سلام. داشتم به خودم می گفتم چرا افرادی که باید بهم باور داشته باشن همچین باوری ندارن...
چرا تنهام و ازین فاز ها...
چرا کسی منو درست نمیشناسه...
خب چون هیچ کس من نمیشم و طبیعیه من خودمو بهتر میشناسم... بعضیا به دلیل آگاهی کم یا مقایسه اشتباه منو بیشتر یا کمتر می بینن... افراد دور و نزدیک... خانواده فامیل غریبه و ...
همه همین هستن.. هممون اگه بخوایم به خودمون نگاه کنیم می بینیم هممون تنها هستیم تو این زمینه ها... چون تنها، ما هستیم که خودمون هستیم و شما، من نیستین و من، شما نیستم پس تنها خودمون خودمون رو درست میشناسیم.
اومدم کلا در مورد این فازها صحبت کنم. فاز غم. فاز بدبختی. فاز تنهایی. فازهای مزخرف و حال به همزنی که ادم نمی تونه به کسی بگه و فقط تو تنهایی خودش میان سراغش و ناراحتش می کنن و ازارش میدن. این فاز ها رو باید دور کرد چون واقعی نیستن چون دروغ هستن. خیلی از افراد هستن که دوسمون دارن و عاشقمون هستن و ما تنها نیستیم و کمکمون میکنن. خب این همه خوبی یکم قضاوت اشتباه چه ایرادی داره؟ اگه دقت کنیم می بینیم ما هم همین رفتار ها رو نسبت به بقیه داریم. شاید هم متوجه نشیم اما همه انسان ها همین هستن. اما خودمون خودمون رو تنها فرض می کنیم.
این فاز ها به نظرم فازهاییه که خود ادم به وجود میاره... ینی دست خود ادمه... هممون مشکل داریم... ولی بعضیا با بی توجهی و فاز غم نداشتن متوجهش نمیشن... پس واسشون مشکلی نیست و روش اسم مشکل نمیذارن... اما بعضی از ما ها فاز غم میگیریم و چیزهایی رو الکی گنده می کنیم و مشکل می سازیم... (بحثم در مورد مشکلات مادی مثل بی پولی و مریضی و ... نیست. در مورد فاز غم گرفتن الکی واسه مشکلاتیه که وجود ندارن. ینی مشکل سازی روحی... خودمون واسه خودمون مشکل درست کنیم.)
این موانع و مشکلات در راه زندگی همه بوده. در راه اهداف همه... هر چی زندگی بهتر این موانع بیشتر و هر چه هدف بزرگتر هم همینطور... این موانع سخت نیستن... این موانع با موانع مادی مثل مسابقات دو با مانع فرق دارن که پی در پی سخت تر بشن و بیان.
این موانع اتفاقا برعکس هستن... با پشت سر گذاشتنشون راه واستون اسون تر میشه... یه مانعی هستن که به یه میونبر ختم میشه. اما اگه این مانع پست سر گذاشته نشه راه طولانی تر میشه...
این موانع تو زندگی همه وجود داره اما بعضیا این موانع رو حس نمی کنن چون فاز غم نمی گیرن و به راحتی اونو پشت سر میذارن.
شاید در راه هدف هایی که دارید هر چی که هست... داشتن زندگی بهتر یا ... یه سری فازهای منفی بیاد سر راغتون... فاز های دروغین که از اسمش معلومه دروغ هستن و ینی هرچقدر بهش فکر کنین حل نمیشن. وقتی یه چیز دروغین و مجازیه چطور میخواد حل بشه...
پس این موانع یه جور بهانه تراشی الکی توسط خود ادمه ... بهانه هایی که ادم با فاز منفی گرفتن اونا رو میسازه و اگه بهشون فک کنه هر چقدر فک کنه هر روز هر شب به جایی نمیرسه...
بدون سختی کشیدن هم میشه به حایی رسید. به هدف رسید. کی گفته واسه اهداف بزرگ باید سختی کشید؟ سختی کشیدن یه تلقینه. بله باید تلاش کرد اما تلاش رو نباید سختی معنی کرد. باید اول به تلاش علاقه پیدا کرد و عاشقش شد اون وقت تلاش کردن میشه مثل سایر چیزای لذت بخش. بدون سختی.
وقتی به چیزی علاقه داشته باشی تمومه... علاقه بعضی موقع خود به خودیه اما میشه اونو به وجود اورد. ادمی به چیزای خوب میتونه علاقه پیدا کنه همچنین به چیزای بدی که مضر هستن واسه اون... ادمی انقدر پیشرفته است که میتونه حتی به چیزی که بهش ضرر میزنه علاقه پیدا کنه. پس میشه به چیزای خوب خیلی راحت تر از چیزای بد علاقه پیدا کرد.
پیر مردی در اطراف زندگی میکنه که هر روز چه زمستون باشه چه تابستون میاد از مغازه سر خیابون بستنی میخره و میخوره.
انگیزه... انگیزه مثل یه لامپ نیست که کلیدش رو بزنین یهو روشن بشه. این جمله از خودم نیست یکی دیگه بهم گفته. انگیزه کم کم توسط خود فرد از بین میره و کم کم هم توسط خود فرد به وجود میاد. انگیزه ندارم و ... اینا همه فاز منفیه... هر کسی موفق شد و به هدفش رسید این راه ها رو پیمود... اگه انگیزه داشت چون فاز غم نگرفت. اگه انگیزه داشت چون به انگیزه نداشتن فکر نکرد. به چیزای منفی و دروغینی مثل اینکه انگیزه ندارم فکر نکرد. فاز غم نگرفت چون درست فکر کرد.
فکر کردن به موارد مثبت زندگی و فکر کردن به موارد منفی مثل ورزش میمونه. کسی که ورزش نمی کنه اولین زورایی که شروع میکنه به ورزش واسش خیلی سخته. اما بعد یه مدت اگه یه روز ورزش نکنه کل روزش به هم میریزه و برنامه هاش خراب میشه.
یا کسی که شروع میکنه به درس خوندن اولین روزا و هفته ها سخته اما کم کم به جایی میرسه که وقتی درساش تموم شدن از بی برنامگی و درس نخوندن کلافه میشه... هی دنبال یه چیزیه برای مطالعه...
پرداختن به نکات مثبت زندگی هم همینه... پرداختن به نکات منفی هم همین. هر دوشون یه چیزی مثل اعتیاد هستن... گه زیاد بهش بپردازیم معتاد میشم. اما نکات مثبت راست و درست و واقعی هستن و نکات منفی دروغین و بهانه. معتاد چیز دروغین شدن خیلی مسخرس. مثل اینکه من معتاد به این افکار بشم: "مورچه ای که تو خونه همسایمون زندگی میکنه میخواد ماشینمونو پنچر کنه." فاز غم گرفتن و مانع سازی های الکی مثل این جمله قبل می مونن. دروغ. حالا هی بیا بهش فکر کن.
در اخر باید گفت که خدا هم هست ... خدا از همه چیزای ما خبر داره.
در قرآن داریم که حضرت مریم وقتی باردار شد و عیسی "ع" رو به دنیا اورد مردم بهش تهمت میزدن اما خدا گفت من کمکت میکنم و مهم من هستم که همه چی رو می دونم. کمکت می کنم و به من توکل کن که من ازت دفاع می کنم.
یه بار هم شده که باید درست فکر کرد. باید با فکر گام برداشت. بدون احساس شیطانی.
و کفی بالله وکیلا.