نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: دوباره عاشقی

1176
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35836
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy دوباره عاشقی

    سلام. من قبلا یبار عاشق کسی شده بودذم ک فکر میکردم اونم اینقدر منو دوس داره ک همه زندگیشو برام میده ولی هر چقدر اطرافیانم با اینکه مورد های نادرستی هم ازش دیده بودن و حتی برادرام هم بهم هشدار داده بودن ک این پسر خیلی ادم درستی نیس ولی من ب حرفشون گوش نکرده بودم و حتی این موضوع رو اینجا هم مطرح کردم و نظرات مفیدی هم دوستان دادن با این حال با پافشاری های من مجبور شدن رضایت بدن اما درست روز عقد همه چی رو ول کرد و رفت. همه نگران و بی خبر از همه چی بودیم . ک بهم اس ام اس داد و گفت عشقم ی هدیه برات دارم . نوشتم الان چ وقت هدیه دادنه ؟ بازیت گرفته ارش؟ پاشو بیا دارم میمیرم از نگرانی . عکس هدیه شو برام فرستاد چنان شوکه شده بودم ک قدرت تکلم نداشتم حتی نمیتونستم اشک بریزم .میدونید عکس عقد نامه خودشو با یکی از دختر های فامیل ک بهترین دوستمم ب حساب میومد برام فرستاد و گفت ممنون بابت همه چی د اخه دختره احمق تو واقعا فکر کردی من عاشقتم ؟ تو لیاقت منو نداری. و بعد از اون شک بزرگی بهم وارد شد و تا چن وقت پیش حال و روزم مساعد نبود .تا وقتی ک دوباره یکیو دیدم حس میکنم این ادم با اون قبلیه فرق داره مهربون باشخصیت خوشتیپ خوش چهره و خلاصه همه چی تمومه . ازتون کمک میخوام ک ایندفه واقعا باور کنم یا نکنه اینم دوباره مثل اون قبلیه ول کنه بره ؟ گیج شدم . راهنماییم کنید ممنون میشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34471
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    111
    تشکر شده 53 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دوباره عاشقی

    سلام،
    خواهرم چند تا سوال.
    ایشون از شما خواستگاری کرده؟ یا به شما ابراز علاقه کرده؟ کجا دیدینش؟ تو محل کار، دانشگاه، کجا؟ از خانوداش شناخت دارین؟ با گفتنه این که فقط یکی رو دیدین و خوشتون اومده بقیه چه جوری شما رو راهنمایی کنن؟
    شما با این حالتون نباید تنهایی تصمیم بگیرید. حتما پدر و مادر باید شما رو راهنمایی کنن یا یک فامیل عاقل یا یک مشاور.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوباره عاشقی

    وای چقدر اعصابم داغون شد متنتونو خوندم واقعا متاسف شدم
    باید مطابق شعور اون پسر باهاش برخورد میکردی و راحت از سر این قضیه نمیگذشتی اخه بیشعوری هم حد و اندازه داره!!!
    به نظر من فعلا با هیچکی وارد رابطه عاطفی نشو و بزار یه مدتی بگذره .بعدم تو انتخاب بعدیت سعی کن از مشورت و نظر دیگران هم استفاده کنی.
    حتما حتما هم از یه مشاوره حضوری کمک بگیر.

  4. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دوباره عاشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahamn6827 نمایش پست ها
    سلام. من قبلا یبار عاشق کسی شده بودذم ک فکر میکردم اونم اینقدر منو دوس داره ک همه زندگیشو برام میده ولی هر چقدر اطرافیانم با اینکه مورد های نادرستی هم ازش دیده بودن و حتی برادرام هم بهم هشدار داده بودن ک این پسر خیلی ادم درستی نیس ولی من ب حرفشون گوش نکرده بودم و حتی این موضوع رو اینجا هم مطرح کردم و نظرات مفیدی هم دوستان دادن با این حال با پافشاری های من مجبور شدن رضایت بدن اما درست روز عقد همه چی رو ول کرد و رفت. همه نگران و بی خبر از همه چی بودیم . ک بهم اس ام اس داد و گفت عشقم ی هدیه برات دارم . نوشتم الان چ وقت هدیه دادنه ؟ بازیت گرفته ارش؟ پاشو بیا دارم میمیرم از نگرانی . عکس هدیه شو برام فرستاد چنان شوکه شده بودم ک قدرت تکلم نداشتم حتی نمیتونستم اشک بریزم .میدونید عکس عقد نامه خودشو با یکی از دختر های فامیل ک بهترین دوستمم ب حساب میومد برام فرستاد و گفت ممنون بابت همه چی د اخه دختره احمق تو واقعا فکر کردی من عاشقتم ؟ تو لیاقت منو نداری. و بعد از اون شک بزرگی بهم وارد شد و تا چن وقت پیش حال و روزم مساعد نبود .تا وقتی ک دوباره یکیو دیدم حس میکنم این ادم با اون قبلیه فرق داره مهربون باشخصیت خوشتیپ خوش چهره و خلاصه همه چی تمومه . ازتون کمک میخوام ک ایندفه واقعا باور کنم یا نکنه اینم دوباره مثل اون قبلیه ول کنه بره ؟ گیج شدم . راهنماییم کنید ممنون میشم

    به نظرم اون نفر قبلی یه آدم روانی بوده

    نگفتین که رابطه تون در چه حدی بوده
    ولی من یک سری از واضحات رو میگم

    برای مورد الان مناسبه که شناخت بیشتری پیدا کنین تا بتونین تصمیم درست بگیرین و از گیجی در بیاین

    منطق انتخابتون رو هم نباید با توجه به رفتارهای نفر اول قرار بدین هر انسانی شخصیت جدا داره حتی یه کار مشابه از دو نفر می تونه معنای متفاوتی داشته باشه
    سعی کنین مثل کسی که از نزدیک صفر می خواد شروع کنه عمل کنین
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  6. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوباره عاشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahamn6827 نمایش پست ها
    سلام. من قبلا یبار عاشق کسی شده بودذم ک فکر میکردم اونم اینقدر منو دوس داره ک همه زندگیشو برام میده ولی هر چقدر اطرافیانم با اینکه مورد های نادرستی هم ازش دیده بودن و حتی برادرام هم بهم هشدار داده بودن ک این پسر خیلی ادم درستی نیس ولی من ب حرفشون گوش نکرده بودم و حتی این موضوع رو اینجا هم مطرح کردم و نظرات مفیدی هم دوستان دادن با این حال با پافشاری های من مجبور شدن رضایت بدن اما درست روز عقد همه چی رو ول کرد و رفت. همه نگران و بی خبر از همه چی بودیم . ک بهم اس ام اس داد و گفت عشقم ی هدیه برات دارم . نوشتم الان چ وقت هدیه دادنه ؟ بازیت گرفته ارش؟ پاشو بیا دارم میمیرم از نگرانی . عکس هدیه شو برام فرستاد چنان شوکه شده بودم ک قدرت تکلم نداشتم حتی نمیتونستم اشک بریزم .میدونید عکس عقد نامه خودشو با یکی از دختر های فامیل ک بهترین دوستمم ب حساب میومد برام فرستاد و گفت ممنون بابت همه چی د اخه دختره احمق تو واقعا فکر کردی من عاشقتم ؟ تو لیاقت منو نداری. و بعد از اون شک بزرگی بهم وارد شد و تا چن وقت پیش حال و روزم مساعد نبود .تا وقتی ک دوباره یکیو دیدم حس میکنم این ادم با اون قبلیه فرق داره مهربون باشخصیت خوشتیپ خوش چهره و خلاصه همه چی تمومه . ازتون کمک میخوام ک ایندفه واقعا باور کنم یا نکنه اینم دوباره مثل اون قبلیه ول کنه بره ؟ گیج شدم . راهنماییم کنید ممنون میشم
    برات متاسفم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2017
    شماره عضویت
    35836
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوباره عاشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط askquest120 نمایش پست ها
    سلام،
    خواهرم چند تا سوال.
    ایشون از شما خواستگاری کرده؟ یا به شما ابراز علاقه کرده؟ کجا دیدینش؟ تو محل کار، دانشگاه، کجا؟ از خانوداش شناخت دارین؟ با گفتنه این که فقط یکی رو دیدین و خوشتون اومده بقیه چه جوری شما رو راهنمایی کنن؟
    شما با این حالتون نباید تنهایی تصمیم بگیرید. حتما پدر و مادر باید شما رو راهنمایی کنن یا یک فامیل عاقل یا یک مشاور.
    راستش من ی روز برای شرکت تو کلاس های روانشناسی رفته بودم بعد توی همون درمانگاه ایشونو دیدم .یکی از پزشک های اون درمانگاه هستن
    .بعله خواستگاری کرده ولی من نمیدونم چ تصمیمی بگیرم نکنه اینم مثه اون قبلیه باشه؟
    ویرایش توسط rahamn6827 : 07-12-2017 در ساعت 02:29 PM

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34471
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    111
    تشکر شده 53 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : دوباره عاشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahamn6827 نمایش پست ها
    راستش من ی روز برای شرکت تو کلاس های روانشناسی رفته بودم بعد توی همون درمانگاه ایشونو دیدم .یکی از پزشک های اون درمانگاه هستن
    .بعله خواستگاری کرده ولی من نمیدونم چ تصمیمی بگیرم نکنه اینم مثه اون قبلیه باشه؟
    سلام،

    ببینید تو مورد قبل که اون طرف با شما اون کار رو کرد به نظر میرسه شما به مشورت خانواده اهمیت ندادید و خودتون تصمیم گرفتید. به نظرم بزرگترین اشتباه شما در مورد قبل تصمیم‌گیری تنهایی و اهمیت ندادن به مشورت دیگران بود. توشته اول شما اینجوری آدم برداشت می‌کنه که ظاهرا شما حتی تا روز عقد هم از پسر شناخت نداشتین. ببینید چه اشتباهای کردین و کجاها بیجا اطمینان کردین که این دفعه اشتباه نکنین.
    به نظرم خانواده حتما باید درگیر بشن و تحقیقات انجام بدن: از خودش، خانوادش، فامیلش، محل کارش. به قدری تحقیق کنید که نگرانی‌تون برطرف بشه. از مشاورهای مجرب در زمینه ازدواج حتما کمک بگیرید. به نظر میاد شما چون درگیر احساسات هستین نمی‌تونین خوب تصمیم بگیرین و حتی به نظر میرسه برای این خواستگار هم دارین احساسی تصمیم می‌گیرین. تا شناخت کافی پیدا نکردین نه جواب مثبت بدید و نه جواب منفی. از ایشون هم بخواهید که صبور باشه و منتظر پاسخ سریع نباشن.
    حتما هم دعا کنین و به خدا توکل داشته باشین.
    ویرایش توسط askquest120 : 07-13-2017 در ساعت 01:50 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد