نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: نادیده گرفته شدن از سوی خانواده

1261
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38035
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    نادیده گرفته شدن از سوی خانواده

    سلام، دختری هستم بیست و سه ساله در خانواده ای بزرگ شدم که از نظر مالی هیچ مشکلی نداره و هر چیز مادی که خواستم بدست آوردم، ولی پدر و مادرم هیچوقت باهم نمی ساختن و همیشه دعوا داشتن و از این نظر در یه محیط پر از تنش و اضطراب بزرگ شدم و به شدت آدم حساس ترسویی هستم پدر و مادر درحال حاضر طلاق نگرفتن ولی جدا زندگی میکنند ، و من با مادر و خواهرم زندگی میکنم، خواهر من بیست و هشت ساله ست تقریبا ده سال میشه که به بیماری روماتیسم مبتلا شده و از روزی که مادرم فهمید خواهرم بیماره رفتارش به کل تغییر کرد! همه ی توجه و محبتش به سمت اون رفت و من کلا فراموش شدم و متاسفانه خواهرم از این توجه بیش از حد سواستفاده میکنه و منو آزار روحی میده و وقتی بخاطر رفتارش به مادر شکایت میکنم در کمال ناباوری حق رو به اون میده ! مادر و خواهرم به من ظلم میکنند و صدای من به هیچ جا نمیرسه و چون بلد نیستم خوب حرف بزنم نمیتونم اینارو به پدرم بگم اذیت و آزار و تبعیض مادرم روز به روز شدیدتر میشه ولی خودش معتقده هیچ فرقی بین ما نمیذاره ! همه جا باهم میرن توی مهمونی ها باهم حرف میزنن و من با احساس حقارت وحشتناک یه گوشه میشینم و نمیدونم شخصیت خرد شده ام رو چجوری برگردونم،حتی شام و ناهار هم فقط برای خودشون آماده میکنن و منو رسما ندید میگیرن، بخاطر بی محلی های خواهر و مادرم حتی از چشم اطرافیان هم یه آدم حقیر و کم ارزش هستم این احساس حقارت داره نابودم میکنه نمیدونم چجوری خودمو به بقیه نشون بدم خواهش میکنم یه راهی بهم نشون بدین...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط giva نمایش پست ها
    سلام، دختری هستم بیست و سه ساله در خانواده ای بزرگ شدم که از نظر مالی هیچ مشکلی نداره و هر چیز مادی که خواستم بدست آوردم، ولی پدر و مادرم هیچوقت باهم نمی ساختن و همیشه دعوا داشتن و از این نظر در یه محیط پر از تنش و اضطراب بزرگ شدم و به شدت آدم حساس ترسویی هستم پدر و مادر درحال حاضر طلاق نگرفتن ولی جدا زندگی میکنند ، و من با مادر و خواهرم زندگی میکنم، خواهر من بیست و هشت ساله ست تقریبا ده سال میشه که به بیماری روماتیسم مبتلا شده و از روزی که مادرم فهمید خواهرم بیماره رفتارش به کل تغییر کرد! همه ی توجه و محبتش به سمت اون رفت و من کلا فراموش شدم و متاسفانه خواهرم از این توجه بیش از حد سواستفاده میکنه و منو آزار روحی میده و وقتی بخاطر رفتارش به مادر شکایت میکنم در کمال ناباوری حق رو به اون میده ! مادر و خواهرم به من ظلم میکنند و صدای من به هیچ جا نمیرسه و چون بلد نیستم خوب حرف بزنم نمیتونم اینارو به پدرم بگم اذیت و آزار و تبعیض مادرم روز به روز شدیدتر میشه ولی خودش معتقده هیچ فرقی بین ما نمیذاره ! همه جا باهم میرن توی مهمونی ها باهم حرف میزنن و من با احساس حقارت وحشتناک یه گوشه میشینم و نمیدونم شخصیت خرد شده ام رو چجوری برگردونم،حتی شام و ناهار هم فقط برای خودشون آماده میکنن و منو رسما ندید میگیرن، بخاطر بی محلی های خواهر و مادرم حتی از چشم اطرافیان هم یه آدم حقیر و کم ارزش هستم این احساس حقارت داره نابودم میکنه نمیدونم چجوری خودمو به بقیه نشون بدم خواهش میکنم یه راهی بهم نشون بدین...
    سلام

    میتونم بپرسم تحصیلاتتون چقدر هست؟؟ آیا حرفه ای خاص بلد هستید؟؟ آیا شاغل هستید؟؟ و اینکه امکان زندگی در کنار پدر هم هست؟؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38035
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اعتماد به نفس

    فوق دیپلم گرافیک هستم، بله نقاشی رو بصورت حرفه ای آموزش میدم، خیر امکان زندگی با پدر نیست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : اعتماد به نفس

    سلام سرکار خانم

    مشکل شما اینه که به خاطره این شرایطی که فرمودید عزت نفستون رو از دست دادید و به تبعه اون اعتماد به نفس رو , یعنی دقیقا همون حس حقارتی که فرمودید
    عزت نفس یعنی اینکه حس خوب نسبت به خودتون داشته باشید و احساس رضایت از خود داشته باشین و افکار منفی راجبه خودتون نداشته باشید
    راهی که میتونم پیشنهاد کنم اینه که حالا که شما این حس رو از خانواده دریافت نمیکنید باید این حس رو از بیرون بگیرید و برعکس کار کنید یعنی همه عزت نفس تو خانواده پیدا میکنن و سپس وارد اجتماع بازار کار و ... میشن و اعتماد به نفسشون میره بالا اما شما در عوض وقتی وارده جامعه بشید و کار کنید حالا نه حتما کار چون فرمودید اوضاع اقتصادیتون خوب هست واسه همین خیلی از بقیه جلو ترید فعالیتهای اجتماعی انجام بدید و وقتتون رو بیرون از محیط خونه و با فعالیتهای اجتماعی پر کنید.
    کم کم وقتی بازخوردهای مثبت و نتایج کارتون رو بگیرید خود به خود رو عزت نفس شما اثر میزاره و اون رو ترمیم میکنه
    مثلا همون گرافیک تو یک شاخه متمرکز شید و سعی کنید درش پیشرفت کنید و توش خبره بشید.تو همایشها و محیطهایی که افرادی نظیر شما هستند شرکت کنید اینطوری حس بهتری پیدا میکنید باشگاه ورزشی برید این خیلی مهمه چون هم هورمون های آزاد میکنه که باعث سرزندگی و شادی در شما میشه و هم باعث تناسب اندام میشه که برای خانمها اهمیت داره و باعث اعتماد به نفستون میشه. سعی کنید به زیبایی خودتون برسید به سالنهای زیبایی برید برای خودتون خرید کنید و لباسهای رنگ شاد بخرید و آرایشی رو که دوست دارید انجام بدید وقتی به خودتون میرسید از خودتون خوششتون میاد و باعث میشه حس بهتری نسبت به خودتون داشته باشید و عزت نفستون بیشتر بشه
    البته این پروسه طول میکشه و یک شبه اتفاق خاصی نمیفته
    به نظرم بهتره به یک روانشناس مجرب خانم مراجعه کنید نه صرفا یک جلسه بلکه مدتی رو به صورت مستمر باهاشون در ارتباط باشید و روند درمانتون رو پیگیری کنند

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : اعتماد به نفس

    سلام عزیزم
    من واقعا متاسف و ناراحت شدم از خوندن پست
    به نظرم هر چی زودتر به یه مشاور مراجعه کنین که بهتر بتونه درکتون کنه و بهتون راهکارایی برای حل این مسائل بده
    اینکه توانمندی های خوبی دارین خیلی عالیه
    خودتون به خودتون کمک کنین و حس اعتماد به نفس رو عزت نفس رو در خودتون پرورش بدین
    چون متاسفانه ایراد از شما نیستش، محیطو خونواده خیلی نامناسب برخورد داشتن باهاتون

    حالا مسائل پدرمادر یه چیزی
    ولی خواهر و مادر چرا باید اینجور باشن؟ واقعا نمی فهمم!
    همیشه آرزو داشتم یه خواهر بزرگتر داشته باشم که بتونم بهش تکیه کنم و حرفای دلم رو بهش بگم
    چی میشه که یه خواهر اینجور باشه؟
    امیدوارم مادر و خواهرتون به اشتباهاتشون پی ببرن
    محکم و قوی باش و کافیه که خودت رو باور کنی، اون موقع دنیا باورت میکنه حتی اگه اطرافیان باهات خوب نباشن
    با آرزوی بهترین ها.

  6. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. گیر دادن بیجا از سوی پدر و مادر
    توسط Fatemeh8181 در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 04-13-2023, 02:33 PM
  2. آن سوی مرگ
    توسط پریماه. در انجمن سایر
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: 08-01-2016, 09:15 PM
  3. به سوی شادکامی به روش علمی
    توسط پریماه. در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-19-2016, 08:03 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد