با عرض سلام و خسته باشید ....
من میخوام یه بار برای همیشه این موضوع رو حل کنم .چون خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده که به جنبه های دیگه زندگیم نمیتونم برسم ....
من از نوزده سالگی به بعد به دختر های مختلفی پیشنهاد دوستی و ازدواج دادم و جواب منفی با طرز گفتن های مختلف شنیدم و چیزی که برای جای سواله که چرا باهام اینجوری رفتار شده ؟ مگه من چیکار کردم که یه دختر به خودش اجازه میده این قدر خردم کنه یا یه دختر دیگه با این که بهم جواب منفی داده ولی برای سواستفاده درسی باهام در ارتباطه چون میدونه من جواب سوال هاش رو میدم و بقیه پسرها براش وقت نمیذارند .حتی تازگی فهمیدم که با یکی از دوستام دوست شده ولی بازم اون پسر به اندازه من براش وقت نمیذاره .....
خسته شدم از رفتن و نرسیدن .مگه من نسبت به بقیه پسرهای دیگه چی کم دارم که باید همیشه بین من و بقیه من رد بشم .چرا همیشه باید جواب منفی بشنوم که این یه عقده بشه برام که با یه دختر در ارتباط باشم
تا حالا چند بار به فکر انتقام از دخترا رسیدم ولی تو عمل که میرسه میبینم نمیتونم و از پسش برنمیام
بوده که تا نه و ده شب با یه دختر تو پارک درس خوندم بدون این که یه خرده فکر منفی داشته باشم نسبت بهش
... نمیگم کار خیلی مهمی انجام دادم ولی میتونستم خیلی کارا انجام بدم ولی ندادم ولی پشیمونم
پشیمونم از این که با نیت های خوب رفتم سراغ دخترا ولی پس زده شدم ....
خسته شدم