صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 70

موضوع: دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

7504
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    Cool دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    دو هفته مونده بود به عید تصمیم گرفتم دنیامو درست کنم

    البته قبلشم تصمیم گرفته بودم ولی این بار به ثمر نشست

    روزهای تلخ و شیرینی داشتم . ولی ثمره اون روزها خوب بود . تونستم چندتا از دغدغه هامو درست کنم

    یکیش شیداییم به استاد . که دکترم میگفت باید قرص بخورم . دوره درمان 6 ماهه ولی من خودم خیلی سریع تر خودمو خوب کردم

    یکی دیگشم اتمام حجت با خواستگارم بود . خیلی قاطع و بدون هیچ دلهره ای گفتم فعلا قصد ازدواج ندارم ...

    مورد اخرم که خیلی به چشم ادم ها اومد . چون ادم ها از اون دو مورد خبر نداشتن . حذف گوشی از زندگیم بود و اینکه یاد گرفتم بدون تلفن همراه زندگی کنم .

    این روزها که میگذره . نگاهم به خیلی چیزها عوض شده . یه جورایی نماز خون تر شدم . بیشتر به سرو وضعم میرسم . کلاس نقاشی به راهه و در حال مقدمه چینی برای رفتن به شب شعر و اشنا شدن با افراد ادبی شهر و رسیدن به نشریه های شهر ...

    ولی خب یه دغدغه جدید دارم . اونم درسمه . من ترس عجیبی از پشت کنکور موندن دارم . و همچنین ترس از بیکار موندن بعد از دررس خوندن ...

    به همین خاطر امتحان بین رشته ای انتخاب کردم . متاسفانه خیلی برام سخت هست و واقعا عذاب اور

    این روزها که میگذشت . اشوب بودم . واقعا دروس سختی بودن که خنجر به جونم میزدن .

    مدام با خودم میگفتم وقت ندارم و نمیتونم . واقعا هم نمیشد . درک کتب دانشگاهیی رشته دیگه برام سخت بود . اونم مطالعه در حد یه کنکور سخت ...

    دوباره غم شروع شد . دوباره حال بد و اشوب شروع شد .

    دو شیفته بئدن کلاس های دانشگاه هم به جای خود .

    یک ساعت رفت . دو ساعت کلاس . یکساعت برگشت ! اونم درس هایی که برای کنکورم غالبا کاربردی نداشتن ...

    امشب همه روزهای هفته نوشتم . تایم بندی کردم . خب ساعت یک شب بخابم 8 بیدار شم . بعدم نیم ساعت جلوی اینه و فرضم بزاریم روی اینکه هرروز ماشینم خراب باشه و نیم ساعت با تاکسی برم ..

    بعدم فرض بزاریم استادها کلاسو دوساعت بمونن . بعدم مثلا هرروز با تاکسی برگزدم . خب اینا به جای خود و روزی تقریبا دوبار تکرار شه . نیم مین نهار و شام و استراحت بعدش. نیم مین ورزش و نیم مین هم دوش بعدش . درس های دانشگاهم که باید خوند ! هر شب یک ساعت ...
    روز جمعه هم مرور ...

    نیم ساعت قبل و بعد هر درس خوندنم استراحت !

    وای با وجود همه اینا 46 ساعت خالی میموند . حالا اگه روزی 5 ساعتم برای کنکور بیاد . بازم روزی حداقل 5 تا 9 ساعت خالی میمونه برای تفریحات من ...

    من این همه زمان داشتم . بعد خودمو نابود کرده بودم که خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااا کنکور و کلاس نقاشی و کلاس دانشگاه و نشریه باهم شدن دارن میمیرم !!!

    . اینبار دیگه توی تاپیک قبلم ننوشتم . چون اون مشکل حل شد . الان دغدغه جدید دارم


    دیگه نمیخام مسله های حل شده ام توی ذهنم تکرار بشن .

    ممنون که اونجا با نوشته های پر مهرتون همراهم بودین . اینجا هم بهتون نیاز دارم

    ممنون که هستین
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  2. 3 کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام

    چون دعوت کردین اومدم ، زیاد در جریان پست های قبلی نیستم

    اما این مسیری که الان انتخاب کردین انگار مسیر مثبت و خوبیه ، به تلاشتون ادامه بدین حتماً موفق هستین


    در کنار درس خوندن ، عبادت ها و... تفریح سالم راهم فراموش نکنید که بهتون انرژی میده و باعث میشه در بقیه زمینه ها موفق باشید .





    امام علی (عليه‌ السلام):

    سعادت هرگز با سستی و تنبلی به دست نمی‌آید.

    غررالحکم و دررالکلم، ص۱۹

  4. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام. مرسی از دعوتت، مسیر خوبی رو انتخاب کردین، مخصوصا اونجا که گوشی رو از زندگیتن حذف کردین...
    موفق باشین

  6. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30396
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    31
    تشکر شده 28 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام دوست عزیز ممنون از دعوتتون؛خداروشکر که حالتون خوبه وایشاا... بهتر ازاین هم بشه؛برنامه ریزی به زندگی ادم جهت میده و باعث میشه کاراش رو بهتر روبه راه بکنه به مسیرخوبی که انتخاب کردین ادامه بدین موفق باشید

  8. کاربران زیر از zoli بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34515
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    اول: از کلمه شیدایی یاد اختلال دوقطبی افتادم

    دوم: حذف گوشی رو که نوشته بودین، گفتم یه وقت نت جایگزینش نشه

    توضیح: در کل خیلی جدی نگیرین، الان کلاً روی فاز منفی هستم؛ همین که حس خوبی دارین خوبه؛ حتی اگر بنا به دلایلی ضرفاً به حس خوب نمیشه اتکا کرد، همین که تحت نظر خودتون یا پزشک هستین بازم خوبه

  10. کاربران زیر از cool.persia بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    همیشه شروع یک کار از ادامه آن سختتر هست وقتی مطلب جدیدی می خوانید شاید یاد گرفتنش سخت باشد پس از اینکه سختیها و دشواریهای اولیه گذراندید می بینید که آسانتر بقیه مطالب یاد می گیرید پس در مراحل اولیه نباید از سختیها ترسید چون مطمئنا وقتی می رسد که از این سختیها عبور کرده و مشکلات برایتان ساده می شود شما نشان دادید که اراده قوی ای دارید همانطور که بر افسردگیتان توانسته اید غلبه کنید مطمئنا با همین اراده قوی بر مشکلات بعدیتان می توانید غلبه کنید موفق باشید
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  12. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط cool.persia نمایش پست ها
    اول: از کلمه شیدایی یاد اختلال دوقطبی افتادم

    دوم: حذف گوشی رو که نوشته بودین، گفتم یه وقت نت جایگزینش نشه

    توضیح: در کل خیلی جدی نگیرین، الان کلاً روی فاز منفی هستم؛ همین که حس خوبی دارین خوبه؛ حتی اگر بنا به دلایلی ضرفاً به حس خوب نمیشه اتکا کرد، همین که تحت نظر خودتون یا پزشک هستین بازم خوبه
    سلام

    ممنون که وقت گذاشتین و برام نوشتین

    بله مورد اول درست حدس زدین . بیماریم دقیقا همین بود که درمانش کردم

    مورد دوم هم . بیشتر سازنده است . مثلا امروز با مطالعه یه کتاب در فضا مجازی یاد گرفتم روش تغذیه خیلی بهتری پیش بگیرم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام

    چون دعوت کردین اومدم ، زیاد در جریان پست های قبلی نیستم

    اما این مسیری که الان انتخاب کردین انگار مسیر مثبت و خوبیه ، به تلاشتون ادامه بدین حتماً موفق هستین


    در کنار درس خوندن ، عبادت ها و... تفریح سالم راهم فراموش نکنید که بهتون انرژی میده و باعث میشه در بقیه زمینه ها موفق باشید .





    امام علی (عليه‌ السلام):

    سعادت هرگز با سستی و تنبلی به دست نمی‌آید.

    غررالحکم و دررالکلم، ص۱۹
    سلام

    خیلی خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و برام نوشتین

    من قبلا یه مشکل احساسی عاشقانه داشتم . که در این تاپیک حل کردم عشق استاد با طعم خرمالو ...

    من با همه چی دارم کنار میام به جز عبادت . نمیدونم چرا نمیتونم یه نماز خون خوب بشم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  15. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    سلام. مرسی از دعوتت، مسیر خوبی رو انتخاب کردین، مخصوصا اونجا که گوشی رو از زندگیتن حذف کردین...
    موفق باشین
    سلام

    ممنون که وقت گذاشتین و برام نوشتین

    بله طعم زندگی بدون گوشی واقعا شیرین هست

    ولی خیلی خوشحالم که از چالش نداشتنش خوب بر اومدم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  17. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    زیاد نمینویسم . چون هنوز پای حرفم واینستادم و محکم نشدم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  19. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام عزیزم.

    تبریک میگم بابت پشتکار فوق العاده ت و موفقیتهایی که داشتی

    من پست قبلیت رو هم دنبال میکردم٬ از ویژگیهای شاخصت که توی این دو تا پست به چشم من اومده اینه که اولا مسیر مشخص و روشنی برای خودت تعیین میکنی بعدش خیلی درست و منطقی شرایط و مسائلت رو آنالیز میکنی و با جدیت به دنبالشی تا حلش کنی و بزاریش کنار!

    آفرین٬ خیلی عالیه؛
    این روحیه انسانهای موفقه و قطعا تو هم یکی از اون افراد هستی.

    همینطور ادامه بده.

  20. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    در این سال ها استفاده صحیح از وقت بسیار پر اهمیت شده است و هر کس برای انجام کار های خود باید برنامه ریزی دقیقی داشته باشد تا با کمبود وقت مواجه نشود.با این عقیده که هیچ وقت برای هیچ کاری دیر نیست، موافقیم ولی باید بپذیریم که زمان بی‌نهایت نیست و تا به خودمان بجنبیم فرصت‌ها را از دست داده‌ایم.

    برای از دست دادن فرصت‌ها قرار نیست همیشه ماه‌ها و سال‌ها را تلف کنیم، از دست دادن همین ثانیه‌های دم‌دست هم می‌تواند بعضی فرصت‌ها را برای همیشه از بین ببرد. خلاصه‌اینکه اگر بخواهیم زندگی را مدیریت کنیم و از آرزوهای کوچک و بزرگمان جا نمانیم باید از همین ساعت‌هایی که در آن هستیم، شروع کنیم و یاد بگیریم چطور مدیر زمان خود باشیم. همه چیز را بنویسید قبل از هر چیز باید روشی که در حال حاضر از زمان خود استفاده می‌کنید را تحلیل و بررسی کنید. ممکن است به دلیل تکرار روزمره نتوانید دقیقا زمان‌های اتلاف وقت خود را بشناسید، به همین دلیل بهتر است از یک دفترچه یادداشت برای ثبت دقیق وقایع روزمره استفاده کنید.

    پس از ثبت وقایع هنگام تجزیه و تحلیل آنها خودتان متوجه فعالیت‌های غیرضروری خواهید شد. اصلا نگران نباشید همین که شروع به مدیریت زمان خود کنید، متوجه اهمیت این موضوع خواهید شد. فعالیت‌ها را اولویت‌بندی کنید اولویت‌بندی یکی از قدم‌های مدیریت زمان است. این کار به شما کمک می‌کند که کارهای غیرضروری را که نه تنها اوقات خوشی برای شما نمی‌سازد بلکه زمان حال را هم از شما می‌گیرند و شما را از اهدافتان دور می‌کند، حذف کنید.

    اصلا فکر نکنید که مجبورید تمام روز کارهای خط‌کشی شده انجام دهید یا هر کار تفریحی و لذت‌بخشی زائد به حساب می‌آید. اتفاقا باید برای تصمیم‌گیری درباره فعالیت‌هایی که باید انجام دهید باید فعالیتی را حذف کنید که از آن لذت نمی‌برید یا به خوبی از عهده انجام آن برنمی‌آیید. برای شروع اصلا تلاش نکنید مسئولیت‌هایی بیش از آنچه می‌توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده بگیرید، پس از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت‌ها کاهش دادید، زمان برنامه‌ریزی فرا می‌رسد. به یاد داشته باشید ساعت‌های محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورای قابلیت‌های خود دست پیدا کنید. زمانی را فقط برای خودتان در نظر بگیرید.

    برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج دارید. از مزاحمت‌ها جلوگیری کنید لازم نیست همواره پذیرای کسانی باشید که می‌خواهند با شما گپ بزنند. این افراد می‌توانند مانع بهره‌وری و باعث به هم ریختگی محیط یا ذهن شما شوند. با بستن در اتاق کار یا حذف ارتباط چشمی می‌توانید به آنها بفهمانید که شما اکنون مشغولید و وقت اضافه ندارید. راه دیگر برای کاهش مزاحمت، جواب ندادن به تلفن است. تماس‌های تلفنی می‌تواند خیلی وقت‌گیر باشد.

    برای مثال شما در حال انجام کار مهمی هستید که نیاز به تمرکز بالایی دارد و ناگهان دوست شما با بی‌اطلاعی از شرایط شما با یک تماس طولانی تلفنی وقت زیادی از شما می‌گیرد، به طوری که پس از پایان تماس تلفنی حس می‌کنید انرژی زیادی از شما گرفته شده و همچنین رشته کار از دست شما رفته است، بنابراین از خاموش کردن یا بی‌صدا کردن تلفن نترسید. پس از پایان کارتان می‌توانید پیام‌ها و تماس‌ها را چک کنید. راهزنان وقت را شناسایی کنید راهزنان وقت همان‌طور که از نام‌شان پیداست، وقت را از ما می‌دزدند و تا به خودمان می‌آییم می‌بینیم زمان به انتها رسیده و وقت‌مان تمام شده و این اصلا خوشایند نیست. صحبت‌های کم‌اهمیت، مهمانان ناخوانده، تلفن‌های مزاحم و بی‌اهمیت، دوباره کاری، ناتوانی در نه گفتن به خواسته‌های بیجا و برای هر کاری امروز و فردا کردن، بعضی از راهزنان وقت هستند که همه ما با آنها سر و کار داریم.

    زنده کردن وقت‌های مرده‌ای مثل وقت‌هایی که در انتظار هستید، انجام همزمان بعضی کارها، نه گفتن به خواسته‌های بی‌اهمیت و عقب انداختن کارهای بی‌اهمیت به جای عقب انداختن کارهای ضروری، راه‌حل‌های ساده‌ای برای ایجاد وقت هستند. همه کارها ضروری نیستند سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به آنها احتیاج دارید. این نوع کارها را در فهرست کارهای‌تان یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویت‌بندی کنید. با انجام این عمل روزتان را کنترل می‌کنید و در پایان روز احساس خوبی خواهید داشت. همچنین می‌دانید که چه فعالیت‌‌هایی را انجام نداده‌اید و روز بعد آنها را به اولویت‌های روزانه اضافه خواهید کرد. بر بهره​وری تاکید کنید نه سرگرم بودن برای اینکه از خودتان رضایت بهتری داشته باشید لازم است کارها را به طور کارا و موثری انجام دهید نه اینکه فقط خود را سرگرم و مشغول کنید. همین که کارها را با عملکرد بهتری و سروقت انجام دهید در افزایش خودباوری و اعتمادبه نفس هر روز شما تاثیر بسیاری دارد. کارها را بشناسید از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می‌شوند.

    یک دسته کارهای مهم و فوری هستند؛ این دسته کارها افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می‌کند و معمولا افراد ناموفق کسانی هستند که آنها را به تعویق می‌اندازند.

    دسته دوم کارهای فوری و بی‌اهمیت هستند؛ این کارها با اهداف اصلی ما هم‌جهت نیستند اما انجام می‌شود.

    یک دسته دیگر هم کارهای کم‌اهمیت و غیرضروری هستند. گاهی بعضی از ما به دلیل ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری یا از روی تفریح و تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس خود را به این کارها سرگرم می‌کنیم.

    موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تفکیک کارهای مهم و غیرمهم است. اگر می‌خواهید درست عمل کنید از کارهای غیرمهم فاکتور بگیرید و صرف‌نظر کنید. 9 راه‌حل برای مدیریت زمان ۱٫ فهرستی از مهم‌ترین کارهای خود تهیه کنید. ۲٫ دفترچه زیبایی انتخاب کنید تا از نوشتن در آن لذت ببرید. ۳٫ هر روز را با کارهای مهم شروع کنید. ۴٫ همیشه از خود بپرسید هم‌اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟ ۵٫ کاری که برای انجامش با خودتان قرار گذاشته‌اید را هم اکنون شروع کنید. ۶٫ کارهای زیادی را همزمان با هم انجام ندهید. ۷٫ یک روز را هزار بار تکرار نکنید. ۸٫ برای ارزیابی زمان خود فهرست زمان‌بندی را مرور کنید. ۹٫ هر روز فرصتی را به فکر کردن اختصاص دهید. پس همه میدانیم وقت طلاست پس از نکات بالا برای استفاده صحیح از ان استفاده کنید و لذت ببرید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    سلام

    خیلی خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و برام نوشتین

    من قبلا یه مشکل احساسی عاشقانه داشتم . که در این تاپیک حل کردم عشق استاد با طعم خرمالو ...

    من با همه چی دارم کنار میام به جز عبادت . نمیدونم چرا نمیتونم یه نماز خون خوب بشم
    سلام

    خب این جور عشق ها ممکنه برا هرکس پیش بیاد ، مهم اینکه چطور باهاش برخود کنه .

    باز خدا رو شکر که مسیر درست را پیدا کردید ...

    برای اینکه بتونین در نماز خوندن محکم باشید باید حتماً سر وقت بخونید ( به نحوی که الان که اذان گفت الویت را بدین به خدا و بین اون کاری که انجام میدین و نماز ارزش نماز بیشتر باشه )

    البته اگر روی اعتقاد کار نکنید اونم زیاد جواب نمیده ، شما باید اول باور داشته باشین . راهش هم اینه که اول خودشناسی کار کنید بعد خداشناسی و بعد برین سراغ اصول دین ، کم کم ، با صبر و حوصله .
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

  24. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام نازنین جان

    دیدم اینجایی

    خیلی خوشحال شدم که اومدی

    این تاپیکت رو خیلی دوست دارم

    فرصت نکردم برات بنویسم....اما اسمش همچین مثه یه باد خنک بهاری ذهنمو قلقلک میده

    امیدوارم همیشه دنیات جدید و رنگی باشه

  26. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    انتخابات و دانشگاه و کنکور تغییر رشته و رژیم غذایی و عبادت و ورزش

    6 تا کار

    حالا جدا از نشریه و شب شعر و کارهای جانبی مثل جشن استاد گرفتن ها و ....

    همین 6 تا یه ادم ضعیفو در جا کیش و مات میکرد . یا نه اصلا فقط یکیشو میتونست

    خدایا شکرت . کمکم میکنی

    توی این شلوغ بازیای طراحی برای کاندیدها و اخبار انتخاباتی و پیدا کردن جمله و رنگ و طرح ...

    توی این اشوب که همزمان ارتباط با کلی ادم جدید هست . کسایی که خیلی بزرگتر و با تجربه تر هستن

    توی این روزهای تغییر رشته که حس میکنم دارم یه سیاره جدید کشف میکنم . یه سیاره که هنوز نمیدونم منابعش چی هست . یه سیاره که وقتی هم رشته ای هام اسمشم میشنون برق از سرشون میپره . چه برسه بخان براش درس بخونن . همه در همون جمله های اول باختشونو رسما اعلام میکنن ولی من پاش وایستادم ولی من کم نمیارم

    توی این روزها که تب و تاب کلاس های دانشگاه شدت گرفته و استاد هایی که یه بند درس میدن که نکنه سرفصلشون بمونه . نکنه فلان همکار جزوشونو ببینه بگه اااا اینو که نگفته !

    استاد هایی که تاوان تنبلی اول ترمشونو ما الان با کلاس جبرانی باید بدیم .

    از رژیم غذایی نگم که این روزها عین یه مار خوش خط و خاله . خدا نکنه استرس یه کارو داشته باشم یا فکرم مشغول شه . برباد میدم خودمو .

    این روزهایی که یهو یادم میاد اااا موهامم باید رنگ بزنم . وای کدوم لباس با کدوم ست شه وای لاک ناخونم . و چک کردن پیج های مد برای یاد گرفتن فوت و فن های جدید که حداقل سوتی هامو پوشش بده

    این روزهایی که یه وقتایی اینقد دلم جانماز میخاد و خدارو .

    این روزهایی که رقص و ورزش برام عینههههههه تفریح میمونه

    این روزهاایی که همه این کارهارو شکسته بسته انجام میدم و دلم خوشه که حداقل توی مسیر درستم

    دلم خوشه که دارم دنیامو رنگ میزنم

    خدایا شکرت
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام نازنین جان

    دیدم اینجایی

    خیلی خوشحال شدم که اومدی

    این تاپیکت رو خیلی دوست دارم

    فرصت نکردم برات بنویسم....اما اسمش همچین مثه یه باد خنک بهاری ذهنمو قلقلک میده

    امیدوارم همیشه دنیات جدید و رنگی باشه
    .

    فدای تو عزیز دلم . الهی توام شاد باشی و هرروز برای بهتر شدن زندگیت تلاش کنی

    الهی هرچی از خدا میخای بهت بده و امسال یه دل سیر بخندی
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  29. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reza1 نمایش پست ها
    سلام

    خب این جور عشق ها ممکنه برا هرکس پیش بیاد ، مهم اینکه چطور باهاش برخود کنه .

    باز خدا رو شکر که مسیر درست را پیدا کردید ...

    برای اینکه بتونین در نماز خوندن محکم باشید باید حتماً سر وقت بخونید ( به نحوی که الان که اذان گفت الویت را بدین به خدا و بین اون کاری که انجام میدین و نماز ارزش نماز بیشتر باشه )

    البته اگر روی اعتقاد کار نکنید اونم زیاد جواب نمیده ، شما باید اول باور داشته باشین . راهش هم اینه که اول خودشناسی کار کنید بعد خداشناسی و بعد برین سراغ اصول دین ، کم کم ، با صبر و حوصله .

    .

    بله . داستان عشقی که هویت الانمو مدیونشم .

    خیلی خیلی ممنونم از راهنمایتون واقعا عالی بود

    حتما سرنماز دعاتون میکنم که هرچی از خدا میخاد بهتون بده و زندگی شاد و موفقی داشته باشید
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  31. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    در این سال ها استفاده صحیح از وقت بسیار پر اهمیت شده است و هر کس برای انجام کار های خود باید برنامه ریزی دقیقی داشته باشد تا با کمبود وقت مواجه نشود.با این عقیده که هیچ وقت برای هیچ کاری دیر نیست، موافقیم ولی باید بپذیریم که زمان بی‌نهایت نیست و تا به خودمان بجنبیم فرصت‌ها را از دست داده‌ایم.

    برای از دست دادن فرصت‌ها قرار نیست همیشه ماه‌ها و سال‌ها را تلف کنیم، از دست دادن همین ثانیه‌های دم‌دست هم می‌تواند بعضی فرصت‌ها را برای همیشه از بین ببرد. خلاصه‌اینکه اگر بخواهیم زندگی را مدیریت کنیم و از آرزوهای کوچک و بزرگمان جا نمانیم باید از همین ساعت‌هایی که در آن هستیم، شروع کنیم و یاد بگیریم چطور مدیر زمان خود باشیم. همه چیز را بنویسید قبل از هر چیز باید روشی که در حال حاضر از زمان خود استفاده می‌کنید را تحلیل و بررسی کنید. ممکن است به دلیل تکرار روزمره نتوانید دقیقا زمان‌های اتلاف وقت خود را بشناسید، به همین دلیل بهتر است از یک دفترچه یادداشت برای ثبت دقیق وقایع روزمره استفاده کنید.

    پس از ثبت وقایع هنگام تجزیه و تحلیل آنها خودتان متوجه فعالیت‌های غیرضروری خواهید شد. اصلا نگران نباشید همین که شروع به مدیریت زمان خود کنید، متوجه اهمیت این موضوع خواهید شد. فعالیت‌ها را اولویت‌بندی کنید اولویت‌بندی یکی از قدم‌های مدیریت زمان است. این کار به شما کمک می‌کند که کارهای غیرضروری را که نه تنها اوقات خوشی برای شما نمی‌سازد بلکه زمان حال را هم از شما می‌گیرند و شما را از اهدافتان دور می‌کند، حذف کنید.

    اصلا فکر نکنید که مجبورید تمام روز کارهای خط‌کشی شده انجام دهید یا هر کار تفریحی و لذت‌بخشی زائد به حساب می‌آید. اتفاقا باید برای تصمیم‌گیری درباره فعالیت‌هایی که باید انجام دهید باید فعالیتی را حذف کنید که از آن لذت نمی‌برید یا به خوبی از عهده انجام آن برنمی‌آیید. برای شروع اصلا تلاش نکنید مسئولیت‌هایی بیش از آنچه می‌توانید به صورت معقول انجام دهید را به عهده بگیرید، پس از اینکه فهرست کارهای روزانه را به میزان قابل قبولی از مسئولیت‌ها کاهش دادید، زمان برنامه‌ریزی فرا می‌رسد. به یاد داشته باشید ساعت‌های محدودی در یک روز وجود دارد. سعی نکنید به نتایجی ماورای قابلیت‌های خود دست پیدا کنید. زمانی را فقط برای خودتان در نظر بگیرید.

    برای دستیابی به حداکثر عملکرد به زمان خواب و استراحت کافی احتیاج دارید. از مزاحمت‌ها جلوگیری کنید لازم نیست همواره پذیرای کسانی باشید که می‌خواهند با شما گپ بزنند. این افراد می‌توانند مانع بهره‌وری و باعث به هم ریختگی محیط یا ذهن شما شوند. با بستن در اتاق کار یا حذف ارتباط چشمی می‌توانید به آنها بفهمانید که شما اکنون مشغولید و وقت اضافه ندارید. راه دیگر برای کاهش مزاحمت، جواب ندادن به تلفن است. تماس‌های تلفنی می‌تواند خیلی وقت‌گیر باشد.

    برای مثال شما در حال انجام کار مهمی هستید که نیاز به تمرکز بالایی دارد و ناگهان دوست شما با بی‌اطلاعی از شرایط شما با یک تماس طولانی تلفنی وقت زیادی از شما می‌گیرد، به طوری که پس از پایان تماس تلفنی حس می‌کنید انرژی زیادی از شما گرفته شده و همچنین رشته کار از دست شما رفته است، بنابراین از خاموش کردن یا بی‌صدا کردن تلفن نترسید. پس از پایان کارتان می‌توانید پیام‌ها و تماس‌ها را چک کنید. راهزنان وقت را شناسایی کنید راهزنان وقت همان‌طور که از نام‌شان پیداست، وقت را از ما می‌دزدند و تا به خودمان می‌آییم می‌بینیم زمان به انتها رسیده و وقت‌مان تمام شده و این اصلا خوشایند نیست. صحبت‌های کم‌اهمیت، مهمانان ناخوانده، تلفن‌های مزاحم و بی‌اهمیت، دوباره کاری، ناتوانی در نه گفتن به خواسته‌های بیجا و برای هر کاری امروز و فردا کردن، بعضی از راهزنان وقت هستند که همه ما با آنها سر و کار داریم.

    زنده کردن وقت‌های مرده‌ای مثل وقت‌هایی که در انتظار هستید، انجام همزمان بعضی کارها، نه گفتن به خواسته‌های بی‌اهمیت و عقب انداختن کارهای بی‌اهمیت به جای عقب انداختن کارهای ضروری، راه‌حل‌های ساده‌ای برای ایجاد وقت هستند. همه کارها ضروری نیستند سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به آنها احتیاج دارید. این نوع کارها را در فهرست کارهای‌تان یادداشت کرده و بعد کارهای فهرست را اولویت‌بندی کنید. با انجام این عمل روزتان را کنترل می‌کنید و در پایان روز احساس خوبی خواهید داشت. همچنین می‌دانید که چه فعالیت‌‌هایی را انجام نداده‌اید و روز بعد آنها را به اولویت‌های روزانه اضافه خواهید کرد. بر بهره​وری تاکید کنید نه سرگرم بودن برای اینکه از خودتان رضایت بهتری داشته باشید لازم است کارها را به طور کارا و موثری انجام دهید نه اینکه فقط خود را سرگرم و مشغول کنید. همین که کارها را با عملکرد بهتری و سروقت انجام دهید در افزایش خودباوری و اعتمادبه نفس هر روز شما تاثیر بسیاری دارد. کارها را بشناسید از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می‌شوند.

    یک دسته کارهای مهم و فوری هستند؛ این دسته کارها افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می‌کند و معمولا افراد ناموفق کسانی هستند که آنها را به تعویق می‌اندازند.

    دسته دوم کارهای فوری و بی‌اهمیت هستند؛ این کارها با اهداف اصلی ما هم‌جهت نیستند اما انجام می‌شود.

    یک دسته دیگر هم کارهای کم‌اهمیت و غیرضروری هستند. گاهی بعضی از ما به دلیل ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری یا از روی تفریح و تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس خود را به این کارها سرگرم می‌کنیم.

    موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تفکیک کارهای مهم و غیرمهم است. اگر می‌خواهید درست عمل کنید از کارهای غیرمهم فاکتور بگیرید و صرف‌نظر کنید. 9 راه‌حل برای مدیریت زمان ۱٫ فهرستی از مهم‌ترین کارهای خود تهیه کنید. ۲٫ دفترچه زیبایی انتخاب کنید تا از نوشتن در آن لذت ببرید. ۳٫ هر روز را با کارهای مهم شروع کنید. ۴٫ همیشه از خود بپرسید هم‌اکنون بهترین کاربرد وقت من چیست؟ ۵٫ کاری که برای انجامش با خودتان قرار گذاشته‌اید را هم اکنون شروع کنید. ۶٫ کارهای زیادی را همزمان با هم انجام ندهید. ۷٫ یک روز را هزار بار تکرار نکنید. ۸٫ برای ارزیابی زمان خود فهرست زمان‌بندی را مرور کنید. ۹٫ هر روز فرصتی را به فکر کردن اختصاص دهید. پس همه میدانیم وقت طلاست پس از نکات بالا برای استفاده صحیح از ان استفاده کنید و لذت ببرید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

    .

    سلام اقای مدیر

    خیلی ممنونم از نوشته شما . واقعا خوب بود و استفاده کردم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  33. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام عزیزم.

    تبریک میگم بابت پشتکار فوق العاده ت و موفقیتهایی که داشتی

    من پست قبلیت رو هم دنبال میکردم٬ از ویژگیهای شاخصت که توی این دو تا پست به چشم من اومده اینه که اولا مسیر مشخص و روشنی برای خودت تعیین میکنی بعدش خیلی درست و منطقی شرایط و مسائلت رو آنالیز میکنی و با جدیت به دنبالشی تا حلش کنی و بزاریش کنار!

    آفرین٬ خیلی عالیه؛
    این روحیه انسانهای موفقه و قطعا تو هم یکی از اون افراد هستی.

    همینطور ادامه بده.

    سلام.

    رامونای عزیزم . خیلی ممنونم از قوت قلب و تعریفی که کردی

    و ممنونم از مهر نوشته های قشنگ .

    الهی موفقیت های شما هم ببینم . هرچی از خدا میخاید بهتون بده

    الهی یکی از قشنگترین سال های زندگیتون باشه
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  34. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    همیشه شروع یک کار از ادامه آن سختتر هست وقتی مطلب جدیدی می خوانید شاید یاد گرفتنش سخت باشد پس از اینکه سختیها و دشواریهای اولیه گذراندید می بینید که آسانتر بقیه مطالب یاد می گیرید پس در مراحل اولیه نباید از سختیها ترسید چون مطمئنا وقتی می رسد که از این سختیها عبور کرده و مشکلات برایتان ساده می شود شما نشان دادید که اراده قوی ای دارید همانطور که بر افسردگیتان توانسته اید غلبه کنید مطمئنا با همین اراده قوی بر مشکلات بعدیتان می توانید غلبه کنید موفق باشید
    .

    بله واقعا . هرروز که میگذره بیشتر به باور حرف شما میرسم . خیلی مممنونم که این مدتی که سایت عضو هستم . با حرف هاتون بهم کمک کردین . با عمل به راهنمایی هاتون تونستم زندگی بهتری را تجربه کنم

    دا حفظتون کنه
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  36. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    یه روز مونده بود به رمضون . قبلش میدونستم نزدیکه ولی روزهای قبلش که اولای فرجه هام بود . اینقد سرم گرم درس خوندنام بود که یااااااادم رفت

    غروب روز قبل رمضون بود . یهو یادم اومد

    واااااای خدا من سحر باید بیدار شم . ضعف . بیحالی . این حجم گرسنگی چطور تحمل کنم

    همش خسته و کوفته . همش بیحال یه گوشه . هوا هم اتیشه . بیرون که برم و بیام خونه اب نمیشه بخورم . هلاک میشم

    با خودم گفتم . نه من که امسال درس هام زیاده . روزه نمیگیرم .

    ولی دلم رضا نمیداد . میگفتم نه روزه گرفتن و رمضون . حیفههههههه . اصلا اون ترس از خدا و گناهش یه طرفه داستان بود .طرف دیگش اون حسه قشنگ روزه گرفتن . شب های قدر و حال های معنویش

    نمیتونستم این همه احساس قشنگو از خودم دریغ کنم

    نشستم با خدا حرف زدم . گفتم خدایا خودت یه کاری کن من هم بتونم درس بخونم . هم روزه بگیرم و هم ورزش کنم و یه زندگی عادی و خوب داشته باشم

    دو سه روز اول با ترس و لرز بود و راستش خوابمم زیاد بود . ولی درس میخوندم


    اولاش همه حرف ها ادم ها تو ذهنم بود که نهههههه نمیشه درس خوند. ولی بعد که غرق درسم میشدم . میدیدم . عههه من که این همه خوندم . عهههه اذان شد و من هنوز سرم گرم کتاباس

    دیدم نه . حرف ادما کاملا دروغ بود و با وجود روزه . خیلی خوب هم میشد درس خوند

    بعد توی یه مقاله خوندم نوشته بود . روزه داری حتی باعث بهتر کار کردن مغز و فعالیت بهتر عصب ها میشه . حتی روی خرگوش ها تست شده .

    تازگیا حلقه ورزشیمم اوردم توی اتاقم . بین درس خونام . ورزشم میکنم و دیگه برام عادی شده


    خدایا شکرت که نشونم دادی اطاعت از خودت بهترین کاره َممکنه .
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  38. 5 کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام
    واقعا بهتون تبریک میگویم خیلی انسان قوی و با اراده ای هستید تو این شبهای ماه رمضان منم دعا کنید
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  40. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    یه روز مونده بود به رمضون . قبلش میدونستم نزدیکه ولی روزهای قبلش که اولای فرجه هام بود . اینقد سرم گرم درس خوندنام بود که یااااااادم رفت

    غروب روز قبل رمضون بود . یهو یادم اومد

    واااااای خدا من سحر باید بیدار شم . ضعف . بیحالی . این حجم گرسنگی چطور تحمل کنم

    همش خسته و کوفته . همش بیحال یه گوشه . هوا هم اتیشه . بیرون که برم و بیام خونه اب نمیشه بخورم . هلاک میشم

    با خودم گفتم . نه من که امسال درس هام زیاده . روزه نمیگیرم .

    ولی دلم رضا نمیداد . میگفتم نه روزه گرفتن و رمضون . حیفههههههه . اصلا اون ترس از خدا و گناهش یه طرفه داستان بود .طرف دیگش اون حسه قشنگ روزه گرفتن . شب های قدر و حال های معنویش

    راستشو بگم بهت حسودیم میشه...ولی نه از اون حسادتای بد ها

    همون چیزی که بهش میگن غبطه خوردن...یعنی دلم میخواد منم بتونم همینقدر قوی باشم

    مطمئن روزهای روشن تری پیش روته

    التماس دعا نازنین جانم

  42. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    واقعا بهتون تبریک میگویم خیلی انسان قوی و با اراده ای هستید تو این شبهای ماه رمضان منم دعا کنید

    سلام . ممنونم . ولی من تازه یاد گرفتم معمولی زندگی کنم . مثله یه ادم معمولی درس بخونم . ورزش کنم و ارزو کنم و برای رسیدن بهشون تلاش کنم . هنوز کو تا قدرت
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  44. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    راستشو بگم بهت حسودیم میشه...ولی نه از اون حسادتای بد ها

    همون چیزی که بهش میگن غبطه خوردن...یعنی دلم میخواد منم بتونم همینقدر قوی باشم

    مطمئن روزهای روشن تری پیش روته

    التماس دعا نازنین جانم

    عزیزمی تو . اینقد درد کشیدم که دیگه نگام به زندگی عوض شده .

    محتاجم به دعات ابجی جانم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  45. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    تاريكي...
    سكوت...
    آرامش...


    حرف از شب كه مي شود
    همه اين هارا به خاطر مي آورند
    اما من:
    زيبايي


    من شب را به زیبایی میشناسم!


    فکرش را بکن!
    شب باشد
    تو باشی
    کویر باشد
    و سکوت.


    گاه گاهی صدای جیر جیرکهایی که با سکوت افکارت می جنگند.
    شب كه دست نسيم تب دار را لابه لاي موهايت حس ميكني
    آرام آرام نوازشت ميكند.
    دستت در دست تک ستاره آسمان دلت باشد
    خیره شوی به دریای ستارگان بالای سرت.
    شکوه راه شیری را نظاره کنی .
    چشمک ستارگان را ببینی.
    پیکرهای اسطوره ای جبار؛ شکارچی اسمان و شیر با قلب درخشانش .
    آن طرف تر دب اکبر سرگردان را که هی قربان صدقه ی آن ستاره ی شمالش میرود .
    ناگهان با رد شهابی هیجان زده شوی و با همان ذوق به چشمان محبوبت بنگری...بنگری...
    اما نتوانی نگاهت را از چشمانش جدا کنی .
    به خودم مي آيم...
    زيبايي شب از شب نبود!
    زيبايي شب از آسماني است كه گرمايش را در دستانم حس ميكنم...
    تا وقتي كه دستانش مونس شب هايم باشد،
    به محبوبم سوگند كه من شب را فقط به زيبايي ميشناسم...
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  47. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    تاريكي...
    سكوت...
    آرامش...


    حرف از شب كه مي شود
    همه اين هارا به خاطر مي آورند
    اما من:
    زيبايي


    من شب را به زیبایی میشناسم!


    فکرش را بکن!
    شب باشد
    تو باشی
    کویر باشد
    و سکوت.


    گاه گاهی صدای جیر جیرکهایی که با سکوت افکارت می جنگند.
    شب كه دست نسيم تب دار را لابه لاي موهايت حس ميكني
    آرام آرام نوازشت ميكند.
    دستت در دست تک ستاره آسمان دلت باشد
    خیره شوی به دریای ستارگان بالای سرت.
    شکوه راه شیری را نظاره کنی .
    چشمک ستارگان را ببینی.
    پیکرهای اسطوره ای جبار؛ شکارچی اسمان و شیر با قلب درخشانش .
    آن طرف تر دب اکبر سرگردان را که هی قربان صدقه ی آن ستاره ی شمالش میرود .
    ناگهان با رد شهابی هیجان زده شوی و با همان ذوق به چشمان محبوبت بنگری...بنگری...
    اما نتوانی نگاهت را از چشمانش جدا کنی .
    به خودم مي آيم...
    زيبايي شب از شب نبود!
    زيبايي شب از آسماني است كه گرمايش را در دستانم حس ميكنم...
    تا وقتي كه دستانش مونس شب هايم باشد،
    به محبوبم سوگند كه من شب را فقط به زيبايي ميشناسم...

    اینم دیشب نوشتم

    وقتی تازه از تاب پایین اومده بودم و قبلش با حرکت تاب یه دل سیر اسمونو نگاه نکردم

    دقیقا وقتی که یه عالمه مبحث درسی سرم ریخته بود و روی شیشه های خونه با ماژیک فرمون مینوشتم و مادرم برام کنجد تفت میداد که دخترش بخوره و خوب بتونه با درساش کنار بیاد

    سه روزه مهاجرت کردم به یه شهر و خونه دیگه
    طول هفته فقط من هستم و مادرم . روزهای تعطیل با برادرهام

    اینجا هوا بهشته . کوهستان هست و اسمون صافش و میوه های نوبرانه اش

    اینجا همچی رنگ رنگیه . از سقف و در دیوار خونه ها گزفته تا گل های هزار رنگ و میوه ها

    اینجا همچی طعم بهشت داره . توت فرنگی ها و نخود فرنگی ها . حتی هویج و البالو و اینقد خوشمزه هستن که از نگاه کردنشون سیر نمیشم

    روزهاش یکم اتیشش سوزناکه همین باعث شده با حجاب بشم و کل روز به برکت کرم ها مختلف شبیه دختر جتلمن ها که مدام ارایش میکنن به نظر بیام

    اینجا غیر از اون کرم ساده . دیگه مانتوهای لوکس و کیف و کفش و لاک و طراحی ناخون معنی نداره

    اصلا طراحی چیه . اینجا اصلا ناخون بلند معنی نداره
    یه وقتایی اینقد غرق کتابام میشه که یادم میره کجام
    بعد سرم میارم بالا و درخت ها و پرنده هارو میبینم . یه نفس عمیق و یه دنیا شادی و در تکاپو

    مهاجرتم هم جسمی بود و هم روحی
    خودم خیلی محکم خواستم که روحم مهاجرت کنه . از وابستگی به عشق و به یه ادم

    شاید خیلیا قضاوت کردن و گفتن تلاش نکردم
    هنوز که هنوزه بخاطر اسم تاپیک که مدیر انتخاب کرد دلخورم . چون اصلا تصورات نبود

    ولی از یه جایی به بعدم تصمیم گرفتم مرد زندگیم کسی باشه که برام جون بزاره و نیازم داشته باشه نه اینکه من برای داشتنش تلاش کنم

    همونجوری که پدرم برای رسیدن به مادرم تلاش کرد

    اینروزها شدم یه دختر با افکار و تصمیمات خودم

    خودم تصمیم میگیرم کل روز غرق درس باشم و تنها

    خودم تصمیم گرفتم کدوم کتابو بخونم و کدوم ادم هارو از زندگیم حذف کنم

    خودم یاد گرفتم وقتی اط سختی و حجم درس ها خسته میشم چه جوری حالمو خوب کنم

    و خودم تصمیم میگیرم به چی فکر کنم و به چی فکر نکنم
    اینروزها که شماره معکوسه امتحانمه . اینقدر تخس و مغرور شدم . که به هیچکس حق نمیدم نظر بده و ذره ای بخاد سستم کنه

    من شادم . .شادترین دختر دنیا

    یه دختر که برای هر ماهش یه برنامه بزررررررررگ داره

    یه دختر که عاشق زندگیشه و عاشق تصمیم هایی که برای زندگیش گرفته
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  49. 2 کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35375
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    2
    تشکر شده 20 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    وایییی خوش به حالت
    بهت حسودی میکنم ولی فکر نکنی از اون حسودی بدااا که چشم دیدنت و موفقیت هاتو نداشته باشم از اونا که میگم کاش منم میتونستم
    کاش منم میفهمیدم به چی علاقه دارم هدفم چیه چی کار باید بکنم
    کاش میدونستم راه مقابله با افسردگی چیه
    کاش و کاش های دیگه که بدجور داغونم کرده
    راستی میخوای چه رشته ای بخونی؟

  51. کاربران زیر از E.m1993 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    ا
    هنوز که هنوزه بخاطر اسم تاپیک که مدیر انتخاب کرد دلخورم . چون اصلا تصورات نبود
    سلام
    این مسئله اصلا دلخوری ندارد شما یک پیام خصوصی برای آقا فرخ مدیر سایت بفرست و در پیامت اسم دلخواهت را برای تایپیک مورد نظر بنویس و ازش درخواست کن نام تایپیکت را همان اسم بگذارد فقط نام انتخاب شده زیاد طولانی نباشد آقا فرخ آدم منطقی است درخواست منطقی داشته باشید حتما انجام میدهد
    ویرایش توسط سعید62 : 06-26-2017 در ساعت 07:21 PM
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  53. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 30


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    وااااای نازنین!!

    چه قلمی داری دختر!!!

    عااااالی مینوسی٬ آفرین آفرین

    نوشته هات مثل رمان یه وقتاییم مثل قطعه ادبی میمونه٬ توصیفاتت از جزئیات و حس و حالت محشرن.

    دایره لغاتت خیلی گسترده س؛
    و مطمئنم اینا رو اول از طبع با احساست داری و بعد از مطالعات زیاد و کتابای زیادی که خوندی به دست آوردی.

    واقعا از خوندن نوشته هات لذت میبرم؛
    واقعا تحسینت میکنم و کیف میکنم که انقد پُری از ویژگیهای مثبت و خوب

    با اراده ای و حاضر نیستی در برابر طوفانهای زندگیت ضعف نشون بدی و میجنگی ؛
    عزت نفس بالایی داری چون انقد خودتو دوس داری و ارزش میزاری برای وجودت که خودتو لایق بهترینها میدونی و تلاش میکنی تا بهترینها رو داشته باشی؛
    قوی هستی چون هیچ شکستی تو رو از پا نمیندازه و قدرتمندانه مسیر درست رو پیش میری هر چقدم سخت باشه؛
    برای زندگیت برنامه ریزی و هدف مشخص داری؛
    با احساسی و طبع شاعرانه و ادبیات فوق العاده ای داری؛
    پر از انرژی و شادی هستی و از کوچکترین چیز برای شاد بودن و از کوچکترین جرقه برای انرژی گرفتن استفاده میکنی؛
    و و و و ....

    دختر موفقی هستی و مطمئنم موفق تر هم خواهی شد.

    برات دعای سلامتی٬ شادی و موفقیت روزافزون دارم. ان شاءالله

  55. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام

    تاپیک قبلیتون رو خونده بودم خیلی خیلی خوشحال شدم که مشکلتون حل شده و شاد و پر انرژی هستید

    انرژیتون باعث شده منم انرژی بگیرم و سعی کنم بیشتر تلاش کنم تا از پس مشکلاتم بهتر و بیشتر بر بیام

    ان شاالله همیشه همینجوری بمونید و به پیشرفتتون ادامه بدید

    موفق باشید

  57. کاربران زیر از moeinvk بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.m1993 نمایش پست ها
    وایییی خوش به حالت
    بهت حسودی میکنم ولی فکر نکنی از اون حسودی بدااا که چشم دیدنت و موفقیت هاتو نداشته باشم از اونا که میگم کاش منم میتونستم
    کاش منم میفهمیدم به چی علاقه دارم هدفم چیه چی کار باید بکنم
    کاش میدونستم راه مقابله با افسردگی چیه
    کاش و کاش های دیگه که بدجور داغونم کرده
    راستی میخوای چه رشته ای بخونی؟
    سلام

    خیلی خیلی ممنونم

    ای جانه من . اخه این یه ذره زندگی که من دارم غبطه خوردن نداره

    اونقدارم که فکر میکنی سخت نیس . فقط چندتا چالش بنداز توی زندگیت . چندتا کار سخت . مثلا یه ازمون استخدامی یا کنکور ثبت نام کن و همه انرژیتو بزار که قبول شی

    یا مثلا شروع کن حفظ کردن قرار یا یه سبک هنری که هیچی ازش نمیدونی و...

    متناسب با علاقه خودت چندین چالش بزار توی زندگیت و چشم گوشتو ببند و ببین چه قشنگ همچی خوب میشه

    بعد بهت میگم . الان قسم خوردم دیگه به هیچکس نگم تا موفق شم . اخه همهههههههههههههههه میگن نمیتونم !!!!
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  59. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    سلام

    تاپیک قبلیتون رو خونده بودم خیلی خیلی خوشحال شدم که مشکلتون حل شده و شاد و پر انرژی هستید

    انرژیتون باعث شده منم انرژی بگیرم و سعی کنم بیشتر تلاش کنم تا از پس مشکلاتم بهتر و بیشتر بر بیام

    ان شاالله همیشه همینجوری بمونید و به پیشرفتتون ادامه بدید

    موفق باشید

    سلام . خیلی ممنونم

    چه خوب که خوندین .

    الان دیگه به چشم مشکل نگاهش نمیکنم . یه جورایی شبیه یه کاتالیزگر ود که اومد توی زندگیم و رفت

    یا مثل یه پرنده بزرگتر که راه پرواز به کوچیکتر یاد داد و تنهاش گذاشت چون خیالش راحت بود که میتونه

    الهی موفق باشید
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  60. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    این مسئله اصلا دلخوری ندارد شما یک پیام خصوصی برای آقا فرخ مدیر سایت بفرست و در پیامت اسم دلخواهت را برای تایپیک مورد نظر بنویس و ازش درخواست کن نام تایپیکت را همان اسم بگذارد فقط نام انتخاب شده زیاد طولانی نباشد آقا فرخ آدم منطقی است درخواست منطقی داشته باشید حتما انجام میدهد
    میشه تعداد حروف تاپیک های عشق استاد با طعم خرمالو و دنیای جدید با مداد رنگی های من . بشمارین ؟؟؟؟
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  61. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    وااااای نازنین!!

    چه قلمی داری دختر!!!

    عااااالی مینوسی٬ آفرین آفرین

    نوشته هات مثل رمان یه وقتاییم مثل قطعه ادبی میمونه٬ توصیفاتت از جزئیات و حس و حالت محشرن.

    دایره لغاتت خیلی گسترده س؛
    و مطمئنم اینا رو اول از طبع با احساست داری و بعد از مطالعات زیاد و کتابای زیادی که خوندی به دست آوردی.

    واقعا از خوندن نوشته هات لذت میبرم؛
    واقعا تحسینت میکنم و کیف میکنم که انقد پُری از ویژگیهای مثبت و خوب

    با اراده ای و حاضر نیستی در برابر طوفانهای زندگیت ضعف نشون بدی و میجنگی ؛
    عزت نفس بالایی داری چون انقد خودتو دوس داری و ارزش میزاری برای وجودت که خودتو لایق بهترینها میدونی و تلاش میکنی تا بهترینها رو داشته باشی؛
    قوی هستی چون هیچ شکستی تو رو از پا نمیندازه و قدرتمندانه مسیر درست رو پیش میری هر چقدم سخت باشه؛
    برای زندگیت برنامه ریزی و هدف مشخص داری؛
    با احساسی و طبع شاعرانه و ادبیات فوق العاده ای داری؛
    پر از انرژی و شادی هستی و از کوچکترین چیز برای شاد بودن و از کوچکترین جرقه برای انرژی گرفتن استفاده میکنی؛
    و و و و ....

    دختر موفقی هستی و مطمئنم موفق تر هم خواهی شد.

    برات دعای سلامتی٬ شادی و موفقیت روزافزون دارم. ان شاءالله

    ای جانه من رامونای عزیزم

    بی نهاااااااااااااااااایت از مهرنوشته هات ذوق کردم

    الان واقعا نمیدونم چی باید بنویسم تا اوج ذوقمو نشون بدم

    واقعا حس خوبی بود برام وقتی دیدم اینقدر خوب نوشته هامو حس کردی

    اینقد خوب زخممو ببینی با این حال که روشو پوشوندم تا نکنه کسی بتونه نمک بپاشه

    راستش نخواستم دنباله یه مرد برم . خواستم یه روزی یه مرد بیاد دنبالم و برای داشتنم تلاش کنه . تا وقتی توی زندگی مشترک درد اومد سراغم . یاد تلاش هاش بیوفتم و دلم قرص بشه و انرژیم برای مبارزه هزار برابر

    هرچقدرم نقد بشم مهم نیس . من پیش خدا سرم بالاس . چون گناهی نکردم و این روزهام واقعاااا هوامو داره

    یعنی ساده ترینشو برات بگم . بسته اموزشی که باید ده روزه برام میومد . دو روزه اومد و جوری به دستم رسید که هنوز که هنوزه باورش برام سخته

    اینکه میتونم ساعت ها هدفون بزارم و صفحه لب تاپ نگاه کنم و سخت ترین مباحث یاد بگیرم .

    باور کن اگه من خودم تنها بودم . الان یه گوشه درحال جوییدن ناخونام گریه کردن بودم که چه بدبختم و نمیتونم

    ولی خدا در درونمه که باعث شده لبخند بزنم و محکم روی پاهام وایستم و تلاش کنم

    خدا توی وجودمه که بااااااااااااور دارم میتونم

    بازم ممنونم بخاظر نوشته هات . الهی شاد باشی و الهی هرچی از خدا میخای بهت بده

    ممنون بخاطر دعات . نوشته هات خیلی به دلم نشستم . هر کلمه که میخوندم حس میکردم یه زن قدرتمند برام نوشته
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  62. 2 کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    ولی خدا در درونمه که باعث شده لبخند بزنم و محکم روی پاهام وایستم و تلاش کنم

    خدا توی وجودمه که بااااااااااااور دارم میتونم
    همیشه نورخدا به دلهایمان می تابد بستگی دارد دریچه های دلمون باز باشد یا بسته. اگر دریچه های دل را باز کنیم خود بخود نور الهی به درونش تابیده میشود ما خودمان با اعمالمان دریچه های قلبمون می بندیم وگرنه خدا همیشه ارحم الراحمین بوده و هست ارحم الراحمین یعنی مهربانترین مهربانان. خوشحالم دلت پر از نور محبت و رحمت الهی شده است از منی که خودش خیلی از دریچه های قلبش بسته است بشنو شکرگزار این نعمت باش ان شاءالله همیشه دلت مملو از نور خدا باشد
    ویرایش توسط سعید62 : 06-28-2017 در ساعت 06:40 PM
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  64. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    16 روز تا رسیدن به هدف ...
    نمیدونم بقیه کسایی که قراره باهام رقابت کنن در چه حالن . خوب اونقدرام مهم نیس . اخه 16 روز دیگه حالشون معلوم میشه دیگه ...

    الان حاله من مهمه که خب خوبه دیگه !
    یعنی راستش یه ساعت هایی از روز انگار سرم باد کنه . یا دیگه جیزی داخلش جا نشه . به حدی که خونوادمم حرف میزنن چند دقیقه مکث میکنم تا بفهمم چی میگن !
    ولی یه ساعت هاییم ذوق دارم میخندم . مخصوصا وقتایی یه چیز باحال یاد میگیرم یا میبینم عهههه این مبحث چه اسون بود یا اینا چه خوشگلن ...
    یه جاهایی دلم میلرزه . مخصوصا وقتایی حجم نخونده هارو میبینم
    وقتاییم منتظرم اب جوش بیاد برای بعدنااااااااااااام برنامه ریزی میکنم . برای کنکور باید برم یه شهر دیگه . میخام یه عالمه کتاب داستان و شعر بخرم . ماه مرداد همش ادبیات بخونم . تا یه روزنامه نگار و شاعر و خبرنگار و نویسنده خوب بشم . زبانمم میخام تقویت کنم . یعنی هدف اصلیم برای ماهه بعد زبانمه . دیگه ترجمه با دیکشنری کافیه . میخام اینقد خوب بشم تا بتونم خوب حرف بزنم و خوب هم بخونم . همیشه برای خوندن کتاب های ترجمه دلهره داشتم . نکنه مترجم اینارو بد نوشته باشه !
    اگه خودم بتونم بخونم که عالی میشه .
    15 روز دیگه ورزشم دوباره شروع میکنم . ایندفعه تفریح و لاغری به جای خود . میخاام حرفه ای کار کنم . یه اندام عالی میخام .
    شهریور برمیگردم شهر قبلیم . میخام برم دانشگاه . زودتر مجوز ازمایشگاه و گرفتم . میرم روی یه پروژه خوب کار میکنم . احتمالا اواسط شهریور نتیجه کنکور میاد . تا اون روز که قرار نیس بیکار باشم . ماه شهریور میخام دوباره برم انجمن شعر و قلم . میخام اطلاعات و مهارتی که مرداد تنهایی کسب کردم به نمایش بزارم .
    دلم میخاد تاتر هم برم . یه دوست دارم که خیلی ساله تاتر کار میکنه . چندباری رفتم پیشش و بازی کردم . یه جور خوبیه . انگار میری روی صحنه همچی یادت میره . دلم میخادش
    میگن لازمه تاتر کتاب ادبی خوندنه . اصلا کتاب خوندن چقدر خوبه . انگار ادمو یه سروگردن از بقیه بالاتر میبره .
    توی این 15 روز که تازه درس خوندن برای این رشته جدیدو شروع کردم . همه تلاشمو میکنم . راستش زجر نیس . یه جورایی ذوقه . دو سه روز پیش ویدیو تدریس یه استاد خوب گرفتم و از دیشب شروع کردم دیدن . 16 ساعته و من 14 ساعته دیگه باید ببینم . درس اصلیمه . 6 واحدی . البته همشو پوشش نمیده . ولی خب اصلیاشو پوشش میده . من که هیچ . ولی خدایی که در درونمه . باعث شده محکمممممممممم پاش وایستم و تا اواسط هفته اینده کیش و ماتش کنم . نهههه کیش و مات نه . خشونت داره . من دوسش دارم . بهش واقعا احساس دارم . پس جمله عوض میکنم . تا اواسط هفته اینده همه دلبریاشو با جون و دل نگاه میکنم . به زودی کتاب تستش هم سفارش میدم . تا به دستم برسه . جمعه هفته اینده اس . یعنی 6 روز مونده به کنکور . خب تست های خود کنکور که همراه درس خوندنم کار میکنم . میمونه تالیفی ها که 6 روز اخر همشو ناز میکنم .
    دوتا درس دیگهم باید بخونم . برای اونام امشب برنامه مینویسم و خوبه خوبب میخونمشون .
    وقتایی خسته میشم . یاد مادرم میوفتم که چقدر از موفقیتم ذوق میکنه . بخاطر مادرمم شده . این روزهای باقی مونده با ارامش درس میخونم.
    روز عید فطر بود . درس نخوندم . همه روز فکرم داغون بود . بهم ریخته بودم و آشوب . بعد به این نتیجه رسیدم قشنگ ترین طراوت این روزهام تلاش برای موفقیت و داشته همین هدف بزرگه . انصافا این روزها ذوق و دلخوشیم همین صدای مهربون استاد و خودکارهای رنگ رنگی و دفترهای خوشگلم هستن .
    خدایا خیلی دوست دارم .
    ساعت 8:27
    روز هفتم تیر ماه سال 1396
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  66. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام



    همیشه نورخدا به دلهایمان می تابد بستگی دارد دریچه های دلمون باز باشد یا بسته. اگر دریچه های دل را باز کنیم خود بخود نور الهی به درونش تابیده میشود ما خودمان با اعمالمان دریچه های قلبمون می بندیم وگرنه خدا همیشه ارحم الراحمین بوده و هست ارحم الراحمین یعنی مهربانترین مهربانان. خوشحالم دلت پر از نور محبت و رحمت الهی شده است از منی که خودش خیلی از دریچه های قلبش بسته است بشنو شکرگزار این نعمت باش ان شاءالله همیشه دلت مملو از نور خدا باشد
    اینروزها هرکی میگه خدا هواتو داره . با همه وجود خجالت میکشم سرمو میندازم پایین . اخه من شب های ناراحتیم خیلی با خدا دعوا کردم . خییلییی بد باهاش حرف زدم و گفتم من اونو از خودت خواستم . من هرزگی نکردم تا بدیش به خودم ولی ندادی الان از اون حرف هام پشیمونم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  68. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35375
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    2
    تشکر شده 20 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    میدونی خودمم قاطی کردم که چی دوست دارم چی دوست ندارم
    یه وقتایی خیلییی زیاد به یه چیزی علاقه نشون میدم بعد میرم دنبالش یهوو ورق برمیگرده ازش متنفر میشم
    دیگه بین خانوادم جا افتاده که نمیتونم یه کاری رو درست تموم کنم همش از این شاخه به اون شاخه میپرم
    الان جوری شده که مجبورم میکنن کاری که خودشون فکر میکنن خوبه رو انجام بدم منم که از زور و اجبار بدم میاد یه وقتایی بدتر میشه
    بعضی وقتا پیش بقیه اینقدر مسخره بازی درمیارم میخندم که همه فکر میکنن چقدر شادم بعد دو دقیقه بعدش چنان حالم گرفتست و اعصابم خرابه دپرسم که مامانم میگه تو که داشتی دو دقیقه پیش میخندیدی

    نه تو تمام تلاشت رو بکن تو لااقل خودت رو باور کن به چیزی که میخوایی برسی که منم باورم شه که خواستن توانستنه
    میخوام بازم با نوشته هات انرژی بگیرم

  69. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35375
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    2
    تشکر شده 20 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    میدونی خودمم قاطی کردم که چی دوست دارم چی دوست ندارم
    یه وقتایی خیلییی زیاد به یه چیزی علاقه نشون میدم بعد میرم دنبالش یهوو ورق برمیگرده ازش متنفر میشم
    دیگه بین خانوادم جا افتاده که نمیتونم یه کاری رو درست تموم کنم همش از این شاخه به اون شاخه میپرم
    الان جوری شده که مجبورم میکنن کاری که خودشون فکر میکنن خوبه رو انجام بدم منم که از زور و اجبار بدم میاد یه وقتایی بدتر میشه
    بعضی وقتا پیش بقیه اینقدر مسخره بازی درمیارم میخندم که همه فکر میکنن چقدر شادم بعد دو دقیقه بعدش چنان حالم گرفتست و اعصابم خرابه دپرسم که مامانم میگه تو که داشتی دو دقیقه پیش میخندیدی

    نه تو تمام تلاشت رو بکن تو لااقل خودت رو باور کن به چیزی که میخوایی برسی که منم باورم شه که خواستن توانستنه
    میخوام بازم با نوشته هات انرژی بگیرم

  70. بالا | پست 41


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    ای جانه من رامونای عزیزم

    بی نهاااااااااااااااااایت از مهرنوشته هات ذوق کردم

    الان واقعا نمیدونم چی باید بنویسم تا اوج ذوقمو نشون بدم

    واقعا حس خوبی بود برام وقتی دیدم اینقدر خوب نوشته هامو حس کردی

    اینقد خوب زخممو ببینی با این حال که روشو پوشوندم تا نکنه کسی بتونه نمک بپاشه

    راستش نخواستم دنباله یه مرد برم . خواستم یه روزی یه مرد بیاد دنبالم و برای داشتنم تلاش کنه . تا وقتی توی زندگی مشترک درد اومد سراغم . یاد تلاش هاش بیوفتم و دلم قرص بشه و انرژیم برای مبارزه هزار برابر

    هرچقدرم نقد بشم مهم نیس . من پیش خدا سرم بالاس . چون گناهی نکردم و این روزهام واقعاااا هوامو داره

    یعنی ساده ترینشو برات بگم . بسته اموزشی که باید ده روزه برام میومد . دو روزه اومد و جوری به دستم رسید که هنوز که هنوزه باورش برام سخته

    اینکه میتونم ساعت ها هدفون بزارم و صفحه لب تاپ نگاه کنم و سخت ترین مباحث یاد بگیرم .

    باور کن اگه من خودم تنها بودم . الان یه گوشه درحال جوییدن ناخونام گریه کردن بودم که چه بدبختم و نمیتونم

    ولی خدا در درونمه که باعث شده لبخند بزنم و محکم روی پاهام وایستم و تلاش کنم

    خدا توی وجودمه که بااااااااااااور دارم میتونم

    بازم ممنونم بخاظر نوشته هات . الهی شاد باشی و الهی هرچی از خدا میخای بهت بده

    ممنون بخاطر دعات . نوشته هات خیلی به دلم نشستم . هر کلمه که میخوندم حس میکردم یه زن قدرتمند برام نوشته
    عزیزم نیازی به تشکر نیست؛
    چیزایی که گفتم تعریف نبود ٬ باور دارم که چنین شخصیتی داری و سعی میکنم ازت یاد بگیرم

    مطمئنم با روحیات و درایتی که داری روزی اونی که واست بهترینه میاد سراغت و تو عاشقانه و عاقلانه وارد مرحله ای از زندگیت میشی که خوشبختی و پیشرفتت روزافزون میشه!

    دقیقا همینطوره٬یاد خدا هر جا که باشه زندگی در بهترین شکلش قرار میگیره؛

    یاد خدا معجزه میکنه و آفرین به تو که تونستی توی جوونی این انرژی با ارزش الهی رو ایجاد و حفظ کنی

    ممنونم از دعات گلم

    الهی همیشه این گنج با ارزشی رو که در وجودت احساس میکنی قدرشو بدونی و بهش متصل باشی.

  71. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط E.m1993 نمایش پست ها
    میدونی خودمم قاطی کردم که چی دوست دارم چی دوست ندارم
    یه وقتایی خیلییی زیاد به یه چیزی علاقه نشون میدم بعد میرم دنبالش یهوو ورق برمیگرده ازش متنفر میشم
    دیگه بین خانوادم جا افتاده که نمیتونم یه کاری رو درست تموم کنم همش از این شاخه به اون شاخه میپرم
    الان جوری شده که مجبورم میکنن کاری که خودشون فکر میکنن خوبه رو انجام بدم منم که از زور و اجبار بدم میاد یه وقتایی بدتر میشه
    بعضی وقتا پیش بقیه اینقدر مسخره بازی درمیارم میخندم که همه فکر میکنن چقدر شادم بعد دو دقیقه بعدش چنان حالم گرفتست و اعصابم خرابه دپرسم که مامانم میگه تو که داشتی دو دقیقه پیش میخندیدی

    نه تو تمام تلاشت رو بکن تو لااقل خودت رو باور کن به چیزی که میخوایی برسی که منم باورم شه که خواستن توانستنه
    میخوام بازم با نوشته هات انرژی بگیرم
    فکر کن همین الان بمیری !
    حرف های مردم که باد هوا ...
    اون چیزهاییم بهشون نرسیدی . خب حالا دیگه راه جبرانی نیس . برای زمان خودش بود و نرسیدی دیگه ! اصلا اشتباه کردی. قبول ولی خب تموم شده دیگه !
    اینم که میگن همه عمرت جلوی چشات مرور میشه . خب اینم اونقدرا ترسناک نیس . اخه هر قسمت بدیو خودت روزهای بعدش هزار بار تکرار کردی . قسمت های خوبشم همچینین !
    پس حالا یبار دیگهم مرور بشه اونقدرا مهم نیس .
    میمونه اونایی که دلت میخاست . اون ارزوهایی که هنوز زمان داشتن . اونایی که جون داشتن و همراه خودت میمیرن .
    حیفشونه. از اون ادما نباش که وقتی میمیرن یه دنیا ارزو هم باهاشون میمیره
    نزار دلم اخر اه بکشی و بگی حیفف نشد . به درک گذشته . برای هرکدوم از اشتباهاتش هزار بار خودتو عذاب دادی . درسته ادای ادمای قویی در اوردی .ولی فقط خودت میدونی چقد دلت برای هرکدومش زخم خورد و چقدر کابوس دیدی .فقط خودت میدونی چقدر زندگیتو تلخ کردی . نزار دیگه زندگیت تلخ باشه . نزار ارزوهات همراهت بمیرن . براشون تلاش کن . بخدا ارزویی که شکست خورده خیلی قشنگ تر از ارزوییه که به دنیا نیومده همرات خودت میکشیش .
    قاتل نباش . به دنیا رنگ بده . تو اینقدرا بزرگ و قویی هستی که میتونی با رنگی کردن دنیات به همه دنیااااااااااااا رنگ بدی .

    به هیچی فکر نکن . نه گذشته . نه اینده و نه حتی به الان !
    حتی به حرف ها و عکس العمل های الان ادم هام فکر نکن .
    به درک که چی میگن . به درک که چندتارو باختی .
    فقط به به دنیا اومدن ارزوهات فکر کن . ارزوهاتو مثل بچه ات به دنیا بیار و بغلشون کن و نازشون کن . اولاش خیلی گریه میکنن . اولش باید بخاطرشون شب بیداری بکشی . عصبیت میکنن . خسته ات میکنن . ولی دوسشون داشته باش . بزار پیشت باشن . بعد هر کدوم از ارزوهات بارور بشه میشه عصای دستت . میشه افتخار زندگیت .

    مراقبشون باش
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  73. 2 کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    عزیزم نیازی به تشکر نیست؛
    چیزایی که گفتم تعریف نبود ٬ باور دارم که چنین شخصیتی داری و سعی میکنم ازت یاد بگیرم

    مطمئنم با روحیات و درایتی که داری روزی اونی که واست بهترینه میاد سراغت و تو عاشقانه و عاقلانه وارد مرحله ای از زندگیت میشی که خوشبختی و پیشرفتت روزافزون میشه!

    دقیقا همینطوره٬یاد خدا هر جا که باشه زندگی در بهترین شکلش قرار میگیره؛

    یاد خدا معجزه میکنه و آفرین به تو که تونستی توی جوونی این انرژی با ارزش الهی رو ایجاد و حفظ کنی

    ممنونم از دعات گلم

    الهی همیشه این گنج با ارزشی رو که در وجودت احساس میکنی قدرشو بدونی و بهش متصل باشی.
    چه ارامشی بود توی این جمله ات
    هرچی به جون خودم افتادم تا سر پا شم ولی بازم مدام توی ذهنم تکرار میشه . که باختیش ! که دیگه مردی به خوبی نیست !
    هزارتا دلیل و منطق دارم که فکرم اشتباس . یکیشون اینکه من و اون اصلا هم کفو نبودیم !
    اصلا رک بگم . هرکی میشنید میگفت دختره دانشجو مخ معاون دانشگاهشو زد !
    دلم نمیخاد این مدلی ازدواج کنم . شاید من الان از 24 سالگی اون موفق تر باشم ولی قطعا به اندازه 34 سالگی اون موفق نیستم !!
    اون دوره ارامش زندگیشه و من الان اوله جونیم و مثله الکترون برانگیخته ام .
    الان دیگه همچی تموم شد و رفت . ولی بازم حس باخت بدی توی عمق ذهنم دارم . کاش این جمله تورو با همه وجود باور کنم و بشینم پای زندگی خودم و خوب زندگی کنم .
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  75. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    یه جور خاصی شدم . اون روزهای اول انگار مدام به خودم انرژی تزریق میکردم تا سرپا وایسم . مدام خودمو شارژ میکردم و میفرستادم فضاااااااااا تا زود خوب بشم

    الان خوب ترم ولی مثل چندروز پیش انرژی ندارم . فقط خیلی اروم و بی سرو صدا نشستم پای ادامه زندگیم و مشغولم

    یه ریتم ساده و یه اتاق پر کاغذ . کتاب و چای و نسکافه ...

    یه دختر اروم و با یه ظاهر دون الایش که انگار این روزها پانتومیم بازی میکنه .

    ذره ای اثر از سروصدا ها و شعر خودنا و شیطنت هاش نیس . فقط صفحه لب تاپ نگاه میکنه و کتاب ها نگاه میکنه و با خودکاراش خط هایی با مفهوم میکشه !

    یه وقتاییم به تک رفیق دنیاش پیام میده و با استیکر میخنده و با استیکر قلب میزاره و بغض میکنه و انگار توی وجودش کهکشانه ...

    همین ...
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  77. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin1371 نمایش پست ها
    فقط به به دنیا اومدن ارزوهات فکر کن . ارزوهاتو مثل بچه ات به دنیا بیار و بغلشون کن و نازشون کن . اولاش خیلی گریه میکنن . اولش باید بخاطرشون شب بیداری بکشی . عصبیت میکنن . خسته ات میکنن . ولی دوسشون داشته باش . بزار پیشت باشن . بعد هر کدوم از ارزوهات بارور بشه میشه عصای دستت . میشه افتخار زندگیت .

    مراقبشون باش
    این حرفت رو بزرگ مینویسم میذارم رو دیوار اتاقم

    با همون اسم فامیل قشنگ و خوش آهنگ خودت

    چه تعبیر زیبا و به جایی داشتی از آرزوها

    خدایی نمیدونم چی بگم... کسی انقدر قشنگ چیزی رو به چیزی تشبیه کنه

    مرسی که حالمو خوب میکنی قفل کردم نمیدونم چی بگم...خیلی محشر بود

  78. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  79. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    سلام
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
    سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)

    إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
    كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲)

    إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
    مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏ اند (۳)



    خوب آدم همیشه در حال از دست دادن هست الان که دارم مینویسم به مدت این نوشتن زمان و عمرم را از دست میدهم همه چیز دنیا فانیست و روزی از بین خواهد رفت پس آدم نباید به چیزی که از بین رفتنی هست دل ببندد تنها چیزی که اعمال ما هستند تمام ارزش ادم هم به تلاش و کوششش هست لَیسَ للانسانِ الّا ماسَعی(آیه 39 سوره نجم)برای انسان ارزشی به جزء سعی و تلاش نیست. پس کسی برنده خواهد بود که از وقت و زمانش در راه درست استفاده کرده باشد تنها اعمال ما هست که پایدار و جاودان خواهد بود اگر هر لحظه با شور مشغول تلاش و کوشش در راه رسیدن به کمال هستی باید بدانیم آن لحظه و وقت را توشه ای پر بار ساخته ایم که هرگز این توشه نابود شدنی نیست پس اگر در فشار و سختی هستیم حتما صبر پیشه کنیم و به حق متوسل شویم که مظهر حق، حق تعالی است بدانیم که وعده بشارت خدا به صابران قطعیست
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  80. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  81. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    دیشب که نخوابیدم . امروز همش خواب بودم اونم با چشم های باز...
    چشم هام می سوخت نمیتونستم لب تاپ نگاه کنم و بد گیج بودم
    تا ابن لحظه هیچ درس نخوندم و این وقعا اشتباه بزرگی بود .انگار زهر شکستو تلخ تز کردم !
    گیج که میشم همش فکر اون میاد توی سرم . چشم هامو میبستم و حال و هواشو تصور میکردم .
    الان مشغول خرید عروسیشه . حلقه چه شکلی انتخاب میکنه . وای وقتی به هم لبخند میزنن
    لباس عروسش از مزون دوستم انتخاب کرده . این لباسو من خیلی دوست داشتم . حتی تنم کردم ...
    یه لباس تمام گیپور بدون هیچ گل و نگینی . با یه دوخت ساده ساده . نه دامن پف داره و نه تور بلند ..
    کفش هاش از زیر دامن معلوم میشه .
    به دوستم گفتم بهش بگه تاج گل بزاره نه تاج نگینی . به این لباس زرق و برق بیخود نمیاد
    فقط چندتا گل رز صورتی و لاک ساده صورتی کمرنگ و لباس ساده ساده و موهای مشکی و تاج گل سفید ...
    تالارشم همون تالار کنار خونمونه . عاشق این تالار بودم . داخلش پر از نقاشی گل های صورتی . ساده ترین تالار شهرمونه . نه پرده و قاب های لوکس . نه میز و صندلی و اداب لوکس . همچی ساده اس
    فقط عاشقه دیوار های گل گلیشم .
    خیلی مسخره اس عروسیش جوری بشه که سلیقه من بود .
    حس تنفر ندارم . دیگه حسرت هم نمیخورم . انگار عروسی دوستم باشه و مدام تصور کنم که قراره چه شکلی بشه و عروسیش چه جوری برگزار میشه .
    وقتی از خواب بیدار شدم . با خودم گفتم یعنی واقعا دیگه مردی توی دنیا نیس که تو باهاش خوشبخت شی !!
    دلم ارومه . یعنی هست .
    # هذیون نوشته های من !!!
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  82. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    این حرفت رو بزرگ مینویسم میذارم رو دیوار اتاقم

    با همون اسم فامیل قشنگ و خوش آهنگ خودت

    چه تعبیر زیبا و به جایی داشتی از آرزوها

    خدایی نمیدونم چی بگم... کسی انقدر قشنگ چیزی رو به چیزی تشبیه کنه

    مرسی که حالمو خوب میکنی قفل کردم نمیدونم چی بگم...خیلی محشر بود
    خداروشکر که دوست داشتی ابجی جانمممممممم
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  83. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  84. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
    سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)

    إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
    كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲)

    إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
    مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏ اند (۳)



    خوب آدم همیشه در حال از دست دادن هست الان که دارم مینویسم به مدت این نوشتن زمان و عمرم را از دست میدهم همه چیز دنیا فانیست و روزی از بین خواهد رفت پس آدم نباید به چیزی که از بین رفتنی هست دل ببندد تنها چیزی که اعمال ما هستند تمام ارزش ادم هم به تلاش و کوششش هست لَیسَ للانسانِ الّا ماسَعی(آیه 39 سوره نجم)برای انسان ارزشی به جزء سعی و تلاش نیست. پس کسی برنده خواهد بود که از وقت و زمانش در راه درست استفاده کرده باشد تنها اعمال ما هست که پایدار و جاودان خواهد بود اگر هر لحظه با شور مشغول تلاش و کوشش در راه رسیدن به کمال هستی باید بدانیم آن لحظه و وقت را توشه ای پر بار ساخته ایم که هرگز این توشه نابود شدنی نیست پس اگر در فشار و سختی هستیم حتما صبر پیشه کنیم و به حق متوسل شویم که مظهر حق، حق تعالی است بدانیم که وعده بشارت خدا به صابران قطعیست
    دیشب وقتی این نوشته هارو خوندم . بلافاصله بدون هیچ فکری وضو گرفتم و حتی تاب نیاوردم که چادر سفید و مهر از اتاق دیگه بردارم . با چشم بسته و چادر سیاه بدون مهر ،بی قاعده و قشنگ ترین نماز زندگیمو خوندم
    ویرایش توسط nazanin1371 : 07-01-2017 در ساعت 05:30 PM
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  85. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دنیایی جدید با مداد رنگی های من ...

    دو روز پیش عروسیش بود و چهار روز پیش درخواست ازدواجی ازم شد که برای اولین بار خونوادم با دل قرص قبول کردن انگار برای زندگیش زیاد و پاک تلاش کرده . ولی من دلم شور امتحان دو روز دیگه میزنه !
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2021, 11:35 PM
  2. رژیم غذایی طلایی برای زیبایی پوست و مو
    توسط javaheri69 در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-06-2017, 09:29 PM
  3. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد