رفتار خواهرشوهر

[زهرا1292]

با سلام و وقت بخیر
من 2سال با همسرم دوست وهمکار بودم حالا یک ماه ونیمه عقد کردیم.یه خواهرشوهردارم که9سال از شوهرم بزرگتره وخودش رو مادرشوهرم میدونه و به واسطه شغلش که استاد بود فکرمیکنه همه شاگرد ودانشجوش هستن.مشکلی که دارم اینه خواهرشوهرم منو نادیده میگیره مثلا چندروزبعد ازعقدمون رفته بودن تفریح به من نگفتن بهونشونم این بود توهنوز پاگشا نشدی که ببریمت.یا مثلا الان که رفته ماه عسل خارج از کشور عکسای زننده خودشو واسه همسرم مفرسته ومیگه فقط خودت ببین وبا این حرفش باعث شده همسرم گوشیشو از من مخفی کنه ووقتی میگه گوشیتو بده واسه بازی با اینکه میدونه اهل چک کردن گوشی نیستم اول پیامای خواهرشوهرمو پاک میکنه بعد گوشیو میده.مشکل اساسی دیگه هم که دارم اینه یه گروه داشتن سه نفره با یکی از دخترای فامیلشون که به زور من بعد از عقد همسرم از گروه اومدش بیرون دوباره خواهرشوهرجان یه گروه تشکیل داد خودش وهمسرش واون دخترو همسرمن.درصورتی که یک هفته بعداز نامزدی ما ایشونم عقدکردن ومن وهمسرشون با هم وارد این خونواده شدیم.به همسرم میگفتم بیا بیرون همش میگفت باشه وادامه میداد تا دعوا که راه انداختم از گروه لفت داد.حالا واقعا نمیدونم چطور به خواهرشوهرم بفهمونم رفتارش اشتباهه یا شایدم من حساس شدم.نمیخوام مستقیم بهش بگم یا اختلافمو ببرم تو خونشون چون پدرومادرهمسرم آدمای آروم وساده ای هستن.ممنون میشم راهنمایی کنید.انقدر رفتار خواهرشوهرم تاثیر داره رو شوهرم که چون ایشون واسه نامزدی وعقد چادر وآینه شمعدون نخرید همسرم واسه منم به زور خرید حالام میگه مث اونا عروسی نگیریم بریم خارج درصورتی که خواهرشوهرم عقدش توی تالار و با لباس عروس بود ولی من عقدم محضری بود.واقعا نمیدونم چطور رفتار کنم با این موضوعات

[fateme.68]

سلام
بهترین راه اینه ک تو جمع ک نشسته هسین با احترام و آروم حرفات را بزنی.
مثلا اینکه به خواهرشوهرت بگی من دوست ندارم شوهرم تو ی گروه با دختر نامحرم باشه میشه لطفا دیگه نبریش تو اون گروه ،ما دیگه ازدواج کردیم و دوست دارم زندگیم بدون تنش باشه و مطمینا تو هم دوست داری برادرت و من زندگی خوب و آرومی داشته باشیم.

با زبون نرم و مهربون هرچی ک ناراحتت میکنه را بهش بگو و اخرش هم یکم هندونه زیر بغلش بزار با گفتن جمله هایی مثه ؛تو خواهرم هسی و تو را مثه خواهر بزرگترم دوست دارم و تو قلب مهربونی دارنی و از این حرفا.
و سعی کن این حرفا را جلو شوهرت بهش بزنی ک ی وقت اون مطلب را طور دیگه ای به شوهرت انتقال نده.

[زهرا1292]

سلام
بهترین راه اینه ک تو جمع ک نشسته هسین با احترام و آروم حرفات را بزنی.
مثلا اینکه به خواهرشوهرت بگی من دوست ندارم شوهرم تو ی گروه با دختر نامحرم باشه میشه لطفا دیگه نبریش تو اون گروه ،ما دیگه ازدواج کردیم و دوست دارم زندگیم بدون تنش باشه و مطمینا تو هم دوست داری برادرت و من زندگی خوب و آرومی داشته باشیم.

با زبون نرم و مهربون هرچی ک ناراحتت میکنه را بهش بگو و اخرش هم یکم هندونه زیر بغلش بزار با گفتن جمله هایی مثه ؛تو خواهرم هسی و تو را مثه خواهر بزرگترم دوست دارم و تو قلب مهربونی دارنی و از این حرفا.
و سعی کن این حرفا را جلو شوهرت بهش بزنی ک ی وقت اون مطلب را طور دیگه ای به شوهرت انتقال نده.

سلام فاطمه جان
مشکلم همینه که نمیخوام مستقیم حرفی بزنم
جاری بزرگم از خوانوادشون دور گرفته من نمیخوام مثل اون باشم

[یلدا 25]

سلام دوست عزیز، خوش اومدید به سایت
اول یه نکته ای رو عرض کنم که سواد و مدرک دانشگاهی و یا ثروت لزوما درک بیشتری برای کسی به همراه نمیاره
پس فکر نکنین چون خواهرشوهرتون خانوم تحصیل کرده ای هستن دیگه شخصیتشون خالی از اشکال هست
اما خب انتظار میره فرد وقتی تحصیل بیشتری کسب میکنه درک بالاتری هم پیدا کنه
به نظرم به همسرتون با آرامش و منطق بگید که شما زن و وشوهرید و ایشون باید اولویت رو شما قرار بدن
خواهرشون حتی اگه مثل یه مادر هم براشون زحمت کشیدند الان باید توی روابط شما مشکلی درست نکنن

اگه دیدین حل نمیشه برید مشاوره که مشاور بتونه همسرتون رو متقاعد کنه و بهشون یاد بده که آدم وقتی متاهل میشه اولویت اولش باید همسرش باشه
حالا اینکه اون ها حریم خصوصی ای با هم داشته باشن ایرادی نداره ولی اگه از عمد بخوان بین شما و نامزدتون فاصله بندازند خب درست نیست.
میتونن حرف های خصوصیشون رو در غیاب شما بزنن که کدورتی هم پیش نیاد.

یه نکته ی دیگه هم اینکه مقایسه کردن اصلا درست نیست
متاسفانه مقایسه کردن و چشم و هم چشمی ها واسه ما ایرانی ها گاها از نون شب هم واجب تره
در حالیکه هر کسی باید با توجه به خواسته ها و شرایط خودش زندگی کنه
ایشون حق دارن هر طور دلشون خواست مراسم بگیرن و همینطور شما و همسرتون هم.

[رامونا]

با سلام و وقت بخیر
من 2سال با همسرم دوست وهمکار بودم حالا یک ماه ونیمه عقد کردیم.یه خواهرشوهردارم که9سال از شوهرم بزرگتره وخودش رو مادرشوهرم میدونه و به واسطه شغلش که استاد بود فکرمیکنه همه شاگرد ودانشجوش هستن.مشکلی که دارم اینه خواهرشوهرم منو نادیده میگیره مثلا چندروزبعد ازعقدمون رفته بودن تفریح به من نگفتن بهونشونم این بود توهنوز پاگشا نشدی که ببریمت.یا مثلا الان که رفته ماه عسل خارج از کشور عکسای زننده خودشو واسه همسرم مفرسته ومیگه فقط خودت ببین وبا این حرفش باعث شده همسرم گوشیشو از من مخفی کنه ووقتی میگه گوشیتو بده واسه بازی با اینکه میدونه اهل چک کردن گوشی نیستم اول پیامای خواهرشوهرمو پاک میکنه بعد گوشیو میده.مشکل اساسی دیگه هم که دارم اینه یه گروه داشتن سه نفره با یکی از دخترای فامیلشون که به زور من بعد از عقد همسرم از گروه اومدش بیرون دوباره خواهرشوهرجان یه گروه تشکیل داد خودش وهمسرش واون دخترو همسرمن.درصورتی که یک هفته بعداز نامزدی ما ایشونم عقدکردن ومن وهمسرشون با هم وارد این خونواده شدیم.به همسرم میگفتم بیا بیرون همش میگفت باشه وادامه میداد تا دعوا که راه انداختم از گروه لفت داد.حالا واقعا نمیدونم چطور به خواهرشوهرم بفهمونم رفتارش اشتباهه یا شایدم من حساس شدم.نمیخوام مستقیم بهش بگم یا اختلافمو ببرم تو خونشون چون پدرومادرهمسرم آدمای آروم وساده ای هستن.ممنون میشم راهنمایی کنید.انقدر رفتار خواهرشوهرم تاثیر داره رو شوهرم که چون ایشون واسه نامزدی وعقد چادر وآینه شمعدون نخرید همسرم واسه منم به زور خرید حالام میگه مث اونا عروسی نگیریم بریم خارج درصورتی که خواهرشوهرم عقدش توی تالار و با لباس عروس بود ولی من عقدم محضری بود.واقعا نمیدونم چطور رفتار کنم با این موضوعات

سلام عزیزم.

از نظر من توی حرفای شما درباره خواهر شوهرتون فقط اون قسمتی که گفتین ایشون اون گروه رو تشکیل داده رفتار اشتباهیه!

ببین وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنن یک سری رفتارهایی از طرف خونواده همسر ممکنه براشون ناراحت کننده باشه در حالی که هیچ عمدی در کار نبوده و فقط در نتیجه تفاوت فرهنگی دو تا خونواده سوء تفاهم ایجاد شده؛

مثلا شما گفتین که خواهر شوهرتون رفتن تفریح و شما رو نبردن٬

خوب این خیلی دلایل میتونه داشته باشه ٬ مثلا اینکه شاید همونطور که خودشون گفتن واقعا توی خونوادشون مرسوم نیست عروس تا پاگشا نشده همینجوری بره خونه شوهرش و خونوادش؛

یا شاید چون فکر کردن شما تازه وارد خونواده شون شدین خجالت میکشین و واستون سخته و نخواستن توی معذوریت قرارتون بدن٬

یا شاید یه جمع خونوادگی بوده که جلوی شما خجالت میکشیدن راحت باشن٬

و خیلی دلایل دیگه...

درباره اینم که ایشون واسه همسرتون عکس فرستادن و خواستن فقط ایشون ببینه فکر نمیکنم اشکالی داشته باشه؛

بالاخره اونا خواهر و برادرن و این صمیمیتها بین هر خواهر و برادری وجود داره؛

همه ما توی خونواده هامون حرفا و مسائلی بین اعضای خونوادمون هست که واقعا شاید دوست نداشته باشیم حتی همسرمون از اون مسائل آگاه بشه.

ایشون حالا به هر دلیلی دوست نداشتن شما ببینین عکسشونو و همسرتونم به قولی که به خواهرشون دادن عمل کردن و به شما نشونشون ندادن.
ما که نمیتونیم به اجبار وارد حریم شخصی دیگران بشیم و ناراحت بشیم و بگیم چرا فلانی نخواسته من عکسشو یا حرفایی که توی پیامهاش به برادرش گفته رو ببینم!

اتفاقا اینکه همسر شما خوش قولی کردن و حریمها رو حفظ کردن نشونه خیلی خوبیه و مطمئن باشین بعدا همین تعهد رو نسبت به شما هم دارن و تا شما نخواین اجازه نمیدن کسی وارد حریم شما بشه.

اما همونطور که اولم گفتم این رفتار خواهر همسر شما برای تشکیل اون گروه درست نیست.

در مورد این موضوع هم به نظر من تا شما مستقیم و روشن با ایشون صحبت نکنید موضوع حل نمیشه و با رفتارهای غیر مستقیم ممکنه سوء تفاهم پیش بیاد و اوضاع پیچیده تر بشه.

باور کنید خیلی از مشکلات ما آدما با حرف زدن به راحتی قابل حله٬ این مائیم که با سکوت و خودخوری و پیامهای غیرمستقیم سخت و پیچیده ش میکنیم.

دلیلی برای نگرانی وجود نداره٬ شما قرار نیست جار و جنجال به پا کنید.

خیلی آروم و منطقی و با ملایمت فقط میخواین خواسته تون رو مطرح کنین همین.

ایشون هم با توجه به تحصیلات و حضور در یک محیط فرهنگی باید درک چنین رفتار معقولی رو داشته باشن.

اتفاقا به نظر من اگه از الان که تازه ازدواج کردین و وارد این خونواده شدین این موضوع رو جا بندازین که هر وقت چیزی ناراحتتون کرد بی تعارف در موردش حرف میزنید باعث میشه تا رابطه سالمتری با خونواده همسرتون داشته باشین ٬
هیچوقت کینه و ناراحتی ازشون تو دل شما نمیمونه و هر زمان در مورد موضوعی که باعث آزارتون شد حرف زدید ازتون ناراحت نمیشن و میپذیرن این رفتار شما رو.

[زهرا1292]

سلام دوست عزیز، خوش اومدید به سایت
اول یه نکته ای رو عرض کنم که سواد و مدرک دانشگاهی و یا ثروت لزوما درک بیشتری برای کسی به همراه نمیاره
پس فکر نکنین چون خواهرشوهرتون خانوم تحصیل کرده ای هستن دیگه شخصیتشون خالی از اشکال هست
اما خب انتظار میره فرد وقتی تحصیل بیشتری کسب میکنه درک بالاتری هم پیدا کنه
به نظرم به همسرتون با آرامش و منطق بگید که شما زن و وشوهرید و ایشون باید اولویت رو شما قرار بدن
خواهرشون حتی اگه مثل یه مادر هم براشون زحمت کشیدند الان باید توی روابط شما مشکلی درست نکنن

اگه دیدین حل نمیشه برید مشاوره که مشاور بتونه همسرتون رو متقاعد کنه و بهشون یاد بده که آدم وقتی متاهل میشه اولویت اولش باید همسرش باشه
حالا اینکه اون ها حریم خصوصی ای با هم داشته باشن ایرادی نداره ولی اگه از عمد بخوان بین شما و نامزدتون فاصله بندازند خب درست نیست.
میتونن حرف های خصوصیشون رو در غیاب شما بزنن که کدورتی هم پیش نیاد.

یه نکته ی دیگه هم اینکه مقایسه کردن اصلا درست نیست
متاسفانه مقایسه کردن و چشم و هم چشمی ها واسه ما ایرانی ها گاها از نون شب هم واجب تره
در حالیکه هر کسی باید با توجه به خواسته ها و شرایط خودش زندگی کنه
ایشون حق دارن هر طور دلشون خواست مراسم بگیرن و همینطور شما و همسرتون هم.

سلام یلدی عزیز ممنونم ازراهنماییت
همسرم حتی مشاوره رو پیشنهاد داد من رد کردم
بدبختانه خیلی غرور دارم همسرم همیشه میگه تو درکنار من باش نه روبروم ولی من غرورم زیاده مخصوصا موقع بحث
چشمامو یبندم و هرچی که بخوام میگم
الان بهتر شدم ولی خیلی مونده که بعضی رفتارام که برمیگرده ب مشکلاتی که ازبچگی درخوانواده داشتم غلبه کنم
یکی از دوستان تاپیک لطفا زن باشید رو واسه دوست دیگه ای پیشنهاد داد منم استفاده کردم حالا دارم اونو میخونم که بتونم به این رفتارم غلبه کنم

[زهرا1292]

سلام عزیزم.

از نظر من توی حرفای شما درباره خواهر شوهرتون فقط اون قسمتی که گفتین ایشون اون گروه رو تشکیل داده رفتار اشتباهیه!

ببین وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنن یک سری رفتارهایی از طرف خونواده همسر ممکنه براشون ناراحت کننده باشه در حالی که هیچ عمدی در کار نبوده و فقط در نتیجه تفاوت فرهنگی دو تا خونواده سوء تفاهم ایجاد شده؛

مثلا شما گفتین که خواهر شوهرتون رفتن تفریح و شما رو نبردن٬

خوب این خیلی دلایل میتونه داشته باشه ٬ مثلا اینکه شاید همونطور که خودشون گفتن واقعا توی خونوادشون مرسوم نیست عروس تا پاگشا نشده همینجوری بره خونه شوهرش و خونوادش؛

یا شاید چون فکر کردن شما تازه وارد خونواده شون شدین خجالت میکشین و واستون سخته و نخواستن توی معذوریت قرارتون بدن٬

یا شاید یه جمع خونوادگی بوده که جلوی شما خجالت میکشیدن راحت باشن٬

و خیلی دلایل دیگه...

درباره اینم که ایشون واسه همسرتون عکس فرستادن و خواستن فقط ایشون ببینه فکر نمیکنم اشکالی داشته باشه؛

بالاخره اونا خواهر و برادرن و این صمیمیتها بین هر خواهر و برادری وجود داره؛

همه ما توی خونواده هامون حرفا و مسائلی بین اعضای خونوادمون هست که واقعا شاید دوست نداشته باشیم حتی همسرمون از اون مسائل آگاه بشه.

ایشون حالا به هر دلیلی دوست نداشتن شما ببینین عکسشونو و همسرتونم به قولی که به خواهرشون دادن عمل کردن و به شما نشونشون ندادن.
ما که نمیتونیم به اجبار وارد حریم شخصی دیگران بشیم و ناراحت بشیم و بگیم چرا فلانی نخواسته من عکسشو یا حرفایی که توی پیامهاش به برادرش گفته رو ببینم!

اتفاقا اینکه همسر شما خوش قولی کردن و حریمها رو حفظ کردن نشونه خیلی خوبیه و مطمئن باشین بعدا همین تعهد رو نسبت به شما هم دارن و تا شما نخواین اجازه نمیدن کسی وارد حریم شما بشه.

اما همونطور که اولم گفتم این رفتار خواهر همسر شما برای تشکیل اون گروه درست نیست.

در مورد این موضوع هم به نظر من تا شما مستقیم و روشن با ایشون صحبت نکنید موضوع حل نمیشه و با رفتارهای غیر مستقیم ممکنه سوء تفاهم پیش بیاد و اوضاع پیچیده تر بشه.

باور کنید خیلی از مشکلات ما آدما با حرف زدن به راحتی قابل حله٬ این مائیم که با سکوت و خودخوری و پیامهای غیرمستقیم سخت و پیچیده ش میکنیم.

دلیلی برای نگرانی وجود نداره٬ شما قرار نیست جار و جنجال به پا کنید.

خیلی آروم و منطقی و با ملایمت فقط میخواین خواسته تون رو مطرح کنین همین.

ایشون هم با توجه به تحصیلات و حضور در یک محیط فرهنگی باید درک چنین رفتار معقولی رو داشته باشن.

اتفاقا به نظر من اگه از الان که تازه ازدواج کردین و وارد این خونواده شدین این موضوع رو جا بندازین که هر وقت چیزی ناراحتتون کرد بی تعارف در موردش حرف میزنید باعث میشه تا رابطه سالمتری با خونواده همسرتون داشته باشین ٬
هیچوقت کینه و ناراحتی ازشون تو دل شما نمیمونه و هر زمان در مورد موضوعی که باعث آزارتون شد حرف زدید ازتون ناراحت نمیشن و میپذیرن این رفتار شما رو.

سلام راموناجان
تو جواب قبلی گفتم خیلی غروردارم ولی خیلی هم بدبینم
همیشه نیمه خالی رو میبینم
همیشه جنبه منفی رو میبینم
نمیدونم تایپیک مثل لطفا زن باشی هست توی سایت که کمکم کنه
ممنون میشم راهنماییم کنی
چون واقعا به این جنبه خصوصیبودن بعضی مسایل بین خواهروبرادر فکرنکردم

[یلدا 25]

سلام یلدی عزیز ممنونم ازراهنماییت
همسرم حتی مشاوره رو پیشنهاد داد من رد کردم
بدبختانه خیلی غرور دارم همسرم همیشه میگه تو درکنار من باش نه روبروم ولی من غرورم زیاده مخصوصا موقع بحث
چشمامو یبندم و هرچی که بخوام میگم
الان بهتر شدم ولی خیلی مونده که بعضی رفتارام که برمیگرده ب مشکلاتی که ازبچگی درخوانواده داشتم غلبه کنم
یکی از دوستان تاپیک لطفا زن باشید رو واسه دوست دیگه ای پیشنهاد داد منم استفاده کردم حالا دارم اونو میخونم که بتونم به این رفتارم غلبه کنم

سلام عزیزم
به نظر میرسه همسرتون آدم فهیم و با منطقی هستن
و اما شما چرا روبروی ایشون گارد میگیرید دختر خوب؟
شما ازدواج کردید که یکی کنارتون باشه نه اینکه علیه کسی باشید و بحث و دعوا کنید
و هدف این کنار هم قرار گرفتن این بود ه هر دو به آرامش برسید پس براش تلاش کنید
هر مسئله ای رو میشه با آرامش و از راه درستش حل کرد

سعی کنید برای همسرتون یه مقدار غرورتونو کم کنید البته بیشتر از یه مقدار
اگه اتفاقاتی در گذشته تون بوده که باعث آزارتون میشه و سایه اش رو زندگیتونه میتونید از راه خودش درمان و حل کنید
به نظرم خیلی خوبه که مشاوره برید هم مسائل گذشته رو به خوبی حل میکنید و هم مسائلی که تو زندگی مشترک دارید

بله دیدم بچه ها راهنمایی خیلی خوبی کردن
اون تاپیک هم خیلی خوبه
سعی کنید مطالعات و آگاهی هاتون رو در زمینه ی زندگی زناشویی خیلی بیشتر کنید
توی این فروم تاپیک ها و مطالب مفید زیادی هست که میتونه بهتون کمک کنه
و کتاب هایی در این زمینه میتونید داشته باشید
همچنین سخنرانی هایی در مورد ازدواج وزندگی مشترک به نظرم مفید هستن.

[رامونا]

سلام یلدی عزیز ممنونم ازراهنماییت
همسرم حتی مشاوره رو پیشنهاد داد من رد کردم
بدبختانه خیلی غرور دارم همسرم همیشه میگه تو درکنار من باش نه روبروم ولی من غرورم زیاده مخصوصا موقع بحث
چشمامو یبندم و هرچی که بخوام میگم
الان بهتر شدم ولی خیلی مونده که بعضی رفتارام که برمیگرده ب مشکلاتی که ازبچگی درخوانواده داشتم غلبه کنم
یکی از دوستان تاپیک لطفا زن باشید رو واسه دوست دیگه ای پیشنهاد داد منم استفاده کردم حالا دارم اونو میخونم که بتونم به این رفتارم غلبه کنم

سلام راموناجان
تو جواب قبلی گفتم خیلی غروردارم ولی خیلی هم بدبینم
همیشه نیمه خالی رو میبینم
همیشه جنبه منفی رو میبینم
نمیدونم تایپیک مثل لطفا زن باشی هست توی سایت که کمکم کنه
ممنون میشم راهنماییم کنی
چون واقعا به این جنبه خصوصیبودن بعضی مسایل بین خواهروبرادر فکرنکردم

زهرا جان این روحیه منفی که داری اصلا خوب نیست و خیلی میتونه تاثیرات بد توی زندگیت بزاره.

این غروری هم که میگی و این جواب دادن و بحث کردنا سم خیلی خطرناکیه برای زندگیت.

اما چه خوب که به فکر اصلاح و تغییر خودتی

آفرین این روحیه خیلی عالیه و مطمئن باش اگه بخوای میتونی بهترین تغییرات رو در خودت ایجاد کنی

لینک تاپیک لطفا زن باشید رو برات میزارم٬ مو به مو بخونش. چند بار بخونش و دقیق بهش فکر کن. معجزه میکنه شک نکن.

http://forum.moshaver.co/f124/%D9%84...C%D8%AF-30478/

در مورد منفی گرا بودنت هم سعی کن با مطالعه نگرشتو عوض کنی.

اینجا من به کسانی که دیدشون به زندگی خیلی منفیه کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو معرفی میکنم.

این کتاب توضیح میده هر چیزی که بهش فکر میکنی عینا توی زندگیت اتفاق میفته.

حتما حتما بخونش تاثیر فوق العاده ای روت میزاره

هیچ چیز با ارزشی آسون به دست نمیاد٬ باید تلاش کنی و زندگیتو خودت اونجوری که درسته روی هم بچینی و بری بالا

موفق باشی .

[shirin danai]

سلام
کلا بعضی از آدمها از دخالت کردن و ایراد گرفتنو بهم زدن آرامش دیگران خوشحال میشن و خودشون در کمال آرامش نقشه ها شونو جلو می برن و دیگرانو عصبی و نارحت می کنن، من یه پیشنهاد دارم اول با همسرتون صحبت کنید اگه می دونید فایده نداره، یه روز برید خونه مادر شوهرتون و با ایشون صحبت کنید و بهشون بگید چون خودتون نمیخواید احترامشو تو جمع بشکنید و حرکتها از بین بره بهش چیزی نمیگید، دیگه مشخص میشه شما حساسین یا ایشون مشکل دارن، بلاخره مادرشوهرتون بهتر می شناستشون

[زهرا1292]

سلام عزیزم
به نظر میرسه همسرتون آدم فهیم و با منطقی هستن
و اما شما چرا روبروی ایشون گارد میگیرید دختر خوب؟
شما ازدواج کردید که یکی کنارتون باشه نه اینکه علیه کسی باشید و بحث و دعوا کنید
و هدف این کنار هم قرار گرفتن این بود ه هر دو به آرامش برسید پس براش تلاش کنید
هر مسئله ای رو میشه با آرامش و از راه درستش حل کرد

سعی کنید برای همسرتون یه مقدار غرورتونو کم کنید البته بیشتر از یه مقدار
اگه اتفاقاتی در گذشته تون بوده که باعث آزارتون میشه و سایه اش رو زندگیتونه میتونید از راه خودش درمان و حل کنید
به نظرم خیلی خوبه که مشاوره برید هم مسائل گذشته رو به خوبی حل میکنید و هم مسائلی که تو زندگی مشترک دارید

بله دیدم بچه ها راهنمایی خیلی خوبی کردن
اون تاپیک هم خیلی خوبه
سعی کنید مطالعات و آگاهی هاتون رو در زمینه ی زندگی زناشویی خیلی بیشتر کنید
توی این فروم تاپیک ها و مطالب مفید زیادی هست که میتونه بهتون کمک کنه
و کتاب هایی در این زمینه میتونید داشته باشید
همچنین سخنرانی هایی در مورد ازدواج وزندگی مشترک به نظرم مفید هستن.

سلام یلداجان
ببخشید این چندروز درگیر خواهرشوهرجان بودم
بله همسرم منطقی وآرومه
با خودش خیلی وقتا مشکل ندارم با رفتار خواهرشه نمونش همین پریروز خیلی راحت اومده با سینه های همسرم بازی میکنه.هیکل همسرم ورزشکاریه.و خیلی راحت الفاظ زشت به زبون میاره
من تو خونوادم همیشه حرمت برادروخواهری محرم ونامحرمی حفظ شده
هضم این رفتاراست که خیلی واسم سخته

[زهرا1292]

زهرا جان این روحیه منفی که داری اصلا خوب نیست و خیلی میتونه تاثیرات بد توی زندگیت بزاره.

این غروری هم که میگی و این جواب دادن و بحث کردنا سم خیلی خطرناکیه برای زندگیت.

اما چه خوب که به فکر اصلاح و تغییر خودتی

آفرین این روحیه خیلی عالیه و مطمئن باش اگه بخوای میتونی بهترین تغییرات رو در خودت ایجاد کنی

لینک تاپیک لطفا زن باشید رو برات میزارم٬ مو به مو بخونش. چند بار بخونش و دقیق بهش فکر کن. معجزه میکنه شک نکن.

http://forum.moshaver.co/f124/%D9%84...C%D8%AF-30478/

در مورد منفی گرا بودنت هم سعی کن با مطالعه نگرشتو عوض کنی.

اینجا من به کسانی که دیدشون به زندگی خیلی منفیه کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین رو معرفی میکنم.

این کتاب توضیح میده هر چیزی که بهش فکر میکنی عینا توی زندگیت اتفاق میفته.

حتما حتما بخونش تاثیر فوق العاده ای روت میزاره

هیچ چیز با ارزشی آسون به دست نمیاد٬ باید تلاش کنی و زندگیتو خودت اونجوری که درسته روی هم بچینی و بری بالا

موفق باشی .

سلام راموناجان
بله اون کتاب هم دانلود کردم دارم میخونم
ممنون از راهنماییت
حالام مشکلم رو گفتم زیادی وخونوادشون راحتن که این راحتی واسه من سخته هضمش