نمایش نتایج: از 1 به 33 از 33

موضوع: زندگیم شده سریال ترکیه ای

4805
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام و وقت بخیر
    قضیه برمیگرده به دورانی که من 16-17 سالم بود.با اقاپسری اشنا شده بودم که اون زمان 23 سال داشتن .خیلی حرفهای عاشقانه میزدن و من به شدت دوسشون داشتم.چند بار رفته بودیم بیرون تا اینکه بهم گفت اگه خونتون خالی شد بگو بیام خونتون.من خام بودم و وقتی پدر مادرم خونه نبودن دعوتش کردم اومد.اما خدا دوسم داشت و همون موقع داییم اینا اومدن خونمون.و اونو دیدن.من فک میکردم پشتم می ایسته ولی اینطوری نشد و رفت که رفت.پدر و مادرم حسابی از دستم ناراحت شدن گوشیمو گرفتن و هرگز اجازه ندادن تو خونه تنها بمونم.تا اینکه بعد یکی دوماه بالاخره گوشیمو دادن.و اون زمان بود که اذیتاش شروع شد مثلا میگفت منو با فلان دوستت اشنا کن.یا یکی رو پیدا کن باهام دوس شه.یکسال گذشت .چند خواستگار اومدن و رفتن.تا اینکه اقایی به خواستگاریم اومد که 13 سال از من بزرگتر بود هیچ حسی بهش نداشتم فقط چون پدر مادرم مناسب میدیدن عقد کردیم.تا الان که 6 سال از میگذره هنوز نتونستم عاشقش بشم و بود و نبودش برام یکیه.اشتباهی دیگم این بود که تظاهر به عاشقی کردم و الان ایشون شدیدا دوسم دارن .یه دختر 2 ساله دارم که فقط بخاطر اون دارم این زندگی رو تحمل میکنم.مشکل من و همسرم اینه که هدف ها،خواسته ها ، عقاید و علایق وکلا همه چیزمون متفاوت و بعضا مخالفه. من قبلا هیچ واکنشی نشون نمیدادم ولی الان تقریبا 3 ماهه که با یه اقایی از طریق تلگرام اشنا شدم .اایشون دنبال ادمین بودن برای کانال و من هم قبول کردم .صحبتهامون نیمه رسمی بود و هیچ حرف دیگه ای بینمون زده نمیشد.تا اینکه یه شب ایشون به من پیام دادن.و بعد از سلام و احوالپرسی ابراز عشق کردن.من همون شب بلاک کردم و از ادمینیه کانال دراومدم اما ایشون صبح روز بعد با یه اکانت دیگه بهم گفتن که مست بودن و اصلا نفهمیدن چی نوشتن.کلی عذرخواهی کردن و گفتن برگردم به کانال چون نمیخوان من خاطره بدی ازشون داشته باشم.خلاصه کنم بعد از یکی دو روز من تصمیم گرفتم کانالو ترک کنم و به ایشون اطلاع دادم.ولی باز اصرار پشت اصرار که نه اخرشم گفتن که مست نبودن و همه حرفاشون راست بوده.میتونم بگم چون تو زندگیم به شدت عشق رو کم داشتم ناخوداگاه قبول کردم .ایشون همیشه میگن پشت من ایستادن و هرزمان بخوام پیشم هستن.اما چیزی که منو وابسته به اون کرده عشقیه که تو دلم زنده شده.من و اون نزدیک یه هفته جدا بودیم تا اینکه دوستشون پیام دادن که حالش بده و از اعصاب خونریزی معده پیداکرده و گوش به حرف کسی نمیده تا داروها و ازمایشاتشو انجام بده.چندتا عکس هم از ایشون و برگه های ازمایش و داروهاشون فرستاد که سند حرفش باشن.بعد من پیام دادم به ایشون و گفتن که حرفهای دوستشون درسته و اگه تو زندگیه ایشون نباشم براشون مرگ و زندگی فرقی نداره.به سفارش دوستشون میخواستم فقط چند روزی باهاش بحرفم تا بلکه از خر شیطون بیاد پایین و به حرف دکترا گوش کنه.که این طور هم شدولی من و اون به شدت وابسته شدیم و تا الان هم نتونستیم جدا بشیم.الان از یه طرف دوس نداشتم همسرم از یه طرف اینده دخترم بعد از طلاق و همچنین پدر مادرم و نارضایتیشون از طلاق من از طرف دیگه،وابستگی شدید من و اقا پسری که یه سال هم از من کوچیکتره و مدام از عشقش میگه از یه طرف دیگه شرایط زندگیمو به شدت سخت کرده.میدونید همسر من هیچ وقت پا ب پای من دیوونگی نکرده هیچ وقت دنبال هیجان نبوده منی که پر از انرژیم همیشه تنها بودم.و الان من موندم معلق مابین زمین و اسمون.البته اینم بگم من میدونم عشق من و اقاپسر سرانجامی نداره و به قول خیلیا خیانته در حق کسی که خییلی دوسم داره اما باید بگم منم تا وقتی تو این شرایط نیفتاده بودم خیلی حرفا میزدم.

  2. کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام عزیزم
    خیانت خیانته لطفا این عشق مجازی و پوشالی و بریز دور و هر مشکلی با همسرت داری با خودش حل کن نه اینکه بخواهی بهش خیانت کنی
    تو خودت دوست داری همسرت یه دوست مجازی این طور داشته باشه!!!!
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  4. کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34374
    نوشته ها
    275
    تشکـر
    337
    تشکر شده 212 بار در 131 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام و وقت بخیر
    قضیه برمیگرده به دورانی که من 16-17 سالم بود.با اقاپسری اشنا شده بودم که اون زمان 23 سال داشتن .خیلی حرفهای عاشقانه میزدن و من به شدت دوسشون داشتم.چند بار رفته بودیم بیرون تا اینکه بهم گفت اگه خونتون خالی شد بگو بیام خونتون.من خام بودم و وقتی پدر مادرم خونه نبودن دعوتش کردم اومد.اما خدا دوسم داشت و همون موقع داییم اینا اومدن خونمون.و اونو دیدن.من فک میکردم پشتم می ایسته ولی اینطوری نشد و رفت که رفت.پدر و مادرم حسابی از دستم ناراحت شدن گوشیمو گرفتن و هرگز اجازه ندادن تو خونه تنها بمونم.تا اینکه بعد یکی دوماه بالاخره گوشیمو دادن.و اون زمان بود که اذیتاش شروع شد مثلا میگفت منو با فلان دوستت اشنا کن.یا یکی رو پیدا کن باهام دوس شه.یکسال گذشت .چند خواستگار اومدن و رفتن.تا اینکه اقایی به خواستگاریم اومد که 13 سال از من بزرگتر بود هیچ حسی بهش نداشتم فقط چون پدر مادرم مناسب میدیدن عقد کردیم.تا الان که 6 سال از میگذره هنوز نتونستم عاشقش بشم و بود و نبودش برام یکیه.اشتباهی دیگم این بود که تظاهر به عاشقی کردم و الان ایشون شدیدا دوسم دارن .یه دختر 2 ساله دارم که فقط بخاطر اون دارم این زندگی رو تحمل میکنم.مشکل من و همسرم اینه که هدف ها،خواسته ها ، عقاید و علایق وکلا همه چیزمون متفاوت و بعضا مخالفه. من قبلا هیچ واکنشی نشون نمیدادم ولی الان تقریبا 3 ماهه که با یه اقایی از طریق تلگرام اشنا شدم .اایشون دنبال ادمین بودن برای کانال و من هم قبول کردم .صحبتهامون نیمه رسمی بود و هیچ حرف دیگه ای بینمون زده نمیشد.تا اینکه یه شب ایشون به من پیام دادن.و بعد از سلام و احوالپرسی ابراز عشق کردن.من همون شب بلاک کردم و از ادمینیه کانال دراومدم اما ایشون صبح روز بعد با یه اکانت دیگه بهم گفتن که مست بودن و اصلا نفهمیدن چی نوشتن.کلی عذرخواهی کردن و گفتن برگردم به کانال چون نمیخوان من خاطره بدی ازشون داشته باشم.خلاصه کنم بعد از یکی دو روز من تصمیم گرفتم کانالو ترک کنم و به ایشون اطلاع دادم.ولی باز اصرار پشت اصرار که نه اخرشم گفتن که مست نبودن و همه حرفاشون راست بوده.میتونم بگم چون تو زندگیم به شدت عشق رو کم داشتم ناخوداگاه قبول کردم .ایشون همیشه میگن پشت من ایستادن و هرزمان بخوام پیشم هستن.اما چیزی که منو وابسته به اون کرده عشقیه که تو دلم زنده شده.من و اون نزدیک یه هفته جدا بودیم تا اینکه دوستشون پیام دادن که حالش بده و از اعصاب خونریزی معده پیداکرده و گوش به حرف کسی نمیده تا داروها و ازمایشاتشو انجام بده.چندتا عکس هم از ایشون و برگه های ازمایش و داروهاشون فرستاد که سند حرفش باشن.بعد من پیام دادم به ایشون و گفتن که حرفهای دوستشون درسته و اگه تو زندگیه ایشون نباشم براشون مرگ و زندگی فرقی نداره.به سفارش دوستشون میخواستم فقط چند روزی باهاش بحرفم تا بلکه از خر شیطون بیاد پایین و به حرف دکترا گوش کنه.که این طور هم شدولی من و اون به شدت وابسته شدیم و تا الان هم نتونستیم جدا بشیم.الان از یه طرف دوس نداشتم همسرم از یه طرف اینده دخترم بعد از طلاق و همچنین پدر مادرم و نارضایتیشون از طلاق من از طرف دیگه،وابستگی شدید من و اقا پسری که یه سال هم از من کوچیکتره و مدام از عشقش میگه از یه طرف دیگه شرایط زندگیمو به شدت سخت کرده.میدونید همسر من هیچ وقت پا ب پای من دیوونگی نکرده هیچ وقت دنبال هیجان نبوده منی که پر از انرژیم همیشه تنها بودم.و الان من موندم معلق مابین زمین و اسمون.البته اینم بگم من میدونم عشق من و اقاپسر سرانجامی نداره و به قول خیلیا خیانته در حق کسی که خییلی دوسم داره اما باید بگم منم تا وقتی تو این شرایط نیفتاده بودم خیلی حرفا میزدم.

    یه
    لحظه به این فکر کردین شاید اون مرد با همسر شما یا...

    مشکلی داره و هدفش جمع کردن مدرک از شما باشه . شاید شما طعمه باشید...
    امضای ایشان

    لیلی
    کنج محراب
    بال هایش از کتاب رویید
    تا به افلاک رسید .

  6. کاربران زیر از nazanin1371 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    اخطار
    گرگ
    ها
    در کمین
    اند

  8. 2 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام و مرسی که جریان زندگیمو خوندین.همسر من بارها با خانم های مختلفی نه به طور جنسی اما به صورت مجازی رابطه داشتن .و من هیچوقت نه برخوردی کردم و نه واکنش نشون دادم.چون برام مهم نبود .حتی کنار من خیلی راحت با این خانوما حرف میزد انگار نه انگار که من همسرشم.من همیشه از خدا خواستم و میخوام که یه همچین موردی پیش بیاد و همسرم خودش بره متاسفانه اما نشد.برعکس بیشتر علاقمند شد که تو خیلی خوبی که نه رسوام کردی نه دعوا راه انداختی نه قهر کردی و بعدا هم با همه اون خانوما کات کرد.

  10. 2 کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    میدونم که نمیشناسن همدیگرو چون اشناییمون کاملا تصادفی بود.ایشون تو یه کانال دیگه پیام داده بود از کجا میدونست که من بهشون پیام میدم؟

  12. کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام
    ابتدایی ترین اصول یک رابطه بخصوص زندگی مشترک تعهد هستش که شما و همسرتون زیر پا گذاشتید.
    به همین شکل پیش روی کنید طلاق عاطفی در زندگی شما صورت میگیره و از چشم هم می افتید.
    شاید به چشم نیاد ولی این مسائل فزمی در زندگی شما رخنه میکنه حتی متوجه نخواهید شد و بعد از مدتی می بینید نسبت به هم سرد شدید.آن موقع دیگه نمیشه زندگی رو جمع کرد

  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    ابتدایی ترین اصول یک رابطه بخصوص زندگی مشترک تعهد هستش که شما و همسرتون زیر پا گذاشتید.
    به همین شکل پیش روی کنید طلاق عاطفی در زندگی شما صورت میگیره و از چشم هم می افتید.
    شاید به چشم نیاد ولی این مسائل فزمی در زندگی شما رخنه میکنه حتی متوجه نخواهید شد و بعد از مدتی می بینید نسبت به هم سرد شدید.آن موقع دیگه نمیشه زندگی رو جمع کرد
    سلام و خیلی ممنون از نظرتون طلاق عاطفی خیلی وقته که در من شکل گرفته اما همسرم با دیدن سردی یا بی تفاوتی هام علاقش بیشتر میشه و من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.بخاطر یک اشتباه چند ساله که اشتباهات مختلفی تو زندگیم اتفاق میفته و من شدیدا درمونده شدم.

  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام و خیلی ممنون از نظرتون طلاق عاطفی خیلی وقته که در من شکل گرفته اما همسرم با دیدن سردی یا بی تفاوتی هام علاقش بیشتر میشه و من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.بخاطر یک اشتباه چند ساله که اشتباهات مختلفی تو زندگیم اتفاق میفته و من شدیدا درمونده شدم.

    طبیعی هست هرکسی با دیدن روابط همسرش سرد میشه.همسر شما الان متوجه اشتباهاتشون شدند و در صدد جبران هستند که تا حدودی دیر شده.
    اما اگر به ایشون و زندگیتون از ته دل علاقمندید به خودتان و زندگیتان فرصت بدید.بهترین راهکار مشاوره میتونه باشه و یک سری رفتارهایی رو باید انجام بدید اون شور و علافه دوباره به زندگی شما برگرده و این تلاش دوطرفه و طولانی میخواد.
    بیرون زندگی متاهلی هیچ خبرخاصی نیست اگر امکان ساختن زندگیتان رو دارید دریغ نکنید

  16. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام
    شما بخاطره خلا زندگیتون چشم تون را بستین
    از کجا میدونی همه حرفاش دروغ نیست بیماری و ازمایش و این شیدایی ک میگه
    خانم محترم دنیای مجازی دنیای دروغ و کلاهبرداری هست
    والا تو دنیای واقعی ادم ها صدجور فیلم میان وای به حال دنیای مجازی


    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  18. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام

    ببخشید شما سن خودتون رو میفرمایید؟

    داخل پرانتز هم یک موردی رو عرض کنم درباره نامگذاری تاپیک. قبل اینکه سریال های ترکیه ای و اینا بیاد خیانت رواج داشت ولی نه در این حد. بهتره اینطور بگیم که سریال های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی، خیانت رو خیلی راحت و عادی کرده.

    در مورد ازدواج شما از اولش هم میشد حدس زد که به مشکل خواهید خورد. 13 سال اختلاف سن خیلی زیاد هست. شما به اقتضای سن خواهان جنب جوش و حرکت بودید و همسرتون هم به اقتضا خواهان آرامش و زندگی بی سر و صدا

    حالا با اینهمه مشکلات و اختلاف سن و اینا چرا تصمیم به بچه دار شدن گرفتید؟ در مورد این مسایل توضیح بفرمایید لطفا
    ویرایش توسط shahriar : 03-17-2017 در ساعت 08:30 PM

  20. 2 کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34386
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    اولین و مهمترین چیز در زندگی تعهده. بعید میدونم اینو ندونین!
    خودتونم میدونین که رابطه با یه غریبه، در حالی که همسر دارین، هیچ خیری براتون نداره که هیچ، باعث خیلی از مشکلات و گرفتاری ها در این دنیا و اون دنیا خواهد شد!
    کمترینش، نارضایتی از زندگیه! بعدش عذاب وجدان! گمگشته عشق بودن و اون رو پیدا نکردن! هوس! افتادن در دام آدمای هوس باز! تجاوز و ...
    دیگه کاری به اون دنیا ندارم!!
    وقتی با این همسرتون نمیتونین یه زندگی سرشار از عشق داشته باشین، و اگه واقعا همه تلاشتون رو کردین ( ممکنه بخاطر تنبلی یا هر عامل و بهانه دیگه، از تلاش در این جهت خودداری کرده باشین) بهترین راهکار، در جریان گذاشتن همسرتونه!! اما نه بخاطر اون شخص غریبه! بلکه بخاطر خودتون! و اینکه رابطه ای رو خارج از حدود شرعی با کسی شروع نکنین! هیچوقت! چون این خیانته! حتی اگه همسرتون بارها خیانت کرده باشه، شما نباید این کارو بکنین! اون حتما جواب خیانتش رو خواهد دید. و شما هم اگر خیانت بکنین، حتما به سزاش میرسین و کسی رو بخاطر گناه کسی دیگه مجازات نمیکنن!
    مشکلی نیست که نشه با عقل و درایت حل کرد! اگر در حل مشکل جدی و صادق باشین، هر دو تاتون، و بشینین با هم فکر کنین، مطمئنا به راهکار درستی میرسین.
    اشتباه شما این بوده که 1-با کسی ازدواج کردین که بهش علاقه نداشتین. 2-با وجود علاقه نداشتن، بهش ابراز عشق کردین و حرفای عاشقانه تحویلش دادین. 3-ارتباطی رو با یه فرد غریبه شکل دادین و اشتباه از همه بدتر اینه که دارین بهش اهمیت میدین! عاشق شده که شده! بیخود کرده! کسی مگه عاشق زن همسر دار میشه به جز آدمای مریض و کسایی که مشکل اخلاقی و جنسی دارن؟! عشق حرمت داره و هرگز در دل این آدما جای نمیگیره و گول عشقش رو هرگز نخورین و زندگی خودتونو خراب نکنین چرا در قبال زندگی و بچه و همسرتون مسئولیتی دارین!


    مهمتر از همه اینکه بگم، نجات یا مرگ اون فرد غریبه، هیچ ربطی به شما نداره!!! انسانیت و وجدان و مهربانی رو بزارین کنار! شما در درجه اول به همسر و زندگی خودتون تعهد دارین و اگه تلاشی باید انجام بگیره، ابتدا در حفظ پایه های لرزان زندگی خودتون باید انجام بشه! نه یه فرد دیگه که نامحرم هم هست و حالا ادعای عشق میکنه! دوستش میاد سند و عکس میفرسته؟ خخخخ. آخ از دست مردایی که ادعای عشق میکنن اما نمیدونن یعنی چی! عشق اون با یه شب همخوابگی، از بین میره! هه! از من گفتن بود و از شما نشنیدن!

  22. کاربران زیر از save.me بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34386
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    بزارین اینو هم بگم. البته با کسب اجازه از دوستان.
    از کسی که از شما خونه خالی میخواد، توقع پشتیبانی و تعهد و همدلی و عشق نباید داشت! و اینو هر کسی میدونه.
    کسی که شما رو دوست داشته باشه، به دنبال ازدواج با شماست، و تمام تلاشش میشه فراهم کردن شرایط ازدواج. خودم در این شرایط بودم که میگم!
    اما فردی که اسم خونه خالی رو میاره، به عشقش که هیچ، باید به انسانیتش شک کرد! اون یه حیوون بیشتر نبوده! متاسفانه با چرب زبونی ادعای عشق کرده و این روزا چقدر ادعا کننده زیاد و چقدر عاشق حقیقی کمه! عشقشون توی همون خونه خالی، روی تخت جا میمونه و دیگه ازشون خبری نیست...

    نکته دوم اختلاف سنی شما با همسرتون و نارضایتی شما بوده و باز هم ازدواج شکل گرفته! متاسفانه کار اشتباهی بوده ولی اگه بخواین الان بخاطر این موضوع طلاق بگیرین، زندگی دخترتون رو با مشکل جدی روبرو کردین! اینجا تعهد مادرانه باید به فریاد اون طفل معصوم برسه یا نه؟؟! شما حتی اگه لازم باشه، باید بخاطر اون بچه، زندگی خودتون رو فدا کنین! چون این یعنی معنای مادر! اگه هر کسی به فکر خودش باشه که دیگه خیری توی جامعه باقی نمیمونه! توی اون جامعه کی از همه بهتره؟ کسی که خودخواه تره! اما شما خودخواهی رو بزارین کنار و صادقانه مشکلتون رو با همسرتون در میون بگذارین. اگر واقعا بخواین، میشه عشق رو در قلبتون به وجود بیارین. واقعا میشه و در این مورد مطمئنم. خدا میتونه کمک کنه و با راهکارای منطقی و درست میتونین دوباره عشق رو توی قلب هر دوتاتون به وجود بیارین.

    نکته سوم اون شخص غریبه که همونطور که در نظر قبلیم گفته بودم، مرگ و زندگی اون، به شما مربوط نیست! کسی که واقعا عاشق باشه، دنبال یه زن شوهر دار راه نمیفته که ادعای عشق کنه! اون نه عاشق و نه سالم و نه حتی یه انسانه! اون یه حیوان کثیفه که داره نقش بازی میکنه تا شما رو حتی اگه شده فقط برای یه شب همخواب و همبستر خودش بکنه! و براش اصلا هیچ اهمیتی نداره که چه بلایی سر شما میاد! به قول دوستان، شاید اصلا از سمت همسر شماست و میخواد امتحانتون بکنه و یا شاید کس دیگه ای باشه که با هدف دشمنی و آبروبردن، زندگی شما رو از بین ببره! حالا خودشم در این بین هوسرانی خواهد کرد و این روزا دیگه داره عادی میشه متاسفانه!

    نکته چهارم نعمتاییه که خدا بهتون داده. دختری که نیاز به شما داره تا درست تربیتش کنین و یه آینده زیبا رو براش رقم بزنین. یه همسر که از اشتباهات خودش دست کشیده و عاشقانه دوستتون داره. یه زندگی که میشه به بهترین شکل ممکن و با نهایت عشق ساخته و پرداخته بشه. یه پاکی و یه نجابت که مخصوص ذات شماست یعنی "مادر" که باید حفظ بشه! نه در رابطه ای ناپاک و بی خصلت با افرادی بی هویت و نامحرم از بین بره!!!

    هیچ وقت برای ساختن زندگیتون دیر نیست. از همین الان قدم بردارین. خدا کمکتون میکنه. مطمئن باشین...

  24. کاربران زیر از save.me بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام و وقت بخیر
    قضیه برمیگرده به دورانی که من 16-17 سالم بود.با اقاپسری اشنا شده بودم که اون زمان 23 سال داشتن .خیلی حرفهای عاشقانه میزدن و من به شدت دوسشون داشتم.چند بار رفته بودیم بیرون تا اینکه بهم گفت اگه خونتون خالی شد بگو بیام خونتون.من خام بودم و وقتی پدر مادرم خونه نبودن دعوتش کردم اومد.اما خدا دوسم داشت و همون موقع داییم اینا اومدن خونمون.و اونو دیدن.من فک میکردم پشتم می ایسته ولی اینطوری نشد و رفت که رفت.پدر و مادرم حسابی از دستم ناراحت شدن گوشیمو گرفتن و هرگز اجازه ندادن تو خونه تنها بمونم.تا اینکه بعد یکی دوماه بالاخره گوشیمو دادن.و اون زمان بود که اذیتاش شروع شد مثلا میگفت منو با فلان دوستت اشنا کن.یا یکی رو پیدا کن باهام دوس شه.یکسال گذشت .چند خواستگار اومدن و رفتن.تا اینکه اقایی به خواستگاریم اومد که 13 سال از من بزرگتر بود هیچ حسی بهش نداشتم فقط چون پدر مادرم مناسب میدیدن عقد کردیم.تا الان که 6 سال از میگذره هنوز نتونستم عاشقش بشم و بود و نبودش برام یکیه.اشتباهی دیگم این بود که تظاهر به عاشقی کردم و الان ایشون شدیدا دوسم دارن .یه دختر 2 ساله دارم که فقط بخاطر اون دارم این زندگی رو تحمل میکنم.مشکل من و همسرم اینه که هدف ها،خواسته ها ، عقاید و علایق وکلا همه چیزمون متفاوت و بعضا مخالفه. من قبلا هیچ واکنشی نشون نمیدادم ولی الان تقریبا 3 ماهه که با یه اقایی از طریق تلگرام اشنا شدم .اایشون دنبال ادمین بودن برای کانال و من هم قبول کردم .صحبتهامون نیمه رسمی بود و هیچ حرف دیگه ای بینمون زده نمیشد.تا اینکه یه شب ایشون به من پیام دادن.و بعد از سلام و احوالپرسی ابراز عشق کردن.من همون شب بلاک کردم و از ادمینیه کانال دراومدم اما ایشون صبح روز بعد با یه اکانت دیگه بهم گفتن که مست بودن و اصلا نفهمیدن چی نوشتن.کلی عذرخواهی کردن و گفتن برگردم به کانال چون نمیخوان من خاطره بدی ازشون داشته باشم.خلاصه کنم بعد از یکی دو روز من تصمیم گرفتم کانالو ترک کنم و به ایشون اطلاع دادم.ولی باز اصرار پشت اصرار که نه اخرشم گفتن که مست نبودن و همه حرفاشون راست بوده.میتونم بگم چون تو زندگیم به شدت عشق رو کم داشتم ناخوداگاه قبول کردم .ایشون همیشه میگن پشت من ایستادن و هرزمان بخوام پیشم هستن.اما چیزی که منو وابسته به اون کرده عشقیه که تو دلم زنده شده.من و اون نزدیک یه هفته جدا بودیم تا اینکه دوستشون پیام دادن که حالش بده و از اعصاب خونریزی معده پیداکرده و گوش به حرف کسی نمیده تا داروها و ازمایشاتشو انجام بده.چندتا عکس هم از ایشون و برگه های ازمایش و داروهاشون فرستاد که سند حرفش باشن.بعد من پیام دادم به ایشون و گفتن که حرفهای دوستشون درسته و اگه تو زندگیه ایشون نباشم براشون مرگ و زندگی فرقی نداره.به سفارش دوستشون میخواستم فقط چند روزی باهاش بحرفم تا بلکه از خر شیطون بیاد پایین و به حرف دکترا گوش کنه.که این طور هم شدولی من و اون به شدت وابسته شدیم و تا الان هم نتونستیم جدا بشیم.الان از یه طرف دوس نداشتم همسرم از یه طرف اینده دخترم بعد از طلاق و همچنین پدر مادرم و نارضایتیشون از طلاق من از طرف دیگه،وابستگی شدید من و اقا پسری که یه سال هم از من کوچیکتره و مدام از عشقش میگه از یه طرف دیگه شرایط زندگیمو به شدت سخت کرده.میدونید همسر من هیچ وقت پا ب پای من دیوونگی نکرده هیچ وقت دنبال هیجان نبوده منی که پر از انرژیم همیشه تنها بودم.و الان من موندم معلق مابین زمین و اسمون.البته اینم بگم من میدونم عشق من و اقاپسر سرانجامی نداره و به قول خیلیا خیانته در حق کسی که خییلی دوسم داره اما باید بگم منم تا وقتی تو این شرایط نیفتاده بودم خیلی حرفا میزدم.
    سلام دوست عزیز .چندتا نکته خدمتتون عرض کنم
    اول اینکه چرا همه چیز رو میذاریم گردنه فیلم و ماهواره ؟ هرچقدر هم که این فیلمها بد باشن حداقل راههای حفظ زندگی رو هم نشون میدن . اینکه یه زن با عشوه و ناز زندگی شخص دیگه رو بهم میزنه !چرا مانباید یاد بگیریم که با همین روش شوهرامونو حفظ کنیم و ....
    دوم اینکه شما که ازدواج کردی چطور اصلا به خودت اجازه میدی تو تلگرام هم کلام یه اقا بشی ؟ اصلا چرا باید باهاش پیام بازی کنی؟
    سوم اینکه اون اقا اگر واقعا انسان بود و شما براش مهم بودی حتما خودش این رابطه رو کات میکرد و شما رو نصیحت میکرد ؟
    چهارم اینکه این بیماری و مریضی همش سیاه بازی خانم باور نکن ساده نباش
    پنجم شما خودتون اجازه دادید شوهرتون بهتون خیانت کنه با برخورد سردتون و اهمیت ندادن بهش پس شما مقصرید
    ششم همسر شما خیلی دوستتون داره که باز به زندگی برگشته . اگر این جریان عکسش اتفاق میافتاد و شما عاشق همسرتون بودید و اون شما رو نمیخواست چه عکس العملی نشون میدادید ؟ ایا زندگیتون تیره و تار نمیشد ؟
    هفتم شما نباید به هیچ مردی اجازه بدید ازتون سوء استفاده کنه چه همسرتون که از بی توجهی شما با زنای دیگه هم صحبت میشه !شما بخاطر بچتون نباید بذارید . و هم اینکه اون اقا از کمبود عاطفی شما داره سواستفاده میکنه
    هشتم اینکه فردا چی جواب دخترتو میدی میگی چرا از پدرش جدا شدی ؟ چرا میخوای با طلاق ایندشو بهم بزنی ؟ زیر دست ناپدری چطور بزرگ بشه
    نهم ببخشید اینو میگم ولی انگار خودتون دوست دارید این رابطه ادامه دار بشه چون دوستان هرچی میگن شما روی حرفتون هستید و دلیل میارید واسه اینکه حق رو به خودتون بدید
    و اخر اینکه امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید بهرحال صلاح مملکت خویش ،خسروان دانند !!!!!

  26. کاربران زیر از ایتکین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34410
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    10
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    فکر کردم میخواد بگه خیلی سریال های جم رو نگاه میکنم:-/
    کسی اینجا نیست که بتونه کمکت کنه جز اینکه بگن چیکار کنه دردش کمتر بشه چاره ای
    دختره 17-18 ساله رو چون نمیتونن خرجشو بدن هرکی میاد میدن بره ضمنا شما اولیش نیستی محل کار داداشم یه زنی با شوهرش کار میکنه زنه 25 سالشه، شوهرش 40 سال، داداشم میگه زنه همیشه برای من غدا درست میکنه میاره،و یه جورایی بهم پیشنهاد دوستی داده، شوهرش آدم فوقالعاده ایه، ولی اینا اصلا همو درک نمیکنن یه دنیا فاصله بینشون هست
    با مشاور تماس بگیر مشاورای این سایت معتبرن

  28. کاربران زیر از mohade2017 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27671
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    995
    تشکر شده 634 بار در 431 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام عزیز
    خوشبختانه زندگی شما مثل سریال ترکیه ای نیست چون من سریال های ترکیه ای رو همشو دیدم
    توی ترکیه اصلا نمیدونن این پدر مادر ایا پدر مادر واقعیشون هست یا نه
    ولی شما از خانواده ای با اصالت هستید
    مراقب فضای مجازی و عشق های بیهوده باشید
    حالا که شوهرتون دوستتون داره شما هم عاشقش باشین

  30. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    سلام

    ببخشید شما سن خودتون رو میفرمایید؟

    داخل پرانتز هم یک موردی رو عرض کنم درباره نامگذاری تاپیک. قبل اینکه سریال های ترکیه ای و اینا بیاد خیانت رواج داشت ولی نه در این حد. بهتره اینطور بگیم که سریال های تلویزیونی و شبکه های اجتماعی، خیانت رو خیلی راحت و عادی کرده.

    در مورد ازدواج شما از اولش هم میشد حدس زد که به مشکل خواهید خورد. 13 سال اختلاف سن خیلی زیاد هست. شما به اقتضای سن خواهان جنب جوش و حرکت بودید و همسرتون هم به اقتضا خواهان آرامش و زندگی بی سر و صدا

    حالا با اینهمه مشکلات و اختلاف سن و اینا چرا تصمیم به بچه دار شدن گرفتید؟ در مورد این مسایل توضیح بفرمایید لطفا
    سلام
    من 24 سال سن دارم
    از روز اول ازدواجمون اصرار اطرافیان و همسرم بعد دوسال منو تسلیم کرد.

  31. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایتکین نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز .چندتا نکته خدمتتون عرض کنم
    اول اینکه چرا همه چیز رو میذاریم گردنه فیلم و ماهواره ؟ هرچقدر هم که این فیلمها بد باشن حداقل راههای حفظ زندگی رو هم نشون میدن . اینکه یه زن با عشوه و ناز زندگی شخص دیگه رو بهم میزنه !چرا مانباید یاد بگیریم که با همین روش شوهرامونو حفظ کنیم و ....
    دوم اینکه شما که ازدواج کردی چطور اصلا به خودت اجازه میدی تو تلگرام هم کلام یه اقا بشی ؟ اصلا چرا باید باهاش پیام بازی کنی؟
    سوم اینکه اون اقا اگر واقعا انسان بود و شما براش مهم بودی حتما خودش این رابطه رو کات میکرد و شما رو نصیحت میکرد ؟
    چهارم اینکه این بیماری و مریضی همش سیاه بازی خانم باور نکن ساده نباش
    پنجم شما خودتون اجازه دادید شوهرتون بهتون خیانت کنه با برخورد سردتون و اهمیت ندادن بهش پس شما مقصرید
    ششم همسر شما خیلی دوستتون داره که باز به زندگی برگشته . اگر این جریان عکسش اتفاق میافتاد و شما عاشق همسرتون بودید و اون شما رو نمیخواست چه عکس العملی نشون میدادید ؟ ایا زندگیتون تیره و تار نمیشد ؟
    هفتم شما نباید به هیچ مردی اجازه بدید ازتون سوء استفاده کنه چه همسرتون که از بی توجهی شما با زنای دیگه هم صحبت میشه !شما بخاطر بچتون نباید بذارید . و هم اینکه اون اقا از کمبود عاطفی شما داره سواستفاده میکنه
    هشتم اینکه فردا چی جواب دخترتو میدی میگی چرا از پدرش جدا شدی ؟ چرا میخوای با طلاق ایندشو بهم بزنی ؟زیر دست ناپدری چطور بزرگ بشه
    نهم ببخشید اینو میگم ولی انگار خودتون دوست دارید این رابطه ادامه دار بشه چون دوستان هرچی میگن شما روی حرفتون هستید و دلیل میارید واسه اینکه حق رو به خودتون بدید
    و اخر اینکه امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید بهرحال صلاح مملکت خویش ،خسروان دانند !!!!!
    سلام و وقتتون بخیر
    اولا من جریانات و مشکلات زندگیمو ننداختم پای سریال ها فقط عنوان رو گذاشتم زندگیم شده عین سریال ترکیه
    دوما واسه این سوالتون هیچ جوابی ندارم .
    سوما از نصیحت ها و نظراتتون خیلی خیلی ممنونم.

  32. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام
    اول از همه از همه کاربرایی که نظر دادن خیلی خیلی ممنونم .نظرات و نصیحتا واقعا روم تاثیر گذاشتن.
    اینکه من نعمتایی دارم که خیلیا در حسرتش هستن.یه شوهر که واقعا عاشقمه و یه دختر کوچولو سالم ، یه پدر و مادر خوب، و از همه مهمتر خدایی که خودشو به یادم انداخت.
    تو عید فرصت اینو داشتم تا 4 روز برم مسافرت وتواین 4 روز کلی فکر کردم.قبل از عید هم دعوای سختی با همسر داشتم که برای اولین بار بهش گفتم ازت خسته شدم دیگه نمیخوامت و تنها چیزی که منو بپیش تو نگه داشته فقط دخترمونه خیلی حالشون بد شد .تا حالا اینجوری ندیده بودمش میتونم بگم مرد و زنده شد.با اینکه حق با ایشون بود ومن هم حرفای سنگینی بهش زده بودم فرداش کلی عذرخواهی کرد و ازم خواست تا اگه اذیتم میکنه بی سر و صدا بره اونموقع متوجه شدم چه بلایی دارم سر زندگیم میارم.
    کلی فکر کردم به خودم به گذشتم به اطرافیانم به عشقی یا هوسی که تازه پیدا کردم به دخترم به خدا و خیلی چیزای دیگه
    من گذشته خوبی نداشتم موفق هم نبودم و نشدم تا الان.

    ولی با این روند نمیتونم طعم موفقیت و ارامش رو بچشم.شما عزیزایی که نظر دادید کاملا حق داشتید چطور یه اقای محترم میتونه به یه خانوم همسردار ابراز عشق کنه.

  33. کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام و وقتتون بخیر
    اولا من جریانات و مشکلات زندگیمو ننداختم پای سریال ها فقط عنوان رو گذاشتم زندگیم شده عین سریال ترکیه
    دوما واسه این سوالتون هیچ جوابی ندارم .
    سوما از نصیحت ها و نظراتتون خیلی خیلی ممنونم.
    دوست عزیز من هفت سال تو موسسه حقوقی کار کردم و مشکلات زیادی رو از نزدیک باهاش برخورد کردم . امیدوارم شما بهترین تصمیم رو بگیری . امیدوارم زندگیت روز به روز بهتر بشه و مشکلاتت حل . فکر کنم با بیان تندم ناراحتتون کردم ولی منم همجنس شماهستم . شما رو درک میکنم و گرگهای جامعه رو هم خوب میشناسم .

  35. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام
    اول از همه از همه کاربرایی که نظر دادن خیلی خیلی ممنونم .نظرات و نصیحتا واقعا روم تاثیر گذاشتن.
    اینکه من نعمتایی دارم که خیلیا در حسرتش هستن.یه شوهر که واقعا عاشقمه و یه دختر کوچولو سالم ، یه پدر و مادر خوب، و از همه مهمتر خدایی که خودشو به یادم انداخت.
    تو عید فرصت اینو داشتم تا 4 روز برم مسافرت وتواین 4 روز کلی فکر کردم.قبل از عید هم دعوای سختی با همسر داشتم که برای اولین بار بهش گفتم ازت خسته شدم دیگه نمیخوامت و تنها چیزی که منو بپیش تو نگه داشته فقط دخترمونه خیلی حالشون بد شد .تا حالا اینجوری ندیده بودمش میتونم بگم مرد و زنده شد.با اینکه حق با ایشون بود ومن هم حرفای سنگینی بهش زده بودم فرداش کلی عذرخواهی کرد و ازم خواست تا اگه اذیتم میکنه بی سر و صدا بره اونموقع متوجه شدم چه بلایی دارم سر زندگیم میارم.
    کلی فکر کردم به خودم به گذشتم به اطرافیانم به عشقی یا هوسی که تازه پیدا کردم به دخترم به خدا و خیلی چیزای دیگه
    من گذشته خوبی نداشتم موفق هم نبودم و نشدم تا الان.

    ولی با این روند نمیتونم طعم موفقیت و ارامش رو بچشم.شما عزیزایی که نظر دادید کاملا حق داشتید چطور یه اقای محترم میتونه به یه خانوم همسردار ابراز عشق کنه.
    خیلی برات خوشحال شدم عزیزم . به زندگیت و شوهرت بچسب . نذار دشمنانت شاد بشن . نذار شوهرت بشکنه . موفق باشی

  36. کاربران زیر از ایتکین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام
    یه چیزی که تو علم روانشناسی تو روابط زناشویی دیده نمیشه نقش شیطان در این رابطست.
    وسوسه های گاه و بیگاه و کمبودهای زندگی
    اینو بدونید هیچ فردی کامل نیست و همه ما دادای ایرادیم
    من یه مرد هستم و مردی که به راحتی به خراب شدن زندگی دیگران رضایت داشته باشه مطمئن و صد هزار بار مطمئن تر باشید که انسان سالم و پاکی نیست.
    انسان سالم و صالح در این موارد سعی در درست کردن رابطه بین زن و شوهر داره نه جدا کردن و دور کردن بخاطر هوس های شیطانی خودش.
    13 سال اختلاف زیاد هست ولی مانع از یه زندگی شیرین و پر از احساس نیست.
    زن در زندگی یه موتوره محرک برای مرده
    بجنگید و با تمام وجود به همسرتون عشق بورزید و به زندگیتون بی اهمیت نباشید.با این توضیحات شما خیلی همسره خوب و عاشقی دارید.
    تنبلی و بی حوصلگی درد همه مردهاست ولی شما میتونید
    همسرتون رو وادار کنید به خوش بودن با نازها و عشوه های زنانه بیشتر از همسرتون دلبری کنید که این کار باعث میشه همسرتون بخاطر شما تن به خیلی کارهایی بده که شما دوست دارید و باعث میشه همسرتون تنبلی و بی حوصلگی رو کنار بزاره.

    این مردک خبیث هم ازش دوری کنید که بهتون اطمینان میدم جز هوس های گذرا چیزی تو ذهنش نیست و ما مردها مغزمون برای زدن مخ جنس مخالف بسیار کار میکنه و سناریوهای فیلم زیاد بلدیم.
    از شر شیطان به خدا پناه ببرید که سخت حوالی شما و زندگیه شما پرسه میزنه.

    فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk
    ویرایش توسط sajjadebr : 03-27-2017 در ساعت 01:18 PM

  38. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط sajjadebr نمایش پست ها
    سلام
    یه چیزی که تو علم روانشناسی تو روابط زناشویی دیده نمیشه نقش شیطان در این رابطست.
    وسوسه های گاه و بیگاه و کمبودهای زندگی
    اینو بدونید هیچ فردی کامل نیست و همه ما دادای ایرادیم
    من یه مرد هستم و مردی که به راحتی به خراب شدن زندگی دیگران رضایت داشته باشه مطمئن و صد هزار بار مطمئن تر باشید که انسان سالم و پاکی نیست.
    انسان سالم و صالح در این موارد سعی در درست کردن رابطه بین زن و شوهر داره نه جدا کردن و دور کردن بخاطر هوس های شیطانی خودش.
    13 سال اختلاف زیاد هست ولی مانع از یه زندگی شیرین و پر از احساس نیست.
    زن در زندگی یه موتوره محرک برای مرده
    بجنگید و با تمام وجود به همسرتون عشق بورزید و به زندگیتون بی اهمیت نباشید.با این توضیحات شما خیلی همسره خوب و عاشقی دارید.
    تنبلی و بی حوصلگی درد همه مردهاست ولی شما میتونید
    همسرتون رو وادار کنید به خوش بودن با نازها و عشوه های زنانه بیشتر از همسرتون دلبری کنید که این کار باعث میشه همسرتون بخاطر شما تن به خیلی کارهایی بده که شما دوست دارید و باعث میشه همسرتون تنبلی و بی حوصلگی رو کنار بزاره.

    این مردک خبیث هم ازش دوری کنید که بهتون اطمینان میدم جز هوس های گذرا چیزی تو ذهنش نیست و ما مردها مغزمون برای زدن مخ جنس مخالف بسیار کار میکنه و سناریوهای فیلم زیاد بلدیم.
    از شر شیطان به خدا پناه ببرید که سخت حوالی شما و زندگیه شما پرسه میزنه.

    فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk
    سلام و خیلی ممنون از نظرتون.راستش خیلی پشیمونم از رابطم وقتی نظراتی که اینجا گذاشتن رو میخونم میبینم چقدر کار بیهوده ای کردم

  39. کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام مجدد.دوستانی که زحمت میکشند و میان اینجا موضوع رو میخونند و نظزاتشونو میگن.لطفا بهم بگین چه جوری از ذهم پاکش کنم.الان رابطمو خیلی کم کردم فقط در حد چند تا اس اما نمیتونم کلا کات کنم.خیلی بهش وابستم.چیکار کنم که فراموشش کنم

  41. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    ...
    ویرایش توسط shahriar : 03-28-2017 در ساعت 09:34 PM

  42. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34188
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    21
    تشکر شده 28 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام مجدد.دوستانی که زحمت میکشند و میان اینجا موضوع رو میخونند و نظزاتشونو میگن.لطفا بهم بگین چه جوری از ذهم پاکش کنم.الان رابطمو خیلی کم کردم فقط در حد چند تا اس اما نمیتونم کلا کات کنم.خیلی بهش وابستم.چیکار کنم که فراموشش کنم
    عزیزم به راحتی . فقط فکر کن همین یکی دوتا اس رو شوهرت متوجه بشه . یا با زبون چرب و نرم تو همین دو تا اس شما رو راضی به کاری کنه . الان که خداروشکر متوجه شدی فورا بیخیالش شو . یه مگسی بود امد و رفت . انگار نه انگار از اول بوده . اشتباه نکن عزیزم . هرکاری کردی ما رو در حریان بذار

  43. کاربران زیر از ایتکین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریسا041 نمایش پست ها
    سلام مجدد.دوستانی که زحمت میکشند و میان اینجا موضوع رو میخونند و نظزاتشونو میگن.لطفا بهم بگین چه جوری از ذهم پاکش کنم.الان رابطمو خیلی کم کردم فقط در حد چند تا اس اما نمیتونم کلا کات کنم.خیلی بهش وابستم.چیکار کنم که فراموشش کنم
    سلام مجدد
    بهتری راه برای پاک کردن این فرد از زندگی برقرای رابطه های عاشقانه بیشتر با همسرتونه و اینکه این پیام دادن ها رو روز به روز کمتر و کمتر کنید اگر روزی یه باره کم کم دو روز یه بارش کنید یه هفته یه بار و ... وابستگی دقیقا مثله اعتیاده و یه فرد معتاد تا وقتی اراده محکم نکنه هزارتا دارو بخوره و کمپ بره نمیتونه ترک کنه.
    هر روز موقع پیام دادن با خودتون حرف بزنید و محکم به خودتون بگید من میتونم این مرد رو از زندگیم بیرون کنم
    من همسر و زندگیم رو عاشقانه دوست دارم.
    همسرم نمیبینه ولی خدای همسرم میبینه
    این مرد یه شیطانه که میخواد زندگیمو خراب کنه
    این حرفارو هر روز تکرار کنید و کم کم با مدد خدای بزرگ این غده سرطانی رو از زندگیتون حذف کنید

    فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk

  45. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایتکین نمایش پست ها
    عزیزم به راحتی . فقط فکر کن همین یکی دوتا اس رو شوهرت متوجه بشه . یا با زبون چرب و نرم تو همین دو تا اس شما رو راضی به کاری کنه . الان که خداروشکر متوجه شدی فورا بیخیالش شو . یه مگسی بود امد و رفت . انگار نه انگار از اول بوده . اشتباه نکن عزیزم . هرکاری کردی ما رو در حریان بذار
    حتماعزیزم.

  46. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام امیدوارم حال همگیتون خوب باشه.
    من اما حالم معلوم نیست بعضی وقتا میگم کات میکنم دیگه هیچ وقت بهش ج نمیدم اما همینکه صبح بیدار میشم اولین کسیکه به ذهنم میاد اونه.هرچقدر بی تفاوتی میکنم یا خودمو به کارای دیگه مشغول میکنم فایده ای نداره.
    خودمم نمیدونم چمه.نه میتونم از شوهرم دست بکشم نه میتونم به همین راحتی با اون کات کنم
    خدایا خودت کمکم کن هیچ وقت فکر این روزارو نمیکردم.

  47. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نوجوانان در سنين بلوغ، تحت فشارهاي عاطفي و هيجاني زيادي قرار دارند. در اين دوره، نوجوانان به طور طبيعي گرايش به مظاهر نو دارند و در مورد ظاهر، مدل مو و انتخاب پوشش با والدين خود اختلاف دارند. اين نوع گرايشات طبيعي، از عوارض دوران بلوغ است که اگر والدين برخورد درستي با آن داشته باشند، با گذشت زمان تعديل مي شود. متاسفانه به دليل فشارها و محدوديت هايي که والدين بر فرزندان خود اعمال مي کنند " تب دوره نوجواني" در آنها نهادينه شده و والدين و فرزندان وارد يک دوره طولاني لجاجت مي شوند. خانواده ها اطلاع چنداني از شرايط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علايم دوران بلوغ در فرزندان خود ، دچار ترس شده و به محدود سازي فرزندان خود مي پردازند.


    اين شرايط ، باعث مي شود که تعارض بين والدين و فرزندان زياد شده و نوجوان از لحاظ عاطفي تحت فشار شديدي قرار گيرد. نوجوان در اين صورت، براي ارضاي نيازهاي رواني خود به اجتماع کشيده مي شود و با اولين ابراز محبت، احساس "عاشق شدن" در او شکل مي گيرد و فکر مي کند کسي پيدا شده که او را مي فهمد و تاييد مي کند. در اين مقاله قصد داريم عوارض اين هيجانات دوران بلوغ را مورد بررسي قرار دهيم:


    از عوارض عشق هاي دوران بلوغ، رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بين دختر و پسر است.برخي از نوجوانان تحت تاثير هيجانات روحي دوران بلوغ، نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج مي دهند; اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعديل هيجانات روحي، به اين نتيجه مي رسند که تصميم غلطي گرفته اند ; اما به دليل قولي که به هم داده اند ، قادر به جدايي نبوده و مجبور به ازدواج مي شوند. اين احساس تعهد در دختران بيشتر ديده مي شود. در اين حالت، آنها فکر مي کنند که در صورت پايان رابطه، اگر طرف مقابل دچار مشکلي شود ، مسئوليتش با آنهاست و دچار عذاب وجدان مي شوند.

    روان شناسان معتقدند که "بي تجربگي و سادگي نوجوانان در روابط اجتماعي، مشکلاتي در زندگي آينده آنها ايجاد مي کند". مدارک دوستي هاي دوران نوجواني، عکس، نوشته و هدايايي که بين دختر و پسر رد و بدل مي شود، به عنوان تهديدي براي زندگي آينده آنها مطرح است. برخي از نوجوانان با دوست خود عکس مي گيرند و عکس هاي خانوادگي رد و بدل مي کنند. اين عکس ها مورد سو» استفاده قرار گرفته و پس از جدايي، وسيله باج خواهي يکي از طرفين (معمولا پسران) مي شود. بسياري از پسران و دختراني که تجربه اين دوستي ها را دارند ، پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگراني فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.

    در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. بدبيني نسبت به همسر آينده و احساس خيانت، از ديگر عوارض دوستي هاي دوران نوجواني است. افرادي که در دوران نوجواني روابطي با جنس مخالف داشته اند، پس از ازدواج به همسر خود شک دارند. حتي اگر دختر و پسر پس از دوستي با هم ازدواج کنند ، نسبت به هم اطمينان لازم را ندارند و همواره ظن به خيانت دارند. آنها فکر مي کنند کسي که حاضر به دوستي با آنها شده ممکن است با ديگران نيز رابطه برقرار کند.


    افسردگي پس از جدايي و احتمال خودکشي، از ديگر عوارض چنين دوستي هايي است. پس از ايجاد دوستي، به دليل ارتباط مستمر، نوعي حالت وابستگي بين طرفين ايجاد مي شود. در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. در اين شرايط خانواده ها بايد نسبت به شرايط آگاه باشند و تعادل برقرار کنند. برخي از خانواده ها با ايجاد محدوديت بيش از حد و جداسازي فرزندان خود و برخي نيز با دادن آزادي هاي بي حساب و بي منطق به نوجوانان، دچار رفتارهاي افراطي مي شوند.

    اما اگر نوجوان احساس کند که مي تواند براساس معيارها و ضوابط، رابطه اي منطقي با جنس مخالف برقرار کند، دچار عوارض شايع اين روابط نمي شود. گذشته از بي کفايتي و ناآگاهي والدين، شرايط محيطي، تناقضات اجتماعي، افراط و تفريط در مناسبات اجتماعي، به هم ريختگي اوضاع فرهنگي و عدم الگوسازي مناسب براي جوانان در کنار عوارض طبيعي دوران نوجواني، شرايط را براي ايجاد ناهنجاري هاي اجتماعي مهيا کرده و موجب ايجاد مشکلات عاطفي و رواني براي نوجوانان شده است. برخي مطبوعات با بزرگ نمايي حوادث و ناهنجاري هاي اجتماعي، باعث نگراني خانواده ها مي شوند و فضايي نامناسب و آلوده را در ذهن والدين شکل مي دهند.


    در اين صورت والدين براي جلوگيري از انحراف فرزندان، اقدام به محدود سازي آنها کرده و به طور افراطي آنها را از جامعه جدا مي کنند. هميشه اين احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند; اما صرف "دل ستاني" مشکل اين پديده نيست بلکه مشکل اصلي از ناآگاهي والدين و فرزندان از چگونگي ايجاد اين روابط و حد آن ناشي مي شود. در جامعه پيچيده امروز، نمي توان به طور سنتي جوانان را با هم آشنا کرد و بايد به نقش اجتماع در اين زمينه توجه شود. دانشگاه، محيط کار، مناسبات اجتماعي و رفت و آمدهاي خانوادگي، بسترهاي ايجاد ارتباط بين دو جنس مخالف را ايجاد مي کند.


    با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. با توجه به اينکه نوجوانان در اين سنين، نياز به جلب محبت و ابراز وجود دارند، با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. انگيزه سازي، ايجاد خلاقيت و الگوسازي مناسب، نقش مهمي در سرگرم سازي نوجوانان و کاهش ميزان دوستي هاي افراطي در بين آنها دارد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  48. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    گاهی وقت ها فکر میکنم کاش میشد به عقب برگشت
    اما نمیشه
    تصمیم گرفتم شروعی تازه رو تجربه کنم
    میدونم سخته برام کات کردن با کسیکه وابستشم
    میدونم بعضی وقتا شیطون میره تو جلدم و دوباره به حرفاش فک میکنم و ....
    اما خیلی فک کردم خیلی
    من میتونم زندگیمو تغییر بدم.به گفته یکی از کاربرای عزیز میتونم شوهرمو تغییر بدم.
    فقط زمان لازم دارم تا بتونم دوباره خود واقعیمو پیدا کنم.
    باید به این درک برسم خوشبختیه واقعی پیدا کردنی نیست...ساختنیه.
    پس باید خوشبختیمو بسازم.با همین چیزهایی که دستم هست.
    کم هم نیست
    یه پدر و مادر مهربون.یه همسر که عاشقمه(با اینکه هنوز حسم نسبت بهش خنثی است ...)،یه دختر کوچولو که عاشقشم.سلامتیم و یه خدا که بالا سرمه و همیشه بهترینهارو برام رقم میزنه.
    کمکم کنید تا بتونم شروع راحتی داشته باشم.

  50. کاربران زیر از پریسا041 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    نوجوانان در سنين بلوغ، تحت فشارهاي عاطفي و هيجاني زيادي قرار دارند. در اين دوره، نوجوانان به طور طبيعي گرايش به مظاهر نو دارند و در مورد ظاهر، مدل مو و انتخاب پوشش با والدين خود اختلاف دارند. اين نوع گرايشات طبيعي، از عوارض دوران بلوغ است که اگر والدين برخورد درستي با آن داشته باشند، با گذشت زمان تعديل مي شود. متاسفانه به دليل فشارها و محدوديت هايي که والدين بر فرزندان خود اعمال مي کنند " تب دوره نوجواني" در آنها نهادينه شده و والدين و فرزندان وارد يک دوره طولاني لجاجت مي شوند. خانواده ها اطلاع چنداني از شرايط دوران بلوغ ندارند و با ظهور علايم دوران بلوغ در فرزندان خود ، دچار ترس شده و به محدود سازي فرزندان خود مي پردازند.


    اين شرايط ، باعث مي شود که تعارض بين والدين و فرزندان زياد شده و نوجوان از لحاظ عاطفي تحت فشار شديدي قرار گيرد. نوجوان در اين صورت، براي ارضاي نيازهاي رواني خود به اجتماع کشيده مي شود و با اولين ابراز محبت، احساس "عاشق شدن" در او شکل مي گيرد و فکر مي کند کسي پيدا شده که او را مي فهمد و تاييد مي کند. در اين مقاله قصد داريم عوارض اين هيجانات دوران بلوغ را مورد بررسي قرار دهيم:


    از عوارض عشق هاي دوران بلوغ، رد و بدل شدن قول و قرار ازدواج بين دختر و پسر است.برخي از نوجوانان تحت تاثير هيجانات روحي دوران بلوغ، نسبت به هم متعهد شده و قول ازدواج مي دهند; اما در اکثر موارد پس از چند سال و با تعديل هيجانات روحي، به اين نتيجه مي رسند که تصميم غلطي گرفته اند ; اما به دليل قولي که به هم داده اند ، قادر به جدايي نبوده و مجبور به ازدواج مي شوند. اين احساس تعهد در دختران بيشتر ديده مي شود. در اين حالت، آنها فکر مي کنند که در صورت پايان رابطه، اگر طرف مقابل دچار مشکلي شود ، مسئوليتش با آنهاست و دچار عذاب وجدان مي شوند.

    روان شناسان معتقدند که "بي تجربگي و سادگي نوجوانان در روابط اجتماعي، مشکلاتي در زندگي آينده آنها ايجاد مي کند". مدارک دوستي هاي دوران نوجواني، عکس، نوشته و هدايايي که بين دختر و پسر رد و بدل مي شود، به عنوان تهديدي براي زندگي آينده آنها مطرح است. برخي از نوجوانان با دوست خود عکس مي گيرند و عکس هاي خانوادگي رد و بدل مي کنند. اين عکس ها مورد سو» استفاده قرار گرفته و پس از جدايي، وسيله باج خواهي يکي از طرفين (معمولا پسران) مي شود. بسياري از پسران و دختراني که تجربه اين دوستي ها را دارند ، پس از ازدواج خود همواره دغدغه و نگراني فاش شدن روابط گذشته خود را دارند.

    در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. بدبيني نسبت به همسر آينده و احساس خيانت، از ديگر عوارض دوستي هاي دوران نوجواني است. افرادي که در دوران نوجواني روابطي با جنس مخالف داشته اند، پس از ازدواج به همسر خود شک دارند. حتي اگر دختر و پسر پس از دوستي با هم ازدواج کنند ، نسبت به هم اطمينان لازم را ندارند و همواره ظن به خيانت دارند. آنها فکر مي کنند کسي که حاضر به دوستي با آنها شده ممکن است با ديگران نيز رابطه برقرار کند.


    افسردگي پس از جدايي و احتمال خودکشي، از ديگر عوارض چنين دوستي هايي است. پس از ايجاد دوستي، به دليل ارتباط مستمر، نوعي حالت وابستگي بين طرفين ايجاد مي شود. در اين دوره، نوجوان براي حفظ اين ارتباط تلاش مي کند و حاضر است هر هزينه اي براي ادامه رابطه بپردازد. آنها مصر به ادامه ارتباط و حتي ازدواج هستند. در اين حالت، قطع رابطه به افسردگي شديد منجر شده و نوجوان بي حوصله مي شود، ميل به زندگي ندارد و در مواردي نيز دست به خودکشي مي زند. در اين شرايط خانواده ها بايد نسبت به شرايط آگاه باشند و تعادل برقرار کنند. برخي از خانواده ها با ايجاد محدوديت بيش از حد و جداسازي فرزندان خود و برخي نيز با دادن آزادي هاي بي حساب و بي منطق به نوجوانان، دچار رفتارهاي افراطي مي شوند.

    اما اگر نوجوان احساس کند که مي تواند براساس معيارها و ضوابط، رابطه اي منطقي با جنس مخالف برقرار کند، دچار عوارض شايع اين روابط نمي شود. گذشته از بي کفايتي و ناآگاهي والدين، شرايط محيطي، تناقضات اجتماعي، افراط و تفريط در مناسبات اجتماعي، به هم ريختگي اوضاع فرهنگي و عدم الگوسازي مناسب براي جوانان در کنار عوارض طبيعي دوران نوجواني، شرايط را براي ايجاد ناهنجاري هاي اجتماعي مهيا کرده و موجب ايجاد مشکلات عاطفي و رواني براي نوجوانان شده است. برخي مطبوعات با بزرگ نمايي حوادث و ناهنجاري هاي اجتماعي، باعث نگراني خانواده ها مي شوند و فضايي نامناسب و آلوده را در ذهن والدين شکل مي دهند.


    در اين صورت والدين براي جلوگيري از انحراف فرزندان، اقدام به محدود سازي آنها کرده و به طور افراطي آنها را از جامعه جدا مي کنند. هميشه اين احتمال وجود دارد که نوجوانان عاشق شوند; اما صرف "دل ستاني" مشکل اين پديده نيست بلکه مشکل اصلي از ناآگاهي والدين و فرزندان از چگونگي ايجاد اين روابط و حد آن ناشي مي شود. در جامعه پيچيده امروز، نمي توان به طور سنتي جوانان را با هم آشنا کرد و بايد به نقش اجتماع در اين زمينه توجه شود. دانشگاه، محيط کار، مناسبات اجتماعي و رفت و آمدهاي خانوادگي، بسترهاي ايجاد ارتباط بين دو جنس مخالف را ايجاد مي کند.


    با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. با توجه به اينکه نوجوانان در اين سنين، نياز به جلب محبت و ابراز وجود دارند، با خلاقيت يابي و هدايت نوجوانان به مسير مناسب، مي توان زمينه شکوفايي استعدادها و ارضاي نيازهاي رواني آنها را ايجاد کرد. انگيزه سازي، ايجاد خلاقيت و الگوسازي مناسب، نقش مهمي در سرگرم سازي نوجوانان و کاهش ميزان دوستي هاي افراطي در بين آنها دارد.
    کاملامفید...خیلی ممنونم از متنی که برام نوشتید.نوجوانی دوره مهم و حساسیه که اثراتش کاملا رو اینده افراد روشنه اما هم نوجوون ها و هم اکثر خانواده بدون هیچ شناخت درستی وارد این مرحله میشن بدون اینکه بدونن واقعا چخ کاری باید تو این مرحله انجام بدن یا انجام ندن این مرحله رو میگذرونن و متاسفانه مثل خود من ضربشو حتی شاید سالها بعد میخورن.

  52. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : زندگیم شده سریال ترکیه ای

    سلام
    امروز با عده ای از خانم ها سره اینکه از همسرانشون رضایت دارند یا نه صحبت هایی شد که به این نتیجه رسیدم که همه خانم ها از همسرانشون انتظار حده اعلا دارند و دنبال اینند که یه انسان کامل همسرشون باشه و بشه و فقط خصوصیات اخلاقی بد همسران رو میبینند.
    ولی یه جمله قشنگ زده شد
    آی خانوم و آی آقا ما خودمون کامل نیستیم و پر از ایرادیم و نمیتونیم انتظار کمال از همسر داشت.
    فقط باید سعی کرد و جنگید که با آرامش و خلق خوش مکمل هم باشیم و ایرادهای همدیگرو تو فضای آرامش و نشاط برطرف کنیم
    این معنای واقعیه یه زندگیه عاشقونست.
    از خدا برای شما و همه دوستان زندگیه پر از خدا و آرامش و نشاط میخوام تا طعم زندگی رو بچشید و عاشقه زندگیه هاتون بشید.

    فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk

  53. کاربران زیر از sajjadebr بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد