نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: اختلاف با خانواده همسر

2987
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29960
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    4
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلاف با خانواده همسر

    سلام
    از سایت خوبتون ممنونم
    لطفا کمکم کنید توی وضعیت خیلی بدی هستم، اصلا نمیدونم دیگه باید چیکار کنم
    با خواهر شوهرام مشکلات زیادی دارم. اونا با ازدواج ما مخالف بودن و الان بعد از گذشت یک سالو نیم که من همه جوره احترامشونو نگه داشتمو بهشون همه جوره توجه میکردم فهمیدم اونا منتظر یه فرصت بودن تا بهونه ای دستشون بیادو منو اذیت کنن. به راحتی همه ی اون کارایی که من براشون کردمو فراموش کردنو حرفایی بهم زدن که دلمو خیلی ش************د. باهام بی دلیل رفتارای نابجایی دارن. باهام حرف نمیزنن وقتیم خودم باهاشون حرف بزنم خیلی سرسنگین با یه بله و نه جواب میدنو بهم نگاهم نمیکنن. رفتو آمد تو خونه شوهرم اینا برام خیلی سخت شده. با توجه به اینکه عقدم هستیم نمیتونم کمتر از هفته ای یه بار نرم اونجا. اوایل ازدواجمون خودشون مستقیم بهم گفتن ما تو رو وقتی میای اینجا تحملت میکنیم. ولی منو شوهرم باهاشون حرف زدیمو سعی کردیم آرومشون کنیم. من سعس کردم بهشون محبت کنم احترامشو هر لحظه نگه داشتم. نمیدونم شایدم من زیاده روی کردم. خواهش میکنم کمکم کنید.

  2. کاربران زیر از صبا2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    سلام عزیزم
    خب شما با اینکه میدونستی اونها راضی نیستند با شوهرتون ازدواج کردید
    پس باید این موضوع رو بپذیرید
    اینجور مواقع مجسه بودن جواب میده
    مجسمه باش عزیزم برای کسانی که باهات خوش رفتاری ندارند بخاطر همسرت
    مجسمه بودن یعنی لبخند زدن و مثل یه سد عمل کردن جلوی حرفهای نیش دار
    احترام رو نگه دار
    محبت بیجا و افراطی نکن
    در مقابل حرفهای نیشدارشون سکوت کن و خودت را ناراحت نشان نده
    به شوهرت پشتشون چوقولیشون رو نکن
    چون هرچقدر احساس کنن ناراحت شدی بیشتر ناراحتت میکنن
    بزار بفهمن قوی تر ازون هستی که حرفهای بیجا اذیتت کنن
    هربار حرف ناراحت کننده ای زدن با لبخند جوابشون رو بده
    امتحان کن
    اگر بفهمن این قدرت رو ندارن که ازارت بدن و تو خیلی قوی هستی دست بر میدارن
    و اینکه سعی کن رفت امد رو کم کنی

    اینم یادت نره شما نمیتونی طرز فکر اونهارو عوض کنی
    اما میتونی رو خودت کار کنی و نشون بدی اونقدر قوی هستی و شوهرت رو دوست داری
    که نه کسی میتونه ناراحتت کنه
    نه کسی میتونی رابطتت رو با شوهرت خراب کنه

    موفق باشی
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  4. 2 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29960
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    4
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    خب شما با اینکه میدونستی اونها راضی نیستند با شوهرتون ازدواج کردید
    پس باید این موضوع رو بپذیرید
    اینجور مواقع مجسه بودن جواب میده
    مجسمه باش عزیزم برای کسانی که باهات خوش رفتاری ندارند بخاطر همسرت
    مجسمه بودن یعنی لبخند زدن و مثل یه سد عمل کردن جلوی حرفهای نیش دار
    احترام رو نگه دار
    محبت بیجا و افراطی نکن
    در مقابل حرفهای نیشدارشون سکوت کن و خودت را ناراحت نشان نده
    به شوهرت پشتشون چوقولیشون رو نکن
    چون هرچقدر احساس کنن ناراحت شدی بیشتر ناراحتت میکنن
    بزار بفهمن قوی تر ازون هستی که حرفهای بیجا اذیتت کنن
    هربار حرف ناراحت کننده ای زدن با لبخند جوابشون رو بده
    امتحان کن
    اگر بفهمن این قدرت رو ندارن که ازارت بدن و تو خیلی قوی هستی دست بر میدارن
    و اینکه سعی کن رفت امد رو کم کنی

    اینم یادت نره شما نمیتونی طرز فکر اونهارو عوض کنی
    اما میتونی رو خودت کار کنی و نشون بدی اونقدر قوی هستی و شوهرت رو دوست داری
    که نه کسی میتونه ناراحتت کنه
    نه کسی میتونی رابطتت رو با شوهرت خراب کنه

    موفق باشی



    ممنونم سمیرا جان خیلی سخته مدام تو یه جمعی قرار بگیری که همشون بهت بی محلی میکننو سرسنگینن. و اینکه میدونی اینا مشکلاتشون با تو هیچوقت تموم نمیشه.آخه چطور رفتار عادی داشته باشم با کسی که وقتی باهاش حرف میزنم به من نگاه نمیکنه و بعدشم جوابمو با یه آره و نه میده. به هر کار کوچیک من حساسن. اصلا میخوان که حساس باشن. من اگه بخوام به دلشون برم جلو باید همینجور تا آخر برم. امروز یه چیزی ازم میخوان فردا یه چیز دیگه و اگه فقط یه بارشو به خواست دلشون نباشم دیگه تمومه همه چیا فراموش میکننو هیچ حرمتی نمیذارن این وسط بمونه.

  6. کاربران زیر از صبا2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا2 نمایش پست ها
    ممنونم سمیرا جان خیلی سخته مدام تو یه جمعی قرار بگیری که همشون بهت بی محلی میکننو سرسنگینن. و اینکه میدونی اینا مشکلاتشون با تو هیچوقت تموم نمیشه.آخه چطور رفتار عادی داشته باشم با کسی که وقتی باهاش حرف میزنم به من نگاه نمیکنه و بعدشم جوابمو با یه آره و نه میده. به هر کار کوچیک من حساسن. اصلا میخوان که حساس باشن. من اگه بخوام به دلشون برم جلو باید همینجور تا آخر برم. امروز یه چیزی ازم میخوان فردا یه چیز دیگه و اگه فقط یه بارشو به خواست دلشون نباشم دیگه تمومه همه چیا فراموش میکننو هیچ حرمتی نمیذارن این وسط بمونه.
    میدونم سخته عزیزم
    خیلی خیلی خیلی هم سخته
    فکر نکن همینطوری یه حرفی زدم
    واقعا این یه راه کار عملیه که واقعا توصیه میشه
    من خودم درکت میکنم
    راستش رو بخوای عمه های شوهر من رفتار اینجوری دارن
    میگن بعضی نگاها تلختر از زبون تلخه دقیقا برای اونها صدق میکنه
    من اوایل خیلی ناراحتی میکردم
    اما دیدم با اینکار دارم خودمو نابود میکنم
    کینه و ناراحتی باعث میشه قشنگیارو نبینم
    پس تصمیم گرفتم مجسمه باشم
    برات مثال میزنم
    مثلا اومده بودن خونه ما مهمان بودن
    عمه شوهرم یهو گفت چرا کمد رو اونجا گذاشتی اصلا سلیقه نداری (شوهرم اون لحظه اونجا نبود)
    من لبخند زدم و حرف رو عوض کردم در بیشتر مواقع وقتی حرف رو عوض کنی
    دست برمیدارن اما عوض نکرد دوباره تکرار کردو من گفتم بنظرم اینجا قشنگه اخه
    گفن نه نیست گفتم دیگه همه به خوش سلیقه ای شما نیستند عمه ( فکر نکن با طعنه و کنایه گفتما نه برعکس با محبت که شرمنده شد از حرفی که زده بود )
    یا مثلا غذای من رو خوردن و عمه گفت چقدر بی نمکه
    من برگشتم و نمک رو دادم بهشون با لبخند
    تا اونجا که میتونی باهاشون هم کلام نشو و جواب نیش و کنایشون رو با خون سردی بگو
    عمه شوهرم پشت سر من میگه سمیراه انگار هیچی ناراحتش نمیکنه
    واسه همین تا حدودی دست برداشتن

