نوشته اصلی توسط
Dev
سلام پستت را که خوندم یک لحظه یاد خودم افتادم . چند وقت پیش بود دقیقا همین حرفا را داشتم به یکی میزدم و به قولی درد و دل میکردم .
ولی مشکل اینجاست که ما ادما مسئولیت زندگیمون را نمیخوایم قبول کنیم . همه چیزو گردن بقیه میندازیم . من از وقتی مسئولیت زندگیما قبول کردم و با خودم رو راست شدم که هر چیزی الان هستم خودم ساختم و تقصیر هیچ کس دیگه ایی نیست حالم بهتره . اگر چیزی ندارم مسببش خودمم نه دولت و خانواده و هر کس دیگه ایی .
باید اینا بپذیری تقصیر هیج کس نیست . توی کوچه خیابون و تلویزیون مدام از زبان همه میشنویم همه چیزو گردن دولت و بقیه ی ادما میندازن و شکست های زندگیشون را قبول نمیکنن و این علت اصلی این حالت افسردگیه .
ما با طرز فکرمون و باورهامون زندگیمون را میسازیم . تمام
هیچ چیز دیگه ایی هم نیست . خدا بین هیچ کدوم بنده هاش فرق نگذاشته . هیچ کس . این چرت و پرت های تلویزیون هم باور نکن . یکساله تلویزیون نمیبینم بخاطر مضخرفاتی که توی گوش مردم میکنن .
توی تمام فیلم ها یجوری نشون میدن اگر خدا بخواد و فقط شانس داشته باشی موفقی . مثلا طرف یه ادم اس و پاسه داشته میرفته یکدفعه یکی میاد میگه اهای پسر فکر میکنم تو میتونی مدیر موفقی باشی و میبره یکدفعه مدیر کارخونش میکنه یک شبه زندگیش تغییر میکنه.
تمام حرف مردم بوی همین مضخرفات را میده که میگن تا خدا نخواد نمیشه و شانسه . واقعا افکار مردم با این تلویزیون خیلی خراب شده همش دنبال شانسن در صورتی که اصلا این طور نیست و فقط اینا توهم هست .
زندگیتو خودت با باورهات بساز و بهت پیشنهاد میکنم کتاب راهنمای درون را بخونی تا حرفای منا بهتر بفهمی .
دلیل دیگه ایی که باعث افسردگی میشه عدم واضح کردن اهدافه . یه دفتر بردار بشین بنویس دلیل درس خوندنت چیه . اصلا هدف زندگیت چیه . میخوای به کجا برسی .
میخوای چکار کنی اصلا .
حتما این کار را بکن و تمام هدف هات را بنویس و برای هر کدوم کلی دلیل بنویس .
در آخر اونهایی که نتونستی براشون حداقل 10 دلیل محکم و منطقی بیاری حذف کن چون اونها هدف نیست هوسه .
ما چون بعضی خواسته ها و کارهایی که براشون میکنیم هوسه بعد مدتی شل میشیم و تلاشی نمیکنیم باید برای خودمون واضح کنیم چرا باید درس بخونیم یا یک کاری را انجام بدیم .
اینو یادت باشه هدف واقعی باعث میشه شب ها خوابت نبره . وقتی ادم اشتیاق سوزان داره اصلا خواب براش معنی نداره .
وقتی برنامه ریزی کردی و شکست خوردی یعنی انگیزه ی تلاش نداری و منم دقیقا مثل تو بودم . اما الان هوس و هدف هام را واضح کردم و تا شل میشم میرم نگاهشون میکنم و دوباره مسمم ادامه میدم چون میدونم چی میخوام و در واقع بخاطر هدف هام خواب از چشمم میره .
مشکل بعدی که من داشتم و تو هم قطعا داری مقایسه ی خودت با بقیس . داداش سبک زندگی شخصی خودتا داشته باش . اصلا خودتا مقایسه نکن .
اکثر مشکل من مقایسه ی خودم با بقیه بود .
اهسته و پیوسته حرکت کن و خدا را احساس کن . با خدا رفیق باش و باور کن کمکت میکنه .
من از هیاهوی دنیا فاصله گرفتم و تصمیم گرفتم خودما جدا کنم و مقایسه نکنم .
مثلا قبلا تا یکی را میدیم بهتر از خودمه دپرس میشدم میگفتم زندگی من حقم نیست منم باید اونطوری بودم ولی الان تغییر کردم و وقتی میبینم یکی بهتر از خودمه تحسینش میکنم و برای خودم هدف گذاری میکنم و یادداشت میکنم که در آینده منم همچین کاری بکنم .
پس اینا شد :
1 - قبول مسئولیت زندگی
2- هدف گذاری و شناسایی هدف ها از هوس ها
3- عدم مقایسه ی خود و داشتن سبک زندگی شخصی
موفق باشی