نوشته اصلی توسط
ادم پشیمان
سلام ، دختری هستم 27 ساله چندین سال است که پسر 32 ساله رو میشناسم ایشون خیلی به من ابراز علاقه و عشق میکرد و به قول خودش پناه من بود ، خانواده ی من مشکلات زیادی داشت و من دوست صمیمی نداشتم و خیلی چیزها از سمت خانواده رو با ایشون در میان میذاشتم البته خود ایشون هم خانواده بسیار مشکل دار ، پدر 2 زنه و خواهر برادرهای زیاد تنی و ناتنی داشت، من شخصا انسان کنجکاوی نیستم و احتیاجی نمیدیدم که برام از خانواده اش توضیحی بده ، سال ها گذشت این ادم خواستار روابط بیشتری با من شد ، ولی من امتناع میکردم حتی جوری شد که من رو همجنس گرا خطاب میکرد ، ارامش زندگی رو گرفت ، مدام دنبال این بود که از کوچکترین مساله ای برای من مشکل درست کنه ، تحصیلات من ارشد و ایشون دیپلم هستن ، من بسیار ساده و راحت زندگی میکنم این اقا بسیار به ظاهرش اهمیت میده ، پیش 4مشاور خانواده و روانشناس و ... رفتیم همه گفتن از هم جدا شین ولی این اقا اصرار داشت که با ترک من دیوانه میشه
چندین بار پیش اومده بود که دست روی من بلند کرده بود ولی به قول خودش ، چون ورزشکاره و جسته ی بزرگی داره اون ها کتک نبودن و چون منم از خودم دفاع کردم پس منم زدمش ، تا اینکه با خانمی 40 ساله صاحب یک بچه اشنا شد که این اشنایی هم از چشم من میبینه ، این خانم دعوتش میکنه خانه و به قول خود این اقا بهش تجاوز میکنه ، یعنی یک خانم به طور ناخواسته یه مرد رو به رفتار جنسی وا میداره که خوب خنده داره به هر حال این خانم درباره من هم به این اقا از روی حسادت یا هر چیزی نمیدونم میگه که من شخص مرموزی هستم و روابط زیادی با مردها دارم که باعث میشه سر این حرف این کسی که ادعای عشق و علاقه اش میشد من رو به شدت بزنه جوری که با شرمندگی به خانواده ام و دوستان بسیار صمیمی مشکل ام رو گفتم و ازشون کمک خواستم ، این اقا مزاحمت زیادی برای من درست میکنه ، دم خانه میشینه ، دنبال ماشین من راه میوفته ، دم محل کار من عربده کشد و من رو سوار ماشینش کرد و اونجا گریه کرد که تو با هرکی دوست داری باش من برده ات هستم ، بهش گفتم نباش ،برو ، ازت میترسم ، التماس ام کرد که اشتباه کرده ، و بعد از اینکه از من معذرت خواست دوباره شروع کرد ده دادن پیام های تحدید و زنگ زدن ،
نمیدانم چیکار کنم ، دوست داشتم خانواده ام وارد نشن که شدن ، دلم میخواست خودم حلش کنم که نشد ، الان هم میترسم ، از اینکه بلایی سر عزیزانم بیاره یا ابرو ریزی بدی کنه ، دلم میخواد از کشور خارج شم تا دیگه نباشه، موقعیتش رو ندارم
من دختر شاد و سر زنده وفعالی بودم ، این ادم زندگی رو برام خراب کرده و پر از استرس ، نمیدانم چیکار میتوانستم بکنم که نکردم ، مشاور ، خانواده و...
من نمیگم که مقصر نیستم اتفاقا تقصیر زیادی دارم چون خیلی طول کشید تا اعتماد به نفس جدا شدن از این روانی رو پیدا کنم ، ولی نمیدانم چجوری با تحدید هاش کنار بیام به خصوص تحدید های که دوستان و خانواده و محل کارم رو در بر میگیره ، دوستانی که هیچ گناهی نکردن و اون خانم 40 ساله هم که من اصلا قضاوتشون نمیکنم بهش کمک میکنه و امار دوستان من رو میده (من اینستا ندارم ولی ا ن خانم دارن و اینجوری امار دوستان من رو در میارن )
سعی کردم خیلی خلاصه کنم
پیشاپیش
متشکر از وقت و راهنماییتون