    من میفهممت واقعا
    روی خودت کار کن
    خونسردی
    واکنش مثبت
    لبخند
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  8. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29960
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    4
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    میدونم سخته عزیزم
    خیلی خیلی خیلی هم سخته
    فکر نکن همینطوری یه حرفی زدم
    واقعا این یه راه کار عملیه که واقعا توصیه میشه
    من خودم درکت میکنم
    راستش رو بخوای عمه های شوهر من رفتار اینجوری دارن
    میگن بعضی نگاها تلختر از زبون تلخه دقیقا برای اونها صدق میکنه
    من اوایل خیلی ناراحتی میکردم
    اما دیدم با اینکار دارم خودمو نابود میکنم
    کینه و ناراحتی باعث میشه قشنگیارو نبینم
    پس تصمیم گرفتم مجسمه باشم
    برات مثال میزنم
    مثلا اومده بودن خونه ما مهمان بودن
    عمه شوهرم یهو گفت چرا کمد رو اونجا گذاشتی اصلا سلیقه نداری (شوهرم اون لحظه اونجا نبود)
    من لبخند زدم و حرف رو عوض کردم در بیشتر مواقع وقتی حرف رو عوض کنی
    دست برمیدارن اما عوض نکرد دوباره تکرار کردو من گفتم بنظرم اینجا قشنگه اخه
    گفن نه نیست گفتم دیگه همه به خوش سلیقه ای شما نیستند عمه ( فکر نکن با طعنه و کنایه گفتما نه برعکس با محبت که شرمنده شد از حرفی که زده بود )
    یا مثلا غذای من رو خوردن و عمه گفت چقدر بی نمکه
    من برگشتم و نمک رو دادم بهشون با لبخند
    تا اونجا که میتونی باهاشون هم کلام نشو و جواب نیش و کنایشون رو با خون سردی بگو
    عمه شوهرم پشت سر من میگه سمیراه انگار هیچی ناراحتش نمیکنه
    واسه همین تا حدودی دست برداشتن

    من میفهممت واقعا
    روی خودت کار کن
    خونسردی
    واکنش مثبت
    لبخند


    واقعا ممنونم از دلگرمیت
    منم همون اول اینطوری بودم یعنی چیزیو به دل نمیگرفتمو با لخبندو ندید گرفتن ردی میدادم. ولی الان یه کم برام سخت شده چون اونا اصلا نمیفهمن اشتباه میکنن نمیفهمن اونام خیلی مشکلو اشتباه دارن فکر میکنن فقط من اشتباه میکنم. با کنایه بهم میگن آدم باید شعور داشته باشه. هر کی هرچی بوده از اولش تا آخر همینه. فکر میکنن این مدت که بهشون احترام میذاشتم نقش بازی میکردم. اصلا خیلی خیلی بدبینن به همه چی. بهشون احترام بذارم میگن نقش بازی میکنه وایسال یه جا خودشو نشون میده احترام نذارم میگن چرا احترام نمیذاری. از اینکه مادر شوهرم یه سری تعارفات خیلی خیلی معمول به من میکنه خیلی ناراحت میشن. مادر شوهرم جرات نداره خیلی به من توجه کنه. اصلا هم اشکالی نداره این موضوع برای من. ولی اونا به هیچ وجه دست بردا نیستن. و خودشونو حق کامل میدونن. با تموم وجودشون خودشونو حق میدونن.

  10. کاربران زیر از صبا2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا2 نمایش پست ها
    واقعا ممنونم از دلگرمیت
    منم همون اول اینطوری بودم یعنی چیزیو به دل نمیگرفتمو با لخبندو ندید گرفتن ردی میدادم. ولی الان یه کم برام سخت شده چون اونا اصلا نمیفهمن اشتباه میکنن نمیفهمن اونام خیلی مشکلو اشتباه دارن فکر میکنن فقط من اشتباه میکنم. با کنایه بهم میگن آدم باید شعور داشته باشه. هر کی هرچی بوده از اولش تا آخر همینه. فکر میکنن این مدت که بهشون احترام میذاشتم نقش بازی میکردم. اصلا خیلی خیلی بدبینن به همه چی. بهشون احترام بذارم میگن نقش بازی میکنه وایسال یه جا خودشو نشون میده احترام نذارم میگن چرا احترام نمیذاری. از اینکه مادر شوهرم یه سری تعارفات خیلی خیلی معمول به من میکنه خیلی ناراحت میشن. مادر شوهرم جرات نداره خیلی به من توجه کنه. اصلا هم اشکالی نداره این موضوع برای من. ولی اونا به هیچ وجه دست بردا نیستن. و خودشونو حق کامل میدونن. با تموم وجودشون خودشونو حق میدونن.
    صباجان
    صبر کن
    بزار کنار که اونا چی فکر میکنن و چیکار میکنن
    انقدر منفعل نباش
    یادت نره ادمی که بخواد تمام انسانهای دوروبرش رو راضی نگه داره یه ادم منفعله که هیچوقت طعم خوشبختی رو نمیچشه
    تو مسئول رفتار و کردار خودت هستی دیگه فکری که راجب رفتارات میشه
    ربطی به تو نداره
    میدونی الان داری چیکار میکنی؟
    داری با خورد کردن اعصابت خودتو تنبیه میکنی بخاطر رفتار و تفکرات یه عده دیگه !
    آیا این حق توعه ؟
    عصبانیت تنبیه خودمونه در برابر اشتباه دیگران
    به این فکر کن که اونا مشکل دارن به چشم ادم بیمار نگاهشون کن
    و همینکارهایی که گفتم رو انجام بده
    انقدر کیف میده
    انقدر کیف میده بقیه به ناحق بخوان عصبانیت کنن
    عصبانی نشی
    نمیدونی چقدر شرمنده میشن
    سخته ولی تمرین کن تو میتونی
    با این حرفا روحیه خودت رو خراب نکن تقصیر شوهرت چیه اون زن دوست داشتنی و خوشگلشو می خواد
    نه یه ادم ناراحت و عصبی
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  12. کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29960
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    4
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    صباجان
    صبر کن
    بزار کنار که اونا چی فکر میکنن و چیکار میکنن
    انقدر منفعل نباش
    یادت نره ادمی که بخواد تمام انسانهای دوروبرش رو راضی نگه داره یه ادم منفعله که هیچوقت طعم خوشبختی رو نمیچشه
    تو مسئول رفتار و کردار خودت هستی دیگه فکری که راجب رفتارات میشه
    ربطی به تو نداره
    میدونی الان داری چیکار میکنی؟
    داری با خورد کردن اعصابت خودتو تنبیه میکنی بخاطر رفتار و تفکرات یه عده دیگه !
    آیا این حق توعه ؟
    عصبانیت تنبیه خودمونه در برابر اشتباه دیگران
    به این فکر کن که اونا مشکل دارن به چشم ادم بیمار نگاهشون کن
    و همینکارهایی که گفتم رو انجام بده
    انقدر کیف میده
    انقدر کیف میده بقیه به ناحق بخوان عصبانیت کنن
    عصبانی نشی
    نمیدونی چقدر شرمنده میشن
    سخته ولی تمرین کن تو میتونی
    با این حرفا روحیه خودت رو خراب نکن تقصیر شوهرت چیه اون زن دوست داشتنی و خوشگلشو می خواد
    نه یه ادم ناراحت و عصبی

    ممنونم سمیرا جان
    کاملا درست فهمیدی من نظر خانواده شوهرم برام خیلی مهمه. خیلی مهمه نظرشون نسبت بهم مثبت باشه ولی چند وقته متوجه شدم اشتباهه که بخوام هر طور شده ازشون تایید بگیرم. ولی هنوز کامل برام حل نشده این قضیه. یعنی به خودم میگم نظرشون نباید برات مهم باشه ولی در عمل خیلی ناراحت میشمو احساس بدی بهم دست میده.

  14. کاربران زیر از صبا2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا2 نمایش پست ها
    ممنونم سمیرا جان
    کاملا درست فهمیدی من نظر خانواده شوهرم برام خیلی مهمه. خیلی مهمه نظرشون نسبت بهم مثبت باشه ولی چند وقته متوجه شدم اشتباهه که بخوام هر طور شده ازشون تایید بگیرم. ولی هنوز کامل برام حل نشده این قضیه. یعنی به خودم میگم نظرشون نباید برات مهم باشه ولی در عمل خیلی ناراحت میشمو احساس بدی بهم دست میده.
    همه دوست دارن محبوب باشن
    ولی وقتی نمیشه
    غصه خوردن بی فایده ست
    وقتشه دیگه دست برداری
    تو خودت رو دوست داشته باش بی احترامی نکن و خونسرد باش
    کم کم رفتارشون بهتر میشه
    وقتی که اونجایی کمتر باهاشون هم کلام شو و تمرکزت رو بزار روی شوهرت
    نگران نباش
    اگه بخوای درست میشه
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    29960
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    4
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    همه دوست دارن محبوب باشن
    ولی وقتی نمیشه
    غصه خوردن بی فایده ست
    وقتشه دیگه دست برداری
    تو خودت رو دوست داشته باش بی احترامی نکن و خونسرد باش
    کم کم رفتارشون بهتر میشه
    وقتی که اونجایی کمتر باهاشون هم کلام شو و تمرکزت رو بزار روی شوهرت
    نگران نباش
    اگه بخوای درست میشه



    مرسی، واقعا ازت ممنونم
    حرفات خیلی آرومم میکنه. منو شوهرم هیچ مشکلی باهم نداریم. شوهرم خیلی خوبو مهربونه. خیلی بهم توجه میکنه و هوامو داره. بعضی وقتا بهم میگه اینهمه توجه من کافی نیست که بازم توجه خانوادمو میخوای.
    مرسی امیدوارم هرجا هستی شادو خوشبخت باشی.

  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا2 نمایش پست ها
    مرسی، واقعا ازت ممنونم
    حرفات خیلی آرومم میکنه. منو شوهرم هیچ مشکلی باهم نداریم. شوهرم خیلی خوبو مهربونه. خیلی بهم توجه میکنه و هوامو داره. بعضی وقتا بهم میگه اینهمه توجه من کافی نیست که بازم توجه خانوادمو میخوای.
    مرسی امیدوارم هرجا هستی شادو خوشبخت باشی.
    خداروشکر که هیچ مشکلی ندارید
    همین مهمه
    زندگی پر از حاشیست
    سعی کن خودتو نندازی تو حاشیه
    دقیقا معلومه شوهر فهمیده ای داری که این حرف رو زده پس قبول داره شما خوب هستی و
    مشکل خانوادشن
    همین کافیه
    خواهش میکنم
    منم برای شما ارزوی ارامش دارم
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29287
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    اینقدر حرفای سمسرا جون کامل بود من هیچی برای گفتن ندارم
    لذت ببر از دوران عقدت

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21182
    نوشته ها
    1,442
    تشکـر
    764
    تشکر شده 1,211 بار در 755 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : اختلاف با خانواده همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا2 نمایش پست ها
    سلام
    از سایت خوبتون ممنونم
    لطفا کمکم کنید توی وضعیت خیلی بدی هستم، اصلا نمیدونم دیگه باید چیکار کنم
    با خواهر شوهرام مشکلات زیادی دارم. اونا با ازدواج ما مخالف بودن و الان بعد از گذشت یک سالو نیم که من همه جوره احترامشونو نگه داشتمو بهشون همه جوره توجه میکردم فهمیدم اونا منتظر یه فرصت بودن تا بهونه ای دستشون بیادو منو اذیت کنن. به راحتی همه ی اون کارایی که من براشون کردمو فراموش کردنو حرفایی بهم زدن که دلمو خیلی ش************د. باهام بی دلیل رفتارای نابجایی دارن. باهام حرف نمیزنن وقتیم خودم باهاشون حرف بزنم خیلی سرسنگین با یه بله و نه جواب میدنو بهم نگاهم نمیکنن. رفتو آمد تو خونه شوهرم اینا برام خیلی سخت شده. با توجه به اینکه عقدم هستیم نمیتونم کمتر از هفته ای یه بار نرم اونجا. اوایل ازدواجمون خودشون مستقیم بهم گفتن ما تو رو وقتی میای اینجا تحملت میکنیم. ولی منو شوهرم باهاشون حرف زدیمو سعی کردیم آرومشون کنیم. من سعس کردم بهشون محبت کنم احترامشو هر لحظه نگه داشتم. نمیدونم شایدم من زیاده روی کردم. خواهش میکنم کمکم کنید.

    عاشق شوهرت باهاش باهاش با نهایت ادب و احترام رفتار کن خصوصا در برابر خانواده اش
    به پدر و مادرش نهایت احترام رو بزار و هرگز گاهی مادرش رو در آغوش بکش و از اشمزیش وتعزیف کن .بی مناسبت براش کادو بخر و گاهی بدون همسرت به دیدنش برو

    و
    به حرف های خواهر و برادر همسرتکوچکترین اعتنایی نکن .
    عرگز هم خبر حرفاشون رو به همسرت نده
    بزار نزد شوهرت صبور و بخشنده و قوی باشی
    هیچوقت کاری نکن بفهمن حرفاشون ازارت میده
    تو هیچ دین شرعی در قبال اونها نداری ..مگر دین عرفی ..
    مهم همسرت و پدر مادرش هستند .
    همیشه صمیمیت رو امتحان کن ..اگر جواب نداد کم کم عقب نشینی کن (یهو نه)

    مادر وقتی ببینه به پسرش احترام میزاری و پدر مادرش رو هم دوست داری ؛امکانش که بیاد تو تیم شما و مدافع شما بشه و دخترهاش رو نصیحت کنه زیاده .

    به شرطی که شما هم در کنارش ؛با اعتماد به نفس و قوی ؛با سکوت شمشیرشون رو غلاف کنی تا راه چاره رو برا اذیتت براشون ببندی .

  20. کاربران زیر از ghazal1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد