نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: اختلاف با همسر

1059
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    19961
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation اختلاف با همسر

    باسلام من پسری 29 ساله 4 سال هست که ازدواج کردم/همسرم مشهدی هست و و من از از یک شهر کوچکتر،یکبار هم سال گذشته درخواست طلاق توافقی کردیم اما با حضور مشاور و کوتاه امدن من تا حدودی موضوع حل شد اما الان روز بروز داره اختلافاتمون بیشتر میشه و من بیشتر به جداشدن فکر میکنم.
    راستش بنظرم ما خیلی اختلافات بزرگی داریم ،همسرم بر خلاف من که زیادا اهل رفت آمد هستم دیدار با عمو و عمه و خاله و ... رو دوست نداره مگر سالی یک یا دو بارمیگم چرا نمیای میگه چون منو از خانوادم دور کردی و من تو شهر تو دارم زندگی میکنم پس هر چی من میگم و من اینطوری برای فرار از این موضوع گاهی پنهانی به اونها سر میزنم چون اگر بگم بیا بریم و اون نیاد یه دعوا درست میشه
    موضوع دیگه ای که هست ایشون به انحاء مختلف از خانواده من(پدر و مادر و خواهر و برادر) من ایراد میگیره ولی اگر من اشکالاتی توی خونوادشون هست رو بگم محکوم میشم و دعوا شروع میشه ،خیلی وقتها دستور میده بهم هر چند که من توی کار خونه و محبت براش کم نمیذارم و میگم چون غریب هست بذار هواشو داشته باشم،شرایط خانوادگی ایشون خیلی بد هست ،برادرای خانومم آدمای مطمئن و خوبی نیستن و اهل دعوا و ... خیلی وقتا از دست ایشون ماموریت های اداری رو لغو میکنم و توبیخ میشم چون ایشون میگه یا منو باخودت ببر یا هم بذار منو خونه پدرم تو مشهد (که حداقل 8ساعت راه هست)یعنی اگر ماموریتی پیش بیاد اونروز مرگ من هستش
    هر وقت بریم به پدر و مادرم سر بزنیم اینقدر دلهره و استرس دارم که نکنه یه چیزی بگن بهش برخوره که اصلا بهم خوش نمیگذره و.....خواهشا راهنماییم کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اختلاف با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاری نمایش پست ها
    باسلام من پسری 29 ساله 4 سال هست که ازدواج کردم/همسرم مشهدی هست و و من از از یک شهر کوچکتر،یکبار هم سال گذشته درخواست طلاق توافقی کردیم اما با حضور مشاور و کوتاه امدن من تا حدودی موضوع حل شد اما الان روز بروز داره اختلافاتمون بیشتر میشه و من بیشتر به جداشدن فکر میکنم.
    راستش بنظرم ما خیلی اختلافات بزرگی داریم ،همسرم بر خلاف من که زیادا اهل رفت آمد هستم دیدار با عمو و عمه و خاله و ... رو دوست نداره مگر سالی یک یا دو بارمیگم چرا نمیای میگه چون منو از خانوادم دور کردی و من تو شهر تو دارم زندگی میکنم پس هر چی من میگم و من اینطوری برای فرار از این موضوع گاهی پنهانی به اونها سر میزنم چون اگر بگم بیا بریم و اون نیاد یه دعوا درست میشه
    موضوع دیگه ای که هست ایشون به انحاء مختلف از خانواده من(پدر و مادر و خواهر و برادر) من ایراد میگیره ولی اگر من اشکالاتی توی خونوادشون هست رو بگم محکوم میشم و دعوا شروع میشه ،خیلی وقتها دستور میده بهم هر چند که من توی کار خونه و محبت براش کم نمیذارم و میگم چون غریب هست بذار هواشو داشته باشم،شرایط خانوادگی ایشون خیلی بد هست ،برادرای خانومم آدمای مطمئن و خوبی نیستن و اهل دعوا و ... خیلی وقتا از دست ایشون ماموریت های اداری رو لغو میکنم و توبیخ میشم چون ایشون میگه یا منو باخودت ببر یا هم بذار منو خونه پدرم تو مشهد (که حداقل 8ساعت راه هست)یعنی اگر ماموریتی پیش بیاد اونروز مرگ من هستش
    هر وقت بریم به پدر و مادرم سر بزنیم اینقدر دلهره و استرس دارم که نکنه یه چیزی بگن بهش برخوره که اصلا بهم خوش نمیگذره و.....خواهشا راهنماییم کنید
    دوست عزیز نمیدونم اینجا دنبال چی هستید ؟

    ولی شما قبلا" صحبت های خودتون رو کردید و تا پای طلاق پیش رفتید ...

    ایشون فردی منزوی هستند که اگر برای درمان خودشون اقدامی نکنن کسی نمیتونه کاری انجام بده

    همین الان هم بین شما طلاق عاطفی اتفاق افتاده و شما دور از هم هستید

    شما یا باید این رفتارو تحمل کنید و گله و شکایتی نکنید

    یا اینکه تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید و رها بشید

    انتخاب با شماست
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20432
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلاف با همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاری نمایش پست ها
    باسلام من پسری 29 ساله 4 سال هست که ازدواج کردم/همسرم مشهدی هست و و من از از یک شهر کوچکتر،یکبار هم سال گذشته درخواست طلاق توافقی کردیم اما با حضور مشاور و کوتاه امدن من تا حدودی موضوع حل شد اما الان روز بروز داره اختلافاتمون بیشتر میشه و من بیشتر به جداشدن فکر میکنم.
    راستش بنظرم ما خیلی اختلافات بزرگی داریم ،همسرم بر خلاف من که زیادا اهل رفت آمد هستم دیدار با عمو و عمه و خاله و ... رو دوست نداره مگر سالی یک یا دو بارمیگم چرا نمیای میگه چون منو از خانوادم دور کردی و من تو شهر تو دارم زندگی میکنم پس هر چی من میگم و من اینطوری برای فرار از این موضوع گاهی پنهانی به اونها سر میزنم چون اگر بگم بیا بریم و اون نیاد یه دعوا درست میشه
    موضوع دیگه ای که هست ایشون به انحاء مختلف از خانواده من(پدر و مادر و خواهر و برادر) من ایراد میگیره ولی اگر من اشکالاتی توی خونوادشون هست رو بگم محکوم میشم و دعوا شروع میشه ،خیلی وقتها دستور میده بهم هر چند که من توی کار خونه و محبت براش کم نمیذارم و میگم چون غریب هست بذار هواشو داشته باشم،شرایط خانوادگی ایشون خیلی بد هست ،برادرای خانومم آدمای مطمئن و خوبی نیستن و اهل دعوا و ... خیلی وقتا از دست ایشون ماموریت های اداری رو لغو میکنم و توبیخ میشم چون ایشون میگه یا منو باخودت ببر یا هم بذار منو خونه پدرم تو مشهد (که حداقل 8ساعت راه هست)یعنی اگر ماموریتی پیش بیاد اونروز مرگ من هستش
    هر وقت بریم به پدر و مادرم سر بزنیم اینقدر دلهره و استرس دارم که نکنه یه چیزی بگن بهش برخوره که اصلا بهم خوش نمیگذره و.....خواهشا راهنماییم کنید
    سلام!دوست عزیز به نظر من این خانوم کلا آدم نرمالی نیس...من تعجبم شما یک مردین بعد اینقدر کوتاه میاین خیلی دوسش دارین؟نمیخواین زندگیتون از دست بره؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد