نمایش نتایج: از 1 به 48 از 48

موضوع: رابطه ی شوهرم و مادرم

26505
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام من و شوهرم مذهبی هستیم با اینکه من سالها قبل اصلا مذهبی نبودم و آزاد و شیطون ولی شوهرم از ابتدا تو خانواده مذهبی بودن و مطمئنم هیچ زن و دختری تو زندگیش نبوده حتی از رفتاراشم میشه فهمید این موضوعو، ۵سال ازدواج کردیم،
    مادرم خیلی راحت و اپن و شوهرمو خیلی دوست داره همیشه میگن میخندن شوخی حتی یه وقتایی قلقلک... هیچوقتم مشکلی نبود،
    تا دیشب که بعد ۲هفته رفتیم اونجا و شوهرم شوخی شوخی زد به پای من، مادرم به عنوان پشتوانه ی من زد به پای شوهرمو شوخی شوخی، شوخی دستی شروع شد مامانم دستشو گاز گرفت شوهرم کمر مامانمو.
    یهو احساس کردم شوهرم داره از ترس سکته میکنه رنگش پرید لپاش میلرزیدن از ترس دست و پاش به رعشه افتاده بود،و مامانم که میخواست بره جای دیگه بشینه شوهرم نذاشت دستشو گرفت گفت بشین کاریت ندارم قلقلک نمیدم،من از ترسی که تو ظاهرش مشخص بود فهمیدم خبریه و مامان و نگه داشته جلوی خودش که کسی نفهمه... با خنده و مثلا دلسوزی برای مامانم،بلندش کردم جای دیگه بشینه دیدم ببببببله آقا تحریک شدن.دنیا رو سرم خراب شد احساس کردم یه غریبست که حالم ازش بهم میخوره، وقتی برگشتیم یه دعوای خیلی بد داشتیم که قبول نمیکرد و همش گریه میکرد میگفت داری گناهمو میشوری و حلالت نمیکنم،باور نکردم ولی تصمیم گرفتم ببخشمش،الان واقعا دوسش دارم و نمیتونم ترکش کنم از طرفی به خودم میگم اتفاق مهمی نیست و چیزی نشده
    ولی از طرفی نمیتونم فراموش کنم احساس میکنم آدم محکمی نیست احساس میکنم این که با یه شوخی تحریک شده اگه یه زن لخت ببینه چی میشه و خیالم راحت نیست واسه ادامه زندگی از اون لحظه فقط اشک میریزمو دست و پام یخ کرده احساس خیلی بدی دارم
    اینم بگم من قبل از ازدواجم به هیچ مردی اعتماد نداشتمو از همه ی خاستگارام متنفر بودم و نمیتونستم تحمل کنم.ایشونم رو این حساب که مذهبیه و محکم تو این مسائل بله گفتم بهشون،
    این اتفاق که افتاد فکر میکنم اینم مثل بقیه ی مرداست و به هههههههههیچ مردی نمیشه اعتماد کرد
    توروخدا کمکم کنید تو بد شرایطیم،

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام

    وقتی شوهرتون به پاتون زدن زمینه تحریک شدنو داشتن و گاز گرفتن دستشون باعث تحریکشون شده.

    اتفاقاً مذهبیها در اینجور موارد زودتر تحریک میشن چون همیشه از خانمها فاصله میگیرن و کنترل کردن خودشون رو بلد نیستن و معمولاً آدمای درستی هستن و البته لجباز و فقط طرز رفتار در اینجور موقعیتا رو یاد نگرفتن، اگه توی این انجمن چنتا از تاپیکهایی که درمورد حجاب هست رو بخونید بیشتر با روحیاتشون آشنا میشید.

    حالا شما زیاد سخت نگیرین بذارین فراموش بشه، یادآوری کردنش فقط باعث خجالت یا دعوا میشه.
    ویرایش توسط Experience : 04-15-2018 در ساعت 06:02 AM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام تحریک شدن مرد غیر قابل کنترله و بستگی به خیلی چیزا داره

    ولی این مسئله ای نیست که شما بخواید با همسرتون دعوا کنید فقط کافیه از شوخی های دستی پرهیز کنید چون بنده خدا تقصیری نداره اسمش روشه مردددد

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام

    از کجا مطمئنید که تحریک شدن؟؟ شاید فقط خجالت زده شدن از اینکه کمر مامان شما رو گاز گرفته!

    و بعدم اینکه میفرمایید یه زن لخت ببینه چی میشه...مگه قراره که غیر از شما (همسرش)، زن لخت دیگه ای ببینه؟!

    در ضمن تو این 5 سال که ازدواج کردید آیا مورد مشابهی دیگه ای اتفاق افتاده؟

    و اینکه روابط جنسی خودتون با همسرتون در چه وضعیتی هست؟
    ویرایش توسط shahriar : 04-15-2018 در ساعت 10:36 AM

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    اندام جنسیشو دیدم، سریع طرز نشستنشو تغییر داد وقتی مامانو بلند کردم ولی خودش میگه شلوارم تنگ بوده خیلی چسبیده به بدنم.
    پدرم(نا پدریم) زمانی که با مادرم ازدواج کرد دوستی داشت که با این ازدواج مخالف بوده،بعد ازدواج پدرمو دعوت میکنه خونش و وقتی بابا میره اونجا بابامو با یه زن که شغلش این بوده با لباس خییییییلی ناجور و آرایش آنچنانی تنها میذاره که بابام تحریک بشه و زندگی مامان و بابامو بهم بریزه.
    این جریان میاد تو ذهنم و اگه یروز واسه شوهر من پیش بیاد چه عکس العملی نشون خواهد داد...

    من میلم به رابطه بیشتر از همسرم و بیشتر اوقات از طرف من البته نه مستقیم،ولی هههر موقع شبانه روز بیاد طرفم نه نگفتم حتی تو خواب،بیدار میشم و انگار نه انگار که داشتم خواب ۷پادشاهو میدیدم.
    ولی در کل احساس میکنه در و گوهر از بدنش خارج میشه و اگه زود بزود تموم شه بدنش ضعیف میشه واسه همین هفته ای ۱ بار یه وقتایی هفته ای ۲بار

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    چرا انقدر مردها باید سست باشن تو این مسائل😭😭😭
    از طرفی مامانم چند سال که با پدرم چون مریض رابطه ندارن.
    همش فکرایی میاد تو ذهنم که اگه یک درصد بفهمن پاک ابروم رفته😭

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    خب اون جریان ناپدری شما یه اتفاق نادر هست و دیگه اتفاق نمیوفته...شما هم که در این 5 سال مورد مشابهی ندید از همسرتون...یکم کمتر شوخی فیزیکی بکنید درست میشه...در ضمن شما و همسرتون چند ساله هستید؟

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    دقیقا همینطور که شما میگید
    یاد اوری نمیکنم ولی خودش از حالو روزم میفهمه داغونم گریه میکنم میاد پیشم نوازشم میکنه اروم شم ولی همش میترسم از ناامیدی از اینکه نتونتم تکیه کنم بهش از ۲ماه دیگه میخواستیم اقدام کنیم واسه بچه ولی الان نمیتونم بهش فکرم بکنم،چند ماه پیش سقط کردم همش خداروشکر میکنم که نموند...
    لعنتی از ذهنم نمیره که نمیره
    دوست دارم برم مسافرت چند روز ازش دور باشم ولی از یه طرفم حتی سر کار میره دلم تنگش میشه 😭😭😭😭

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    من ۲۴ همسرم ۳۰ساله

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    در هر صورت این قضیه گذشت و فک کنم همسرتونم یه درس حسابی گرفته باشن و ازین به بعد خیلی مواظب خواهند بود...شما هم به فکر جدایی یا مسایل دیگه اصلا نباشید

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    من ۲۴ همسرم ۳۰ساله
    سلام پستتون رو خوندم.
    و باید بگم دوست عزیز مادر شما باید بدونن که همچین رابطه نزدیکی با داماد اصلا کار درستی نیست. بنظر بهتر بود به مادرتون تذکر میدادید.
    زیرا این مدل روابط توی هیچ جای دنیا پسندیده و مورد قبول نیست. مادر زن یا مادرشوهر یا پدر شوهر دیگه انقدر نباید احساس نزدیکی کنن که بخوان با هم شوخی های بدنی کنن دیگه چه برسه به
    گاز گرفتن. مادر شمام باید بدونه که این کارها به اینده زندگی شما لطمه میزنه. شمام بهتره یکی دوبار اگر چنین شوخی های باز پیش اومد ناراحتیتونو با ترک کردن صحنه یا حرکات صورت نشون بدید.(به همسرتون که نشون دادید)
    ویرایش توسط ghm : 04-15-2018 در ساعت 01:59 PM

  12. 2 کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام پستتون رو خوندم.
    و باید بگم دوست عزیز مادر شما باید بدونن که همچین رابطه نزدیکی با داماد اصلا کار درستی نیست. بنظر بهتر بود به مادرتون تذکر میدادید.
    زیرا این مدل روابط توی هیچ جای دنیا پسندیده و مورد قبول نیست. مادر زن یا مادرشوهر یا پدر شوهر دیگه انقدر نباید احساس نزدیکی کنن که بخوان با هم شوخی های بدنی کنن دیگه چه برسه به
    گاز گرفتن. مادر شمام باید بدونه که این کارها به اینده زندگی شما لطمه میزنه. شمام بهتره یکی دوبار اگر چنین شوخی های باز پیش اومد ناراحتیتونو با ترک کردن صحنه یا حرکات صورت نشون بدید.(به همسرتون که نشون دادید)
    درست واقعا خودمم احساس میکردم یجوریه ولی دوست داشتم عادی باشه فکرشم نمیکردم...،متاسفانه مامانم اصلا رعایت نمیکنه سینه هاشو پرتز کرده و شکمشم لیپوماتیک یقه ی باز میپوشه ازین شوخیام که میکنه... نمیدونم چجوری بگم بهش... به روش بیارم مطمئنم میپرسه شوهرت چیزی گفته؟
    حتی خواهرمم راحت بود جلوی شوهرم یه روسری شل بدون مانتو... ولی چون نامحرم بود راحت گفتم بهش سختمه ولی به مامانم نمیدونم چجوری بگم.
    اون شب خیلی سعی کردم خودمو نگه دارم ولی مامانم فهمید عصبیم ،سعی کردم یجور نشون بدم که نگران مامانمم و واسه همین ناراحت شدم،به همسرم که گفتم دیگه با خواهرشم حق نداره شوخی کنه

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    در هر صورت این قضیه گذشت و فک کنم همسرتونم یه درس حسابی گرفته باشن و ازین به بعد خیلی مواظب خواهند بود...شما هم به فکر جدایی یا مسایل دیگه اصلا نباشید
    اگه میذاشت ۱لحظه ام نمیموندم چون موضوعیه که از بچگی ازش میترسیدم و باعث شده بود از همه ی مردها بیزار باشم حالا سر خودم اومده، جدا نمیشه
    جوری چسبیده که حتی خدایی نکرده با آقایی ببینه منو هم مطمئنم راضی به جدایی نیست
    خداکنه بتونم فراموش کنم فقط 😣😣😣

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    پیغام گذاشتم براتون

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    درست واقعا خودمم احساس میکردم یجوریه ولی دوست داشتم عادی باشه فکرشم نمیکردم...،متاسفانه مامانم اصلا رعایت نمیکنه سینه هاشو پرتز کرده و شکمشم لیپوماتیک یقه ی باز میپوشه ازین شوخیام که میکنه... نمیدونم چجوری بگم بهش... به روش بیارم مطمئنم میپرسه شوهرت چیزی گفته؟
    حتی خواهرمم راحت بود جلوی شوهرم یه روسری شل بدون مانتو... ولی چون نامحرم بود راحت گفتم بهش سختمه ولی به مامانم نمیدونم چجوری بگم.
    اون شب خیلی سعی کردم خودمو نگه دارم ولی مامانم فهمید عصبیم ،سعی کردم یجور نشون بدم که نگران مامانمم و واسه همین ناراحت شدم،به همسرم که گفتم دیگه با خواهرشم حق نداره شوخی کنه
    عزیزم لازم به تغلیظ ماجرا نیست. و ممنوع نکنید همسرتونو. این نتیجه عکس داره. بهتر هست که اگر منزل خودتون هستید کمی کمتر تشریف بیارید مثلا اگر هفته ای سه بار میاید بکنیدش هفته ای دوبار یک بار
    و خیلی نمونید که کار به شوخی بکشه. چند وقتی این کار رو انجام بدید تا احترام ها برگردند.
    اگر هم خواهرتون با مادر راحت تر هستند به خواهرتون بگید که به مادر تذکر بدند. چون اینجوری شما هم با مادر رو در رو نمیشید.
    بگید که به خاطر احترام مادرتون بهتره زیاد کار به شوخی نکشه. چون بعد ازمدتی حرمت ها میشکنه و دیگه همسرتون از حرف ایشون حساب نمیبرند.
    سیاست داشته باشید و از کلمات خوشایند دو طرف استفاده کنید.
    به همسرتون هم به جای این الفاظی که بکار بردید بگید که بهتره احترام خودشون رو با سنگین تر بودن حفظ کنن.چون بعد از مدتی دیگه کسی احترامشون رو نگه نمیداره.
    باز تاکید میکنم سیاست داشته باشید و سعی کنید از کلمات درست جهت درست کردن رابطه استفاده نمایید.
    به همسرتون هم بدبین نباشید. (این نکته هم قابل ذکر هست که کمر انسان پر از نقاط حساس عصبی هستش و خود شما هم ممکنه کسی یک دفعه این کار را باشما بکنه تحریک بشید. ولی فرقش اینه الت تناسلی خانم ها درون بدنشون هست و پیدا نیست ولی اقایون بخاطر فیزیولوژی بدنی سریع لو میرن)
    موفق باشید

  17. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    عزیزم لازم به تغلیظ ماجرا نیست. و ممنوع نکنید همسرتونو. این نتیجه عکس داره. بهتر هست که اگر منزل خودتون هستید کمی کمتر تشریف بیارید مثلا اگر هفته ای سه بار میاید بکنیدش هفته ای دوبار یک بار
    و خیلی نمونید که کار به شوخی بکشه. چند وقتی این کار رو انجام بدید تا احترام ها برگردند.
    اگر هم خواهرتون با مادر راحت تر هستند به خواهرتون بگید که به مادر تذکر بدند. چون اینجوری شما هم با مادر رو در رو نمیشید.
    بگید که به خاطر احترام مادرتون بهتره زیاد کار به شوخی نکشه. چون بعد ازمدتی حرمت ها میشکنه و دیگه همسرتون از حرف ایشون حساب نمیبرند.
    سیاست داشته باشید و از کلمات خوشایند دو طرف استفاده کنید.
    به همسرتون هم به جای این الفاظی که بکار بردید بگید که بهتره احترام خودشون رو با سنگین تر بودن حفظ کنن.چون بعد از مدتی دیگه کسی احترامشون رو نگه نمیداره.
    باز تاکید میکنم سیاست داشته باشید و سعی کنید از کلمات درست جهت درست کردن رابطه استفاده نمایید.
    به همسرتون هم بدبین نباشید. (این نکته هم قابل ذکر هست که کمر انسان پر از نقاط حساس عصبی هستش و خود شما هم ممکنه کسی یک دفعه این کار را باشما بکنه تحریک بشید. ولی فرقش اینه الت تناسلی خانم ها درون بدنشون هست و پیدا نیست ولی اقایون بخاطر فیزیولوژی بدنی سریع لو میرن)
    موفق باشید
    اتفاقا زیاد نمیریم خییییلی زود بریم هفته ای ۱بار که کم پیش میاد بیشتر ۲ یا ۳هفته یکبار میریم چون مامانم دوست نداره بدون دعوت و هماهنگی... بریمم مثلا ۸میرسیم ۱۱ اینا برمیگردیم،
    چون اینجا بحث مشاورست میگم واقعا از شوخی حتی با خواهرشم که همسن خودمه خوشم نمیومده از اول ولی هیچوقت به روش نیووردم مستقیم،مثلا گفتم حرمت خواهرتو نگه دار که اونم نزنه یا چیزی نگه که...
    دختر عموش ۵ سالشه و تو رویاهای بچه گانش داره با همسرم زندگی میکنه و خیلی دوسش داره و بهم حسادت میکنه خودم عاشق این دخترم ولی با تمام علاقه ای که بهش دارم دوست ندارم با اونم شوخی کنه حتی ولی به روش نیووردم،حساسم متاسفانه😣
    خواهرمم کم سن و سال بگم بهش به مامان میگه من گفتم...

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    اتفاقا زیاد نمیریم خییییلی زود بریم هفته ای ۱بار که کم پیش میاد بیشتر ۲ یا ۳هفته یکبار میریم چون مامانم دوست نداره بدون دعوت و هماهنگی... بریمم مثلا ۸میرسیم ۱۱ اینا برمیگردیم،
    چون اینجا بحث مشاورست میگم واقعا از شوخی حتی با خواهرشم که همسن خودمه خوشم نمیومده از اول ولی هیچوقت به روش نیووردم مستقیم،مثلا گفتم حرمت خواهرتو نگه دار که اونم نزنه یا چیزی نگه که...
    دختر عموش ۵ سالشه و تو رویاهای بچه گانش داره با همسرم زندگی میکنه و خیلی دوسش داره و بهم حسادت میکنه خودم عاشق این دخترم ولی با تمام علاقه ای که بهش دارم دوست ندارم با اونم شوخی کنه حتی ولی به روش نیووردم،حساسم متاسفانه������
    خواهرمم کم سن و سال بگم بهش به مامان میگه من گفتم...
    خوب پس حساسیت خودتون رو کم کنید. و این ماجرا رو هم فراموش کنید.

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    شوهرت خائن نیست فقط نمیدونه حد و مرز و رفتار درست با یه زن چیه.
    اینم به خاطر زندگی بسته ایه که تا الان داشتند. یعنی درواقع مشکلشون نااگاهیه مشکل اخلاقی ندارن.
    به نظرم سعی نکن ازش فرار کنی ولی یه مدت سعی کن از این جو فاصله بگیری.
    همین مسافرت خیلی فکر خوبیه ولی باید با هم برید.
    همسرت همین الانم سرخوردست بیشتر به روش نیار. بذار فقط براش درس عبرت شه.
    بعدشم چرا همسرتون با این همه نیاز هفته ای یه بار فقط رابطه میگیرن؟ مگه 50 سالشونه؟ ضعف بدنیو که راحت میشه جبرانش کرد

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    شوهرت خائن نیست فقط نمیدونه حد و مرز و رفتار درست با یه زن چیه.
    اینم به خاطر زندگی بسته ایه که تا الان داشتند. یعنی درواقع مشکلشون نااگاهیه مشکل اخلاقی ندارن.
    به نظرم سعی نکن ازش فرار کنی ولی یه مدت سعی کن از این جو فاصله بگیری.
    همین مسافرت خیلی فکر خوبیه ولی باید با هم برید.
    همسرت همین الانم سرخوردست بیشتر به روش نیار. بذار فقط براش درس عبرت شه.
    بعدشم چرا همسرتون با این همه نیاز هفته ای یه بار فقط رابطه میگیرن؟ مگه 50 سالشونه؟ ضعف بدنیو که راحت میشه جبرانش کرد
    نمیدونم واقعا چرا نمیدونم از کجا شنیده باعث ضعیف شدنش میشه،سر این موضوع چندبار بحثمونم شد
    از سردیش شکایت کردم از اینکه سمتم نمیاد...
    اوایل به شوخی میگفتم همون موقع رابطه بود و باز به هوای خستگی و بی خوابی و..‌. یهو ۲هفته رابطه نداشتیم.انتظار داره هر موقع میخوایم رابطه داشته باشیم از قبل خونه تمیز غذا اماده خودمم مثل یه خانوم تماما ************ی رفتار کنم ولی خب واقعا نمیشه همیشه همه چی عالی باشه ینی اگه بیاد و ببینه همه چی خوبه میفهمه موقع رابطست،اگه لباس لختی تنم نباشه برم سمتش زیاد مایل نیست... مثلا اگه جایی باشیم که هممممه چی خوب نباشه ممکن ۳ هفته ام نیاد سمتم مگر اینکه ببینه دارم عصبی میشم... ممکن تحریک بشه ولی خودشو جمع میکنه که کار به جای دیگه نکشه نمیدونم چرا کنترل میکنه خودشو
    الان که هفته ای یکبار مثلا خیلی خوب از نظرش

  22. بالا | پست 20


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    نمیدونم واقعا چرا نمیدونم از کجا شنیده باعث ضعیف شدنش میشه،سر این موضوع چندبار بحثمونم شد
    از سردیش شکایت کردم از اینکه سمتم نمیاد...
    اوایل به شوخی میگفتم همون موقع رابطه بود و باز به هوای خستگی و بی خوابی و..‌. یهو ۲هفته رابطه نداشتیم.انتظار داره هر موقع میخوایم رابطه داشته باشیم از قبل خونه تمیز غذا اماده خودمم مثل یه خانوم تماما ************ی رفتار کنم ولی خب واقعا نمیشه همیشه همه چی عالی باشه ینی اگه بیاد و ببینه همه چی خوبه میفهمه موقع رابطست،اگه لباس لختی تنم نباشه برم سمتش زیاد مایل نیست... مثلا اگه جایی باشیم که هممممه چی خوب نباشه ممکن ۳ هفته ام نیاد سمتم مگر اینکه ببینه دارم عصبی میشم... ممکن تحریک بشه ولی خودشو جمع میکنه که کار به جای دیگه نکشه نمیدونم چرا کنترل میکنه خودشو
    الان که هفته ای یکبار مثلا خیلی خوب از نظرش
    آدم کلافه میشه این حرفا رو میخونه، زن داشته باشی اما باهاش رابطه نداشته باشی و با مادرزنت شوخی کنی تحریک بشی.

    خب اگه نیازشو کامل با زنش رفع کنه احتمال تحریک شدنش برا دیگران به حداقل میرسه.

    پرهیز کردن از همسر نتیجش بوجود اومدن همینجور اتفاقات خجالت اور میشه.

    حالا که فرصتش پیش اومده ازش برا هفته ای 2 - 3 بار رابطه قول بگیرید.

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    آدم کلافه میشه این حرفا رو میخونه، زن داشته باشی اما باهاش رابطه نداشته باشی و با مادرزنت شوخی کنی تحریک بشی.

    خب اگه نیازشو کامل با زنش رفع کنه احتمال تحریک شدنش برا دیگران به حداقل میرسه.

    پرهیز کردن از همسر نتیجش بوجود اومدن همینجور اتفاقات خجالت اور میشه.

    حالا که فرصتش پیش اومده ازش برا هفته ای 2 - 3 بار رابطه قول بگیرید.
    هفته ی پیش شوخی میکردیم قلقلکش دادم کلی خندید آخرسر دیدم تحریک شده،متوجه شد که دیدم گفت واسه خنده ی زیاد
    امکان داره خجالت بکشه؟یا واقعا خنده باعث تحریک میشه؟

  24. بالا | پست 22


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    هفته ی پیش شوخی میکردیم قلقلکش دادم کلی خندید آخرسر دیدم تحریک شده،متوجه شد که دیدم گفت واسه خنده ی زیاد
    امکان داره خجالت بکشه؟یا واقعا خنده باعث تحریک میشه؟
    خنده که باعث تحریک نمیشه

    قلقلک باعث تحریک میشه منتها بستگی داره قلقلک دهنده کی باشه و قلقلک شونده به احساسش مسلط باشه یا نه، یعنی ممکنه همسر قلقلک بده اونوقت تحریک شدن مانعی نداره و نباید مانع تحریک شدن خودش بشه، اما اگه قلقلک دادن توسط مادر یا خواهر یا هر کس دیگه ای باشه آدم باید جلوی تحریک شدنشو بگیره و اگه نمیتونه مانع قلقلک دادن بشه.

    یه مرد باید یاد بگیره تا وقتی خودش نخواسته تحریک نشه.

    البته تحریک شدن با اون چیزی که مد نظرتونه فرق داره یعنی ممکنه آدم تحریک بشه و لذت هم ببره اما چون خودش نمیخواد اونطوری نشه، ممکنه یاد گرفتن اینجور کنترل داشتن برا خیلیا سخت باشه.
    ویرایش توسط Experience : 04-15-2018 در ساعت 07:38 PM

  25. بالا | پست 23


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    هفته ی پیش شوخی میکردیم قلقلکش دادم کلی خندید آخرسر دیدم تحریک شده،متوجه شد که دیدم گفت واسه خنده ی زیاد
    امکان داره خجالت بکشه؟یا واقعا خنده باعث تحریک میشه؟
    یه بار با پسرخاله ها و عروس خاله ام نشسته بودیم حرف میزدیم.

    یهو یکی از خاله هام اومد از پشت منو بغل کرد، خب دقیقاً یه حس تحریک شدن برام پیش اومد، حتی عروس خالم که روبروم بود دیدم که خجالت کشید و سرشو پایین انداخت، اما من زود خودمو کنترل کردم.

    شب قبلش یه کدورت مختصر با داییم داشتم و خالم فکر میکرد دیگه اونجا نمیام اما چون با توجه نکردن به کدورت شب قبل اونجا رفته بودم، خاله ام خوشحال بود و بغل کردنشم میشه گفت یه نوع تشکر بود.
    ویرایش توسط Experience : 04-15-2018 در ساعت 08:03 PM

  26. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    خنده که باعث تحریک نمیشه

    قلقلک باعث تحریک میشه منتها بستگی داره قلقلک دهنده کی باشه و قلقلک شونده به احساسش مسلط باشه یا نه، یعنی ممکنه همسر قلقلک بده اونوقت تحریک شدن مانعی نداره و نباید مانع تحریک شدن خودش بشه، اما اگه قلقلک دادن توسط مادر یا خواهر یا هر کس دیگه ای باشه آدم باید جلوی تحریک شدنشو بگیره و اگه نمیتونه مانع قلقلک دادن بشه.

    یه مرد باید یاد بگیره تا وقتی خودش نخواسته تحریک نشه.

    البته تحریک شدن با اون چیزی که مد نظرتونه فرق داره یعنی ممکنه آدم تحریک بشه و لذت هم ببره اما چون خودش نمیخواد اونطوری نشه، ممکنه یاد گرفتن اینجور کنترل داشتن برا خیلیا سخت باشه.
    چرا جلوی خودشو میگیره پس؟ببخشید منظورم از تحریک شدن نعوظ هست،چرا وقتی نعوظ صورت میگیره دنبال توجیه که تحریک جنسی نشده و واسه خنده ی زیاد بوده،
    اصلا نعوظ بدون تحریک جنسی داریم؟

  28. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    چرا جلوی خودشو میگیره پس؟ببخشید منظورم از تحریک شدن نعوظ هست،چرا وقتی نعوظ صورت میگیره دنبال توجیه که تحریک جنسی نشده و واسه خنده ی زیاد بوده،
    اصلا نعوظ بدون تحریک جنسی داریم؟
    بله نعوظ بعضا میتونه بدون تحریک هم اتفاق بیوفته...مثلا شلوار خیلی تنگ باعث میشه...و یا مردها شب ها هنگام خواب چندین بار نعوظ رو تجربه میکنن (کاملا ناخود آگاه و در حین خواب)...مثلا اگر این حالت رو دیدید فک نکنید که همسرتون خواب های آنچنانی میبینه که نعوظ داره!

    شما هم زیاد حساسیت نشون ندید و سعی در بیشتر کردن روابطتون بکنید

  29. بالا | پست 26


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    چرا جلوی خودشو میگیره پس؟ببخشید منظورم از تحریک شدن نعوظ هست،چرا وقتی نعوظ صورت میگیره دنبال توجیه که تحریک جنسی نشده و واسه خنده ی زیاد بوده،
    اصلا نعوظ بدون تحریک جنسی داریم؟
    خندیدن نه اما قلقلک چرا، شاید شوهرتون میدونه اگه بگه تحریک شده شما ازش درخواست رابطه میکنید و برای همین تحریک جنسی رو انکار میکنه.

    نعوظ بدون تحریک آره هست اما برا کسی که نیاز جنسی داره اتفاق میفته.

  30. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    خندیدن نه اما قلقلک چرا، شاید شوهرتون میدونه اگه بگه تحریک شده شما ازش درخواست رابطه میکنید و برای همین تحریک جنسی رو انکار میکنه.

    نعوظ بدون تحریک آره هست اما برا کسی که نیاز جنسی داره اتفاق میفته.
    آخه چرا باید انکار کنه؟وقتایی که رابطه داریم مدت طولانی تو حمام استبرا میکنه و احساس میکنه اگه نکنه نجس،در صورتی که احساس میکنم یجورایی وسواس گرفته تو این موضوع و لازم نیست اون همه... ،میتونه به این دلیل باشه؟
    من هیچ دلیلی پیدا نمیکنم از نظر نظافت همیشه رعایت میکنم هیچوقت تو رابطمون چیزی کم نذاشتم که بخواد فرار کنه...

  31. بالا | پست 28


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    آخه چرا باید انکار کنه؟وقتایی که رابطه داریم مدت طولانی تو حمام استبرا میکنه و احساس میکنه اگه نکنه نجس،در صورتی که احساس میکنم یجورایی وسواس گرفته تو این موضوع و لازم نیست اون همه... ،میتونه به این دلیل باشه؟
    من هیچ دلیلی پیدا نمیکنم از نظر نظافت همیشه رعایت میکنم هیچوقت تو رابطمون چیزی کم نذاشتم که بخواد فرار کنه...
    مشکل از شما نیست، شوهرتون اصلا کاری به شما نداره و درگیر تفکرات خودشه، دلیلش یکی همونی هست که گفتین فکر میکنه رابطه زیاد باعث ضعف جسمانی میشه و یکی هم انگار به جنب بودن حساسه و نمیخواد جنب بشه اینو بخاطر وسواسش در استبرا کردن میگم، اینا باعث میشه وقتی تحریک شد و حتی نعوظ پیدا کرد از رابطه پرهیز کنه.

