وقتی پدرتون حمایتتون میکنه چرا دارین خودتونو اذیت میکنین؟؟؟
هم زن و هم مرد
از دواج میکنن تا ارامش ب دست بیارن
نه اینکه هرروزشون پر از تنش باشه و درگیری
ب نظرتون این بچه یکی دوسال دیه ک بزگتر بشه
و متوجه این قضایا بشه
بازهم ارامش داره؟؟
باز هم میتونین جو خونه رو فقط اروم کنید
درحالیکه خودتون و وجود خودتون و همسرتون
پر از ناراحتی و .. هس؟؟
مورد داشتیم نوجوونایی ک از خیانت پدر یا مادر خودشون
باخبر شدن
و
اومدن اینجا تاپیک زدن
همراه با حس بد
تنفر
من شمارو تشویق ب طلاق نمیکنم
چون واقعا نمیشه یک طرفه قضاوت کرد
شاید شما هم تو مواردی کم گذاشتین برای همسرتون
شاید شما هم اولین اشتباه ایشونو ک دیدی
نتونستی کامل ببخشی و بگذری و رفتارت با همسرت عوض شده
و باعث شده ایشون دوووووباره و دوباره سمت بقیه بره
(البته هیچ چیزی نمیتونه توجیه خیانت باشه)
ولی ب نظرم
بخاطر کمک و حمایت پدرتون (ایشالا همیشه سایش باشه)
تحصیلات خودتون
و فرار از اینهمه تنش
بهتره ک جدا بشین
زندگی با همچین ادمی واقعا سخته
ولی ی سری راه حل هم هس
اول اینارو انجام بدین بخاطر دخترتون و همینطور زندگیتون
اگر نشد
اخرین تیر طلاق باشه
یکی اینکه :
اگه تا الان برای همسرت...ی جایی,ی جوری کم گذاشتی ....اونارو جبران کن
اصلاحش کن
بهش محبت کن
مهربون باش
سیاست ب خرج بده
نمیدونم ولی ب نظر من ی زن با سیاست میتونه تمام عمر
با خیال راحت و ارامش و عااشقانه با همسرش زندگی کنه
اگه وقت برای شوهرت نمیذاشتی
ازین ب بعد بزار
دوبرابره قبل
اگه ب خودت نمیرسیدی ,از هر نظر
ب خودت برس
ی جوری ک کمبودی احساس نکنه
دوم اینکه:
باهاش صحبت کن
برای بار اخر اتمام حجت کن
حتی کتبی
بهش فرصت بده
با ارامش حرفاتو بزن
و
حرفاشو گوش کن
اصن ایا شما تا حالا دلیل کارشو پرسیدی؟؟ک چرا میره سمت بقیه؟؟
درحالی که ی دختر داره؟؟ی همسر داره؟
باهم ب ی توافقی برسید
سوم اینکه :
جلسات مشاوره برید
تو این مدت ک بهش فرصت دادی
با هم مشاوره برید
حتی ایشون ب تنهایی مشاوره برن
ببینید چی میشه
اگه جواب نداد
اونوقت ب طلاق فکر کنید
جدی هم فکر کنید
خیلی ها جدا شدن و الان بیشتره قبل تو زندگیشون ارامش دارن
حتی با وجود بچه
و خیلیییی مشکلات دیگه
ولی بازم ارامش دارن و راضی هستن
ایا همسرتو هنوزم دوس داری؟؟
چندسالتونه؟