بحث آزاد : سبک زندگی

[delaram1]

سلام دوستان
میخواستم نظرتون رو در مورد سبک زندگی تو دوران جوونی بگید....راستش من خودم تمام تلاشم اینه که نهایت استفادرو از جوونیم داشته باشم و نهایت لذت رو ببرم ولی نمیدونم چرا همیشه ته دلم از سبک زندگیم راضی نمیشه...اکثر همسن و سالای من جوری زندگی میکنن که یه آدم 60 ساله هم به راحتی میتونه این سبک زندگی رو داشته باشه....همه چی بدون هیجانآخه چرا اینطوریه؟؟!!! من وقتی میبینم اینجوری هست خیلی دلسرد میشم و دلم واسه خودم میسوزه.....زندگی یه جوون خیلی باید پرهیجان باشه..من اینجوری دوست دارم...نظر شما چیه؟؟؟

[ali.1394]

سلام دوستان
میخواستم نظرتون رو در مورد سبک زندگی تو دوران جوونی بگید....راستش من خودم تمام تلاشم اینه که نهایت استفادرو از جوونیم داشته باشم و نهایت لذت رو ببرم ولی نمیدونم چرا همیشه ته دلم از سبک زندگیم راضی نمیشه...اکثر همسن و سالای من جوری زندگی میکنن که یه آدم 60 ساله هم به راحتی میتونه این سبک زندگی رو داشته باشه....همه چی بدون هیجانآخه چرا اینطوریه؟؟!!! من وقتی میبینم اینجوری هست خیلی دلسرد میشم و دلم واسه خودم میسوزه.....زندگی یه جوون خیلی باید پرهیجان باشه..من اینجوری دوست دارم...نظر شما چیه؟؟؟

راهکارهايي که به شما کمک مي‌کند حس بهتري نسبت به زندگي‌تان پيدا کنيد

با افراد جديد ارتباط برقرار کنيد
وقتي با افراد جديدي آشنا مي‌شويد، درهاي جديدي را به سمت خودتان باز کرده‌ايد. اين افراد جديد تجربه‌هاي متفاوتي را در اختيارتان قرار خواهنددارد، از سرگرمي‌هاي جديدي صحبت خواهندکرد و اوقات مشترک خوبي را با آنها خواهيدداشت.

مهارت جديد ياد بگيريد
براي يادگيري مهارت جديد خيلي هم لازم نيست به يک کار سخت بپردازيد. مثلا مي‌توانيد يک بازي رايانه‌اي بخريد و سعي کنيد آن را به آخر برسانيد، مي‌توانيد با همسر يا دوست خود يک مسابقه راه بيندازيد و به اتفاق بازي کنيد.

مکان‌هاي ناشناخته را کشف کن
علاوه بر شهرتان، کشورمان مکان‌هاي جذابي دارد که با رفتن به آنجا مي‌توانيد انرژي جديدي را وارد زندگي‌تان کنيد. سفر کردن هميشه مي‌تواند روحيه کسالت‌بار شما را از بين ببرد و هيجان را وارد زندگي‌تان کند.

يک چهره جديد خلق کن
سعي کنيد ظاهر خود را تا آنجا که مي‌توانيد تغيير دهيد البته تغييري معقول. سعي کنيد در حال‌ها و عادات‌هايتان هم تغييري ايجاد کنيد تا جايي که اطرافيانتان هم متوجه اين تغيير شوند. باز هم تاکيد مي‌کنيم که اين تغيير چهره و لباس قرار نيست خيلي نامعقول باشد بلکه شما با توجه به فرهنگ و عرف جامعه‌اي که با آن زندگي مي‌کنيد، مي‌توانيد تغيير خوب و مناسبي به سبک لباس‌ها و چهره‌تان بدهيد اما فراموش نکنيد که بايد هميشه خودتان باشيد و شخصيتتان را تغيير ندهيد.

مهره گمشده
سعي کنيد هدفي هرچند کوچك را در زندگي‌تان تعيين و براي رسيدن به آن مدت زماني را مشخص کنيد. مطمئن باشيد که داشتن هدف، زندگي کسالت‌بار شما را بار ديگر پرشور و هيجان خواهدکرد و تاثيرات بسيار خوبي را در آينده به جا خواهد گذاشت.

[delaram1]

راهکارهايي که به شما کمک مي‌کند حس بهتري نسبت به زندگي‌تان پيدا کنيد

با افراد جديد ارتباط برقرار کنيد
وقتي با افراد جديدي آشنا مي‌شويد، درهاي جديدي را به سمت خودتان باز کرده‌ايد. اين افراد جديد تجربه‌هاي متفاوتي را در اختيارتان قرار خواهنددارد، از سرگرمي‌هاي جديدي صحبت خواهندکرد و اوقات مشترک خوبي را با آنها خواهيدداشت.

مهارت جديد ياد بگيريد
براي يادگيري مهارت جديد خيلي هم لازم نيست به يک کار سخت بپردازيد. مثلا مي‌توانيد يک بازي رايانه‌اي بخريد و سعي کنيد آن را به آخر برسانيد، مي‌توانيد با همسر يا دوست خود يک مسابقه راه بيندازيد و به اتفاق بازي کنيد.

مکان‌هاي ناشناخته را کشف کن
علاوه بر شهرتان، کشورمان مکان‌هاي جذابي دارد که با رفتن به آنجا مي‌توانيد انرژي جديدي را وارد زندگي‌تان کنيد. سفر کردن هميشه مي‌تواند روحيه کسالت‌بار شما را از بين ببرد و هيجان را وارد زندگي‌تان کند.

يک چهره جديد خلق کن
سعي کنيد ظاهر خود را تا آنجا که مي‌توانيد تغيير دهيد البته تغييري معقول. سعي کنيد در حال‌ها و عادات‌هايتان هم تغييري ايجاد کنيد تا جايي که اطرافيانتان هم متوجه اين تغيير شوند. باز هم تاکيد مي‌کنيم که اين تغيير چهره و لباس قرار نيست خيلي نامعقول باشد بلکه شما با توجه به فرهنگ و عرف جامعه‌اي که با آن زندگي مي‌کنيد، مي‌توانيد تغيير خوب و مناسبي به سبک لباس‌ها و چهره‌تان بدهيد اما فراموش نکنيد که بايد هميشه خودتان باشيد و شخصيتتان را تغيير ندهيد.

مهره گمشده
سعي کنيد هدفي هرچند کوچك را در زندگي‌تان تعيين و براي رسيدن به آن مدت زماني را مشخص کنيد. مطمئن باشيد که داشتن هدف، زندگي کسالت‌بار شما را بار ديگر پرشور و هيجان خواهدکرد و تاثيرات بسيار خوبي را در آينده به جا خواهد گذاشت.

خب اره همه اینا درست...ولی اینا یجورایی کم وزیاد همه جا هست...منظور منم فقط خودم نیست کلی میگم...اینه که چرا خیلی از آدما تو 20 سالگی 60 ساله میشن...سبک زندگی متناسب با سنمون نیست

[رزمریم]

چه تاپیک جالبی

من خیلی دوس دارم از جوونیم به طور خاص استفاده کنم

دلم نمیخواد فقط گذران عمر داشته باشم

اما یه چیزایی هست که نمیذاره

[ali.1394]

خب اره همه اینا درست...ولی اینا یجورایی کم وزیاد همه جا هست...منظور منم فقط خودم نیست کلی میگم...اینه که چرا خیلی از آدما تو 20 سالگی 60 ساله میشن...سبک زندگی متناسب با سنمون نیست

بستگی به خودت و طرز فکرت داره که از زندگیت چی میخای
مثلا ممکنه هدفت تو زندگی جمع اوری پول باشه و یا هدفت علم اموزی باشه
یا خوش گزونی
پس در هر صورت بستگی به خواسته تو از زندگی داره
قرار نیست تو خودتو وابسته به دیگران بکنی
هرجور که دلت میخاد سبک زندگیتو میتونی تغییر بدی

[omidd]

تنها چیزی که دوس دارم اینکه فکر وخیال پول نکنم،سوار ماشین بشم حرکت کنم و بگردیم دیگه از درس و علم وکفت زهرمار خسته شدم !!!!البته بایک دوست (منظور همسرمه)خخخخخخ

[sam127]

دلارام یکم توضیح بده که سبک زندگیت چجوریه

[delaram1]

چه تاپیک جالبی

من خیلی دوس دارم از جوونیم به طور خاص استفاده کنم

دلم نمیخواد فقط گذران عمر داشته باشم

اما یه چیزایی هست که نمیذاره

آره دوست عزیز منم واقعا همین حس رو دارم....از ته دلم میخوام ولی....خب یسری از فاکتورا مربوط به طرزفکر هست اینکه گاهی واقعا فکرم منو اذیت میکنه ولی یسری از عوامل هم واقعا فک میکنم دست ما نیست

[delaram1]

تنها چیزی که دوس دارم اینکه فکر وخیال پول نکنم،سوار ماشین بشم حرکت کنم و بگردیم دیگه از درس و علم وکفت زهرمار خسته شدم !!!!البته بایک دوست (منظور همسرمه)خخخخخخ

خیلیم خوب...ولی خب بنظرم تو جوونی اتفاقا آدم باید یکم فکروخیال داشته باشه...درحدی که توشه راهشو ببنده...البته فکرکردن نه به شدت منمن زیییییییادی فکر میکنم...این قسمت درس رو هم خوب اومدی یعنی یوقتایی میخوام کتابامو منهدم کنمولی دلم نمیاد ادامه ندم...یوقتایی میگیم بشم بیخیال و دیوونه انگار نه انگار....ولی وجدانم اجازه نمیده...در عین اینکه میخوام تو جوونیم نهایت تلاشمو تو زمینه کار و تحصیل داشته باشم میخوام نهایت لذت رو هم ببرمدو تاشو میخوام

[mohammad365]

والا به نظر من کل دوران زندگی یک ایرانی از بدو تولد تا پیری عین هم درجریانه همیشه تلاش میکنی که یک نونی واسه خودت جور کنی حالا فوقش مثلا تو دوران جوونی یه کمی تخیلاتت میره بالا آرزو میکنی دلت خوش میشه به همون بعدش دوباره همون روال همیشگی ادامه داره کلا دوران جوونی خیلی خوبه فکر کنم تنها دورانیه که فازش تجربه جدیدی در طول عمر آدما ایجاد میکنه که کلا از یکنواختی در بیای

[رزمریم]

آره دوست عزیز منم واقعا همین حس رو دارم....از ته دلم میخوام ولی....خب یسری از فاکتورا مربوط به طرزفکر هست اینکه گاهی واقعا فکرم منو اذیت میکنه ولی یسری از عوامل هم واقعا فک میکنم دست ما نیست

دقیقا و همین طرز فکرا و فاکتورها دست و پای آدم رو میبنده

من بیشتر دوست دارم کتاب بخونم، فیلم ببینم( فیلمهایی که آگاهم میکنه)، برم با فرهنگ ها مختلف دنیا آشنا بشم

به مردم تو جاهای دورافتاده کمک کنم...برم ببینم مردم تو این مناطق چطور زندگی میکنن با این امکانات کم اما خوشحالن

دوست ندارم مثه بقیه دوستام فقط فکر خرید و بیرون رفتن و دورهمی های بیهوده باشم

البته با دوستان بودن هم خوبه... اما افراطیش اصلا خوب نیست

مثلا من رفتم گروه کوهنوردی اسم نوشتم ولی بابام دیگه اجازه نداد برم گفت خطرناکه

خیلی کارای دیگه میخواستم انجام بدم که با فرهنگ نمیخونه

و برای اینکه عجیب به نظر نرسی مجبوری به خاطر حداقل خانوادت قید خیلی چیزا رو بزنی

[کرانه آسمان]

من که خیلی چیزا و برنامه هایی که برای زندگیم داشتم تو خودم کشتم و از خیلی چیزا گذشتم...

[delaram1]

دلارام یکم توضیح بده که سبک زندگیت چجوریه

خب آقای سام یجورایی خودم احساس میکنم فانتزیایی که تو ذهنم واسه زندگی دارم خیلی زیاد و پرهیجان هستن...کلا آدم کمالگرایی هستم و همیشه دنیا و آدمارو با عینک خوشبینی دیدم ولی دنیای واقعی که دیدم فرق داره...اینکه میگن آدم باید همیشه مثبت فکر کنه و من واقعا سعی میکنم اینطور فک کنم ولی وقتی دنیا یجور دیگست یکم دلسرد میشم...از لحاظ سبک هم من خودم خیلی آدم پرهیجانی هستم ولی زیاد آدم پایه نیست...الان یک ماهی هست درسم تموم شده ولی دیگه با دوستام مثل قبل در رابطه نیستم باهم خوب هستیم و توی این 4 سال به طور معمولی بیرون و تفریح داشتیم ولی الان انگار همه تو زندگیای خودشون گم شدن...یجورایی حس کم بودن یه آدم پایه رو تو زندگیم دارم..حالا اینو ولش..واسه آدما باید به اندازه لیاقتشون تب کرد...کلا خونوادمون شاد هستن...مامان و بابام پایه هستن ولی با این حال رو یسری چیا حساسن مثلا مسافرت بیرون از شهر موافقت نمیکنن...همیشه احساس میکنم در درونم یه عالمه انرژی جمع شده که بروز داده نمیشن...نمیدونم چرا ته دلم گاهی راضی نیستآدم اجتماعی هستم وقتی 2 روز تو خونه میمونم حس غارنشینی بهم دست میده

[delaram1]

دقیقا و همین طرز فکرا و فاکتورها دست و پای آدم رو میبنده

من بیشتر دوست دارم کتاب بخونم، فیلم ببینم( فیلمهایی که آگاهم میکنه)، برم با فرهنگ ها مختلف دنیا آشنا بشم

به مردم تو جاهای دورافتاده کمک کنم...برم ببینم مردم تو این مناطق چطور زندگی میکنن با این امکانات کم اما خوشحالن

دوست ندارم مثه بقیه دوستام فقط فکر خرید و بیرون رفتن و دورهمی های بیهوده باشم

البته با دوستان بودن هم خوبه... اما افراطیش اصلا خوب نیست

مثلا من رفتم گروه کوهنوردی اسم نوشتم ولی بابام دیگه اجازه نداد برم گفت خطرناکه

خیلی کارای دیگه میخواستم انجام بدم که با فرهنگ نمیخونه

و برای اینکه عجیب به نظر نرسی مجبوری به خاطر حداقل خانوادت قید خیلی چیزا رو بزنی

آره خب مثلا منم خیلی مسافرت دوستانه دلم میخواد برم ولی خب خانوادم موافق نیستن البته بحث فرهنگیشم هست...من جمعای دوره همی و دوستانه رو در حده معمول دوست دارم ولی واقعا آدم از بعضیا یه رفتارایی میبینه که دلسرد میشه...شایدم توقع من از آدمای این دنیا زیاده ولی من زیاد به اطرافیام کاری ندارم که چه فکری میکنن زندگی خودمه ...چقدر ذهنمو مشغول دیگران کنم که فلانی الان با این رفتار من چه فکری میکنه...

[delaram1]

فکر میکردم فقط من اینطوریم
چن ماه درسم تموم شده اما تو این مدت هیچ کار مفیدی انجام ندادم دوس دارم تو زندگیم هیجان داشته باشم اما با پدر سختگیری که من دارم و محدودیتهایی که وجود داره همیشه باید تو این چاردیواری بمونم.
امیدوارم پیشنهاد دوستان بتونه به منم کمک کنه ..

چه جالب منم فکر میکردم خودم اینجوریممن قصد دارم برم کلاسی جایی ثبتنام کنم بنظرم گزینه خوبی هست هم اینکه آدم یه چی یاد میگیره هم اینکه این موضوع واسه خانواده ها هم موردی نداره...آره دوست عزیز منم دوس دارم با نظرات دوستان به یه جمعبندی برسیم...ولی بنظرم آدمایی مثله من و تو نباید کوتاه بیایم درسته گاهی دلسرد میشیم ولی همین حسه هیجان و پویایی که تو درونم هست میتونه به پیشرفتمون کمک کنه...باور کن آدمایی دیدم مثلا وقتی برف میاد حوصله ندارن تا حیاط خونشون بیان بیرون!اما من نمیدونم با افکار دلسرد کننده چجوری کنار بیام که واقعا گاهی توان رو ازم میبره

[رزمریم]

آره خب مثلا منم خیلی مسافرت دوستانه دلم میخواد برم ولی خب خانوادم موافق نیستن البته بحث فرهنگیشم هست...من جمعای دوره همی و دوستانه رو در حده معمول دوست دارم ولی واقعا آدم از بعضیا یه رفتارایی میبینه که دلسرد میشه...شایدم توقع من از آدمای این دنیا زیاده ولی من زیاد به اطرافیام کاری ندارم که چه فکری میکنن زندگی خودمه ...چقدر ذهنمو مشغول دیگران کنم که فلانی الان با این رفتار من چه فکری میکنه...

متوجه میشم چی میگی

منم تا جایی که میتونم به حرف دیگران اهمیتی نمیدم

ولی وقتایی هست که دیگه خودت نیستی و پای خانوادت هم میاد وسط

جامعه ی ما هم که اینطوری نیست که بگن فرد از خانواده جداست

پس به خاطر خانواده هم که شده باید یه جاهایی کوتاه بیایم

حتی اگه خانواده هم مخالف نباشن، انقد حرف میزنن که دیگه خانواده هم متاثر میشه

بهرحال باید آدم از زندگیش تو هر برهه ی زمانی بهترین لذت و استفاده رو ببره

امیدوارم که بتونیم این لحظات رو به خوبی سپری کنیم که بعدا حسرتشو نخوریم

[delaram1]

متوجه میشم چی میگی

منم تا جایی که میتونم به حرف دیگران اهمیتی نمیدم

ولی وقتایی هست که دیگه خودت نیستی و پای خانوادت هم میاد وسط

جامعه ی ما هم که اینطوری نیست که بگن فرد از خانواده جداست

پس به خاطر خانواده هم که شده باید یه جاهایی کوتاه بیایم

حتی اگه خانواده هم مخالف نباشن، انقد حرف میزنن که دیگه خانواده هم متاثر میشه

بهرحال باید آدم از زندگیش تو هر برهه ی زمانی بهترین لذت و استفاده رو ببره

امیدوارم که بتونیم این لحظات رو به خوبی سپری کنیم که بعدا حسرتشو نخوریم

آره واقعا مهم همین حسرت هست که ایشالا هیچکی نداشته باشه....یعنی یجوری زندگی کنم که وقتی مثلا 60 ساله شدم بگم کجایی جوونی که یادت بخیرنه اینکه بشینم به نوه هام بگم عزیزان من سالها پیش هم همینگونه زیسته امالبته دوس دارم اونموقع هم یه مادربزرگ پایه باشم

[رزمریم]

آره واقعا مهم همین حسرت هست که ایشالا هیچکی نداشته باشه....یعنی یجوری زندگی کنم که وقتی مثلا 60 ساله شدم بگم کجایی جوونی که یادت بخیرنه اینکه بشینم به نوه هام بگم عزیزان من سالها پیش هم همینگونه زیسته امالبته دوس دارم اونموقع هم یه مادربزرگ پایه باشم

ان شاء الله

[omidd]

خیلیم خوب...ولی خب بنظرم تو جوونی اتفاقا آدم باید یکم فکروخیال داشته باشه...درحدی که توشه راهشو ببنده...البته فکرکردن نه به شدت منمن زیییییییادی فکر میکنم...این قسمت درس رو هم خوب اومدی یعنی یوقتایی میخوام کتابامو منهدم کنمولی دلم نمیاد ادامه ندم...یوقتایی میگیم بشم بیخیال و دیوونه انگار نه انگار....ولی وجدانم اجازه نمیده...در عین اینکه میخوام تو جوونیم نهایت تلاشمو تو زمینه کار و تحصیل داشته باشم میخوام نهایت لذت رو هم ببرمدو تاشو میخوام

بیشتر این مهم که ادم از زندگیش راضی باشه ولی متاسفانه وضع طوری هست اکثرا ناراضی هستیم به خصوص قشر جوون!! خب این هم درس بخون کار نباشه و اگر بود یک عده دستمال کش اولویت باشه و.....

ادم از زندگی دلسرد میشه، ولی خب ادم باید به خدا ایمان داشته باشه، نه شوخی کردم کار کردن دوست دارم ولی کار وگردش وتفریح باید متناسب باشه. شما فکر نکنید چون دختر هستین محدود هستین، نه ما پسرا هم مشکلات خاص خودمون داریم که واقعا گاها دیگه نمی کشه و خسته میشه

،سعی کنید ،شکر گذار این باشید تن سالم و خانواده سالم دارید و خدانکرده راه اشتباه نرفتین و به فکر گذشته باشین، آینده دست شماست فقط کافیه جفت خودتون پیدا کنید بقیه راه باهم طی کنید،تا مسیر زندگی براتون جذاب باشه ،تنهای قدم زدن خیلی هم خوب نیست....

[delaram1]

ان شاء الله

ممنون دوست عزیزمواسه شما هم ایشالا

[delaram1]

بیشتر این مهم که ادم از زندگیش راضی باشه ولی متاسفانه وضع طوری هست اکثرا ناراضی هستیم به خصوص قشر جوون!! خب این هم درس بخون کار نباشه و اگر بود یک عده دستمال کش اولویت باشه و.....

ادم از زندگی دلسرد میشه، ولی خب ادم باید به خدا ایمان داشته باشه، نه شوخی کردم کار کردن دوست دارم ولی کار وگردش وتفریح باید متناسب باشه. شما فکر نکنید چون دختر هستین محدود هستین، نه ما پسرا هم مشکلات خاص خودمون داریم که واقعا گاها دیگه نمی کشه و خسته میشه

،سعی کنید ،شکر گذار این باشید تن سالم و خانواده سالم دارید و خدانکرده راه اشتباه نرفتین و به فکر گذشته باشین، آینده دست شماست فقط کافیه جفت خودتون پیدا کنید بقیه راه باهم طی کنید،تا مسیر زندگی براتون جذاب باشه ،تنهای قدم زدن خیلی هم خوب نیست....

آره آقای امید منم فک میکنم همین قضیه درس خوندن خیلی اعصلب جوونا رو درگیر کرده...مثلا بعضی دوستام میگن واسه سرگرمی اومدیم ارشد...یا یکی دیگه میگفت واسه خاطر بابام...ولی یجورایی انگار گذشتی ازش نیست...مثلا محدودیتای پسرا چیاهست؟؟خب خداییش تفریحشون جورتره همین باعث میشه کمتر دپرس شن

[omidd]

آره آقای امید منم فک میکنم همین قضیه درس خوندن خیلی اعصلب جوونا رو درگیر کرده...مثلا بعضی دوستام میگن واسه سرگرمی اومدیم ارشد...یا یکی دیگه میگفت واسه خاطر بابام...ولی یجورایی انگار گذشتی ازش نیست...مثلا محدودیتای پسرا چیاهست؟؟خب خداییش تفریحشون جورتره همین باعث میشه کمتر دپرس شن

میدونی پسر و مرد بودن اونقدر ها که فکر میکنی اسون نیست. نگا دوستات به خاطر تفریح ارشد میخونن ولی من و امثال به خاطر اینکه شغل خوب پیدا کنیم، وقتی سنت از 16به بالا میره دیگه همه از پسر انتظار دارند کار یاد بگیره ودرامد داشته باشه، وقتی به بیست میرسه دیگه مسولیت اش زیاده همه انتظار دارن بتونه زندگی اداره کنه.....
دختر دغده شون چیه مگه؟؟ لاک زدن وگردش و تفریح، خداوکیلی خیلی از دخترا مثلا کار می کنند چیکار؟؟ واسه اینکه پول داشته باشند و تفریح کنند حالا با متاهل ها کار ندارم ولی مجرد ها اکثرا به خاطر تفریح.
ولی پسر پول جمع می کنه که زندگی تشکیل بده،
حالا درک می کنم دختر بودن سخته ومحدودیت دارند و همه جای دنیا اینجوریه اگر زیادی بخواهند ماجراجویی کنند بلا سرشون میاد ،شما فیلمارو نگا نکن مثلا امریکا دختره کوله اش میندازه پشتش با چند تا پسر راهیه مسافرت وغیره میشه بدون هیچ دردسری!!!اینا فیلمه وگرنه چند وقت پیش خود تلویزیون امریکا میدیرم
دانشگاه کلمبیا امریکا دخترانی که بهشون تجاوز شده از سوی هم دانشگاهی شون اعتراض کرده بودند خواستار رسیدگی خود گزارشگر گفت از 5دختر یک دختر مورد تجاوز قرار گدفته در سال های اخیر.....

همه جا اینجوریه دخترا یکم محدودیت دارند ولی می تونند با پیدا کردن همدم که جور باشند باهم زندگی شادی داشته باشند

[merina]

به نظر من هر کسی سبک زندگیش رو خودش تعیین میکنه درسته که محدودیت ها هست اما یه سری از آدما هستن که جلوی همه محدودیت ها می ایستند و به اونی که می خوان می رسن مثلا من یه دوست دارم که اونم رفته تو گروه کوهنوردی اسم نوشته البته خیلی ساله و خانوادش هنوز هم مخالف هستن اما اون توجهی نمی کنه اوایل پدر و مادرش تا اونجایی که می تونستن دعواش می کردن و می خواستن که نره اما اون ادامه داد الانم اکثر قله های بزرگ جهان رو رفته .
در ثانی به نظر من مهم نیست که درس بخونی یا تو خونه باشی یا آدم آرومی باشی و یا بری با دوستات بیرون و مسافرت مهم اینه که تو هر موقعیتی که هستی احساس لذت کنی ...
یه زمانی وقتی خیلی کوچیک بودم به مامانم گفتم مامان خوش بحالت که مشق نداری که بنویسی و مامانم به من گفت خوش بحال تو من آرزو می کنم که مشق می نوشتم هنوز...
من اون موقع خیلی فکر کردم با اینکه کوچیک بودم به حرف مامانم . هیچ چیز تو زندگی آدم همیشگی نیست و زندگی دائم در حال تغییره از تک تک روزها و ساعاتتون لذت ببرید . از خانوادتون ، کارتون ، تحصیلاتتون چون همشون یه روزی به پایان می رسه و یه روز می شه که آرزو کنی کاش دوباره تکرار بشن...

[delaram1]

به نظر من هر کسی سبک زندگیش رو خودش تعیین میکنه درسته که محدودیت ها هست اما یه سری از آدما هستن که جلوی همه محدودیت ها می ایستند و به اونی که می خوان می رسن مثلا من یه دوست دارم که اونم رفته تو گروه کوهنوردی اسم نوشته البته خیلی ساله و خانوادش هنوز هم مخالف هستن اما اون توجهی نمی کنه اوایل پدر و مادرش تا اونجایی که می تونستن دعواش می کردن و می خواستن که نره اما اون ادامه داد الانم اکثر قله های بزرگ جهان رو رفته .
در ثانی به نظر من مهم نیست که درس بخونی یا تو خونه باشی یا آدم آرومی باشی و یا بری با دوستات بیرون و مسافرت مهم اینه که تو هر موقعیتی که هستی احساس لذت کنی ...
یه زمانی وقتی خیلی کوچیک بودم به مامانم گفتم مامان خوش بحالت که مشق نداری که بنویسی و مامانم به من گفت خوش بحال تو من آرزو می کنم که مشق می نوشتم هنوز...
من اون موقع خیلی فکر کردم با اینکه کوچیک بودم به حرف مامانم . هیچ چیز تو زندگی آدم همیشگی نیست و زندگی دائم در حال تغییره از تک تک روزها و ساعاتتون لذت ببرید . از خانوادتون ، کارتون ، تحصیلاتتون چون همشون یه روزی به پایان می رسه و یه روز می شه که آرزو کنی کاش دوباره تکرار بشن...

آره به نظره من آدم نباید خودشو دسته زندگی بده باید زندگیو تو دستش بگیره....با این مدل که هرچه آید خوش آید اصصصصصصلا موافق نیستم....من پارسال اینموقع آرزوم بود درسم تموم شه ولی الان دوس دارم برم دانشگاه

[delaram1]

میدونی پسر و مرد بودن اونقدر ها که فکر میکنی اسون نیست. نگا دوستات به خاطر تفریح ارشد میخونن ولی من و امثال به خاطر اینکه شغل خوب پیدا کنیم، وقتی سنت از 16به بالا میره دیگه همه از پسر انتظار دارند کار یاد بگیره ودرامد داشته باشه، وقتی به بیست میرسه دیگه مسولیت اش زیاده همه انتظار دارن بتونه زندگی اداره کنه.....
دختر دغده شون چیه مگه؟؟ لاک زدن وگردش و تفریح، خداوکیلی خیلی از دخترا مثلا کار می کنند چیکار؟؟ واسه اینکه پول داشته باشند و تفریح کنند حالا با متاهل ها کار ندارم ولی مجرد ها اکثرا به خاطر تفریح.
ولی پسر پول جمع می کنه که زندگی تشکیل بده،
حالا درک می کنم دختر بودن سخته ومحدودیت دارند و همه جای دنیا اینجوریه اگر زیادی بخواهند ماجراجویی کنند بلا سرشون میاد ،شما فیلمارو نگا نکن مثلا امریکا دختره کوله اش میندازه پشتش با چند تا پسر راهیه مسافرت وغیره میشه بدون هیچ دردسری!!!اینا فیلمه وگرنه چند وقت پیش خود تلویزیون امریکا میدیرم
دانشگاه کلمبیا امریکا دخترانی که بهشون تجاوز شده از سوی هم دانشگاهی شون اعتراض کرده بودند خواستار رسیدگی خود گزارشگر گفت از 5دختر یک دختر مورد تجاوز قرار گدفته در سال های اخیر.....
همه جا اینجوریه دخترا یکم محدودیت دارند ولی می تونند با پیدا کردن همدم که جور باشند باهم زندگی شادی داشته باشند

هر دو گروه دغدغه هایی دارن واقعا نمیشه گفت...ولی در کل یه بار دیگه به دنیا می اومدم دوست داشتم پسر بودم...خیلی دخترا اینجورین ولی پسرا عمرا دلشون بخواد....اونجوریام که فکر میکنین دخترا تو فکر لاک ناخن و اینا نیستن خیلیا مسائل هست...برای من که پس انداز یه فاکتور خیلی مهمه خب در کنارش لاک ناخنمم میخرم

[sam127]

خب آقای سام یجورایی خودم احساس میکنم فانتزیایی که تو ذهنم واسه زندگی دارم خیلی زیاد و پرهیجان هستن...کلا آدم کمالگرایی هستم و همیشه دنیا و آدمارو با عینک خوشبینی دیدم ولی دنیای واقعی که دیدم فرق داره...اینکه میگن آدم باید همیشه مثبت فکر کنه و من واقعا سعی میکنم اینطور فک کنم ولی وقتی دنیا یجور دیگست یکم دلسرد میشم...از لحاظ سبک هم من خودم خیلی آدم پرهیجانی هستم ولی زیاد آدم پایه نیست...الان یک ماهی هست درسم تموم شده ولی دیگه با دوستام مثل قبل در رابطه نیستم باهم خوب هستیم و توی این 4 سال به طور معمولی بیرون و تفریح داشتیم ولی الان انگار همه تو زندگیای خودشون گم شدن...یجورایی حس کم بودن یه آدم پایه رو تو زندگیم دارم..حالا اینو ولش..واسه آدما باید به اندازه لیاقتشون تب کرد...کلا خونوادمون شاد هستن...مامان و بابام پایه هستن ولی با این حال رو یسری چیا حساسن مثلا مسافرت بیرون از شهر موافقت نمیکنن...همیشه احساس میکنم در درونم یه عالمه انرژی جمع شده که بروز داده نمیشن...نمیدونم چرا ته دلم گاهی راضی نیستآدم اجتماعی هستم وقتی 2 روز تو خونه میمونم حس غارنشینی بهم دست میده

چند تا خواهر برادر داری ؟؟ یه لحظه حرفاتو خوندم حس کردم دارم مشخصات خودمو میخونم

[mohammad365]

به نظر من قضیه سبک داشتن داره زندگیو سلیقه ای میکنه اینکه بخواهیم تو همه چیز سلیقه شخصی رو قاطی کنیم نتیجه درستی نخواهیم گرفت چرا سلیقه بعضی جاها خیلی خوبه مثل سلیقه وسبک تزیین خونهباید یک قاعده کلی برای زندگی داشت مثل یک کاتالوگ که واسه استفاده یه کالا استفاده میشه که واسه ما مسلمونا اون کاتالوگ قرآن یا سیره پیامبران وامامانه وحالا کنار همین قاعده میتونین یه کمی سلیقه وبقول شما سبک زندگیتونو درست کنید یک مثال بزنم مثلا توی فوتبال گل زدن میشه هدف حالا نحوه شوت کردن به دربازه میشه سبک . سلیقه توی زندگی واقعی هم همینطوره باید سیره پیامبران وامامان باشه وسلیقه وسبک زندگیتونم میشه سلیقه ایه که میخواین به این سیره چطوری نزدیک بشین

[omidd]

هر دو گروه دغدغه هایی دارن واقعا نمیشه گفت...ولی در کل یه بار دیگه به دنیا می اومدم دوست داشتم پسر بودم...خیلی دخترا اینجورین ولی پسرا عمرا دلشون بخواد....اونجوریام که فکر میکنین دخترا تو فکر لاک ناخن و اینا نیستن خیلیا مسائل هست...برای من که پس انداز یه فاکتور خیلی مهمه خب در کنارش لاک ناخنمم میخرم

حالا یک جمله شعاری بگم!! دختر وپسر فرقی نمی کنه همه انسان هستیم و باید جایگاه خودمون بدونیم کارهای یک پسر یک دختر نمی تونه انجام بده وبرعکس، راستی میگین پس بنداز می کنین واسه هروسی دختر عمخ لباس تازه بگرید چشش دختر عمه دربیارید تخخخ.

ولی در کل زندگی کرد وشاد بود البته نه به هر قیمتی...

[delaram1]

چند تا خواهر برادر داری ؟؟ یه لحظه حرفاتو خوندم حس کردم دارم مشخصات خودمو میخونم

جدی!....خب شما هم که اینطور هستی تو زندگیت چیکار میکنی که حس دلسردی و سرخوردگی نداشته باشی؟؟چون بنظره من آدمایی مثل ما بیشتر اینجور احساسات رو دارن آخه نمیخوایم روزمون الکی بگذره..ولی آدم هست عین خیالش نیست این چیا...لااقل گاهی بنظرم اینجور آدما شاید دارن شادتر زندگی میکنن...ولی من که حاضر نیستم خودمو دست زندگی بدممن یه خواهر دارم ولی خودم بزرگترم

[delaram1]

حالا یک جمله شعاری بگم!! دختر وپسر فرقی نمی کنه همه انسان هستیم و باید جایگاه خودمون بدونیم کارهای یک پسر یک دختر نمی تونه انجام بده وبرعکس، راستی میگین پس بنداز می کنین واسه هروسی دختر عمخ لباس تازه بگرید چشش دختر عمه دربیارید تخخخ.

ولی در کل زندگی کرد وشاد بود البته نه به هر قیمتی...

وااااااه!!!!اتفاقا یه عروسی درراهه...من به عنوان یه دختر معلومه به این چیا علاقه دارم لباس و لاک ....ولی نه واسه چشم درآووردنواسه خودم دوست دارم که روحیه میگیرم....قضیه پس انداز هم واسه چیای مهمتر هست...دیگه اینجوریام فکر نکن همش لباس و فلان ووو...پس انداز رو بهش دست نمیزنن...خرجای اینجوری به جیب بابا نظر می افکنیم

[omidd]

وااااااه!!!!اتفاقا یه عروسی درراهه...من به عنوان یه دختر معلومه به این چیا علاقه دارم لباس و لاک ....ولی نه واسه چشم درآووردنواسه خودم دوست دارم که روحیه میگیرم....قضیه پس انداز هم واسه چیای مهمتر هست...دیگه اینجوریام فکر نکن همش لباس و فلان ووو...پس انداز رو بهش دست نمیزنن...خرجای اینجوری به جیب بابا نظر می افکنیم

بیچاره بابا!!!! اره پس انداز کن برا زندگی مشترک خخخخخخخ

[delaram1]

به نظر من قضیه سبک داشتن داره زندگیو سلیقه ای میکنه اینکه بخواهیم تو همه چیز سلیقه شخصی رو قاطی کنیم نتیجه درستی نخواهیم گرفت چرا سلیقه بعضی جاها خیلی خوبه مثل سلیقه وسبک تزیین خونهباید یک قاعده کلی برای زندگی داشت مثل یک کاتالوگ که واسه استفاده یه کالا استفاده میشه که واسه ما مسلمونا اون کاتالوگ قرآن یا سیره پیامبران وامامانه وحالا کنار همین قاعده میتونین یه کمی سلیقه وبقول شما سبک زندگیتونو درست کنید یک مثال بزنم مثلا توی فوتبال گل زدن میشه هدف حالا نحوه شوت کردن به دربازه میشه سبک . سلیقه توی زندگی واقعی هم همینطوره باید سیره پیامبران وامامان باشه وسلیقه وسبک زندگیتونم میشه سلیقه ایه که میخواین به این سیره چطوری نزدیک بشین

خب اینم یه جنبه هست...بالاخره هر کسی با توجه به درجه اعتقاداتش مسیرش رو انتخاب میکنه...ولی خیلی چیای دیگه هم تعیین کننده هست

[delaram1]

بیچاره بابا!!!! اره پس انداز کن برا زندگی مشترک خخخخخخخ

من پس اندار کنم!!!!!!نکنه بعدشم دودستی تقدیم اون شازده ای کنم که الان نمیدونم کی هست و راحت تو خونشون لمیده!!عجبا.....

[omidd]

من پس اندار کنم!!!!!!نکنه بعدشم دودستی تقدیم اون شازده ای کنم که الان نمیدونم کی هست و راحت تو خونشون لمیده!!عجبا.....

هرکی هست خوشبخت هست،یک دختر خوب نصیب اش میشه خخخخخخخخخ

[delaram1]

هرکی هست خوشبخت هست،یک دختر خوب نصیب اش میشه خخخخخخخخخ

الان باید بگم خیلی ممنون!!!!!

[omidd]

ه

الان باید بگم خیلی ممنون!!!!!

حالا چقدر پس انداز دارین!! خوب بود بیام خواستگاری حالا این سایت بانی خیر شد یک وصلتی صورت گرفت!!!!خخخ

[delaram1]

ه

حالا چقدر پس انداز دارین!! خوب بود بیام خواستگاری حالا این سایت بانی خیر شد یک وصلتی صورت گرفت!!!!خخخ

جل الخالق!!!!تازگیا میگن دخترای آهن پرست.....پس از اونورم پسرای پس انداز پرست داریم!!

[omidd]

جل الخالق!!!!تازگیا میگن دخترای آهن پرست.....پس از اونورم پسرای پس انداز پرست داریم!!

خخخخخخ نه با شوخی کردم،حالا بهتون برنخوره ولی دختر و زن پول بیاره سر زندگی میکوبه سر شوهره خودم زیاد دیدم خدا اون روز نیاره....

[delaram1]

خخخخخخ نه با شوخی کردم،حالا بهتون برنخوره ولی دختر و زن پول بیاره سر زندگی میکوبه سر شوهره خودم زیاد دیدم خدا اون روز نیاره....

نه بابا ما به این سادگیا ناراحت نمیشیم خیالی نیستکلا نان آور اصلی باید مرد باشه...ولی دیدم آقایونی که وقتی مزه حقوق خانموشون میره زیر زبونشون کافیه خانمه یه ماه کمتر کار کنه میگن چرا کار نمیکنی!!!

[omidd]

نه بابا ما به این سادگیا ناراحت نمیشیم خیالی نیستکلا نان آور اصلی باید مرد باشه...ولی دیدم آقایونی که وقتی مزه حقوق خانموشون میره زیر زبونشون کافیه خانمه یه ماه کمتر کار کنه میگن چرا کار نمیکنی!!!

دنیا همه جور ادم هست!!نمیشه هیچکس قضاوت کرد خرج ها سنگین شده اونم حقوق زنش حساب باز می کنه در حالی که نباید این کار انجام بده،ولی یک سری مرد جماعت بی بخار هستند زن کار کنه دیگه اون کار نمی کنه، هستن ااا اینجوری،

[delaram1]

دنیا همه جور ادم هست!!نمیشه هیچکس قضاوت کرد خرج ها سنگین شده اونم حقوق زنش حساب باز می کنه در حالی که نباید این کار انجام بده،ولی یک سری مرد جماعت بی بخار هستند زن کار کنه دیگه اون کار نمی کنه، هستن ااا اینجوری،

مسلما خانم کمک کننده هست...ولی کمک کننده...نه اصله کاری...ولی بنظرم زشته آقا بگه یالا کار کن!!آره دیگه این دنیا هم دنیاییه واسه خودش

[mohammad365]

دنیا همه جور ادم هست!!نمیشه هیچکس قضاوت کرد خرج ها سنگین شده اونم حقوق زنش حساب باز می کنه در حالی که نباید این کار انجام بده،ولی یک سری مرد جماعت بی بخار هستند زن کار کنه دیگه اون کار نمی کنه، هستن ااا اینجوری،

تا جایی که من میدونم اکثر آقایون با کار کردن خانما مخالفن

Sent from my E6833 using Tapatalk

[omidd]

تا جایی که من میدونم اکثر آقایون با کار کردن خانما مخالفن

Sent from my E6833 using Tapatalk

نه داداش همه جور ادم هست . اره اکثرا و خودم به خاطر یک سری مسایل جامعه مخالفم ولی هستند ادم های زنشون کار می کنه و خونه وزندگی می چرخونه واونم ول میگرده توو خیابونا

[sam127]

من سعی میکنم هرروز از زندگیم لذت ببرم ولو با تفریحات کوچیک .مثلا یه روز به سرم میزنه با اتوبوس واحد برم کل شهر را بگردم از این مسیر به اون مسیر خب انجامش میدم.یا اینکه برم موزه یا برم خمیر از نونوایی بگیرم تو خونه نون روغنی بپزم

[delaram1]

من سعی میکنم هرروز از زندگیم لذت ببرم ولو با تفریحات کوچیک .مثلا یه روز به سرم میزنه با اتوبوس واحد برم کل شهر را بگردم از این مسیر به اون مسیر خب انجامش میدم.یا اینکه برم موزه یا برم خمیر از نونوایی بگیرم تو خونه نون روغنی بپزم

خیلیم خووووب....همین چیای کوچیک بعضی وقتا خیلی بهتر هستن....به خصوص نون روغنی