نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: پریشانی و ترس و سردرگمی

2569
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پریشانی و ترس و سردرگمی

    از قدیم گفتند "مشکلی نیست که آسان نشود/مرد باید که هراسان نشود"
    هر انسانی از کودکی تا بزرگسالی همیشه در حال حل مشکلات هست ولی خیلی وقتها پیش می آید که انسان در برابر مشکلات احساس ترس می کند اگر ترس زیاد شود پریشان و آشفته میشود حتی شاید احساس درماندگی و عجز میکند یک کودک خردسال در نظر بگیرید وقتی دکتر برایش آمپول تجویز میکند چنان ترسی بر او مستولی میشود که تا زدن آمپول پریشان و آشفته است شاید دردی که سوزن به او وارد میکند حتی به اندازه یک دهم نگرانی و تشویش کودک نباشد همین روند در بزرگسالی هم در برخورد در بعضی مسائل و مشکلات بوجود می آید چنان از مشکل وحشت می کند که خود را فاقد هر گونه توانایی در حل مشکل میبیند و مسلوب الاختیار میشود در این هنگام پریشانی و آشفتگی ایجاد شده به مراتب از اصل قضیه حادتر میشود حتی اگر تشویش و سردرگمی تبدیل به احساس عجز ناتوانی میشود حتی در شرایط بدتر فرد هیچ راه حلی جلو خود نمیبیند و همه درها را بسته میبیند و تنها راه را خلاص شدن از زندگی میبیند سوال اصلی من از کارشناسان و مدیران و حتی کاربران سایت این هست چه راهکارهایی برای غلبه بر این ترس دارند؟ و چگونه میتوانیم از آشفتگی و سردرگمی در این گونه موارد جلوگیری کنیم؟ خواهش میکنم راه حلهایتان را در اینباره به رشته تحریر درآورید پیشاپیش از نظرات و راهکارهای ارائه شده کمال تشکر و سپاس را دارم
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  2. 3 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    من اینجور وقتا به خودم میگم تصمیمیه ک از اول گرفتم باید تا اخرش برم. یا میسپرمش به خدا حس میکنم همون ایمانم بهم انگیزه میده.
    یا اینکه به خودم میگم ترس و نگرانی ضعیفم میکنه ولی واس اینکه موفق بشم باید روحیمو حفظ کنم.
    به قول شایع همیشه اونی برد که خوب تونست.
    شرایط قرار نیست هیچ وقت ایده ال باشه ولی مشکلایی ک سر راهمونه شکست اخرو توجیح نمیکنه.

  4. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    سلام
    من وقتی خیلی ناراحتم یا به در بسته میخورم
    جز غصه خوردن و سیگار و یک سری موارد که مقطعیه... دو تا کار رو انجام میدم حالم خوب میشه
    یکی اینکه کوه میرم روی قله می نشینم با خدا حرف میزنم هر حرفی دارم هرچی هست بهش میگم گاهی فریاد هم میزنم اما خیلی آرام میشم و میخواهم راه حل نشانم بده و همان روز یا چندروز بعد راه رو واسم هموار میکنه... چون قله کوه از همه چیز به دور هست ذهن و فکرم باز میشه و شاید مهمترین و بهترین تصمیم های زندگیم رو در آنجا گرفتم
    دوم نوشتن هست نوشتن اعجاز میکنه
    از هرچیزی که ناراحتم مینویسم یه کاغذ برمیدارم فقط مینویسم مودبانه غیر مودبانه هرچی که میخواهم
    همه فکر و احساسی که دارم روی کاغذ میارم یعد ناراحتی ها رو مینویسم
    به طرز عجیبی اون بار منفی ناراحتی هایم از ذهنم به قلم و کاغذ و سپس به سطل زباله انتقال پیدا میکنه و بعد از اون حالم بهتر میشه
    چندسال پیش مدیتیشن کارمیکردم که متاسفانه مدتهاست کنار گذاشتم اون دیگه معجزه میکنه اگر بتوانید انجام بدهید
    حال آدم دست خودش هست ولی نگه داشتن حال خوب انگیزه و تلاش میخواهد

  6. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    توی هر مسیری یکسری مشکلات هست که از نظر من یکی از عوامل مهمی که میتونه ادمو توی کنار زدن مشکلات کمک کنه داشتن همراه های خوبی هست که به ادم انگیزه و امید میدن مثل دوست خوب،همسرخوب،خانواده و.. به همین جهت ادم باید همیشه تو انتخابش نهایت دقت رو بکنه چون خیلی وقتا همین افراد که کمکشون باعث بهبود شرایط میشه در صورتی که خوب از اب درنیان میتونن اسیب زننده باشن.
    در هر کار یا مشکلی هم به نظرم ادم باید نهایت تلاشش رو بکنه و نتیجه رو به خدا واگذار کنه.هیچ وقت نباید به خودمون استرس راه بدیم البته گفتنش راحته ولی عمل کردن بهش گاهی سخته چون استرس به خاطر موج منفی که داره توی نتیجه کار تاثیر منفی میزاره.
    در هر حال وجود کسی که بهمون انگیزه و امید بده و به قول معروف ما رو شارژبکنه،نداشتن استرس،داشتن انگیزه و توکل بخدا از مهمترین عوامل موفقیت و غلبه بر مشکلات زندگی میتونه باشه .با تقویت هر یه از این عوامل میتونیم مشکلات رو راحت برطرف کنیم.
    ویرایش توسط saba95 : 07-24-2017 در ساعت 01:51 AM

  8. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    از قدیم گفتند "مشکلی نیست که آسان نشود/مرد باید که هراسان نشود"
    هر انسانی از کودکی تا بزرگسالی همیشه در حال حل مشکلات هست ولی خیلی وقتها پیش می آید که انسان در برابر مشکلات احساس ترس می کند اگر ترس زیاد شود پریشان و آشفته میشود حتی شاید احساس درماندگی و عجز میکند یک کودک خردسال در نظر بگیرید وقتی دکتر برایش آمپول تجویز میکند چنان ترسی بر او مستولی میشود که تا زدن آمپول پریشان و آشفته است شاید دردی که سوزن به او وارد میکند حتی به اندازه یک دهم نگرانی و تشویش کودک نباشد همین روند در بزرگسالی هم در برخورد در بعضی مسائل و مشکلات بوجود می آید چنان از مشکل وحشت می کند که خود را فاقد هر گونه توانایی در حل مشکل میبیند و مسلوب الاختیار میشود در این هنگام پریشانی و آشفتگی ایجاد شده به مراتب از اصل قضیه حادتر میشود حتی اگر تشویش و سردرگمی تبدیل به احساس عجز ناتوانی میشود حتی در شرایط بدتر فرد هیچ راه حلی جلو خود نمیبیند و همه درها را بسته میبیند و تنها راه را خلاص شدن از زندگی میبیند سوال اصلی من از کارشناسان و مدیران و حتی کاربران سایت این هست چه راهکارهایی برای غلبه بر این ترس دارند؟ و چگونه میتوانیم از آشفتگی و سردرگمی در این گونه موارد جلوگیری کنیم؟ خواهش میکنم راه حلهایتان را در اینباره به رشته تحریر درآورید پیشاپیش از نظرات و راهکارهای ارائه شده کمال تشکر و سپاس را دارم
    باید با تمرین خودکنترلی این توانایی رو افزایش داد. به ترس نباید فکر کرد. اگه بترسیم بدتر میشه... پس حرف عقل رو گوش می کنیم و با تمرین پی دی پی خودمون رو کنترل می کنیم...

    اگه ناراحت بشیم و بترسیم بازنده ایم پس نباید بترسیم.. اگه مقابل مشکلات شکست خوردیم اما بدون ترس بهتر از اینه که بترسیم چون ترسیدن خودش شکست بدتری رو در پی داره...

    بر خدا توکل کنیم...
    امضای ایشان



  10. کاربران زیر از Mohsen123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    سلام
    اگر لطف کنید نظرات بیشتری بدهید ممنون میشوم چون این لحظات در زندگی خیلیها پیش میآید باید بتوانند مدیریت خودشان را در این لحظات چگونه به دست آورند
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : پریشانی و ترس و سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    از قدیم گفتند "مشکلی نیست که آسان نشود/مرد باید که هراسان نشود"
    هر انسانی از کودکی تا بزرگسالی همیشه در حال حل مشکلات هست ولی خیلی وقتها پیش می آید که انسان در برابر مشکلات احساس ترس می کند اگر ترس زیاد شود پریشان و آشفته میشود حتی شاید احساس درماندگی و عجز میکند یک کودک خردسال در نظر بگیرید وقتی دکتر برایش آمپول تجویز میکند چنان ترسی بر او مستولی میشود که تا زدن آمپول پریشان و آشفته است شاید دردی که سوزن به او وارد میکند حتی به اندازه یک دهم نگرانی و تشویش کودک نباشد همین روند در بزرگسالی هم در برخورد در بعضی مسائل و مشکلات بوجود می آید چنان از مشکل وحشت می کند که خود را فاقد هر گونه توانایی در حل مشکل میبیند و مسلوب الاختیار میشود در این هنگام پریشانی و آشفتگی ایجاد شده به مراتب از اصل قضیه حادتر میشود حتی اگر تشویش و سردرگمی تبدیل به احساس عجز ناتوانی میشود حتی در شرایط بدتر فرد هیچ راه حلی جلو خود نمیبیند و همه درها را بسته میبیند و تنها راه را خلاص شدن از زندگی میبیند سوال اصلی من از کارشناسان و مدیران و حتی کاربران سایت این هست چه راهکارهایی برای غلبه بر این ترس دارند؟ و چگونه میتوانیم از آشفتگی و سردرگمی در این گونه موارد جلوگیری کنیم؟ خواهش میکنم راه حلهایتان را در اینباره به رشته تحریر درآورید پیشاپیش از نظرات و راهکارهای ارائه شده کمال تشکر و سپاس را دارم



    اینها که میگم به نوعی تجربه خودمه و هنوز هم تو انجامش گیرهایی دارم
    ممکن است یاد شعر مولوی بیفتید که گفت : هر کسی از ظن خود شد یار من .......

    بهتر بود مصداقی معین می کردید چون ترسها با هم فرق دارند و هر ترسی یک واکنش می طلبه


    به نظرم ترسها به خاطر عدم دانش و کنترل کامل ما بر اطرافمون هست

    به نظرم در این مواقع آدم باید از خودش سوال کنه برای چی میترسه

    و همین طور باید در نظر داشته باشه که هیچ آدمی توانایی کنترل آینده رو نداره بنابراین باید کاری که فکر میکنه درسته رو انجام بده بدونه با هر مشکلی زندگی به آخر نمی رسه . می تونیم از زندگی آدمهای زیادی درس بگیریم که تجربیات بدی مثل زندان رفتن ، اعتیاد ، خیانت دیدن و ... تو زندگی شون داشتن و تونستن از اون مرحله سخت عبور کنن و به زندگی شون ادامه بدن

    برای حل ترسها باید به زندگی دید نسبی داشته باشیم و مطلق نگر نباشیم مثلا نگیم من اگه فلان کار رو نتونم انجام بدم تو زندگیم باختم یا اگه با فلانی نتونم ازدواج کنم دیگه خوشبخت نمیشم

    خیلی وقتها هم ترس آدمها ناشی از خطای شناختی آدمهاست است که از نظرمن دو دسته اند (1- به خاطر تجربه های شخصیمون ایجاد شدن= قبلا در کاری نا موفق بودیم این عدم موفقیت رو به بقیه زندگی تعمیم میدیم کار درست اینه که باید شکست ها رو تجزیه تحلیل کرد و از انجام ایراد ها رو جلوگیری کرد که متاسفانه بعضیها سعی می کنند از انجام کل یک واقعه جلوگیری می کنند )
    2- تجربه های نزدیکانمون ما رو به اشتباه میندازه و موجب ترس بی جهت ما میشه از خودم مثالی می زنم در دوران ابتدایی از ریاضیات دوره راهنمایی به عنوان درس خیلی خیلی سخت اسم می بردند جوری بود که من در ذهنم از ریاضیات راهنمایی غول بی شاخ و دمی ساخت بودم ولی وقتی که به راهنمایی رفتم هر چه قدر منتظر درس دادن قسمتهای سخت ریاضی از طرف معلم نشستم چیز سختی پیدا نکردم مثال دیگه اینکه وقتی در خانواده ای بچه بزرگ ازدواج ناموفقی داشته باشه بچه های دیگر هم دچار خطای شناختی میشن و بی جهت از ازدواج می ترسند

    باز اگر مصداقی دقیق مشخص کنید بهتر میشه بحث کرد
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  13. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد