نمایش نتایج: از 1 به 39 از 39

موضوع: خاطره بازی

1909
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    خاطره بازی

    امروز رو بیایین هرچی خاطره خوب داریم رو بگیم نه یک بار امروز هرچی خاطره خوب داری بنویس تا شب صد تا هزار تا هرچی خلاصه دوست داری بنویس...
    مگه ما ادمایی که تنهاییم و همیشه سرمون توی گوشیه از تنهایی دل نداریم!!!
    امروز رو فقط بچسپیم به خاطره های خوبمون....
    عاشق همتونم

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  2. 3 کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    این تایپک چندمین که راجب خاطره گفتن زدن
    دوستان قبل زدن تایپک مطمعن باشید که قبلا تایپک دیگه ای همانندش نزده باشن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : خاطره بازی

    خاطرم بر میگرده به همین اواخر شهریور که تنها نبودم و با خانواده رفته بودیم شمال، برای اولین بار تصمیم گرفتیم با داداشم جت اسکی سوار بشیم، داداشم گفت من میخوام رانندگی کنم منم چون کوچیکتر بود گفتم باشه تو بشین پشت رول هر دومون با لباس کامل بودیم اولش تا میومد گاز بده آب میومد روی زین جت و لباسم داشت خیس میشد منم غر میزدم که آروم تر برو خیس شدم آقا یه سیصد متری که رفتیم جلو و از ساحل دور شدیم میخواست دور بزنه که تعادل جت بهم خورد و دو تایی افتادیم تو دریا و قشنگ خیس شدیم وقتی برگشتیم مثل موش آب کشیده شده بودیم، مامانم میگفت دلم خوشه بچه هام بزرگ شدن هنوز باید تر و خشکشون کنم

  5. 3 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    خاطرم بر میگرده به همین اواخر شهریور که تنها نبودم و با خانواده رفته بودیم شمال، برای اولین بار تصمیم گرفتیم با داداشم جت اسکی سوار بشیم، داداشم گفت من میخوام رانندگی کنم منم چون کوچیکتر بود گفتم باشه تو بشین پشت رول هر دومون با لباس کامل بودیم اولش تا میومد گاز بده آب میومد روی زین جت و لباسم داشت خیس میشد منم غر میزدم که آروم تر برو خیس شدم آقا یه سیصد متری که رفتیم جلو و از ساحل دور شدیم میخواست دور بزنه که تعادل جت بهم خورد و دو تایی افتادیم تو دریا و قشنگ خیس شدیم وقتی برگشتیم مثل موش آب کشیده شده بودیم، مامانم میگفت دلم خوشه بچه هام بزرگ شدن هنوز باید تر و خشکشون کنم


    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    این تایپک چندمین که راجب خاطره گفتن زدن
    دوستان قبل زدن تایپک مطمعن باشید که قبلا تایپک دیگه ای همانندش نزده باشن

    مهم نیست پریماه جون ،


    ضمن شاد کردن خودمونه پس بیخیال تاپیک باشین حداقل واسه امروز
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  8. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها

    مهم نیست پریماه جون ،


    ضمن شاد کردن خودمونه پس بیخیال تاپیک باشین حداقل واسه امروز
    من که مشکلی ندارم عزیزم قوانین سایت و مدیر اطلاع پیدا کنه درصورت تکرار بودن حذف میشه

    بهتر ادامه خاطره های خوبتون و تو ادامه همون تایپک هارو بدید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  10. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    من که مشکلی ندارم عزیزم قوانین سایت و مدیر اطلاع پیدا کنه درصورت تکرار بودن حذف میشه

    بهتر ادامه خاطره های خوبتون و تو ادامه همون تایپک هارو بدید
    با آقا فرخم حرف میزنیم ک حذف نکنه

    حالا ک تایپیک رو زدن و تایپیک قدیم هم بالا نیومده
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  12. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    یادمه یه مسافرت رفتیم با بچه های دانشگاه و من سرپرستشون بودم

    یه جای خیلی باصفا و پر درخت و رودخونه

    یکی از بچه ها متولد همونجا بود بعد داشتن صحبت میکردن ک این مکان یه حموم خیلی قدیمی بوده و مردم ترکش کردن چون میگن جن داره و اون جنه هر کی وارد اونجا میشه اذیتش میکنه . . .

    یه سری از خانوما خیلی ترسیدن منم الکی خودمو ب ترس زدم ک میترسم

    خب پیشنهاد دادیم ک یکی از آقایون اول برن داخل ولی هیشکی پیش قدم نشد و کلا منصرف شدن وارد اونجا بشن چون هوا تاریک شده بود، اونم پایین رودخونه بود و تاریک

    خلاصه توو همین حرف زدنا بودیم من جلو درب حموم واستاده بودم ک یکی از دخترا منو هول دادن داخل ، چندتا پله بود به سمت پایین میرفت چون هولم داده بود افتادم ولی هیچ واکنشی از افتادنم نشون ندادم هرچند بدجور دردم گرفته بود ، ولی رو ب سمت جلو رفتم ، دیدم یه اتاقک های کوچکی داره وسط اونجا هم یه حوض خیلی بزرگه و رو به سمت بیرون هم چندتا پنجره ست ک مسلط میشه روب رودخونه و خبری از جن و ... نبود ، دیدم چندین بار هی صدام میزدن کجایی منم ب عمد جوابشون رو نمیدادم ، دقیقا یه ربع اون پایین بودم و حرفی نمیزدم دیدم وحشت کردن حتما بلایی سرم اومده و چندتا از دوستام هم ناراحت و با گریون صدام میزدن ک کجایی و. . . تا اینکه یکی از پسرا ب خودش جرات داد اومد پایین و چندتادیگه از خانوما و پسرای دیگه هم همراهیشون کردن منم از فرصت استفاده کردم یه لیوان به کیف کمریم وصل بود پر آب کردم رفتم توو اون اتاقک، خب تاریک بود و کسی ک تازه وارد بود قطعا نمیتونست جایی رو ببینه ، منم گذاشتم ک کامل وارد بشن و توو همین حرفا بودن ک نیستش چ بلایی سرش اومده ، یکیشون کنار همون اتاقکی ک من بودم رد شد البته پشتش ب من بود منم آستکی یه لیوان آب رو روو سرش ریختم

    همین کارو ک کردم دختره جیغ زد و بیهوش شد ، خیلی صحنه ی وحشتناکی بود خیلی زیاد طرف تا سکته کردن رفت هیچوقت یادم نمیره ، ب چ بدبختی بهوش اومد

    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  14. 5 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    یادمه یه مسافرت رفتیم با بچه های دانشگاه و من سرپرستشون بودم

    یه جای خیلی باصفا و پر درخت و رودخونه

    یکی از بچه ها متولد همونجا بود بعد داشتن صحبت میکردن ک این مکان یه حموم خیلی قدیمی بوده و مردم ترکش کردن چون میگن جن داره و اون جنه هر کی وارد اونجا میشه اذیتش میکنه . . .

    یه سری از خانوما خیلی ترسیدن منم الکی خودمو ب ترس زدم ک میترسم

    خب پیشنهاد دادیم ک یکی از آقایون اول برن داخل ولی هیشکی پیش قدم نشد و کلا منصرف شدن وارد اونجا بشن چون هوا تاریک شده بود، اونم پایین رودخونه بود و تاریک

    خلاصه توو همین حرف زدنا بودیم من جلو درب حموم واستاده بودم ک یکی از دخترا منو هول دادن داخل ، چندتا پله بود به سمت پایین میرفت چون هولم داده بود افتادم ولی هیچ واکنشی از افتادنم نشون ندادم هرچند بدجور دردم گرفته بود ، ولی رو ب سمت جلو رفتم ، دیدم یه اتاقک های کوچکی داره وسط اونجا هم یه حوض خیلی بزرگه و رو به سمت بیرون هم چندتا پنجره ست ک مسلط میشه روب رودخونه و خبری از جن و ... نبود ، دیدم چندین بار هی صدام میزدن کجایی منم ب عمد جوابشون رو نمیدادم ، دقیقا یه ربع اون پایین بودم و حرفی نمیزدم دیدم وحشت کردن حتما بلایی سرم اومده و چندتا از دوستام هم ناراحت و با گریون صدام میزدن ک کجایی و. . . تا اینکه یکی از پسرا ب خودش جرات داد اومد پایین و چندتادیگه از خانوما و پسرای دیگه هم همراهیشون کردن منم از فرصت استفاده کردم یه لیوان به کیف کمریم وصل بود پر آب کردم رفتم توو اون اتاقک، خب تاریک بود و کسی ک تازه وارد بود قطعا نمیتونست جایی رو ببینه ، منم گذاشتم ک کامل وارد بشن و توو همین حرفا بودن ک نیستش چ بلایی سرش اومده ، یکیشون کنار همون اتاقکی ک من بودم رد شد البته پشتش ب من بود منم آستکی یه لیوان آب رو روو سرش ریختم

    همین کارو ک کردم دختره جیغ زد و بیهوش شد ، خیلی صحنه ی وحشتناکی بود خیلی زیاد طرف تا سکته کردن رفت هیچوقت یادم نمیره ، ب چ بدبختی بهوش اومد

    هههه خیلی باحال بود خیلی...لایک

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  16. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    تو همه کار خودشو دخالت می ده!
    شما اول برو به مدیر بگو من همچین وظیفه ای دارم بگم که تایپک قدیمی یا تکراری بعد بیا حرف بزن
    شما هم اینطور میگید چون دیروز تو خصوصی مزاحم بنده شدید و حرف های درستی نزدید منم گفتم مزاحم نشو و بلاکت کردم. الانم عقده کردی هرچی دوس داری بگو موفق باشی جناب
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  18. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    من که مشکلی ندارم عزیزم قوانین سایت و مدیر اطلاع پیدا کنه درصورت تکرار بودن حذف میشه

    بهتر ادامه خاطره های خوبتون و تو ادامه همون تایپک هارو بدید
    این ک تاپیک تکراری نیست ...من گفتم فقط خاطره های خوب...

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  20. 2 کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    یادمه یه مسافرت رفتیم با بچه های دانشگاه و من سرپرستشون بودم

    یه جای خیلی باصفا و پر درخت و رودخونه

    یکی از بچه ها متولد همونجا بود بعد داشتن صحبت میکردن ک این مکان یه حموم خیلی قدیمی بوده و مردم ترکش کردن چون میگن جن داره و اون جنه هر کی وارد اونجا میشه اذیتش میکنه . . .

    یه سری از خانوما خیلی ترسیدن منم الکی خودمو ب ترس زدم ک میترسم

    خب پیشنهاد دادیم ک یکی از آقایون اول برن داخل ولی هیشکی پیش قدم نشد و کلا منصرف شدن وارد اونجا بشن چون هوا تاریک شده بود، اونم پایین رودخونه بود و تاریک

    خلاصه توو همین حرف زدنا بودیم من جلو درب حموم واستاده بودم ک یکی از دخترا منو هول دادن داخل ، چندتا پله بود به سمت پایین میرفت چون هولم داده بود افتادم ولی هیچ واکنشی از افتادنم نشون ندادم هرچند بدجور دردم گرفته بود ، ولی رو ب سمت جلو رفتم ، دیدم یه اتاقک های کوچکی داره وسط اونجا هم یه حوض خیلی بزرگه و رو به سمت بیرون هم چندتا پنجره ست ک مسلط میشه روب رودخونه و خبری از جن و ... نبود ، دیدم چندین بار هی صدام میزدن کجایی منم ب عمد جوابشون رو نمیدادم ، دقیقا یه ربع اون پایین بودم و حرفی نمیزدم دیدم وحشت کردن حتما بلایی سرم اومده و چندتا از دوستام هم ناراحت و با گریون صدام میزدن ک کجایی و. . . تا اینکه یکی از پسرا ب خودش جرات داد اومد پایین و چندتادیگه از خانوما و پسرای دیگه هم همراهیشون کردن منم از فرصت استفاده کردم یه لیوان به کیف کمریم وصل بود پر آب کردم رفتم توو اون اتاقک، خب تاریک بود و کسی ک تازه وارد بود قطعا نمیتونست جایی رو ببینه ، منم گذاشتم ک کامل وارد بشن و توو همین حرفا بودن ک نیستش چ بلایی سرش اومده ، یکیشون کنار همون اتاقکی ک من بودم رد شد البته پشتش ب من بود منم آستکی یه لیوان آب رو روو سرش ریختم

    همین کارو ک کردم دختره جیغ زد و بیهوش شد ، خیلی صحنه ی وحشتناکی بود خیلی زیاد طرف تا سکته کردن رفت هیچوقت یادم نمیره ، ب چ بدبختی بهوش اومد

    ایول
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  22. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    تو همه کار خودشو دخالت می ده!
    شما هنوز سر اون تایپیک ک ناراحت شدم ازتون روو دلتون مونده

    بازم حرف من همینه ک بود ، اینجا سایت همسریابی نیست

    و اون پیشنهادتون ب خانومای اینجا خیلی زشت و قبیح بود

    توو هر کاریم خودمو دخیل نمیدونم مگه اینکه بدونم خیلی اون موضوع اذیتم کنه مث تایپیک شما

    همون اولشم گفتم بهتون خوش گلدی
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  24. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    با آقا فرخم حرف میزنیم ک حذف نکنه

    حالا ک تایپیک رو زدن و تایپیک قدیم هم بالا نیومده
    مرسی

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  26. 2 کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها

    سفر مختلط رفتید؟
    کدوم دانشگاه بوده؟
    بگید تا حراستش رو ببرم زیر سوال!
    به شما هیچ ربطی نداره

    قرار نیست دختر و پسر وقتی باهم بیرون میرن ربطی ب دانشگاه داشته باشه یا واسه اردوی دانشگاه باشه
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  28. 3 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    شما اول برو به مدیر بگو من همچین وظیفه ای دارم بگم که تایپک قدیمی یا تکراری بعد بیا حرف بزن
    شما هم اینطور میگید چون دیروز تو خصوصی مزاحم بنده شدید و حرف های درستی نزدید منم گفتم مزاحم نشو و بلاکت کردم. الانم عقده کردی هرچی دوس داری بگو موفق باشی جناب
    پریماه جون خودتو ناراحت نکن ، ایشون با اون تایپیک قبیح و زشتون و اون پیشنهاد زشتی ک دارن ب خانومای اینجا میدن

    فک کردن ک کسی باشون برخورد نمیکنه ولی سخت در اشتباه هستن و کور خوندن، شما هم بهترین کار و انجام دادین و بلاکشون کردین

    با همچین آدمی باید تند برخورد کرد ، هنوز اینکه من توو تاپیکشون تند برخورد کردم روو دلشون مونده
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  30. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    من گفتم کاربر پریماه خودشو تو همه چیز دخالت می ده.
    من که با شما مشکلی ندارم.
    زیر پست من نظر گذاشتین و تشخیص اینکه با من بودین یا با پریماه واسه من سخت بود

    ولی در مجموع کارتون با اون تایپیک درست نبود و اصلا من نمیپذیرم همچین تایپیکی رو

    بهرحال عذر میخوام ازتون
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  32. 4 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    عرض کردم
    من با کاربر دیگه ای بودم و شما برداشت دیگه ای داشتید
    دیگه بحث نمی کنم
    و امیدوارم با کمک هم بتونیم در انجمن به همدیگه کمک کنیم.
    عذرخواهی کردم ازتون ، دقیقا پست بالا من بد متوجه شدم و فک کردم منظورتون من بودم

    مجدد عذر خواهی میکنم


    و درست نیست دیگه از موضوع تایپیک خارج بشیم هر کی خاطره ی خوب داره بگه ک بقیه هم لذت ببرن
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  34. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها

    سفر مختلط رفتید؟
    کدوم دانشگاه بوده؟
    بگید تا حراستش رو ببرم زیر سوال!
    خخخخه

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  36. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    به شما هیچ ربطی نداره

    قرار نیست دختر و پسر وقتی باهم بیرون میرن ربطی ب دانشگاه داشته باشه یا واسه اردوی دانشگاه باشه
    خخخخ لایک

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  37. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    این ک تاپیک تکراری نیست ...من گفتم فقط خاطره های خوب...

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    فکر نکنم کسی دوس داشته باشه خاطره های بدشو بگه باز سازی شه

    نه اخه میدونی یاسمن جون هم این تایپک و زد چون تکراری بود فکر کنم حذف شده واسه همین فکر کنم ناحقی باشه

    پس منم یکی از خاطراتم بگم


    ترم قبل یه جلسه برای یکی از درس ها باید میرفتیم باشگاه. دختر و پسر روز قبلش شرط بندی کرده بودیم تو گروه سر مسابقه بسکتبال اول که رفتیم داخل باشگاه بچه ها امتحان تئوری دادن من اون درس و ترم قبل ترش پاس کرده بودم فکرشو کن من بشم مراقب امتحان کلا جزوه تو دستم میگفتم بچه ها مینوشتن میدونی دعای خیر خیلییی پشت سرم بعدش امدیم مسابقه دادیم قرار بود یه حرکت و بزنیم تو 28 ثانیه پسرا رکورد زده بودن 31 ثانیه خلاصه علاوه بر اینکه رکورد حرکت زدیم ( البته تقلبی کردیم اونا نمیدونن کورنومتر و دیر تر زدیم )

    مسابقه هم ازشون بردیم ولی جوانمردانه اصلا خیلییییی حس خوبیه خیلییییی با اجازتون همشون رفتن برامون بستنی خریدن اوردن خیلی خوش گذشت کلا رقابت بین دختر و پسر خیلی هیجانش بیشتر
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  39. 3 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    خخخخه

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    دانشگاه سفر یک روزه رو اگه علمی باشه اجازه میده و مشکلی نداره با این موضوع

    میتونین آیین نامه ی سفرهای علمی دانشگاه رو مطالعه کنین

    ولی بیشتر سفرهای ما بیرون ازدانشگاه بود و ربطی ب دانشگاه نداشت
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  41. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    دانشگاه سفر یک روزه رو اگه علمی باشه اجازه میده و مشکلی نداره با این موضوع

    میتونین آیین نامه ی سفرهای علمی دانشگاه رو مطالعه کنین

    ولی بیشتر سفرهای ما بیرون ازدانشگاه بود و ربطی ب دانشگاه نداشت
    من ک چیزی نگفتم عزیز قبولت دارم .
    حریم شخصیتونه ولی خاطره ی باحالی بود خیلی....لایک

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  43. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    من ک چیزی نگفتم عزیز قبولت دارم .
    حریم شخصیتونه ولی خاطره ی باحالی بود خیلی....لایک

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    میدونم حرفی نزدین ، فقط خواستم توو یه پست بگم قضیه از چه قراره واسه همین نقل قول کردم

    خودتون چرا داستان تعریف نمیکنین؟؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  45. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    میدونم حرفی نزدین ، فقط خواستم توو یه پست بگم قضیه از چه قراره واسه همین نقل قول کردم

    خودتون چرا داستان تعریف نمیکنین؟؟؟؟
    ی بار سر اجرا تازه رفته بودم و اول برنامه باید قران خونده میشد کسی نبود قران بخونه ... من رفتم قران خوندم ولی ن جلوی همه همون پشت صحنه...کسی منو نمیدید....وقتی قران رو خوندم تموم شد رفتم پیش بقیه بچه ها...همه داشتن میگفتن کی بود قران خوند خیلی صداش بد بود خیلی....منو میگی انگار ن انگار ک من خونده بودم ب روی خودم نیاوردم خخخخ

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  47. 2 کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    ی بار سر اجرا تازه رفته بودم و اول برنامه باید قران خونده میشد کسی نبود قران بخونه ... من رفتم قران خوندم ولی ن جلوی همه همون پشت صحنه...کسی منو نمیدید....وقتی قران رو خوندم تموم شد رفتم پیش بقیه بچه ها...همه داشتن میگفتن کی بود قران خوند خیلی صداش بد بود خیلی....منو میگی انگار ن انگار ک من خونده بودم ب روی خودم نیاوردم خخخخ

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

    هاهاهاهاهاهاهاها خیلی باحال بود خیلی زیاد


    شما مجری هستین ؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  49. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 27


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    فکر نکنم کسی دوس داشته باشه خاطره های بدشو بگه باز سازی شه

    نه اخه میدونی یاسمن جون هم این تایپک و زد چون تکراری بود فکر کنم حذف شده واسه همین فکر کنم ناحقی باشه

    پس منم یکی از خاطراتم بگم


    ترم قبل یه جلسه برای یکی از درس ها باید میرفتیم باشگاه. دختر و پسر روز قبلش شرط بندی کرده بودیم تو گروه سر مسابقه بسکتبال اول که رفتیم داخل باشگاه بچه ها امتحان تئوری دادن من اون درس و ترم قبل ترش پاس کرده بودم فکرشو کن من بشم مراقب امتحان کلا جزوه تو دستم میگفتم بچه ها مینوشتن میدونی دعای خیر خیلییی پشت سرم بعدش امدیم مسابقه دادیم قرار بود یه حرکت و بزنیم تو 28 ثانیه پسرا رکورد زده بودن 31 ثانیه خلاصه علاوه بر اینکه رکورد حرکت زدیم ( البته تقلبی کردیم اونا نمیدونن کورنومتر و دیر تر زدیم )

    مسابقه هم ازشون بردیم ولی جوانمردانه اصلا خیلییییی حس خوبیه خیلییییی با اجازتون همشون رفتن برامون بستنی خریدن اوردن خیلی خوش گذشت کلا رقابت بین دختر و پسر خیلی هیجانش بیشتر

    حقتونه توی یه زیرزمینی که جن داره بندازنتون و یه لیوان آب بریزن سرتون تا سکته بزنید

  51. 3 کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    حقتونه توی یه زیرزمینی که جن داره بندازنتون و یه لیوان آب بریزن سرتون تا سکته بزنید
    خیلی باحال بود این حرفتون، هزار تا لایک دارین [replacer_img][replacer_img]
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  53. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    دانشگاه ها رو باید گِل گرفت
    حراستشون چی کار می کنه که این ها مسابقه گذاشتن و برای هم بستنی می خرن؟
    خودمون برا خودمون مسابقه گذاشتیم و هیچ ربطی به دانشگاه نداشت فقط بچه های دانشگاه بود خودمون باشگاه گرفتیم

    و به شما ربطی نداره شما یاد بگیر که هرکسی اختلاف نظر داره و باید. به نظر به همه احترام گذاشت ممکن از نظر خیلی ها هم نظر شما اشتباه باشه هرکسی از بعد خودش نگاه میکنه و نظر میده. که خیلی کار زشتی فکر کنید بقیه اشتباه میکنن شما درست میگید
    ویرایش توسط پریماه. : 09-30-2016 در ساعت 01:49 PM
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  55. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    حقتونه توی یه زیرزمینی که جن داره بندازنتون و یه لیوان آب بریزن سرتون تا سکته بزنید
    خدارشکر من اصلا از این چیزا نمیترسم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  57. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها

    هاهاهاهاهاهاهاها خیلی باحال بود خیلی زیاد


    شما مجری هستین ؟؟؟
    نه بازیگر تاترم

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  59. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    نه بازیگر تاترم

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    فوق العاده عالی ، حتما ادامه بدین حتما حتما

    منم یه زمانی واسه صدا و سیما کار میکردم ، تئاتر هم بودم ولی افسوس تموم تلاشام برباد رفت
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  61. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    فوق العاده عالی ، حتما ادامه بدین حتما حتما

    منم یه زمانی واسه صدا و سیما کار میکردم ، تئاتر هم بودم ولی افسوس تموم تلاشام برباد رفت
    چرا بر باد رفت.... نه دیگه من ولش کردم دیر گفتی

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  63. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    چرا بر باد رفت.... نه دیگه من ولش کردم دیر گفتی

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    خب یه شرایطی پیش اومد ک وسطای راه ولش کردم ،

    یعنی حتی اگه یه ثانیه از عمرم بمونه میرم و سینما و تئاتر ادامه میدم ، خیلی دوسش دارم خیلی زیاد

    ن بخاطر پول ، ن بخاطر مشهوریت هیچکدومشو نمیخوام

    فقط هنر رو واسه هنر میخوام حتی اگه هیچی بم نده
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  65. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    خانم nepo چرا ادامه نمی دید؟
    ادامه بدید اگر علاقه دارید
    خب دکترامو چیکار کنم ؟؟؟؟

    فعلا درگیر دکترا هستم و فرصتی واسم نمیمونه چون همزمان چندین جا کار میکنم و سرمو حسابی شلوغه

    اگه فرصت شه حتما

    ممنون بابت تشویقتون
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  67. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    خب یه شرایطی پیش اومد ک وسطای راه ولش کردم ،

    یعنی حتی اگه یه ثانیه از عمرم بمونه میرم و سینما و تئاتر ادامه میدم ، خیلی دوسش دارم خیلی زیاد

    ن بخاطر پول ، ن بخاطر مشهوریت هیچکدومشو نمیخوام

    فقط هنر رو واسه هنر میخوام حتی اگه هیچی بم نده
    ماهی رو‌هروقت از اب بگیری تازه س

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  69. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    ماهی رو‌هروقت از اب بگیری تازه س

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    وقت ندارم ، و ب شدت دوس دارم ، فعلا تنها یه کار هنری دارم انجام میدم اونم همکاری با خواننده ی مورد علاقه م هست

    دیگه مابقیش بمونه ایشالا بعد فوق و . . .
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  71. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18129
    نوشته ها
    289
    تشکـر
    529
    تشکر شده 195 بار در 125 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    وقت ندارم ، و ب شدت دوس دارم ، فعلا تنها یه کار هنری دارم انجام میدم اونم همکاری با خواننده ی مورد علاقه م هست

    دیگه مابقیش بمونه ایشالا بعد فوق و . . .
    ایشالا هرکاری میکنی موفق باشی

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk

  73. کاربران زیر از amlas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خاطره بازی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amlas نمایش پست ها
    ایشالا هرکاری میکنی موفق باشی

    Sent from my Nexus 5X using Tapatalk
    ممنونم ، ایشالا شما هم با خانومتون خوشبخت و عاقبت بخیر بشین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  75. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ارجحیت عروسک بازی نسبت به ماشین بازی برای پسرها!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-29-2022, 02:21 PM
  2. خاله زنک بازی شوهر
    توسط A.A.J در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 37
    آخرين نوشته: 01-21-2015, 02:58 AM
  3. درددل های مجازی
    توسط Alisbi در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 01-19-2015, 09:28 AM
  4. بدنسازی و درد مفاصل
    توسط c12au6 در انجمن پزشکی ورزشی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-18-2015, 11:51 PM
  5. هنگام بدنسازی آب
    توسط c12au6 در انجمن پزشکی ورزشی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-08-2015, 07:55 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد