سلام دوستای خوبم
من چنتا مسئله برام پیش اومده که نمیدونم چجوری حلشون کنم
یکی اینکه من خیلی آدم سیاست مداری نیستم
( الکی شکل ناراحت گذشتم در واقع نمیدونم خوبه یا بد
)
مثلا من هیچ بلد نیستم وقتی از کسی بدم میاد تو روش بخندم... یا وقتی دوسش ندارم الکی قربون صدقه برم... خو وقتی بدم میاد بدم میاد دیگه
ولی خیلی دیدم که دوستام اینجوری نیستم جلو روی یکی خوش و بش و حال و احوال و گرم گرفتن
بعد که طرف میره کلی پشت سرش بد و بیراه میگن .. در همچین مواقعی من این شکلی میشم
یا وقتی هم یکی بهم بدی کنه مستقیم میرم به خودش میگم چرا این کارو کردی؟؟؟
اصلا بلد نیستم یه دستی بزنم...حقیقتا از این ناراحتم
کلا نمیدونم کار من درسته یا اونا؟؟؟
و یه مشکل دیگه اینکه فکر میکنم هیچی نمیدونم در مورد زندگی ، در مورد دنیایی که توش هستیم
در مورد دنیایی که باید بریم... چن روزه همش دارم فک میکنم اصلا چرا به دنیا اومدیم؟؟؟ چرا آدما انقد دنبال زرق و برق زندگی ان؟؟؟
چرا انقد بد میکنیم که خودمون رو بکشیم بالا مگه نمیدونیم آخرش چی میشه؟؟؟
فک میکنم نمیتونم تو این جامعه دووم بیارم... انگار بلد نیستم درست رفتار کنم ... قاطی کردم
دلم میخاد برم یه جای دووور خیییییلی دوووور که هیچکس نباشه... انقد که خسته ام از دست آدما
من چن ماه دیگه مونده تا 25 سالم بشه اما همش فکر میکنم چقد خوب میشد زودتر میرفتم پیش خدا از دست این دنیا راحت میشدم
هر وقت یه لباس جدید میخرم میگم خدایا مگه من میدونم چقد دیگه زنده ام که انقد لباس میخرم
خودم فکر میکنم افسرده شدم...شاید هم معنویاتم ضعیف شده
هرچی هست احساس میکنم هدف خاصی ندارم....هرکاری میکنم میگم خب که چی؟؟؟
به تازگی امتحان ارشدمو دادم... و الانم تو یه زبانکده تدریس میکنم
واقعا نمیدونم هدف من از زندگی همینه؟؟؟ درس بخونم و درس بدم؟؟؟ بعد هم ازدواج و بچه دار شدن؟؟ بعدشم مرگ؟؟
خب چرا الان نمیرم؟؟ چرا الان که فک میکنم به خدا نزدیک ترم...
همش فک میکنم اون دنیا چه شکلیه... خدا چجوری باهامون برخورد میکنه... چرا نمیشه یه چشمه ببینیم از اون دنیا
چرا امام زمان نیست؟ چرا ؟؟ چرا؟؟؟ و چراهایی که جوابی براشون ندارم