عشق يعني جان من قربان اوست
عشق يعني دشت گلكاري شده
در كويري چشمهاي جاري شده
يك شقايق در ميان دشت خار
باور امكان با يك گل بهار
عشق يعني روح را آراستن
بيشمار افتادن و برخاستن
عشق يعني زشتي زيبا شده
پس” تاشقایق هست زندگی باید کرد” وبه گونه گل زیبای شقایق، ازمیان باغ ها رست ، از سینه دشت ها و از دل سنگ وصخره باید سرکشید
وچنانِ آن گلی که ” به امید آب باران چشم به آسمان می دوزد” سنگ نومیدی را شکست وبا مشکلات در افتاد، که شقایق گونه بودن ومایوس نزیستن نیز نشانه خوبی است از امید وزندگی.