درد و دل

[m-a]

بچه ها بیاین هر وقت دلمون گرفت یا مشکلی داشتیم اینحا با هم دربارش حرف بزنیم و درد دل کنیم

[ملکه اسمان]

باشه چشم.

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[رزمریم]

خیلی هم خوب

من الان خیلی دلم گرفته

[m-a]

منم.خداروشکر هیچ مشکلی ندارم..فقط دلم برا عشقم تنگ میشهالانا باید پیداش شه

[رزمریم]

عشقم من دیگه هیچوقت پیداش نمیشه

[m-a]

چرا ؟

[رزمریم]

چون که بهم خورد همه چی الانم خیلی دلم براش تنگ شده خیییییییلللییییییی

[رزمریم]

http://forum.moshaver.co/f81/%D8%B9%...5%D8%AA-14218/

این پستو واسه اون آپ میکنم
هروقت دلم براش تنگ میشه
اینجا واسش مینویسم...

[ملکه اسمان]

از دلتنگی بگین منم ممکنه دلم بگیره!! بعد خل بشم بهش اس ام اس بدم!!!
مریم چرا بهم خوردین؟!

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[رزمریم]

چون که شرایطشو نداشت منم نمیتونستم همینجوری و الکی تو رابطه ای باشم...کم کم داره باورم میشه فقط من عاشقش بودم..

[m-a]

عجقم الان بهم زنگ زد مامانش اومد باز رفت از دست این خونواده ها که همش باعث دلهره میشن..

[رزمریم]

ههههههههععععععععععععععععع عععععععع

[ملکه اسمان]

مریم بنظرت طوری باشه که هیچکس نتونه جای اونو بگیره؟

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[رزمریم]

[رزمریم]

هیچکس جاشو نمیگیره هیچکس..

[m-a]

عشق...چیزی نیس که هرکس لیاقتشو داشته باشه..هرکسی پا تو میدون عشق نمیزاره اگه گذاشت باید مث شیر برنده بیرون بیاد..
من دو بار از خانواده دختره (نه) شنیدم ولی هنوز با همیم دختره و خانوادم پشتمن منم سرد نمیشم شرایطو درست میکنم بالاخره میگیرمش

[رزمریم]

[رزمریم]

قدیمیا میگفتن: برا کسی بمیر که برات تب کنه

قدیمیا چه پرتوقع بودن..

من برات میمیرم خدا نکنه تو تب کنی...

[ملکه اسمان]

اگه خانواده شما هم مخالف بودنچکار میکردین؟اصن یه پسر خانوادش مخصوصا مادرش مخالف باشه چکار باید بکنه؟!؟

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[رزمریم]

[m-a]

باید ببینه علت مخالفتشون چیه؟حرفشون سر چیه بعد حلش کنه...اگه حرف سنه خب یسال دیگه با دختره بمونه اگه کاره کار پیدا کنه اگه درسه مدرک بگیره اما اگه مشکل اخلاف وضع خانوادگیه بهتره مامانشو یطوری دلشو به رحم بیاره ...پول..چیز کثیفیه یه زندگیو به باد میده...

[رزمریم]

ملکه آسمان تو چرا آخر همه تاپیکات اون جمله رو مینویسی؟؟ البته اگه فضولی نباشه

[m-a]

خو راس میگه منم میخاستم بپرسم.تو قسمت ویرایش امضائ بنویسش

[ملکه اسمان]

نمیدونم بعنوان امضام خودش میاد اخه!!!

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[ملکه اسمان]

میگه اصن ازدواج نکن چند سال دیگه.میگه حالا حالا ها خانوادت بهت نیاز دارن.این یه خورده از دلایل مامانشه.

من از تموم زندگی...
خدارو بالا سر دارم

[ملکه اسمان]

درستش کردم

[m-a]

بچه ها..........من میترسم..با اینکه خانوادم و دوس دخترم طرف منن ولی میترسم خانواده اون کسی رو براش پیدا کنن.البته اون که رد میکنه...ولی خب من دوس ندارم وقتی اون مال منه کس دیگه ای براش پیدا بشه.این باعث شده من از مامان دوس دخترم که بحساب میخاد بشه مادرزنم بدم بیاد.

[ملکه اسمان]

مادر ایشون مخالفن؟!
میشه یه خواهشی بکنم؟!
نمیدونم چرا از واژه ی دوس دختر و دوس پسر خیلی بدم میاد.کاش بجای این کلمه ها بهش بگین نامزد

[m-a]

من که تو حرفام بهش میگم خانومم.اینجا گفتم دوس دختر.باشه چشم میگم نامزدم.
مامان اون رفتارا و شخصیت و خانواده ی منو قبول داره ولی میگه دختر جون تو یکی بهتر برات پیدا میشه.خب من بهم بر میخوره من هیچ چیز بدی ندارم.خلاف سنگینم فقط نماز نخوندن بود ..که میخونم.
خودش میگه مامانش مهربونه و معنوی گرا.ولی چرا من فک میکنم مادی گرائه؟ینی یه داماد پولدار میخواد که جهیزیه خوب بخره؟والا منم میتونم همه اینکارا رو بکنم.فقط باید خودمو نشون بدم.که زمان باید بگذره تا نوبت من بشه.فعلا اگه نشده بخاطر بیکاریه منه.خو درسم تموم میشه سال اینده منم کار و همه چیم درست میشه.والا نارحت میشم که بجای شخصیت به پول اهمیت میدن