سلام . بزار از اول بهتون بگم تا شما قضاوت کنین و الان راه درست رو نشونم بدین . عصر بود و خانواده دور هم جمع شده بودیم و شوخی مسخره میکردیم هر کسی یه گوشه از خونه نشسته بود من هم هندزفری تو گوشم بود و همینجور مامان و خواهرام و داداشم داشتن حرف میزدن ک یهو مامانم رو شوو کرد ب خواهر بزرگم و گفت چرا دیروز تو مهمونی همچین رفتاری کردی خواهرمم جوابش رو داد مامانم ناراحت شد و گفت تو اشتباه تو ک بهت میگن قبول نمیکی و زبون درازی چرا میکنی همینجور با هم حرف بحث میکرد ک یهو وسط دعوا شون نمدونم چی شد ک مامانم حرف از اینکه تو جلوی نامزدت و جلوی من و داداشت حیا نداری میچسپی ب نامزدت و بغلش میکنی جلو ما اینو گفت جلو داداشم وما . من و اون ابجیم اصلا سکوت کردیم اخه دعواشون ب ما ربطی نداره همینجور ک این و مامان داشتن بحث میکرد خواهرم یهو گفت اگه من راحتم با نامزدم اینم هست فک میکنی این هیچ کاری نمیکنه حالا رو ب من کرد منم شاکی شدم گفتم چ میگی دعوای خودته با مامان چرا اسم منو میاری بعد مامان رو برد تواتاق و ب خاطر این ک خطای خودشو جلو مامان بپوشونه خطاهای منو ب مامان گفت در صورتی ک من اصلا ربطی ب دعوا شون نداشتم رفته گفته من دیدم این نامزدش تو بغل هم بودن و منو پیش مامان خراب کرد من خیلی ناراحت شدم خیلی عصبی شدم و مامان اومد دعوام کرد ک چرا اینکارو کردی منم خیلی بد دعوا میکرد ک منم از کوره در رفتم گفتم منم مال خواهرم گفتم یدونه از کارای مخفی شو ک مامان نمیدونه تا من اینو گفتم اینم باز رفت عکسای دونفری ک من و نامزدم باهم گرفتیم تو گوشی دیده و اینم ب مامان گفت . دوباره من هم مال اونو گفتم ک دیگه مامانم خیلی خیلی شاکی شد و ما هم سر بعضی از کارای مخفی همدیگرو لو دادیم و مامانمم بد پیله طوری ک اگه یه چیزی حتی کوچک هم ناراحتش کنه اون روز رو برات جهنم میکنه چ برسه ب این موضوع ها .تا شب همینطو دعوا میکرد و ما ب گه خوردن همینجور افتاده بودیک ک دیدم مامان دعواشو تموم نمیکنه اس دادم ب خواهرم گفتم مامان رو ببریم بیرون تا بهتر بشه تو بهش بگو مامان ک صدای اس ام اس ابجیم رو شنید ازش پرسید کیه اونم گفت من دارم اس میدم بازم مامان شاکی زیاد شد و گفت بس نیست این همه مخفی کاری بازم الان و خیلی حرف و حدیث و بدبیراه و نفرین ب من کرد من سرمو کردم زیر پتو خوابیدم اما تا الان از من قهره و لی با ابجیم داره صحبت میکنه من چیکار کنم حالا . بهم گفت ازت بدم میاد برام مهم نیستی انگار خونه من نیستی کارات برام مهم نیست ازت بدم میاد و و و خیلی خیلی الان قهرم هست