادرار آورها ، می توانند باعث عدم تعادل الکترولیت ها در بدن ، از جمله کمبود سطوح پتاسیم ، شوند. سطوح پایین پتاسیم اثرات روانی زیادی از جمله کمبود انرژی و افکار مبهم ، ضربان نامنظم قلب و مرگ می شود. سطوح پایین مزمن پتاسیم می تواند منجر به نارسایی کلیوی شود.





    از مشکلات دیگر این بیماری شامل


    - افزایش وزن
    - درد شکمی ، نفخ
    - لرزش دست و پا ها
    - زخم مزمن گلو ، صدای ضعیف
    - رگهای خونی شکننده در شکم ها
    - افزایش غدد بزاقی و دهانی
    - ضعف و عدم تعادل
    - پوسیدگی دندان و زخم دهان
    - رفلاکس اسید یا زخم معده
    - اختلالات معده یا مری
    - کاهش دوره های قاعدگی

    - یبوست مزمن ناشی از مصرف مسهل ها



    درمان پرخوری

    هدف قطع سیکل های پرخوری و خروج غذا می باشد ، که حتما باید تحت نظر یک متخصص انجام گیرد و باید مشکلات احساسی که باعث پرخوری می شود در مرحله اول برطرف شود.


    به علت تصور ضعیف از اندام و احساس درونی در مورد وضعیت پرخوری ، درمان یک بخش مهم است. این افراد احساس خجالت و جدایی از دیگران به علت وجود این دوره ها در زندگی خود دارند که درمان گرها می توانند به این احساسات کمک کنند.



    در این بیماری نیز همانند بی اشتهایی عصبی نیاز به یک گروه درمانی می باشد.

    مراحل درمانی

    - از بین بردن مراحل خوردن و خروج اجباری مواد غذایی – این مرحله اولین فاز درمان است. به بیمار بیاموزید که عادت های خوردن خود را یادداشت کنند و ترس از خوردن نداشته باشند. با میل به خروج مواد غذایی از بدن مبارزه نمایند.



    - تغییر افکار و عملکرد های نامنطبق با سلامت شخصی – دومین فاز درمان این مرحله می باشد. در این روش فوکوس بر روی تغییر افکار در مورد رژیم غذایی ، مواد غذایی و شکل بدن می باشد. باید عقاید آنها را در رابطه با اندام و رژیم غذایی تغییر دهیم.


    - حل موضوعات احساسی که باعث بیماری می شوند – آخرین مرحله درمان می باشد. در این مرحله فوکوس بر درمان احساساتی که باعث تحریک اختلالات پرخوری و خروج مواد غذایی می شود ،دارد. مواردی از قبیل ؛ افسردگی ، پریشانی و اعتماد به نفس پایین و انزوا طلبی افراد باید درمان شود.
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد