دقیقا و همین طرز فکرا و فاکتورها دست و پای آدم رو میبنده
من بیشتر دوست دارم کتاب بخونم، فیلم ببینم( فیلمهایی که آگاهم میکنه)، برم با فرهنگ ها مختلف دنیا آشنا بشم
به مردم تو جاهای دورافتاده کمک کنم...برم ببینم مردم تو این مناطق چطور زندگی میکنن با این امکانات کم اما خوشحالن
دوست ندارم مثه بقیه دوستام فقط فکر خرید و بیرون رفتن و دورهمی های بیهوده باشم
البته با دوستان بودن هم خوبه... اما افراطیش اصلا خوب نیست
مثلا من رفتم گروه کوهنوردی اسم نوشتم ولی بابام دیگه اجازه نداد برم
گفت خطرناکه
خیلی کارای دیگه میخواستم انجام بدم که با فرهنگ نمیخونه
و برای اینکه عجیب به نظر نرسی مجبوری به خاطر حداقل خانوادت قید خیلی چیزا رو بزنی