فقط میشه گفت جای تاسفه.
بلانسیت حجاج محترم و شریف و درستکار، خیلی درده که میبینی و میدونی طرف نزول خواره یا زن باره است بعد برای حج واجب پنجم یا ششمش و یا حج عمره دوازهم و سیزدهمش سر و دست میشکنه . سر و دست میشکنه که بره حج و چهره خودشو تطهیر کنه و برگرده در حالیکه همه میدونن چیکاره است و ...
حالا رفتارهای خیلی زشتی که عربها با ایرانیا در طول این سالها کردن پیشکش: از قتل و کشتار بگیرید تا تجاوز و ...
چه منطقی پشت این شور و شوق هست واقعا؟
فقط باید تاسف خورد و آرزو کرد یه مقدار مردم در این قضیه عاقلانه تر رفتار کنن.
در پایان شعری از شیخ بهایی که مرور کردنش گاهی برامون خیلی لازم میشه:
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابر، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن