-
مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
یکی از مشکلاتی که امروزه در بین جوانان زیاد مشاهده می شود بحث رابطه دوستی دختر و پسر است ...
پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره
پسره : خب بگو میخوام برم استخر...
دختره هم راضي ميشه و ميره خونه دوست پسرش.
پسره : تو که مثلا اومدی استخر باید موهات خیس باشن،حداقل برو تو حموم و موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم، پسره درب رو قفل ميكنه و به دوستاش زنگ میزنه . . .
پسره و دوستاش یکی یکی میرن و. . .
اما آخرین نفر که ميره داخل حموم ، ميبينن خیلی دیر ميكنه ، و نمياد بيرون...پسرا ميرن داخل حموم یهو مي بينن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته شده ::نامردا خواهرم بود . . .
http://forum.moshaver.co/imported/20...u5V_Afi1-1.jpg
پ.ن: كاش قبل از گناه كردن كمي "فكــر" كنيم...
آیا دوستی های جنس مخالف قرن 21 ام درست است که باشد نظرتان چیست
موافقم
مخالفم
نظری ندارم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
خب بهتره بگم نظری ندارم ...
ولی تو این دنیا هر کاری رو انجام بدی ، دایره ای رو شروع کردی که اخرش به خودت میرسه
حالا اگه نقطه شروع خوب بوده باشه به تو خوبی میرسه و اگر بدی باشه بدی میرسه ...
قانون تاوان یکی از قوانین این دنیاست که تغییری نکرده
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
خب بهتره بگم نظری ندارم ...
ولی تو این دنیا هر کاری رو انجام بدی ، دایره ای رو شروع کردی که اخرش به خودت میرسه
حالا اگه نقطه شروع خوب بوده باشه به تو خوبی میرسه و اگر بدی باشه بدی میرسه ...
قانون تاوان یکی از قوانین این دنیاست که تغییری نکرده
من هم نظری ندارم و به شدت با جناب فرخ موافقم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
سلام
باید هدف از دوستی رو توی جامعه ما که مسلمونیم بررسی کنیم...باید بدونیم قصد و نییت طرف از دوستی با جنس مخالفش چیه...
بعضی پسرا توی دوستیهای الان و این چند سال اخیر فقط و فقط یه هدف دارن...
داداش من 10سال پیش دوست دختر داشت...دوستاشم دوست دختر داشتن...اما دوست دخترشون مثل ناموس خودشون بود...اما الان چی.....؟؟؟؟؟ الان با هم تقسیمش میکنن...یا فقط دنبال رسیدن ب اون هدف شومشوننو بعد ولش میکنن...
داداشم بمن میگه من اونموقع دوست بودم هیچوقت دست درازی نکردم... اما تو الان برو بایه پسر دوست شو ببین چهار روز بعدش نمیگه بیا خونمون/!!! اخرشم ولت میکنه...
پس مخالفم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
دختر پسر عین آهن ربا میمونن ، کنترل چنین دوستی های سخته ، و هیچ قانون و قواعدی نداره
دوستی های دخترو پسر خطرناکه . . .
از روح روان بگیر تا به جسم ، خانواده ، ایمان و . . . میتونه آسیب بزنه
منم کاملاً مخالفم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به يكى از دو هدف زير انجام مىگيرد: 1. به منظور ايجاد روابط دوستانه و صميمانه و استمرار آن براى مدت زمانى خاص، در جهت پاسخ به احساس نياز روانى خود (يعنى نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن)؛ 2. به منظور آشنايى با يكديگر و فراهم كردن مقدمات ازدواج و بعضى انگيزههاى ديگر. حال كدام يك از اين دو صورت را مىتوان پذيرفت و بر آن مهر تأييد زد؟ شكى نيست كه انسان داراى نيازهاى مختلف زيستى، اجتماعى، عاطفى و شناختى است. او همانطور كه نياز به خوردن و آشاميدن دارد؛ نيازمند ارتباط و تعامل با ديگران است و سرانجام نيازمند محبت كردن و مورد محبت واقع شدن است. برخى روانشناسان، با انواع نيازهاى مختلف انسان و سطحبندى آن، بر اهميت نيازهاى عاطفى در دوران نوجوانى و جوانى و لزوم تأمين آن، توسط گروه همسالان، تأكيد ورزيده، معتقدند: اين نياز، يكى از نيازهاى عالى انسان است و همسالان با ايجاد ارتباط مثبت عاطفى، مىتوانند به تأمين آن بپردازند؛ اما آنچه در ايجاد رابطه دوستى و اظهار محبت به ديگرى، از اهميت زيادى برخوردار است، آن است كه اين اظهار محبت به چه كسى و تا چه محدودهاى انجام گيرد تا هم آن نياز عاطفى پاسخ داده شود و هم عوارض و پيامدهاى منفى نداشته باشد. به عبارت ديگر، به چه هزينهاى، مىخواهيم اين نياز را تأمين و ارضا كنيم؟ همان طور كه ما براى تأمين نيازهاى زيستى خود دست به هر اقدامى نمىزنيم؛ بلكه مىكوشيم طبق معيارهاى صحيح، به آنچه تناسب بيشترى با وضعيت جسمانى ما دارد، عمل كنيم؛ شايسته است همين روش را در مورد نيازهاى عاطفى و روانى به كار ببريم و آنچه سلامت روحى و روانى ما را تهديد مىكند، به كنارى گذاشته، از آن دورى كنيم. اظهار محبت به جنس مخالف، پيامدهاى زير را به دنبال دارد:
الف. زيادهطلبى
كمالطلبى انسان، در هر بعدى از ابعاد جسمانى و روانى، زبانزد همگان است. اگر فردى در پى علم و دانشى باشد و آن را ارزش مطلق بداند، هيچگاه دست از كنجكاوى و دانش جويى خود، برنمىدارد و چه بسا در واپسين لحظات زندگى نيز در پى كشف مجهولات خود مىباشد. فردى كه در پى كسب قدرت و سلطه بر ديگران است، اگر بر تمام كره خاكى سلطه يابد، آن را كم و اندك مىپندارد و حكومت بر ديگر كرات را خواهان است و كسى كه خواهان ثروت است، اگر گنج قارون و بيشتر از آن را داشته باشد، باز هم در پى مال و ثروت بيشتر است و... به طور كلى در تمام زمينهها اين كمال خواهى ظهور و بروز دارد و با اندك تأملى در رفتار خود و ديگران، مىتوان اين صفت را كشف و مشاهده كرد. آيةاللَّه سبحانى گفته است: روزى در محضر آيةاللَّهالعظمى بروجردىرحمه الله نشسته بوديم كه گفتند يكى از پزشكان تركيه، خواستار ملاقات با مرجع جهان شيعه است. آن پزشك، هدف از ملاقات خود را تقاضاى مقالهاى علمى درباره علت و يا علل «تحريم شراب» از نظر فقه شيعه براى ارائه به همايشى در تركيه عنوان كرد. نماينده همايش، دوست داشت پاسخ سؤال را مستقيماً از آيةاللَّه بروجردى بشنود؛ از اين رو، سؤال كرد: چرا اسلام نوشيدن شراب را حرام كرده است؟ آن مرجع بزرگ، در پاسخ به وى چنين اظهار داشت:
«حقيقت انسان را عقل و قدرت انديشه و تفكّر وى تشكيل مىدهد و اگر عقل نبود، ايشان با ديگر موجودات زنده، چه تفاوتى داشت؟ پس در حفظ آن، بايد كوشا بود و آنچه با اين بعد وجودى تعارض و تنافى دارد، بايد با آن به مقابله برخاست. يكى از امورى كه در تضاد شديد با قوه عقل انسان است، نوشيدن شراب است. بنابراين، چون شراب عقل را از بين مىبرد و حقيقت انسان به عقل او است، اسلام آن را ممنوع كرده است».
آن پزشك گفت: درست است كه نوشيدن زياد شراب، باعث از بين رفتن قوه تعقّل انسان است؛ ولى اگر كسى به مقدار كمى از اين نوع مايعات بنوشد، نمىتوان گفت چنين تأثيرى را دارد؛ چرا اسلام آن مقدار اندك را نيز ممنوع كرده، نوشيدن آن را غيرمجاز مىداند؟! آيةاللَّه بروجردى گفت:
«چون انسان كمال طلب است و هرگز به مقدار كم قناعت نمىكند، اگر مجاز شمرده شود، بر اساس كمال خواهىاش، به تدريج بر خواسته خود مىافزايد و چه بسا به جايى مىرسد كه خودش هم فكرش را نمىكرد! به همين جهت است كه اسلام از همان ابتدا، حتى مقدار اندك را ممنوع كرده است و به عنوان يك قانون قطعى و دقيق براى تمام افراد - چه با اراده و چه كم اراده - به اجرا گذاشته مىشود. اين ويژگى، (كمالطلبى) چون در ديگر ابعاد و زمينهها جارى است، ديگر قوانين و مقررات و دستورات صادره از طرف قانون گذار هستى، نيز چه بسا بر اساس همين نكته شكل گرفته است و آنجا كه ممكن است زيادهطلبى، باعث حريم شكنى شود و به تدريج در وادى هولناك و خطرات جانى و روحى قرار گيرد، با جديت و قاطعيت آن را نهى مىكند». اظهار محبت به جنس مخالف، از همين موارد است كه با يك سلام و احوالپرسى ساده و مختصر و يا به انگيزه اهداف آموزشى و غيره شروع مىشود؛ ولى به تدريج نوع رابطه و گفتوگو تغيير يافته، به ميزان و كميت آن نيز افزوده مىشود و تا آنجا پيش مىرود كه تمام انرژى عاطفى خود را مىخواهد در همين گفتوگوها و ارتباط هزينه كند و هرگز به همان حداقلى كه در روزهاى اول داشته، اكتفا نمىكند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفى و مبتنى بر احساسات اجتناب كرد. بنابراين، ما براى اظهار محبت به جنس مخالف - چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمى را به دنبال نداشته باشد - دليل موجّه و قابل قبولى نمىشناسيم. در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار مىشود و به تدريج افراد در گردونهاى وارد مىشوند كه چه بسا هيچ كدام خواستار آن نبودند! گردونهاى كه گاهى رهايى از آن، مستلزم هزينه كردن تمام انرژى روانى و جسمانى فرد و قرار گرفتن در بن بست شديد است.
ب. وابستگى
با شكلگيرى روابط عاطفى بين دختر و پسر و افزايش تدريجى آن، زمينه وابستگى آنها به يكديگر و تشديد آن فراهم مىشود. نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانى به اوج خود مىرسد و به شكل خودكار دختر و پسر در اين كانال قرار مىگيرند. از اين رو علاقه ابتدايى شدت يافته، كمكم دو طرف به يكديگر وابسته مىشوند. اين وابستگى، در بسيارى موارد، آفت بزرگى براى تمركز حواس مىشود؛ به گونهاى كه گاهى مطالعه و حضور در كلاس درس را غيرممكن مىسازد و هر كدام از آنها، در تمام اوقات شبانه روز - حتى در كلاس درس - در فكر طرف مقابل است!! همچنين وابستگى مانع گزينش صحيح و دقيق براى شريك آينده زندگى مىشود و از آنجا كه شخص، به فردى خاص وابسته شده، تمام نيكىها، خوبىها، زيبايىها و... را در فرد مورد علاقه خود مىبيند و ديگر توان مشاهده عيوب احتمالى او را ندارد؛ زيرا از روى علاقه و از پشت عينك وابستگى، به طرف مقابل نگاه مىكند؛ نه با نگاهى خريدارانه، نقّادانه و بررسى كننده تا تمام نقاط ضعف و قوّت او را در ترازوى حقيقت بين، مورد دقّت و مشاهده قرار دهد! از طرف ديگر، اگر كسى بخواهد با فردى، فقط براى مدتى دوست باشد و به او اظهار محبت كند - نه به طور درازمدت - مطمئناً پس از آن مدت، امكان جدايى از يكديگر، از نظر روانى بسيار سخت و مشكل آفرين است. معمولاً در چنين مواقع بسيارى از جوانان به افسردگىهاى شديد دچار شده، از زندگى نااميد مىشوند. آنان احساس مىكنند نه راه پيش دارند و نه راه بازگشت؛ زيرا از طرفى مىخواهند اين ارتباط دوستانه را - كه به وابستگى شديد منجر شده - ادامه دهند و از طرف ديگر باور دارند كه نمىتوانند همديگر را به عنوان شريك زندگى خود انتخاب كنند. اين امر، گاهى به خاطر ويژگىهاى شخصىشان است و گاهى به خاطر عوامل خانوادگى، اقتصادى و... (مثل عدم توافق خانوادهها و نظير آن) است. از اين رو دچار تنش شده و در يك بن بست سخت و شديد گرفتار مىشوند.
ج. احساس گناه
شكى نيست كه ما در «جامعهاى دينى» زندگى مىكنيم و بيشتر مردم آن از آموزههاى دينى و اخلاقى، متأثر هستند و به آنها احترام مىگذارند. گرچه ممكن است هر فردى در سالهاى نخستين زندگى، نسبت به بعضى از دستورات دينى، اطلاع دقيقى نداشته باشد؛ ولى به طور ناخودآگاه و به تدريج، با بسيارى از هنجارهاى اخلاقى و اجتماعى جامعه دينى، آشنا مىشود. اظهار محبت و طرح رابطه دوستى با جنس مخالف، از رفتارهايى است كه جامعه دينى و ارزشى، آن را نمىپسندد و به آن خرده مىگيرد و با اندك دقّتى در متون دينى و سخنان رهبران دينى، روشن مىشود كه ارتباط با جنس مخالف، از چهارچوب و قوانينى خاص برخوردار است. اغلب جوانانى كه چنين روشى را در پيش مىگيرند، طولى نمىكشد كه به خود مىآيند و به گذشته خود مىانديشند. رفتارهاى خود را با ملاكها و معيارهاى اخلاقى و شرعى مقايسه كرده، آنها را محك مىزنند و دچار پشيمانى مىشوند! اگر نتوانند به درستى از اين فضاى روانى خارج شوند، احساس گناه مىكنند و اين احساس گناه، منشأ بسيارى از ناگوارىهاى روحى و روانى مىشود. گفتنى است تجديد نظر نسبت به اعمال نامعقول و غيرمشروع گذشته، پشيمانى از آنها و تصميم بر ترك آن، امرى مقبول و شايسته و بلكه لازم و ضرورى است؛ ولى آنچه به عنوان يك پيامد منفى در اينجا از آن ياد مىشود؛ آن احساس گناه شديدى است كه بر فضاى فكرى فرد حاكم شده، توان خروج از آن را از شخص سلب مىكند و همراه با يأس و نااميدى مطلق است. بدين وسيله، شخص توان حركت به سوى اصلاح و تغيير رفتار و مسير زندگى را از دست مىدهد. آنچه بيان شد، بعضى از پيامدها و عوارض اظهار محبت به جنس مخالف - به منظور داشتن رابطه دوستانه و صميمانه - است. صورت دوم (اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور آشنايى و فراهم كردن مقدمات ازدواج) شرايط ديگرى دارد. بدون ترديد يكى از پيشنيازهاى ضرورى ازدواج، آشنايى دو طرف از ويژگىهاى شخصيتى، اخلاقى، خانوادگى، اقتصادى و اجتماعى يكديگر است و هر دو با دقت و حساسيت زياد و با استفاده از راههاى مختلفِ تحقيق و بررسى، بايد به اطمينان كافى دست يابند. از طريق همين آگاهىهاى واقعبينانه، از نقاط ضعف و قوت همديگر اطلاع پيدا كرده و ميزان تناسب و همفكرى خود را در مىيابند. در اين صورت، چگونه و طبق چه مكانيسمى دو طرف بايد به اين هدف دسترسى پيدا كنند؟ آيا مىتوان با ايجاد رابطه عاطفى و اظهار محبت، به اين هدف دست يافت و زمينه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در اين ارتباطها، به روحيات و ويژگىهاى اخلاقى، خانوادگى و... همديگر پى برد؟ بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده، معتقديم: بيشتر ارتباطهايى كه با همين قصد و نيت موجّه و معقول شكل مىگيرد، انگيزه ديگرى - غير از آنچه به زبان جارى مىشود - در پى دارد (به خصوص اگر تقاضا كننده جنس مذكر باشد). در واقع، تقاضاى آشنايى با يكديگر قبل از ازدواج، صرفاً پوشش به ظاهر مقبولى است كه فرد، بدين وسيله مىخواهد دليل موجّه و معقولانهاى براى ارتباطهاى عاطفى و اظهار محبتهاى غيرمجاز قرار دهد. برخى افراد، با اين ترفند و طراحى قبلى - با مخفى كردن انگيزه شيطانى خود - در پى به دام انداختن افراد سادهدل و خوش بين هستند تا نيازهاى جنسى خود را تأمين كنند؛ در واقع اينگونه افراد، آگاهانه طرف مقابل را قربانى غريزه جنسى و خودخواهىهاى شهوانى خودشان مىكنند. شكى نيست كه عدهاى نيز ناآگاهانه، گرفتار چنين دامى مىشوند. البته ممكن است هيچ كدام، قصد سوء استفاده از سادگى و يا ناآگاهى طرف مقابل را نداشته باشند؛ ولى بايد بدانند كه غريزه جنسى انسان، بسيار قوى و شديد است. حيلههاى شيطانى نيز در اين مورد بسيار پيچيده، مرموز و متعدد مىباشد. در اين صورت عدهاى با طرح انگيزههاى معقول و موجه به طور ناآگاهانه وارد چنين صحنه خطرناكى مىشوند؛ به گمان اينكه هدفشان مقدس و خردمندانه است و اينگونه ارتباطها مشكلى ايجاد نمىكند و يا حداقل تا اين اندازه مجاز و گاهى لازم و ضرورى است. با ايجاد چنين ارتباطى و شكلگيرى علاقه ابتدايى بين دو طرف، امكان تحقيق و بررسى واقعبينانه كاهش مىيابد و شخص از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت كرده، تحقيقاتش در اين زمينه، دچار جهتگيرى و يا تعصب خواهد شد. همان طور كه گفته شد، وقتى علاقه و محبت چيزى در قلب فرد جاى گرفت، او را نسبت به واقعيات كور و كر مىكند و ديگر نمىتواند نقاط منفى و ضعف آن را ببيند و حتى بشنود و آنچه مىبيند و مىشنود، در نظرش زيبا و جذّاب جلوهگر مىشود و حتى نقاط ضعف را نقاط قوّت تلقى مىكند. خلاصه آنكه براى چنين امر حياتى و مهمى، بايد ابتدا به تحقيق و بررسى پرداخت و سپس در صورت وجود قابليتها و صلاحيتها، در فكر ايجاد علاقه بود؛ نه اينكه با عينك محبّت و علاقه، به بررسى احوال و ويژگىهاى فرد اقدام كرد. مطمئناً آن عشق و علاقهاى باعث كمال و آرامش مىشود كه پس از پيمان زناشويى و تعهّد به زندگى مشترك، ايجاد مىشود؛ نه عشق و علاقه قبل از ازدواج به فردى كه هنوز آگاهى و آشنايى كافى نسبت به او پيدا نشده و كاملاً سطحى و احساسى است. بنابراين، اميد است با دقّت هرچه تمامتر در رشد و بالندگى خود - در اين دوره بسيار حساس و سرنوشتساز - تلاش كنيد تا از هرگونه كجروى و كجانديشى خود را حفظ كرده و سنگ بناى زندگى آينده را بر پايههاى درستى و راستى قرار دهيد.
جهت آگاهى بيشتر ر.ك: دختران، دوستىها و عبرتها، محمد على كريمى نيا، انتشارات
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
به هرحال در مقابل دعوت پسر / پذیرش دختر هم وجود داره ...
پس دو نفر به یک اندازه در این مورد نقش دارن ....
پس هم دختر مقصره و هم پسر ....
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahestey
آیا دوستی های جنس مخالف قرن 21 ام درست است که باشد نظرتان چیست
موافقم
مخالفم
نظری ندارم
سلام به همه دوستان
اولا راجب اون داستان باید بگم چندتا مورد هست که عجیبه ی
یکیش برادر دختره است که خودش معلومهم هرزه بوده
خواهره هم خیلی ساده بوده و یه جورایی این هرزگی و سادگی معلومه آخرش به کجا کشیده میشه پس تقصیر و سر روابط دختر و پسر نندازیم
اما نظرم راجب روابط
به نظر من تو ایران روابط دختر و پسر بیشتر به خاطر وقت تلف کردن و روابط جنسیه
حالا میریسیم به ریشه این هدف ها
وقت تلف کردن که خوب معلومه انقدر سطح فرهنگ تو جامعه پایینه طرف واسه اینکه حوصله اش سر نره میره باجنس مخالف رفیق میشه
اما مشکل جنسی تو این جامعه بزرگترین خطر برای روابط دختر پسر چون توش یه قانون هست" سیراب شو "
این مشکل از تربیات ضعیف حانواده ریشه میگیره مدارس و نظام عجیب و غریب آموزش هم تقصیر زیادی دااره
پس اون پسریم که تشنه است بنده خدا گناهی نداره فقط راه رسیدن به آب و بلد نیست
و بدبختانه همه راها بسته است
راه های مثل ازدواج موقت یا حتی ازدواج دائم که با یه خانواده هم سطح خودشون بکنن بازم بسته است چ
ون خانواده سطح پایین میخوان داماادشون پول دار باشه خانواده سططح بالام که تکلیفشونو معلومه
این مشکل تا وقتی که اعتقادات غلط ما تو جامعه حل نشه
روز به روز بدتر میشه
نظرمم راجب سوالت اینه
مخالفم چون ایرانیا باید اعتقاداتش با روابطش یکسان بشه
یعنی تمومش کنیم بحث دور نگه داشتن دختر و پسر و وقتی که داریم میبینیم دختر و پسر مث آهنربا بهم نزدیک میشن
یعنی یا رومیه روی یا زنگی زنگی
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
هر وقت مردم یاد گرفتن در حق هم "خیانت" نکنن و اسمشو " زرنگی " بذارن
میشه به اینده این روزگار امیدوار شد |mellowsmiley|
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
farokh
هر وقت مردم یاد گرفتن در حق هم "خیانت" نکنن و اسمشو " زرنگی " بذارن
میشه به اینده این روزگار امیدوار شد |mellowsmiley|
لایک
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
دکتر مصطفی اقلیما رئیس سازمان مددکاری اجتماعی ایران و آسیب شناسی 1- چه عواملی باعث میل به ایجاد روابط با جنس مخالف میشود و این اتفاق معمولاً در چه سنینی رخ میدهد؟
به طور کلی تمایل به برقراری ارتباط میان زن و مرد یک میل طبیعی و ذاتی است. خداوند زن و مرد را با دو روحیه متفاوت آفرید و در هر کدام احساس نیاز به جنس دیگر را قرار داد. در موضوع ارتباط میان زن و مرد و ازدواج جز مسئله تولید نسل و مسائل جسمانی، مسئلهای به نام همزبانی نیز وجود دارد. احساس نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف، در سنین بلوغ به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدن و آزاد شدن هورمونها افزایش مییابد، اما گرایش روحی به جنس مخالف از کودکی همراه با انسان است. دختر ملایم است و پسر خشن و این تفاوتهای ذاتی باعث ایجاد گرایش بین این دو میشود و این میل هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد. قبح شمردن رابطه میان دختر و پسر به دلیل نگرشی است که این رابطه را تنها در قالب مسائل جنسی تعریف میکند و به همین دلیل است که ارتباط میان دختر و پسر بدون وجود محرمیت ناپسند و گناه تلقی میشود.چه عواملی در انفجار میل جنسی و افزایش این روابط موثر است؟
میل جنسی همواره و در تمام ادوار تاریخ وجود داشته است. مسئله این است که پیش از این، دخترها و پسرها به محض رخ دادن واقعه بلوغ، ازدواج میکردند، دختران در سنینی 12 تا 15 سال و پسران از 15تا 18 سال. یعنی به مجرد اینکه نیاز جنسی ایجاد میشد، ازدواج صورت میگرفت و از آنجا که سخت گیریهای امروز نبود زوجها تا سالها در کنار پدر و مادرهایشان زندگی میکردند. اما امروزه به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی دیگر مانند گذشته نیست و سن ازدواج برای دختران و پسران به بالای 30 سال رسیده است. در چنین شرایطی ما با دخترها و پسرهایی روبرو هستیم که فاصله میان بلوغ و ازدواجشان به 15 الی 20 سال رسیده است و نیاز جنسی به ایجاد ارتباط در این افراد گسترش مییابد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند
نظر شما درباره آمارهایی که چندی پیش از سوی دکتر گلزاری، مبنی بر اینکه 80 درصد از دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانوادهها و مسئولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند، چیست؟
اولاً که این آمار دکتر گلزاری مربوط به شهر تهران بوده است و ربطی به سایر شهرهای کشور ندارد، از سوی دیگر مشکلی که در برخی تحقیقهای ما وجود دارد، ابهام در پرسشهای تحقیق است، اینکه سئوالات به گونهای از مصاحبه شونده پرسیده میشود که جواب مورد نظر حاصل شود. در این تحقیق هم چنین اتفاقی افتاده است و از دانش آموزان پرسش شده که آیا تا به حال با پسر نامحرم صحبت کردهاند؟ دانش آموزان هم پاسخ دادهاند بله. از چنین پرسش و پاسخی که از اصل اشتباه است نمیتوان نتیجه درست را انتظار داشت. در ادامهی نتیجه این تحقیق هم آمده است، که بعضی از این دانش آموزان رابطه جنسی هم داشتهاند، در پاسخ به آقای دکتر گلزاری باید گفت که پسران و دختران زیر 18 سال جز در موارد بسیار نادر، دست به برقراری رابطه جنسی نمیزنند. بعضی اوقات برخی میخواهند باورها و طرز تلقی خود را بر مردم تحمیل کنند و به کل جامعه تعمیم دهند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
به باور شما، چند درصد از دوستیهای میان دختران و پسران در عصر حاضر، به روابط جنسی می انجامد و دوستیها غالباً در چه سنینی بیشتر به مسائل جنسی کشیده میشود؟
آمار رخداد رابطه جنسی در میان دوستیهای دختر و پسر در ایران در مقابل آمارهای بینالمللی آن، صفر است. درصد برقراری ارتباط میان دختران و پسران زیر 18 سال، 2 تا 3 در ده هزار نفر است و این آمار آنقدر پایین است که در معیارهای سنجش، صفر تلقی میشود. درصد پایینی از موارد دوستی دختر و پسر که به رابطه جنسی منتهی میشود در سنین بالای 20 سال است و این ابراز این تمایل نیز از سوی پسران صورت میگیرد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند. از این طریق دختر با هدف و رویای ازدواج پا به رابطهای میگذارد که از آینده آن خبری ندارد. در این میان آمارها نشان میدهد تنها 10 الی 15 درصد از روابط میان دختران و پسران به رابطه جنسی می انجامد که این درصد هم مربوط به جوانان بالای 25 سال است که با فریب دختر و وعده ازدواج از طرف پسر صورت میگیرد.با توجه به اینکه غالب دوستیهای دختران و پسران با هدف رویایی ازدواج انجام میشود، چند درصد از این روابط به ازدواج ختم میشود؟
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند. 20 درصد باقی مانده هم در خصوص مواردی است که وضعیت مالی و خانوادگی و طبقه اجتماعی دختر بسیار بالاتر از پسر است و پسر به طمع ثروت و جایگاه دختر و خانواده او برای خواستگاری قدم پیش میگذارد. علاوه بر این در مواردی که خانواده پسر از دوستی او با دختری آگاهی یابند، به خواستگاری دختر مورد نظر نمیروند، زیرا دید منفی نسبت به دختری که دوست پسر دارد در میان اکثر خانوادهها وجود دارد.گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد
در روابط میان دختران و پسران، این دختران هستند که آسیبهای فراوانی میبینند آسیبهایی که برای هر جنس به وقوع میپیوندد شامل چه مواردی بوده و چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
اولین و مهمترین ضربه و آسیبی که روابط دوستی بر دختران وارد میآورد، حس مورد سود استفاده قرار گرفتن، دروغ شنیدن و به بازی گرفته شدن احساساتشان است. پسران همواره با وعده ازدواج رابطه با دختران را شروع میکنند و پس از اینکه به هدفشان رسیدند، دختر را به حال خود رها میکنند. دختر که به هیچ وجه انتظار این دروغ و سوء استفاده را نداشت نسبت به همه مردها و ادعاهایشان، بی اعتماد میشود و حتی در زندگی آیندهاش نیز نمیتواند همسرش را باور کند و فکر میکند همسرش هم در صدد فریب او است. ضربه دیگری که دختران در این روابط متحمل میشوند این است که به عنوان مثال دختری با صداقت وارد دانشگاه یا محیط کار میشود اما استاد دانشگاه یا رئیس شرکتی که او در کسوت پدر اوست و دختر به او به دیده یک پدر مینگرد، به او پیشنهاد برقراری رابطه میدهد و دختر دچار بهت عظیمی میشود و میبیند حتی کسی که به او اعتماد کامل داشت، تنها به دیده جنسی به او مینگریسته و این خلاء بزرگی در دختر ایجاد میکند.
به اعتقاد شما روابط دوستی چه تأثیراتی در زندگی آینده میان دختران و پسران دارد؟
مشکل در این میان فرهنگ حاکم بر جامعه است. در جامعه ما حتی اگر صیغه که شکل قانونی و شرعی این رابطه است، انجام بپذیرد، از سوی عرف و فرهنگ عمومی جامعه مورد پذیرش واقع نمیشود. در کشور ما اگر دختری یک ماه عقد موقت یا دائم باشد حتی اگر بکارت او هم باقی باشد ، دیگر هیچ پسری حاضر به ازدواج با او نمیشود و این قانون عقد موقت در حالی در کشور وجود دارد که عرف و فرهنگ اجتماع این موضوع را نمیپذیرد. در این میان باید گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد. باید از قانون گذار که قانون عقد موقت را تصویب کرده است پرسید که آیا حاضر است دختر خودش را به عقد موقت مردی در بیاورد؟ برای نجات زنان از آسیبهای روابط جنسی و عرف آزار دهنده باید در اجتماع تغییرات فرهنگی ایجاد کرد و این موضوع مستلزم زمانی در حدود 2 نسل است.به نظر شما چه رابطهای میان دختر و پسر میتواند سازنده و به دور از آسیبهای اجتماعی و روانی باشد، گویش، رفتار، پوشش چگونه باشد تا آسیب کمتری در روابط به وجود آید؟
در کشور ما صرف وجود رابطه میان دختر و پسر آسیب است. رفتارها و روابط باید در چارچوب عرف و فرهنگ عمومی و خانوادگی باشد تا آسیب نرسانند. البته عرف و فرهنگ میان نقاط مختلف کشور متفاوت است مثلاً مسئلهای که در تهران هنجار است در یک شهرستان نابهنجار است و به بالعکس. از سوی دیگر نگرش و هنجارهای خانوادگی نیز در این میان بسیار مهم است به عنوان مثال در آمار سازمان ملی جوانان آمده است که الآن 30 درصد از دختران در تهران به صورت مجردی زندگی میکنند، موضوع زندگی مجردی دختران الآن هنجار نیست و آسیب است اما 35 سال بعد، دیگر این موضوع نابهنجار نیست. سن ازدواج هم بدین گونه است در خانواده و فرهنگی سن ازدواج 16 سال است ولی در خانواده و فرهنگ دیگر بالای 25 و 30 سال و این مقولات نسبی و بر اساس نگرشها و آداب است. در کل اگر دختران میخواهند در روابطشان از آسیب دور بمانند باید سعی کنند مطابق عرف و هنجار محیطی و خانوادگیشان رفتار کنند. اجتماع ما باید چه شرایطی فراهم کند تا این دوستیها و روابط موقتی کاهش یابد؟ از نظر فراهم سازی زمینههای شادی، فعالیتی، فکری، و...آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند
یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که پدیدههایی که با فرهنگ و قانون کشور مطابقت ندارند، وارد کردهایم و این موضوع باعث ایجاد آسیبهای شدید میشود. به عنوان مثال در اتوبوس زن و مرد را از هم جدا کردهایم، اما در مینی بوس و ون و تاکسی زن و مرد مختلط مینشینند. در مدرسه و دانشگاه دختر و پسر را جدا میکنند اما در محیطهای کار و سایر محیطهای اجتماعی اختلاط وجود دارد. یکی دیگر از مسایلی که می تواند ایجاد مشکل نماید ؛انفجار خانههای 50 و 60 متری در شهرها است. این خانهها باعث میشود که با بزرگ شدن فرزندان دیگر جایی برای آنها در خانه نباشد و مجبور شوند به سمت خانههای مجردی کشیده شوند. از سوی دیگر ماهوارهها را جمع میکنیم در حالی که اینترنت آزاد و در دسترس عموم است و خود دولت هم اینترنت پر سرعت را گسترش میدهد در حالی که هنوز فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت به وجود نیامده است. مشکل دیگر برخوردهایی است که به دلیل حجاب و یا با هم بودن دختر و پسر در خیابانها و معابر عمومی با آنها میشود و باعث میشود که دختر و پسر از با هم بودن در خیابانها و محیطهای عمومی اجتناب کنند و متأسفانه برخی از آنها به سمت محیطهایی در اصطلاح به نام خانههای امن پناه بیاورند و دوستیهایی که در خیابان میتوانست سطحی باشد، با حضور دختر و پسر در خانه معلوم نیست به کجاها بیانجامد و مسئولان دولتی باید نگرشها و روشها را در خصوص جوانان تغییر دهند و بدانند با تکرار روشهای امروزی به نتیجهای نخواهند رسید.کیانا نیکفام
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
مخالفم
کنترل کردن این روابط خیلی سخته تا به گناه کشیده نشه
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mahestey
دکتر مصطفی اقلیما رئیس سازمان مددکاری اجتماعی ایران و آسیب شناسی 1- چه عواملی باعث میل به ایجاد روابط با جنس مخالف میشود و این اتفاق معمولاً در چه سنینی رخ میدهد؟
به طور کلی تمایل به برقراری ارتباط میان زن و مرد یک میل طبیعی و ذاتی است. خداوند زن و مرد را با دو روحیه متفاوت آفرید و در هر کدام احساس نیاز به جنس دیگر را قرار داد. در موضوع ارتباط میان زن و مرد و ازدواج جز مسئله تولید نسل و مسائل جسمانی، مسئلهای به نام همزبانی نیز وجود دارد. احساس نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف، در سنین بلوغ به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدن و آزاد شدن هورمونها افزایش مییابد، اما گرایش روحی به جنس مخالف از کودکی همراه با انسان است. دختر ملایم است و پسر خشن و این تفاوتهای ذاتی باعث ایجاد گرایش بین این دو میشود و این میل هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد. قبح شمردن رابطه میان دختر و پسر به دلیل نگرشی است که این رابطه را تنها در قالب مسائل جنسی تعریف میکند و به همین دلیل است که ارتباط میان دختر و پسر بدون وجود محرمیت ناپسند و گناه تلقی میشود.چه عواملی در انفجار میل جنسی و افزایش این روابط موثر است؟
میل جنسی همواره و در تمام ادوار تاریخ وجود داشته است. مسئله این است که پیش از این، دخترها و پسرها به محض رخ دادن واقعه بلوغ، ازدواج میکردند، دختران در سنینی 12 تا 15 سال و پسران از 15تا 18 سال. یعنی به مجرد اینکه نیاز جنسی ایجاد میشد، ازدواج صورت میگرفت و از آنجا که سخت گیریهای امروز نبود زوجها تا سالها در کنار پدر و مادرهایشان زندگی میکردند. اما امروزه به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی دیگر مانند گذشته نیست و سن ازدواج برای دختران و پسران به بالای 30 سال رسیده است. در چنین شرایطی ما با دخترها و پسرهایی روبرو هستیم که فاصله میان بلوغ و ازدواجشان به 15 الی 20 سال رسیده است و نیاز جنسی به ایجاد ارتباط در این افراد گسترش مییابد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند
نظر شما درباره آمارهایی که چندی پیش از سوی دکتر گلزاری، مبنی بر اینکه 80 درصد از دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانوادهها و مسئولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند، چیست؟
اولاً که این آمار دکتر گلزاری مربوط به شهر تهران بوده است و ربطی به سایر شهرهای کشور ندارد، از سوی دیگر مشکلی که در برخی تحقیقهای ما وجود دارد، ابهام در پرسشهای تحقیق است، اینکه سئوالات به گونهای از مصاحبه شونده پرسیده میشود که جواب مورد نظر حاصل شود. در این تحقیق هم چنین اتفاقی افتاده است و از دانش آموزان پرسش شده که آیا تا به حال با پسر نامحرم صحبت کردهاند؟ دانش آموزان هم پاسخ دادهاند بله. از چنین پرسش و پاسخی که از اصل اشتباه است نمیتوان نتیجه درست را انتظار داشت. در ادامهی نتیجه این تحقیق هم آمده است، که بعضی از این دانش آموزان رابطه جنسی هم داشتهاند، در پاسخ به آقای دکتر گلزاری باید گفت که پسران و دختران زیر 18 سال جز در موارد بسیار نادر، دست به برقراری رابطه جنسی نمیزنند. بعضی اوقات برخی میخواهند باورها و طرز تلقی خود را بر مردم تحمیل کنند و به کل جامعه تعمیم دهند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
به باور شما، چند درصد از دوستیهای میان دختران و پسران در عصر حاضر، به روابط جنسی می انجامد و دوستیها غالباً در چه سنینی بیشتر به مسائل جنسی کشیده میشود؟
آمار رخداد رابطه جنسی در میان دوستیهای دختر و پسر در ایران در مقابل آمارهای بینالمللی آن، صفر است. درصد برقراری ارتباط میان دختران و پسران زیر 18 سال، 2 تا 3 در ده هزار نفر است و این آمار آنقدر پایین است که در معیارهای سنجش، صفر تلقی میشود. درصد پایینی از موارد دوستی دختر و پسر که به رابطه جنسی منتهی میشود در سنین بالای 20 سال است و این ابراز این تمایل نیز از سوی پسران صورت میگیرد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند. از این طریق دختر با هدف و رویای ازدواج پا به رابطهای میگذارد که از آینده آن خبری ندارد. در این میان آمارها نشان میدهد تنها 10 الی 15 درصد از روابط میان دختران و پسران به رابطه جنسی می انجامد که این درصد هم مربوط به جوانان بالای 25 سال است که با فریب دختر و وعده ازدواج از طرف پسر صورت میگیرد.با توجه به اینکه غالب دوستیهای دختران و پسران با هدف رویایی ازدواج انجام میشود، چند درصد از این روابط به ازدواج ختم میشود؟
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند. 20 درصد باقی مانده هم در خصوص مواردی است که وضعیت مالی و خانوادگی و طبقه اجتماعی دختر بسیار بالاتر از پسر است و پسر به طمع ثروت و جایگاه دختر و خانواده او برای خواستگاری قدم پیش میگذارد. علاوه بر این در مواردی که خانواده پسر از دوستی او با دختری آگاهی یابند، به خواستگاری دختر مورد نظر نمیروند، زیرا دید منفی نسبت به دختری که دوست پسر دارد در میان اکثر خانوادهها وجود دارد.گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد
در روابط میان دختران و پسران، این دختران هستند که آسیبهای فراوانی میبینند آسیبهایی که برای هر جنس به وقوع میپیوندد شامل چه مواردی بوده و چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
اولین و مهمترین ضربه و آسیبی که روابط دوستی بر دختران وارد میآورد، حس مورد سود استفاده قرار گرفتن، دروغ شنیدن و به بازی گرفته شدن احساساتشان است. پسران همواره با وعده ازدواج رابطه با دختران را شروع میکنند و پس از اینکه به هدفشان رسیدند، دختر را به حال خود رها میکنند. دختر که به هیچ وجه انتظار این دروغ و سوء استفاده را نداشت نسبت به همه مردها و ادعاهایشان، بی اعتماد میشود و حتی در زندگی آیندهاش نیز نمیتواند همسرش را باور کند و فکر میکند همسرش هم در صدد فریب او است. ضربه دیگری که دختران در این روابط متحمل میشوند این است که به عنوان مثال دختری با صداقت وارد دانشگاه یا محیط کار میشود اما استاد دانشگاه یا رئیس شرکتی که او در کسوت پدر اوست و دختر به او به دیده یک پدر مینگرد، به او پیشنهاد برقراری رابطه میدهد و دختر دچار بهت عظیمی میشود و میبیند حتی کسی که به او اعتماد کامل داشت، تنها به دیده جنسی به او مینگریسته و این خلاء بزرگی در دختر ایجاد میکند.
به اعتقاد شما روابط دوستی چه تأثیراتی در زندگی آینده میان دختران و پسران دارد؟
مشکل در این میان فرهنگ حاکم بر جامعه است. در جامعه ما حتی اگر صیغه که شکل قانونی و شرعی این رابطه است، انجام بپذیرد، از سوی عرف و فرهنگ عمومی جامعه مورد پذیرش واقع نمیشود. در کشور ما اگر دختری یک ماه عقد موقت یا دائم باشد حتی اگر بکارت او هم باقی باشد ، دیگر هیچ پسری حاضر به ازدواج با او نمیشود و این قانون عقد موقت در حالی در کشور وجود دارد که عرف و فرهنگ اجتماع این موضوع را نمیپذیرد. در این میان باید گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد. باید از قانون گذار که قانون عقد موقت را تصویب کرده است پرسید که آیا حاضر است دختر خودش را به عقد موقت مردی در بیاورد؟ برای نجات زنان از آسیبهای روابط جنسی و عرف آزار دهنده باید در اجتماع تغییرات فرهنگی ایجاد کرد و این موضوع مستلزم زمانی در حدود 2 نسل است.به نظر شما چه رابطهای میان دختر و پسر میتواند سازنده و به دور از آسیبهای اجتماعی و روانی باشد، گویش، رفتار، پوشش چگونه باشد تا آسیب کمتری در روابط به وجود آید؟
در کشور ما صرف وجود رابطه میان دختر و پسر آسیب است. رفتارها و روابط باید در چارچوب عرف و فرهنگ عمومی و خانوادگی باشد تا آسیب نرسانند. البته عرف و فرهنگ میان نقاط مختلف کشور متفاوت است مثلاً مسئلهای که در تهران هنجار است در یک شهرستان نابهنجار است و به بالعکس. از سوی دیگر نگرش و هنجارهای خانوادگی نیز در این میان بسیار مهم است به عنوان مثال در آمار سازمان ملی جوانان آمده است که الآن 30 درصد از دختران در تهران به صورت مجردی زندگی میکنند، موضوع زندگی مجردی دختران الآن هنجار نیست و آسیب است اما 35 سال بعد، دیگر این موضوع نابهنجار نیست. سن ازدواج هم بدین گونه است در خانواده و فرهنگی سن ازدواج 16 سال است ولی در خانواده و فرهنگ دیگر بالای 25 و 30 سال و این مقولات نسبی و بر اساس نگرشها و آداب است. در کل اگر دختران میخواهند در روابطشان از آسیب دور بمانند باید سعی کنند مطابق عرف و هنجار محیطی و خانوادگیشان رفتار کنند. اجتماع ما باید چه شرایطی فراهم کند تا این دوستیها و روابط موقتی کاهش یابد؟ از نظر فراهم سازی زمینههای شادی، فعالیتی، فکری، و...آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند
یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که پدیدههایی که با فرهنگ و قانون کشور مطابقت ندارند، وارد کردهایم و این موضوع باعث ایجاد آسیبهای شدید میشود. به عنوان مثال در اتوبوس زن و مرد را از هم جدا کردهایم، اما در مینی بوس و ون و تاکسی زن و مرد مختلط مینشینند. در مدرسه و دانشگاه دختر و پسر را جدا میکنند اما در محیطهای کار و سایر محیطهای اجتماعی اختلاط وجود دارد. یکی دیگر از مسایلی که می تواند ایجاد مشکل نماید ؛انفجار خانههای 50 و 60 متری در شهرها است. این خانهها باعث میشود که با بزرگ شدن فرزندان دیگر جایی برای آنها در خانه نباشد و مجبور شوند به سمت خانههای مجردی کشیده شوند. از سوی دیگر ماهوارهها را جمع میکنیم در حالی که اینترنت آزاد و در دسترس عموم است و خود دولت هم اینترنت پر سرعت را گسترش میدهد در حالی که هنوز فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت به وجود نیامده است. مشکل دیگر برخوردهایی است که به دلیل حجاب و یا با هم بودن دختر و پسر در خیابانها و معابر عمومی با آنها میشود و باعث میشود که دختر و پسر از با هم بودن در خیابانها و محیطهای عمومی اجتناب کنند و متأسفانه برخی از آنها به سمت محیطهایی در اصطلاح به نام خانههای امن پناه بیاورند و دوستیهایی که در خیابان میتوانست سطحی باشد، با حضور دختر و پسر در خانه معلوم نیست به کجاها بیانجامد و مسئولان دولتی باید نگرشها و روشها را در خصوص جوانان تغییر دهند و بدانند با تکرار روشهای امروزی به نتیجهای نخواهند رسید.کیانا نیکفام
میگم این آقای دکتر خجالت نمی کشه ها! یه دفعه بیا تو تاکسی تو محمل کار اصن تو هشر یه دیوار بکشین اینور مونث اونور مذکر نه؟!
احتمالا ایشون تو جامعه 10 سال پیش زندگی می کنن گذشت زمانی که دخترا پی ازدواج بودن الان یه به دختر میری پیشنهاد خواستگاری میدی ردت می کنه ولی بگی بیا دوس شیم میگه باشه ! بیشتر دخترا بدتر شدن تا پسرا
تا قبول نکنیم که تنها پسر نیس که نیاز جنسی داره بلکه دختر هم نیازمند به روابط جنسی هس این مشکلات هنوزم پابرجاس میگن دختر نازه و پسر نیاز مگه دختر همینجوری میره دوس میشه ؟ فقط واسه چن کلمه حرف؟ بابا دختر هم ادمه نیاز داره
اصلا یه چیزی ! میگن ادم نباس تو جوونی ازدواج کنه باس صب کنه عمرش یه کم بگذره چه می دونم احساساتش فکرش کامل شه بعد اونوخ چرا خدا نیاز جنسی رو تو 15 سالگی و واسه دختر تو 9 سالگی به وجود میاره چرا مثلآ؟ می خواد اذیت کنه؟ بابا این نیازم مثل آب خوردن غذا خوردن یه نیازه باس ارضا شه باس جواب داده شه تا کی سرکوب؟ 1 سال 2 سال 10 سال ؟ از اونورم میگن خود ارضایی گناهه واقعا پس چه غلطی بکنن مردم خودشم همه یه طوری نیستن من خودم مثلا سردم زیاد احساس نیاز شدید نمی کنم ولی مثلا یه دوستی دارم خودشم مومنه میگه بعضی وقتا چنان داغ میشم که میرم حموم زیر دوش آب سرد!
از اونورم حاج آقا میاد تو تلویزیون میگه حرف زدن پشت تلفت اگه به قصد لذت نباشه حرام نیس |yeah| لامصب تو عمرت گذسته تو هم تو جوونی کیفتو کردی منتها زمان تو راحت بود خودتم معلوم نیس چنتا صیغه کردی میان همه چیو سر جوون می ریزن خانواده ها هم مثلا تریپ عاقل بودن برمی دارنو میگن نه باس خونه باشه ماشین باشه درامد بالا باشه تو هنوز جوونی تو هنوز بچه ای بعدشم میان 500 سکه می ذارن واقعا خیلی مزخرفه این حرفا این کارا اخه ادم تو جوونی تو اوج نیاز باس ازدواج کنه یا تو میان سالی که دیگه وقتش گذشته و نیازی نداره به اون شدت؟ الان این حرفا رو بگی بچه پررو این حرفا چیه بشین درستو بخون بعدشم بری یه دوس دختر پیدا کنی بفهمن می کشنت یا حداقل یه فیلم مثبت 18 نگا کنی بفهمن میان داد و بیداد می ندازن اخه من ادمم !(مثلا)
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
من از دوست دخترمم این سوال و پرسیدم
جواب جالبی داد
مهم زمانش نیست .چه قرن 21 باشد چه قرن های دور تر.فرقی نمیکنه .
مهم شخصیت و جنبه ی ادم هاست.هرکس برای خودش یه محدوده و خط قرمزی داره .دوستی با جنس مخالف یعنی وارد شدن کسی به مرز این خط قرمز ها .اما نه وارد شدن به داخلش.
با ازدواج دونفر می تونن وارد خط قرمز های هم دیگه بشن .اما دوتا دوست نه .دوستی ها نباید بیش از حد از محدوده ی تعیین شده بیشتر باشه .اگر اینجوری نباشه خوب ممشخصا اون دوستی ها خوبه .خوب منظورم فقط وفقط از جنبه ی بالابردن تجربه ی زن و مرد برا
برای زندگی اینده است نه به هر قیمتی
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
من با نظر جناب فرخ موافقم
ولی بهتره این سوال مطرح و پاسخ داده بشه !!
چرا این دوستی ها برای ما دقدقه شده! چرا همه دارن راجع به این صحبت میکنن که باید فلان باشه خط قرمز رعایت بشه و جنبه باشه و .... چرا برامون دقدقه شده این مهمه !! چرا دوستی با هم جنس نباشه و دقدقه هم فقط تلاش و موفقیت و در آینده با تصمیمی درست و حساب شده انتخاب یک همسر ؟؟؟
چرا دلایل و برهان ها و و .... ما پسرا و دخترا همش در این باب هست ؟ ایا این به این معنی نیست این مسئله برامون یکی از مهمترین مسائل روزمرمون شده و نداشتنش فاجعس برامون ؟؟ پس بخاطر اینه که این همه دلیل و برهان و توضیح و مباحث فلسفی میکنیم راجع بهش چون برامون مهمه و دقدقه شده -
واقعا تاسف داره چیزهای بی اهمیت دقدقه بشن .
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
|nono||nono||nono||nono||nono||nono||nono||nono||n ono||nono| بشدت مخالفم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Reepaa
من از دوست دخترمم این سوال و پرسیدم
جواب جالبی داد
مهم زمانش نیست .چه قرن 21 باشد چه قرن های دور تر.فرقی نمیکنه .
مهم شخصیت و جنبه ی ادم هاست.هرکس برای خودش یه محدوده و خط قرمزی داره .دوستی با جنس مخالف یعنی وارد شدن کسی به مرز این خط قرمز ها .اما نه وارد شدن به داخلش.
با ازدواج دونفر می تونن وارد خط قرمز های هم دیگه بشن .اما دوتا دوست نه .دوستی ها نباید بیش از حد از محدوده ی تعیین شده بیشتر باشه .اگر اینجوری نباشه خوب ممشخصا اون دوستی ها خوبه .خوب منظورم فقط وفقط از جنبه ی بالابردن تجربه ی زن و مرد برا
برای زندگی اینده است نه به هر قیمتی
اگر میشه این بار به دوستتون بگید آیا راه دیگری برای بالا بردن تجربه وجود ندارد ؟ آیا در سیره ی امامان و پیغمبر ما راه کسب تجربه برای زندگی این بود ؟!!!
فراموش نکنیم خدا گفت قران من تا ابد تازه است و مختص دوره ی خاصی نیست - آیا سیره ی پیغمبر و امامان ما چیزی خارج از محدوده ی فرمان الهی بوده ؟
پاسخ ایشون در این مورد برام جالبه ولی ممکنه با پرسیدنش دوستیتون بهم بخوره |biggrinsmiley|
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
دوست عزیز هر کسی از وقت وشرایط ازدواج خودش با خبره چه پسر و چه ختر و هیچ پدرو مادری هم رازی نمیشن جز در این چارچوب این دوستی ها باشه . این آ»ار دوستی در کشور ما که برای ازدواج نیست حداقل همه دیگه اینو میدونیم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
اگر میشه این بار به دوستتون بگید آیا راه دیگری برای بالا بردن تجربه وجود ندارد ؟ آیا در سیره ی امامان و پیغمبر ما راه کسب تجربه برای زندگی این بود ؟!!!
فراموش نکنیم خدا گفت قران من تا ابد تازه است و مختص دوره ی خاصی نیست - آیا سیره ی پیغمبر و امامان ما چیزی خارج از محدوده ی فرمان الهی بوده ؟
پاسخ ایشون در این مورد برام جالبه ولی ممکنه با پرسیدنش دوستیتون بهم بخوره |biggrinsmiley|
خخخ گفتم بهشون
گفت دلم گیره یه پسره
و میخوام باهاش خوشبخت بشم
در ضمن من خودم به شخصه
کلا درگیر هیچ قانون ی نیستم
من خدای خودم و دارم شماهم بچسب به همون خدای خودت
قرآن تا همیشه تازه است ولی برای آدمای اهل فکر نه آدمای میمون نما که فقط تقلید کردن بلدن
دوستی ما با این چیزا از بین نمیره
چون شروع دوستیمون به خاطر گناه و رروابط جنسی نبوده
اینم متن کامل جواب
"چرا هست .یه عالمه راه که بچه های قرن 21 میخوان زود تر
بفهمنشو وارد راه دوست شدن با جنس مخالف میشن
کسب تجربه از هر چیزی امکان پذیر
اما دنیای ما اجازه نمیده
جامعه ی ما همه ی مارا از همه ی چی محروم کرده
حرف زدن دختر و پسر حرامه ؟اخه چرا؟
مگه خدا میگه
جنس مخالف نباید با هم حرف بزنن ؟
اگر اینطوری بود خدا چرا دوتا جنس افرید؟
خدا زن را برای ارامش مرد
و مرد را برای ارامش زن افرید
حالا این ارامش باید از راه ازدواج بدست بیاد
اما دونفر چجوری باید ازدواج کنن؟
پس باید حرف بزنن
تجربه بدست بیارن
دوست شدن به معنای سپردن
یکم از ذهنت به دیگری
ما از دوستی پسر و دختر
فقط به نکات منفیش فکر میکنیم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
الان شما و جوونای به اصطلاخ روشن فکر - انسانهای اهل فکرید ؟ خوب من و شما بیاییم اهل فکر باشیم نه میمون صفت !!!
صد درصد درسته و خودتون جواب دادید که خدا و قران بدرد شما و افرادی با این نگرش نمیخوره !!!!
من موندم ما چیکار به بقیه داریم
شیخه به طرف گفت چرا به دختر مردم نگاه میکنی طرف گفت برو گم شو بابا شما که روزی سه تا بلند میکنید !!! شیخ گفت باشه من و امثال من اصلا پستو منفور ولی ت چرا دوست داری مثل من باشی !!
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
الان شما و جوونای به اصطلاخ روشن فکر - انسانهای اهل فکرید ؟ خوب من و شما بیاییم اهل فکر باشیم نه میمون صفت !!!
صد درصد درسته و خودتون جواب دادید که خدا و قران بدرد شما و افرادی با این نگرش نمیخوره !!!!
من موندم ما چیکار به بقیه داریم
شیخه به طرف گفت چرا به دختر مردم نگاه میکنی طرف گفت برو گم شو بابا شما که روزی سه تا بلند میکنید !!! شیخ گفت باشه من و امثال من اصلا پستو منفور ولی ت چرا دوست داری مثل من باشی !!
ببین من راه و رسم خودم و دارم و به این راه ایمان دارم دلایلشم به خودم مربوطه
ولی همیشه همه کارام تو 4 چوپ دین بوده
خودمم عاشق خدا (خودم ) اهل بیت وپیامرشم
اگه ریاهم نباشه بچه مسجدیم
این رابطه امم با خیلی از بزرگای مسجد مشورت کردم
پس اول از همه من و با بقیه اشتباه نگیر
من خوب و بد خوب بلدم
مشکل شما اینکه یه جای دین ومیگیری یه جای دیگرو ول میکنی
یعنی میگی دختر وپسر به گفته قران نباید باهم در ارتباط باشن درحالی که قران درکنار این موضوع صدا تا بحث دیگه هم مطح کرده
مسائلی مثل ازدواج موقت یا ساده بود ازدواج دائم یا آزادی اندیشه و نظر
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
من نگفتم ارتباط بده مشکل از شماست که پستهای منو نمیخونی تو چند پست قبل تر به یکی از دوستان گفتم:
((دوست عزیز هر کسی از وقت وشرایط ازدواج خودش با خبره چه پسر و چه ختر و هیچ پدرو مادری هم رازی نمیشن جز در این چارچوب این دوستی ها باشه . این آ»ار دوستی در کشور ما که برای ازدواج نیست حداقل همه دیگه اینو میدونیم))
یعنی چی یعنی در چارچوب آشنایی برای ازدواج هیچ اشکالی نداره
در اینجا کسی بحث صیغه و ... رو مطرح نکرد که من راجع بهش صحبت کنتم !!!
من عالم نیستم دوست عزیز من با دلیل و برهان صحبت میکنم !
شما سر سری ! اون دنیا خدا قبول نمیکنه بهش بگیم من راه و رسم خودمو دارم و یا من خدای خودم تو خدا خودت و ...
شما داری از سر جوونی و با غرور جوونیت صحبت میکنی فقط همین - منم همچین پیر نیستم نمیدونم هم سنیم یا نه ولی من 21 سالمه - ولی سعی میکنم با منطق پیش برم نه با غرور و جوونی
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
naz gol
مخالفم
کنترل کردن این روابط خیلی سخته تا به گناه کشیده نشه
جوونا اگه یاد بگیرن خودشون و کنترل کنن هیچکس به گناه کشیده نمیشه
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
من نگفتم ارتباط بده مشکل از شماست که پستهای منو نمیخونی تو چند پست قبل تر به یکی از دوستان گفتم:
((دوست عزیز هر کسی از وقت وشرایط ازدواج خودش با خبره چه پسر و چه ختر و هیچ پدرو مادری هم رازی نمیشن جز در این چارچوب این دوستی ها باشه . این آ»ار دوستی در کشور ما که برای ازدواج نیست حداقل همه دیگه اینو میدونیم))
یعنی چی یعنی در چارچوب آشنایی برای ازدواج هیچ اشکالی نداره
در اینجا کسی بحث صیغه و ... رو مطرح نکرد که من راجع بهش صحبت کنتم !!!
من عالم نیستم دوست عزیز من با دلیل و برهان صحبت میکنم !
شما سر سری ! اون دنیا خدا قبول نمیکنه بهش بگیم من راه و رسم خودمو دارم و یا من خدای خودم تو خدا خودت و ...
شما داری از سر جوونی و با غرور جوونیت صحبت میکنی فقط همین - منم همچین پیر نیستم نمیدونم هم سنیم یا نه ولی من 21 سالمه - ولی سعی میکنم با منطق پیش برم نه با غرور و جوونی
تو اسمش و بزار غرور
منم اسمش میزارم شعور
لطفا به جای خدا حرف نزنید """ ! اون دنیا خدا قبول نمیکنه بهش بگیم من راه و رسم خودمو دارم و یا من خدای خودم تو خدا خودت و ... """"
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند :عقل های مردم را می توان از سخنانی که فوری و بالبداهه می گویند آزمایش کرد.
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند :عقل های مردم را می توان از سخنانی که فوری و بالبداهه می گویند آزمایش کرد.
حضرت علی (ع) :آنکه به استقبال دیدگاه های گوناگون بشتابد موارد اشتباه را خواهد یافت .
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند:
«کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است
اون دو کلمه رو عمدا bold کردم و قرمز کردم که بدونی حتی در این حد هم چه حکمی داره !
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
حضرت علی (علیه السلام) در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:« عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان؛ ای بندگان خدا! بدانید كه... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه كردن از حیله و دام های شیطان است.» 7
(منظور از با گوشه چشم آن است كه شیطان ملعون گاهی انسان را وسوسه می كند و می گوید: یك لحظه به این زن بنگر و فوری چشمت را برگردان! كه همین كار باعث نگاه های بعدی و مقدمه گناهان بزرگ خواهد شد.)
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
سوره 5: المائدة - جزء 6
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَكْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ .
امروز چیزهاى پاكیزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پیش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى كه خود پاكدامن باشید نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگیرید و هر كس در ایمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانكاران است.
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
سوره 4: النساء - جزء 5
وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن یَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُم مِّن فَتَیَاتِكُمُ الْمُۆْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
و هر كس از شما از نظر مالى نمىتواند زنان [آزاد] پاكدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما كه مالك آنان هستید [ازدواج كند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یكدیگرید پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوستگیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با كنیزان] براى كسى از شماست كه از آلایش گناه بیم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
دیگه فکر کنم اینا کافی باشه - برای کسایی که به قول خودت اهل فکر باشن
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
این بحثا آخرش به هیج نمیرسه
کلا بحث اصلی داره گم میشه
فقط امیدوارم یه روزی بیاد که همه جوونا به جای آزار دادن همدیگه
آرامش بدن به همدیگه
همین
خداحافظ
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
دیگه فکر کنم اینا کافی باشه - برای کسایی که به قول خودت اهل فکر باشن
دوست من
بازم میگم من به راهم ایمان دارم
به خداهم ایمان دارم و بیشتر از هر موجود زنده ای دوسش دارم
اما یه چیزی رو تو زندگیم خوب فهمیدم اون اینه :
"همه چیز همونجوری که هست نیست "
موفق باشید
همتون
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
درسته بحث بی فایدس من هم دیگه ادامه نمیدم - عیسی به دین خود موسی به دین خود:53:
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
همونقدر که از نظر بعضی ها بد به نظر میرسه همان قدرم میتونه البته گاهی وقتا مفید باشه چون می تونه منجر به یک ازدواج موفق بشه ولی هممون باید در این باره حسابی حواسمونو جمع کنیم تا خدایی نکرده به جاهای بد کشیده نشه
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
اون آقایی که این همه روایت تعریف کرد بیاد یه روایتم بگه در مورد زمان حال که جوونا با این همه مشکلات و سد های کاذبی که بزرگان دین(البته به زبون خودشون) ساختن چیکار کنه ؟ روایتی در مورد زمان حال هس؟ اگه دین تازه اس بگه حالا چیکارک نیم؟ حالا که نمیشه ازدواج کرد؟ نباید یه حرف خنده دار زد به طرف تا یه کم ادم دلش واشه؟ خندوندن یهخ زن این همه بده که تو محشر خدا اذیتمون کنه؟
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
هستن کسایی که انو بخندودن شما نگران خنده ی اون نباش|biggrinsmiley|
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
داش من لا اکراه فی الدین !! دیگه خدا چی بگه از دست ما اسنانهای بهانه گیر جز این !
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
پسر یا دختر خوب ! تلاش کن - دنیا جای خور و خواب نیست !! باید سخت کوشش و تلاش کرد ! به جایی برس که بتونی خودتو جمع و جور کنی ! اینکه ما همه ی چیو میندازیم تقصیر خدا که درست نیست عزیز من !
میگویند: بهلول کنار قبرستان مینشست، فقیری از آنجا رد شد که دور خود لنگی بسته بود و چیزی نداشت. آن فقیر به بهلول گفت: تو هم مثل ما گرفتار هستی؟! گفت: نه، من گرفتاریای ندارم، من به اینجا میآیم که بفهمم در آخر به اینجا میآییم، آن کسی هم که در کاخ نشسته (منظورش هارون بود. بهلول از بستگان هارون الرشید بود) بالاخره به اینجا میآید. حالا من و تو زودتر به خانه اصلیمان آمدیم.
آن فقیر به بهلول گفت: حالا مرا یک نصیحتی کن. گفت: از نعمتهایی که داری استفاده کن. این فقیر زد زیر خنده و در حالی که قهقهه میزد، گفت: چه داری میگویی؟! مگر نمیبینی من با این لنگ هستم، از چه نعمتی خوب استفاده کنم؟!
بهلول گفت: بیچاره! اینکه پروردگار عالم تو را به عنوان بالاترین نعمت قرار داده است. از خودت خوب استفاده کن. از فکر، بدن و ... خود، خوب استفاده کن. دست، زبان، چشم و ... تو، جای خوب استفاده شود.
پس این بالاترین نعمت است و انسان باید بداند پروردگار عالم این نعمت را از کوچکی به ما مرحمت کرده، «إِلَهِی رَبَّیْتَنِی فِی نِعَمِکَ وَ إِحْسَانِکَ صَغِیراً».
به تعبیری بالاترین نعمت همین تندرستی است و ما نمیدانیم. لذا دیدید بین خودمان هم بیان میکنیم: انسان قدر صحّت و سلامت را نمیداند، در حالی که سلامتی بالاترین نعمت است.
امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیبنابیطالب(ع) میفرمایند: «إِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ الْمَالِ» یکی از نعمتها، گشایش مال است. ولی در ادامه میفرمایند: «وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ» و برتر از گشایش مالی، صحّت و سالم بودن بدن است. امّا آیا میخواهید بالاتر از اینها را بدانید؟ فرمودند: «وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ» و برتر از صحّت بدن هم این است که انسان، قلب متّقی داشته باشد و این بالاترین نعمت است.
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
سلااااام...
به به ،اين بحثا خووووب داغ ميشه هااااا !!!!!|blinksmiley||happysmiley|
با احترام به نظر همه عزيزان اين نظر شخصيه بنده هست و جدا از مباحث ديني و جنبه مذهبيش هست...
اگه ارتباط صرفا جهت دوستي به معني هم صحبتي،تبادل اطلاعات،استفاده از تجربيات علمي و مذهبي و طنز و فرهنگيو... يك انسان ديگه،و انتخاب يك دوست به معناي واقعي باشه بايد گفت كه:
درجامعه كنوني و فرهنگ فعلي ما كه از كودكي براي حتي بازي كردن بايد با همجنس خودمون ارتباط برقرار ميكرديم و هميشه در اماكن عمومي و خصوصي، دوري از جنس مخالف براي ما يك قانون تعريف شده ،طبيعتا زمينه آموزش احترام به انسانيت همديگه قبل از ديدن جنسيت و مصاحبت و همنشيني سالم در كنار همديگه ايجاد نشده.....
چرا كه ما از همون ابتدا به اين باور رسيديم كه در كنار يك جنس مخالف قرار داريم نه يك انسان پس بدون استفاده از نظرات و عقايد خوب و بد و جنبه هاي مثبت طرف مقابل و استفاده از حضور او به عنوان يك فرد در جامعه كه ميشه از شخصيتش و دارايي هاي علمي و اجتماعيش تجربه كسب كرد بايد از اون دوري كنيم....
و دليل ،همون عدم آموزش هست...كه با اين توضيحات من مخالف هستم
اما...
اگه دليل از رابطه شناخت براي ازدواج و تشكيل خانواده باشه كه:
اين رابطه چهار چوبي داره كه بايد با رعايت به قول دوستان اين خط قرمز ها تنها به دنبال جواب سوالهايي كه ممكنه براي انتخاب بهتر در آينده بهمون كمك كنه بود و زمان اين رابطه رو كوتاه و در حد شناختهاي سطحي تعيين كرد....
با اين توضيحات بنده با اين نوع رابطه موافقم....|blushsmiley|
و اگه روابط دو جنس مخالف به منظور هاي ديگه اي باشه بايد بگم كه در اين صورت من هيييچ نظري ندارم...|nono|
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
خب اونو می خندونن کی منو می خندونه؟|sadsmiley|
به خدا افسرده شدیم از تنهایی ولی چون دین اجازه نمیده نمی تونیم کاری کنیم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Reepaa
جوونا اگه یاد بگیرن خودشون و کنترل کنن هیچکس به گناه کشیده نمیشه
موافقم ولی خیلی از مشکلات از همین بوجود میاد. متاسفانه زیادن کسایی که این کنترلو ندارن
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
naz gol
موافقم ولی خیلی از مشکلات از همین بوجود میاد. متاسفانه زیادن کسایی که این کنترلو ندارن
پس بهتره به جای کنترل کردن جوونا
کنترل کرردن و بهشون یاد بدیم
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
به نظر من کنترل کردن یاد دادنی نیس یاد گرفتنیه
هر کس خودش باید یاد بگیره که چطوری باید خودشو کنترل کنه
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
به نظر من اگه شیوه صحیح رو خانواده و جامعه به فرد اموزش بده دیگه شاهد انحرافات نخواهیم بود
انحرافات دلایل خاص خودش روداره
ولی مهمترین : عدم درک فرد در خانواده - کمبود محبت - نیازبه یک فردی که درکنارش باشه و به ارامش نسبی برسه
اگه بعد از ایجاد دوستی هم خانواده برخورد ناشایستی انجام بده ، قطعا جواب عکس میده
کافیه یه سر به سایت های چت بزنیم مشاهده میکنیم چند صد نفر به دنبال دوستی در قالب مجازی هستن . خب این ضعف خانواده رو نشون میده که هیچ اقدام مناسبی برای فرزند خود ترتیب نداده
به نظر من دوستی های امروزی هیچ گونه تعهد و اعتمادی نداره و حیا و غیرت جاشون بدجور خالیه
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
در مورد اون دوستی هم که گفته چرا کسی نیست مارو بخندونه و ازاین حرفا ...
باور کنید وضع طوری هست که علما روزه سکوت گرفتن و جرات بیرون اومدن از خونه هاشون رو ندارن
کافیه با دوستانی که در جلسات دروس خارج از فقه علمای بزرگ شیعه هستند ، مطالب اینچنین رو مطرح کنید قطعا به جوابتون میرسید
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
یک بار دیگر شخصیت فردی را که به او علاقمند شده ایدمرور کنید. این مطلب می خواهد هشدار دهد که محبوب شما ممکن است دچار نوعی اختلال شخصیت باشد اما شما چون دوستش دارید، متوجه آن نشوید.
http://forum.moshaver.co/imported/20...arinhair-1.jpg
همشهری تندرستی: یک بار دیگر شخصیت فردی را که به او علاقمند شده ایدمرور کنید. این مطلب می خواهد هشدار دهد که محبوب شما ممکن است دچار نوعی اختلال شخصیت باشد اما شما چون دوستش دارید، متوجه آن نشوید.
عشق پدیده غریبی است که هر کسی در زندگی حداقل یک بار آن را تجربه می کند. گاهی ماجرا شکل پیچیده ای به خودش می گیرد و ما عاشق کسی می شویم که دچار درجه هایی از اختلال های شخصیتی است. شاید خودشما هم الان درگیر همین نوع رابطه هستید اما خودتان خبر ندارید و یا نمی خواهید قبول کنید. شاید هم از علائم این نوع عشق ها بی خبرید. صفحه های بعد را مرور کنید.
چرا افراد با اختلال شخصیت جذابیند؟
** جنبه هایی از شخصیت هستند که مانع از شناخت افراد دارای اختلال شخصیت در همان اوائل آشنایی می شوند. این افراد غالبا اول آشنایی تصویر خیلی خوبی از خودشان ارائه می دهد که بقیه را جذب می کند. افراد دارای اختلال شخصیت از نظر ظاهری با بقیه فرقی ندارند و آنها هم ممکن است زیبا و باهوش باشند و در کارشان حسابی افراد موفقی باشندکه این ویژگی ها باعث می شود برای دیگران جذاب به نظر برسند.
از سوی دیگر، برای تشخیص اختلال شخصیت، باید گذشته او را دانست و اطلاعات زیادی از روابط او با دیگران و الگوهای رفتاریش داشت که در آشنایی کوتاه مدت به دست نمی آید. علاوه بر همه اینها، افراد دارای اختلال شخصیت ویژگی هایی را از خودشان بروز می دهند که می تواند دیگران را مجذوب آنها کند؛ برای مثال آیا تا به حال کسی از اطرافیان تان شیفته فردی شده است که خیلی شیرین زبان است؟
یا با ساختن داستان درباره اینکه به چه موقعیت های بالایی رسیده و چه آدم های مهمی را می شناسد. او را به خود جذب کرده باشد؟ همین ویژگی ها که او را جذب کرده، اتفاقا مربوط به اختلال شخصیتی او بوده است. به هر حال، در این باره دوستتان را سرزنش نکنید و یادتان باشد که همه ما دارای این گرایش درونی هستیم که به سمت افراد نابهنجار جذب می شویم! جواب او به این سوال ها، تا حدی دلیل های شخصی او را برای جذب شدن به چنین افرادی روشن تر می کند:
* آیا چنان مبهوت ویژگی های ظاهری یا رفتاری او شده است که باعث می شود بسیاری از ویژگی ها و رفتارهای ناپسند از چشمش دور بماند؟
* آیا فردی که به او علاقه دارد، دارای ویژگی هایی است که او به شدت فاقد آنها است؟
* آیا او خودرا ملزم به کمک به این افراد و نجات آنها می داند؟
* آیا هنگام اقدام به ترک فرد مورد علاقه اش، حتی اگر آن را ضروری هم بداند، دچار احساس گناه می شود؟
* آیا نیاز به کمک به نیازمندان آنقدر دراو قوی است که خودش را ناتوان از ترک چنین آدمی می بیند؟
* آیا او در همان لحظه اول آنچنان عاشق می شودکه دیگر معایب شخصیتی و رفتاری او را نمی بیند؟
* آیا عزت نفس او آنقدر شکننده است که گفتن کلمه نه به فردی که فکر می کند در مقایسه با خودش موقعیت برتری دارد، برایش خیلی دشوار است؟
* آیا فقط به این فکر است که از تنهایی فرار کند؟
آیا دوستانتان با این شخصیت ها برخورد داشته اند؟
* آیا رابطه آنها بسیار شورانگیز شروع شد و بعد به دلایلی نه چندان قابل قبول، به سردی گرایید؟
* آیا خواستگار او از تاثیر رفتارهایش روی دیگران آگاهی ندارد؟
* آیا خواستگار او رفتارهایی دارد که به نظر نامناسب است اما خودش با آنها مشکلی ندارد؟
* آیا وقتی برای تصحیح رفتارت او اقدامی می شود، به آن اعتنایی نمی کند و یا واکنش منفی دارد؟
* آیا او معمولا اول رابطه خیلی خوبی با بقیه برقرار می کندو بعد کارش به دلسردی و دلخوری و کناره گیری می کشد؟
* آیا خواستگار او آنقدر به توجه و محبت نیاز دارد که دوستتان را به ستوه آورده است؟
* آیا خواستگار او آنقدر منضبط و منظم است که هر تغییر برنامه ای او را عصبانی می کند؟
* آیا رفتار خواستگار او عجیب و غریب است و اصلا برای همین است که دوستتان دوستش دارد؟
* آیا بددلی ها، نگرانی ها و سوءظن های خواستگارش امان دوستتان را بریده است؟
** اگر جواب ها به سوال های بالا مثبت است، ورود او را به جمع افراد دارای سابقه ارتباط با اختلال شخصیتی ها تبریک می گوییم. البته، دراین گروه افرادخیلی زیادی وجود دارند و دوست تان، یکی از متعدد آدم های دارای این تجربه است. یادتان باشد تنها جواب مثبت به یکی از این سوال ها، برای تشخیص اختلال شخصیت در کسی که او را دوست دارد کافی نیست اما بد نیست قدری شک او را برانگیزد.
عشاق عجیب و غیرعادی
1- محبوب شکاک (اختلال شخصیت پارانوئید)
علائم:
* گمان می کندکه به او آسیب می زنند، یا به او دروغ می گویند یا قصد دارنداز او سوء استفاده کنند.
* ظاهرا همیشه برایش جای تردید وجود دارد که دیگران به او وفادار هستند یا نه.
* از اینکه بخواهد اعتماد کند می ترسد و صمیمانه همه چیز را با محبوبش در میان نمی گذارد.
* حرف های دیگران را، حتی اگر شوخی یا تعریف و تمجید باشدگ، علیه خود تعبیر می کند یا فکر می کند قصد تمسخر او را دارند.
* وقتی از کسی ناراحت می شود، کینه او را برای همیشه به دل می گیجرد.
* فکر می کندمورد حمله دیگران قرار گرفته، در نتیجه به سرعت عصبانی و پرخاشگری می شود.
* خشک و رسمی و فاقد حس شوخ طبعی است.
* گاهی بقیه را می ترساند چون احساس می شود توانایی این را دارد که به دیگران آسیب برساند.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
خیلی از افراد جذب افراد مرموز و تودار می شوند. انگار می خواهند از راز و رمز این دسته از افراد سر در بیاورند. به علاوه، آدم های شکاک گاهی زخم خورده به نظر می رسند و در بعضی ها این احساس را به وجود می آورند که رسالت کمک به او را دارند.
در واقع، افرادی که نیاز دارند دائم مورد تایید دیگران باشند و وفاداری خود را به کسی ثابت کنند و آدم هایی که شک و تردید و دائم چک شدن را به پای عشق و علاقه می نویسند و دوست دارند دائم کنترل شوند، جذب چنین افرادی می شوند. آدم هایی که نیاز به مراقبت کردن از شخص دیگری دارند هم مستعد برقراری رابطه با پارانوئیدها هستند.
آخرش چه می شود؟
رابطه با این افراد می تواند خطرناک باشد چون اگر احساس کنند محبوبشان به آنها آسیب خواهد زد، ممکن است تصمیم بگیرند در این کار پیشدستی کنند. خبر بد اینکه این دسته از افراد اغلب درمان هم نمی شوند چون به درمانگر هم اعتماد نمی کنند و واکنش شان به درمان خیلی تهاجمی است.
[«قرمز» حکایت مردی است که با وجود عشق زیادی که به همسرش دارد، نمی تواند او را باور کند و دست از تردید بر نمی دارد.]
2- محبوب منزوی (اختلال شخصیت اسکیزوئید)
علائم:
* علاقه ای به ارتباط نزدیک با دیگران ندارد، حتی کسی که محبوبش است.
* فعالیت های فردی را ترجیح می دهد، حتی به بودن با خانواده.
* تعداد فعالیت ها و وقایعی که می تواند برای او جذاب باشد، خیلی اندکاست.
* به غیر از اعضای خانواده، فرد دیگری با او نزدیک و صمیمی نیست.
* انگار نسبت به تمجید و حتی انتقاد اطرافیان بی تفاوت است.
* به نظر بقیه، سرد و منزوی و بی احساس با شاید خجالتی است.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
این افراد به دلیل درونگرایی و گوشه گیری خود می توانند برای بقیه جذاب باشند، به علاوه افرادی که می خواهند طرف مقابل شان فقط با آنها وقت بگذراند و خیال خیانت هم به سرش نزند، جذب چنین آدم هایی می شوند. همچنین این دسته از آدم ها، احساسات افرادی را قلقلک می دهندکه می خواهند دائم از شریک زندگی شان مراقبت کنند، به جای او حرف بزنند، به جای او تصمیم بگیرند و خلاصه مثل یک پرستار مهربان برای او باشند. اگر کسی نیاز داردکه اطراف مقابلش به او خیلی احتیاج داشته باشد، احتمالا جذب اسکیزوئیدها می شود. نکته تلخ و خنده دار ماجرا این است که بعد می فهمد آنها اصلا به او نیازی ندارند و بود و نبودشان آنقدرها هم فرقی نمی کند.
آخرش چه می شود؟
اسکیزوئیدها خیلی به درمان جواب نمی دهند چون منزوی بودن مهمترین مکانیسم دفاعی است که همه عمرشان داشته اند و نمی خواهندآن را ترک کنند. بنابراین نباید از آنها عصبانی شد و اگر قرار است با چنین آدم هایی زندگی کنید، باید بی خیال تغییر آنها شوید. باید بگذارید به حال خودشان باشند و در فعالیت هایی که دوست دارند شریک شد. اگر قرار است همسری داشته باشید که قلبش برای خانواده بتپد، اسکیزوئیدها مناسب نیستند.
[«فارست» شخصیت ساده و دوست داشتنی است که خیلی هم توجه جلب می کند اما بیشتر سرگرم کارهای خودش است تا کارهایی که مردم معمولا انجام می دهند.]
3- محبوب غیرعادی (اختلال شخصیت اسکیزوتایپال)
علائم:
* افکار او به نظر همه تا حدی عجیب است.
* حوادث، اتفاق ها و خلاصه همه چیز در زندگی عادی برای او معنای خاصی دارند.
* انگار دنیا را به روش خاصی تجربه می کند، آنقدر که گاهی هیچ کس از دنیای او چیزی سردر نمی آورد.
* عواطف، هیجان ها و ابراز احساس های او به نظر عجیب و نامتناسب می رسند.
* دوستان صمیمی زیادی ندارد.
* زیاد علاقه به موقعیت های اجتماعی ندارد چون با دیگران احساس راحتی نمی کند.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
افراد اسکیزوتایپال، اسرارآمیز، شگفت انگیز و حتی سرگرم کننده اند، برای همین هم در دیدارهای اول، می توانند جذاب باشند. آنها یک دنیا حرف هایی دارند که در زندگی تان نشنیده اید و می توانند باعث خنده یا شگفتی شوند. به علاوه گاهی رفتارها و پوشش متفاوت آنها، به بقیه این احساس را می دهد که افرادی جسور هستند و همین، خودش جذابیت است. همچنین متفاوت بودنشان، حس این را که بخواهند از آنها مراقبت کنند در افراد به وجود می آورد. البته، معمولا آدم هایی جذب اسکیزوتایپال ها می شوند که خودشان هم رگه هایی از عجیب و غریب بودن داشته باشند! از ما گفتن بود، باید مراقب بود!
آخرش چه می شود؟
باید در رابطه با این افراد حسابی پوست کلفت بود و آمادگی طرد شدن در موقعیت های اجتماعی را داشت. همچنین باید برای بارها عصبانی شدن از دست او آماده شد. نبایدب رای تغییر او عجله به خرج دارد و باید قدم به قدم در کنار او بود تا بتواند کم کم با اجتماع کنار بیاید. اگر چنین صبری وجود ندارد، بدانید ترک کردن ناگهانی او می تواند حسابی به او آسیب بزند. پس، این کار حتما باید به تدریج و با کمک یک متخصص انجام شود.
[«ذهن زیبا» به خوبی مردی را به تصویر می کشد که با بقیه فرق دارد. حتی نقوش لباس های دیگران را به شیوه ای غریب و معنادار می بیند. نگاهی که بقیه با آن ارتباط نمی گیرند و همین دلیل هم از او فردی تنها می سازد.]
عشاق فریبنده و خطرناک
4- محبوب نمایشی (اختلال شخصیت هیستریونیک)
علائم:
* دوست دارد همیشه مورد توجه همیشه باشد و بسیار تلقین پذیر است.
* رفتارها و نوع لباس پوشیدنش برای جلب توجه است.
* نگرش خاصی درباره مسائل مهم زندگی ندارد، دیدش سطحی است و حرفی برای بیان کردن در جمع ها ندارد.
* تحمل مورد بی توجهی قرار گرفتن را ندارد و زود احساساتش تغییر می کند. حتی ممکن است در جمع به پرخاشگری و قشقرق بپردازد.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
اگر فردی با چنین آدم هایی وارد رابطه شود، احتمالا از آن دسته آدم هایی است که هیجان خواهی درونی خود را دائم سرکوب می کند یا شاید برای خود به اندازه کافی ارزش قائل نیست که نیازهای خود را در رابطه به رسمیت بشناسد و بخواهد که برطرف شوند.
آخرش چه می شود؟
برای داشتن یک رابطه زناشویی عمیق و با دوام، یک فرد هیستریونیک به هیچ وجه مناسب نیست. اگر فردی می خواهد چنین رابطه ای را ادامه دهد، باید حد و مرزهای خیلی دقیقی را تعیین کند و سر حرف خودش هم بماند. باید انتظارها را درباره روابط، نوع لباس پوشیدن و رفتار کردن این افراد مطرح شود و در این باره قاطع بود. باید خود را برای پرخاشگری های آنها آماده کرد و از یک درمانگر کمک گرفت. اگر تصمیم به جدایی از آنها گرفته شد، باید از حمایت خانواده و دوستان استفاده شود تا از خشم او زیاد آسیب ندید.
[شخصیت زن مهم فیلم «زندگی خصوصی» برگرفته از یک شخصیت هیستریونیک است.]
5- محبوب توفانی (اختلال شخصیت مرزی)
علائم:
* اقدام های دیوانه وار انجام می دهد تا از سوی محبوبش طرد نشود و معمولا رفتارهای او را طوری تعبیر می کند که انگار قصد ترک او را دارد.
* در تاریخچه زندگی او رفتارهای تکانشی وجود دارد، مانند رانندگی پرخطر، پرخوری، اعتیاد، ولخرجی و ...
* در تاریخچه زندگی او ارتباط های بی ثبات با دیگران وجود دارد.
* بارها اقدام به خودکشی یا آسیب رساندن به خودکرده یا دست کم ژست آن را گرفته است.
* نوسان های شدید هیجانی دارد، برای مثال از شادی به افسردگی یا از آرامش کامل به خشم خیلی شدید.
* احساس پوچی مزمن دارد.
* پرخاشگری های بی مورد کلامی و فیزیکی دارد.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
در بیشتر موارد، شخصیت های مرزی را زنان تشکیل می دهند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بسیار جذاب، پرشور، پر از هیجان، بدون حد و مرز و جسور ظاهر می شود که خیلی جذاب است. او در ابتدا هیچ رفتار ناخوشایندی ندارد و کسی به مشکل دار بودن او شک نمی کند. افرادی که از بالا و پایین شدن زیاد در رابطه و واکنش های ناگهانی خوششان می آید، یا احساس می کنند رسالت نجات فردی اینچنین بی ثبات را دارند، وارد چنین روابطی می شوند.
آخرش چه می شود؟
درمان چنین فردی اگرچه کند و دشوار اما ضروری است. تمام تهدیدهای او به خودکشی باید جدی گرفته شود. باید با تفکر سیاه و سفید او مقابله و متهم شدن به بی عاطفه بودن را دائم تحمل کرد. زندگی به افراد دارای اختلال شخصیت مرزی از هر اختلال دیگری دشوارتر است. به هر حال باید مراقب بود به تفکرهای خود تخریبی او دامن نزد و به او فهماند که اگر دلخوری وجود دارد به معنای این نیست که از او متنفرند. سرانجام این افراد، اگر بعد از تلاش های مکرر برای خودکشی زنده بماند، در بیشتر موارد افسردگی است.
[سابقه خودکشی، رفتارهای تکانشی، تصمیم های عجولانه و بدونفکر کردن به عاقبت کار ویژگی های شخصیت باران کوثری در فیلم «بغض» است.]
6- محبوب خطرناک (اختلال شخصیت ضد اجتماعی)
علائم:
* در فعالیت هایی شرکت می کنند که خلاف قانون است و احتمالا سابقه بازداشت یا مشکلات قانونی دارد.
* بارها به خاطر منافع خود، به دیگران دروغ می گوید و آنها را فریب می دهد.
* تکانشی است، یعنی رفتارهایش ناگهانی است و به عاقبت آنها فکر نمی کند. اصلا انگار هیچ چیز برایش درس عبرت نمی شود.
* بارها نشان داده برای رفاه و سلامتی دیگران اهمیتی قائل نیست.
* ثبات و شرافت لازم در زمینه شغلی خودش را ندارد.
* روحیه پشیمانی و عذرخواهی ندارد و در برابر آسیبی که به دیگران می زند یا ناراحتی هایی که درست می کند، به جای عذرخواهی، بهانه می تراشد و خود را توجیه می کند.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
افراد ضد اجتماع به شدت در برقراری ارتباط مهارت دارند و خیلی سعی می کنند جذاب و بامزه باشند. آنها باعث می شوند احساس شود یک رابطه جالب دو طرفه برقرار شده و آینده ای پر از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی پیش روی است. واقعا چه کسی از این شرایط بدش می آید؟ البته قضیه به این سادگی ها هم نیست. گاهی افراد جذب کسی می شوند که به نظر جالب و قوی می رسند؛ آدمی که اگرچه خیلی خودش را احساساتی، مودب و با وجدان نشان می دهد اما در عمل نشانی از احترام به انسان ها در رفتارش نیست. احتمالا عزت نفس این افراد آسیب دیده است و برای خودشان به اندازه کافی، ارزش قائل نیستند.
آخرش چه می شود؟
اگر کسی فکر می کند صبرش لبریز نخواهد شد، همیشه می تواند سکوت کند، دروغ بشنود و تحقیر شود، همه بار مسوولیت زندگی را به تنهایی به دوش بکشد، با خیانت های مکرر کنار بیاید و پای محاکمه و مانند آن هم بنشیند، می تواند زندگی با چنین فردی را امتحان کند، در غیر اینصورت، هر جا جلوی ضرر را بگیرد، سود کرده است.
[عبرت نگرفتن و برنامه ریزی مداومبرای تبهکاری، عاقبت خیلی از ضد اجتماعی های پیشرفته است که در فیلم «درایو» به تصویر کشیده می شود.]
7- محبوب خودپسند (اختلال شخصیت خودشیفته)
علائم:
* خود را از همه مهم تر می داند و تمام وقت در حال تعریف از خود است.
* خود را فرد خیلی خاصی می داند که تنها آدم های خیلی برجسته می توانند درکش کنند.
* همیشه خودش را حق به جانب می داند و انتظار دارد بقیه در راستای خواسته های او رفتار کنند.
* از دیگران برای خواسته های خودش سوء استفاده می کند.
* توانایی درک دیگران یا همدلی با آنها را ندارد و در واقع بقیه را آنقدر مهم و با ارزش نمی داند.
* به شدت به دیگران حسادت می کند اما مدعی است که این دیگران هستند که حسادت می کنند.
* همواره نیاز به شنیدن تعریف و تمجید از سوی دیگران، به خصوص خانواده دارد.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
برخلاف باور عمومی، بیشتر خودشیفته ها، مرد هستند. آنها خیلی جذاب و با اعتماد به نفس ظاهر می شوند و با دروغ ها و گزافه گویی های فراوان، دیگران را شیفته خود می سازند. اما اگر کسی به این افراد توجه کند، ممکن است به این دلیل باشد که درگذشته یاد گرفته همیشه در خدمت دیگران باشد و به خواسته های خود توجه نکند. همچنین اگر عزت نفس و اعتماد به نفسش خیلی ضعیف باشد، ممکن است کم کم طوری وارد بازی یک فرد خودشیفته شود که خودش هم باور کند او برتر است و دارد او را با همه ضعف هایش تحمل می کند. حتی شاید از این بابت از او ممنون هم باشد.
آخرش چه می شود؟
آدم های خودشیفته، یا در کودکی زیادی مورد توجه بوده اند یا برعکس، آنقدر بی اعتنایی دیده اند که با خودشیفته دارند از خودشان دفاع می کنند. درمان آنها دشوار است چون اصلا دیگران را در حدی نمی بینند که بخواهند آنها را تغییر دهند. اگر بتوان خیلی قاطع ماند و راه را بر تحقیر دیگران بست، برای مثال حد و مرزهای خیلی روشنی گذاشت، خیلی جدی و با بی اعتنایی می توان تا حدی اوضاع را کنترل کرد. همچنین اگر بتوان او را در بازی خودشانداخت و برای مثال با تعریف وسوسه اش کرد تا درست رفتار کند، اوضاع بهتر می شود. با اینحال، زندگی با یک خودشیفته می تواند تمام توان افراد را بگیرد و از آنها فردی افسرده و بدون اعتماد به نفس بسازد.
[دارسی در فیلم «غرور و تعصب» به هیچ کس بها نمی دهد، هیچکس را در حد و اندازه خود نمی داند و از هر فرصتی برای سرکوفت زدن به دیگران و تحقیر آنها استفاده می کند.]
8- محبوب فرساینده (اختلال شخصیت پرخاشگر - منفعل)
علائم
* به طور غیرمستقیم از انجام وظایف شغلی و اجتماعی سر باز می زند.
* همواره از این شاکی است که بقیه او را درست درک نمی کنند.
* در بسیاری از مواردلجوجانه به بحث و جدل می پردازد.
* ظاهرا بدون هیچ دلیل مشخصی از افراد مافوق خشمگین است و از آنها دائم انتقاد می کند.
* نسبت به آدم های موفق تر احساس حسادت می کند.
* در بسیاری از موارد با اغراق، از مشکلات زندگی خودش گله دارد.
* همواره بین اطاعت انفعالی و نافرمانی خصمانه در نوسان است.
* رفتارهایش به طور غیرمستقیم، خوشبختی و موفقیت های شریک زندگی اش را از بین می برد.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
جذب آدمی که همیشه با نیش و کنایه حرف می زند و همیشه خشم دارد، کار ساده ای نیست. اگر کسی چنین فردی را دوست دارد احتمالا می خواهد در نقش یک منجی ظاهر شود واو را از گرفتارهایی که می گوید، رها کند. علاوه بر این، شاید فردی که زیاد غر می زند، شبیه به یکی از والدین او باشد و با همه سختی هایی که رابطه با او دارد، باز برایش یادآور فضای خانه باشد و به همین دلیل رفتارهای اعصاب خردکن او را تحمل می کند.
آخرش چه می شود؟
افراد منفعل - پرخاشگر، اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران را تخریب می کنند وتلاش برای تغییر او هم بی نتیجه است. در واقع این شخصیت ها می توانند دیگران را به طور کامل نهبود کنند. برای همین بهتر است این رابطه ادامه پیدا نکند. به علاوه بایدمراقب بود که تصمیم گیری یا تعیین تکلیف را به عهده او نگذاشت چون اوضاع سخت می شود و خلاصه حسابی پشیمانی به بار می آورد.
[شخصیت اصلی فیلم «راننده تاکسی» از همه عصبانی است. عصبانیت او حد و مرزی ندارد. انگار باید از همه انتقام بگیرد. خشم او به همه مربوط است و فیلتری ندارد.]
عشاق مضطرب و نیازمند
9- محبوب هراسان (اختلال شخصیت اجتنابی)
علائم:
* به دلیل ترس از انتقاد و عدم تایید، از فعالیت هایی که نیاز به تعامل با افراد زیاد داشته باشد طفره می رود.
* فقط مایل است با افرادی ارتباط برقرار کند که از آنها خوشش می آید.
* به دلیل احساس شرم و یا ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن، درمورد دنیای درونی خود با حتی صمیمی ترین اطرافیانش هم صحبتی نمی کند.
* در موقعیت های اجتماعی دائم نگران این است که مورد انتقاد قرار بگیرد یا اینکه طرد شود.
* به خاطر احساس بی کفایتی، از حضور در موقعیت های اجتماعی جدید اجتناب می کند و اگر هم در چنین موقعیت هایی حاضر شود، احساس کمتر و پایین تر بودن دارد.
* معمولا سعی می کند وارد فعالیت های جدید و ناشناخته نشود.
چرا جذب چنین آدمی می شویم؟
بسیاری از آدم ها دوست دارند چیزها و افرادی را به دست بیاورند که به نظر دست نیافتنی هستند. آدم های اجتنابی هم به خاطر اینکه رابطه ای برقرار نمی کنند و از آدم ها، با هراس می گریزند، از همان گروه دست نیافتنی ها به حساب می آیند. از طرف دیگر، این افراد به نظر مظلوم هایی می رسند که نیاز به کمک دارند و میل افراد به نجات را قلقلک می دهند. آدم های اجتنابی به نظر خیلی هم امن می رسند چون تمایل به ارتباط با غریبه ها در آنها کمتر است. شاید دوستتان هم به همین دلیل جذب چنین آدمی شده است.
آخرش چه می شود؟
نباید به درمانش دلخوش بود. زندگی با اجتنابی ها می تواند خیلی کسل کننده باشد. اگر دیگران دل به دلش دهند و با همه کناره گیری ها و یکنواختی هایش کنار بیایند، کمکی به بهبود اوضاع نمی کنند. باید صر به خرج داد، قدم به قدم او را تشویق کرد، او را وارد جمع ها کرد و البته به محدود بودن هم عادت کرد.
10- محبوب غمگین (اختلال شخصیت افسرده)
علائم:
* زندگی و رفتارهای او پر از غم و اندوه است.
* احساس بی کفایتی و بی ارزشی دارد و اعتماد به نفسش خیلی پایین است.
* نسبت به خودش دیدی منفی دارد و همیشه در حال سرزنش کردن خودش است.
* بیشتر تمایل داردخودخوری کند و وقت زیادی را به غصه خوردن می گذراند.
* نسبت به دیگران، از جمله افراد مهم زندگی اش هم دیدگاهی منفی و انتقادی دارد.
* تمنایل زیادی دارد که دائم دچار احساس پشیمانی و گناه شود.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
آدم های با شخصیت افسرده درنگاه اول خیلی فروتن و مودب به نظر می رسند. آنها آدم های آرامی هستند که مسوولیت همه چیز را به گردن می گیرند و از دیگران عذرخواهی می کنند. به علاوه به شدت این احساس را در آدم برمی انگیزند که بایداز آنها مراقبت کرد. از طرف دیگر، این دست از آدم ها، به دیگران فرصت مدیریت کامل رابطه را می دهند.
آخرش چه می شود؟
می توان رویکمک درمانگر حساب کرد. می توان عزت نفس او را بالا برد و به او کمک کرد به دنیا این همه تلخ نگاه نکند. جدا شدن از او درشما احساس گناه به وجود می آورد. اگر هم قرار بر ماندن با او باشد، باید مراقب بود خودمانعزت نفس را از دست ندهیم.
[در فیلم «سگ آبی» مردی که از شدت افسردگی به ندرت حرف می زند، با یک عروسک ارتباط برقرار می کند.]
11- محبوب آویزان (اختلال شخصیت وابسته)
علائم:
* توانایی تصمیم گیری در امور روزمره بدون کسب اطمینان و نظر پرسیدن از دیگران را ندارد.
* نیاز دارد مسوولیت غالب حیطه های مهم زندگی را به عهده دیگران بگذارد.
* به خاطر ترس از تنهایی، از مخالفت با دیگران یا حتی اظهار نظر پرهیز می کند.
* به دلیل اینکه به توانایی هایش اطمینان ندارد، در شروع یا پایان کارها مشکل دارد.
* به دیگران بیش از حد اهمیت می دهد و برای اینکه مبادا آنها را از دست بدهد، گاه تن به کارهایی می دهد که برای خودش خوشایند نیست.
* وقتی قرار باشد رابطه ای را به پایان ببرد، از ترس تنهایی، سریع سراغ جانشین می گردد.
* خیلی نگران است که به تنهایی نتواند از خودش مراقبت کند.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
در افرادی که در کودکی، مسوولیت نگهداری از خواهر و برادر کوچکتر را برعهده داشته اند، احتمال اینکه در ارتباط های جدی زندگی شان سراغ افراد وابسته بروند بیشتر است. بعضی افراد، نیاز شدیدی دارند به اینکه احساس کنند فرد دیگری به آنها نیاز دارد، اینطوری احساس قدرت و ارزش می کنند. به علاوه، بعضی ها، وقتی می بینند طرف مقابل چقدر وابسته است، از اینکه بخواهند او را ترک کنند به شدت دچار احساس گناه می شوند.
آخرش چه می شود؟
افراد وابسته می توانند دیگران را به ستوه بیاورند. برای هر چیزی می خواهند نظر دیگران را داشته باشند و خودشان نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند. باید سعی کرد او را عادت به مستقل تر بودن داد. به جایش انتخاب نکرد. اگر برای درمان اقدام شود فراموش نکنید که او تنهاب رای کسب رضایت دیگران حاضر به مراجعه است و خیلی نباید دل به درمان بست. باید سعی شود روابط اجتماعی او را گسترش داد و اگر تصمیم به قطع رابطه گرفته شد، باید برای سیل اشک هایش نیز آماده شد.
12- محبوب سرسخت (اختلال شخصیت وسواسی)
علائم:
* ذهنش مشغول جزییات است و با اهمیت دادن به محدودیت ها، فرصت تفریح را از خود می گیرد.
* آنقدر کمال گرایی او زیاد است که نمی تواند کارهایش را به پایان ببرد.
* خود را حسابی وقف کار می کند.
* بسیار پایبند اخلاقیات است و در این زمینه هیچ انعطاف پذیری ندارد.
* نمی تواند از وسایل قدیمی خودش دل بکند و حاضر نمی شود آنها را دور بیندازد.
* حاضر نمی شود در کاری با دیگران همکاری کند، مگر اینکه همه چیز مطابق میلش انجام شود.
* معمولا خیلی خسیس است و به سختی برای خودش و دیگران پول خرج می کند.
* غالبا لجباز و یکدنده است و می خواهد خودش، همه را تحت کنترل داشته باشد.
چرا جذب چنین آدمی می شوم؟
این افراد در نگاه اول، آدم های منضبط و با اخلاق و سختکوش به نظر می رسند و دارای ویژگی هایی هستند که همه آنها را تحسین می کنند. در بعضی موارد افرادی جذب چنین آدم هایی می شوند که خودشان را آدم های بی نظمی می دانند و با این کار انگار می خواهند بی نظمی های خود را بپوشانند یا جبران کنند. به علاوه عده ای هستند که به شدت اعتقاد دارند یکی از زوج ها باید به سختی کار کند و دیگری، چیز زیادی از زندگی و کارهای مهم آن سر در نیاورد.
آخرش چه می شود؟
زندگی با شخصیت وسواسی سخت است چون کم کم تبدیل به آدمی می شود که نقشی در زندگی ندارد، برایش تصمیم می گیرند، برنامه ریزی می کنند، بودجه را هم تعیین می کنند. به علاوه، این افراد بیشتر وقت خودشان را سر کار می گذرانند و از دیدن برنامه های کاری خود بیشتر به هیجان می آیند تا دیدن خانواده! البته اینکه سختکوش هستند؛ خیلی خوب است ولی وقتی هیچ زمانی برای تفریح ندارند و دلشان هم نمی آید پولی خرج کنند، چه فایده؟ خبر خوب اینکه احتمال درمان وجود دارد.
[در فیلم «آملی» شخصیت آملی عاشق جزییات است. به چیزهایی توجه می کند که کسی متوجه آنها نمی شود. عادت های عجیب و غریبی هم دارد که دیگران را به تعجب وامی دارد.]
-
پاسخ : مناظره در مورد دوستی های جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mronaldo
این آ»ار دوستی در کشور ما که برای ازدواج نیست حداقل همه دیگه اینو میدونیم
به نظر من این دوستی ها بلکه برا همین خارجی ها که به قول بعضی ها میگن با فرهنگ ( که اصلاً فرهنگ ندارن ) هم غلطه .
طرف چند تا بچه داره هنوز دوستن ، میخوان بیشتر همو بشناسن بعداً ازدواج کنن
از بس تو دوران کودکی شون رابطه داشتن که در بزرگ سالی احساس میکنن نیازهاشون تو جنس مخالف ارضا نمیشه و همجنسباز میشن
بعضی ها هم از بس روابط مخطلفی داشتن و نا امید شدن به پوچی میرسن و خودکشی میکنن
تا قبل ازدواجشون با صد نفر رابطه داشتن و کلی دوست عوض کردن و بعد اینکه ازدواج میکنن میگن آمار طلاق نداریم . ( خوب لامسب ثبت نمیشه )
آزادی کشورشون یعنی اینکه هرکاری میخواین انجام بدین ، ما هم کاری نداریم با شما ( اصلاً دولتشون برا مردمشون ارزش قائل نیستن )