نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مادری که دلش از یاس بود...

789
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    Lightbulb مادری که دلش از یاس بود...

    مناجات‌نامه
    الهی! آن که را دل باز دادی، دهان بسته است، این سخن‌پرداز دل بسته است.
    الهی! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خود مدهوش و بیهوش است.
    الهی! وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
    الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست، که تو دارایی منی.
    الهی! روزم را چون شبم روحانی گردان و شبم را چون روز نورانی.


    آینه‌های ناگهان

    برای بانوی آب‌ و آینه‌، فاطمه زهرا(س)
    برای شما نسل سومی‌ها و ایضا نسل چهارمی‌ها روز تولد حضرت فاطمه(س) یادآور روز مادر است. بزرگداشت برای مادرانی که پیامبر در جمله‌ای ماندگار بهشت را زیر پای آنان دانست. مادری که فرزندان خود را عاشقانه به دنیا می‌آورند و بزرگ می‌کنند تا شاهد شکوفایی آنان باشند...
    محض یادآوری کوتاه شاید این کافی باشد که در کتاب‌ها آمده: حضرت فاطمه(س) در روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در شهر مکه به دنیا آمد. او وارث صفات بارز مادر گرامی‌اش خدیجه بود. در بخشش و بلندنظری و حسن تربیت وارث مادر بزرگوارش و در سجایای ملکوتی وارث پدر بزرگوارش بود.
    آن‌چه می‌آید، قسمتی از سخنان کمتر مطرح شده ایشان است که از کتاب «احتجاج» طبرسی با هم می‌خوانیم:
    خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرك قـرار داد و عدل را براى پیراستن دل‌ها و صبر را براى كمك در استحقاق مزد و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى و دوری از تهمت را برای محفوظ ماندن از لعنت و شرک را حرام کرد برای اخلاص به پروردگاری او. پس از خدا آن‌گونه شایسته است بترسید و نمیرید، مگر آن که مسلمان باشید. زیرا که از بندگانش، فقط آگاهانند که از خدا می‌ترسند.

    آیه‌های زمینی
    ای بی‌نشانه‌ای که خدا را نشانه‌ای
    هر سو نشان توست، ولی بی‌نشانه‌ای
    ***
    ای روح پرفتوح کمال و بلوغ و رشد
    چون خون عشق در رگ هستی روانه‌ای
    ***
    با یاد روی خوب تو می‌خندد آفتاب
    بر خاک خسته رویش گل را بهانه‌ای
    ***
    ای ناتمام قصه شیرین زندگی
    تفسیر سرخ زندگی جاودانه‌ای
    ***
    تصویر شاعرانه در خود گریستن
    راز بلند سوختن عارفانه‌ای
    ***
    هیهات خاک پای تو و بوسه‌های ما؟
    تو آفتاب عشق بلند آستانه‌ای
    ***
    شاخه طوبی
    ما به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با رنج حمل کرد و با رنج بر زمین نهاد...
    «قسمتی از آیه 15 سوره مبارکه احقاف»

    نار و نی
    روز مادر سال گذشته بود که برای خواندن فاتحه بر سر مزار مادربزرگم به بهشت زهرا(س) رفته بودم.
    کمی آن‌طرف‌تر جوانی بی‌قرار که خیلی تلخ گریه می‌کرد، به همراه یک جفت کفش زنانه نو در کنارش، توجهم را به خودش جلب کرد. بعد از چند دقیقه که کمی آرام‌تر شد، به طرفش رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی از او دلیل همه اینها را پرسیدم.
    «اینجا مزار مادرم است که در حدود دو سال پیش فوت کرد. از شما که پنهان نیست وقتی مادرم زنده بود، رفتار خوبی با او نداشتم.»
    دستانش را روی چشمانش می‌گذارد و سعی می‌کند خودش را کنترل کند و اشک نریزد.
    «اون اواخر که رفتارم دیگه خیلی هم بدتر شده بود. مدام سرش داد می‌زدم و توجهم کاملا ازش کم شده بود. یه پروژه هم بهم پیشنهاد شده بود که حسابی خودم رو مشغولش کرده بودم. مادرم اون روزها کفشش پاره شده بود و هر روز صبح که می‌خواستم برم سرکار ازم می‌خواست عصرش براش یه جفت کفش بخرم یا باهاش برم دوتایی بخریم.»
    راستش لرزش دست و به خصوص صورتش وقتی داشت اینها را می‌گفت، دیگر داشت حال من را هم منقلب می‌کرد. باید اعتراف کنم که اشک در چشمان من هم جمع شده بود و دیگر کم‌کم داشتم حدس می‌زدم که چه شده. ازم عذرخواهی کرد و ادامه داد: «تا این‌که اون روز آخری، وقتی صبح در حال رفتن به محل کار بودم، دیگه حرفی از کفش نزد و فقط ازم یک مقدار پول خواست. خیلی ساکت بود و چه معصومانه من رو نگاه کرد. اون نگاه آخرش رو تا زنده‌ام یادم نمی‌ره.»
    پرسیدم خواستن خودشون برن کفش بخرن، درسته؟ «آره. وقتی داشته از خیابون رد می‌شده یه ماشین بهش می‌زنه و...»
    جمله‌اش را نمی‌تواند کامل کند و سرش را با اشک نزدیک سنگ مزار می‌کند و بوسه‌ای روی آن می‌زند. وقتی سرش را بالا می‌آورد، باد ملایمی موهایش را که بر صورتش ریخته تکان می‌دهد. با آرامش می‌گوید: «چند ماه بعد از فوتش یه شب اومد به خوابم. بهش گفتم مامان ببخش من رو. با مهربونی همیشگی‌اش گفت: حلالت کردم پسرم، حلالت کردم. الان دو ساله روز مادر وقتی میام سر مزارش براش کفش هدیه میارم.» دوباره نگاهش را به سمت سنگ مزار بر می‌گرداند و کف دستانش را به روی آن می‌گذارد و می‌گوید: مامان روزت مبارک...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  2. 11 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مادری که دلش از یاس بود...

    مادر یعنی زندگی
    مادر یعنی عشق
    مادر یعنی مهر
    مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه
    با خنده هات می خنده
    مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر...
    لبخندت ، زندگی میکنه
    مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت
    و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم...
    مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو
    میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی
    مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح
    بالا سرت می شینه و نگرانه
    مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم
    با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم
    مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مریض بشه یا پیر

    بشه چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه
    مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری ...
    مادر یعنی همه زندگی ..

  4. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مادری که دلش از یاس بود...

    دختر زیبای بهار آمده

    [replacer_a]


    میلادش تولد بهاراست ؛ تولد آب است و تولد هر چه پاکی و زلالی . میلادش از هر سو رحمت است. از آن جهت که ادامه ی راه انبیاست. فاطمه ( س) امتداد راه انبیاست.
    اگر او نبود، طریق انبیا ابتر می ماند و این سلسله ی پیوسته به بن بست می رسید. ...





    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  6. 4 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مادری که دلش از یاس بود...



    و فاطمه آمد...تا زیبایی ، زیبا شود...محبت ، عاطفه آغاز شود...و فاطمه آمد تا...
    علی ، حیدرشود، کرارشود... وفاطمه آمد تا ...

    روز مادرمبارک باد .

    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  8. 6 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد