این فرد کثیف در لباس معلم به نظر شما حق اش چیه؟نوشته اصلی توسط omidd
و قاضی که این حکم ناعادلانه داده چطور می خواهد این بی عدالتی توجیح کنه ، دختر خودش هم بود این حکم می داد؟!!
این فرد کثیف در لباس معلم به نظر شما حق اش چیه؟
و قاضی که این حکم ناعادلانه داده چطور می خواهد این بی عدالتی توجیح کنه ، دختر خودش هم بود این حکم می داد؟!!
جالبه خوشم اومد
ولی خواهشنا از تصاویر وحشتناک مخصوصا گروه داعش پرهیز کنید
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
حرف های مدلینگ زن معروف بعد از پشیمانی+ عکس
در جلسه دادستان عمومی و انقلاب تهران با قضات دادسرای جرائم رایانه‌ای در راستای افشای پروژه مدلینگ یک داوطلب پشیمان شده مدلینگ حضور داشت.
مدلینگ زن معروف: پشیمانم
در جلسه دادستان عمومی و انقلاب تهران با قضات دادسرای جرائم رایانه‌ای در راستای افشای پروژه مدلینگ یک داوطلب پشیمان شده مدلینگ حضور داشت که طی اظهاراتی به ماجرای جذب خود به این فعالیت اشاره کرد و به کسانیکه علاقه دارند که وارد این فعالیت شوند تاکید کرد که به تبعات ناشی از این فعالیت بیشتر فکر کنند چرا که ورود به این شبکه ها شاید به دست خود شخص باشد اما خارج شدن از آن اینگونه نیست.
این فرد که الهام نام داشت با بیان اینکه عشق خانواده و وطن باعث حضورش در این جلسه شد پاسخگوی سوالات دادستان تهران شد.
عباس جعفری دولت آبادی در راستای افشای پروژه مدلینگ در ایران با طرح سوالی مبنی براینکه چگونه به این فعالیت جذب شدید از این داوطلب پشیمان شده خواست که توضیحی در این رابطه ارائه دهد.
الهام: به این جلسه آمدم تا تجربیات خودم به دیگران انتقال دهم تا دیگران دچار اشتباهی که من شدم نشوند.
وی ادامه داد: من فکر میکنم همه انسان عاشق زیبایی و شهرت هستند و دوست دارند دیده شوند؛ اما مهم این است که به چه قیمت می خواهند دیده شوند و در مقابل دیده شدند چه چیزهایی را از دست می دهند.
الهام گفت: بازیگران سینما نیز دیده می شوند اما چیزی را از دست نمی دهند و حتی بسیاری از ارزش هایشان را هم حفظ می کنند اما یک مدل به تناسب این کار حجابش را از دست می دهد و شناخت و مشهور بودنش در ازای از دست دادن آبرویش است.
وی ادامه داد: دیالوگ یک فیلم خارجی را که دیده ام بخاطر دارم که در آن گفته می شد که شاید مردان از زنان خیره سر خوششان بیاید ولی هرگز با آنها ازدواج نمی کنند بنابراین باید در نظر داشت که ما در یک جامعه ایرانی زندگی می‌کنیم.
دادستان تهران گفت: چرا این کار را انتخاب کرده اید آیا جاذبه مالی باعث انتخاب این کار شد؟
الهام گفت: یکی از علت های آن این بود که دوست داشتم دیده شوم و دیگری درآمد بالایی که مدلینگ بودن در ایران و در کشورهای دیگر دارد موجب جذب من به این کار شد.
جعفری دولت آبادی تصریح کرد: ماهیانه به طور میانگین چقدر درآمد دارید؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ پاسخ داد: فرق می کند اما به طور میانگین 10 میلیون
دادستان تهران گفت: خودتان وارد این کار شدید یا کسی شما را وارد کرد؟
الهام تصریح کرد: اولین بار به وسیله یکی از خانم ها که گریمور من بود وارد این کار شدم و سپس از طرق عکاس ها و گریمور های دیگر از من دعوت شد.
دادستان تهران گفت: چه مقدار از شما در فضای مجازی و شبکه های خارجی عکس منتشر شده است؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ پاسخ داد: عکس های بسیاری زیادی پخش شده است در واقع ورود به این شبکه شاید به دست خود شخص باشد اما خارج شدن از آن خیر.وی ادامه داد: من خودم دیگر دوست ندارم عکس بی حجابم در این صفحه ها منتشر شود.
جعفری دولت آبادی گفت: در این کار آیا سفر خارجی هم داشتید و در آنجا چه فعالیتی می کردید؟
الهام گفت: بله، برای سالن های خارجی مدل بودم سفرهای خارجی درآمد زیادی نداشت اما تمام هزینه های سفر به عهده خودشان بود و باعث شهرت در عرصه کاری می شد.
دادستان تهران گفت: افراد در داخل کشور چگونه جذب و شناسایی می شدند؟
الهام پاسخ داد: مرجعی وجود ندارد که مدیریت کند کاملا شانسی است.
جعفری دولت آبادی گفت: بدون برنامه که نمی شود بنابراین چگونه یک خانم جذب این فعالیت می شود؟
الهام گفت: یکی از علت هایی که یک مدل در کارش موفق می شود تفاوت چهره است در واقع تفاوت چهره مدل در بدون آرایش و با آرایش بودن آن است.
دادستان تهران گفت: این افراد چگونه در کشور در آرایشگاه و مزون ها جذب می شوند؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ اظهار کرد: از طریق خود مدل ها، عکاسها و گریمور ها یکدیگر را می شناسند و کم کم عکس یک مدل که 500هزار تومان از یک گریمور می گیرد ممکن است 200 میلیون برای آن گریمور درآمدزایی داشته باشد.وی ادامه داد: به واسطه شبکه اینستاگرام و به تعداد لایک ها و کامنت هایی که یک عکس می گیرد متوجه می شوند که عکس خوب است بنابراین به واسطه این شبکه مدل شناخته می شود.
دادستان تهران گفت: عکس ها را خودت منتشر می کردی یا کسی دیگری این کار را می کرد؟
الهام تصریح کرد: عکس ها را در پیج شخصی خودم منتشر می کردم و عکاس ها و گریمورها هم برای تبلیغات در شبکه هایی دیگر اینستاگرام که به شکل شبکه های تبلیغاتی منتشر می کردند.
دادستان تهران گفت: در تهران چه تعداد عکاس وجود دارد که این عکس ها را منتشر می کند؟
وی افزود: گریمورها اغلب سالن ندارند و در خانه فعالیت می کنند و عکاس ها نیز باغ اجاره می کنند و دفتر ندارند.
دادستان تهران چه توصیه ای به خانواده ها و جوانان دارید که دچار این اشتباه نشوند؟
الهام پاسخ داد: بسیاری از این خانم ها در پیج من می آیند و مطرح می کنند که دوست دارند مدل شوند، شاید عکس برای آنها جذاب باشند اما باید به تبعات آنها فکر کنند.
این داوطلب پشیمان شده مدلینگ در پایان خاطرنشان کرد: آرزوی تمام دختران این است که به خانه بخت بروند و خوشبخت شوند اما باید دید آیا فردی که مدل است انتخاب فردی می شود که دوستش دارد، 90 درصد پاسخ منفی است.
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
مرگ کودک 2 ساله پس از ختنه!!!
روابط عمومی مدیریت درمان تامین اجتماعی استان یزد توضیحاتی را در رابطه با خبر فوت کودک دوساله یزدی (یونس قائمی) بر اثر عمل ختنه در یکی از بیمارستانهای دولتی یزد ارائه کرد.
توضیح درباره مرگ کودک 2 ساله پس از ختنه
روابط عمومی مدیریت درمان تامین اجتماعی استان یزد توضیحاتی را در رابطه با خبر فوت کودک دوساله یزدی (یونس قائمی) بر اثر عمل ختنه در یکی از بیمارستانهای دولتی یزد ارائه کرد. در این جوابیه آمده است: " اینکه سلامت مردم از دغدغه های اهالی قلم استان هست و باریکه های باریکتر از مو هم از زیر چشمان تیزبین و منتقد اهل قلم استان نمی‌گذرد جای بسی تشکر دارد، اما آنچه که در این نوشتار اشاره شده اتهام قبل از اثبات جرم است. اینکه کودکی بعداز انجام عمل جراحی ختنه فوت شده خبری صحیح است و اینکه قصور در این حادثه باید مشخص شود و فرد قاصر در مقابل قانون باید پاسخگو باشد امری است کاملا بدیهی، اما آنچه که به نظر می‌رسد معمولا مورد اغماض قرار می‌گیرد واکاوی حادثه قبل از ایراد اتهام است.
در موضوع فوق که به سرعت در فضای مجازی منتشر شده، به اینگونه بوده که کودکی در ساعت 12:38 روز پنجشنبه پذیرش شده و پس از تشکیل پرونده ساعت 14:20 در اتاق عمل با بی حسی موضعی مورد جراحی قرار گرفته و با پایان یافتن عمل جراحی در ساعت 14:30 با حال عمومی خوب و در سلامت کامل، تحویل خانواده شده است، سپس بیمار به منزل برده شده و بعد از حدود یک ساعت در حالی که علایم حیاتی نداشته مجددا به اورژانس بیمارستان آورده شده که علیرغم تلاش تیم احیا و انجام کامل عملیات احیا متاسفانه موفقیت آمیز نبوده و علایم حیاتی برنگشته است که با توجه به مشخص نبودن اتفاقاتی که در یک ساعت حضور بیمار در منزل افتاده و مشکوک بودن موضوع نمونه های لازم گرفته شده و به پزشکی قانونی ارسال گردیده است.
بدیهی است با توجه به عدم اطلاع دقیق از حوادث و وقایعی که طی مدت یک ساعت خارج از بیمارستان بر کودک گذشته است امکان هیچگونه اظهار نظر قطعی تا زمان وصول نتایج از پزشکی قانونی وجود ندارد. لذا آنچه بر صاحبان قلم لازم و واجب است که قبل از انتشار هر گونه خبر و مقصر جلوه دادن شخص یا نماینده صنف و گروهی، کمی تامل کنیم و تحلیل ها را بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده منتشر کنیم.
ضمن ابراز همدردی با خانواده آن کودک و آرزوی صبر برای آنها، بر خود لازم می دانیم بعداز مشخص شدن نتایج تحقیقات توسط مراکز ذی صلاح آن را در اختیار جامعه خبری قرار دهیم.
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
زنده باشی.جالبه خوشم اومد
ولی خواهشنا از تصاویر وحشتناک مخصوصا گروه داعش پرهیز کنید
بیشتر حوادث اجتماعی و مشکلات اجتماعی باشه بهتره تا بخواهیم تصاویر قتل و خون ریزی بزاریم
خبر این منم گذاشتم ولی نمی دونم منظور اش از این پشیمونیه چیه؟؟ یعنی اینجوری براش شوهر پیدا میشه!! بیشتر فکرکنم جنبه تبلیغی داره و شاید در اینده وارد صدا وسیما بشه به عنوان کسی که متنبه شده و یک جوری تبلیغی باشه....حرف های مدلینگ زن معروف بعد از پشیمانی+ عکس
در جلسه دادستان عمومی و انقلاب تهران با قضات دادسرای جرائم رایانه‌ای در راستای افشای پروژه مدلینگ یک داوطلب پشیمان شده مدلینگ حضور داشت.
مدلینگ زن معروف: پشیمانم
در جلسه دادستان عمومی و انقلاب تهران با قضات دادسرای جرائم رایانه‌ای در راستای افشای پروژه مدلینگ یک داوطلب پشیمان شده مدلینگ حضور داشت که طی اظهاراتی به ماجرای جذب خود به این فعالیت اشاره کرد و به کسانیکه علاقه دارند که وارد این فعالیت شوند تاکید کرد که به تبعات ناشی از این فعالیت بیشتر فکر کنند چرا که ورود به این شبکه ها شاید به دست خود شخص باشد اما خارج شدن از آن اینگونه نیست.
این فرد که الهام نام داشت با بیان اینکه عشق خانواده و وطن باعث حضورش در این جلسه شد پاسخگوی سوالات دادستان تهران شد.
عباس جعفری دولت آبادی در راستای افشای پروژه مدلینگ در ایران با طرح سوالی مبنی براینکه چگونه به این فعالیت جذب شدید از این داوطلب پشیمان شده خواست که توضیحی در این رابطه ارائه دهد.
الهام: به این جلسه آمدم تا تجربیات خودم به دیگران انتقال دهم تا دیگران دچار اشتباهی که من شدم نشوند.
وی ادامه داد: من فکر میکنم همه انسان عاشق زیبایی و شهرت هستند و دوست دارند دیده شوند؛ اما مهم این است که به چه قیمت می خواهند دیده شوند و در مقابل دیده شدند چه چیزهایی را از دست می دهند.
الهام گفت: بازیگران سینما نیز دیده می شوند اما چیزی را از دست نمی دهند و حتی بسیاری از ارزش هایشان را هم حفظ می کنند اما یک مدل به تناسب این کار حجابش را از دست می دهد و شناخت و مشهور بودنش در ازای از دست دادن آبرویش است.
وی ادامه داد: دیالوگ یک فیلم خارجی را که دیده ام بخاطر دارم که در آن گفته می شد که شاید مردان از زنان خیره سر خوششان بیاید ولی هرگز با آنها ازدواج نمی کنند بنابراین باید در نظر داشت که ما در یک جامعه ایرانی زندگی می‌کنیم.
دادستان تهران گفت: چرا این کار را انتخاب کرده اید آیا جاذبه مالی باعث انتخاب این کار شد؟
الهام گفت: یکی از علت های آن این بود که دوست داشتم دیده شوم و دیگری درآمد بالایی که مدلینگ بودن در ایران و در کشورهای دیگر دارد موجب جذب من به این کار شد.
جعفری دولت آبادی تصریح کرد: ماهیانه به طور میانگین چقدر درآمد دارید؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ پاسخ داد: فرق می کند اما به طور میانگین 10 میلیون
دادستان تهران گفت: خودتان وارد این کار شدید یا کسی شما را وارد کرد؟
الهام تصریح کرد: اولین بار به وسیله یکی از خانم ها که گریمور من بود وارد این کار شدم و سپس از طرق عکاس ها و گریمور های دیگر از من دعوت شد.
دادستان تهران گفت: چه مقدار از شما در فضای مجازی و شبکه های خارجی عکس منتشر شده است؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ پاسخ داد: عکس های بسیاری زیادی پخش شده است در واقع ورود به این شبکه شاید به دست خود شخص باشد اما خارج شدن از آن خیر.وی ادامه داد: من خودم دیگر دوست ندارم عکس بی حجابم در این صفحه ها منتشر شود.
جعفری دولت آبادی گفت: در این کار آیا سفر خارجی هم داشتید و در آنجا چه فعالیتی می کردید؟
الهام گفت: بله، برای سالن های خارجی مدل بودم سفرهای خارجی درآمد زیادی نداشت اما تمام هزینه های سفر به عهده خودشان بود و باعث شهرت در عرصه کاری می شد.
دادستان تهران گفت: افراد در داخل کشور چگونه جذب و شناسایی می شدند؟
الهام پاسخ داد: مرجعی وجود ندارد که مدیریت کند کاملا شانسی است.
جعفری دولت آبادی گفت: بدون برنامه که نمی شود بنابراین چگونه یک خانم جذب این فعالیت می شود؟
الهام گفت: یکی از علت هایی که یک مدل در کارش موفق می شود تفاوت چهره است در واقع تفاوت چهره مدل در بدون آرایش و با آرایش بودن آن است.
دادستان تهران گفت: این افراد چگونه در کشور در آرایشگاه و مزون ها جذب می شوند؟
داوطلب پشیمان شده مدلینگ اظهار کرد: از طریق خود مدل ها، عکاسها و گریمور ها یکدیگر را می شناسند و کم کم عکس یک مدل که 500هزار تومان از یک گریمور می گیرد ممکن است 200 میلیون برای آن گریمور درآمدزایی داشته باشد.وی ادامه داد: به واسطه شبکه اینستاگرام و به تعداد لایک ها و کامنت هایی که یک عکس می گیرد متوجه می شوند که عکس خوب است بنابراین به واسطه این شبکه مدل شناخته می شود.
دادستان تهران گفت: عکس ها را خودت منتشر می کردی یا کسی دیگری این کار را می کرد؟
الهام تصریح کرد: عکس ها را در پیج شخصی خودم منتشر می کردم و عکاس ها و گریمورها هم برای تبلیغات در شبکه هایی دیگر اینستاگرام که به شکل شبکه های تبلیغاتی منتشر می کردند.
دادستان تهران گفت: در تهران چه تعداد عکاس وجود دارد که این عکس ها را منتشر می کند؟
وی افزود: گریمورها اغلب سالن ندارند و در خانه فعالیت می کنند و عکاس ها نیز باغ اجاره می کنند و دفتر ندارند.
دادستان تهران چه توصیه ای به خانواده ها و جوانان دارید که دچار این اشتباه نشوند؟
الهام پاسخ داد: بسیاری از این خانم ها در پیج من می آیند و مطرح می کنند که دوست دارند مدل شوند، شاید عکس برای آنها جذاب باشند اما باید به تبعات آنها فکر کنند.
این داوطلب پشیمان شده مدلینگ در پایان خاطرنشان کرد: آرزوی تمام دختران این است که به خانه بخت بروند و خوشبخت شوند اما باید دید آیا فردی که مدل است انتخاب فردی می شود که دوستش دارد، 90 درصد پاسخ منفی است.
جدی؟ من ندیدم شماهم گذاشتین وگرنه نمیزاشتم عذر می خوام
منم فکر میکنم صداسیما مجبورش کردن که بیاد و همچین چیزی رو بازگو کنه چون واقعا خیلی از عکسهاش پخش شده تویه محیطهای مجازی و
بعد اومدنش به تلوزیون حتما باهاش برخورد شده
اگر صدا سیما مجبورش کردن من تحسینشون میکنم
امیدوارم دخترها ببینن چون الان خیلی ها ارزوشونه که کار مدلینگ رو ادامه بدن
فقط در رابطه با ازدواج نیست که صدمه میبینن
کلا در اجتماع به دید دیگه ای بهشون نگاه میشه که مطمن دید مثبت نیست
امیدوارم عبرت بگیرن از حرفهای این خانوم
آیا دوست دارید برای
صلح جهانی کاری انجام دهید ؟
به خانه بروید و به خانواده تان عشق بورزید
خواهش می کنم. نه چه ایرادی داره دوبار باشه.
اره حالا با علیخانی هم ازدواج کنه خیلی هم درماتیک و اموزنده میشه خخخخخ
آزار و اذیت زن 28 ساله داخل خودرو در غرب تهرانمهندس برق که زن بیمار را به عنوان مسافر سوار پرایدش کرده و بدون توجه به التماس های این زن وی را آزار داده بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
به این مطلب امتیاز دهید
45.5%54.5%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، رسیدگی به این ماجرا از اواسط آبان ماه 94 به دنبال شکایت یک زن 28ساله به نام فرشته در دستور کار پلیس قرار گرفت.
زن پریشان احوال به ماموران گفت: به بیماری سرطان مبتلا هستم. حالم خوب نبود که با همسرم تماس گرفتم. وقتی او گفت که نمی تواند محل کارش را ترک کند و به خانه بیاید تصمیم گرفتم به خانه مادرم بروم. به همین خاطر در خیابان یافت آباد منتظر تاکسی ایستاد.
وی ادامه داد: من سوار یک پراید سفید شدم. راننده جوان سر صحبت را باز کرد و من هم با او درد دل کردم اما در میان راه متوجه شدم به سمت بیراهه می رود. به او اعتراض کردم و او پراید را در گوشه ای خلوت متوقف کرد.
می خواستم از ماشین پیاده شوم که دیدم درها قفل است. او به سویم حمله کرد و چون مقاومت مرا دید با مشت به صورتم کوبید. مرا کتک زد و بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. پسر بی رحم مرا از ماشین به بیرون پرتاب کرد و رفت و تنها توانستم پلاک پراید او را به خاطر بسپارم.
به دنبال اطلاعاتی که زن جوان به پلیس داد پلاک خودرو تحت بررسی قرار گرفت و همان شب صاحب خودرو که پسر 28ساله ای به نام فرامرز بود ردیابی و دستگیر شد. وی که مهندس برق است خود را بی گناه خواند و ادعا کرد در زمان وقوع جرم در تهران حضور نداشته اما وقتی با زن جوان روبه رو شد به جنایت سیاه اعتراف کرد.
فرامرز دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه زن جوان که از دیدن فرامرز هنوز شوکه بود و می لرزید گفت: این پسر بدون توجه به التماس های من و بدون توجه به اینکه به او گفته بودم از بیماری سرطان رنج می برم مرا آزار داد. این ماجرا تاثیر بدی در روحیه ام گذاشته و حتی جرات ندارم به تنهایی از خانه خارج شوم. شبها کابوس می بینم و مدتی است تحت درمان یک روان شناس هستم.
این زن که اشک می ریخت ادامه داد: قبل از این ماجرا زندگی خوبی داشتم و دغدغه زندگی ام مقابله با بیماری ام بود اما حالا با همسرم هم دچار اختلاف شده ام و زندگی ام در آستانه فروپاشی است.
سپس فرامرز پشت تریبون دفاع ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. وی گفت: مهندس برق هستم اما چون کار مناسبی پیدا نکردم ظهرها با ماشین مسافرکشی می کردم. وقتی زن جوان را کنار خیابان دیدم که منتظر تاکسی ایستاده او را سوار ماشین کردم. سر صحبت را باز کردم و به او گفتم مجرد هستم.
نمی دانم چطور شد که وسوسه آزار این زن به ذهنم رسید و در گوشه ای خلوت ماشین را متوقف کردم. قبول دارم این زن را کتک زدم ولی او را آزار ندادم و حالا می گویم شرمنده او هستم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
خب پشیمانی این فرد چه فایده ای داره!!آزار و اذیت زن 28 ساله داخل خودرو در غرب تهرانمهندس برق که زن بیمار را به عنوان مسافر سوار پرایدش کرده و بدون توجه به التماس های این زن وی را آزار داده بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
به این مطلب امتیاز دهید
45.5%54.5%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، رسیدگی به این ماجرا از اواسط آبان ماه 94 به دنبال شکایت یک زن 28ساله به نام فرشته در دستور کار پلیس قرار گرفت.
زن پریشان احوال به ماموران گفت: به بیماری سرطان مبتلا هستم. حالم خوب نبود که با همسرم تماس گرفتم. وقتی او گفت که نمی تواند محل کارش را ترک کند و به خانه بیاید تصمیم گرفتم به خانه مادرم بروم. به همین خاطر در خیابان یافت آباد منتظر تاکسی ایستاد.
وی ادامه داد: من سوار یک پراید سفید شدم. راننده جوان سر صحبت را باز کرد و من هم با او درد دل کردم اما در میان راه متوجه شدم به سمت بیراهه می رود. به او اعتراض کردم و او پراید را در گوشه ای خلوت متوقف کرد.
می خواستم از ماشین پیاده شوم که دیدم درها قفل است. او به سویم حمله کرد و چون مقاومت مرا دید با مشت به صورتم کوبید. مرا کتک زد و بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. پسر بی رحم مرا از ماشین به بیرون پرتاب کرد و رفت و تنها توانستم پلاک پراید او را به خاطر بسپارم.
به دنبال اطلاعاتی که زن جوان به پلیس داد پلاک خودرو تحت بررسی قرار گرفت و همان شب صاحب خودرو که پسر 28ساله ای به نام فرامرز بود ردیابی و دستگیر شد. وی که مهندس برق است خود را بی گناه خواند و ادعا کرد در زمان وقوع جرم در تهران حضور نداشته اما وقتی با زن جوان روبه رو شد به جنایت سیاه اعتراف کرد.
فرامرز دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه زن جوان که از دیدن فرامرز هنوز شوکه بود و می لرزید گفت: این پسر بدون توجه به التماس های من و بدون توجه به اینکه به او گفته بودم از بیماری سرطان رنج می برم مرا آزار داد. این ماجرا تاثیر بدی در روحیه ام گذاشته و حتی جرات ندارم به تنهایی از خانه خارج شوم. شبها کابوس می بینم و مدتی است تحت درمان یک روان شناس هستم.
این زن که اشک می ریخت ادامه داد: قبل از این ماجرا زندگی خوبی داشتم و دغدغه زندگی ام مقابله با بیماری ام بود اما حالا با همسرم هم دچار اختلاف شده ام و زندگی ام در آستانه فروپاشی است.
سپس فرامرز پشت تریبون دفاع ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. وی گفت: مهندس برق هستم اما چون کار مناسبی پیدا نکردم ظهرها با ماشین مسافرکشی می کردم. وقتی زن جوان را کنار خیابان دیدم که منتظر تاکسی ایستاده او را سوار ماشین کردم. سر صحبت را باز کردم و به او گفتم مجرد هستم.
نمی دانم چطور شد که وسوسه آزار این زن به ذهنم رسید و در گوشه ای خلوت ماشین را متوقف کردم. قبول دارم این زن را کتک زدم ولی او را آزار ندادم و حالا می گویم شرمنده او هستم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
از کار خودش پشیمونه!! دستگیر نمی شد بازم پشیمون بود؟
یکی خواهر و مادر و ناموس خودش اینکار می کرد چه واکنشی نشون می داد؟
این فرد دانشگاه فقط مدرک گرفته اونم به درد اش نخورده !! یک فرد تحصیل کرده تا چقدر فرهنگ داره ؟ ایا همه تحصیل کرده ها با فرهنگ هستند؟
دختر: پارسا مرا به پارتی برد مورد آزار و اذیت قرار داد و از من فیلم گرفتوقتی با خوشحالی گوشی تلفن هوشمند خرید و تلگرام را روی آن نصب کرد، نمی‌دانست چه سرنوشت شومی برای خود رقم زده است؛ سرنوشتی تلخ که جبرانش خیلی سخت است.
به این مطلب امتیاز دهید
28.6%71.4%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز به نقل از جام جم، ناخواسته و عاشقانه وارد بازی‌ای شد که در آن آبرو و پس‌اندازش را باخت. هنوز باورش نمی‌شود حرفهای پارسا دروغ بوده و فقط به دنبال فریبش بوده است. چند بار تصمیم گرفت برای رهایی از تهدیدهای پسر شیطان صفت خودکشی کند، اما دوستانش فهمیدند و مانع او شدند.
سرانجام تصمیم خود را گرفت و برای شکایت به پلیس مراجعه کرد. لیلا وقتی مقابل افسر تحقیق نشست در شکایتش گفت: دانشجو هستم و از یکی از شهرستان‌های اطراف به اینجا آمده‌ام. در خوابگاه زندگی میکنم و پدرو مادر بیچاره و ساده‌دل من فکر می‌کنند دخترشان را برای تحصیل فرستادند، ولی خبر ندارند چه گندی زده‌ام و مطمئنم اگر بفهمند سکته خواهند کرد.
دختر سر به راهی بودم و کاری به کسی نداشتم و سرم توی درس و کتاب بود. چند هم اتاقی هم داشتم که سر و گوششان می‌جنبید. خیلی در گوشم خواندند که چرا تو اینقدر پاستوریزه بوده و عضو هیچ شبکه‌ای نیستی! اوایل زیر بار نرفتم. حتی خواستم اتاقم را عوض کنم ولی چون وسط سال بود هیچ کس حاضر نشد جایش را با من عوض کند.
بالاخره این دوستان نااهل پیروز شدند و مرا تسلیم کردند. شاید یکی از دلایلی که زیر بار حرفشان رفتم این بود که دیگر از متلک‌های آنها خسته شده بودم. این بود که یک گوشی هوشمند خریدم. خرید گوشی همانا و شروع بدبختی‌ام همان. کارم صبح تاشب شده بود وبگردی در سایت‌های مختلف تا این که در یکی از شبکه‌های اجتماعی با پارسا آشنا شدم. او خودش را اهل یکی از استان‌های غربی کشور معرفی کرد.
لیلا به اینجای داستان زندگی‌اش که رسید، مکث کوتاهی کرد و ادامه داد: بعد از آشنایی کم‌کم صحبت‌هایش رنگ احساسی و عاشقانه به خود گرفت. او ادعا می‌کرد که نه یک دل، بلکه صد دل عاشقم شده و این احساس دوطرفه بود.
تحمل این که روزی او را از دست بدهم نداشتم. یک روز پارسا ازمن خواست بهانه‌ای جور کنم و به دیدنش بروم، من هم بدون اطلاع والدینم به سمت شهر او راه افتادم فقط یکی از دوستانم را در جریان گذاشتم. پارسا در ترمینال منتظرم بود. از دیدنش احساس خوبی داشتم. او از من خواست همراهش به جشن تولد یکی از دوستانش بروم و قول داد که اتفاقی نمی‌افتد.
وقتی به آنجا رسیدیم. آن طور که فکر می‌کردم نبود. عده‌ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند. پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم. او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد. خوردن شربت همانا و... وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعت‌ها خواب بودم. فکر می‌کردم ماجرای شربت و بیهوشی فقط برای داستان‌هاست. از پارسا خبری نبود. احساس بدی به من دست داد. هر چه تماس می‌گرفتم جواب نمی‌داد تا این که برایم یک فیلم ارسال کرد و سپس جمله‌ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شد.
آن فرد شیاد و کلاهبردار که خود را عاشق دلباخته‌ام معرفی کرده بود فقط کلاهبرداری هزار چهره بود. او از صحنه آزار و اذیتم فیلم گرفته بود. در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بود اگر مبلغ پنج میلیون تومان برایش واریز نکنم آن فیلم را در شبکه‌های اجتماعی مختلف منتشر می‌کند.
مثل دیوانه‌ها شده بودم. خودم را به درو دیوار می‌زدم. نمی‌دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم. اگر پدر و مادرم موضوع را می‌فهمیدند باید چه می‌کردم و برای آبروی بر باد رفته چه توجیهی داشتم. هر طور بود مبلغ درخواستی را تهیه کردم ولی کاش به همان یکبار ختم می‌شد. این شیطان دوباره از من اخاذی می‌کرد و به خرجش هم نمی‌رفت که هیچ پولی در بساط ندارم. چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم که دوستانم مانعم شدند.
پس از شکایت دختر جوان ماموران پلیس وارد عمل شده و رسیدگی به آن را در دستور کار قرار دادند. بررسی‌های پلیسی نشان داد حرفهای لیلا صحت دارد و او ناخواسته در دام یک باند حرفهای اخاذی گرفتار شده است. سرانجام اعضای این باند شناسایی و دستگیر شدند.
تحقیقات از اعضای این باند نشان داد لیلا تنها قربانی آنها نبوده است. متهمان با پرسه‌زنی در شبکه‌های اجتماعی دختران جوان را شناسایی کرده و به بهانه دوستی یا ازدواج آنها را فریب می‌دادند. متهمان بیشتر طعمه‌های خود را از میان دختران دانشجویی که در خوابگاه زندگی می‌کردند شناسایی می‌کردند و با چربزبانی آنها را خام خود می‌کردند.
زن جوان که قصد داشت خود را از پل حافظ به پایین پرت کند با تلاش شوهرش منصرف شد + عکس
[replacer_a]۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ 437 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: دقایقی قبل زن جوانی که قصد پرتاب کردن خود از روی یکی از پل‌های عابر پیاده خیابان حافظ را داشت با تلاش همسرش و سایر رهگذران در این اقدام ناکام شد.
ظهر امروز زن جوانی به بهانه مشکلات اقتصادی، قصد خودکشی از طریق پرتاپ کردن خود از روی پل عابر پیاده خیابان حافظ را داشت که با تلاش همسرش و سایر رهگذران موفق به انجام این کار نشد و در ادامه از این کار خود منصرف شد.دقایقی پس از منصرف شدن زن جوان، شوهر او قصد همسرش از این اقدام را نداشتن پول کافی برای اجاره کردن خانه‌ای برای زندگی عنوان کرد.
مرد جوان که خود هم حال مناسبی نداشت گفت که با همسرش بدون رضایت خانواده‌هایشان ازدواج کرده و به همین دلیل آنها حاضر نیستند به این زوج جوان کمک مالی کنند.این مرد با بیان اینکه کارمند پیمانکاری یکی از بانک‌های خصوصی است، اضافه کرد: ما مدت طولانی را به دنبال اجاره کردن یک خانه بودیم اما به دلیل نداشتن پول لازم هنوز موفق به این کار نشده‌ایم.با این صحبت‌های مرد جوان یکی از رهگذرانی که پس از مشاهده صحنه اقدام به خودکشی زن جوان، به کمک آنها شتافته بود به این زوج قول داد تا به منظور اجاره خانه، تسهیلاتی را برای آنها فراهم کند.
دردسر شوم کری خوانی دخترانه برای دختر دانشجو
[replacer_a]۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ 5584 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: فقط می خواستم به دوستان و همکلاسی هایم ثابت کنم من هم می توانم با «شهباز» ارتباط دوستانه برقرار کنم.
«شهباز» آن قدر شیک پوش و خوش تیپ بود که بسیاری از دختران دانشجو از او سخن می گفتند و آرزو می کردند با او ازدواج کنند ولی شهباز به خیلی از دختران بی محلی می‌کرد و یا آن ها را مورد تمسخر قرار می داد تا این که...
دختر 20 ساله که میلیون ها تومان برای برقراری رابطه با شهباز هزینه کرده بود وقتی متوجه شد که در دام جوانی حیله گر و اخاذ گرفتار شده است و آن پسر با دختران زیادی رابطه دارد راز پول های میلیونی را که از پدرش گرفته بود فاش کرد و به کارشناس اجتماعی پلیس فتای خراسان رضوی گفت: قبل از آن که وارد دانشگاه شوم دختری محجبه بودم و به روابط اجتماعی خارج از عرف اعتقادی نداشتم، اما وقتی با چند دختر دانشجوی دیگر دوست شدم همواره مورد تمسخر آن ها قرار می گرفتم آن ها ساعت های زیادی را صرف آرایش و پوشش خود می کردند و گاهی نیز چنان از روابط و دوستی های خیابانی خودشان سخن می گفتند که من احساس حقارت می کردم.احساس می کردم نسبت به آن ها کمبودی دارم به همین دلیل تصمیم گرفتم من هم وارد گروه آن ها شوم و رفتارهایشان را تقلید کنم در همین روزها دوستانم از جوان خوش تیپی به نام شهباز سخن می گفتند که فقط به دختران زیبا و پولدار روی خوش نشان می داد. این گونه بود که با دوستانم شرط بستم توجه شهباز را به خودم جلب کنم تا این که روزی بعد از کلاس دانشگاه سوار خودروی مدل پایین شهباز شدم و طوری وانمود کردم که پدرم چندین کارخانه دارد و مدام در سفرهای تجارتی خارج از کشور به سر می برد. شهباز هم می گفت پدر من هم از ثروتمندان شهر است، ولی من هیچ وقت دوست ندارم پولی از پدرم بگیرم چرا که معتقدم مرد باید کار کند و به خودش متکی باشد بدین ترتیب روابط تلفنی من و شهباز آغاز شد تا این که چند روز بعد برایم پیامکی فرستاد و عنوان کرد برای مدتی نمی توانم با تو تماس بگیرم دلیل آن را نیز نمی توانم بگویم. از سوی دیگر من به دوستانم قول داده بودم و نمی توانستم با او در تماس نباشم مدتی بعد شهباز را در محوطه دانشگاه دیدم او گفت: خودرویی را به صورت اقساطی خریده ام و باید ماهی یک میلیون تومان قسط آن را بپردازم و به همین خاطر مجبورم بیشتر مسافرکشی کنم. بنابراین برای ارتباط با تو وقت ندارم از آن روز به بعد ماهی یک میلیون تومان به حساب شهباز واریز می کردم تا به دوستی با من ادامه بدهد این درحالی بود که پدرم مغازه دار و مادرم نیز فرهنگی بود. چند ماه بعد که مادرم به هزینه های زیاد من مشکوک شده بود به خیال این که فردی از من اخاذی می کند ماجرا را به پلیس فتا گزارش کرده بود. وقتی شهباز با شکایت مادرم دستگیر شد تازه فهمیدم که او در یک خانه کوچک اجاره ای زندگی می کند و همه مخارجش را دختران تامین می کنند او به طور جداگانه به هرکدام از دختران وعده ازدواج می داد و آن ها نیز به مناسبت های مختلف هدیه های گرانقیمت برای او می گرفتند حتی لباس هایش را هم دختران فریب خورده، می خریدند و
پنجر کردن خودروی دختران و زنان جوان برای برقراری ارتباط + عکس
[replacer_a]۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ 12359 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: فردی که با پنچرکردن خودروی بانوان به قصد کمک به آنها نزدیک شده و با شگردی خاص برای آنها مزاحمت ایجاد می کرد در عملیات ماموارن پلیس امنیت عمومی استان اصفهان شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ "جهانگیر کریمی" معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان گفت : چندی پیش از طریق نمایندگان یکی از رسانه های گروهی استان از وقوع مزاحمت هایی برای بانوان با شیوه و شگردی خاص مطلع شدیم که بلافاصله این موضوع در دستور کار ماموران پلیس امنیت عمومی استان قرار گرفت.
وی افزود: در بررسی های به عمل آمده مشخص شد مردی 34 ساله با نقشه ای پلید در خیابان مرداویج شهر اصفهان در کمین رانندگان زن نشسته و در یک فرصتی که آنها برای کاری خودرویشان را ترک می کردند اقدام به پنچر کردن آنها کرده و پس از حضور مالکان به قصد کمک به طرفشان می رفت.
این مقام مسئول عنوان داشت: این فرد پس از کمی مشغول شدن با خودرو اعلام ناتوانی کرده و به بهانه برقراری تماس و مشاوره با یکی از دوستان خود که آپاراتی داشته و نداشتن شارژ تلفن خود از گوشی تلفن همراه مالک خودرو استفاده و با تماس بر روی گوشی خود شماره آنان را به دست می آورده است و به این ترتیب هربار با آنان تماس گرفته و برایشان ایجاد مزاحمت می کرد.
سرهنگ کریمی گفت: سرانجام با تحقیقات میدانی گسترده و تلاش شبانه روزی،محل اختفای متهم در یکی از شهرستان های اطراف اصفهان شناسائی شد و یک اکیپ عملیاتی با هماهنگی مقام قضایی به محل اعزام و متهم را طی یک اقدام غافلگیرانه دستگیر و جهت سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد.
وی افزود: این فرد پیش از این نیز به اتهام اخاذی از شهروندان دستگیر شده و به زندان رفته بود که در این پرونده نیز قصد برقراری ارتباط و اخاذی از بانوان جوان را داشت که با هوشیاری شهروندان و اقدام سریع و بهنگام پلیس در عمل پلید خود ناکام شد.
این مقام انتظامی بیان داشت: توصیه پلیس به بانوان راننده این است که در صورت مواجهه با پنچرشدن یا هرگونه مشکل فنی در خودروی خود به افراد غریبه اعتماد نکرده و با آشنایان خود یا امداد خودرو ها تماس گرفته و از آنان کمک بخواهند و به هیچ عنوان گوشی تلفن همراه خود را که یک وسیله شخصی و محرمانه است در اختیار دیگران قرار ندهند.
3 روستا از روی زمین محو شدند + عکس
[replacer_a]۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ 7284 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: رانش زمین در سریلانکا 3 روستا را از روی زمین محو کرد.
این حادثه در " تامیل نادو" و روستاهای اطرافش در سری لانکا رخ داد و روستاها با ساکنانش بلعیده شدند و خیلی ها نیز بخاطر خطر سیل خانه هایشان را ترک کرده و آواره شدند.
احتمال داده می شود بیش از 200 نفر در این حادثه کشته شده باشند
پدر و پسر باهم به مدت یک سال دختر 14 ساله را آزار می دادند + عکس
[replacer_a]۱ خرداد ۱۳۹۵ 7092 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: پدرو پسری دختر ناتنی را یکسال در زیرزمین خانه شان زندانی کردند و هدف اذیت و آزار قرار دادند.
" تیمونی کایبورو "53 ساله و پسرش " استن کایبورو" نزد مادر دخترنوجوان ادعا کرده بودند وی قصد دارد با پسری از خانه فرار کند و با این بهانه توانسته بودند او را زندانی کنند.
راز یکساله این پدرو پسر زمانی فاش شد که دخترناتنی شان با پیدا کردن کلید در زیرزمین توانست دور از چشم آنها فرار کند و خودش را به پلیس اوهایو برساند.
پدرناتنی که کارمند بازنشسته آتش نشانی است وقتی پلیس را پیش روی خود دید دست به اسلحه برد که با واکنش سریع ماموران زمینگیر شد و پسر وی نیز چاره ای جز تسلیم خود ندید.
این پدرو پسر شکنجه گر به جرم سیاه خود اقرار کردند و با قرار سنگین روانه زندان شدند و دختر 14 ساله نیز تحت درمان پزشکی و رانپزشکی قرار گرفت.
پشت صحنه فیلم های اعدام داعشی ها + فیلم
[replacer_a]۱ خرداد ۱۳۹۵ 462 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: درحالی‌که تروریست‌ها هر روز در گوشه و کنار دنیا فاجعه می‌آفرینند، داعش در همسایگی ما با قساوتی بی‌سابقه و وحشیگری تکان‌دهنده، بی‌رحمی‌های هولناکی را به نمایش گذاشته است.
پشت صحنه فیلم های اعدام داعشی ها + فیلم
نمایش خشونت موجود در این فیلم‌ها و سکانس‌های دهشتناک آن، ناشن از پشتوانه حرفهای این گروه وحشی دارد. مسلم این که جلوه‌های ویژه ویدئوهای داعش نمی‌تواند کار چند آماتور باشد که فقط هوس اسلحه بدست گرفتن و کشتار دارند.
کیفیت هنری این فیلم‌ها به گونه‌ای است که به گفته دکتر محسن بیرانوند، روان‌شناس، جوان اروپایی با دیدن این فیلم‌ها بیش از آن که به جنایت توجه کند، مبهوت جلوه‌های ویژه و جاذبه فیلمبرداری داعش می‌شود.آن دسته از جوانان شرور اروپایی که رویایشان زندگی بدون نظارت و قواعد دست و پاگیر اجتماعیست، با تماشای این فیلم‌ها تحقق رویایشان را در پیوستن به داعش می‌یابند. این فیلم‌ها، تحقق رویای قدم زدن در خیابان با سلاح پیشرفته و کشتن بی‌واهمه هر جنبنده‌ای، است.فاجعه بزرگ‌تر در این میان، تماشای فیلم‌ها توسط کودکان و نوجوانان است. دسترسی همگانی به امکانات دیجیتال فرصت تماشای هر صحنه ممنوع را به سهولت فراهم کرده است. کودکانی که زمانی از تماشای شکار پرنده‌ای کوچک منع می‌شدند، حالا می‌توانند سربریدن انسان را نه در کارتن و فیلم‌های تخیلی، که در فضای واقعی ببینند. بدیهیست که پرخاشگری، خشونت، انزوا و افسردگی حاصل حتمی تماشای اینچنین صحنه‌هایی است.
کد خبر: 48917
15:17، 1395-03-01
اخبار حوادثزن ۷۱ ساله با روسری خود را اعدام کرد
مدیر عامل سازمان آتش نشانی دزفول گفت: یک پیرزن ۷۱ ساله و تنها در شهرستان دزفول به وسیله روسری خود را حلق آویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
[replacer_a]: عبدالحسین معظم فر گفت: روز جمعه در منطقه سياهپوشان دزفول جسم بی جان پیرزن ۷۱ ساله ای که به وسیله روسری خود را دار زده بود، پیدا شد.
او گفت: این پیرزن تنها به وسیله روسری خود را از سقف حلق آویز کرده بود.
مدير سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی دزفول با بیان اینکه تحقیقات برای دلیل علت خودکشی این پیرزن در حال انجام است، یادآور شد: برخی شایعات مبنی بر قتل این فرد صحت ندارد و موضوع خودکشی کاملا تایید شده است.
معظم فر همچنين با بیان اينکه در ۷۲ ساعت گذشته تعداد ۳۳ فقره حادثه به سامانه ۱۲۵ اين سازمان در دزفول گزارش شده، تأکید کرد: از اين تعداد حوادث مي توان به ۲۳ فقره انواع اطفاء حريق و ۱۰ فقره امداد و نجات اشاره کرد.
او عنوان کرد: تمام عمليات ها در کوتاه ترين زمان ممکن و از چهار ايستگاه عملياتي توسط آتش نشانان دزفولی رفع خطر شدند.
در چند روز گذشته تمامی اخبار مربوط به خودکشی در شهرستان دزفول به وسیله دار زدن بوده است.
کد خبر: 671836
نظرات: 0
تاریخ مخابره : ۱۳۹۵/۰۳/۱ - ۱۴:۱۵
در تهران رخ داد؛
مرگ خودخواسته دختر17 سالهدختر 17 ساله ای با خوردن قرص به زندگی اش پایان داد. تحقیقات اولیه اختلاف خانوادگی را انگیزه خودکشی نشان می دهد.
به این مطلب امتیاز دهید
0%0%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، صبح روز گذشته ماموران کلانتری 164 قائم به بازپرس سعید احمد بیگی از دادسرای امور جنایی تهران خودکشی دختر 17 ساله ای را اعلام کردند.
دختر 17 ساله که با خوردن قرص به زندگی اش پایان داده بود، بلافاصله به بیمارستان انتقال داده شد اما علی رغم تلاش های کادر درمان او جانش را از دست داد.
تحقیقات اولیه بازپرس جنایی، انگیزه این خودکشی را اختلافات خانوادگی نشان می دهد.
چرا خودکشی زیاد شده
نقشه دختر ایدزی برای انتقام خونین از دوست پسرش / گفتگو با این دختر در زندان
[replacer_a]۱ خرداد ۱۳۹۵ 2721 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: دختر جوان وقتی متوجه شد مبتلا به ایدز شده است و دوست پسرش را عامل این بیماری دانست، نقشه هولناک قتل این پسر را کشید. این دختر با طرح دوستی با یک پسر به نام جمشید و دادن قول ازدواج به او ، از این جوان خواست تا دوست پسر سابقش را به قتل برساند.
مددکار اجتماعی پلیس گفت و گویی با این دختر در زندان کرده است که در ذیل گزارش این گفت و گو را می خوانید:
در عصر یکی از روزهای بهاری روانه ندامتگاه شدم تا با رها، مدد جویی که از قبل با او قرارملاقات داشتم،به گفتگو بنشینم تا برایم از سرنوشت تلخ زندگیش در فراسوی گذر از دره های عمیق و خطرناک حوادث روزگار، بگوید تا شاید درس عبرتی برای افرادی باشد.
رها، اندکی از والدینت بگو، آنها چه کاره بودند؟
مادرم روانپزشک و پدرم پزشک بود.
فکر نمی کنی با وجود این که والدینت هر دو تحصیل کرده و پزشک بودند، رقم خوردن چنین سرنوشتی برای تو، بسیار سوال برانگیزاست!؟
بله! به درستی که یک فاجعه است! فکر می کنم پدر و مادرم برای این که از تربیت من به کلّی رها و آزاد باشند، ازهمان دروان کودکی به فکر بوده و برای همین نامم را رها گذاشتند! رهایی که گرچه همه من را به این نام صدا می کردند ولی به راستی همیشه ایّام اسیر اعمال و رفتارهای نچندان صحیح و درست والدینم در جریان زندگی بودم. پدرم پیوسته یا مست کار و یا مست از نوشیدن مشروبات الکی و مادرم نیز سرگرم پوشیدن لباس های مد روز و تقلید کورکورانه از دیگران برای پبشبرد تجمّلات زندگی و فخر فروشی به دیگران بود. آنها به راستی در حالی که همیشه دیگران را ازانجام اعمال ناپسندیده بازداشته و آنها را از خوردن رطب منع می کردند ولی به راستی خود ،پیوسته ،رطب خورده و به سان عالم بی عمل و کور مشعله دار، تنها سرگرم کارهای زشت و گناه آلود دنیوی بودند.
دوستیت با بهار چگونه شکل گرفت؟
من و بهار دردبیرستان هم کلاسی بودیم. او نیز خانواده ای به مانند من داشت و والدینش به کلّی در دنیای کار و تجارت غرق شده بودند. از دوستی با بهار بسیار خرسند و راضی بودم، چون او تنها کسی بود که می توانست من را به خوبی درک کند، زیرا به راستی از جنس من بود.
اولین باری که به سوی مصرف مواد مخدر گام بر داشتی، چه هنگام بود؟
در همان دوران دبیرستان بود و هیجده سال بیشتر نداشتم که به پیشنهاد بهار در پارتی های شبانه برای این که از غم و رنج زمانه و بی مهری خانواده رها بشوم، شروع به مصرف انواع و اقسام قرص های روان گردان کرده و دیگر به جز بهار دوستان جدید و ناشناخته دیگری چون اکس، میتسوبیشی، موتوردلا، دلار، دلفین و... که همگی از انواع مختلف قرص های روان گردان هستند، نیز پیدا کرده و چشم بسته و بدون هیچگونه شناختی دل به دوستی با آنها داده بودم.
پس ازمصرف قرص های روانگردان، به کجا رسیدی!؟
مشتری بی بدلیل مصرف مواد شدم! ابتدا حشیش، بعد تریاک، بعد از آن هرویین و این اواخر شیشه، به راستی که هر روز به سرعت پنجره جدیدی از با تلاق نامتناهی اعتیاد به رویم گشوده شده و درآن بیشتر فرو می رفتم.
چگونه با رامین دوست شدی؟
درهمان پارتی های شبانه، بهار او را به من معرفی کرد و پس از مدّتی با هم دوست شده و پس از مصرف مواد به همراه هم سوار بر ماشین های گرانقیمت، راهی جاده های بی پایان و هوس آلود خود شده و تا نیمه های شب در کوچه و پس کوچه های شهربدون هیچگونه هدفی سرگردان می شدیم.
از دوستی با جنس مخالف، هیچ، واهمه ای نداشتی!؟
نه! چون می خواستم به پدر و مادرم که همیشه در خواب غفلت به سر می بردند به هر شکلی که شده بفهمانم که من هنوز وجود داشته و نفس کشیده و نیازمند علاقه و توجه آنها هستم، بنابراین همیشه سعی می کردم بر خلاف آب شنا کرده و با هرعملی بزرگ شدن خود را برای همگان، به نمایش بگذارم تا شاید کسی فریاد های بی دریغ من را آنگونه که بایسته بود، بشنود.
چه شد که به فکر فرار از خانه افتادی!؟
پس از گرفتن دیپلم چون دیگر دوست نداشتم به دانشگاه بروم و می دانستم که والدینم برای این که من را از سر خود به مانند همیشه وا رهانند، من را مجبور به رفتن به دانشگاه در داخل یا خارج از کشور خواهند کرد، به همین دلیل پس از مشورت با رامین و بهار، دل از زندان همیشگی خود که تنها نامی از خانه و کاشانه را با خود به همراه داشت، کنده و راهی خانه های مجرّدی شدم.
فکر می کنی پس از فراراز خانه، اوضاع و شرایط زندگیت ، بهتر شد!؟
هرگز! درآنجا غرق درمصرف شده و برهویّت وجودی خود به تمامی، چوب حراج زده و برای تامین هزینه های زندگی و مصرف مواد، دست به هرگونه عمل پلیدی از روابط نامشروع تا سرقت گرفته، زده و در کمال ناباوری عروسک خیمه شب بازی افراد بیگانه و پست شدم.
چه شد که به فکرقتل رامین افتادی!؟
چون پیشرفت مصرف مواد و شرایط نامساعد بدنیم باعث شده بود که دیگر به دلایل گوناگون مورد نیازرامین نباشم، به همین دلیل او دیگر چندان به من توجّهی نداشت و به بهانه های مختلف می خواست که از شرّ من رها بشود، تا جایی که من در اثر اجبار و خشونت او مجبور شدم که از خانه رامین به یک خانه تیمی دیگری رفته و در آنجا زندگی کنم. تا این در یکی از روزها به دلیل تب های پیاپی، سردردهای شدید و ضعف روز افزون قوای بدنی، به پزشک مراجعه کردم و پس از انجام آزمایشات مختلف، دریافتم در اثر استفاده از سرنگ های غیر بهداشتی برای تزریق مواد مخدّر، ناباورانه مبتلا به بیماری ایدز شده ام.
پس از شنیدن خبر بیماری وحشتناک ایدز به راستی دیگر ازهمه چیز تهی، زمین گیر و به تمامی پاک باخته شده بودم وعامل همه بدبختی ها خود را در رامین جستجو می کردم، به همین دلیل همواره از او کینه شتری بر دل داشتم و می خواستم که به هر شکلی که شده وجود ناپاکش را از صفحه زمین پاک کنم تا دختران دیگری چون من در اثر فریب اوزندگیشان نابود نشود. بنابراین با ترفندهای خاص وجود بیماری خود را از دیگران پنهان کردم و توانستم با دادن قول ازدواج و برقرای ارتباط با جمشید، یکی از دوستان خانه های مجرّدی، او را فریب داده و از او بخواهم که نقشه کشتن رامین را عملی کند تا هر دو از شرّ او برای همیشه راحت شده و آنگاه در کمال آرامش بتوانیم با یکدیگر ازدواج کنیم. جمشید نیز که از مدّتها پیش به دلیل تقسیم نامطلوب منافع حاصل از خرید و فروش مواد مخدر و نحوه ارتباط رامین با من، با او اختلاف داشته و پیوسته در صدد تلافی بود، به گرمی از پیشنهاد من استقبال کرده و پس از مصرف شیشه بسیار، در نیمه های شب، با همدستی یکی از افراد نزدیک به جمشید، توانست غافلگیرانه او را با ضربات بی رحمانه چاقو به قتل برساند.
چه شد که دستگیر شدید؟
سرانجام پس از اندک زمانی پلیس توانست، مخفیگاه جمشید را شناسایی کرده و او را دستگیر نماید. با اعترافات جمشید نقش من نیز در قتل رامین برملا و توسط پلیس دستگیر شدم. جمشید پس از یک سال اعدام و من نیز به پانزده سال زندان محکوم شدم.
در این مدّت، هیچ از والدینت خبر داشتی!؟
آنها بارها سعی کردند با شیوه های مختلف من را به خانه برگردانند ولی من پس از برگشت به خانه، باز پا به فرا می گذاشتم و تا جایی این روند ادامه یافت که دیگر آنها به کلّی از باز گشت من به کانون خانواده نا امید شدند. البتّه آنها چون همواره در عمل چندان پای بند به اصول و اخلاق شرعی وانسانی نبوده و تنها برای دیگران نقش انسان های خوب را بازی می کردند ، درروند زندگی خود به سان من شکست خورده و سرانجام گذشت ایام توانست نقاب ظاهری آنها را از چهره اشان بر انداخته و باطن نا پاکشان را برای همگان، آشکار سازد.بنابر این مادرم به دلیل اعتیاد و ازدواج پنهانی پدرم با زن دیگری، از او جدا شد و برای همیشه به خارج از کشور سفر و و سرانجام در بستر مشکلات و شکست های فراوان زندگی، دچار افسردگی شدید شده و سرانجام خودکشی کرد. پدرم نیز پس از این که همسر دومش به دلیل داشتن اعتیاد، از او طلاق گرفت، بر اثر مصرف همزمان بیش ازحدّ مواد مخدر و مشروبات الکی، دچار ایست قلبی و فوت شد.
پشیمانی!؟
بسیارپشیمانم و هرگز نمی خواستم که چنین سرنوشتی نصیبم بشود ولی هر چه تلاش کردم والدینم مرا آنگونه که می بایست ندیده و هرگز به نیازهای روحی و عاطفی من توجّهی نداشته و پیوسته همه چیزرا تنها در فراهم کردن نیازهای مادی من می دیدند. به ناگاه هق هق گریه های سوزناک رها، چون سرنوشت شومش، برای چندمین بار، در اتاق پیچید و سکوت عمیقی را در بستر زبانم، حکم فرما کرد و تا به خود آمدم دریافتم که رها سخاوتمندانه چشمان ابر آلود خود را برای من نیز به ارمغان فرستاده و باران اشک از دیدگانم جاری شده و قلم دربستر احساس، در دستانم به اسارت در آمده و دیگر درخلق سخنان پندآمیز زمانه، به تمامی از حرکت ایستاده است.
نظر کارشناس روانشناسی، مشاوره و مدد کاری اجتماعی:
وقتی والدین تصمیم می گیرند که صاحب فرزند شوند، در واقع مسئولیت سنگین و بلند مدت تربیت او را پذیرفته اند. تربیت به معنی تعلیم دادن و پروراندن است.دختران فرارى کسانى هستند که به دلایل مختلف و در اثر فشارهاى ناشى از شرایط سخت زندگى، غالباً على رغم میل باطنى اقدام به ترک خانه و کاشانه خود کرده و از کانون خانواده جدا مى شوند و عموماً در شهرى دیگر بدون داشتن مأمنى مناسب و خانه اى دائمى ساکن مى شوند. این گروه دختران عموماً به دلایلى نظیر فقر، خشونت، محدودیت هاى غیر منطقى، آزار دیدگى، رها شدن از سوى اطرافیان بخصوص خانواده و... روى به خیابان ها مى آورند و اکثریت آن ها به تدریج مبدل به زنان خیابانى مى شوند که راهى تاریک در پیش رو دارند. دختران فرارى غالباً براى زندگى و امرار معاش به کارهاى ناپسند و نامشروع روى مى آورند
سرنوشت هولناک 2 دانشجو که یک ماه در خانه متروکه آزار و اذیت شدند + عکس
[replacer_a]۲ خرداد ۱۳۹۵ 29119 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: 4 زن و 2 مرد تبهکار به خاطر 40 ساعت شکنجه و آزار و اذیت 2 دانشجو دستگیر شدند.
6 عضو این باند یک ماه پیش این دو دانشجوی پسر را از مقابل دانشگاه روچستر نیویورک ربودند و با زندانی کردن آنها در خانه‌ای متروکه و دورافتاده در چند کیلومتری دانشگاه آنها را با انواع و اقسام ابزار و سلاح‌ها شکنجه دادند.
پلیس ویژه نیویورک که با توجه به شرایط عجیب ناپدید شدن این دو دانشجو وارد عمل شده بود پس از چند هفته تحقیق و بررسی دو قربانی را درحالی در مخفیگاه آدم‌ربایان پیدا کرد که یکی از آنها از ناحیه پا هدف گلوله قرار گرفته بود.
هنوز انگیزه این آدم‌ربایی مشخص نشده است و 6 گروگانگیر به جرم خشونت، آدم‌ربایی و استفاده از سلاح در انتظار محاکمه هستند.
کد خبر: 48951
09:32، 1395-03-02
حوادثضرب و شتم بی رحمانه دختر 15 ساله توسط پلیس + تصاویر
دختر نوجوان که می‌خواست دوچرخه‌اش را پارک کند ناگهان مورد حمله افسر پلیس قرار گرفت.
[replacer_a]: مونیکا چرلن تیلمن 15 ساله مورد حمله یک افسر پلیس که خارج از زمان انجام وظیفه‌اش بود قرار گرفت. او در حال حمل دوچرخه‌اش به سمت پارکینگ بود که این حادثه برای وی رخ داد.
به گزارش دیلی‌میل، این دختر 15 ساله به همراه برادرش بود که افسر پلیس جرارد ویلیامز او را در ابتدا متوقف و سپس به سمت ماشین دیگری پرت کرد و او به زمین افتاد.
پس از اینکه افسر پلیس او را به خودرویی که انجا بود کوبید ، موهای وی را گرفت و او را کشید، در همین زمان ویلیامز او را با شوکر زد.
مونیکا بازداشت شد ولی هیچ جرمی مرتکب نشده بود. مونیکا از افسر پلیس شکایت کرده و منتظر است به شکایت وی رسیدگی شود ولی ویلیامز در دادگاه حاضر نشد.
تجاوز به دختر نوجوان در سرویس بهداشتی از سوی پسران دبیرستانی
[replacer_a]۲ خرداد ۱۳۹۵ 21599 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: فیلم هایی از برقراری ارتباط جنسی تعدادی پسر دبیرستانی با یکی از دختران مدرسه شان در سرویس بهداشتی مدرسه ای در فلوریدا موجی از نگرانی ها را بین والدین ایجاد کرده است.
تعدادی از پسران یک دبیرستان واقع در فلوریدا با دختر 16 ساله ای که یکی از شاگردان مدرسه شان است در سرویس بهداشتی ارتباط جنسی داشتند که فیلم این رابطه ها را از طریق برنامه اسنپ چت با کاربران به اشتراک می گذاشتند. دلیل استفاده از این برنامه توسط دانش آموزان پاک شدن فیلم ها بعد از مدت مشخص شده بوده است. رابطه 25 تا از پسران این دبیرستان با یکی از دختران این مدرسه که هویت اش نامشخص است موجی از نگرانی را بین پدر و مادرها به راه انداخته است. با وجود این اتفاق تلخ در این دبیرستان هیچ شخصی بازداشت نشده و حتی هیچ فردی در معرض اتهام قرار نگرفته است. مسئولان این دبیرستان نام دانش آموزان خاطی را افشا نکرده و فقط تایید کرده اند که با افراد خاطی برخورد انضباطی می شود. بسیاری از والدین دانش آموزان این دبیرستان در مصاحبه با رسانه ها گفته اند این عمل بسیار ناراحت کننده است. "اریک استرابل" پدر دو دختر 15 ساله این دبیرستان در پی این اتفاق گفته است: "این حادثه واقعا شوک برانگیز، غیرقابل باور، نگران کننده و ناراحت کننده است. محافظت از کودکان و نوجوانان در مقابل خطرات این چنینی علاوه بر مسئولان مدرسه برعهده والدین نیز هست. باید به آنها یاد دهیم بین خوب و بد تمیز قائل شوند."
حمله وحشیانه مرد هوسران و آزار و اذیت 7 دختر 15 ساله + عکس
[replacer_a]۲ خرداد ۱۳۹۵ 8970 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.رکنا: مرد 35 ساله به جرم فریب دختران زیر15 سال و آزار و اذیت آنها محکوم شد.
به گزارش پلیس منچستر، متهم به نام «نانا بافی» مرد 35 سالهای است که در سایت‌های دوست‌یابی با 7 دختر 15 و 14 ساله قرار ملاقات گذاشته و سپس به آنها حمله کرده است.
رابرت پولان کارآگاه پلیس منچستر می‌گوید: با شکایت چند تن از دختران از این مرد روانی، مأموران محل زندگی او را شناسایی کرده و بلافاصله دستگیرش کردند.
قاضی پرونده می‌گوید: حملات این مرد مهاجم به قربانیان بسیار وحشیانه بوده است. متهم با جلب اعتماد دختران آنها را فریب میداد و در فرصتی مناسب نیت شوم و شیطانی خود را انجام میداد. تاکنون دختران زیادی را که در دام این مرد افتاده بودند و دادگاه 7 تن از آنان را شناسایی کرده است.»
کد خبر: 672523
نظرات: 0
تاریخ مخابره : ۱۳۹۵/۰۳/۳ - ۰۸:۴۵
اعدام قاتل؛
آزار و اذیت وحشیانه سه زن توسط مرد شیطان صفتمرد آمریکایی که 3 زن را در سالهای 2012 تا 2013 میلادی به قتل رسانده و اجسادشان را در کیسه‌های پلاستیکی رها کرده بود، به اعدام محکوم شد.
به این مطلب امتیاز دهید
0%0%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز به نقل از ایران، روز جمعه گذشته اعضای هیأت منصفه دادگاه ایالتی اوهایو متهم به نام «مایکل مدیسون» 38 ساله را به جرم قتل‌های وحشیانه‌اش به اعدام محکوم کردند.
«تیموتی مک جینتی»، دادستان پرونده بیان کرد: مدیسون قاتل زنجیره‌ای خونسردی است که 3 زن 18 تا 38 ساله را در مناطق مختلف به قتل رسانده است.
اطلاعات پلیس حاکی است قاتل قبل از قتل زنان، آنها را مورد آزار جنسی قرار داده است.
این مرد یک شکارچی جنسی بوده که زنان را تا سرحد مرگ آزار داده است و پس از قتل، اجساد مثله شده آنها را در کیسه‌های پلاستیکی گذاشته و در مناطق مختلف شهر رها کرده بود.
متهم به اتهاماتی چون قتل، آدم‌ربایی و آزار جنسی روبه‌رو است.
«دیوید گرانت» وکیل متهم ادعا کرد موکلش مسئولیت تمامی قتل‌ها را برعهده گرفته اما برای هیچ کدام از آنها برنامه‌ریزی نداشته است.
پلیس اوهایو می‌گوید متهم تکه‌های اجساد قربانیان را در شهر و برخی را در پارکینگ خانه خود نگهداری کرده و همین موضوع، باعث لو رفتن وی شده است.
همسایگان مدام از بوی بد موجود در خانه مدیسون شکایت می‌کردند و از پلیس درخواست کمک کردند.
کد خبر: ۳۳۶۲۲۶
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۴
تعداد بازدید: ۳۶۱۴۰
تعداد نظرات: ۸ نظر
اخبار روز » حوادث
[replacer_a]
پنجمین زلزله تهران به بزرگی 1.9 ریشتر ساعت 21:10 دقیقه فیروزکوه تهران را لرزاند.
خبرگزاری میزان: ساعت 18:40 دقیقه عصر جمعه، زمین لرزه ای 2.3 ریشتری فیروزکوه را لرزاند.
دومین زلزله تهران به بزرگی 1.5 ریشتر ساعت 18:47 دقیقه فیروزکوه تهران را لرزاند.
سومین زلزله تهران در کمتر از دو ساعت به بزرگی 2.9 ریشتر ساعت 20:08 دقیقه فیروزکوه تهران را لرزاند.
چهارمین زلزله تهران به بزرگی 1.9 ریشتر ساعت 21:02 دقیقه فیروزکوه تهران را لرزاند.
پنجمین زلزله تهران به بزرگی 1.9 ریشتر ساعت 21:10 دقیقه فیروزکوه تهران را لرزاند.
کد خبر: 50584 10:30، 1395-03-15
حوادث مادری که 3 پسر خردسالش را تکه تکه کرد + تصاویر
مادری پس از تکه تکه کردن 3 پسر خود جسد آنها را در چمدان‌هایی جای داد و سعی کرد خودکشی کند.
[replacer_a]: اُکتاویا راجرز 29 ساله اهل فونیکس 3 پسر خود را به ضربات چاقو به قتل رساند و سپس جنازه آنها را تکه تکه کرد و در داخل کابینت و چمدان قرار داد.
به گزارش دیلی‌میل، جسد جایکار 8 ساله، جرمیا 5 ساله و آوری 2 ماهه در حالی یافت شد که مادرشان با وارد کردن ضربات چاقو به پهلو و قفسه سینه خود قصد خودکشی‌داشت. او داخل اتاق بود و در را هم از داخل قفل کرده بود.
پس از اینکهاُکتاویا با چاقو خود را زده بود برادرش وی را یافت و او هم به برادرش گفت که باردار است ولی پزشکان همچنان در حال بررسی هستند تا شاید درستی یا نادرستی این موضوع را متوجه شوند.
وی در حال حاضر در بیمارستان بستری و در شرایط بسیار وخیمی قرار دارد ولی پزشکان به بهبودی او امیدورند.
منبع: اتاق خبر 24
داستان تلخ زندگی دختر جوان؛
آزار و اذیت دختر 17 ساله، پایان دوستی خیابانی
چند روز پیش در راه مدرسه با پسر ۱۹ سالهای به نام «سجاد» آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود.
به این مطلب امتیاز دهید
100% 0%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، وقتی دختر۱۷ ساله به شعبه ۷۲ دادگاه کیفری استان تهران مراجعه کرد و به طرح شکایت از جوان متجاوز پرداخت سناریوی این پرونده کلید خورد. این دختر به قضات گفت: آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او SMS فرستادم. دوستی ما آغاز شد. سجاد می‌گفت بزودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می‌گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می‌کند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها سجاد با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش می‌خواهند عروس آینده‌شان را ببینند و به این بهانه مرا به خانه‌اش دعوت کرد. آن روز به خانه سجاد که در منطقه اعیان‌نشین تهران است، رفتم. خودش تنها بود با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت بزودی پدر و مادرش می‌رسند. پس از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که سجاد مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم. پس از طرح شکایت این دختر، قضات دستور بازداشت سجاد را صادر کردند و با راهنمایی‌های وی، جوان دانشجو بازداشت شد. این پسر ۱۹ ساله وقتی در برابر قضات ایستاد خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است. وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا اینکه پس از ۲۰ روز خانواده دختر نوجوان به دادگاه رفته و با اعلام رضایت اظهار داشتند که این دختر و پسر به صورت موقت به عقد یکدیگر درآمده‌اند. برگه صیغه‌نامه سند آزادی سجاد شده و این پسر پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و قضات دادگاه کیفری وی را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند. سجاد پس از آزادی پای سفره عقد نشست و با ۱۴ سکه شاکی پرونده را به عقد دائم خود درآورد. در حالی که این زن و شوهر کم‌سن و سال می‌خواستند مراسم جشن عروسی‌شان را برپا کنند داماد جا زد و با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست جدایی داد. پایان عشق تازه‌داماد نوعروس ۱۷ساله یک ماه پس از عقد به شعبه پنجم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و از شوهرش به خاطر شکنجه و عدم پرداخت نفقه شکایت کرد. این دختر نوجوان به بازپرس نیک‌صفت گفت: وقتی با سجاد آشنا شدم به بهانه اینکه خانواده‌اش می‌خواهند عروسشان را ببیند مرا به خانه‌شان دعوت کرد و با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد و… وی افزود: وقتی به اتهام تجاوز به عنف از این پسر شکایت کردم، خانواده‌اش نزد پدر من که استاد دانشگاه است، رفتند و مرا خواستگاری کردند، با چربزبانی رضایت پدرم و مادرم را جلب کرده و برای حفظ آبرو خواستند از شکایتمان صرف نظر کنیم و به دروغ بگوییم که صیغه‌نامه داریم. ما هم فریب حرفهای آنان را خوردیم و رضایت دادیم. سجاد پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. می‌خواستم در کنارش زندگی کنم اما خانواده‌اش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار سجاد تغییر کرد. با من بدرفتاری می‌کرد و می‌گفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کرده‌ام و رویای چنین زندگی‌ای را نداشتم. مرتب از این حرف‌ها می‌زد. بعد SMSهای تهدیدآمیز می‌فرستاد، می‌گفت مرا می‌کشد و اگر از او جدا نشوم بر سر و صورتم اسید می‌پاشد تا اینکه فهمیدم درخواست طلاق داده. وقتی برگه احضاریه به دستم رسید، سراغش رفتم. او هم در خیابان مرا به باد کتک گرفت و به من تهمت‌های ناروا زد. نتوانستم این وضع را تحمل کنم برای همین تصمیم گرفتم از این پسر شکایت کنم که اینچنین زندگی مرا به بازی گرفت. وی ادامه داد: عقد و ازدواج را بهانه کرد تا از زندان آزاد شود و حکم تبرئه بگیرد. او از سادگی من سوءاستفاده کرد و فریبم داد. حالا تنها کسی که در این بازی باخته من هستم که در سن ۱۷ سالگی مطلقه شده‌ام. این نوعروس شکست‌خورده افزود: از وقتی با هم عقد کردیم، نفقه مرا هم پرداخت نکرده چون پدرم می‌گوید وظیفه شوهرت است که خرجی‌ات را بدهد. پس از شکایت این نوعروس، سجاد همسر وی به دادسرا احضار شد. وی در حالی که همراه پدرش به دادسرا آمده بود به بازپرس نیک‌صفت گفت: من تصور چنین زندگی‌ای را نداشتم. نمی‌توانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام ۲۰ روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم! وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد چون این دختر رفتارهای بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما آمد و با جیغ و فریاد آبروی ما را در محل برد. من اصلا او را کتک نزدم که چنین ادعایی علیه من مطرح کرده است. این دختر پیامک‌های تهدیدآمیز برایم می‌فرستد. من هیچوقت او را تهدید نکرده‌ام. ما راهمان از هم جداست. اواخر بهمن وقت دادگاه داریم و به صورت توافقی از یکدیگر جدا خواهیم شد. در ادامه جلسه، پدر این پسر ۱۰۰ هزار تومان تحت عنوان نفقه به عروسش پرداخت کرد و جلسه دادرسی پایان یافت. بررسی‌ها در این پرونده ادامه دارد. وکیل ملت/2016
زنی که 5 سال دختر 12 ساله اش را در اختیار مرد 41 ساله گذاشت / راز تلخی که در سن 17 سالگی دختر فاش شد
[replacer_a] ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ 7588 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: مادری به اتهام کمک به برادرزاده اش 41 ساله اش برای تجاوز به دخترش دادگاهی می شود.
مادری به اتهام کمک به برادرزاده اش برای پیاده سازی اهداف شوم اش در جهت آزار و اذیت دخترش باید در محضر دادگاه پاسخگو باشد.
طبق اظهارات دادگاه ویکتوریا، این مادر به مدت 3 سال برادرزاده اش را برای سواستفاده جنسی از دخترش ترغیب کرده است. این مادر که از زمان جدایی از همسرش در یکی از خانه های برادرزاده 42 ساله اش ساکن شده بود به صاحبخانه اجازه سواستفاده از دخترش را داده بود.
از سال 2011 زمانی که این دختر 12 ساله بود توسط مرد خبیث به کرات مورد تجاوز قرار گرفته است.
حتی گریه ها و التماس های این دختر منجر به متوقف شدن عمل زشت این دو نفر نشده بود. مادر 55 ساله قربانی که به دلایل قانونی نام اش فاش نشده از سوی دادگاه گناهکار شناخته شده است.
برادرزاده این زن نیز به اتهام سواستفاده جنسی از یک کودک زیر 16 سال نیز متهم شناخته شد. این مرد روانی در سال 2014 پس از اینکه قربانی راز مورد تجاوز قرار داد موضوع را برای برادر ناتنی اش گفت و این مرد موضوع را به پلیس اطلاع داد که باعث بازداشت مرد متجاوز و رهایی قربانی شد. وکیل مرد جانی اذعان داشته موکل اش نامه ای برای قربانی نوشته که در آن ندامت خود را نسبت به اعمال زشت اش ابراز داشته، اما این نامه از سوی دادگاه قابل قبول نبود. جلسه بعدی دادگاه به روز جمعه موکول شده است.
چی میشه گفت....پدر ومادر این دختر معلوم که بی سواد نبودند هیچ و تحصیل کرده هم بودند!! چطور میشه به فرزند خودشون اموزش ندادند که روابط مخفیانه نداشته باشه!!داستان تلخ زندگی دختر جوان؛
آزار و اذیت دختر 17 ساله، پایان دوستی خیابانی
چند روز پیش در راه مدرسه با پسر ۱۹ سالهای به نام «سجاد» آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود.
100% 0%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، وقتی دختر۱۷ ساله به شعبه ۷۲ دادگاه کیفری استان تهران مراجعه کرد و به طرح شکایت از جوان متجاوز پرداخت سناریوی این پرونده کلید خورد. این دختر به قضات گفت: آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او SMS فرستادم. دوستی ما آغاز شد. سجاد می‌گفت بزودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می‌گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می‌کند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها سجاد با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش می‌خواهند عروس آینده‌شان را ببینند و به این بهانه مرا به خانه‌اش دعوت کرد. آن روز به خانه سجاد که در منطقه اعیان‌نشین تهران است، رفتم. خودش تنها بود با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت بزودی پدر و مادرش می‌رسند. پس از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که سجاد مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم. پس از طرح شکایت این دختر، قضات دستور بازداشت سجاد را صادر کردند و با راهنمایی‌های وی، جوان دانشجو بازداشت شد. این پسر ۱۹ ساله وقتی در برابر قضات ایستاد خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است. وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا اینکه پس از ۲۰ روز خانواده دختر نوجوان به دادگاه رفته و با اعلام رضایت اظهار داشتند که این دختر و پسر به صورت موقت به عقد یکدیگر درآمده‌اند. برگه صیغه‌نامه سند آزادی سجاد شده و این پسر پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و قضات دادگاه کیفری وی را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند. سجاد پس از آزادی پای سفره عقد نشست و با ۱۴ سکه شاکی پرونده را به عقد دائم خود درآورد. در حالی که این زن و شوهر کم‌سن و سال می‌خواستند مراسم جشن عروسی‌شان را برپا کنند داماد جا زد و با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست جدایی داد. پایان عشق تازه‌داماد نوعروس ۱۷ساله یک ماه پس از عقد به شعبه پنجم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و از شوهرش به خاطر شکنجه و عدم پرداخت نفقه شکایت کرد. این دختر نوجوان به بازپرس نیک‌صفت گفت: وقتی با سجاد آشنا شدم به بهانه اینکه خانواده‌اش می‌خواهند عروسشان را ببیند مرا به خانه‌شان دعوت کرد و با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد و… وی افزود: وقتی به اتهام تجاوز به عنف از این پسر شکایت کردم، خانواده‌اش نزد پدر من که استاد دانشگاه است، رفتند و مرا خواستگاری کردند، با چربزبانی رضایت پدرم و مادرم را جلب کرده و برای حفظ آبرو خواستند از شکایتمان صرف نظر کنیم و به دروغ بگوییم که صیغه‌نامه داریم. ما هم فریب حرفهای آنان را خوردیم و رضایت دادیم. سجاد پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. می‌خواستم در کنارش زندگی کنم اما خانواده‌اش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار سجاد تغییر کرد. با من بدرفتاری می‌کرد و می‌گفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کرده‌ام و رویای چنین زندگی‌ای را نداشتم. مرتب از این حرف‌ها می‌زد. بعد SMSهای تهدیدآمیز می‌فرستاد، می‌گفت مرا می‌کشد و اگر از او جدا نشوم بر سر و صورتم اسید می‌پاشد تا اینکه فهمیدم درخواست طلاق داده. وقتی برگه احضاریه به دستم رسید، سراغش رفتم. او هم در خیابان مرا به باد کتک گرفت و به من تهمت‌های ناروا زد. نتوانستم این وضع را تحمل کنم برای همین تصمیم گرفتم از این پسر شکایت کنم که اینچنین زندگی مرا به بازی گرفت. وی ادامه داد: عقد و ازدواج را بهانه کرد تا از زندان آزاد شود و حکم تبرئه بگیرد. او از سادگی من سوءاستفاده کرد و فریبم داد. حالا تنها کسی که در این بازی باخته من هستم که در سن ۱۷ سالگی مطلقه شده‌ام. این نوعروس شکست‌خورده افزود: از وقتی با هم عقد کردیم، نفقه مرا هم پرداخت نکرده چون پدرم می‌گوید وظیفه شوهرت است که خرجی‌ات را بدهد. پس از شکایت این نوعروس، سجاد همسر وی به دادسرا احضار شد. وی در حالی که همراه پدرش به دادسرا آمده بود به بازپرس نیک‌صفت گفت: من تصور چنین زندگی‌ای را نداشتم. نمی‌توانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام ۲۰ روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم! وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد چون این دختر رفتارهای بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما آمد و با جیغ و فریاد آبروی ما را در محل برد. من اصلا او را کتک نزدم که چنین ادعایی علیه من مطرح کرده است. این دختر پیامک‌های تهدیدآمیز برایم می‌فرستد. من هیچوقت او را تهدید نکرده‌ام. ما راهمان از هم جداست. اواخر بهمن وقت دادگاه داریم و به صورت توافقی از یکدیگر جدا خواهیم شد. در ادامه جلسه، پدر این پسر ۱۰۰ هزار تومان تحت عنوان نفقه به عروسش پرداخت کرد و جلسه دادرسی پایان یافت. بررسی‌ها در این پرونده ادامه دارد. وکیل ملت/2016
سرنوشت این دختر تو این سن به کلی تغیر کرد !! حالا عدالت خدا هم رعایت بشه و پسره سرش به سنگ بخوره بازم سرنوشت دختر تغییری نمی کنه که....
بعضی اشتباهات تاوران خیلی سختی داره....
حالا این اشتباه پدر ومادر بوده یا خود دختر....
کد خبر: 82099628 (5370126) | تاریخ خبر: 14/03/1395 | ساعت: 14:25|
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
شمار تلفات سیل در آلمان به 10 نفر رسید
برلین - ایرنا - در ادامه بارش باران های شدید و جاری سیل در جنوب آلمان ، شمار کشته شدگان این حادثه به 10 نفر رسید و چندین نفر دیگر نیز همچنان ناپدید هستند.
به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری آلمان, در پی بارش باران شدید و جاری شدن سیل در چند روز گذشته ؛ 6 نفر در ایالت بایرن و 4 نفر در ایالت بادن وورتمبرگ جان خود را از دست داده اند.
اداره هواشناسی آلمان هشدار داده است که در ایالت بایرن باران و رعد و برق های جدید به وقوع خواهد پیوست و انتظار می رود که تا هفته آینده نیز ادامه پیدا کند.
میزان خسارات ناشی از بارندگی شدید و سیل اخیر تاکنون ده ها میلیون یورو تخمین زده شده است. همزمان 'آنگلا مرکل' صدراعظم آلمان ضمن ابراز تاسف از این فاجعه ؛ با خانواده و بستگان کشته شدگان ابراز همدردی کرد.
همزمان فرانسه نیز شاهد مهلکترین سیل در طول یک قرن اخیر بوده و سطح آب به حدی بالا آمده است که کنارههای رودخانه سن از شدت فشار آب فروریخته است.
تقریبا 10 هزار واحد مس************ی در فرانسه با قطع برق مواجه شده و هزاران نفر خانههای خود را ترک کرده‌اند و نهادهای خدمات اضطراری بیش از 10 هزار تماس کمک دریافت کرده‌اند.
اروپام **456**441**1392
کد خبر: 82099564 (5370064) | تاریخ خبر: 14/03/1395 | ساعت: 13:10|
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
سهم کودکان مالزی از انحراف اخلاقی حاصل از گسترش صنعت گردشگری
کوالالامپور – ایرنا – بهره برداری جنسی از کودکان با توجه به گسترش صنعت گردشگری در کشورهایی که مقصد مسافران خارجی بیشتری هستند، به مشکل فزاینده ای در این کشورها تبدیل شده است.
به گزارش ایرنا، کشورهایی که با سرمایه گذاری در بخش های مختلف از قبیل هتل سازی، ایجاد زیرساخت های حمل و نقل عمومی، دسترسی آسان و سریع به خدمات مورد نیاز گردشگران سال به سال درآمد نجومی گردشگری کسب می کنند، در حاشیه این صنعت پرسود با قربانی شدن کودکانی مواجه هستند که در زیر چرخ های انسان های مدرن به دور از ارزش های اخلاقی دچار رنج می شوند.
گزارش صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) نشان می دهد که سالیانه حدود دو میلیون نفر از کودکان در سطح جهان قربانی آزار جنسی می شوند.
براساس این گزارش، بخش قابل توجهی از آزار جنسی کودکان از طریق محیط آنلاین انجام می شود و تحقیقات پلیس بین الملل و سایر نهادهای مسئول نشان می دهد به طور میانگین روزانه پنج کودک قربانی این پدیده هستند.
یافته های صندوق کودکان ملل متحد همچنین نشان می دهد که صفحات اینترنتی حاوی سوء استفاده جنسی از کودکان در فاصله سال های 2012 تا 2014 حدود 147 درصد رشد داشته که دختران و کودکان زیر 10 سال در بیش از 80 درصد از محتویات این صفحات اینترنتی به تصویر کشیده شده اند.
کشورهای مختلف برای مقابله با این پدیده که می تواند تاثیرات ناگوار متعدد اجتماعی به دنبال داشته باشد، سیاست های گوناگونی اتخاذ کرده اند که در این بین، کشورهای که صنعت گردشگری آنها رونق بیشتری دارند، توجه بیشتری به این موضوع معطوف داشته اند.
مالزی که در سال های گذشته توانسته است از صنعت گردشگری خود درآمد اقتصادی قابل توجهی کسب کند برای مواجه شدن با این پدیده نسبت به راه اندازی واحد تحقیقات رابطه جنسی سایبری کودکان توسط پلیس فدرال اقدام کرده است.
از سویی، کمیته حقوق کودکان سازمان ملل پیشنهاد کرده است گروه های مختلف و جوامع بین المللی در زمان ممکن نسبت به مقابله با این پدیده اقدام کنند.
این کمیته اعلام کرد محافظت از حقوق کودکان تنها از طریق توجه به چند حوزه تامین نمی شود، بلکه مسئولیتی همه جانبه است.
بر اساس اعلام این کمیته آنچه در محیط اینترنت رخ می دهد، انعکاسی از بستر واقعی جامعه است.
روزنامه 'نیو استریت تایمز' مالزی نیز روز جمعه نوشت دستگیری یک شهروند انگلیس به دلیل آزار جنسی کودکان از جمله کودکان مالزیایی، تنها نشان دهنده بخش کوچکی از تجارت مخوف کودکان و آزار جنسی آنها در سطح جهانی است.
'ریچارد هوکل' مرد 30 ساله انگلیسی که یکی از مخوف ترین آزاردهندگان جنسی این کشور محسوب می شود در فاصله سال های 2005 تا 2006 به مالزی سفر کرد و پس از آن در کلیساهای مختلف این کشور مشغول فعالیت بود.
وی سپس در سال 2009 به صورت دائم در مالزی اقامت گزید و در مراکز آموزش زبان مالزی و دانشگاه های مختلف این کشور مشغول گذراندان دوره های مختلف شد.
این مرد انگلیسی سال 2014 براساس اطلاعات کسب شده از پلیس استرالیا به دلیل دست داشتن در فعالیت های بهره بردای جنسی از کودکان در انگلستان بازداشت شد.
'ریچارد هوکل' که از سال 2006 تا 2014 حدود 200 کودک بین شش ماه تا 12 سال از خانواده های فقیر کوالالامپور پایتخت مالزی را هدف امیال شیطانی خود قرار داده است اکنون در آستانه محاکمه ای است که می تواند باعث حبس ابد وی شود.
روزنامه های مالزی روز پنجشنبه و همزمان با برگزاری دادگاه وی که از روز چهارشنبه در 'اولد بیلی' (دادگاه کیفری مرکزی انگلستان و ولز) آغاز شده، با انتشار تصاویری از وی همچنین تیتر 'این هیولا کودکان ما را بی حرمت کرد' خشم خود را نسبت به این موضوع نشان دادند.
دادگاه 'اولد بیلی' قرار است تا پایان امروز (جمعه) نتیجه پایانی تحقیقات خود را در ارتباط با این پرونده اعلام کند.
آساق**241**1611
کد خبر: 677472
نظرات: 0
تاریخ مخابره : ۱۳۹۵/۰۳/۱۴ - ۱۱:۱۵
دستگیری فیلسوف قلابی؛
اغفال دختران نوجوان و تهیه فیلم و عکس از آنها
فردی که خود را فیلسوف معرفی کرده و باعث اغفال دختران نوجوان شده بود شناسایی و دستگیر شد.
به این مطلب امتیاز دهید
66.7% 33.3%
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز، "سیدموسی حسینی" رئیس پلیس فتا استان فارس گفت: دختری نوجوان با مراجعه به پلیس فتا، مدعی شد مدتی پیش در سایت همسریابی با فردی به هویت دکتر "الف . م" آشنا شدم که این شخص با مهندسی اجتماعی قوی اعتمادم را جلب کرد، به طوری که عکس و فیلم های شخصی خود را برای وی ارسال می‌کردم. سرهنگ حسینی ادامه داد: این فرد پس از مدتی به قصد اخاذی شروع به تهدید به انتشار عکس‌ها این دختر نوجوان کرده است که بلافاصله پرونده در این خصوص تشکیل و موضوع در دستور کار کارشناسان این پلیس فتا قرار گرفت. وی افزود: با انجام اقدامات فنی ماموران موفق شدند متهم را دستگیر کنند. در بررسی های به عمل آمده مشخص شد که این فرد در شبکه های اجتماعی خود را دکترای فلسفه معرفی کرده در حالی که تحصیلات واقعی وی سوم راهنمایی است. رئیس پلیس فتا استان فارس اظهار کرد: این فرد شیاد، از این طریق پس از جلب اطمینان مخاطبان خود، اقدام به تهیه عکس و فیلم از آن ها می‌کرد و این اقدامات منتهی به تهدید و اخاذی از این افراد می شد. سرهنگ حسینی اضافه کرد: متهم در برخی سایت های تبلیغاتی اقدام به درج آگهی تحت عنوان "مشاوره و تهیه پایان نامه، مقاله، پروپوزال و ..." کرده که پس از دریافت وجه از کاربران اقدام به ارسال مقاله هایی فاقد بار علمی و کیفیت نامطلوب می‌کرد. وی ضمن تاکید بر اینکه قربانیان شبکه های اجتماعی اکثرا دختران نوجوان با احساسات و عواطف بالا هستند، بیان کرد: مهمترین عامل موثر در این اتفاقات نبود ارتباط مثبت، مفید و موثر والدین با فرزندان است که نیاز است والدین از شناسایی تیپ شخصیتی فرزندان خود و نحوه برخورد با آنان را از طریق مراکز مشاوره آموزش ببینند و در استفاده از فضای مجازی و به‌خصوص آسیب‌های شبکه های اجتماعی آگاهی لازم را داشته باشند. برنا/2016
آزار و اذیت 6 دختر جوان در حاشیه کاشمر / مرد متاهل می گوید، قصد انتقام از زنان را داشت + عکس
[replacer_a] ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ 7633 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: مرد شیطان صفت که دراقدامی انتقامجویانه به بهانه ازدواج، دختران جوان را به دام انداخته و طعمه‌هایش رامورد آزار و اذیت قــرار می داد با ردیابی‌های پلیسی دستگیر شد.
پرونده این ماجرا به دنبال شکایت یکی از دختران در اختیار مأموران تجسس کلانتری 11 جانبازان شهرستان کاشمر قرار گرفت و متهم با ردیابی‌های پلیسی دستگیر شد.
وی درنــــخستین بازجویی‌ها منکر جرایم خود شد اما سرانجام وقتی با مدارک و مستندات پلیسی روبه‌رو شد چاره‌ای جز اعتراف ندید و گفت: شغلم آزاد است. از مدتی قبل با همسرم دچار مشکلات خانوادگی شدم و تا پای طلاق هم رفتیم. اما بالاخره با وساطت اطرافیان آشتی کردیم ولی از آن به بعد تصمیم گرفتم از دختران انتقام بگیرم. بنابراین دختران جوانی که با خانواده‌های خود مشکل داشتند یا در انتظار شوهر بودند را شناسایی کرده و به بهانه ازدواج فریب می‌دادم. وی در ادامه گفت: برای شناسایی طعمه‌ها به سبزوار می‌رفتم و آنها را به کاشمر می‌آوردم. پس از آزار و اذیت دختران نیز در اطراف شهر رهایشان می‌کردم. سرهنگ ابوالقاسم باقری -رئیس پلیس شهرستان کاشمر- در این باره گفت: تاکنون شش دختر از متهم شکایت کرده‌اند اما از آنجا که احتمال می‌رود او دختران زیادی را با این ترفند فریب داده باشد تحقیقات ویژه دراین باره ادامه دارد.
رسوایی بزرگ پس از پیدا شدن جسد سوخته زن شوهر دار در خانه اش / دختر خردسال پس از دیدن صحنه مرگ مادر دق کرد + عکس
[replacer_a] ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ 7251 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: مرد میهمان که یک زن جوان را مقابل چشمان کودک سه ساله اش کشته بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر چهاردهم اسفند 90 به پلیس ملارد خبر رسید زن 25 ساله ای به نام مریم در خانه اش کشته شده است.ماموران به محل جنایت رفتند و با پیکر سوخته مریم روبه روشدند.
در بازجویی ها یکی از همسایه ها به پلیس گفت: وقتی هق هق گریه های دختر سه ساله مریم را شنیدم دلواپس شدم و مقابل در رفتم.همان موقع یک مرد جوان را دیدم که سراسیمه از خانه مریم خارج شد، بوی تند گاز از داخل آپارتمان به مشامم رسید و همسایه ها را خبر کردم و با کمک آنها در را باز کردیم.
با اطلاعاتی که زن همسایه به پلیس داد تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد و با بررسی آخرین تماس های تلفنی قربانی پلیس رد یکی از بستگان مریم به نام علی را به دست آورد و وی را بازداشت کرد.
این مرد وقتی با زن همسایه روبه رو شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی پیش در خیابان با یک زن جوان به نام فریبا آشنا شدم.در حالی که سرگرم گفت و گو با او بودم مریم ما را دید مدام نگران بودم که مریم این ماجرا به خانواده ام بگوید و آبرویم را ببرد.
روز چهاردهم اسفند مریم با من تماس گرفت و مرا به خانه اش دعوت کرد او با پسری ارتباط داشت و به تازگی با او دچار اختلاف شده بود مریم ازمن خواست وساطت کنم تا پسر جوان به تماس هایش پاسخ بدهد او تهدیدم کرد که اگر این کار را انجام ندهم آبرویم را می برد و به همه می گوید مرا با یک زن خیابانی دیده است.
وی ادامه داد: بحث من و مریم بالا گرفت تا این که از شدت عصبانیت با گوشتکوب به سرش زدم و او را خفه کردم و جنازه اش را آتش زدم.
به دنبال اعتراف های تکان دهنده این مرد وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمد باقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه خواهر و برادرهای مریم و همچنین همسرش در جایگاه ویژه ایستادند ،شوهر مریم گفت: در این مدت دخترم هم که شاهد جنایت بود به خاطر بیماری جان سپرد. ما برای عامل این جنایت حکم قصاص می خواهیم.
سپس متهم پشت تریبون دفاع ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: قتل مریم را قبول دارم و حالا می گویم پشیمانم و نمی خواهم درباره جزییات آن حرفی بزنم.
بنابه این گزارش: در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
ادم نمی دونه چی بگه!! الان این پسر پشت اون زن حرف دراورده یعنی چی زن با یکی دوست بوده..... اگر درست باشه حرفش ... و اگر درست نباشه ..... روابط مخفیانه و خیانت و... اخر وعاقبت جز تباهی نداره....رسوایی بزرگ پس از پیدا شدن جسد سوخته زن شوهر دار در خانه اش / دختر خردسال پس از دیدن صحنه مرگ مادر دق کرد + عکس
[replacer_a] ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ 7251 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
به گزارش خبرنگار ما، عصر چهاردهم اسفند 90 به پلیس ملارد خبر رسید زن 25 ساله ای به نام مریم در خانه اش کشته شده است.ماموران به محل جنایت رفتند و با پیکر سوخته مریم روبه روشدند.
در بازجویی ها یکی از همسایه ها به پلیس گفت: وقتی هق هق گریه های دختر سه ساله مریم را شنیدم دلواپس شدم و مقابل در رفتم.همان موقع یک مرد جوان را دیدم که سراسیمه از خانه مریم خارج شد، بوی تند گاز از داخل آپارتمان به مشامم رسید و همسایه ها را خبر کردم و با کمک آنها در را باز کردیم.
با اطلاعاتی که زن همسایه به پلیس داد تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد و با بررسی آخرین تماس های تلفنی قربانی پلیس رد یکی از بستگان مریم به نام علی را به دست آورد و وی را بازداشت کرد.
این مرد وقتی با زن همسایه روبه رو شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی پیش در خیابان با یک زن جوان به نام فریبا آشنا شدم.در حالی که سرگرم گفت و گو با او بودم مریم ما را دید مدام نگران بودم که مریم این ماجرا به خانواده ام بگوید و آبرویم را ببرد.
روز چهاردهم اسفند مریم با من تماس گرفت و مرا به خانه اش دعوت کرد او با پسری ارتباط داشت و به تازگی با او دچار اختلاف شده بود مریم ازمن خواست وساطت کنم تا پسر جوان به تماس هایش پاسخ بدهد او تهدیدم کرد که اگر این کار را انجام ندهم آبرویم را می برد و به همه می گوید مرا با یک زن خیابانی دیده است.
وی ادامه داد: بحث من و مریم بالا گرفت تا این که از شدت عصبانیت با گوشتکوب به سرش زدم و او را خفه کردم و جنازه اش را آتش زدم.
به دنبال اعتراف های تکان دهنده این مرد وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمد باقر قربان زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه خواهر و برادرهای مریم و همچنین همسرش در جایگاه ویژه ایستادند ،شوهر مریم گفت: در این مدت دخترم هم که شاهد جنایت بود به خاطر بیماری جان سپرد. ما برای عامل این جنایت حکم قصاص می خواهیم.
سپس متهم پشت تریبون دفاع ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: قتل مریم را قبول دارم و حالا می گویم پشیمانم و نمی خواهم درباره جزییات آن حرفی بزنم.
بنابه این گزارش: در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
جنگل ها و مراتع شلال دان و بهره عنا کهگیلویه و بویراحمد دوباره طعمه حریق شد
گچساران - ایرنا - فرماندار باشت گفت: آتش سوزی در مراتع و جنگل های منطقه شلال دان و بهره عنا که از عصر روز گذشته شروع و ساعت 21 شب گذشته مهار شده بود، دوباره در ساعت 22 شب در نقاط دیگری طعمه حریق شد.
سید مسعود حسینی روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: تلاش امدادگران برای مهار آتش سوزی در مراتع و جنگل های دو منطقه شلال دان و بهره عنا از توابع این شهرستان همچنان ادامه دارد.
وی اظهار کرد: وجود علفزارهای خشک، وزش باد شدید، ارتفاعات سخت گذر و نبود تجهیزات باعث کندی مهار آتش شده است.
فرماندار باشت ابراز کرد: پوشش گیاهی محل آتش سوزی در این دو منطقه مراتع و درختان بلوط، بادام و کیکم است.
وی بیان کرد: علت و وسعت این آتش سوزی در حال بررسی است.
ارتفاعات بهره عنا در 25 کیلومتری شهر باشت قرار دارد.
منطقه گردشگری شلال دان در جاده ارتباطی گچساران به شیراز واقع در 10کیلومتری شهر باشت، یکی از گردشگر پذیرترین تفرجگاه های دیدنی جنوب کهگیلویه و بویراحمد به ویژه در فصل بهار است.
شهرستان 21هزار نفری باشت در 110 کیلومتری جنوب شرق یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد.
8143/6162/ 6075
محکومیت فوتبالیست سرشناس به پرداخت مهریه 8 میلیاردی
[replacer_a] ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ 1550 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: یکی از فوتبالیست های سرشناس باید مهریه همسرش را تمام و کمال بپردازد.
چندسال پیش همسر یک فوتبالیست سرشناس که عضویت تیم ملی را داشت با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضای طلاق کرد و پس از چند ماه این دو نفر جدا شدند. مهریه این خانم ماجرای جالبی داشت. او از دادگاه خانواده درخواست کرد بابت دریافت مهریه اش نامه ای را به باشگاه همسرش بفرستد تا پول مهریه از قرارداد بازیکن مود نظر کسر و به حسابش واریز شود. اگر چه چنین اتفاقی رخ داد اما با گذشت چند سال هنوز همسر آن بازیکن که از باشگاهش جدا و به تیم دیگری رفته است نتوانسته مهریه اش را دریافت کند.او برای این که موفق به دریافت حق و حقوقش شود بار دیگر به دادگاه مراجعه و این بار حکم دیگری گرفت، بازیکن سرشناس که از تیم سابقش طلب چند صد میلیونی دارد باید مهریه پرداخت نکرده اش را بدهد ، حتی دادگاه نامه ای به باشگاه لیگ برتری فرستاد و از آنها خواست در سریع ترین زمان ممکن بخشی از طلب بازیکن که معادل مهریه همسر سابقش می باشد به حساب دادگاه واریز شود.همسر جداشده فوتبالیست معروف که فصل خوبی را پشت سر نگذاشت و زمزمه های پیوستن دوباره اش به یک تیم بزرگ تهرانی جدی تر از همیشه به گوش می رسد دیروز به باشگاه چندسال پیش همسر قبلی اش رفت و با مسئولان این تیم پیرامون حکم دادگاه به صحبت پرداخت. شاید جالب باشد بدانید بر خلاف دفعه قبل این حکم کارساز شد. او به زودی مهریه اش را که معادل 800 میلیون تومان است دریافت می کند.خانم ... در حالی که باشگاه تهرانی را ترک می کرد با ناراحتی گفت: واقعا برخی از این فوتبالیست ها بی جنبه هستند وقتی به تیم مطرح می آیند و چهار نفر آنها را می شناسند خانواده شان را فراموش می کنند. من او را به خدا واگذار کردم و چوبش را خورد.منبع : خبرورزشی
وقتی دختر روستایی گوشی هوشمند خرید / فرار از خانه برای دیدن پسر تلگرامی
[replacer_a] ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ 1968 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: در دو راهی تردید قرار گرفته بودم. از سویی می ترسیدم بعد از چند روز فرار از خانه نزد خانواده ام باز گردم و از طرف دیگر، نمی توانستم این گونه آواره و سرگردان در کوچه و خیابان های یک شهر غریب بمانم. ...
این ها بخشی از گفته های دختر 18 ساله ای است که به اتهام فرار از خانه دستگیر شده است. او در حالی که به شدت اشک می ریخت و می گفت فکر می کردم با فرار از خانه می توانم زندگی جدیدی را شروع کنم به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: در یک خانواده 10 نفره و در یکی از روستاهای اطراف نیشابور به دنیا آمدم. من هشتمین فرزند خانواده بودم و برادران بزرگ ترم بیش از حد درباره من سخت گیری می کردند به طوری که بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع راهنمایی دیگر اجازه ادامه تحصیل نیافتم چرا که برای ورود به دبیرستان باید روستا را ترک می کردم و به نیشابور می رفتم. پدر و مادرم نیز پیر و ناتوان هستند و توجهی به من نمی کردند به همین خاطر کار روی زمین های کشاورزی را شروع کردم تا این که بدون اجازه خانواده ام و با کمک دختر همسایه گوشی تلفن هوشمند خریدم و بدین ترتیب وارد شبکه های اجتماعی شدم. همواره با خودم می اندیشیدم چرا در این خانواده به دنیا آمده ام که هیچ گونه آزادی ندارم. همیشه به دختران هم سن و سال خودم غبطه می خوردم و می خواستم به نوعی این کمبودها را در زندگی ام جبران کنم. مدتی بعد در یکی از شبکه های اجتماعی با پسری آشنا شدم اما به او نگفتم که کجا زندگی می کنم و شرایط اجتماعی ام چگونه است. ارتباط تلفنی ما ادامه داشت تا این که تصمیم گرفتم «علی» را از نزدیک ببینم و زندگی جدیدی را با او شروع کنم چرا که فکر می کردم با ماندن در روستا به هیچ چیز نمی رسم. این بود که همه پس اندازهایم را برداشتم و مقداری پول نیز از دختر همسایه قرض گرفتم و راهی مشهد شدم. قبل از آن که وارد شهر شوم با علی قرار گذاشتم تا یکدیگر را از نزدیک ببینیم اما وقتی سرقرار رفتم او با دیدن من، از این ارتباط پشیمان شد چرا که مدام می گفت «ما به درد هم نمی خوریم!» دوستی ما بی فایده است من اشتباه کرده ام. با رفتن علی دیگر همه امیدها و رویاهای خود را بر باد رفته می دیدم. کنار درختی نشستم و مدتی به حال خودم گریه کردم. در دو راهی تردید مانده بودم و می ترسیدم به روستا بازگردم چرا که معلوم نبود با این آبروریزی چه بلایی به سرم خواهد آمد می خواستم خودم را به دست تقدیر بسپارم تا ببینم چه می شود. چند شب را در خیابان ها و پارک ها پرسه زدم در حالی که پشیمان شده بودم و قدرت تصمیم گیری نداشتم تا این که ساعت 2 بامداد روز گذشته مأموران گشت کلانتری طبرسی جنوبی به وضع آشفته و لباس های کثیفم مشکوک شدند و مرا دستگیر کردند. وقتی در کلانتری مورد مشاوره قرار گرفتم تازه فهمیدم چه عاقبت تلخی در انتظارم بوده است...
صندوقتو خالی کن
خالی کردم!!
خداوکیلی تا اینجا میای حداقل این ها بخونید!! این ها واقعیت هستند که جامعه دچارش هست و بعضی ها مشکلاتی هست که از امثال همین تاپیک زده میشه ، ولی خوب مدیریت نمیشه و دیر اگاهی پیدا می کنه و تبدیل به فاجعه میشه.
اشکان منظورم همه بودااا یعنی فکر می کنم غیر خودم کسی این ها رو نمی خونه خخخخخخخخخ
خخخخ خوب من که روحیه ام تا قبل کنکور نمیخوام خراب بشه می خونم بعد کنکور قول میدم بخونم
اره کنکور واجبتره سعی کن از امشب کمتر بیای اینجا
آتش ارتفاعات منطقه گدار پنبه داراب فارس را فرا گرفت
شیراز- ایرنا- منابع ملی ارتفاعات منطقه گدار پنبه شهرستان داراب از توابع استان فارس عصر امروز (یکشنبه) طعمه حریق شد و شعله های آتش هم اکنون سطح وسیعی از این منطقه را فرا گرفته است.
فرماندار شهرستان داراب با تایید آتش سوزی در منطقه گدار پنبه فارس در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: برای خاموش کردن این آتش از نیروهای امدادی و مردم درخواست کمک شده است.
عبدالرضا قاسمپور افزود: متاسفانه عامل اغلب آتش سوزی ها در این شهرستان نیروی انسانی است و بسیاری از سودجویان برای استفاده از منابع ملی، توسعه گلکاری و برداشت بیشتر گل محمدی از منابع ملی اقدام به آتش سوزی عمدی در این اراضی می کنند.
فرماندار داراب ادامه داد: آیات، روایات و سیره اهل بیت (ع) بیانگر این است که هیچ مکتبی مانند اسلام به طبیعت و محیط زیست اهمیت نداده است و قرآن کریم در بسیاری از آیات، انسان ها را به مطالعه طبیعت و عناصر آن فراخوانده است و همچنین بسیاری از سوره های قرآن کریم به نام یکی از عناصر طبیعت خوانده می شود.
وی افزود: آتش سوزی های اخیر در شهرستان داراب علاوه بر اینکه موجب از بین رفتن بخشی از منابع ملی و طبیعی این شهرستان شده همچنین موجب ایجاد زحمت و مشقت در ماه مبارک رمضان برای نیروهای امدادگر و مردم روزه داری شده که برای مهار آن تلاش می کنند.
قاسمپور بیان کرد: باید با عاملان و مسببان این آتش سوزی ها به شدت برخورد شود.
گدار پنبه در 130کیلومتری جنوب شرقی داراب قرار دارد و گروه های امدادی برای رسیدن به این منطقه باید حدود یک ساعت کوه پیمایی کنند.
شهرستان داراب در فاصله 225 کیلومتری جنوب شرقی شیراز واقع شده است.
از نوزدهم خردادماه جاری این پنجمین آتش سوزی است که در عرصه منابع طبیعی و حفاظت شده استان فارس رخ می دهد.
نخستین آتش سوزی ساعت 30: 9 صبح روز نوزدهم خردادماه جاری در 900 هکتار از مراتع منطقه بلاغی شهرستان پاسارگاد در 110 کیلومتری شمال شیراز رخ داد که پس از 50 ساعت سرانجام در روز جمعه (بیست و یکم خرداد) به صورت کامل مهار شد.
دومین آتش سوزی، صبح بیست و یکم خرداد در پارک ملی بمو در 10 کیلومتری شمال شیراز آغاز شد و در شامگاه همین روز در نهایت آتش مهار شد اما بنا به اظهار مدیرکل حفاظت محیط زیست استان فارس در این حادثه 75 هکتار از عرصه های علفی این پارک آسیب دید .
سومین مورد آتش سوزی ساعت 30: 15روز بیست و یکم خرداد در حدود چهار هکتار از مراتع بخش ارژن از توابع شیراز و در 40 کیلومتری غرب این شهر شعله ور شد و پس از سه و نیم ساعت این آتش به کمک امدادگران محیط زیست، منابع طبیعی، شهرداری، آبفا و نیروهای مردمی مهار گردید.
چهارمین آتش سوزی عصر شنبه (بیست و دوم خرداد) در ارتفاعات منطقه مروارید شهرستان داراب رخ داد که بر اثر آن حدود پنج هکتار از پوشش گیاهی این منطقه در آتش سوخت.
به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری فارس، دلایلی که برای آتش سوزی های اخیر اعلام می شود همه گمانه زنی است و هنوز علت اصلی مشخص نیست اما آنچه مسلّم است اینکه عامل انسانی دخالت داشته است.
حسن فیاض پور بیان کرد: دستگاه های تخصصی مسئول و دستگاه های امنیتی، قضایی و انتظامی هم اینک مشغول بررسی موضوع و علت اصلی بروز این حوادث هستند.
6113 /6118 /1596
بازیکن تیم ملی جوانان دزد شد +عکس
[replacer_a] ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ 1468 بازدید اولین نفری باشید که درباره این خبر نظر میدهید.
رکنا: در کمتر از یک سال برای بار دوم دستگیر شده است، دفعه قبل هم می گفت توبه کرده است اما خودش هم می داند که توبه گرگ...
بار دومی است که در کمتر از یکسال او را در دادسرا می بینم. دفعه اول به جرم بارکنی دستگیر شده بود و خوب چهره اش را به خاطر داشتم. این بار نیز به جرم زورگیری و بار کنی به همراه همدستانش دستگیر شده است. خودش می‌گوید بازیکن سابق تیم ملی جوانان فوتبال کشورمان بوده و یک حادثه مسیر زندگی‌اش را عوض کرده است و از مستطیل سبز فوتبال به دادسرای ویژه سرقت آمده است. با دستبند فلزی و پابند منتظر است تا جلسه بازپرسی اش شروع شود.
جعفر بیست و شش ساله متهم است با همدستی همدستانش اقدام به بارکنی- سرقت بار از پشت موتور سیکلت ها- گوشی تلفن همراه از پیک‌های موتوری پاساژ علاءالدین و زورگیری کرده است، گفت‌وگویی با این متهم انجام دادیم که در زیر می‌خوانید.
خودت را معرفی کن؟
جعفر بیست و شش ساله هستم و تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده‌ام. به خاطر مشکلات خانوادگی مجبور شدم از آنها جدا شوم. به همین دلیل با اندک پس‌اندازم خانه‌ای مجردی در شهرری اجاره و راهم را از آنها جدا کردم.
چه مشکلی با خانواده‌ات داشتی؟
پدر و برادرم را به جرم حمل 16 کیلو تریاک دستگیر کردند. خانواده پرجمعیتی بودیم و 9 فرزند هستیم. یکی از برادرهایم معلول و نگهداری از او خیلی سخت است. به خاطر این مشکلات مجبور شدم خانه را ترک کنم. یکی از برادرانم خرج خانواده را با دوره‌گردی و میوه‌فروشی می‌دهد.
سابقه کیفری داری؟
دو بار به اتهام گوشی‌قاپی دستگیر شدم. هر بار با جلب رضایت از شکات و مدت کوتاهی حبس آزاد می‌شدم و با دوستانم به سرقت و بارکنی می‌پرداختیم. در سرقت اول 56 شاکی داشتم و یکسال به زندان افتادم.
به خاطر چند سرقت دستگیر شدی؟
آخرین بار در 12 سرقت 250 گوشی تلفن همراه سرقت یا بارکنی کردم. البته چند ماه بعد با وثیقه آزاد شدم و دوباره دست به سرقت زدم. این بار 44 سرقت انجام دادم.
از سرقت‌هایت بگو.
با پرسه‌زنی روی موتور دوستم در مولوی و چهارراه شاپور در یک فرصت مناسب گوشی را می‌قاپیدیم. از این راه سه میلیون به دست آوردم که نصف آن را به محمد می‌دادم. پس از سرقت، گوشی‌ها را به مسعود که فامیل دورمان بود و در پیک موتوری بود، می‌فروختم. مدتی بعد با فردی به نام امیر آشنا شدم که او پیشنهاد تشکیل باند و استفاده از روش بارکنی را داد. به همین خاطر با دو موتورسیکلت چهار نفره در اطراف پاساژ علاءالدین پرسه می‌زدیم و با شناسایی پیک‌موتوری‌ها سد راهشان شده و با تهدید بارشان را سرقت می‌کردیم. بعد از سرقت نیز گوشی‌ها را به امیر داده و پول می‌گرفتیم.
نمی‌ترسیدی مالباختگان تعقیبت کنند؟
چهار نفری برای سرقت‌ها می‌رفتیم و اگر ما را تعقیب می‌کردند با قمه تهدیدشان می‌کردیم.
برادرت هم به خاطر ارتکاب همین جرم دستگیر شده؟
او شاگرد یکی از برادران دیگرم در فروش میوه با خودرو بود و درس می‌خواند. روزی که فهمیدم جواد سرقت انجام می‌دهد آن‌قدر او را با چوب زدم که حتی سرش شکست و چندین بخیه برداشت. دوست نداشتم برادرم سارق شود.
قبل از اینکه دست به سرقت بزنی کار می‌کردی؟
من ورزشکارم و عضو تیم ملی فوتبال جوانان بودم. یک حادثه مرا به اینجا کشید. محمد پروین، علی حمودی و علیرضا حقیقی همدوره‌ای من در تیم ملی جوانان بودند. آنها امروز در تیم ملی هستند و من باید پشت میله‌های زندان باشم.
چه حادثه‌ای برایت رخ داد؟
در باشگاه جوانان راه‌آهن توپ می‌زدم، اما باید به سربازی اعزام می‌شدم. خیلی دنبال تیم نظامی گشتم، اما تیمی پیدا نشد و برخی گفتند باید آشنا داشته باشی، وقتی به در بسته خوردم فوتبال را کنار گذاشتم.
بعدش چه اتفاقی برایت رخ داد؟
بی‌پولی به سراغم آمد. در آن میان با پسر جوانی به نام حسین آشنا شدم او پیشنهاد داد برای اینکه وضعمان تغییر کند دست به گوشی قاپی بزنیم. من هم قبول کردم و پس از چند ماه برای اولین بار دستگیر شدم.
فکر می‌کردی دستگیر شوی؟
اگر به دستگیر شدن فکر می‌کردم هیچ وقت سراغ جرم نمی‌رفتم. تصور می‌کردم خیلی حرفهای عمل می‌کردیم به همین خاطر پلیس ردی از ما پیدا نمی‌کرد.
حرف آخر.
من ورزشکار بودم، اما در این چند سال بسیار شکسته شدم. ای کاش به فوتبالم ادامه می‌دادم و الان جایگاهی برای خودم داشتم. کاش پیش خانواده مانده بودم و از آنها جدا نمی‌شدم. پدرم گاوداری داشت و می‌توانستم پیش او کار کنم. عشق فوتبال بودم و داشتم خوب پیشرفت می‌کردم، اما نشد.
کد خبر: 51673 12:39، 1395-03-23
دستگیری عامل راه‌اندازی صفحه غیر اخلاقی در اینستاگرام
رئیس پلیس فتا استان کرمانشاه گفت: عامل راه‌اندازی صفحه غیراخلاقی و تصاویر مبتذل در اینستاگرام در کرمانشاه دستگیر شد.
[replacer_a]: سرهنگ علی شفیعی اظهار داشت: به دنبال رصد و پایش شبکه‌های اجتماعی مجازی توسط کارشناسان پلیس فتا در شبکه اجتماعی اینستاگرام فردی که به انتشار تصاویر مستهجن اقدام می‌کرد شناسایی شد بنابراین در این مورد پرونده تشکیل شد و در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
رئیس پلیس فتا استان کرمانشاه با بیان اینکه کارشناسان پلیس فتا با انجام اقدامات تخصصی و علمی متهم را شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی به پلیس فتا احضار کردند گفت: متهم پس از مواجه با مدارک و مستندات پلیس فتا به بزه انتسابی اقرار و در بازجویی‌های انجام شده در مورد راه‌اندازی صفحه جهت سرگرمی اعتراف کرد.
شفیعی با بیان اینکه در فضای سایبری هم به منظور حفظ حقوق شهروندی و حریم خصوصی نظارت کامل انجام می‌شود عنوان کرد: مراقبت به همان صورتی که در فضای واقعی وجود دارد در فضای مجازی نیز ضروری است.
منبع: اتاق خبر 24
کد خبر: 51671 12:34، 1395-03-23
مسمومیت 60 دانشجوی دختر در گنبدکاووس
60 دانشجوی دختر دانشگاه گنبدکاووس دچار مسمومیت غذایی شدند.
سرپرست مرکز بهداشت شهرستان گنبدکاووس گفت: این دانشجویان بر اثر استفاده از غذای سرو شده در وعده سحری در دوشب گذشته دچار مسمومیت غذایی شدند و در بیمارستان های مطهری و بسکی و کلینیک امام جعفر صادق تحت درمان قرار گرفتند.
دکتر فرهاد بدیعی گفت: کارشناسان مربوطه با مراجعه به خوابگاه و محل پخت غذا، از غذا ، آب و سبزیجات نمونه برداری و به آزمایشگاه ارسال کرده اند.
وی ادامه داد: موضوع در دست بررسی بوده و آلودگی سبزیجات به دلیل خوب شسته نشدن، یکی از احتمالات مطرح در زمینه بروز مسمویت غذایی در دانشجویان است.
دانشگاه گنبدکاووس با داشتن حدود سه هزار و 500 دانشجو در 70 رشته مقطع از کاردانی تا دکترا، بزرگترین دانشگاه دولتی شرق استان گلستان محسوب می شود.
منبع: باشگاه خبرنگاران
کد خبر: 679757
نظرات: 0
تاریخ مخابره : ۱۳۹۵/۰۳/۲۳ - ۱۳:۰۰
حوادث روز؛
زلزله ۲.۶ ریشتری بیخ گوش تهران
زمین لرزه 2.6 ریشتری کیلان در استان تهران را لرزاند.
به این مطلب امتیاز دهید
0% 0%
به گزارش سرویس حوادث "جام نیوز"، زمین لرزه ای به قدرت 2.6 در مقیاس ریشتر در عمق 15 کیلومتری زمین ساعت 9:38 کیلان در استان تهران را لرزاند.
همچنین زمین لرزه ای به قدرت 1.7 ریشتر دماوند را بامداد امروز به لرزه در آورد.
هتک حرمت دختر جوان در برابر دوربین / فیلم های رابطه شیطانی از خانه مجردی پیدا شد
[replacer_a] ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ 43414 بازدید 2 دیدگاه
رکنا: مرد جوانی که طی یک دوستی خیابانی از لحظات اذیت و آزار دختر جوان فیلم برداری و آن را دستمایه تهدید های بعدی خود قرار داده بود دستگیر شد.
کمتر از یک هفته پیش ، شاکی از طریق یک دوستی خیابانی با مرد جوانی آشنا می شود. ارتباطات و دیدار ها به حدی می رسد که در یکی از دیدار ها دختر جوان مورد اذیت و آزار قرار می گیرد. .پس از آن که دختر جوان رابطه اش را با متهم قطع کرد وی ماجرای فیلم برداری مخفیانه از رابطه شیطانی رابرملاکرد .در حالی که روز به روز فشارهای مرد شیطان صفت بردختر جوان برای تن دادن به خواسته هایش بیشتر می شد دختر جوان خواستار دستگیری متهم شد .با ارجاع شکایت به شعبه 233 دادسرای مشهد ،قاضی حقدادی دستور بازداشت مرد جوان را صادر کرد. پس از دستگیری در بازبینی سیستم های رایانه ای موجود در خانه مجردی متهم فیلم ها یی که مخفیانه از طعمه خود گرفته بود نیز کشف شد.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
