بلا تکلیفی در یک رابطه

[behnam1999]

سلام.من یه پسر 17 سالم.تابستون توی تلگرام با یه دختری آشنا شدم که یک سال از من کوچکتر بود.آروم آروم بهم نزدیک تر شدیم تا جاییکه تموم درد دلامونو بهم میگفتیم و بهم وابسته شدیم.به جایی رسیده بود که دیگه نمیتونسم یه روز بدون اون زندگی کنم و خوشحال بودم که یکی هس به حرفام گوش بده.ذهنم درگیر شده بود که رسما بهش پیشنهاد دوستی بدم یا نه،تا جاییکه تصمیممو گرفتم و گفتم،اونم قبول کرد.من میدونستم که دختر مهربونی هس.عکسش رو بهم نشون داد که خب فهمیدم دختر زیبایی هست و بیشتر از قبل بهش وابسته شدم.بهم گفته بود که تو یه روستا زندگی میکنن.وضع مالیشونم در حد خودمونو متوسط هست.ولی از نظر فرهنگی با ما خیلی تفاوت دارند.با هم تماس تلفنی داشتیم و فهمیدم که تو این سن کم نامزد داره و میخواد ازش طلاق بگیره.وقتی دیدم اینطوریه و با یه فاصله ی سنی زیاد اونجا این اتفاق میوفته،ناراحت شدم،بهش گفتم که طلاق بگیره،البته خودشم می خواس اینکارو بکنه چون ازش خوشش نمیومد.بخاطر من سعیشو کرد با اینکه پدر و مادرش خیلی بهش فشار وارد می کردند تا اینکه موفق شد.رابطمون ادامه پیدا کرد تا جاییکه من بهش گفتم که نمیشه اینطوری ادامه داد و حتما بخاطر جنبه شرعیش باید به خونواده ها اطلاع بدیم.اونم همین نظرو داشت ولی میترسید به پدر و مادرش بگه اونا بخاطر این مسئله سرزنشش کنن.برا همین من اول شروع کردم و به مادرم گفتم و مادرم باهاش حرف زد و بهم گفت این تفاوت فرهنگی و این فاصله ی زیادی که از ما دارن و بخاطر اینکه من هیچ دلیلی برا آشناییش جز تلگرام نداشتم گفت شدنی نیست و نباید اینکارو کرد و ازم خواس قطع رابطه کنم و به اونم گفت که دیگه با من در ارتباط نباشه.ولی ما هنوز ارتباطمونو ادامه دادیم در حالی که کلا نا امیدیم و این ناامیدی برام تبدیل شده به افسردگی.قراره اون با خواهرش صحبت کنه که ببینیم نتیجه چی میشه ولی من واقعا ناامیدم و نمیدونم چکار کنم،بحاطر همین راهنمایی میخواسم.میخوام کسی بهم راه و چاره رو نشون بده و از این بلاتکلیفی در بیاییم.

[ali001]

سلام دوست من خب اینطور که معلومه تو کاری نکردی که بخوای ازش پشیمون باشی و تازه جوون هستی و. هنوز یه عمر زندگی در پیشورو داری
دوستی اینترنتی یا مجازی این روزا خیلی رواج پیدا کرده و معمولا دوام نداره رو زود از بین میره شما مطمئن نیستی که اون دختر تو نشون دادن خود واقعی زیاد تلاش کرده باشه پس فعلا بزارش کنار منظورم اینه که رابطه رو فعلا قطع کن(اگه سعی کنی کلا قطع کنی خیلی بهتره) نگران نابود شدن طرف واینا هم نباش زمان همه چیزو درست میکنه فقط میخوام بگم منم شرایط تورو داشتم و کاملا درکت میکنم زمان ما اینترنت خیلی رایج نبود یا حداقل ما نداشتیم من گوشی هم نداشتم
با یه دختر آشنا شدم اون شهری بود و ما روستایی یه دنیا فاصله بینمون بود و خواهرم که موضوع رو میدونست گفت این رابطه نباید ادامه پیدا کنه تا جدی تر نشه
خب سخت بود قطع رابطه بعد از یک سال دوستی
ولی اینکارو کردم
طرف خیلی خرد شد منم همینطور ولی الان که حدودا دوبرابر اون موقع (و دو برابر تو) سن دارم وقتی به اونروزا فکر میکنم واقعا خندم میگیره
دختره دو سال بعد ازدواج کرد و الان زندگی خوبی داره
منم شش سال پیش ازدواج کردم با یکی تو دانشگاه و زندگی خوبی دارم

میخوام بگم کاملا درکت میکنم
بلاتکلیف نیستی تکلیفت معلومه
فعلا بچسب به درس با دختره کامل قطع رابطه کن و مطمئن باش این بهترین کاره شک نکن و سعی کن زیاد طول نکشه
دختر به طور غیر مستقیم نمیزاره درس بخونی یعنی فکرت همش منحرف میشه از درس
درس بخون برو دانشگاه بهت قول میدم بعد از چن سال میفهمی تصمیمی که الان گرفتی هم برای خودت هم برای اون بهترین بوده و خودت از خودت راضی میشی

[برزین]

زیاد خودتو ناراحت نکن اقتضای سنه ، بزرگ میشی یادت میره

[sam127]

این بچه بازیا سر سبز میدهد بر باد مواظب باش

[javaheri69]

سلام دوست عزیز..
حرف
خدایا تنهایم مگذار
خیلی خوب بود..
شما سن تون کمه بهتره درس بخونی .بعدشم هیچی از زندگی نمیدونی دوست عزیز..
ازدواج تو این سن شما خوب نیست..
بعدشم سعی کن فراموشش کنی ..سختیش زیاد زیاد که ناراحت باشی یک هفته هست

موفق باشی

[behnam1999]

سلام،از اینکه با حوصله پاسخ دادین و درک می کنین ممنونم.خب اکثرا همین پیشنهاد شما رو بهم میدن و ن و میگن قطع رابطه کنم.ولی من هنوز فکرم مشغوله که شایدم شد.همیشه پیش خودم میگم شاید همه ی این دوستیا و اینطوری آشنا شدن ها نتیجش بد نباشه اگه بتونم درست تصمیم بگیرم.در مورد اینکه همه چیز رو بهم گفته باشه مطمئنم چون تا حالا امتحانش کرد ببینم دروغ میگه یا نه.نمیدونم با این فکرا دارم خودم رو گول می زنم یا واقعا میشه کاریش کرد؟یعنی راه حلی نمیتونه وجود داشته باشه.خب خیلی ها میگفتن که برام زوده این چیزا.خب آره وقتی خودم فکرشو می کنم میبینم کسایی که از من سنشون بیشتر بوده دچار مشکل شدن بعد ازدواج چه برسه به من که خب تجربه کافی رو ندارم.میدونم یکمی خنده داره که من تو این سن به فکر همچین چیزی هسم.ولی خب میخوام بدونم واقعا چه چیزی نیازه برای یک رابطه تا مفید باشه.اگه دلیل اینکه این رابطه خوب نیس اینه که ما همو درست نمیشناسیم؛خب برای شناختن بیشتر و تحقیق بیشتر راه حل میتونه باشه.

[behnam1999]

سلام دوست من خب اینطور که معلومه تو کاری نکردی که بخوای ازش پشیمون باشی و تازه جوون هستی و. هنوز یه عمر زندگی در پیشورو داری
دوستی اینترنتی یا مجازی این روزا خیلی رواج پیدا کرده و معمولا دوام نداره رو زود از بین میره شما مطمئن نیستی که اون دختر تو نشون دادن خود واقعی زیاد تلاش کرده باشه پس فعلا بزارش کنار منظورم اینه که رابطه رو فعلا قطع کن(اگه سعی کنی کلا قطع کنی خیلی بهتره) نگران نابود شدن طرف واینا هم نباش زمان همه چیزو درست میکنه فقط میخوام بگم منم شرایط تورو داشتم و کاملا درکت میکنم زمان ما اینترنت خیلی رایج نبود یا حداقل ما نداشتیم من گوشی هم نداشتم
با یه دختر آشنا شدم اون شهری بود و ما روستایی یه دنیا فاصله بینمون بود و خواهرم که موضوع رو میدونست گفت این رابطه نباید ادامه پیدا کنه تا جدی تر نشه
خب سخت بود قطع رابطه بعد از یک سال دوستی
ولی اینکارو کردم
طرف خیلی خرد شد منم همینطور ولی الان که حدودا دوبرابر اون موقع (و دو برابر تو) سن دارم وقتی به اونروزا فکر میکنم واقعا خندم میگیره
دختره دو سال بعد ازدواج کرد و الان زندگی خوبی داره
منم شش سال پیش ازدواج کردم با یکی تو دانشگاه و زندگی خوبی دارم

میخوام بگم کاملا درکت میکنم
بلاتکلیف نیستی تکلیفت معلومه
فعلا بچسب به درس با دختره کامل قطع رابطه کن و مطمئن باش این بهترین کاره شک نکن و سعی کن زیاد طول نکشه
دختر به طور غیر مستقیم نمیزاره درس بخونی یعنی فکرت همش منحرف میشه از درس
درس بخون برو دانشگاه بهت قول میدم بعد از چن سال میفهمی تصمیمی که الان گرفتی هم برای خودت هم برای اون بهترین بوده و خودت از خودت راضی میشی

سلام،از اینکه با حوصله پاسخ دادین و درک می کنین ممنونم.خب اکثرا همین پیشنهاد شما رو بهم میدن و ن و میگن قطع رابطه کنم.ولی من هنوز فکرم مشغوله که شایدم شد.همیشه پیش خودم میگم شاید همه ی این دوستیا و اینطوری آشنا شدن ها نتیجش بد نباشه اگه بتونم درست تصمیم بگیرم.در مورد اینکه همه چیز رو بهم گفته باشه مطمئنم چون تا حالا امتحانش کرد ببینم دروغ میگه یا نه.نمیدونم با این فکرا دارم خودم رو گول می زنم یا واقعا میشه کاریش کرد؟یعنی راه حلی نمیتونه وجود داشته باشه.خب خیلی ها میگفتن که برام زوده این چیزا.خب آره وقتی خودم فکرشو می کنم میبینم کسایی که از من سنشون بیشتر بوده دچار مشکل شدن بعد ازدواج چه برسه به من که خب تجربه کافی رو ندارم.میدونم یکمی خنده داره که من تو این سن به فکر همچین چیزی هسم.ولی خب میخوام بدونم واقعا چه چیزی نیازه برای یک رابطه تا مفید باشه.اگه دلیل اینکه این رابطه خوب نیس اینه که ما همو درست نمیشناسیم؛خب برای شناختن بیشتر و تحقیق بیشتر راه حل میتونه باشه.

[narcis]

پسر خاله من 19 سالگی ازدواج کرد. قبلش من کلی حرف زدم که تو الان خیلی کم سنی . بذار چند سال دیگه ولی عاشق شده بود. مادرش شدیدا مخالف بود. بدون اجازه مادر دختره رو عقد کرد. از همون اول اختلافات شروع شد با زنش. الان زنش با یه دختر 5 ساله 1 ساله رفته خونه باباش و تقاضای مهریه کرده که 450 سکه هست. دادگاه هم قسط بندی کرده. در این سنین پایین هرچقدر هم که کیس مورد نظر ایده آل باشه هنوز دو طرف بلوغ کافی برای ازدواج ندارند. ازدواج با دوستی زمین تا آسمون فرق داره. معلومه که الان رابطه عاشقانه بین شما بوجود آمده و به هم زدنش خیلی سخته. باز میتونین برای اطمینان به مشاور هم مراجعه کنید.

سلام،از اینکه با حوصله پاسخ دادین و درک می کنین ممنونم.خب اکثرا همین پیشنهاد شما رو بهم میدن و ن و میگن قطع رابطه کنم.ولی من هنوز فکرم مشغوله که شایدم شد.همیشه پیش خودم میگم شاید همه ی این دوستیا و اینطوری آشنا شدن ها نتیجش بد نباشه اگه بتونم درست تصمیم بگیرم.در مورد اینکه همه چیز رو بهم گفته باشه مطمئنم چون تا حالا امتحانش کرد ببینم دروغ میگه یا نه.نمیدونم با این فکرا دارم خودم رو گول می زنم یا واقعا میشه کاریش کرد؟یعنی راه حلی نمیتونه وجود داشته باشه.خب خیلی ها میگفتن که برام زوده این چیزا.خب آره وقتی خودم فکرشو می کنم میبینم کسایی که از من سنشون بیشتر بوده دچار مشکل شدن بعد ازدواج چه برسه به من که خب تجربه کافی رو ندارم.میدونم یکمی خنده داره که من تو این سن به فکر همچین چیزی هسم.ولی خب میخوام بدونم واقعا چه چیزی نیازه برای یک رابطه تا مفید باشه.اگه دلیل اینکه این رابطه خوب نیس اینه که ما همو درست نمیشناسیم؛خب برای شناختن بیشتر و تحقیق بیشتر راه حل میتونه باشه.

[behnam1999]

پسر خاله من 19 سالگی ازدواج کرد. قبلش من کلی حرف زدم که تو الان خیلی کم سنی . بذار چند سال دیگه ولی عاشق شده بود. مادرش شدیدا مخالف بود. بدون اجازه مادر دختره رو عقد کرد. از همون اول اختلافات شروع شد با زنش. الان زنش با یه دختر 5 ساله 1 ساله رفته خونه باباش و تقاضای مهریه کرده که 450 سکه هست. دادگاه هم قسط بندی کرده. در این سنین پایین هرچقدر هم که کیس مورد نظر ایده آل باشه هنوز دو طرف بلوغ کافی برای ازدواج ندارند. ازدواج با دوستی زمین تا آسمون فرق داره. معلومه که الان رابطه عاشقانه بین شما بوجود آمده و به هم زدنش خیلی سخته. باز میتونین برای اطمینان به مشاور هم مراجعه کنید.

نه من اگه پدر و مادرم مخالف باشن نمیتونم کاری بکنم.این فاصله دور هم خودش یه مشکله که اصلا نمیشه راحت تر تحقیق کرد.نمیدونم ولی خواهرش قراره کمک کنه که یجوری حل شه.من فقط میخوام بدونم که میتونیمو شرایطش رو داریم یا نه و یکی رو میخوام که کمکم کنه بیشتر همو بشناسیم و حداقل یه بار خونواده های همو ببینیم و بعد تصمیم بگیریم.اگه واقعا صلاح نباشه،کنار میام ولی اینکه میبینم هنوز کاری نکردم و باید قطع رابطه کنم،خب خیلی سخته.درسته اینجور آشنایی ها زیاد سرنوشت خوبی نداره اما بنظرم مال وقتیه که آدم کر و کور باشه و بدون تحقیق اینکارو بکنه.فقط یه فرصت برا شناختن بیشتر می خوایم که متاسفانه مادرم راضی نمیشه.