نوشته اصلی توسط
فاطیماا
سلام
من چندماهی است ک عقد کردم حدودا8ماه
همسرم ادم صبور و خوبی هست
ولی ما درگیریای شدید خیلی شدید زیادی داشتیم
من دختری بودم ک پدر م اطمینان کامل رو همیشه بهم داشت .یک بارم بازخواستم نمیکرد با کی تلفن حرف میزنی چرا اینو گفتی چرا اونو گفتی
ولی شوهرم به شدت رو این چیزا گیر میده
چرا اینو نگاه کردی.چرا خندیدی.تلفن با کی حرف میزدی.اینجا نرو.اینجاِبیا.دیگه کلافم کرده.خسته شدم.ما با علاقه و به سختی بهم رسیدیم.باوجود مخالفتای شدید خانواده.اگر به خاطر ناراحت شدن خانوادم نبود تاحالا ازش جدا شده بودم.نمیدونم چیکار کنم دیگه.سخته برام به خانوادم گفتن.چجوری بگم.اصلا هم قبول نمیکنه رفتارش بده.دیگه نمیتونم.