سلام
شاید این یه دلنوشته بیشتر نباشه
واسه دل خودم...واسه دل اون کسایی که عاشق اهل بیت هستن!
یه مسئله ای که همیشه با خودم فکر میکردم
این هست که من اگه زمان امام حسین بودم حتما میرفتم تو جبهه ایشون
حتما به ایشون کمک میکردم و در راه امام حسین شهید میشدم
چه افتخاری بالاتر از این؟
با خودم میگم چطور مردم اون موقع انقد ابلهانه امام حسین رو تنها گذاشتن
امام حتی اگه در راه خدا هم نبود در راه درستی و پاکی که بود
پس چطور مردم اینهمه وضوح و علنی بودن راه حق امام رو درک نکردن
من اگه بودم حتما پیش مرگ امام میشدم
من اگه بودم و فرزندی داشتم حتما در راه امام میدادم
من اگه بودم خاک پای اهل بیت حسین میشدم که خار بیابان آزارشون نده
من اگه بودم....
ولی من هستم....
در زمان خودم
با امام خودم...
من برای حسین زمانم چه کردم؟
مگر امام حسین قیام نکرد که دین رو به ما برسونه ؟
پس چرا فقط به قسمت خونین قیامش چسبیدم و به راه سبزش توجهی ندارم؟
چرا امام زمان خودم رو یاری نمیکنم؟
چقد برای امام زمان راه رو هموار کردم؟
چقد گناه نکردم که امام زمان دلش نشکنه؟
چرا فقط به مردم گذشته ایراد میگرم؟ چرا فقط به امامی فکر میکنم که شهید شده
اما امامی که زنده هست و ناظر و حاضر بر اعمال ما رو فراموش کردم؟
این چیزیه که امام حسین میخواد؟ که فرزندش در این هیاهو مثل خودش تنها بمونه؟
آقا من شرمنده ام
شرمنده که مثل کوفیا فقط دعوتت میکنم اما هیچ کاری برای تو نمیکنم
شرمنده که میگم بیا و ظهور کن اما آب رو بستم که مبادا خودم خیس بشم
آقا من شرمنده ام
شرمنده که برای ظهورت دعا میخونم اما حرکتی نمیکنم برای ترک گناه
شرمنده که به روی دشمنت میخندم تا مبادا برای خودم بد بشه
آقا نیا
من هنوز آماده نیستم
من هنوز بلد نیستم قدر شما رو بدونم
آقا نیا
نیا میترسم من در جبهه شما نباشم از ترس جان خودم
آقا جانم...حسین زمانم مرا ببخش
ببخش که فقط حرف زدم و عمل نکردم
ببخش که فقط دعا کردم و حرکتی نکردم
ببخش که فقط دعوتت کردم اما به استقبالت نیامدم
یا صاحب الزمان تو را به جان حسین نذار ما اهل کوفه باشیم که فقط دعوت میکنیم
کمک کن بحق این شبها حتی اگر در راهت نبودیم مثه حر آخر به سمت خودت بیایم
امام زمان ما چیزی از خودمون نداریم تو برای ما دعا کن که قدر حضور و ظهور شما رو بدونیم
امام زمانم...حسین زمانم...مرا ببخش...