میدونم سخته عزیزم
خیلی خیلی خیلی هم سخته
فکر نکن همینطوری یه حرفی زدم
واقعا این یه راه کار عملیه که واقعا توصیه میشه
من خودم درکت میکنم
راستش رو بخوای عمه های شوهر من رفتار اینجوری دارن
میگن بعضی نگاها تلختر از زبون تلخه دقیقا برای اونها صدق میکنه
من اوایل خیلی ناراحتی میکردم
اما دیدم با اینکار دارم خودمو نابود میکنم
کینه و ناراحتی باعث میشه قشنگیارو نبینم
پس تصمیم گرفتم مجسمه باشم
برات مثال میزنم
مثلا اومده بودن خونه ما مهمان بودن
عمه شوهرم یهو گفت چرا کمد رو اونجا گذاشتی اصلا سلیقه نداری (شوهرم اون لحظه اونجا نبود)
من لبخند زدم و حرف رو عوض کردم در بیشتر مواقع وقتی حرف رو عوض کنی
دست برمیدارن اما عوض نکرد دوباره تکرار کردو من گفتم بنظرم اینجا قشنگه اخه
گفن نه نیست گفتم دیگه همه به خوش سلیقه ای شما نیستند عمه ( فکر نکن با طعنه و کنایه گفتما نه برعکس با محبت که شرمنده شد از حرفی که زده بود )
یا مثلا غذای من رو خوردن و عمه گفت چقدر بی نمکه
من برگشتم و نمک رو دادم بهشون
با لبخند
تا اونجا که میتونی باهاشون هم کلام نشو و جواب نیش و کنایشون رو با خون سردی بگو
عمه شوهرم پشت سر من میگه سمیراه انگار هیچی ناراحتش نمیکنه
واسه همین تا حدودی دست برداشتن
من میفهممت واقعا
روی خودت کار کن
خونسردی
واکنش مثبت
لبخند