نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: دعوای خیلی بد با شوهرم

2691
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35203
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    دعوای خیلی بد با شوهرم

    سلام دوستان لطفا کمک کنی من یک ماه و خورده ای میشه که عقد کردم . سه ماه دیگه عروسیمه . شوهرمو خیلی دوست دارم و اونم منو دوست داره اما از وقتی عقد کردم احساس میکنم رفتاراش فرق کرده نمیگم نسبت به رابطه سرد شده یا چیز دیگه ای ن فقط اینکه مثلا تو نامزدی اگه دعوا یا قهر میکردیم سریعا میومد جلو و حلش میکرد هیچوقت نشده بود که دعواهامون یه روز طول بکشه اما تو عقد یبار که دعوا کردیم سه روز قهر بودیم باهم اصلانم جلو نیومد این جزییات مسئلس .یبار که جلو خانوادم بهم بی احترامی کرد کلا ادم اینجوری نیستا اما ..... برقکاره داشت برق خونمون رو درست میکرد من همش پیشش بودم یهو جلومامانم بهم گفت برو انور خیلی تو دست و پایی اه منم خیلی ناراحت شدم و رفتم تو اتاق زدم زیر گریه اصلانم تا کارش تموم نشد یعنی بعد دو ساعت نیمود طرفم .به حر حال یجوری کوتاه اومدم و حل شد ولی جلو خانوادم خیلی ازش کم محبتی میبینم موقعی که تنهاییم خوبه اما جلو کسی انگار غربست باهام . و اما دیروز که دعوامون خیلی شدید بود .دیشب بهش گفتم بریم یه دوری با موتور بزنیم تو شهر گفت باشه داشتیم میرفتیم و حر ف میزدیم سر یه موضوعی با هم اختلاف داشتیم که من بهش گفتم نه و اون گفت اره البته با داد که خودش میگه داد نزدم و یهو موتور ترمز گرفت و منم همینجور ور موتور زدم زیر گریه بهش گفتم چرا داد میزنی من که چیزی نگفتم اونم رو موتور گفت من داد نزدم لحن صدام همینه چرا ترمز گرفتی نمیدونی زن پشت سرت سواره حرمت داره اینچه کاریه به من میگه وقتی یه زن غرغرو هست اصلا زن نیس من خیلی ناراحت شدم گفتم ببر منو خونه رفت طرف لب دریا نشستیم که حل کنیم بحثمونو بهش گفتم من ازت کم محبتی دیدم جلو خانواده همه جا منو به گریه میندازی رفتارت تو عقد تغییر کرده تا اینارو گفتم .در جواب که انتظار همچین حرفی نداشتم اخه یه مسئله پیش پا افتاده است ادم میتونه راحت مثلا من کمبود محبتشو دارم اونم اگه داره از طف من با زبون بگه اما بهم تمام اشتباهات گذشتمو به رخم کشد(خیانت تلفنی ) میگه من دارم کم کم فراموش میکنم زمان میخوام برا همین سردم .من اصلا هاج و واج مونده بودم این جواب حرفم نبود خودش گفت فراموش میشه خودش گفت دیگه حرفی از ای چیزا نمیزنم من تو این فکرم تو یه دعوای ساده حرف از گذشتم زد هنو زیر یه سقف نرفتیم بعدها میخواد چی بشه من خیلی میترسم . تموم شد گذشته رفت مال خیلی وقت پیشه اونم تو نامزدی بود الان عقد کردم یعنی این همینطور میخواد بیاره با خودش .خیلی ترسیدم اینو که گفت من اصلا نفهمیدم چی شد راه افتادم رفتم طرف موتور و اونم سوار شد از اول دعوام کرد بهش گفت هیچی نگو من جوابمو گرفتم دستشو با محکم به موتور و داد همینجور که داشتیم میرفتیم گله و شکایت که مامانت همش بخاطر برق کشی خونتون بهم زنگ میزنه همش منو بخاطر کار میخواد و و وو وقتی این حرفا رو شنیدم میدونه اخلاق مامانمو نیازی به گفت نبود همینقدر بی ظرفیت نمیدونم چیکار کنم کمک کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دعوای خیلی بد با شوهرم

    آرامش در زندگی زناشویی



    راز آرامش در زندگی زناشویی این است که خداوند خود را قرار دهنده مودت و محبت بین زن و شوهر می داند و می فرمایند « اَن خلق لَکم مَن اَنفسکم ازوجا لِتسکنوا الیها و جَعل بَینکم مَوده و رحمة،از نشانه او این است همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا با آنها آرام شوید و بین شما رحمت و مودت قرار داده ایم.»

    هر چقدر فضای خانه از محبت آکنده باشد، پیوندها و دلبستگی عاطفی بین زن و شوهر بیشتر می شود. محبت متعالی ترین رفتار زوج است و برگرفته از گذشت، حق شناسی، همدلی و بدور از هر گونه تحقیر و تهمت است.


    محبت یعنی حمایت کردن، زمانیکه زن و شوهری در سختی های زندگی همدیگر را حمایت کنند،علاوه بر اینکه غیر مستقیم به فرزندانشان حامی شدن را می آموزند همچنین رابطه ی موفق و پر دوام خواهند داشت.


    محبت، به دقت به حرف همسر گوش دادن است و با سئوالاتی مانند اینکه «می توانی اطلاعات بیشتری بدهی تا بفهمم دقیقا منظورت از این گفته چیست، را در بر می گیرد.» این نوع گفتگوهای همدلانه محبت زن و شوهر را بیشتر می کند.


    یک دقیقه فکر کنید،آیا همسرتان را با تمام نواقصش پذیرفته اید؟ محبت پذیرش همسر به همان صورتی که هست با همه خوبیها و بدیی هایش. پذیرش اساس رابطه زوج است. زن و شوهر نقایص یکدیگر را می پذیرند و در یکدیگر این اعتماد را ایجاد می کنند که تمام سعی خود را برای بهتر شدن انجام خواهند داد.

    اگر مدام در فکر این هستید که فرصتی پیش بیاید تا وسایل خصوصی همسرتان را بگردید، در میزان اعتمادتان به شریک زندگی تان تجدید نظر کنید. محبت یعنی اعتماد ، اعتماد یعنی تعهد، اعتماد قلب و روح عشق است. بهترین راه برای جلب اعتماد همسر این است که نشان بدهید که او قابل اعتماد است.

    محبت یعنی احترام گذاشتن ، مخصوصا این مورد را در مورد مرد زندگی تان رعایت کنید. جنبه های قابل احترام یکدیگر را پیدا کنید و روی آنها تمرکز کنید. به همسرتان بگویید چرا او در نظر شما فرد محترمی است. احترام رنگ وبوی زندگی را تغییر می دهد و حرمتها را حفظ می کند.

    از گفت و گو کردن با شریک زندگی تان نترسید. این بهترین راه حل است. محبت یعنی مذاکره بر سر تفاوتها و پیدا کردن نکات مشترک یکدیگر است. در مذاکره از چیزی می گذرید تا به چیزی برسید تا تعادل و سازش در زندگی برقرار گردد.

    یکی از مشکلات زن و شوهرها نداشتن مهارت بیان احساسات و عواطف به طرف مقابل است و نمی توانند محبت خود را به طرف مقابل ابراز کنند. گاهی دیده می شود، زن و شوهر محبت خود را در قالب عبارت های نامناسب ابراز می کنند، به عنوان مثال مرد عدم طاقت دوری از همسر خود را با اجبار او برای بودن در خانه نشان می دهد. بسیاری از زن و شوهر ها در ابتدای زندگی به این امر توجه دارند ولی لازم است ابراز محبت در تمام مراحل زندگی زناشویی انجام شود.

    در بیان محبت، تفاوتهای مرد و زن قابل توجه است، مردان با سخنان محبت آمیز و خرید هدیه محبت خود را به همسر نشان می دهند و خانم ها با آشپزی خوب یا خانه داری با سیلقه، محبت به همسر را ابراز می کنند. شناخت زن و شوهر به تفاوتهای جنسیتی آنان در ابراز محبت، در کاهش سوء تفاهم ها بسیار تاثیر گذار است.

    عشق اوج روابط زن و مرد است که از شناخت بیشتر و درست نسبت به یکدیگر به وجود می آید. عشق، توانایی و تمایل به اینکه اجازه دهید فردی که برایتان عزیز است و شما او را انتخاب کرده است آزادانه و از روی صمیمیت خواسته های شما را برآورده سازد. عشق با دوست داشتن خودتان آغاز می شود و بعد به دوست داشتن طرف مقابل می رسد. افراد عاشق، عشق خود را این گونه نشان می دهند:

    ابراز محبت کلامی و جسمانی، رفتارهای شادی بخش و خشنود کننده برای یکدیگر، حمایت عاطفی و اخلاقی از همدیگر در همه شرایط زندگی، صبور و شکیبا بودن نسبت به رفتارهای ناخوشایند طرف مقابل و گذشت از خطاهای همسر است. محبت در اوج خود به عشقتبدیل می شود.
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست 1478454049talabir.jpg  
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35203
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دعوای خیلی بد با شوهرم

    ممنون از این نکته های اموزشی دوست عزیز . میشه راهنمایی کنید الان من چه نوع رفتاری منم با این وجود که اون حرفارو هم زده من واقعا نمیدونم چیکار کنم نمیخوامم قهر باشیم اما حرفی که زد خیلی بهم برخورد و ترسیدم چیکار کنم

  4. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دعوای خیلی بد با شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلای70 نمایش پست ها
    سلام دوستان لطفا کمک کنی من یک ماه و خورده ای میشه که عقد کردم . سه ماه دیگه عروسیمه . شوهرمو خیلی دوست دارم و اونم منو دوست داره اما از وقتی عقد کردم احساس میکنم رفتاراش فرق کرده نمیگم نسبت به رابطه سرد شده یا چیز دیگه ای ن فقط اینکه مثلا تو نامزدی اگه دعوا یا قهر میکردیم سریعا میومد جلو و حلش میکرد هیچوقت نشده بود که دعواهامون یه روز طول بکشه اما تو عقد یبار که دعوا کردیم سه روز قهر بودیم باهم اصلانم جلو نیومد این جزییات مسئلس .یبار که جلو خانوادم بهم بی احترامی کرد کلا ادم اینجوری نیستا اما ..... برقکاره داشت برق خونمون رو درست میکرد من همش پیشش بودم یهو جلومامانم بهم گفت برو انور خیلی تو دست و پایی اه منم خیلی ناراحت شدم و رفتم تو اتاق زدم زیر گریه اصلانم تا کارش تموم نشد یعنی بعد دو ساعت نیمود طرفم .به حر حال یجوری کوتاه اومدم و حل شد ولی جلو خانوادم خیلی ازش کم محبتی میبینم موقعی که تنهاییم خوبه اما جلو کسی انگار غربست باهام . و اما دیروز که دعوامون خیلی شدید بود .دیشب بهش گفتم بریم یه دوری با موتور بزنیم تو شهر گفت باشه داشتیم میرفتیم و حر ف میزدیم سر یه موضوعی با هم اختلاف داشتیم که من بهش گفتم نه و اون گفت اره البته با داد که خودش میگه داد نزدم و یهو موتور ترمز گرفت و منم همینجور ور موتور زدم زیر گریه بهش گفتم چرا داد میزنی من که چیزی نگفتم اونم رو موتور گفت من داد نزدم لحن صدام همینه چرا ترمز گرفتی نمیدونی زن پشت سرت سواره حرمت داره اینچه کاریه به من میگه وقتی یه زن غرغرو هست اصلا زن نیس من خیلی ناراحت شدم گفتم ببر منو خونه رفت طرف لب دریا نشستیم که حل کنیم بحثمونو بهش گفتم من ازت کم محبتی دیدم جلو خانواده همه جا منو به گریه میندازی رفتارت تو عقد تغییر کرده تا اینارو گفتم .در جواب که انتظار همچین حرفی نداشتم اخه یه مسئله پیش پا افتاده است ادم میتونه راحت مثلا من کمبود محبتشو دارم اونم اگه داره از طف من با زبون بگه اما بهم تمام اشتباهات گذشتمو به رخم کشد(خیانت تلفنی ) میگه من دارم کم کم فراموش میکنم زمان میخوام برا همین سردم .من اصلا هاج و واج مونده بودم این جواب حرفم نبود خودش گفت فراموش میشه خودش گفت دیگه حرفی از ای چیزا نمیزنم من تو این فکرم تو یه دعوای ساده حرف از گذشتم زد هنو زیر یه سقف نرفتیم بعدها میخواد چی بشه من خیلی میترسم . تموم شد گذشته رفت مال خیلی وقت پیشه اونم تو نامزدی بود الان عقد کردم یعنی این همینطور میخواد بیاره با خودش .خیلی ترسیدم اینو که گفت من اصلا نفهمیدم چی شد راه افتادم رفتم طرف موتور و اونم سوار شد از اول دعوام کرد بهش گفت هیچی نگو من جوابمو گرفتم دستشو با محکم به موتور و داد همینجور که داشتیم میرفتیم گله و شکایت که مامانت همش بخاطر برق کشی خونتون بهم زنگ میزنه همش منو بخاطر کار میخواد و و وو وقتی این حرفا رو شنیدم میدونه اخلاق مامانمو نیازی به گفت نبود همینقدر بی ظرفیت نمیدونم چیکار کنم کمک کنید
    سلام.

    نیلای جان هر دو شما کم تجربه هستین و اطلاعات کمی از چگونگی برخورد و رفتار با هم رو دارین.

    من بهت پیشنهاد میکنم حتما تاپیکی که لینکشو واست میزارم بخونی.

    اطلاعات و آموزشهای خیلی مفیدی بهت میده که کمکت میکنه.

    http://forum.moshaver.co/f124/%D9%84...C%D8%AF-30478/

    عزیزم هیچ مردی از زنی که سر هر موضوعی سریع میزنه زیر گریه خوشش نمیاد٬ حالا به هر دلیلی که باشه.

    سعی کن قویتر باشی.

    زندگی پستی بلندیهای سخت تر از این چیزا داره٬ باید با روحیه محکمتر از این وارد زندگی مشترک بشی.

    اگه رفتاری از سمت ایشون ناراحتت میکنه٬ توی اون لحظه با توجه به اینکه کجا و در چه شرایطی هستین سعی کن اوضاعو مدیریت کنی تا بعدا سر فرصت با همسرت درموردش حرف بزنی.

    اینکه وسط خیابون٬ جلوی خونواده یا هر جایی تا ناراحت میشی گریه کنی و توی اون شرایط که همسرتم عصبانیه اوضاع رو متشنج تر کنی اصلا کار درستی نیست.

    اشکاتو با سرازیر شدن مدام و همیشگی بی ارزش نکن.

    قهر هم یک رفتار کودکانه ست برای بچه ها که بلد نیستن چطور مشکلاتشونو حل کنن.

    حتما با همسرت پیش یه مشاور برین تا ایشونم شیوه رفتار صحیح با شما رو بدونه.
    ویرایش توسط رامونا : 11-01-2017 در ساعت 01:32 PM

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دعوای خیلی بد با شوهرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیلای70 نمایش پست ها
    ممنون از این نکته های اموزشی دوست عزیز . میشه راهنمایی کنید الان من چه نوع رفتاری منم با این وجود که اون حرفارو هم زده من واقعا نمیدونم چیکار کنم نمیخوامم قهر باشیم اما حرفی که زد خیلی بهم برخورد و ترسیدم چیکار کنم
    عزیزم ولی من کاملا حق رو به همسرت میدم.
    ببین مثلا توی اون موردی که بهت گفته برو اون ور. خوب حق داره همسر منم مهندس شبکه هستش و همکاریم اما تا داره کار میکنه خوشش نمیاد من یا هیچکسی دور و برش بتابم چون میخواد تمرکز داشته باشه. مردا اینجورین دیگه
    بعدم به اونم حق بده شما 20 و چن سال فک میکنم با خونوادت زندگی کردی و اگه چیزی بگن میدونی قصد ندارن. ولی همسرت تازه اومده توی خونواده شما پس به نظرم هنوز خیلی زوده که خونوادتون ازش کارای فنی خونه رو بخوان. بهتره یکم زمان بگذره تا طرفین بعد از بدست اوردن یک درک مشترک از یک دیگه. از هم کمک بخوان. نکته دیگه اینکه بنظر بسیار حساس میاید. خوب روی موتور ادم صداشو میبره بالا تا صدا برسه. منم همسرم خیلی ارومه اما تا داره یه چیزیو توضیح میده لحن صداش بالا میره که خوب این جزو ویژگی های اون ادمه و بهتره سریع کارو به چالش و جنجال نکشونید.
    در ضمن سعی کن کمتر غر بزنی. به نظر من هم بسیاری از چیزهایی که گفت بهانه الکی از سمت شما بوده. ادم ها گاهی خستن بی حوصلن و ازدواج به معنای از بین رفتن تمام حوزه های خصوصی افراد نیست. خیلی منطقیه گاهی یکی از همسران بخوان راحت باشن تنها باشن. مسلما توی جامعه امروز ما همه به اندازه کافی استرس زندگی رو دارن و بهتره شما دختر خانم گرامی با جیغ و داد و گریه به این استرس ها دامن نزنین. در ضمن سعی کن وقار خودتو حفظ کنی. دلیلی نداره وقتی با دیگرانین مدام توی دست و پای ایشون بپیچی که باعث به عذاب گذاشتنشون بشی.
    و در اخر سعی کن از کاه کوه نسازی و زندگی رو شوخی نگیری. همسر ادم پدر و مادر ادم نیست ک شما هی خودتو لوس کنی اونم بیاد ناز بکشه. بالاخره یه زمانی از این رفتارات خسته میشه. کما اینکه اگه برعکسشم بود شما میبریدی
    امیدوارم موفق باشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دعوا با همسر را با این روشها کنترل کنید
    توسط mahastey در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-20-2015, 09:41 PM
  2. دعواهای خانوادگی
    توسط ندا.فاطمه در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 08-17-2015, 11:31 AM
  3. دعوای خانوادگی
    توسط اسما ش در انجمن درگیری و دعوای فیزیکی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-30-2015, 06:23 PM
  4. دعوای همسرم بامن
    توسط aliali در انجمن سایر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-26-2015, 05:49 PM
  5. عوامل خیانت زن به همسرش
    توسط mahastey در انجمن عدم تفاهم
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-11-2015, 05:40 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد