تا به حال بارها ديدهايد و يا شنيدهايد كه چقدر درباره خطر زلزله و زير آوار ماندن را برايتا توضيح دادهاند و از شما خواستهاند كه براي اين مسئله چارهاي بينديشيد و يا در حين زلزله چه كارهايي را انجام دهيد. جالب است بدانيد كارشناسان و مهندسين زيادي دور هم جمع شدهاند و اين عوامل و راهكارها را مورد بررسي و آزمايش قرار دادهاند و به دستاوردهاي جديدي دست پيدا كردهاند. بهتر است اين راهكارها را به صورت جدي با كودكان خود تمرين كنيد و به آنها بياموزيد كه در مواقع خطر به چه صورت عمل كنند.
«اولین ساختمانی که به داخل آن خزیدم، مدرسهای در شهر مکزیکو سیتی و در جریان یک زلزله بود. همه بچهها در زیر میزهایشان بودند و همگی تا ضخامت استخوانهایشان در هم کوبیده شده بودند. آنها میتوانستند زنده بمانند اگر در کنار میزهایشان و در راهروهای بین میزها دراز میکشیدند.»
این جمله میتواند یک خاطره سوزناک از دوران کودکی باشد که از دید فرویدیستها نشانهای از مشکلات دوران بزرگسالی است. اما برای آنها که فرویدیست نیستند یا لااقل در این جمله ردپایی از فروید را نمیجویند، این جمله میتواند به اندازه از بین بردن باورهای چند 10 ساله مردم در مورد زلزله اهمیت داشته باشد. گوینده این جمله که یک استاد دانشگاه ناشناس است، باور دارد که هنگام زلزله خطرناکترین کار پناه گرفتن زیر اشیاست.
دوگ کوپ (Doug coop) از فضاهایی حیاتی سخن میگوید که برخلاف آموزشهای در حال ارائه نه در زیر اشیا که بیشتر در کنار اشیا وجود دارد. او معتقد است که کاری که بچهها کرده بودند و آموزشی که به آنها داده شده بود، برای پناهگرفتن زیر میزها «غیرمعقول» بوده است. دلایل او نیز بسیار ساده است. کوپ میگوید: «هنگامی که ساختمانها تخریب میشوند، اشیایی که بزرگتر و محکمتر باشند، کمتر زیر وزن سقف فشرده میشوند و هر اندازه کمتر فشرده شوند، فضای خالی بیشتری به وجود میآید که احتمال زندهماندن افرادی را که به آن پناه میبرند بالاتر میبرد. یک بار دیگر میتوانید ساختمانهای فرو ریخته را در تلویزیون نگاه کنید. مثلثهایی را که شکل گرفتهاند شمارش کنید. آنها در اکثر نقاط وجود دارند و از معمولترین اشکالی هستند که در داخل آوارها به راحتی میتوانید مشاهده کنید.»
این نظریه به روشنی هر آنچه را که تا امروز در کشورهای مختلف از جمله مدارس ایران آموزش داده میشد، زیر سوال میبرد. تا امروز گفته میشد هنگام زلزله احتمالی به زیر اولین چهارچوب، در دسترسترین ستون ساختمان و یا زیر میزها و نیمکتها پناه بگیریم تا از خطر مصون بمانیم. اما براساس نظریه آمادگی دفاعی جدیدی که ارگ کوپ میگوید اتفاقا آنچه باعث افزایش خطر میشود همین کار است و این آموزشها «بسیار نامعقول است.»
روبرتو روزالس، استاد دانشگاه و رئیس سازمان آتش نشانی شهر تروجیلو یکی از طرفداران نظریه جدید است و میگوید آنچه جانش را از زلزله این شهر نجات داده است، بیتوجهی ناخواسته به این آموزشها بوده است.
زلزله شهر تروجیلو که در سال 1972، 70 هزار کشته بر جای گذاشت، میتوانست تلفات بیشتری برجای بگذارد اگر افراد بیشتری به آموزشهای مربوط به پناه گرفتن زیر اشیا عمل میکردند. کاری که نوجوان 11 سالهای که امروز رئیس سازمان ایمنی شهر است نیز انجام نداد و برخلاف تمام دوستانش زنده ماند. او در مورد آن روز که تعدادی در ساختمانی به دام افتاده بودند، میگوید: «همه به خاطر جا شدن زیر میزها و تختها تلاش میکردند و من که ضعیفتر بودم نتوانستم در این نبرد جایی برای خود پیدا کنم، بنابراین از ترس و در کمال ناامیدی در فضایی که کنار موتورسیکلت برادرم به وجود آمده بود، مخفی شدم.
اتفاقی که افتاد این بود که وقتی شرایط آرامتر شد، متوجه شدم کلیه دوستانم که زیر میز یا تخت رفته بودند، زیر آنها له شده و جانشان را از دست دادهاند و فقط من زنده ماندهام.» روزالس ادامه میدهد که من مثال زندهای از مثلث حیات (triangle of life) هستم و دوستانم مثالی از آموزشهای نامعقولی که به ما داده میشود. البته این نظریه نیز مخالفان جدی دارد که معتقدند تنها با چند عکس گرافیکی از فضای به اصطلاح مثلثی و یا چند خاطره از دوران کودکی و مثالهایی که هنوز قطعیت علمی نیافته است، نمیتوان تمام دستاوردهای سالها مبارزه با عوارض زلزله را زیر سوال برد.
آنها نیز معتقدند که آموزشهای در دست اجرا همچنان قابل اتکا و نجاتدهنده است و دلایل بسیاری نیز برای تایید این ادعا وجود دارد. در چنین شرایطی به نظر میرسد که دیگر نقطه قابل اتکایی هنگام وقوع زلزله وجود ندارد و این نکته به آسیبپذیری ما هنگام وقوع یک زلزله احتمالی میافزاید. با نظریه جدید کوپ در مغز ما نیز یک زلزله اتفاق افتاده است. زلزلهای که همه آموزههای ما را برای مواجهه با یک زلزله برهم ریخته است و نکاتی کاملا متضاد را در مقابل آن قرار داده است. اینکه در یک زلزله خانههای چوبی از ایمنترین ساختمانها هستند، اگر خواب هستیم تنها باید از تخت به پایین بغلتیم تا ایمنتر باشیم، اگر در مدرسه هستیم به جای چمباتمه زدن باید به شکل جنینی دراز بکشیم و دهها مورد متناقض دیگر که به عنوان «مثلث حیات» هنگام زلزله معرفی شده است.
در این شرایط ما ماندهایم و سوالات بیپاسخی که ظاهرا هم هیچکس توانایی پاسخ به آن را ندارد. به عبارتی نظریه تازه کوپ نشان میدهد که هنگام وقوع زلزله چقدر تنهاییم و چقدر زندگیهایمان وابسته به انتخابهایمان است. انتخاب اینکه از آموزههای قدیمی پیروی کنیم یا به دنبال مثلثهای حیات باشیم. بنابراین راهی نیست و ما تنها میتوانیم به توصیههای هر دو نظریه فکر کنیم تا هنگام زلزله احتمالی تهران یکی از این روشها را به کار بگیریم. فقط یادمان نرود که باید هر چه سریعتر و قبل از وقوع زلزله در باره به کارگیری یکی از این دو روش تصمیمگیری کرده باشیم.
توصیههای قدیمی
* به محض احساس وقوع زلزله اگر ساختمان یک طبقه است و نزدیک در خروجی هستی از آن خارج شوید و به فضای باز بروید.
* اگر در ساختمان چند طبقه هستید، سعی نکنید با استفاده از پله و آسانسور خود را به خارج از آن برسانید.
* در داخل ساختمان از پنجره و درهای شیشهای فاصله بگیرید و از کنار وسایلی که امکان سقوط یا پرتاب دارند دور شوید.
* زیر میز محل مناسبی پناه بگیرید.
* میان چهارچوب محکم در، جای مناسبی برای پناه گرفتن است. چهارچوب در را با یک دست محکم بگیرید و با دست دیگر مراقب بسته شدن در باشید.
* اگر در راهرو هستید، از اجسام قابل سقوط دور شوید. به کنار دیواری بروید و به آن بچسبید و یا رو به دیوار بنشینید، سر را به طرف زانوها خم کنید و آن را با بازوها بپوشانید و کف دستها را پشت سر به هم قلاب کنید.
* اگر در خودرو هستید، آن را در محلی دور از ساختمان، پل و درخت و تیر چراغ برق پارک کنید، در خودرو بمانید. روی صندلی محکم بنشینید، سر را به طرف زانوها خم کنید و با دست و بازوها از سر خود محافظت کنید.
توصیههای دوگ کوپ
* کسانی که زیر میزها و اشیا پناه میگیرند، بدون استثنا و همواره محکوم به مرگ هستند. افرادی که زیر اشیایی نظیر میزها و اتومبیلها میروند، در همان جا له میشوند.
* بچهها همگی به صورت طبیعی در وضعیت جنینی که در رحم قرار دارند خم میشوند و شما هم باید همین طور عمل کنید. این غریزه طبیعی ایمنی و اصل بقاست. شما میتوانید با همین شیوه در فضای خالی کوچکتری زنده بمانید. بنابراین در زمان بروز زلزله سریع خود در کنار و نه زیر اشیای بزرگ مانند کاناپه، میز و غیره پناه بگیرید.
* ساختمانهای چوبی از ایمنترین نوع ساختمانها محسوب میشوند که میتوانید هنگام وقوع زلزله در داخل آنها باشید. دلیل آن ساده است، زیرا چوب قابل انعطاف است و با نیروی زلزله به راحتی حرکت میکند. اگر ساختمان چوبی فرو بریزد فصای خالی بزرگتری برای زنده ماندن ایجاد میشود. ساختمانهای آجری میتوانند در حد قطعات آجر متلاشی شوند و اجرها منجر به بروز صدمات زیادی میشوند.
* اگر زلزله هنگام شب و زمانی که شما در رختخواب هستید رخ داد، کافی است از روی تخت به پایین بغلتید، یک فضای ایمن و مناسب در اطراف تخت وجود دارد.
* اگر هنگام زلزله فرار از در یا پنجره ممکن نیست، در وضعیت جنینی در کنار کاناپه یا صندلی بزرگ خم شوید.
* هر کسی که زیر در قرار بگیرد، محکوم به مرگ است.
* هرگز هنگام وقوع زلزله روی پلهها نروید، زیرا پلهها دارای گشتاور فرکانسی متفاوت هستند و بنابراین مجزا از تنه اصلی ساختمان نوسان میکنند. به عبارتی پلهها و بدنه ساختمان با هم برخورد میکنند تا شکست سازهای در پلهها رخ دهد.
* اگر هنگام وقوع زلزله در داخل خودرو هستید، از آن خارج شوید و در کنار آن بنشینید و یا دراز بکشید. تمام خودروهای له شده به غیر از خودروهایی که ستونهای پل مستقیما روی آنها سقوط کرده باشد، دارای فضای خالیای به ارتفاع 90 سانتیمتر در اطراف خود هستند.
* از خزیدن در داخل خرابههای دفاتر روزنامهها و یا اداراتی که کاغذهای انباشته زیادی در آنها وجود داشته است، دریافتیم که کاغذ دارای خاصیت ارتجاعی بوده و چندان فشرده نمیشوند. بنابراین فضاهای خالی زیادی در اطراف بستههای کاغذ بهوجود میآید که میتواند در زمان زلزله مورد استفاده قرار بگیرد.
این راهکارها به ما کمک میکند که از یک زلزله احتمالی جان سالم به در ببریم، اما انتخاب اینکه کدام درستتر است، فقط با خود ماست. فراموش نکنید که این انتخاب به طور مستقیم با جان شما ارتباط دارد، پس اگر هنوز از زندگی سیر نشده و میخواهید به آن ادامه دهید، بهتر است قبل از وقوع زلزله نسبت به چگونگی عکسالعمل خودتان براساس هر کدام از این روشها فکر کنید و تصمیم بگیرید. فراموش نکنید زلزله منتظر تصمیمگیری شما نمیماند.