    استبرا به منی در آقایون به این شکله که بعد از خارج شدن منی، یه بار بول میکنن و مقدار بول چه کم باشه چه زیاد، استبرا انجام شده و بعدش بدون هیچ مشکلی میتونن غسل کنن، بیشتر از یه بار بول کردن دیگه وسواسی شدن هست.

    برا حل این مشکلات میتونید دو نفری به مشاور مراجعه کنید یا اگه شوهرتون مشاورو قبول نداره میتونید از سایت مرجع تقلیدش سوال کنید.
    ویرایش توسط Experience : 04-16-2018 در ساعت 06:05 PM

  32. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    مشکل از شما نیست، شوهرتون اصلا کاری به شما نداره و درگیر تفکرات خودشه، دلیلش یکی همونی هست که گفتین فکر میکنه رابطه زیاد باعث ضعف جسمانی میشه و یکی هم انگار به جنب بودن حساسه و نمیخواد جنب بشه اینو بخاطر وسواسش در استبرا کردن میگم، اینا باعث میشه وقتی تحریک شد و حتی نعوظ پیدا کرد از رابطه پرهیز کنه.

    استبرا به منی در آقایون به این شکله که بعد از خارج شدن منی، یه بار بول میکنن و مقدار بول چه کم باشه چه زیاد، استبرا انجام شده و بعدش بدون هیچ مشکلی میتونن غسل کنن، بیشتر از یه بار بول کردن دیگه وسواسی شدن هست.

    برا حل این مشکلات میتونید دو نفری به مشاور مراجعه کنید یا اگه شوهرتون مشاورو قبول نداره میتونید از سایت مرجع تقلیدش سوال کنید.
    ممنون از کمکتون امیدوارم همینطور باشه و دیگه پیش نیاد...

  33. کاربران زیر از دخترک بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 30


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام.

    در مورد شوخی همسر و مادرت دوستان راهنماییهای خوبی داشتن و دیگه من چیزی نمیگم.

    فقط در مورد مشکلی که در ارتباط با همسرت داری حتما بهت توصیه میکنم که به یک مشاور مراجع کنید.

    دلیل امتناع ایشون از رابطه هر چی باشه به مرور باعث سرد شدن و کم و کمتر شدن تعداد دفعات رابطه میشه .

  35. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    سلام
    واقعا حق دارید ناراحت باشید...
    حرفای دوستان درسته
    به نظرم آدم وقتی با محارم غیر شوهر شوخی میکنه باید دیدش رو کنترل کنه و احساساتش رو
    یعنی یه جورایی دوستانه باشه تا تحریک و این چیزا
    اگه هم میدونه آستانه ی تحملش پایینه باید دوری کنه از این شوخی ها

    از طرفی هم مگه مادر شوهر آدم مثل مادر خودش نیست؟
    از چیزایی که درباره ی رفتار و پوشش مادرتون گفتین احتمالا تو این قضیه بی تاثیر نبوده به نظرم.
    هر چند که مادر شما هم، درسته به شوهرتون محرم هستن ولی خب من همیشه حس می کنم یه فرقی بین دوماد و پسر ادم و همچنین بین عروس و دختر
    هست به خصوص تو این زمینه ی شرم و حیا
    شاید اگه مادرتون پوشش بهتری داشتن این اتفاق نمیفتاد یا کمتر شوخی رو ادامه میدادن

    تاپیکتون خیلی قابل تامل بود
    ضمن اینکه گفتین خیلی همسرتون رو دوست دارین به نظرم اول بهش اجازه بدین که بتونه راحت حرف دلش رو باهاتون بزنه
    و بگه که چه چیزی باعث تحریکشون شده؟ نوع پوشش مادر شما؟ کنترل زیاد نداشتن روی احساس خودشون؟ رفتار و عکس العمل ها..؟
    بعد هم که میبینین اگه پشیمون شدن و دیگه اینکارو تکرار نکردن دیگه بهش فکر نکنید، آدم جایزالخطاست
    به مادر هم تذکر بدید یه مقدار مراعات کنن جلوی دومادشون

    در مورد رابطه با همسرتونم شاید مشکلی داره و روش نشه بهتون بگه، بچه ها درست گفتن، یه مشاور میتونه راهگشا باشه
    متاسفانه گاهی همین شوخی شوخی ها، جدی جدی احساسات آدم رو منحرف میکنه
    تو فامیل گاهی میبینم به نظرم اصلا درست نیست
    خب شاید کسی حساس باشه، گیر میدن به شوخی فیزیکی ، اونم تا حد افراطی
    یکی از بستگان هم چند بار از این شوخی ها با من داشت ، تا یه جایی برام عادی و دوستانه بود ولی وقتی ادامه دار میشد گاهی احساس بدی بهم دست میداد
    یا بعدش حس میکردم احساساتم برانگیخته شده
    چند بار هم بهش تذکر دادم گفتم من پسر نیستم دوستتم نیستم ، متاسفانه متوجه منظورم نشد
    روم هم نشد مستقیم بهش بگم! دیگه کلی با خودم کلنجار رفتم که محکم تر باشم
    آدم کلی عذاب وجدان و حال بد و فکرای ناجور تو ذهنش میاد

    نمیدونم چرا بعضی ها درک نمیکنن دختر به لمس حساس هست و نباید دیگه زیاد شوخی فیزیکی کرد باهاش! حالا تا یه حد معمولش مشکلی نیست ولی زیاده روی نه
    به خصوص اینکه بعضی ها میفهمن کسی قلقلکی هست دیگه همش میخوان اذیتش کنن که اصلا کار خوبی نیست!
    یهویی از گردن آدم بوس میکنید درست نیست خب..! حالا بارها سعی کردم همین جمله ی کوتاه رو بهش بگم که دیگه تکرار نکنه، هر چی هم تمرین و تکرار کردم جلوی آیینه بازم روم نمیشد!
    تاپیک شما خیلی منو به فکر فرو برد، ممنون.
    امیدوارم از این مشکلات هیچوقت پیش نیاد.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 04-20-2018 در ساعت 04:01 AM

  37. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    یاد یه داستانی افتادم
    داییم میگفت یکی از دوستام گفته مادر همسرم خونه مون مهمون بوده
    آقاهه دیده که کسی با چادر داره تو اتاق نماز میخونه، فکر کرده خب همسرشه؛ غافل از اینکه مادر زنش بوده
    خلاصه رفته از پشت کمی قلقکش داده و شوخی کرده باهاش
    دیده هیچ واکنشی نشون نمیده!
    بعد که نمازش تموم شده دیده مادرزنش بوده!
    گفته بود کلی گریه کرده به خاطر این کار
    ولی مادر همسرش از بس خوب بوده اصلا به روش نیاورده یا بحثی کنه
    بعد دیده خیلی اذیت میشه به همسرش گفته موضوع رو
    اونم به مادرش گفته، در جواب گفته که نه من اصلا چیزی احساس نکردم
    خانومه خیلی خوددار و با حیا بوده و با جنبه!

    منم گفتم نتیجه ی اخلاقی اینکه دوستت باید یاد میگرفت موقع نماز با همسر نباید شوخی کرد!
    کلا آدما موجودات خیلی پیچیده ای هستن.

  39. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 33


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    واقعا حق دارید ناراحت باشید...
    حرفای دوستان درسته
    به نظرم آدم وقتی با محارم غیر شوهر شوخی میکنه باید دیدش رو کنترل کنه و احساساتش رو
    یعنی یه جورایی دوستانه باشه تا تحریک و این چیزا
    اگه هم میدونه آستانه ی تحملش پایینه باید دوری کنه از این شوخی ها

    از طرفی هم مگه مادر شوهر آدم مثل مادر خودش نیست؟
    از چیزایی که درباره ی رفتار و پوشش مادرتون گفتین احتمالا تو این قضیه بی تاثیر نبوده به نظرم.
    هر چند که مادر شما هم، درسته به شوهرتون محرم هستن ولی خب من همیشه حس می کنم یه فرقی بین دوماد و پسر ادم و همچنین بین عروس و دختر
    هست به خصوص تو این زمینه ی شرم و حیا
    شاید اگه مادرتون پوشش بهتری داشتن این اتفاق نمیفتاد یا کمتر شوخی رو ادامه میدادن

    تاپیکتون خیلی قابل تامل بود
    ضمن اینکه گفتین خیلی همسرتون رو دوست دارین به نظرم اول بهش اجازه بدین که بتونه راحت حرف دلش رو باهاتون بزنه
    و بگه که چه چیزی باعث تحریکشون شده؟ نوع پوشش مادر شما؟ کنترل زیاد نداشتن روی احساس خودشون؟ رفتار و عکس العمل ها..؟
    بعد هم که میبینین اگه پشیمون شدن و دیگه اینکارو تکرار نکردن دیگه بهش فکر نکنید، آدم جایزالخطاست
    به مادر هم تذکر بدید یه مقدار مراعات کنن جلوی دومادشون

    در مورد رابطه با همسرتونم شاید مشکلی داره و روش نشه بهتون بگه، بچه ها درست گفتن، یه مشاور میتونه راهگشا باشه
    متاسفانه گاهی همین شوخی شوخی ها، جدی جدی احساسات آدم رو منحرف میکنه
    تو فامیل گاهی میبینم به نظرم اصلا درست نیست
    خب شاید کسی حساس باشه، گیر میدن به شوخی فیزیکی ، اونم تا حد افراطی
    یکی از بستگان هم چند بار از این شوخی ها با من داشت ، تا یه جایی برام عادی و دوستانه بود ولی وقتی ادامه دار میشد گاهی احساس بدی بهم دست میداد
    یا بعدش حس میکردم احساساتم برانگیخته شده
    چند بار هم بهش تذکر دادم گفتم من پسر نیستم دوستتم نیستم ، متاسفانه متوجه منظورم نشد
    روم هم نشد مستقیم بهش بگم! دیگه کلی با خودم کلنجار رفتم که محکم تر باشم
    آدم کلی عذاب وجدان و حال بد و فکرای ناجور تو ذهنش میاد

    نمیدونم چرا بعضی ها درک نمیکنن دختر به لمس حساس هست و نباید دیگه زیاد شوخی فیزیکی کرد باهاش! حالا تا یه حد معمولش مشکلی نیست ولی زیاده روی نه
    به خصوص اینکه بعضی ها میفهمن کسی قلقلکی هست دیگه همش میخوان اذیتش کنن که اصلا کار خوبی نیست!
    یهویی از گردن آدم بوس میکنید درست نیست خب..! حالا بارها سعی کردم همین جمله ی کوتاه رو بهش بگم که دیگه تکرار نکنه، هر چی هم تمرین و تکرار کردم جلوی آیینه بازم روم نمیشد!
    تاپیک شما خیلی منو به فکر فرو برد، ممنون.
    امیدوارم از این مشکلات هیچوقت پیش نیاد.
    خب این شوخیا بنظرم دلیلش ندونستن یا توجه نکردن به تحریک شدن خانمها از طریق تماس و لمس شدنه.

    متوجه نیستن اگه یه خانم تحریک بشه و بعد رها بشه براش چقد سخته و باعث اذیتش میشه.

    حرفتون رو قبول دارم یه زن و شوهر باید بتونن در مورد این چیزا راحت با همدیگه صحبت کنن و همدیگه رو بشناسن و درک کنن.

  41. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    واقعا حق دارید ناراحت باشید...
    حرفای دوستان درسته
    به نظرم آدم وقتی با محارم غیر شوهر شوخی میکنه باید دیدش رو کنترل کنه و احساساتش رو
    یعنی یه جورایی دوستانه باشه تا تحریک و این چیزا
    اگه هم میدونه آستانه ی تحملش پایینه باید دوری کنه از این شوخی ها

    از طرفی هم مگه مادر شوهر آدم مثل مادر خودش نیست؟
    از چیزایی که درباره ی رفتار و پوشش مادرتون گفتین احتمالا تو این قضیه بی تاثیر نبوده به نظرم.
    هر چند که مادر شما هم، درسته به شوهرتون محرم هستن ولی خب من همیشه حس می کنم یه فرقی بین دوماد و پسر ادم و همچنین بین عروس و دختر
    هست به خصوص تو این زمینه ی شرم و حیا
    شاید اگه مادرتون پوشش بهتری داشتن این اتفاق نمیفتاد یا کمتر شوخی رو ادامه میدادن

    تاپیکتون خیلی قابل تامل بود
    ضمن اینکه گفتین خیلی همسرتون رو دوست دارین به نظرم اول بهش اجازه بدین که بتونه راحت حرف دلش رو باهاتون بزنه
    و بگه که چه چیزی باعث تحریکشون شده؟ نوع پوشش مادر شما؟ کنترل زیاد نداشتن روی احساس خودشون؟ رفتار و عکس العمل ها..؟
    بعد هم که میبینین اگه پشیمون شدن و دیگه اینکارو تکرار نکردن دیگه بهش فکر نکنید، آدم جایزالخطاست
    به مادر هم تذکر بدید یه مقدار مراعات کنن جلوی دومادشون

    در مورد رابطه با همسرتونم شاید مشکلی داره و روش نشه بهتون بگه، بچه ها درست گفتن، یه مشاور میتونه راهگشا باشه
    متاسفانه گاهی همین شوخی شوخی ها، جدی جدی احساسات آدم رو منحرف میکنه
    تو فامیل گاهی میبینم به نظرم اصلا درست نیست
    خب شاید کسی حساس باشه، گیر میدن به شوخی فیزیکی ، اونم تا حد افراطی
    یکی از بستگان هم چند بار از این شوخی ها با من داشت ، تا یه جایی برام عادی و دوستانه بود ولی وقتی ادامه دار میشد گاهی احساس بدی بهم دست میداد
    یا بعدش حس میکردم احساساتم برانگیخته شده
    چند بار هم بهش تذکر دادم گفتم من پسر نیستم دوستتم نیستم ، متاسفانه متوجه منظورم نشد
    روم هم نشد مستقیم بهش بگم! دیگه کلی با خودم کلنجار رفتم که محکم تر باشم
    آدم کلی عذاب وجدان و حال بد و فکرای ناجور تو ذهنش میاد

    نمیدونم چرا بعضی ها درک نمیکنن دختر به لمس حساس هست و نباید دیگه زیاد شوخی فیزیکی کرد باهاش! حالا تا یه حد معمولش مشکلی نیست ولی زیاده روی نه
    به خصوص اینکه بعضی ها میفهمن کسی قلقلکی هست دیگه همش میخوان اذیتش کنن که اصلا کار خوبی نیست!
    یهویی از گردن آدم بوس میکنید درست نیست خب..! حالا بارها سعی کردم همین جمله ی کوتاه رو بهش بگم که دیگه تکرار نکنه، هر چی هم تمرین و تکرار کردم جلوی آیینه بازم روم نمیشد!
    تاپیک شما خیلی منو به فکر فرو برد، ممنون.
    امیدوارم از این مشکلات هیچوقت پیش نیاد.
    واقعا بوس از گردن زیاده رویه، حتی اگه طرف محرم باشه ، اگه چیزی ناراحتت میکنه حتما به طرف مقابلت بفهمون که تکرار نکنه، این حساسیت ها بعید میدونم با تمرین درست بشه چون مثلا گردن هم جز نقاط حساس خانوماس

  42. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 35


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    واقعا بوس از گردن زیاده رویه، حتی اگه طرف محرم باشه ، اگه چیزی ناراحتت میکنه حتما به طرف مقابلت بفهمون که تکرار نکنه، این حساسیت ها بعید میدونم با تمرین درست بشه چون مثلا گردن هم جز نقاط حساس خانوماس
    شما یه جا رو بگین که جزو نقاط حساس خانمها نباشه

  44. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7192
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.

    در مورد شوخی همسر و مادرت دوستان راهنماییهای خوبی داشتن و دیگه من چیزی نمیگم.

    فقط در مورد مشکلی که در ارتباط با همسرت داری حتما بهت توصیه میکنم که به یک مشاور مراجع کنید.

    دلیل امتناع ایشون از رابطه هر چی باشه به مرور باعث سرد شدن و کم و کمتر شدن تعداد دفعات رابطه میشه .
    نمیتونستم راحت باهاش صحبت کنم واسش نامه نوشتم و گفتم که با مشاور در ارتباطم و مشاور گفته رابطتون کمه،تو نامه پرسیدم علت واقعی اینکه جلوگیری میکنه از رابطمون،ولی اون حرف زد و راحت گفت دلیل اصلیش اینه که بدموقع میرم سمتش و دیدم راست میگه،شوهرم نظامیه و از ۵ صبح میره غروب برمیگرده،اکثرا نمیذارم بخوابه که شب راحت بخوابه ولی تا موقع خواب بی حوصلست از خستگی،
    یا وقتایی که استراحتم میکنه میذارم آخر شب ساعت ۱۲ میرم سمتش که خب ۵صبح باید بره سر کار و غسلم باید بکنه... مشخص سختشه.
    از اون شب که اینجا مشکلمو گفتم و راهنمایی شدم میذارم وقتایی که میاد از سر کار استراحت کنه و شارژ بشه... تا الان که جواب داده تقریبا هر روز... البته ازین به بعد سعی میکنم یه روز درمیون رابطه داشته باشیم که زده ام نشه.
    تو رابطش با مامانمم که بعد نامه دیگه هیچی به روش نیووردم خجالت نکشه و مطمئنم دیگه شوخی دستی نخواهد کرد.
    ممنون از همه که راهنمایی کردن.دست همگی درد نکنه

  45. کاربران زیر از دخترک بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38250
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    ببخشيد ميدونم بى ربطه ولى لطف ميكنيد منو راهنمايى كنيد چطور اكانتم رو پاك كنم كلا
    ویرایش توسط Apr4 : 04-20-2018 در ساعت 11:05 PM دلیل: حذف پست

  47. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26542
    نوشته ها
    1,281
    تشکـر
    319
    تشکر شده 773 بار در 518 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Apr4 نمایش پست ها
    ببخشيد ميدونم بى ربطه ولى لطف ميكنيد منو راهنمايى كنيد چطور اكانتم رو پاك كنم كلا
    دوست عزیز جوابتونو دادم

    فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk

  48. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    نمیتونستم راحت باهاش صحبت کنم واسش نامه نوشتم و گفتم که با مشاور در ارتباطم و مشاور گفته رابطتون کمه،تو نامه پرسیدم علت واقعی اینکه جلوگیری میکنه از رابطمون،ولی اون حرف زد و راحت گفت دلیل اصلیش اینه که بدموقع میرم سمتش و دیدم راست میگه،شوهرم نظامیه و از ۵ صبح میره غروب برمیگرده،اکثرا نمیذارم بخوابه که شب راحت بخوابه ولی تا موقع خواب بی حوصلست از خستگی،
    یا وقتایی که استراحتم میکنه میذارم آخر شب ساعت ۱۲ میرم سمتش که خب ۵صبح باید بره سر کار و غسلم باید بکنه... مشخص سختشه.
    از اون شب که اینجا مشکلمو گفتم و راهنمایی شدم میذارم وقتایی که میاد از سر کار استراحت کنه و شارژ بشه... تا الان که جواب داده تقریبا هر روز... البته ازین به بعد سعی میکنم یه روز درمیون رابطه داشته باشیم که زده ام نشه.
    تو رابطش با مامانمم که بعد نامه دیگه هیچی به روش نیووردم خجالت نکشه و مطمئنم دیگه شوخی دستی نخواهد کرد.
    ممنون از همه که راهنمایی کردن.دست همگی درد نکنه

    خوشحالم که مسئله تون به این زودی حل شده
    ولی برام سوال شد چرا خودتون این رو متوجه نشدین؟
    البته طبیعیه که آدم گاهی 100در 100 حواسش به همه چی نیست
    اما تو این موارد دو طرف باید خیلی ریز بشن و شرایط رو بررسی کنن
    خیلی بهتر بود همسرتون زودتر این موضوع رو به شما یادآوری میکردن به نظرم
    اما بازم خداروشکر که حل شده
    ان شاالله زندگیتون شیرین باشه و قشنگ.

  49. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    واقعا بوس از گردن زیاده رویه، حتی اگه طرف محرم باشه ، اگه چیزی ناراحتت میکنه حتما به طرف مقابلت بفهمون که تکرار نکنه، این حساسیت ها بعید میدونم با تمرین درست بشه چون مثلا گردن هم جز نقاط حساس خانوماس

    دقیقا مشکل منم همینه توسکا جان، ممنونم از پستتون
    حتی گاهی با عصبانیت خواستم منظورم رو بهش برسونم ولی متاسفانه اصلا نگرفت!
    مثلا گفتم من حساسم و خیلی قلقلکی، دیدم تازه بدجسینش گل کرد که بیشتر قلقکم بده
    بچه هم نیست که ندونه این چیزارو، یا لابد نمیدونه واقعا وگرنه عمرا همچین کاری کنه
    حتی گاهی مواقع اینکارو میکنه من میگم نکن مورمورم میشه، موهای تنم سیخ میشه ولی انگار نه انگار!

    شاید چون فکر میکنه ما محرمیم مشکلی پیش نمیاد
    هرچند این احساس خیلی به ندرت هست ولی خب من بازم سعی کردم روی خودم و احساسم خیلی بیشتر کنترل داشته باشم
    دخترا میدونن که کنترل کردن احساسات زیادم آسون نیست به خصوص وقتی نقطه ی حساس آدم باشه
    ولی خب راه چاره رو در این دیدم که تا حد امکان جلوگیری کنم و بیشتر کنترل کنم.

    یه بار هم خواستم از طریق یه واسط بهش بگم ولی اصلا خجالت نمیذاشت
    دیگه این شد که این تاپیک رو خوندم یادم افتاد و اینجا مطرح کردم.
    با اینکه از وقتی چشمم رو باز کردم چه توی خونه چه اقوام
    دیدم اکثر بچه ها پسر هستن و تو خونه مون هم تو یه محیط پسرونه بزرگ شدم ولی باید بگم که خیلی حساس و احساسی بار اومدم.
    هرچند گاهی واقعا آدم دست خودش نیست ولی خب دیگه چاره ای نیست، همیشه میخواستم شل نباشم، محکم باشم و قوی، به خصوص تو این موارد
    به این خاطر سعی کردم که احساساتم رو بیشتر و محکمتر کنم که خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.

    لطفا اگه پسری این پست رو میخونه هیچوقت از این شوخی ها با محارمتون نکنین
    چون داغون میشه گاهی آدم.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 04-21-2018 در ساعت 12:28 AM

  50. بالا | پست 41


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط دخترک نمایش پست ها
    نمیتونستم راحت باهاش صحبت کنم واسش نامه نوشتم و گفتم که با مشاور در ارتباطم و مشاور گفته رابطتون کمه،تو نامه پرسیدم علت واقعی اینکه جلوگیری میکنه از رابطمون،ولی اون حرف زد و راحت گفت دلیل اصلیش اینه که بدموقع میرم سمتش و دیدم راست میگه،شوهرم نظامیه و از ۵ صبح میره غروب برمیگرده،اکثرا نمیذارم بخوابه که شب راحت بخوابه ولی تا موقع خواب بی حوصلست از خستگی،
    یا وقتایی که استراحتم میکنه میذارم آخر شب ساعت ۱۲ میرم سمتش که خب ۵صبح باید بره سر کار و غسلم باید بکنه... مشخص سختشه.
    از اون شب که اینجا مشکلمو گفتم و راهنمایی شدم میذارم وقتایی که میاد از سر کار استراحت کنه و شارژ بشه... تا الان که جواب داده تقریبا هر روز... البته ازین به بعد سعی میکنم یه روز درمیون رابطه داشته باشیم که زده ام نشه.
    تو رابطش با مامانمم که بعد نامه دیگه هیچی به روش نیووردم خجالت نکشه و مطمئنم دیگه شوخی دستی نخواهد کرد.
    ممنون از همه که راهنمایی کردن.دست همگی درد نکنه
    این درسته حرف زدن و به نتیجه رسیدن.

  51. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    شما یه جا رو بگین که جزو نقاط حساس خانمها نباشه
    خخخخخ کلی گفتم آقای تجربه، خب بوس از گردن چیز متعارفی نیس بین دوتا محرم، معمولا بین زوجینه، من با کارایی که عادیه مشکلی ندارم مثلا روبوسی یا بغل کردن معمولی، ولی چیزی که یلداجون گفت زیاده رویه

  52. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    دقیقا مشکل منم همینه توسکا جان، ممنونم از پستتون
    حتی گاهی با عصبانیت خواستم منظورم رو بهش برسونم ولی متاسفانه اصلا نگرفت!
    مثلا گفتم من حساسم و خیلی قلقلکی، دیدم تازه بدجسینش گل کرد که بیشتر قلقکم بده
    بچه هم نیست که ندونه این چیزارو، یا لابد نمیدونه واقعا وگرنه عمرا همچین کاری کنه
    حتی گاهی مواقع اینکارو میکنه من میگم نکن مورمورم میشه، موهای تنم سیخ میشه ولی انگار نه انگار!

    شاید چون فکر میکنه ما محرمیم مشکلی پیش نمیاد
    هرچند این احساس خیلی به ندرت هست ولی خب من بازم سعی کردم روی خودم و احساسم خیلی بیشتر کنترل داشته باشم
    دخترا میدونن که کنترل کردن احساسات زیادم آسون نیست به خصوص وقتی نقطه ی حساس آدم باشه
    ولی خب راه چاره رو در این دیدم که تا حد امکان جلوگیری کنم و بیشتر کنترل کنم.

    یه بار هم خواستم از طریق یه واسط بهش بگم ولی اصلا خجالت نمیذاشت
    دیگه این شد که این تاپیک رو خوندم یادم افتاد و اینجا مطرح کردم.
    با اینکه از وقتی چشمم رو باز کردم چه توی خونه چه اقوام
    دیدم اکثر بچه ها پسر هستن و تو خونه مون هم تو یه محیط پسرونه بزرگ شدم ولی باید بگم که خیلی حساس و احساسی بار اومدم.
    هرچند گاهی واقعا آدم دست خودش نیست ولی خب دیگه چاره ای نیست، همیشه میخواستم شل نباشم، محکم باشم و قوی، به خصوص تو این موارد
    به این خاطر سعی کردم که احساساتم رو بیشتر و محکمتر کنم که خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد.

    لطفا اگه پسری این پست رو میخونه هیچوقت از این شوخی ها با محارمتون نکنین
    چون داغون میشه گاهی آدم.
    خخخ پسرا معمولا اینجورین، بفهمن قلقلکی هستی که دیگه ول نمیکنن، این شخص چه نسبتی باهات داره؟ اگه مثلا داداشته میتونی به مامانت بگی که خوشت نمیاد کسی بهت دست بزنه یا اونجوری شوخی کنه، مامانت یجوری که مثلا داداشت ناراحت نشه بهش بگه، اگه هم نمیشه سعی کن بی تفاوت باشی و به جنسیت طرف مقابل فکر نکن اگه هم این ها جواب نداد، وقتی میادش خودتو مشغول کاری کن که کمتر همو ببینین

  54. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    خخخ پسرا معمولا اینجورین، بفهمن قلقلکی هستی که دیگه ول نمیکنن، این شخص چه نسبتی باهات داره؟ اگه مثلا داداشته میتونی به مامانت بگی که خوشت نمیاد کسی بهت دست بزنه یا اونجوری شوخی کنه، مامانت یجوری که مثلا داداشت ناراحت نشه بهش بگه، اگه هم نمیشه سعی کن بی تفاوت باشی و به جنسیت طرف مقابل فکر نکن اگه هم این ها جواب نداد، وقتی میادش خودتو مشغول کاری کن که کمتر همو ببینین
    البته سر به سر گذاشتن خواهر یکی از لذت های پسراست که اسلام یادش رفته حروم اعلام کنه شایدم کرده من نمیدونم

  55. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 45


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    خخخ پسرا معمولا اینجورین، بفهمن قلقلکی هستی که دیگه ول نمیکنن، این شخص چه نسبتی باهات داره؟ اگه مثلا داداشته میتونی به مامانت بگی که خوشت نمیاد کسی بهت دست بزنه یا اونجوری شوخی کنه، مامانت یجوری که مثلا داداشت ناراحت نشه بهش بگه، اگه هم نمیشه سعی کن بی تفاوت باشی و به جنسیت طرف مقابل فکر نکن اگه هم این ها جواب نداد، وقتی میادش خودتو مشغول کاری کن که کمتر همو ببینین
    در نهایت اگه هیچجور به نتیجه نرسیدی توی خونه حجاب رو عایت کن

  57. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    البته سر به سر گذاشتن خواهر یکی از لذت های پسراست که اسلام یادش رفته حروم اعلام کنه شایدم کرده من نمیدونم
    خخخخ واقعا من نمیدونم این چه لذتی داره که حرص یه نفرو دربیارین؟! ولی انصافا حس خواهری قشنگ ترین حس دنیاس که با هیچ حسی نمیشه مقایسه ش کرد

  58. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    در نهایت اگه هیچجور به نتیجه نرسیدی توی خونه حجاب رو عایت کن
    عجب. از کجا معلوم برادرش باشه؟ من مثال زدمو اینو گفتم

  59. بالا | پست 48


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : رابطه ی شوهرم و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    عجب. از کجا معلوم برادرش باشه؟ من مثال زدمو اینو گفتم
    چی بگم خودشون میان توضیح میدن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد