نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: افزایش شانس

7186
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    افزایش شانس

    ۴ روش برای اینکه شانس خودتان را زیاد کنید





    چرا بعضی از مردم خوش‌شانس و بعضی بدشانس هستند؟
    شما ممکن است دوستی داشته باشید که در رقابت یا برای شغلی که درخواست می‌کند برنده می‌شود یا دوستی داشته باشید که عضوی از بدنش شکسته یا کارت شناسایی‌اش گم‌شده باشد.
    پروفسور وایزمن یک روانشناس بریتانیایی است که تحقیقات زیادی درزمینهٔ روانشناسی انجام داد. او فهمید که شانس ارتباط زیادی با افکار و رفتار مردم دارد که با شانس آن‌ها در ارتباط است.
    پروفسور وایزمن ۴ اصل را برای خوش‌شانسی مردم پیشنهاد کردند که می‌توان شانس را بهتر کرد:
    ۱- به فرصت‌های خوش‌شانسی توجه کنید و آن‌ها را برای خود ایجاد کنید
    پروفسور وایزمن آزمایشی طراحی کرد که در آن از افراد خواست تا تعداد تصاویر در یک روزنامه را بشمارند. در صفحه دوم جمله‌ای بود که به آن‌ها گفته شد خواندن را متوقف کنند و تعداد عکس‌ها را بگویند.
    مردم خوش‌شانس به آن توجه کردند اما افراد بدشانس بدون توجه به آن به خواندن ادامه دادند. مردم خوش‌شانس به فرصت‌ها بیشتر از مردم بدشانس توجه دارند. آن‌ها فرصت‌های خوش‌شانسی را در زندگی‌شان ایجاد می‌کنند.
    آن‌ها هیچ به یک‌روال خاص بسنده نمی‌کنند و بر اهدافشان کارهای جدید انجام می‌دهند، با افراد جدید صحبت می‌کنند و امکانات مختلفی برای خود فراهم می‌کنند.
    بر طبق تست‌های شخصیت در آزمایشی، افراد خوش‌شانس اضطراب و نگرانی کمتر نسبت به افراد بدشانس دارند. اضطراب توانایی فرد را محدود می‌کند، به‌طوری‌که اضطراب مانعی در مسیر خوش‌شانسی فرد محسوب می‌شود. به خاطر ایجاد مهم‌ترین اصل، مهم است که اضطراب خود را کنترل کنید.
    ۲- به بصیرت خود گوش دهید
    افراد خوش‌شانس با گوش دادن به افکار و احساسات خود، به‌عبارت‌دیگر به بصیرت خود تصمیم‌گیری می‏کنند. او همچنین اشاره می‌کند که افراد خوش‌شانس به درک بصیرت خود، از طریق فعالیت‌هایی مانند مدیتیشن، تلاش می‌کنند. بصیرت خود را افزایش دهید که یکی از راه‌هایی است که می‌توانید شانس خود را افزایش دهید.
    ۳- انتظارات و پیشگویی‌های مثبت نسبت به خود داشته باشید
    افراد خوش‌شانس به‌روشنی آینده ایمان‌دارند. این انتظارات مثبت باعث می‌شوند در کنار مردم با تعامل زندگی می‌کنند و بدون اینکه انتظار چیزی را داشته باشند. با مثبت اندیشی بیشتر، آن‌ها موقعیت‌های بهتری مقابل بدشانسی ایجاد می‌کنند.
    ۴- شانس بد را به شانس خوب تبدیل می‌کنید
    وایزمن به واکنش افراد خوش‌شانس و بدشانس به بد شومی شگفت‌زده شد. برای آزمایش، از آن‌ها پرسید اگر در بانک دزدی به آن‌ها حمله کند و به بازوی آن‌ها شلیک کند، چه فکر می‌کنند.
    افراد بدشانس گفتند یک بدشانسی است، ولی افراد خوش‌شانس گفتند خوش‌شانسی است که صدمه بدتر ندیدند. حتی یک نفر خوش‌شانس اشاره کرد که این می‌تواند یک فرصت برای فروش داستان باشد.
    وایزمن کنجکاو بود اگر مردم می‌توانستند شانس خود را با این اصول تغییر دهند، بنابراین یک “مدرسه شانس” را راه انداخت تا ببیند افرادی که این اصول را برای یک ماه تمرین می‌کنند، چه اتفاقی می‌افتد.
    او فهمید در عرض یک ماه شانس اکثر آن‌ها به‌طور چشمگیری بیشتر شد. افراد بدشانس خوش‌شانس و افراد خوش‌شانس، خوش‌شانس‌تر شدند.
    مطالب بیشتر درباره تحقیقات وایزمن برای شانس را می‌توانید در کتاب “فاکتور شانس: مطالعه علمی خوش‌شانسی ذهنی” بخوانید. این‌ها را برای یک ماه تمرین کنید تا ببینید چه اتفاقی برای شانس شما می‌افتد و برای وقتی‌که در خانه شمارا زد آماده‌باشید
    ویرایش توسط سعید62 : 10-16-2017 در ساعت 02:06 PM

  2. 3 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افزایش شانس

    دانشمندانی که در موضوع شانس پژوهش می‌کنند، اغلب به سراغ ورزش می‌روند، جایی که شانس حتی در مهارتی‌ترین رقابت‌ها هم نقش ایفا می‌کند و از سویی نتایج به راحتی قابل اندازه گیری هستند. یکی از مطالعه‌شده‌ترین موضوعات، زنجیره‌های خوش‌شانسی هستند، که در خلال آن به نظر می‌رسد که بازیکنان ترکانده‌اند- البته اصطلاح رسمی این موضوع "دست طلایی" است. یک مقالۀ مهم که از سوی توماس گیلوویچ، رابرت والون و آموس تورسکی (اساتید دانشگاه استنفور)، در سال 1985، منتشر شد، به این نتیجه رسید که پدیدۀ دست طلایی وجود ندارد، و در عوض محصول تمایل عمیق ما به دیدن الگو در محیط پیرامونمان است. بازیکن‌ها و هوادارها این نتایج را زیر سوال بردند، و در مقابل پژوهشگران پدیدۀ دست طلایی را دروغ خواندند.

    با این وجود، سال گذشته سه دانشجوی دانشگاه هاروارد، مشکل بزرگی را برای انکارکنندگان پدیدۀ دست طلایی بوجود آوردند. اندرو بوکوشکی، جان ازکوویتز و کارولین استاین، استدلال کردند که وقتی یک بازیکن احساس دست طلایی بودن می‌کنند، ممکن است این جرئت را پیدا کند که پرتاب‌های سخت‌تری انجام دهد. دانشجویان فیلم 83000 تلاش برای پرتاب را در مسابقات nba در فصل 2012-13 بررسی کردند. این حجم از نمونه، اطلاعات کافی را برای ارزیابی میزان دشواری پرتاب‌ها در اختیار آنها گذاشت. آنها نشان دادند که اول از همه، بازیکنانی که احساس "دست طلایی" بودن می‌کردند، شروع به انجام پرتاب‌های دشوارتر می‌کردند. و بعد از در نظر گرفتن دشواری پرتاب‌های انتخاب شده، پژوهشگران متوجه شدند که میزان اندک اما از لحاظ اهمیت چشمگیری از تاثیر "دست طلایی" وجود دارد. به این معنی که کسانی که در پرتابها موفق می‌شدند در ادامه موفقتر هم عمل می‌کردند.




    تقریباً همزمان با این تحقیق، تحقیق دیگر توسط جفری زوییبل از دانشگاه استنفورد، و برت گرین از دانشگاه برکلی، که نشان می‌داد که تیم‌های رقیب در مقابل بازیکنان دست طلایی دفاع قویتری انجام می‌دادند و به این ترتیب در مقابل تاثیر دست طلایی واکنش نشان می‌دادند. پژوهش پیشین به اندازۀ کافی داده در اختیار نداشت تا این موضوع رو به صورت مناسب در نظر بگیرد، و به این ترتیب هر نوع افتی در عملکرد بازیکن دست طلایی را، دلیلی در رد عدم وجود زنجیرۀ خوش‌شانسی می‌انگاشت.

    زوییبل و گرین، با توجه به مانعی که ذکر شد (تقویت دفاع در مقابل بازیکن دست طلایی) به سراغ بیسبال رفتند، که در آن تیم مقابل در مقابل ضربه‌زننده‌ای روزش باشد کار زیادی از دستشان برنمی‌آید. آنها بیراه فکر نکرده بودند: وقتی که داده‌های 12 سال گذشتۀ لیگ برتر بیسبال آمریکا را بررسی نمودند، دریافتند که عملکرد ضربه‌زننده در 25 ضربۀ آخرش، به صورت چشمگیری امکان پیش‌بینی میزان موفقیت ضربۀ بعدی را پدید می‌آورد. آنها همچنین محاسبه کردند که یک بازیکن دست طلایی، سی درصد شانس بیشتری برای انجام ضربۀ بی پاسخ را به نسبت وقتی که در زنجیرۀ پیروزی قرار ندارد، داراست. براساس گفته‌های این دو محقق، زنجیره‌های خوش شانسی توهم نیستند و واقعیت دارند.

    اما مسبب این زنجیره‌ها چیست؟ آیا حقیقتاً شانس مسبب آن است یا چیز دیگری؟ شاید قضیه به احتمالات بازمی‌گردد. این دلیلی است که در تحقیقی که دربارۀ زنجیره‌های برد و باخت در کالج لندن انجام شده، ذکر شده است. ژوئمین ژو و نایجل هاروی، نیم میلیون شرط بندی ورزشی را تحلیل کردند و دریافتند که زنجیره‌های برد نسبت به مرتب باختن فراوانی بیشتری دارند، و کسانی که در زنجیره‌های باخت می‌افتند، شانسشان 50-50 نیست، بلکه احتمال باختشان بیشتر است.

    برای مثال، قماربازی که سه بار پشت سر هم می‌برد، در شرط بندی چهارم خود در 67 درصد موارد برنده بود. اگر در شرط بندی چهارم خود برنده می‌شد، در 72 درصد موارد در شرط بندی پنجم برنده می‌شدند. در مقابل، کسانی که اولین شرط خود را می‌باختند، در شرط بندی دوم، 47 درصد احتمال برد داشتند، و اگر در بار دوم هم می‌باختند در شرط بندی سوم 45 درصد احتمال برد داشتند. آیا شانس خوب می‌تواند شانس خوب بیاورد، همانطور که پولدارهای پولدارتر می‌شوند و فقرا فقیرتر؟

    تیم تحقیق سپس به کاوش خود ادامه دادند تا نشان دهند که چرا این زنجیره‌ها حقیقی هستند. موضوع به خود قمارباز برمی‌گشت. آنها به محض اینکه در می‌یافتند روی خط برد افتاده‌اند، شروع به بستن شرطهای مطمئنتر می‌کردند و در می‌یافتند که زنجیرۀ بردشان برای ابد ادامه‌دار نخواهد بود. به بیان دیگر، آنها باور نداشتند که دست طلایی‌ای دارند که طلایی باقی خواهد ماند. یک انگیزۀ متفاوت محرک قماربازانی بود که می‌باختند. آنها مطمئن بودند که بالاخره شانس روی خوشش را به آنها نشان خواهد داد، و با این توهم، شرطهای ریسکیتری می‌بستند. در نتیجه برنده‌ها، می‌بردند (حتی اگر میزان بردهایشان کمتر می‌شد) و بازنده‌ها همچنان می‌باختند. شرطهای ریسکی به نسبت شرطهای مطمئن از احتمال برد کمتری برخوردارند. قماربازها به خاطر حسشان نسبت زنجیره‌ها رفتارشان را تغییر می‌دادند، و این موضوع خود به ادامه یافتن آن زنجیره‌ها دامن می‌زد.

    اگر رفتار بر شانس تاثیر بگذارد، آیا کسانی که خود را خوش شانس می‌دانند، رفتاری متفاوتی از بقیۀ ما دارند؟ مایا یانگ در سال 2009 در تحقیقی مشارکت نمود که در آن این موضوع که آیا دانشجویان به خوش‌شانس بودن به عنوان ویژگی ثابتی که در آنها ذاتی است نگاه می‌کنند را ارزیابی کرد. آنها به رابطه‌ای میان اعتقاد به شانس ثابت (در مقابل شانس گذرا) و میزان دستاورد و انگیزه پی بردند. افراد خوش‌شانس، به نظر می‌رسد، افرادی هستند که کار را به سر انجام می‌رسانند. یانگ این موضوع را اینگونه تشریح می‌کند: "می‌شود درک کرد که چطور آدمی که به شانس ثابت (ذاتی) معتقد است، انگیزۀ بیشتری برای انتخاب اهداف دشوار و سپس چسبیدن به انجام آن داشته باشد. اگر شما به شانس گذرا معتقد باشید، نمی‌توانید به آن اتکا کنید که همیشه یارتان باشد، و از این رو انگیزۀ کمتری برای رفتن به سراغ وظایف دشوار و چالش برانگیز خواهید داشت."

    یافته‌های یانگ با یافته‌های ریچارد وایزمن جور درمی‌آید. او سابقاٌ شعبده‌باز بود، ولی در حال حاضر استاد دانشگاه هرتفوردشایر و نویسندۀ کتاب "مولفۀ شانس" (2003) است. وایزمن استدلال می‌کند که بهترین نگاه به شانس این است که آن را یک ویژگی ثابت بدانیم؛ نه ویژگی‌ای که فرد با آن به دنیا می‌آید، بلکه ویژگی‌ای که می‌تواند در خود پرورشش دهد. وایزمن به دنبال افرادی رفت که خود را هموارۀ بسیار خوش‌شانس یا بسیار کم‌شانس می‌دانستند و توانست 400 نفر را جمع کند. او دریافت که افراد خوش‌شانس در ایجاد و تشخیص موقعیتهای شانسی (مثلاً ملاقات تصادفی با فردی مشهور در یک کافه) تبحر بیشتری دارند، به شمِ خود توجه بیشتر می‌کنند، انتظارات مثبت دارند و پیش‌بینی‌های خود نسبت به خود انجام می‌دهند و در مقابل مشکلات زندگی رفتارری آرامتر و مقاومتر دارند. بدشانس‌ها در مقابل تنیده‌تر و مضطرب‌تر هستند.

    هر چه که کسی بیشتر به موضوع شانس و یافته‌های جدید در مورد آن بپردازد، با تناقض‌های بیشتری مواجه می‌شود. خوش‌بینی را در نظر بگیرید: این مورد یکی از ویژگی‌هایی است که وایزمن در مورد افراد خوش‌شانس بر می‌شمارد، و با این وجود قماربازان آنلاینی که در تحقیق کالج لندن به آنها پرداخته شده، به خاطر بدبینی‌شان بود که زنجیرۀ بردشان تداوم می‌یافت. آنها به سراغ شرطهای امنتر می‌رفتند. افراد خوش‌شانسی که وایزمن توصیف می‌کند، به خاطر دیدگاه خوش‌بینانه‌شان به زندگی، ممکن است در زندگی موفق باشند، اما همین خوش‌بینی می‌تواند در لاس وگاس کار دستشان دهد.

    این دقیقاً همان اتفاقی است که برای آرکی کاراس رخ داد. تنها سه هفته پس از آن که پولهایش به قلۀ 40 میلیون دلاری رسید، او همۀ پولش را باخت. زنجیرۀ خوش‌شانسی او بدل به یک باخت خالص پنجاه میلیونی شد. اوضاع وقتی غم‌انگیزتر می‌شود که در سال 2013 او به جرم دزدی، برد با روشهای متقلبانه و تقلب در بازی بیست و یک در کازینویی در کالیفرنیا متهم شد. البته در نوامبر امسال، اقبال دوباره لبخند کوچکی به او زد: به او حکم تعلیق مراقبتی دادند، و آرکی از حکم سه سال زندان گریخت. اوضاع می‌توانست بدتر باشد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : افزایش شانس


    دیدم مطلب مفیدی هست کمتر دیده شده بیاد بالا تا کسانی که ندیدند استفاده کنند

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36283
    نوشته ها
    181
    تشکـر
    45
    تشکر شده 82 بار در 73 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : افزایش شانس

    مطلب خوبی بود.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد