دوستان خوشحال میشم احادیث و نکاتی که یاد آور میشه شیطان دشمن قسم خورده ماست رو بذارید
دوستان خوشحال میشم احادیث و نکاتی که یاد آور میشه شیطان دشمن قسم خورده ماست رو بذارید
ویرایش توسط رزمریم : 01-25-2015 در ساعت 12:18 PM
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ
فاطر آيه 6
قطعاً شیطان دشمن شماست، پس شما ]نیز[ او را دشمن بگیرید. این است و جزاین نیست که او حزب ]و دارو دستهاش[ را میخواند تا آنها از یاران آتش باشند.
تفسير : قرآن کریم شیطان را دشمن آشکار انسان معرفی کرده و فرموده است: «اِنَّ الشَّیطانَلِلاِنسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ» و به آدمیان دربارة فتنهانگیزیها و گمراهسازیهای او هشدار دادهاست: «یا بَنی 'ادَمَ لایَفتِنَنَّکُمُ الشَّیطانُ کَما اَخرَجَ اَبَوَیکُم مِنَ الجَنَّةِ»، به انسان هم دستوراستعاذه و پناهندگی به درگاهش را از وسوسههای شیطان صادر کرده: «وَ قُل رَبِّ اَعوذُبِکَ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطینِ» و هم اهل ایمان را از پیروی شیطان منع و نهی فرموده: «وَلاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبینٌ»، زیرا شیطان مؤکّداً وعده داده که بر سرصراط مستقیمِ خدا مینشیند: «قالَ فَبِما اَغوَیتَنی لاََقعُدَنَّ لَهُم صِراطَکَ المُستَقیمَ» و براغواگری و گمراه کردن انسانها، مگر بندگان مخلص، قسمی محکم خورده است: «قالَفَبِعِزَّتِکَ لاَُغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ اِلاّ عِبادَکَ مِنهُمُ المُخلَصینَ.» جالب اینکه خداوند هم از درستو راست درآمدن گمان ابلیس خبر داده است: «وَ لَقَد صَدََِّ عَلَیهِم اِبلیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ اِلاّفَریقاً مِنَ المُؤمِنینَ.» قرآن کریم در عین اینکه کید و مکر شیطان را ضعیف دانسته و فرموده: «اِنَّ کَیدَالشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً» و راههای نیرنگبازی او را یکی وسوسه: «فَوَسوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُلِیُبدِیَ لَهُما ماوُورِیَ عَنهُما مِن سَوء'اتِهِما» و یکی هم زینتدادن اعمال: «لاَُزَیِّنَنَّ لَهُمفِیالاَرضِ وَ لاَُغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ» برشمرده، هم از علت تسلط شیطان بر انسان پردهبرداشته و هم از فلسفة خلق او، و فرموده این برای آن است که مؤمنانِ به آخرت از اهلشک تمیز داده شوند: «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیهِم مِن سُلطانٍ اِلاّ لِنَعلَمَ مَن یُؤمِنُ بِالا'خِرَةِ مِمَّن هُوَ مِنهافی شَکٍّ.»
سخنرانی شیطان در پنج سکانس
خداوند متعال در آیات الهی شخصیتهای مثبت و منفی زیادی را معرفی کرده است و برای اینکه شناخت کامل و جامعی نسبت به این شخصیتها پیدا کنیم خداوند متعال در جای جای قرآن سخنرانیهایی را از آنها بیان کرده است که ما با توجه به حرفها و سخنانشان بتوانیم شخصیت آنها را بهتر بشناسیم چرا که فرمود : (تا مرد سخن نکفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد )
حال با توجه به این جنبه شناختی ، یکی از شخصیتهایی که در قرآن کریم بسیار از او نام برده است شیطان است که در جای جای قرآن از او سخن به میان آمده و درباره او صحبت شده است اما خود شیطان نیز در همین قرآن بارها لب به سخن باز کرده و سخنرانیهای مختلفی را در سکانسهای مختلف و در مواقع و مکانهای متفاوت بیان کرده است که با توجه به مقدمه فوق صحبتها و سخنرانیهای شیطان میتواند راه خوبی برای آگاه شدن ما از شخصیت او و پی بردن به اهداف شوم او باشد .در این نوشتار به سکانسهای مختلفی از سخنرانیهای شیطان که در مواقع مختلف ایراد کرده است پرداخته میشود:
سکانس اول: بیان فضائل خود در پیشگاه خداوند
اولین سکانس از سخنرانی شیطان بعد از خلقت آدم علیهالسلام و دستور خداوند به ملائکه الهی بر سجده به او بود که شیطان در اینجا طاقت نیاورد و لب به سخن گشود و در یک سخنرانی کوتاه مخالفت خود را با خداوند اعلام کرد و در این سکانس فضائلی را که برای خود قائل بود برشمرد و گفت:(قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ )فرمود: «چون تو را به سجده امر کردم چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم. مرا از آتشی آفریدی و او را از گِل آفریدی.» (1)
اولین سکانس از سخنرانی شیطان بعد از خلقت آدم علیهالسلام و دستور خداوند به ملائکه الهی بر سجده به او بود که شیطان در اینجا طاقت نیاورد و لب به سخن گشود و در یک سخنرانی کوتاه مخالفت خود را با خداوند اعلام کرد و در این سکانس فضائلی را که برای خود قائل بود برشمرد
و در جای دیگر به بیان دیگر این طور گفت که :(وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلآئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إَلاَّ إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا :و (به یاد آر) هنگامی که به فرشتگان گفتیم به آدم سجده کنید، پس همه سجده کردند، جز ابلیس که گفت: آیا سجده کنم بر کسی که او را از گل آفریدی؟)(2)[replacer_img]
سکانس دوم: سخنرانی شیطان در پیشگاه خداوند
بعد از سخنرانی اول و بعد از اینکه فضیلتهایی برای خود بیان کرد که در حقیقت فضیلت و ملاک برتری واقعی نبودند و به خاطر غرور و تکبری که در این سخنرانی از خود نشان داد این بار از مقام و منزلتی که داشت نزول کرد و بعد از اینکه با فرمان الهی مبنی بر :(قالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ فرمود: «از آن [مقام] فرو شو، تو را نرسد که در آن [جایگاه] تکبّر نمایی. پس بیرون شو که تو از خوارشدگانی)(3)وقتی از مقام خود با نزول مواجه شد، در اینجا لب به سخن باز کرد و در یک سخنرانی دیگر خواستههای خود را از خداوند متعال درخواست کرد و گفت:(قَالَ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ گفت: «مرا تا روزی که [مردم] برانگیخته خواهند شد مهلت ده»(4)
و در فرازی دیگر از سخنرانی خود انسانها را با نگاه حقارت نگاه میکند و با این گاه حقارت آمیز درخواست خود را از خداوند میکند و به خداوند عرضه میدارد : (قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَـذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إَلاَّ قَلِیلاً (سپس) گفت: به من بگو این کسی که او را بر من بزرگی و شرافت بخشیدی (برای چه بود؟) سوگند باد که اگر مرا تا روز قیامت (که آخرین مدت حیات نسل اوست) مهلت دهی همه اولاد او را- جز اندکی- لجام خواهم زد . (و گمراهشان خواهم کرد)(5)و در اینجا از خداوند خواست که او را مهلتی بدهد که هدف از این درخواست را در سکانسهای دیگر از سخنرانی خود بیان میکند و خداوند نیز با درخواست او موافقت کرد و فرمود:(فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم: فرمود: «در حقیقت، تو از مهلتیافتگانی)(6)
شیطان به خاطر یک صفت ناپسند همه ارزشهای خود را از دست داد این بار در سخنرانی متفاوتی قصد دارد که آدم علیهالسلام را فریب دهد و به همین خاطر در مکانهای مختلفی به سراغ حضرت آدم و حوا میآید تا اینکه آن دو را با حرفهای خود فریب دهد
سکانس سوم: سخنرانیهای تهدید آمیز شیطان
بعد از سخنرانیهای متعددی که شیطان انجام داد این بار در سکانسی متفاوت بار دیگر سخنرانی تهدید آمیزی را انجام داد و همه بشریت را تهدید کرد و که با تمام توان تلاش میکند که نگذارد آنها راه مستقیم و درست را در زندگی خود ادامه دهند و با تمام قوا با آنها به مبارزه برخیزد:(قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ گفت: پس بدان سبب که مرا به بیراهه افکندی حتما در کمین آنها بر سر راه مستقیم تو خواهم نشست)(7)(ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ)«آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها میتازم، و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت) (8)قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ [شیطان] گفت: «پس به عزّت تو سوگند که همگی را جدّا از راه به در میبرم.»(9)
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ گفت: «پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت،(10)اما در همین سخنرانی اعتراف میکند که تنها یک گروه هستند که نمیتواند با آنها مبارزه کند و آنها همان بندگان ویژه خداوند هستند:إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ مگر بندگان ویژه و برگزیدهات از آنان - که مرا بر ایشان راهی نیست.(11)
سکانس چهارم: سخنرانی برای حضرت آدم علیهالسلام
بعد از اینکه شیطان به خاطر یک صفت ناپسند همه ارزشهای خود را از دست داد این بار در سخنرانی متفاوتی قصد دارد که آدم علیهالسلام را فریب دهد و به همین خاطر در مکانهای مختلفی به سراغ حضرت آدم و حوا میآید تا اینکه آن دو را با حرفهای خود فریب دهد:فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَپس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد، جز [برای] آنکه [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید.»(12)
سخنرانی که همه مخاطبانش از پیروان واقعی او بودند اما حال همه پشیمان هستند که چرا از او پیروی میکنند اما باز برای آنها جالب است که آخرین سخنرانی شیطان را هم بشنوند و از نیتهای پلید او آگاه شوند همه منتظرند و شیطان در جایگاه قرار میگیرد و سخنرانی خود را آغاز میکند
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی؛ پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانی و پادشاهیای که کهنه و نابود نشود راه بنمایم؟(13)و چون او سخنران ماهری بود و روشهای تأثیر گذاری را کاملاً می دانست به سراغ حضرت آدم رفت و آنها را با وعده جاویدان شدن فریفت و این یکی از سخنرانیهای مؤثر شیطان بود که خود او هم این سخنرانی را ظاهراً بسیار دوست میدارد چون با این سخنرانی باعث شد که حضرت آدم و حوا از بهشتی که در آن قرار گرفته بودند اخراج شوند و راهی زمین شوند.
سکانس پنجم: آخرین سخنرانی شیطان (در جمع پیروان و طرفدارانش)
سکانسهای سخنرانی شیطان به اینجا میرسد که او قرار است آخرین سخنرانی خود را انجام دهد؛ سخنرانی که همه مخاطبانش از پیروان واقعی او بودند اما حال همه پشیمان هستند که چرا از او پیروی میکنند اما باز برای آنها جالب است که آخرین سخنرانی شیطان را هم بشنوند و از نیتهای پلید او آگاه شوند همه منتظرند و شیطان در جایگاه قرار میگیرد و این طور سخنرانی خود را آغاز میکند:
(وَ قَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)و چون کار (روز قیامت) تمام شود (و دوزخیان در جای خود قرار گیرند) شیطان (بزرگ و ابلیس اوّل در خطابی به همه دوزخیان) گوید: همانا خداوند شما را وعده حق داد (وعدهای که همه تحقق یافت) و من شما را وعده دادم و تخلف کردم (همه خلاف درآمد) و مرا بر شما (در دنیا) هیچ تسلطی نبود جز آنکه شما را دعوت کردم و شما مرا اجابت کردید، پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید و اینک من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، من به اینکه پیش از این مرا شریک طاعت خدا کردید کافرم همانا ستمکاران را عذابی دردناک است.(14)
ویرایش توسط رزمریم : 01-25-2015 در ساعت 01:45 PM
گزیده ای از بیانات حجت الاسلام حائری زاده را می خوانید:
معارشت با هر کسی انسان را مانند او می کند.
اگر انسان در بازار نفت فرشها وارد شود، حتی اگر نفتی هم روی دست و پایش نریخته باشد، بوی نفت می گیرد.
معارشت اینگونه است و برخی هستند که غافل می شوند، این غفلت انسان را بیچاره می کند.
یکی از گام های شیطان برای فریب آدمی، توجیح کردن است.
رشوه می گیرد، به نام هدیه، دروغ می گوید، می گوید دروغ مصلحتی است.
غیبت می کند، می گوید صفتش را می گویم، جلوی خودش هم می گویم. از دیگر گام های شیطان برای فریب این است که اعمال زشت افراد را برای آنها زینت می بخشد.
اینها را خود شیطان سوگند خورده است که برای فرزندان آدم انجام می دهد و قسم جلاله خورده است که همه را فریب می دهد. و از 4 طرف به آنها حمله می کند.
از روبه رو، از پشت سر، از سمت راست و سمت چپ، برای فریب می آید. و در ادامه می گوید و نمی گذارم احدی از بندگانت شکر گزار تو باشند.
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند اینکه شیطان از روبه رو می آید، یعنی معاد را سبک جلوه می دهد.
اینکه می گوید از پشت سر حمله می کنم، کاری میکند که انسان به هر قیمتی و از هر راهی بخواهد به پول برسد.
از سمت راست آمدن شیطان، دنیا طلبی است و از سمت چپ آمدنش اینکه دین و دنیایشان را به هم می زنم.
از دیگر گام های شیطان برای فریب آدمی این مسئله که در اوایل سوره اعراف آمده است، به انسان غرور می دهد.
حضرت موسی(علیه السلام) در راهی با شیطان مواجه شدند و از او پرسیدند آن چه گناهی است که شروعیست برای فریب آدمی؟
شیطان گفت 2 گناه یکی آن زمانی که انسان به خودش مغرور می شود و دیگری اینکه زمانیکه گناهانش در نزد خودش، سبک جلوه داده شود!
در دیگر راه های فریب شیطان، آیه 120 سوره نساء است، از طریق آمال و آرزو است.
اکثر انسان هایی که زمین خودند، کسانی هستند که بلند پروازی های زیاد دارند.
عاقبت اندیشی خوب است اما اینکه انسان بدون هیچ گونه درایت و تدبیری بخواهد به جایی برسد، این نمی شود.
و راه دیگر، اختلاف افکندن میان انسان هاست. هر کجا دعوا دیده شد، شیطان آنجاست.
در روایت است که اگر امام سجاد(علیه السلام) نبودند، کسی که قابلیت مقام امامت را داشت،
حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود. از سن6 سالگی، نماز شب حضرت علی اکبر(علیه السلام) ترک نشده بود.
جوانان هیچ چیزی در خانه خدا مانند گدای در دل شب نیست. حضرت علی اکبر(علیه السلام) اهل سحر بود.
ویرایش توسط رزمریم : 01-25-2015 در ساعت 02:24 PM
شيطان و ((برصيصاى )) عابد .: بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ ابن عباس مى گويد: در بنى اسرائيل عابدى بود به نام ((برصيصا)). مدت طولانى خدا را عبادت كرد تا به جايى رسيده بود كه او را مستجاب الدعوه مى خواندند.
مردم براى درمان ديوانه ها و مريضهاى خود به او مراجعه مى كردند و او هم بيماران آنها را درمان مى كرد.
روزى از روزها دخترى ديوانه شد. برادران او آن دختر را پيش عابد آوردند تا دعا كند و او شفا يابد. آن دختر از خانواده اشراف بود. او پيش عابد رفت و مدتى ماند تا مداوا شود. شيطان ، عابد را وسوسه كرد كه اى عابد! اين دختر زيبا در دستان تو است و كسى غير از تو و او در اين جا نيست . اين قدر او را وسوسه كرد تا عابد را به زنا وادار است .
آن دختر از عابد آبستن شد. وقتى شكم دختر بزرگ و گناه عابد آشكار شد. شيطان به او پيشنهاد كرد: اى عابد! اگر برادران دختر بفهمند، آبروى تو را مى برند و تو را خواهند كشت . اگر مى خواهى از آن رهايى يابى ، دختر را بكش و او را دفن كن . عابد هم ، همين عمل را انجام داد. آن ملعون بعد از اين قضيه رفت و به برادران دختر گفت : چرا نشسته ايد! عابد با خواهر شما زنا كرده و بعد از آن كه آبستن شد او را كشت و دفن كرد. جاى قبر او را هم نشان داد. اين خبر پخش شد تا به گوش پادشاه رسيد. مردم و پادشاه آمدند پيش عابد، او هم اقرار به گناه خود كرد.
عابد را دست گير كردند و به دار زدند. وقتى او را بالاى دار كشيدند، شيطان در برابر او نمايان شد و گفت : اى ((برصيصا))! من اين بلا را بر سر تو آورم .
اگر مى خواهى از اين معركه خلاصى يابى ، بايد به آن چه مى گويم ، به فرمان من باشى ! آيا حاضرى قبول كنى ؟ عابد گفت : بلى قبول مى كنم بگو:
شيطان گفت : به من سجده كن ، عابد گفت : من كه بالاى دارم ، چگونه تو را سجده كنم ؟
گفت : با اشاره هم اگر سجده كنى من قبول دارم . عابد بدبخت با اشاره سجده كرد و به خدا كافر شد. در همان حال هم از دنيا رفت .(552)
قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
كمثل الشيطان اذ قال للانسان الكفر، فلما كفر، قال : انى برى ء منك ، انى اخاف الله رب العالمين
(اين منافقان ) در مثل ((مانند شيطان اند كه به انسان (همان برصيصاى عابد) گفت : به خدا كافر شو. پس از آن كه به دستور آن ملعون كافر شد، به او گفت : من از تو بيزارم . من از عذاب پروردگار عالميان مى ترسم !))(553)
بلى آن ملعون ، از آن حقد و كينه اى كه از آدم و اولاد او دارد، آنان را به گناه مى كشاند سپس بيزارى خود را از ايشان اعلام مى دارد.
[replacer_a]
هدف گروه رازهای شیطان پرستان : مبارزه با صهیونیزم
خانهبسم الله الرحمن الرحیماللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْقواعد یازده گانه شیطان پرستی: دوستان عزیز دقت داشته باشید این قواعد شامل فرایند تسخیر و کنترل انرژی نمیشود و در کل شاخه نظری شیطان پرستی هست ۱- نباید اعتقادات خود را به دیگران بگویی، مگر آنکه از تو بپرسند.
۲- نباید زحمتهایی را که متحمل شده ای به دیگران بگویی، مگر اینکه بخواهند بشنوند.
۳- هنگامی که دروغ دیگران را می بینی، یا به آنها احترام بگذار و چیزی مگو، یا دیگر آنجا نرو.
۴- اگر میهمان با دروغ تو را اذیت کرد، بی رحمانه به او حمله کن و به او اذیت برسان. (حق او را کف دستش بگذار)
۵- در انجام عمل جنسی پیش قدم نشو، مگر اینکه کس مشخصی را برای همبستری پیدا کنی.
۶- چیـزی را که مال تـو نیست برندار، مگـر اینکه هـزینه آن را بـه دیگران بپردازی یا فریاد بزنی و صاحبش را بیابی و خود را خلاص کنی.
۷- قبول کن قدرت از آن جادوگری است. اگر آن را درست استفاده کنی، به هر چه بخواهی دست خواهی یافت. و اگر با وجود کامیابی در استفاده از قدرت جادو، آن را انکار کنی تمام چیزهایی را که بدست آورده ای از دست خواهی داد.
۸- نباید به هر چیزی اعتراض کنی. این شما هستی که باید مورد اعتراض قرار بگیری (یعنی فقط حق داری به خودت اعتراض کنی).
۹- به کودکان نباید هیچ آسیب کوچکی بزنی.
۱۰- نباید هیچ انسان یا حیوانی را بکشی، مگر آنکه به تو حمله کرده یا اینکه مجبور باشی آن را بخوری.
۱۱- هنگامی که خواستی در مناطق آزاد به گردش بروی، به کسی زحمت نده. اگر بعضی افراد همراه تو زحمت می کشند، به او بگو دست نگه دار. اگر دست نگه نداشت آن را خراب کن.
همانطور که آشکار و هویداست برخی از این اعتقادات درست، برخـی پـوچ و یـاوه و بعضی نیـز خنثی می باشند. اما هـر چه که هست، بسیاری از مردم فریب همین ساده گویی را خورده و نسبت به گرایش به آن افتخار کرده و خود را افرادی آگاه می پندارند، که اعتقادات راسخی دارند.
نمونه دیگری که می توان در این راستا ارائه کرد، گناهان نه گانه شیطان پرستی است. این گناهان تا حدودی با گناهان مذموم در سایر ادیان مشابهت دارد. اما آنچه که جلب توجه می کند، این است که چرا شیطان پرستان چنین حدودی را برای خود قرار داده و به آن معتقد هستند؟
مگر نه اینکه اعتقاد دارند انسان نباید هیچ نیرویی را به عنوان نیروی مافوق قبول کند. و آزادی مطلق، با قبول محدودیت سازگاری ندارد!. تأمل در این مسئله می تواند بسیاری از حقایق را روشن سازد.
موارد مذکور، آنچنان برخی را فریب داده است که همانطـور که اشاره شد، عده ای شیطان پرستی را یکی از مذاهب آئینی دانسته که می توان در کنار سایر مذاهب به آن اعتقاد داشت. و در واقع بعدی از مانیفیسم یا یونیورسالیسم را ترویج می کنند. که همه راهها، چه راههای الهی و چه راههای مادی و حتی راههای کفر آمیزی همچون شیطان پرستی، همگی به سعادت بشر منجر می شوند.
به خواست خدا بزودی درباره گناهان نه گانه بحث خواهد شد ولی نکته پایانی استفاده از اعداد مقدس هست که ۱۱ و ۹ مقدسترین اعداد هستند ۱۱ عدد ابلیس هست و ۹ عدد قدرت در کابالا هست و جالب هست خداوند هم برای حقیر و ذلیل کردن شیطانپرستان و فراعنه در زمان خروج حضرت موسی کلیم الله و قوم بنی اسراییل از مصر با ۹ معجزه فرعون را شکست داده و نابود کرد
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
شب می خوایم بخوابیم عکسا چیه؟
شیطان، ادم خوب، ادم بد ، همش خودمونیم کسی ما رو مجبور نمی کنه کاری کنیم.
افکارمون رفتارمون اعمالمون همگی بستگی به خودمون داره.
. وقتی به کسی،به طور کامل
وبدون هیچ شک وتردیدی
اعتماد
می کنید درنهایت دونتیجه کلی خواهد داشت. :
یا شخصیبرای زندگی
یادرسیبرای زندگی
خو نگاه نکن اگه میترسی چرا میزنی؟؟؟؟
عزیزم کاملا درسته که همه چی به ما مربوط میشه و کسی مجبورمون نمیکنه
حتی خود شیطان هم گفته من فقط شما رو دعوت میکنم یا قبول میکنید یا نه...
اما چیزی که هست اینکه شیطان انقد ظریف وسوسه میکنه که آدم فکر میکنه اینا درونیات خودشه
در صورتی که اینطوری نیست...شیطان درون آدم مدام در حال وسوسه کردنه و میخواد همه چیزای بد رو خوب جلوه بده بعد بگه نه این کار خودته
همونطور که در قرآن کریم داریم در سوره ناس...من شر وسواس الخناس ..الذی یوسوس فی الصدور الناس...
آدم باید دشمن و وسوسه هاش رو بشناسه تا روی اعمالش تاثیر نذاره
ما نمیگیم شیطان مجبور میکنه ...میگیم وسوسه میکنه و اکثر مواقع حرفاش باعث میشه اشتباه کنیم
پس باید خوب حواسمون رو جمع کنیم
در واقع بحث ، بحث دشمن شناسیه...
پيدايش شيطان پرستي در ايران
نويسنده: جواد امين خندقي
نوع جديد شيطان پرستي طي يک بازه زماني ده ساله با چند وقفه ي کوتاه به ايران نفوذ پيدا کرده است که در چند بند به بررسي آن مي پردازيم:
يک نحوه ي ورود
چند گروه عامل ورود شيطان پرستي به ايران بوده اند که در بند بعدي به آن ها اشاره خواهد شد؛ اما به صورت کلي چند اقدام نقش بسزايي ورود جريان مذکور به کشور داشته اند.
يک. مهم ترين عامل ورود شيطان پرستي به ايران، رواج يافتن ميل جوانان به استفاده از موسيقي متاليکا و ساز گيتار برقي بوده است. طي ده سال گذشته، موسيقي متاليکا به صورت زيرزميني و غير مجاز وارد کشور شده و در چارچوب آن، مفاهيم شيطان پرستي در اختيار جوانان قرار گرفته است.
دو. اقدام تأمل برانگيز و بسيار غيرمسئولانه ي متوليان امر در صدور مجوز براي گروه ها، آلبوم ها و کتاب هاي اشعار موسيقي متاليکا نيز نقش اساسي را در جلب توجه عموم مخاطبان جوان به اين نحله ي انحرافي فراهم آورد.
براي نمونه در کتاب « رقص شيطان » مترجم در يادداشت خود، هدف و انگيزه اش را از ترجمه ي اشعار متاليکا اين گونه بيان مي دارد.
« به پرس و جو درباره ي نوع موسيقي اين گروه پرداختم که موسيقي زنده ي جهان معاصر است و مانند زباني جهاني، حکم يک واسطه را دارند... اگر جيغ دارند و فرياد مي زنند؛ از غم دارند و حرف از پوچي مي زنند، نشانه هستند و نشان از حرف دل جوانان و مردمي دارند که جيغ، فرياد، غم و احساس پوچي دارند ». (1)
در ادامه درباره روش مترجمان کتاب اين گونه مي نويسد:
« هر يک از مترجمان محترم، با شناخت از حس و حال و هواي اشعار گروه متاليکا و نيز گروه بيلتز و با توجه به سبک شعرها، ضمن وفاداري به اصل آن ها تعهيداتي را به کار بردند تا علاوه بر انتقال مفاهيم [(!)] کوچک ترين لطمه اي به زيبايي اشعار (هر يک به نوع خود، يکي در سردي و خشونت و ديگري لطافت و نرمي) وارد نيايد تا خواننده ي گرامي بتواند از طريق معاني اشعار به انديشه ي شاعر [(!)] پي ببرد ». (2)
در ادامه، قسمتي از اشعار بلند و عاليه [(!)] اين کتاب که مربوط به « جيمز هتفيلد » (3) است، مي آيد:
رقص شيطان (4)
آره، من هم حست مي کنم
حس مي کنم؛ که چه مي کني
آتشي مي بينم درون چشمانت که مي سوزد و به تو غذا مي رساند
که به درون نفوذ مي کند
در ژرفنايت مي داني، بذرهايي که پاشيدم رشد خواهند کرد
روزي خواهي ديد؛
آن رقص نزد من خواهد آمد
آره، بيا، بيا و امتحان کن!
خوبه
بيا برقصيم!
مار (5)
من ماري هستم؛
وسوسه کننده، آن نيشي که زدي؛
بگذار من برايت تصميم بگيرم؛ خود را پشت سر بگذار.
ترس به خود راه نده
آن چه مي خواهي نزد من است
خوشحالم که تو را مي بينم
هاها!!
هم چنين در جايي ديگر (6) مي آيد:
جنازه اي بدون جان
شيطان
گرفته است «2»
گرفته است باجش را
و خالي مي کند بر سر من
من
به دام افتاده ام «2»
افتاده ام به طلسمش
امشب
من مي روم «2»
من مي روم به جهنم
کولاک آتش ضد مسيح (7)
آتش تابان و درخشان مي سوزد
از ميان تاريکي و شب هاي سرد
بادهاي طوفاني در مافوق، طوفان در قلبم
در تاريک ترين شب ها
من شيطان را احساس مي کنم که گريه مي کند
... اجازه بده که روح شيطان به پرواز درآيد
ديوارهايي را که مرا اسير مي کنند خراب کن
روحم را آزاد کن پس مي تواند بلند شود
من را به منجمد شدن ابدي هدايت کن.
دو. حاملان شيطان پرستي
آورندگان شيطان پرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل محسوب مي شوند:
يک: تحصيل کرده ها و سرخورده هاي اجتماعي در خارج از کشور که دچار خسارت و شکست هاي سنگين مادي يا معنوي شده بودند.
دو. فرزندان منافقان فراري، سلطنت طلب ها، مفسدان اقتصادي رژيم پهلوي که قبل و بعد از انقلاب موفق به فرار از کشور شده بودند.
سه. افرادي از خانواده هاي بسيار ثروتمندِ مقيم داخل کشور که روابط خانوادگي و... با خارج دارند.
چهار. جاسوسان فرهنگي سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي امريکا و رژيم صهيونيستي که با هدف استحاله ي فرهنگي وارد کشور شدند.
پنج. فعالان حوزه ي هنر و موسيقي که با کشورهاي ديگر به ويژه امريکا، انگليس، کانادا و استراليا در ارتباط بوده و بنابر دلايل حرفه اي و شغلي مسافرت هاي متعددي داشته اند.
سه. شيوه هاي تبليغ
يک. انتشار سي دي و پوسترهاي مربوط به خوانندگان متاليکا.
دو. گسترش يافتن پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ هاي شيطان پرستان؛
سه. تبليغ و اطلاع رساني از طريق پارتي هاي شبانه و گفت و گوهاي دوستانه به ويژه در مناطق مرفه شهرهاي تهران، شيراز، اصفهان و...
چهار. تبليغ در تالارهاي گفت و گو مجازي.
چهار. زمينه هاي جذب
بايد يادآور شد که تعدادي از مسائل اشاره شده، در اين بخش نيز بايد تکرار شوند:
يک: موسيقي متال: اين موسيقي در ايران، مانند بسياري از کشورهاي اسلامي و عربي به گونه اي که شرح آن آمد، وارد شد و توانست پس از مدت کوتاهي به ميان جوانان سست عقيده راه يابد.
دو. افول معنويت: اگر چه در بسياري مسائل، ايران اسلامي در جايگاه والاتري از معنويات قرار دارد؛ ولي سير جهاني و فراگير تلاش قدرت هاي بزرگ فرامنطقه اي براي استحاله ي فرهنگي و از سوي ديگر ماشيني و صنعتي شدن مناسبات جاري و تأثيرپذيري مردم کشورمان از شرايط جهان، زمينه اي براي رشد چنين جريان هايي را فراهم ساخته است. بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبکه هاي ماهواره اي، عامل تعيين کننده اي در جذب و گرايش به اين گروه ها است.
سه. سرمايه گذاري: در بخش هاي قبل اشاره کرديم که سازمان هاي جاسوسي کشورهاي غربي تلاش سازمان يافته اي را براي استحاله ي فرهنگ جمهوري اسلامي ايران تدارک ديده و تلاش مي کنند تا به « تهي سازي فرهنگي » جوانان کشور بپردازند. دشمن در اين راه، مبالغ قابل توجهي را تدارک ديده است؛ از جمله بايد اشاره کرد که طبق گزارش برخي از رسانه هاي مستقل در سال هاي اخير، دولت امريکا مبلغ هشت ميليون دلار را به فعاليت و تبليغ گروه هاي شيطان پرست، اختصاص داده است.
چهار. اينترنت: رشد تعداد مخاطبان شبکه ي جهاني اينترنت طي ساليان اخير، آسيب هايي را متوجه نظام فرهنگي کشور کرده است که از جمله مي توان به فعاليت شيطان پرستان اشاره کرد. بيش تر فعاليت اين افراد در قالب وبلاگ نويسي صورت مي گيرد، اين وبلاگ ها هم زمان با اعلام موجوديت جنبش شيطان پرستان ايران فعاليت خود را آغاز کردند و اظهار مي کنند که فردي با نام مستعارِ اهريمن در ايران، آن ها را هدايت مي کند.
روند ارتباط گيري و فعاليت وبلاگ هاي مذکور بدين صورت است که افراد پس از تکميل فرم ثبت نام، يک ايميل در صندوق پست الکترونيک خود با موضوع خوش آمدگويي دريافت مي کنند و پس از برقراري ارتباط با ايشان و در صورت جلب اعتماد، به برخي مهماني هاي شبانه و يا پارک ها براي آشنايي دعوت مي شوند تا در اين باره راهنمايي شوند.
اين وبلاگ ها فعاليت خود را در چندين محور از جمله انتشار عکس هاي شيطان پرستان، ارائه دانلود آهنگ هاي متال و راک، تبليغ خوانندگان و آلبوم هاي آنان، رواج مدهاي جديد شيطان پرستان، بحث و گفت و گو درباره شيطان، خبرسازي يا انتشار اخبار براي جلب توجه و زمينه سازي، شبهه افکني درباره وجود خدا، امکان معاد و... دنبال مي کنند.
براي مثال، وبلاگ شيطان خطاب به خدا مي نويسد: (8)
« چرا چيزهايي را که به اطرافيانم دادي، به من ندادي؟ و چرا مي خواهي بدبختي مرا ببيني؟ چرا منو از اين دنياي کثيف و از بين کساني که از شون نفرت دارم، رها نمي کني؟ حالم از زندگي بينِ اين لجن به هم مي خوره. جلوي پاي من کم سنگ انداختي؟ کم آدم هايي رو مثل من بدبخت کردي؟
اين وبلاگ هم چنين در ادامه مي آورد:
« هميشه لحظه شماري مي کردم براي سال نو، عيدي پدر و مادر از همه چيز لذت بخش تر بود؛ ولي الآن سال نو بوي تنفر مي ده، بوي مرده مي ده، وقتي کسي رو مي بينم که خدا رو ستايش مي کنه، تف و لعنتش مي کنم، نفرينش مي کنم، از هيچ چيز خبر نداره آن قدر خوشه که هيچ چي حس نمي کنه. چرا پدر و مادرم منو ترک کردن، چرا منو نفرين مي کنن، بهم مي خندن، مگه من شاخ دارم لباس نو برام ارزش نداره چون بوي کفن رو دارم حس مي کنم، تو خدا نيستي، تو هيچ نيستي، اصلاً من بهت اعتقاد ندارم، چون براي من بي ارزشي، پستي، من به هيچ چيز اعتقاد ندارم، هيچ کس هم نه مي پرستم نه قبول دارم، بعد اين دنيا هم دنيايي نيست مي ميريم و مي پوسيم، از لاشه ي ما گلي سبز ميشه که خار نداره، (9) هيچ شيطاني وجود نداره؛ ولي آن قدر آدم ها بهش اعتقاد دارن قبولش دارن و فکر مي کنن که شيطان پروردگار ما هست که يک نيرويي به وجود اومده که خيلي چيزها رو مي تونه نابود کنه. اگر بلک متال نبود، من مي مردم. اي کاش نبود، چون وقتي گوش مي دم مي رم به دوران خلسه به جايي مي رم که هيچ کس وجود نداره، گناهي نيست، ثوابي نيست. آدم احمق نيست، خدا نيست، پيامبران دروغين نيست، شهوت و هزار تا چيز ديگه اي که اين جا هست يا چيزي که هست و اين جا وجود نداره اون جا نيست، فقط يک نور سياهي هست که چشمتو نمي زنه، بوي همون گلي که گفتم از لاشه ي آدم ها سبز ميشه مياد که مست مي کنه، ترس و وحشت نيست، چيزي نيست که بهش فکر کني خودتي ».
پي نوشت ها :1. هتفيلد، جيمز، رقص شيطان، صص 11و 12.
2. همان، ص 13.
3. James Hetifield. ترانه سراي اصلي، گيتاريست و يکي از بنيان گذاران گروه هوي متال است.
4. هتفيلد، جيمز، رقص شيطان، صص 212 - 215.
5. مار در آموزه هاي مسيحي و يهودي، نماد شيطان و وسوسه هايش است. در اسلام نيز احاديثي به همين امر اشاره دارند. ر. ک: مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 46، ص 5، ح 6.
6. هتفيلد، جيمز، رقص شيطان، ص 282.
7. کريمي، حميد، جهان تاريک، صص 162 و 163.
8. نامه نوشتن، از مسيحيان شيطان پرست الگوبرداري شده و همانند آنان حرف هاي نامربوطي خطاب به خدا گفته مي شود. متن بدون تغيير اين جا نقل شده است.
9. اين کلام به وضوح اشاره به مسئله ي تناسخ دارد.
منبع مقاله :
امين خندقي، جواد، (1390)، شناخت و بررسي شيطان پرستي، قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ پانزدهم
[replacer_a]
راه اول: ذکر توکل
حمّاد بن عثمان از قول امام جعفر صادق(درود خدا بر ایشان باد) نقل میکنه که مردی اومد خدمت حضرت رسول (صلوات خدا بر ایشان و خاندانشان) و گفت: یا رسول الله بدهکاری و وسوسه شیطان بر من غلبه کرده، چه کنم؟ حضرت فرمودند: بگو « توکّلتُ علی الحیّ الّذی لایموت و الحمدلله الذی لم یتّخذ صاحبةً و لا ولداً و لم یکن له شریکٌ فی الملک و لم یکن له ولیٌ من الذلّ و کبّره تکبیراً». مرد دستور رو گرفت و در برابر خواست خدا صبر پیشه کرد تا ببینه چی میشه، بعد از ایّامی که نبی مکرم اسلام(صلوات خدا بر ایشان و خاندانشان) اون مرد رو دیدند صداش کردندو پرسیدند چه میکنی؟ گفت: دستورتون رو اجرا کردم و این ذکررو گفتم در نتیجه خدا قرضم رو ادا کرد و وسوسه شیطان رو از قلبم برد.
راه دوم: ذکر «لاحول و لا قوة الا بالله»
هشام بن سالم میگه امام جعفر صادق(درود خدا بر ایشان باد) از قول نبی مکرم اسلام(صلوات خدا بر ایشان و خاندانشان) فرمودند: حضرت آدم(درود و رحمت خدا بر ایشان باد) از القائات نفس امارّه و از حزن و اندوه به درگاه خدا شکایت کردند ، بعد جرئیل بر حضرت آدم(درود و رحمت خدا بر ایشان باد) نازل شد و گفت: ای آدم! بگو « لا حول و لا قوة الا بالله» و حضرت آدم (درود و رحمت خدا بر ایشان باد) این ذکر رو گفتند سپس دیدند کهوسوسه و ناراحتی از ایشان دور شده.
راه سوم: روزه
حمّاد بن عثمان میگه امام جعفر صادق(درود خدا بر ایشان باد) فرمودند که سه روز است که اگر اون سه روز را روزه بگیری وسوسه شیطان از تو دور میشه، گفتم اون سه روز چه روزهایی هستن؟ فرمودند: اولین پنجشنبه ماه و اولین چهارشنبه بعد از دهم ماه و آخرین پنجشنبه ماه.
راه چهارم: شستشوی سر با سدر
امام جعفر صادق(درود خدا بر ایشان باد) میفرمایند: رسول خدا (صلوات خدا بر ایشان و خاندانشان)سرشان را با سدر میشستند و میفرمودند سرتان را با برگ سدر بشویید که این کار را هر فرشته مقرب و هر فرستاده خدا مقدس شمرده و هر کس سرش را با برگ سدر شستشو بده خداوند وسوسه شیطان را تا هفت روز از او دور میکنه و هرکس که خدا وسوسه شیطان را تا هفت روز از اون دور کنه مرتکب معصیت خدا نمیشه و هر کس معصیت نکنه وارد بهشت میشه.
راه پنجم: صلوات
پیامبر اعظم(صلوات خدا بر ایشان و خاندانشان) میفرمایند: همانا شیطان دو دسته داریم، دسته اول شیطانها از جن هستند و با ذکر « لا حول و لا قوة الا بالله» دور میشن و دسته دوم شیطانها از میان انسانها هستند و با صلوات بر محمد و آل محمد دور میشن.
ان شاءالله خدای عزیز کمکمون کنه تا روز به روز از شیطون رانده شده از درگاه حق ، دورتر شده ، به خدا نزدیک بشیم.
برای دور شدن شیطان ملعون
بهترين روش رسيدن به چنين هدفي، شناخت شيطان و سد كردن راه هاي نفوذ او است.
رعايت نكات زير نيز شما را در اين مسير تعالى يارى خواهد كرد، ان شاءالله:
- سعى و كوشش در انجام وظايف و واجبات دينى و ترك گناه.
- انجام يك سرى مستحبات؛ مثلا هميشه با وضو بودن و زبان را به ذكر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم» عادت دادن.
- خواندن نماز با حضور قلب و در اول وقت،
- گرفتن روزه مستحبى به ويژه دوشنبه و پنجشنبه هر هفته،
- تلاوت قرآن بويژه بعد از نماز صبح،
- تأمل و انديشه در آيات قرآن،
- حتى المقدور سعى در خواندن نماز شب،
- از تنهايى دورى گزينيد.
- سحر خيزى،
- تنظيم برنامه براى تمام شبانه روز و پر كردن اوقات فراغت با برنامههاى صحيح و سودمند،
- شركت در ورزشهاى فردى و دسته جمعى،
- شركت در فعاليتهاى مذهبى و اجتماعى،
- به صله رحم و ارتباطات اجتماعى بسيار بپردازيد و به نزديكان و اقوام خود بيش از پيش اظهار علاقه و محبت نماييد.
- پرهيز از نگاه نامشروع، امام صادق(ع) فرمود: «نگاه پس از نگاه، در دل بيننده شهوت را مىانگيزاند»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 138) و باز فرمود: «نگاه، تيرى از
تيرهاى شيطان است، چه بسا نگاهى كه اندوههاى دراز در پى دارد»، (وسائلالشيعه ، ج 14 ، ص 139).
- عدم معاشرت و دوستى با افراد منحرف و فاسد،
- انتخاب دوستان مؤمن و سالم،
- به ياد خدا بودن در همه اوقات،
- از پرخورى و نيز از خوردن غذاهاى چرب و پرانرژى و تحريك كننده پرهيز كنيد،
- كنترل افكار و نينديشيدن به صحنه هاى شهوت انگيز،
- از مشاهده صحنه هاى مهيج و تحريك كننده دورى كنيد،
- برنامه منظم مطالعاتى براى خود قرار دهيد و سعى كنيد فرصتهاى خود را با تفكر و مطالعه مناسب پر كنيد،
همواره خود را نصيحت نموده و بر نفس خويش بانگ زنيد: «اى بيچاره! تا كى گرفتار هواى نفس باشى و سرمايه گران مايه عمر را تباه سازى و به معصيت رب الارباب
پردازى؟ چرا براى اندك لذتى پوچ و گذرا خود را گرفتار دوزخ ابدى سازى؟ اگر لحظهاى ديگر فرشته مرگ تو را در رسد و جانت به حلقوم رساند، با چه وضعى به ديار برزخ
رهسپار مىشوى؟ نه!نه! هرگز! بايد عزمى قاطع و استوار داشته باشم و با استمداد از خداى سبحان و پروردگار رحيم و مهربان - كه با اين همه معصيت باز هم مرا
مشمول الطاف خود ساخته - پيمان بندم و سربه بندگى او سپارم و زنجير شيطان نفس بگسلم. اين بار بايد چنان ابليس لعين را از خود دورر سازم كه ديگر در من
وسوسه نكند و با دست خالى از من روى برتابد!»
ویرایش توسط رزمریم : 03-03-2015 در ساعت 05:08 PM
پنج فریب شیطان :
1. هنوز جوانی ، خوش بگذران...
2. زندگی طولانی است میتوانی هرچیزی را تجربه کنی پس از آن لذت ببر!
3. هنگام عصبانیت آرام نمان، صبر کار انسان های ترسو و بزدل است
4. همه دارند این کار را میکنند پس افراطی فکر نکن و به زندگیت هیجان ببخش
5. وای تو خیلی گناهکاری و خداوند دیگر تو را نخواهد بخشید پس به گناهانت ادامه بده
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)