افرادی با ساختار شخصیتی رقابت جو، جاه طلب، کینه جو، جدی و وسواسی که عموما می توانند در یک جامعه صنعتی رو به رشد، مطلوب واقع شوند، روح و جان خود را می فرسایند و خود را در معرض ابتلای بیشتر به بیماری های قلبی قرار می دهند.


سن بروز بیماری های قلبی عروقی در جامعه ایران، در حال پایین آمدن است و آمار های رسمی به خوبی این موضوع را نشان می دهند. در میان عوامل مختلف که چنین پدیده نه چندان خوشایندی را به وجود آورده، «استرس» جایگاه ویژه یی دارد. استرسی که ناشی از عوامل متعددی است که در جامعه و این روزهای ما شکل می گیرد. برای بررسی بهتر علت پایین آمدن سن ابتلا به بیماری های قلبی و نقش استرس در این موضوع با دکتر فرخ زاد لایق، متخصص قلب و عروق، فوق تخصص اینترونشنال آنژیوپلاستی به گفت وگو نشستیم.


جناب دکتر لایق، اگر موافق باشید بحث را از نقش استرس در بروز بیماری های قلبی عروقی شروع کنیم. واقعا این نقش تا چه حد جدی است؟


خیلی جدی است. اگرچه شاید نه به آن اندازه که شهرت یافته است. عوامل خطرزای بسیار جدی تری هستند که نباید فراموش شوند. مهم ترین این عوامل شامل دخانیات، چربی خون، پرفشاری خون و مرض قند هستند. این چهار هیولای به وجود آورنده بیماری های قلبی را همیشه باید در راس قرار داد تا بعد به عوامل کم اهمیت تری نظیر استرس رسید و اما استرس، به هر حال از نظر آماری با بروز بیماری های قلبی عروقی در رابطه است. افرادی با ساختار شخصیتی رقابت جو، جاه طلب، کینه جو، جدی و وسواسی که عموما می توانند در یک جامعه صنعتی رو به رشد، مطلوب واقع شوند، روح و جان خود را می فرسایند و خود را در معرض ابتلای بیشتر به بیماری های قلبی قرار می دهند. استرس در نهایت خود، با ایجاد افسردگی عمیق، زمینه های ایجاد بی نظمی های مهلک قلبی را فراهم می کند، که در واقع توضیح علمی پدیده دیرآشنای «دق کردن» است و نیز، استرس فراتر از نقش ایجادی خود، می تواند در بروز – ونه صرفا ایجاد علایم و عوارض بیماری های قلبی نقش بازی کند. به این معنا، که فرضا در فردی که مبتلا به تنگی عروق قلب است، استرس شدید می تواند باعث بروز حمله قلبی منجر به سکته یا ایست ناگهانی قلبی شود و این به آن دلیل است که استرس، بار فعالیت قلبی را با بالا بردن ضربان و فشارخون و هورمون های کتکولامین آزاد شده در جریان اضطراب شدید، بالا می برد و این بار اضافی تحمیلی در قلبی که به دلیل ابتلای قبلی به بیماری، دارای ظرفیت محدودی است، باعث بروز حملات حاد قلبی می شود. پس می بینید که قضیه واقعا جدی است.


آیا به دلیل همین استرس نیست که به طور روزافزونی در ایران با بیماری های قلبی روبه روییم؟


بی تردید یکی از عوامل مهم آن است و توجه کنید که ما به دلیل سبک زندگی بیمار خود در شهرهای بزرگ با استعمال دخانیات بیشتر، فشار خون و چربی خون بالاتر، و تحرک فیزیکی کمتر نیز روبه روییم. و به اینها البته اضافه کنید حرص پایان ناپذیر و شتاب بی منطق و فشارهای روانی و اقتصادی حاصل از زندگی عجیب و معوج ما را در شهرهای بزرگ. تراژدی ما در مواجهه با مدرنیسم همین بوده است که عوارض مهلک آن را بر خویش هموار کنیم بی آنکه به ثمرات مفید آن دست یافته باشیم. در همین چند دهه اخیر که ما بیشتر سیگار کشیده ایم و کمتر ورزش کرده ایم و بیشتر پشت میز و فرمان نشسته ایم و به غذاهای ناسالم تر روی کرده ایم و حرص خورده ایم و زور زده ایم که مرفه تر باشیم، در همان غرب مولد مدرنیسم اغلب این وقایع سیر معکوس داشته اند و به همین دلیل بیماری های قلبی و مغزی در آنجا به مراتب کمتر شده اند و اینجا به مراتب بیشتر. سبک زندگی ما به گونه یی روزافزون بیمارتر و نزار تر است. باید قدری بیندیشیم و کمی تجدیدنظر کنیم. معجزه یی در انتظار ما نیست. ما خود معجزه ایم. باید جور دیگری به زندگی نگریست. قدری آرامش و حوصله و متانت در این بلوای زندگی مدرن، چیزی از ما کم نمی کند. کمی سخاوتمند باید بود برای آرامش این روح رنجور دربه در.


چرا میزان استرس در جامعه ما بیشتر از پیش است؟


پاسخ به این سوال خیلی مشکل نیست. برخی علل آن مستقیما تابع پدیده زندگی در شهرهای بزرگ یک جامعه شبه سرمایه داری است که همان گونه که گفتم، توان یک جامعه مدرن را هم برای حل عوارض استیلای سرمایه ندارد و مشکلات حداقل نیم قرن پیش جوامع غربی را تازه برای خود بازآفرینی می کند و بنابراین از خودبیگانگی و ولع سیری ناپذیر را در کنار بحران اقتصادی جهانگیر فعلی، به عصبیت و نارضایی بی پایان و حس نبود امنیت گره می زند. چگونه می توان در این دم و دود طاقت فرسا در ترافیک گیر کرد و حرص رسیدن سروقت به شیفت اول و دوم کاری را خورد و فکر اجاره خانه و قسط عقب افتاده و شهریه مدرسه غیرانتفاعی و دانشگاه آزاد و حذف شیر و مرغ و گوشت از سبد خانوار را مکرر از سر گذراند و دچار اضطراب دمادم نشد؟!

آیا استرس فقط در بروز بیماری های قلبی موثر است؟


استرس و اضطراب از همه مهم تر حس زندگی و نشاط و شور حیات را دریغ می کند و این مهم ترین موهبتی است که «وجود» قرار است به ما بخشیده باشد. همه این اسباب مادی ظاهرا قرار است به ما آرامش و امنیت عطا کند، اما عملا خانه وجود ما را به تاراج می برد... و «عقوبت دشوار را چندان تحمل آوردیم آری، که کلام مقدس مان، باری از خاطر گریخت.» اما باید دانست که افزون بر این در بعضی مطالعات، استرس حتی با بروز سرطان ها نیز ارتباط داشته است. استرس، همچنین با بعضی عادات پرخطر دیگر هم مثل اعتیاد به مواد مخدر، دخانیات و... تحرک فیزیکی کم و پیگیرنبودن در درمان بیماری ها در ارتباط مستقیم است و بنابراین استرس به طور ثانوی و غیرمستقیم هم، از طریق افزایش احتمال استعمال دخانیات و الکل و کاهش فعالیت فیزیکی و اضافه وزن و پرفشاری خون، در بروز بیماری های قلبی و غیرقلبی نقش بازی می کند.