سلام
حدود 3 ماهی می شود که احساس می کنم از طرف دوستام دارم مورد سو استفاده قرار میگریم.
من حدود 6 الی 7 سالی میشه که مسجد می رم و طی این سال ها کسی که مسئول گروه من بوده با من طوری رفتار می کرد که فکر میکردم یه فرد معمولی نیستم ، اون من رو به عنوان معاون خودش انتخاب کرده بود و به جای اون حتی می تونستم حرف بزنم و یا داخل جلسه های خیلی مهم شرکت کنم اما حدود 1 سال و نیم پیش ایشون مجبور شدند که از مسجد برند و گروه با گروهی دیگر ادغام بشود. در مسجد همه از توانایی های من با خبر بودند و کسی نبود که تا حالا متوجه نشده باشه. از 3 ماه قبل یه جورایی بی توجهی و کم محلی به من شروع شد که داخل دوستام هم این رو متوجه می شدم. بعضی از کار های خودشون که نمی دونستند انجام بدند رو به من می دادند و من هم چون اونا دوستام بودند و کار هم واسه مسجد بود انجام میدادم واسشون ولی طی این مدت به جای اینکه دوستیشون با من بیشتر بشه هر روز کم و کمتر میشه دیگه مثل سابق مسئولین مسجد کاری به من نمی دند یا اگر بدهند یه ار خیلی خیلی ساده ست یه جورایی انگار من وجود ندارم ، مثل یه فرده عادی می رم مسجد نماز می خونم داخل جلسات شرکت می کنم ولی انگار انگار که من هم آدمم ولی برعکس عکس این اتفاق واسه بقیه می افته اصلا یکی از دلایلی که مسئول گروه قبلی رفت هم بی توجهیی به ایشون بود که واقعا آزار دهنده بود.
یه حس عجیب دارم انگار من رو نمی خواند ولی نمی خواهند که من از مسجد برم.
این ها روهم باید درباره من بدونید که من کار با کامپیوتر رو کامل میدونم ، منظورم اینکه می تونم برنامه نویسی کنم ، با فتوشاپ کار کنم ، طراحی کنم (خیلی از بنر ها و تبلیغات مسجد رو خودم ساختم) کامپیوتر رو تعمیر کنم چه نرم افزاری و چه سخت افزاری و با افتر افکت کار کنم و...... درسم هم که نسبت به بقیه خیلی خوبه داخل مدرسه توزهوشان تحصیل می کنم و نمره هام خدا را شکر تا حالا عالی بوده . اخلاق و طرز رفتارم هم با بقیه خوبه بقیه هم اینو میدونند چون چندبار به خاطر اخلاقم جایزه گرفتم. چند جزء قرآن رو حفظم و ده ا جایزه به خاطر شرکت داخل مسابقات شهری و استانی دارم.
واقعا نمی دونم چی کار کنم یه جورایی دارند تردم می کنند .
لطفا بگید که باید چی کار کنم؟
خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید