همون قضیه دختره؟
نمایش نسخه قابل چاپ
همون قضیه دختره؟
الان به منم بگید قضیه چیه ثواب داره
وابسته چى عامو
تموم شد رفت پى كارش
گزينه جديد ميخوام
چرا تموم شد ؟؟
پر پر راست میگه هنوز که تو فازشی
سی ای دوتا که فکر میکنن ترشیدن:24:
نخیر بحثمون ترشیدن نیس پسر تا دوران چلچلیش نمیترشه
بیشتر از نظر نیاز جنسی مد نظر داریم که نمیخوایم جور دیگه ای برطرف کنیم وگرنه میتونستیم مثل خیلیا بریم دنبال راههای دیگه ی رفعش و حتی به ازدواج هم فکر نکنیم |hmmsmiley|
نگی منظورم اینه که آدم ازدواج میکنه برا رفع نیاز جنسیش، نه! یه جنبه اش هست
کل حرفت داری میگی نیاز جنسی بعد اخرش میگی نگو بخاطر رابطه جنسی ازدواج میکنیم:24:
نیاز به مستقل شدن
نیاز به رفع تنهایی
نیاز به همدم داشتن
نیاز جنسی
و دیگه چیه ؟
همش نیاز نیاز
اول شرایط روحیتون درست بشه حس کنید میتونید ازدواج کنید جفتتون از سر درگمی در بیاید. خودتون و بشناسید بعد موقعیت تشکیل خانواده فراهم کنید
بعد ازدواج کنید نیاز هاتون رفع کنید
واچیچه :24:
رابطه ها از سر نیاز هست که شکل میگیره پری
آدم باید یه مورد مناسب پیدا کنه تا بعد دنبال ساختن رابطه باشه یا نه |tonguesmiley|
هوس مترو بازی کردم بلند شم برم تهرون فردا|blinksmiley| نمایشگاه الکامپ هم هستش تازه اونم برم موزه عبرت و ایران باستان هم برم .پیتزا داوود و رستوران مسلم هم برم ورزشگاه هم برم پرسپولیس بازی داره بعد برگردم یکم روحیم باز شه
ازدواج هم خر است|nono|
مایه داریه دیگه
نه بابا چه مایه داری حوصلم سررفته
سوشیا شماره حساب بده به سام تا سرش داع |laughingsmiley|
ما رفتیم شرکت بلیطامو چاپ کنم و برگردم با چابگر شرکت عزت زیاد
عصبانیممممممممممممم
مردم روز تعطیلی با زن و بچشون میرن گردش و تفریح و مسافرت و مهمونی ما عینه اسگلا باید تو خونه بشینیم اهههههه
پای نت بهههه چه خوببب
شانس مارو این همه راه رفتم تا شرکت حالا میبینم پرینتر کارتریج کمرنگه بلیطو کمرنگ چاپ میکنه حالا من روز تعطیلی کافی نت از کجا بیارم آخه که بلیطامو چاپ کنم فردا هم ساعت 5 صبح حرکتمه
اینترنتی ثبت نام کردی؟
آره اینترنتی ثبت نام و خرید کردم حالا باید چاپ کنم
مايه دااااار
پرى دوس بدرد بخور ندارى معرفى كنى از تنهايى در بيام؟ 😈
مایههههه داررررر خودتیییییی
قبل کربلا بهشون گفتم کارتریج دفتر من کم رنگ شده برید عوض کنید حالا که اومدم میبینم هنوز دست بهش نزدن بعد سر ماه که میشه ..... منو در میارن بابت حقوقشون کصافتاااا
http://forum.moshaver.co/f83/%D8%A7%...8%D8%AF-26681/
|hmmsmiley||blushsmiley|
اگه کسی می تونه منو راهنمایی کنه؟|blushsmiley|
ازش شماره خونشون گرفتم دادم مادرم زنگ زد مادرش هم خيلى تند و جدى يه سرى سوال كرده بود بعدم گفته بود بايد بيايد خواستگارى بعدش تحقيق بعدش آشنايى بعدش نامزدى و... بعدم گفت حالا بزاريد با باباش حرف بزنم شب بزنگيد برا جواب..شب زنگ زديم مامانش گفت باباش گفته دخترمون قصد ازدواج نداره ميخواد درسشو ادامه بده ايشالا پسرتون خوشبخت بشه...بعد از خود دختره پرسيدم دليل پدرش چى بوده گفت نميدونم گفته صلاح نيست..
ديگه چى بگم والا
دلم نمیخواد مورد بعدی ای باشه...
دراومدم بهش گفتم خب اگر من مشکلی دارم که پدرت رد کردن بگو لااقل بدونم خودمو اصلاح کنم و این حرفا..گفت نه تو خیلی هم خوبی خیلی هم شرایط خوبی داری ولی دیگه گفتن صلاح نیست...آخه ادامه تحصیل هم شد بهانه |laughingsmiley| انگار من میخواستم جلو درس خوندنشو بگیرم |yeah| والا نمیدونم با این بهونه که لوس شده چطور روشون میشه ملت
سوشی کل ماجرا را برای من بگو من خبر ندارم
سوشی خودتی |yeah|
افشین هستم
هیچی از یه دختره خوشم میومد یه مدت زیادی تو فکرش بودم باهاش ارتباط برقرار کردم و نشونه هایی دیدم که انگار اونم از من خوشش میومد منم زیادی تحویلش میگرفتم تا اینکه حتی یه شب خوابشو هم دیدم..بهش گفتم ازش خوشم میاد و قصدم خیره و بعد از مدتی که گذشت و حرف از وجود خواستگار دیگه ای زد منم شماره خونشون رو گرفتم..مادرم از اول در جریان بود و هروقت میرفتم بیرون میگفت اون دختر هم هست |laughingsmiley| بعضی وقتا هم ذوق داشت که میخواد عروس دار بشه..خلاصه مادرم زنگ زد و مادرش بعد از اینکه جدی و سریع چنتا سوال پرسید و جواب گرفت و مراحل خواستگاری و آشنایی رو گفت گفتش باید نظر بابای دختر رو بپرسه چن ساعت بعد زنگ بزنیم...زنگ زده شد و پدرش به بهانه ادامه تحصیل دخترش و نداشتن قصد ازدباج رد کرد...دختره هم خونسرد...البته از قبل زیاد میگفت ممکنه جواب نگیرم و جوری حرف میزد که اگه جواب رد گرفتم ازش ناراحت نشم و این حرفا...ضمنا تک فرزند هم بود.خلاصه هیچی تموم شد رفت..ارتباطمون هم شد در حدی که فقط اگه سوالی داشته باشه ازم میپرسه.
پری چون همشهریه گفتم شاید زبون خیر بزاره که بهش گفتم |yeah|
نمیشه |nono|
دارید پیدا میکنید واسه من بی نوا هم پیدا کنید|sadsmiley|
سوشی :
http://forum.moshaver.co/imported/2015/12/sushi-1.jpg
|weirdsmiley|
فردا ساعت 5.15 صبح پیش به سوی تهران هوراااااااااا
انشاالله فردا نهارو پیتزا داوود میزنیم عخش من|heart|