صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 51

موضوع: عشق به یک مرد متاهل

7727
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق به یک مرد متاهل

    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 9 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم . پارسال تو شرکت چند تا از همکارام برای تولدم جشن گرفتند و ایشون هم تو اون جشن شرکت کرد و برام کادو هم خرید در حالی که وقتی تولدش شد من حتی تبریک هم نگفته بودم انگار برام مهم نبود و احساسم این بود که اگه کادویی خریده به خاطر موقعیت کاریمه که بعدها کارشو زودتر از بقیه راه بندازم.
    تا اینکه یه روز تو اسفندماه 95 سر مسئله کاری داشتیم با هم صحبت می کردیم بهم ابراز علاقه کرد این مرد انقدر متین و باوقار و مورد اعتماد همه بود که من اول اصلا باورم نمیشد گفتم داره امتحانم میکنه چون بارها ازش شنیده بودم و حتی دیده بودم که زن و بچشو خیلی دوست داره.
    رفتارهاش همیشه در طول این 9 سال مورد تایید من بوده انگار من فقط به یک تلنگر نیاز داشتم زیاد طول نکشید فقط با دوسه بار ابراز علاقه نسبت به من ، یه دفعه به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم و این آدم خیلی خیلی برام مهم شده وقتایی که تو شرکت نیست جای خالیشو احساس می کنم من کمبود محبت نداشتم که بگم به خاطر محبتش بوده من عاشقش شدم جایی که کار میکنم همه بهم احترام میذارن ، دوستا و خانواده خیلی خوبی دارم و از لحاظ عاطفی چیزی کم ندارم.
    روزای اول بهش گفتم تو از من چی میخوای گفت برای همدیگه باشیم و با هم دوست باشیم، در حالی من اصلا اهل دوستی با هیچ پسر یا مردی نبودم و نیستم من دختر نمازخونی هستم تو این 9 سال همکاری به خودش هم ثابت شده و بارهای بارها بهم گفته ولی نمیدونم چرا به من چنین پیشنهادی داد میگه عاشقت شدم ولی زن و بچمو به هیچ عنوان کنار نمیذارم البته من هیچوقت ازش نخواستم که به زن و بچش خیانت کنه.
    میدونم مردی که زن و زندگی و بچشو خیلی دوست داره ابراز علاقش به نفع من نیست فقط میخواد از من سوء استفاده کنه و من چون عاشقش شدم نمی تونم خودمو قانع کنم که نزدیک شدن این آدم به من فقط یک سوء استفاده از منه ، داره با احساساتم بازی میشه
    تازگیها رفتارش این شکلی شده که وقتی روی باز بهش نشون میدم مثلا حرفی میزنه میخندم و یا زبونا احساساتم رو بروز میدم میگه اینجوری فایده نداره اگه واقعا دوستم داری باید بیای بغلم و وقتی من امتناع می کنم از دستم ناراحت میشه و از من فاصله میگیره و وقتایی که من با ساعتها صحبت با خودم و سرزنش کردن خودم، ازش فاصله میگیرم به بهونه های مختلف میاد پیشم یا بهم زنگ میزنه.وقتایی که باهاش حرف میزنم حالم خوبه، نوع برخورد این آدم با من، تو رفتارم با بقیه تاثیر گذاشته وقتایی که با من خوبه حالم عالیه و برعکس..
    من تو این احساس بدجور گیر کردم و هرچقدر دارم با خودم کلنجار میرم می بینم نمیشه در حالی میدونم نباید اصلا احساسم رو برای آدمی که مال من نیست خرج کنم تو رو خدا راهنماییم کنید که چیکار کنم تا مهر این آدم از دلم بیرون بره و وجودش برام مهم نباشه.
    یک مشاور بهم گفته باید محل کارتو عوض کنی که دیگه نبینیش این یه مورد رو نمی تونم انجام بدم چون واقعا آینده کاریم لطمه میخوره و شرایطی که تو این شرکت دارم قطعا جای دیگه نخواهم داشت و من این جایگاه رو بعد از چندین سال بدست آوردم.
    لطفا کمکم کنید.
    ویرایش توسط hastiam : 11-04-2017 در ساعت 09:43 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 6 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه تو شرکت مراقب رفتارم بوده اگه خطایی ازم سر میزده بهم گوشزد میکرده در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم و همیشه تو ذهنم می گفتم این مرد رویاهام بود کاش مجرد بود و اگه مجرد بود قطعا با من ازدواج میکرد ولی هیچوقت دوست داشتنم رو بروز نمیدادم که خودش یا کسی بفهمه.
    پارسال تو شرکت چند تا از همکارام برای تولدم جشن گرفتند و ایشون هم تو اون جشن شرکت کرد و برام کادو هم خرید در حالی که وقتی تولدش شد من حتی تبریک هم نگفته بودم انگار برام مهم نبود و احساسم این بود که اگه کادویی خریده به خاطر موقعیت کاریمه که بعدها کارشو زودتر از بقیه راه بندازم.
    تا اینکه یه روز تو اسفندماه 95 سر مسئله کاری داشتیم با هم صحبت می کردیم بهم ابراز علاقه کرد این مرد انقدر متین و باوقار و مورد اعتماد همه بود که من اول اصلا باورم نمیشد گفتم داره امتحانم میکنه چون بارها ازش شنیده بودم و حتی دیده بودم که زن و زندگیشو خیلی دوست داره تازگیها بچه دار هم شده.
    رفتارهاش همیشه در طول این 6 سال مورد تایید من بوده انگار من فقط به یک تلنگر نیاز داشتم زیاد طول نکشید فقط با دوسه بار ابراز علاقه نسبت به من ، یه دفعه به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم و این آدم خیلی خیلی برام مهم شده وقتایی که تو شرکت نیست جای خالیشو احساس می کنم من کمبود محبت نداشتم که بگم به خاطر محبتش بوده من عاشقش شدم جایی که کار میکنم همه بهم احترام میذارن ، دوستا و خانواده خیلی خوبی دارم و از لحاظ عاطفی چیزی کم ندارم.
    روزای اول بهش گفتم تو از من چی میخوای گفت برای همدیگه باشیم و با هم دوست باشیم، در حالی من اصلا اهل دوستی با هیچ پسر یا مردی نبودم و نیستم من دختر کاملا با حجاب ومعتقد و نمازخونی هستم تو این 6 سال همکاری به خودش هم ثابت شده و بارهای بارها بهم گفته ولی نمیدونم چرا به من چنین پیشنهادی داد میگه عاشقت شدم ولی زن و بچمو به هیچ عنوان کنار نمیذارم البته من هیچوقت ازش نخواستم که به زن و بچش خیانت کنه.
    میدونم مردی که زن و زندگی و بچشو خیلی دوست داره ابراز علاقش به نفع من نیست فقط میخواد از من سوء استفاده کنه و من چون عاشقش شدم نمی تونم خودمو قانع کنم که نزدیک شدن این آدم به من فقط یک سوء استفاده از منه ، داره با احساساتم بازی میشه
    تازگیها رفتارش این شکلی شده که وقتی روی باز بهش نشون میدم مثلا حرفی میزنه میخندم و یا زبونا احساساتم رو بروز میدم میگه اینجوری فایده نداره اگه واقعا دوستم داری باید بیای بغلم و وقتی من امتناع می کنم از دستم ناراحت میشه و از من فاصله میگیره و وقتایی که من با ساعتها صحبت با خودم و سرزنش کردن خودم، ازش فاصله میگیرم به بهونه های مختلف میاد تو اتاقم یا بهم زنگ میزنه.وقتایی که باهاش حرف میزنم حالم خوبه، نوع برخورد این آدم با من، تو رفتارم با بقیه تاثیر گذاشته وقتایی که با من خوبه حالم عالیه و برعکس..
    من تو این احساس بدجور گیر کردم و هرچقدر دارم با خودم کلنجار میرم می بینم نمیشه در حالی میدونم نباید اصلا احساسم رو برای آدمی که مال من نیست خرج کنم تو رو خدا راهنماییم کنید که چیکار کنم تا مهر این آدم از دلم بیرون بره و وجودش برام مهم نباشه.
    یک مشاور بهم گفته باید محل کارتو عوض کنی که دیگه نبینیش یه مدت دنبال کار گشتم و به این نتیجه رسیدم که این یه مورد رو نمی تونم انجام بدم چون واقعا آینده کاریم لطمه میخوره و شرایطی که تو این شرکت دارم قطعا جای دیگه نخواهم داشت و من این جایگاه رو بعد از 5 سال بدست آوردم.
    لطفا کمکم کنید.
    فقط به این فک کن که یه زن دیگه زندگی خودت رو خراب کنه

    چه حالی میشی؟؟؟؟

    داری خیانت میکنی اونم آگاهانه...فک نمیکنم اعتقادات هیچکسی اینو بربتابه

    از نوشته هات هم مشخصه خودت اینو میدونی و یه جورایی جواب خودت رو دادی

    هم به خودت خیانت میکنی، هم به اون زن...همه به خدایی که بهش معتقدی هم به خانواده ایی که بهت اطمینان دارن

    فک نمیکنم کسی تو دنیا باشه که از واژه ی خائن خوشش بیاد

    وقتی خودت به این سطح از آگاهی تو رابطت رسیدی هر لحظه موندنت اشتباه نیست بلکه انتخاب اشتباست ( وقتی بشه انتخاب یعنی میدونی اشتباهه اما بازم انجامش میدی و این تکلیفت رو سنگین تر میکنه )

    دیگه تصمیم با خودت
    ویرایش توسط رزمریم : 07-10-2017 در ساعت 07:06 PM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    بینید دوست عزیز شما هدف از زندگی کردنو فراموش کردن هدف رضایت خداست اگه شما با موندنتون تو اون شرکت باعث بشید یه زندگی یه خانواده متلاشی بشه و آه و نفرین یک خانواده همیشه گریبانه شما رو بگیره و تا اخر عمرتون عذاب وجدان و بی خوابی شما رو رها نکنه واقعا ارزش داره که تو همچین شرکتی بمونید؟؟؟به نظرم بیکاری مقام و ارج شما رو بالاتر میبره و مطمنم یک کار بهتر و همسر وفادارتری نصیبتون میشه.
    ایشون به تمام معنا خیانت کار هستن، ادم خیانت کار بازم خیانت میکنه و مطمن باشید اگر خودتون ازین شرکت نرید یک روز که همه چیز رسوا بشه مجبور میشید برید و یا بیرونتون میکنن

    یه راه دیگم هست اینکه بهش تهدید کنید و یا رفتار جدی باهاش داشته باشید و شمارشو بلاک کنید و ازش بخواین که مزاحتمون نشه(که این بستگی به اراده شما داره که چقدر میتونید محکم باشید واگر محکم و جدی نباشید تنها گزینه رها کردن شرکت هست)
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم
    لطفا کمکم کنید.
    سلام

    در معرض آزماشی سخت قرار گرفته اید. امیدوارم از آن سربلند برون بیایید.

    همانطور که دوستان گفتن خیانت آخرش به خودم آدم بر می گرده و زندگی آدم رو سیاه میکنه. (حتی اگه زندگی دیگران براتون مهم نباشه)

    نفستون به شدت شما رو به بیراهه می کشه.

    توصیه من اینه و می خوام که همیشه تو ذهنتون باشه :

    دروازه های قلبتون رو به روی شیطان ببندید پیش از آنکه فرصت از دست بره ، در غیر این صورت راه بازگشتی نخواهید داشت.

    ترک و لذت ها وشهوت ها سخاست/ هرکه در شهوت فروشد برنخاست

    در اینجا داستانی از مولانا برایتان می آورم: (خواهشمندم حتما به طور کامل بخونید که مولانا حرف های زیادی در این داستان برای گفتن دارند)


    آن شنیدی تو که در هندوستان

    دید دانایی گروهی دوستان

    گرسنه مانده شده بی‌برگ و عور

    می‌رسیدند از سفر از راه دور

    مهر داناییش جوشید و بگفت

    خوش سلامیشان و چون گلبن شکفت

    گفت دانم کز تجوع وز خلا

    جمع آمد رنجتان زین کربلا

    لیک الله الله ای قوم جلیل

    تا نباشد خوردتان فرزند پیل

    پیل هست این سو که اکنون می‌روید

    پیل‌زاده مشکرید و بشنوید

    پیل‌بچگانند اندر راهتان

    صید ایشان هست بس دلخواهتان

    بس ضعیف‌اند و لطیف و بس سمین

    لیک مادر هست طالب در کمین

    از پی فرزند صد فرسنگ راه

    او بگردد در حنین و آه آه

    هر دهان را پیل بویی می‌کند

    گرد معدهٔ هر بشر بر می‌تند

    تا کجا یابد کباب پور خویش

    تا نماید انتقام و زور خویش

    گوشتهای بندگان حق خوری

    غیبت ایشان کنی کیفر بری

    هان که بویای دهانتان خالقست

    کی برد جان غیر آن کو صادقست

    وای آن افسوسیی کش بوی‌گیر

    باشد اندر گور منکر یا ن************

    نه دهان دزدیدن امکان زان مهان

    نه دهان خوش کردن از دارودهان

    آب و روغن نیست مر روپوش را

    راه حیلت نیست عقل و هوش را

    چند کوبد زخمهای گرزشان

    بر سر هر ژاژخا و مرزشان

    گرز عزرائیل را بنگر اثر

    گر نبینی چوب و آهن در صور

    هم بصورت می‌نماید گه گهی

    زان همان رنجور باشد آگهی

    گوید آن رنجور ای یاران من

    چیست این شمشیر بر ساران من

    ما نمی‌بینیم باشد این خیال

    چه خیالست این که این هست ارتحال

    چه خیالست این که این چرخ نگون

    از نهیب این خیالی شد کنون

    گرزها و تیغها محسوس شد

    پیش بیمار و سرش منکوس شد

    او همی‌بیند که آن از بهر اوست

    چشم دشمن بسته زان و چشم دوست

    حرص دنیا رفت و چشمش تیز شد


    چشم او روشن گه خون‌ریز شد

    مرغ بی‌هنگام شد آن چشم او

    از نتیجهٔ کبر او و خشم او

    سر بریدن واجب آید مرغ را

    کو بغیر وقت جنباند درا

    گفت ناصح بشنوید این پند من

    تا دل و جانتان نگردد ممتحن

    با گیاه و برگها قانع شوید

    در شکار پیل‌بچگان کم روید

    من برون کردم ز گردن وام نصح

    جز سعادت کی بود انجام نصح

    من به تبلیغ رسالت آمدم
    تا رهانم مر شما را از ندم

    هین مبادا که طمع رهتان زند

    طمع برگ از بیخهاتان بر کند

    این بگفت و خیربادی کرد و رفت

    گشت قحط و جوعشان در راه زفت

    ناگهان دیدند سوی جاده‌ای

    پور پیلی فربهی نو زاده‌ای
    اندر افتادند چون گرگان مست

    پاک خوردندش فرو شستند دست

    آن یکی همره نخورد و پند داد

    که حدیث آن فقیرش بود یاد

    از کبابش مانع آمد آن سخن

    بخت نو بخشد ترا عقل کهن

    پس بیفتادند و خفتند آن همه


    وان گرسنه چون شبان اندر رمه

    دید پیلی سهمناکی می‌رسید

    اولا آمد سوی حارس دوید

    بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار

    هیچ بویی زو نیامد ناگوار

    چند باری گرد او گشت و برفت

    مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت

    مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد

    بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد

    از کباب پیل‌زاده خورده بود

    بر درانید و بکشتش پیل زود

    در زمان او یک بیک را زان گروه

    می‌درانید و نبودش زان شکوه

    بر هوا انداخت هر یک را گزاف

    تا همی‌زد بر زمین می‌شد شکاف

    ای خورندهٔ خون خلق از راه برد

    تا نه آرد خون ایشانت نبرد

    مال ایشان خون ایشان دان یقین

    زانک مال از زور آید در یمین

    مادر آن پیل‌بچگان کین کشد

    پیل بچه‌خواره را کیفر کشد

    پیل‌بچه می‌خوری ای پاره‌خوار

    هم بر آرد خصم پیل از تو دمار

    بوی رسوا کرد مکر اندیش را

    پیل داند بوی طفل خویش را

    آنک یابد بوی حق را از یمن

    چون نیابد بوی باطل را ز من

    مصطفی چون برد بوی از راه دور

    چون نیابد از دهان ما بخور

    هم بیابد لیک پوشاند ز ما

    بوی نیک و بد بر آید بر سما

    تو همی‌خسپی و بوی آن حرام

    می‌زند بر آسمان سبزفام

    همره انفاس زشتت می‌شود

    تا به بوگیران گردون می‌رود

    بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

    در سخن گفتن بیاید چون پیاز


    گر خوری سوگند من کی خورده‌ام

    از پیاز و سیر تقوی کرده‌ام

    آن دم سوگند غمازی کند

    بر دماغ همنشینان بر زند

    پس دعاها رد شود از بوی آن

    آن دل کژ می‌نماید در زبان

    اخسؤا آید جواب آن دعا

    چوب رد باشد جزای هر دغا

    گر حدیثت کژ بود معنیت راست

    آن کژی لفظ مقبول خداست


    ایام به کام.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    سام
    اون آقا درگیر یه عشق ممنوعه شده کم کم شما رم درگیر کرده.
    اون تواناییشو نداره اوضاعو هندل کنه.
    الان آینده خودت و اون آقا و خانوادش حتی بچه کوچیکش به برخورد تو ربط داره.
    اگه این مسئولیتو حس کنی کمتر از خودت ضعف نشون میدی.
    اینکه نباید به این حس دامن بزنی که معرضه.
    به نظرم یکم سختگیرتر و خشک و جدی تر باش جلوش.
    بهش اصلا میدون نده که بخاد بهت نزدیک بشه. اگه میاد تو اتاقت درو باز بذار زودترم بدون اینکه مستقیما حرفتو بزنی به یه بهونه بفرستش بره.
    خودت جایی که اون هست نرو.
    سعی کن رابطه نزدیکتو با همکارای دیگت بیشتر کنی عوضش ازون دورتر بشی.
    اجازه ام نده کار به بحث و حرفای جدی برسه. خودتو ناراحت و درمونده نشون نده.
    وقتی اون کاری می کنه سعی کن تا میتونی کاراشو تجزیه تحلیل نکنی و خودتو بزن ب اون راه. بعضی وقتا نفهمیدنم بد نیست. بهش فکر نکن. به خانوادش فکر کن. به خانومش و بچش. بذار وجدانت قلبتو خاموش کنه.
    باهاش بحث نکن. کاری کن حس کنه دوسش نداری. بهش بی تفاوت باش.
    حتی اگه بهش حسی داری خودتو نباز یادت باشه این به صلاح خیلیاست که تو خلاف دلت رفتار کنی حتی خودش.
    پیش خودت بگو اگه دوسش دارم باید کاری بکنم که به نفعشه.
    شاید اگه تو حسی که نسبت به خودت داره رو خاموش کنی دیگه غیر از خانوادش سمت کس دیگه ای نره. تو باید کمکش کنی ازین اوضاع خلاص شه.

  6. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    سلام
    خوب بهتر هستش دنبال کار دیگری بگردید درست هست که ممکن هستش موقعیت حالا را نداشته باشی ولی خدا اجر این کار را به شما میدهد شما با خدا معامله میکنید به هر حال وقتی حس شهوت خیلی قوی هست نمیشود در محیط بود و خودداری کرد وقتی طرف هم دست بردار نباشد مسلم هست که اجتناب کار بسیار سختیست حتی حضرت یوسف هم در موقعیت بدی افتاد به خدا پناه برد و رنج زندان را هم به آزادی که درش به خیانت وادار شود ترجیح داد شما یک قدم برای خدا بردار خدا ده برابرش به شما میدهد
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  8. 3 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28420
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    412
    تشکر شده 104 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 6 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه تو شرکت مراقب رفتارم بوده اگه خطایی ازم سر میزده بهم گوشزد میکرده در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم و همیشه تو ذهنم می گفتم این مرد رویاهام بود کاش مجرد بود و اگه مجرد بود قطعا با من ازدواج میکرد ولی هیچوقت دوست داشتنم رو بروز نمیدادم که خودش یا کسی بفهمه.
    پارسال تو شرکت چند تا از همکارام برای تولدم جشن گرفتند و ایشون هم تو اون جشن شرکت کرد و برام کادو هم خرید در حالی که وقتی تولدش شد من حتی تبریک هم نگفته بودم انگار برام مهم نبود و احساسم این بود که اگه کادویی خریده به خاطر موقعیت کاریمه که بعدها کارشو زودتر از بقیه راه بندازم.
    تا اینکه یه روز تو اسفندماه 95 سر مسئله کاری داشتیم با هم صحبت می کردیم بهم ابراز علاقه کرد این مرد انقدر متین و باوقار و مورد اعتماد همه بود که من اول اصلا باورم نمیشد گفتم داره امتحانم میکنه چون بارها ازش شنیده بودم و حتی دیده بودم که زن و زندگیشو خیلی دوست داره تازگیها بچه دار هم شده.
    رفتارهاش همیشه در طول این 6 سال مورد تایید من بوده انگار من فقط به یک تلنگر نیاز داشتم زیاد طول نکشید فقط با دوسه بار ابراز علاقه نسبت به من ، یه دفعه به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم و این آدم خیلی خیلی برام مهم شده وقتایی که تو شرکت نیست جای خالیشو احساس می کنم من کمبود محبت نداشتم که بگم به خاطر محبتش بوده من عاشقش شدم جایی که کار میکنم همه بهم احترام میذارن ، دوستا و خانواده خیلی خوبی دارم و از لحاظ عاطفی چیزی کم ندارم.
    روزای اول بهش گفتم تو از من چی میخوای گفت برای همدیگه باشیم و با هم دوست باشیم، در حالی من اصلا اهل دوستی با هیچ پسر یا مردی نبودم و نیستم من دختر کاملا با حجاب ومعتقد و نمازخونی هستم تو این 6 سال همکاری به خودش هم ثابت شده و بارهای بارها بهم گفته ولی نمیدونم چرا به من چنین پیشنهادی داد میگه عاشقت شدم ولی زن و بچمو به هیچ عنوان کنار نمیذارم البته من هیچوقت ازش نخواستم که به زن و بچش خیانت کنه.
    میدونم مردی که زن و زندگی و بچشو خیلی دوست داره ابراز علاقش به نفع من نیست فقط میخواد از من سوء استفاده کنه و من چون عاشقش شدم نمی تونم خودمو قانع کنم که نزدیک شدن این آدم به من فقط یک سوء استفاده از منه ، داره با احساساتم بازی میشه
    تازگیها رفتارش این شکلی شده که وقتی روی باز بهش نشون میدم مثلا حرفی میزنه میخندم و یا زبونا احساساتم رو بروز میدم میگه اینجوری فایده نداره اگه واقعا دوستم داری باید بیای بغلم و وقتی من امتناع می کنم از دستم ناراحت میشه و از من فاصله میگیره و وقتایی که من با ساعتها صحبت با خودم و سرزنش کردن خودم، ازش فاصله میگیرم به بهونه های مختلف میاد تو اتاقم یا بهم زنگ میزنه.وقتایی که باهاش حرف میزنم حالم خوبه، نوع برخورد این آدم با من، تو رفتارم با بقیه تاثیر گذاشته وقتایی که با من خوبه حالم عالیه و برعکس..
    من تو این احساس بدجور گیر کردم و هرچقدر دارم با خودم کلنجار میرم می بینم نمیشه در حالی میدونم نباید اصلا احساسم رو برای آدمی که مال من نیست خرج کنم تو رو خدا راهنماییم کنید که چیکار کنم تا مهر این آدم از دلم بیرون بره و وجودش برام مهم نباشه.
    یک مشاور بهم گفته باید محل کارتو عوض کنی که دیگه نبینیش یه مدت دنبال کار گشتم و به این نتیجه رسیدم که این یه مورد رو نمی تونم انجام بدم چون واقعا آینده کاریم لطمه میخوره و شرایطی که تو این شرکت دارم قطعا جای دیگه نخواهم داشت و من این جایگاه رو بعد از 5 سال بدست آوردم.
    لطفا کمکم کنید.
    باسلام

    خانوم عزیز شما در حین بازگو کردن شرایطتتون پاسخ خودتونو هم دادید... قوی باشید و به هیچ کس و در وهله ی اول به خودتون خیانت نکنید... اگر از تمام موارد شرع و عرف و مذهب و همه چی فاکتور بگیریم تحت هیچ شرایطی شایسته نیست از انسانیت فاکتور گرفت انسانیت حکم میکنه خیانت نکنیم...اسیر احساساتتون نشید احساسات ساخته روح و روان و فکر ما هست ما باید بتونیم افکارمونو کنترل کنیم نه که اسیر ساخته ی خودمون بشیم
    امضای ایشان


  10. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    سلام.

    میدونی عزیزم حتی در اون حالت که مردی از زندگیش راضی نباشه و وارد یک رابطه عاطفی جدید بشه هم هیچوقت حاضر نیست آبرو٬ زمان٬ انرژی٬ زحمت و هزینه ای که صرف زندگیش کرده رو با یه رابطه عاطفی مخفیانه به راحتی دود کنه بره هوا!

    چه برسه به این آقا که گفته از زندگیشم راضیه!

    ایشون فقط از شما خوشش اومده و دوس داره با شما باشه تا تنوعی باشه واسش و هیجانات خوشایندی رو که قلقلکش میده تجربه کنه!

    اولویت اول ایشون همسر و زندگیش هست و مطمئن باش صد سال دیگه م حاضر نیست از زندگی و زن و بچه ش بزنه به خاطر خانوم دیگه ای؛
    و اگه احساس کنه این رابطه به زندگیش آسیب میزنه حتی اگه لازم باشه برای نجات زندگیش کاری کنه که به ضرر شما باشه مطمئن باش اونکارو انجام میده.

    با فکر کردن به این موارد کم کم خودت به این نتیجه میرسی که به راحتی نسبت بهش بی توجه باشی.

    لیاقت شما خیلی خیلی بیشتر از اینهاست که اولویت دوم و سوم فکر و ذهن مردی باشی که دوسش داری.

  11. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نمیدانم فلسفه ش چیه بعضی از دخترها به مردان متاهل اعتماد بیشتری دارند
    و اگر ده برابر آن ابراز علاقه و توجه رو یک پسر مجرد داشته باشه باز هم جای شک و تردید واسشون داره اما اون فرد متاهل با اینکه دست و پایش بسته است رو باور مبکنند.

  13. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    نمیدانم فلسفه ش چیه بعضی از دخترها به مردان متاهل اعتماد بیشتری دارند
    و اگر ده برابر آن ابراز علاقه و توجه رو یک پسر مجرد داشته باشه باز هم جای شک و تردید واسشون داره اما اون فرد متاهل با اینکه دست و پایش بسته است رو باور مبکنند.
    دقیقا حرف دل من بود

    منم تو این قضیه موندم آخه چرا؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  15. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 6 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه تو شرکت مراقب رفتارم بوده اگه خطایی ازم سر میزده بهم گوشزد میکرده در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم و همیشه تو ذهنم می گفتم این مرد رویاهام بود کاش مجرد بود و اگه مجرد بود قطعا با من ازدواج میکرد ولی هیچوقت دوست داشتنم رو بروز نمیدادم که خودش یا کسی بفهمه.
    پارسال تو شرکت چند تا از همکارام برای تولدم جشن گرفتند و ایشون هم تو اون جشن شرکت کرد و برام کادو هم خرید در حالی که وقتی تولدش شد من حتی تبریک هم نگفته بودم انگار برام مهم نبود و احساسم این بود که اگه کادویی خریده به خاطر موقعیت کاریمه که بعدها کارشو زودتر از بقیه راه بندازم.
    تا اینکه یه روز تو اسفندماه 95 سر مسئله کاری داشتیم با هم صحبت می کردیم بهم ابراز علاقه کرد این مرد انقدر متین و باوقار و مورد اعتماد همه بود که من اول اصلا باورم نمیشد گفتم داره امتحانم میکنه چون بارها ازش شنیده بودم و حتی دیده بودم که زن و زندگیشو خیلی دوست داره تازگیها بچه دار هم شده.
    رفتارهاش همیشه در طول این 6 سال مورد تایید من بوده انگار من فقط به یک تلنگر نیاز داشتم زیاد طول نکشید فقط با دوسه بار ابراز علاقه نسبت به من ، یه دفعه به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم و این آدم خیلی خیلی برام مهم شده وقتایی که تو شرکت نیست جای خالیشو احساس می کنم من کمبود محبت نداشتم که بگم به خاطر محبتش بوده من عاشقش شدم جایی که کار میکنم همه بهم احترام میذارن ، دوستا و خانواده خیلی خوبی دارم و از لحاظ عاطفی چیزی کم ندارم.
    روزای اول بهش گفتم تو از من چی میخوای گفت برای همدیگه باشیم و با هم دوست باشیم، در حالی من اصلا اهل دوستی با هیچ پسر یا مردی نبودم و نیستم من دختر کاملا با حجاب ومعتقد و نمازخونی هستم تو این 6 سال همکاری به خودش هم ثابت شده و بارهای بارها بهم گفته ولی نمیدونم چرا به من چنین پیشنهادی داد میگه عاشقت شدم ولی زن و بچمو به هیچ عنوان کنار نمیذارم البته من هیچوقت ازش نخواستم که به زن و بچش خیانت کنه.
    میدونم مردی که زن و زندگی و بچشو خیلی دوست داره ابراز علاقش به نفع من نیست فقط میخواد از من سوء استفاده کنه و من چون عاشقش شدم نمی تونم خودمو قانع کنم که نزدیک شدن این آدم به من فقط یک سوء استفاده از منه ، داره با احساساتم بازی میشه
    تازگیها رفتارش این شکلی شده که وقتی روی باز بهش نشون میدم مثلا حرفی میزنه میخندم و یا زبونا احساساتم رو بروز میدم میگه اینجوری فایده نداره اگه واقعا دوستم داری باید بیای بغلم و وقتی من امتناع می کنم از دستم ناراحت میشه و از من فاصله میگیره و وقتایی که من با ساعتها صحبت با خودم و سرزنش کردن خودم، ازش فاصله میگیرم به بهونه های مختلف میاد تو اتاقم یا بهم زنگ میزنه.وقتایی که باهاش حرف میزنم حالم خوبه، نوع برخورد این آدم با من، تو رفتارم با بقیه تاثیر گذاشته وقتایی که با من خوبه حالم عالیه و برعکس..
    من تو این احساس بدجور گیر کردم و هرچقدر دارم با خودم کلنجار میرم می بینم نمیشه در حالی میدونم نباید اصلا احساسم رو برای آدمی که مال من نیست خرج کنم تو رو خدا راهنماییم کنید که چیکار کنم تا مهر این آدم از دلم بیرون بره و وجودش برام مهم نباشه.
    یک مشاور بهم گفته باید محل کارتو عوض کنی که دیگه نبینیش یه مدت دنبال کار گشتم و به این نتیجه رسیدم که این یه مورد رو نمی تونم انجام بدم چون واقعا آینده کاریم لطمه میخوره و شرایطی که تو این شرکت دارم قطعا جای دیگه نخواهم داشت و من این جایگاه رو بعد از 5 سال بدست آوردم.
    لطفا کمکم کنید.

    به نظرم به پیشنهاد مشاورتون عمل کنید

    این سوال رو از خودتون بپرسید

    کار شما مهمتره یا احساسات و عواطف شما ؟

    شما یک بار کار پیدا کردید پس دوباره هم می تونید پیدا کنین تازه الان که چندین سال سابقه کاری به عنوان رزومه دارید و مهمتر از اون تجربه و مهارت کسب کردید
    اگر قبلا پنج سال طول کشیده تا پیشرفت کنید الان ممکنه کمتر از یک سال برای پیشرفتتون زمان لازم باشه

    همچنین به نظر نمیاد شما نیاز مبرم مالی داشته باشین که اگر هم داشتین با هم توجیهی درستی نبود

    وابستگی عاطفی ممنوعه درد بزرگیست و هر چه ادامه دار تر باشه رنجش بیشتر میشه و در نهایت هم نتیجه ای جز استرس ، بی آبرویی و عذاب وجدان و متلاشی شدن خانواده نداره

    انسان باید در خیلی مسائل خویشتندار باشه خوشبختانه خودتون تا الان همین طور رفتار کردید بسیار خوب خواهد خوب که سعی کنید بعد از این هم این رویه رو ادامه بدین
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  17. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    نمیدانم فلسفه ش چیه بعضی از دخترها به مردان متاهل اعتماد بیشتری دارند
    و اگر ده برابر آن ابراز علاقه و توجه رو یک پسر مجرد داشته باشه باز هم جای شک و تردید واسشون داره اما اون فرد متاهل با اینکه دست و پایش بسته است رو باور مبکنند.
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    دقیقا حرف دل من بود

    منم تو این قضیه موندم آخه چرا؟
    چون مردای متاهل یه بار این راهو رفتن

    و بهتر میدونن که چطوری میشه دل یه خانم رو نرم کرد

    و حتی رفتاراشون هم با طمانینه بیشتری هس و مثل پسرای مجرد قد و مغرور نیستن

    حتی اگه منظوری هم نداشته باشن همون صبر و آرامشی که تو کلامشون هست بیشتر جذب میکنه خانما رو

    و خب خانما هم دنبال آرامش و امنیت هستن

    مرد متاهلی که راهشو رفته و به قول معروف آردشو بیخته و الکش رو آویخته و تازه زبون زن ها رو هم بهتر بلده

    مسلما بیشتر خانما رو جذب میکنه...تا یه پسر مجردی که نه کار داره نه درسش رو خونده نه سربازیشو رفته نه سرمایشو داره...

    ولی خب این اشتباه هست...و مردای متاهل هم باید خیلی محکم تر رفتار کنن که بقیه نتونن فکر بدی بکنن
    ویرایش توسط رزمریم : 07-11-2017 در ساعت 04:22 AM

  19. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29183
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    وقتی نوشته هاتونو خوندم، یاد چت های تو گوشی همسر خودم افتادم. متاسفانه همسر منم ظاهر بسیار موقر و متینی داره، اما با اینکه مشکلی در زندگی زناشویی مون وجود نداره و همه حسرت زندگی ما رو میخورن، به ابراز عشق به خانوم های متعدددددددددددددد اعتیاد داره، اول رابطه دوستانه برقرار میکنه، بعد شروع میکنه به فرستادن عکس ها و فیلم های ناجور، و بعد...
    از خانوم ها خواهش میکنم، هرگز هرگز هرگز به هیچ مرد متاهلی اجازه ندید که با شما رابطه احساسی برقرار کنه، چون نه تنها یه زندگی دیگه رو خراب می کنید، بلکه از همراهی با این مردهای هوس باز، جز تلف کردن عمرتون، شکسته شدن دلتون و نفرین زن و بچه اون آقا چیزی عایدتون نمیشه

  21. 2 کاربران زیر از غزل89 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    پسری که با عشقش مثل یک پرنسس رفتار میکنه …
    ثابت میکنه حداقل با صدنفر بوده که یاد گرفته چطوری با دخترا رفتار کنه

    فقط یک جمله ای بود که تو تلگرام برام فرستاده شده...

  23. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    ممنون از راهنمایی های تک تک شما دوستان
    چندین بار صحبتها رو خوندم تا کاملا درک کنم و درس بگیرم بعضی از دوستان گفتند که داری خیانت میکنی در جواب این دوستان باید بگم که من اگه قصد خیانت داشتم یا اینکه میخواستم زندگی این آدم رو به هم بریزم هیچوقت از شما دوستان طلب کمک نمیکردم و اگه برام مهم نبود که چه بلایی داره سر زندگی خودم و زندگی اون آدم میاد انقدر اذیت نمیشدم. فقط نگید که من مقصرم ، من دارم جلوی احساسم رو میگیرم با خودم کلنجار میرم هی با خودم حرف میزنم چند بار زبونی ابراز احساسات کردم اما بعدش گفتم این چه کاری بود که کردم تو این چند ماه دستم بهش نخورده یا اون هم همینطور و نمیخوام هیچوقت این اتفاق بیفته و حتی میترسم از روزی که این اتفاق بیفته، من پاک بودم فقط از خدا خیلی گله دارم که چرا اینجوری داره امتحانم میکنه.
    اصلا چرا باید حال من به حال اون بستگی داشته باشه اگه خوب باشه منم خوبم و اگه بد باشه منم بد باشم.
    کلافه ام و این عشق و احساس داره اذیتم میکنه مطمئنم اون مرد عین خیالشم نیست و اصلا براش مهم نیست که چه بلایی داره سرم میاد به من میگه که امتناع تو از درخواست من، داره منو به شدت اذیت میکنه درحالی که من دارم از درون ذوب میشم و اون اصلا حال منو نمیفهمه من یه زمانی روش قسم میخوردم خیلی قبولش داشتم تو بعضی کارها باهاش مشورت میکردم. عین برادرم بود ولی از روزی که بهم ابراز علاقه کرد حسم نسبت بهش تغییر کرده. بعضی وقتا به بهونه مسئله کاری با من بحث میکنه و من بعد از گفتن یکی دو جمله یه دفعه به خودم میام که نباید اعصابشو خورد کنم سکوت میکنم آروم میشه بعدش غیر مستقیم ازم معذرت خواهی میکنه و با من مهربون میشه و من به خاطر رفتارهاش بغض میکنم میرم جایی که هیچکی اشکمو نبینه یه ذره گریه میکنم بعد که آروم میشم میام تو اتاقم. در حالی که قبل از این داستان، ما دو تا همکارهای خیلی خوبی برای هم بودیم و اصلا بحث و مجادله نداشتیم. خیلی به من احترام میذاشت. کااااااااااش اون روزا برمیگشت.....
    چون سعی میکنم ظاهرمو حفظ کنم واقعا از درون دارم اذیت میشم، فقط میخوام که رفتارم طوری باشه که حضور این آدم هم مثل حضور همکارای دیگم باشه برام مهم نباشه که الان کجاست داره چیکار میکنه اعصابش خورده به من چه، اگه حرفی بهم زد سریع جوابشو بدم و برام مهم نباشه که از دستم ناراحت میشه یا نه. بی اعتنایی و کم محلیش برام مهم نباشه.
    ویرایش توسط hastiam : 07-11-2017 در ساعت 10:09 AM

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط AmirAli65 نمایش پست ها
    سلام

    در معرض آزماشی سخت قرار گرفته اید. امیدوارم از آن سربلند برون بیایید.

    همانطور که دوستان گفتن خیانت آخرش به خودم آدم بر می گرده و زندگی آدم رو سیاه میکنه. (حتی اگه زندگی دیگران براتون مهم نباشه)

    نفستون به شدت شما رو به بیراهه می کشه.

    توصیه من اینه و می خوام که همیشه تو ذهنتون باشه :

    دروازه های قلبتون رو به روی شیطان ببندید پیش از آنکه فرصت از دست بره ، در غیر این صورت راه بازگشتی نخواهید داشت.

    ترک و لذت ها وشهوت ها سخاست/ هرکه در شهوت فروشد برنخاست

    در اینجا داستانی از مولانا برایتان می آورم: (خواهشمندم حتما به طور کامل بخونید که مولانا حرف های زیادی در این داستان برای گفتن دارند)


    آن شنیدی تو که در هندوستان

    دید دانایی گروهی دوستان

    گرسنه مانده شده بی‌برگ و عور

    می‌رسیدند از سفر از راه دور

    مهر داناییش جوشید و بگفت

    خوش سلامیشان و چون گلبن شکفت

    گفت دانم کز تجوع وز خلا

    جمع آمد رنجتان زین کربلا

    لیک الله الله ای قوم جلیل

    تا نباشد خوردتان فرزند پیل

    پیل هست این سو که اکنون می‌روید

    پیل‌زاده مشکرید و بشنوید

    پیل‌بچگانند اندر راهتان

    صید ایشان هست بس دلخواهتان

    بس ضعیف‌اند و لطیف و بس سمین

    لیک مادر هست طالب در کمین

    از پی فرزند صد فرسنگ راه

    او بگردد در حنین و آه آه

    هر دهان را پیل بویی می‌کند

    گرد معدهٔ هر بشر بر می‌تند

    تا کجا یابد کباب پور خویش

    تا نماید انتقام و زور خویش

    گوشتهای بندگان حق خوری

    غیبت ایشان کنی کیفر بری

    هان که بویای دهانتان خالقست

    کی برد جان غیر آن کو صادقست

    وای آن افسوسیی کش بوی‌گیر

    باشد اندر گور منکر یا ن************

    نه دهان دزدیدن امکان زان مهان

    نه دهان خوش کردن از دارودهان

    آب و روغن نیست مر روپوش را

    راه حیلت نیست عقل و هوش را

    چند کوبد زخمهای گرزشان

    بر سر هر ژاژخا و مرزشان

    گرز عزرائیل را بنگر اثر

    گر نبینی چوب و آهن در صور

    هم بصورت می‌نماید گه گهی

    زان همان رنجور باشد آگهی

    گوید آن رنجور ای یاران من

    چیست این شمشیر بر ساران من

    ما نمی‌بینیم باشد این خیال

    چه خیالست این که این هست ارتحال

    چه خیالست این که این چرخ نگون

    از نهیب این خیالی شد کنون

    گرزها و تیغها محسوس شد

    پیش بیمار و سرش منکوس شد

    او همی‌بیند که آن از بهر اوست

    چشم دشمن بسته زان و چشم دوست

    حرص دنیا رفت و چشمش تیز شد


    چشم او روشن گه خون‌ریز شد

    مرغ بی‌هنگام شد آن چشم او

    از نتیجهٔ کبر او و خشم او

    سر بریدن واجب آید مرغ را

    کو بغیر وقت جنباند درا

    گفت ناصح بشنوید این پند من

    تا دل و جانتان نگردد ممتحن

    با گیاه و برگها قانع شوید

    در شکار پیل‌بچگان کم روید

    من برون کردم ز گردن وام نصح

    جز سعادت کی بود انجام نصح

    من به تبلیغ رسالت آمدم
    تا رهانم مر شما را از ندم

    هین مبادا که طمع رهتان زند

    طمع برگ از بیخهاتان بر کند

    این بگفت و خیربادی کرد و رفت

    گشت قحط و جوعشان در راه زفت

    ناگهان دیدند سوی جاده‌ای

    پور پیلی فربهی نو زاده‌ای
    اندر افتادند چون گرگان مست

    پاک خوردندش فرو شستند دست

    آن یکی همره نخورد و پند داد

    که حدیث آن فقیرش بود یاد

    از کبابش مانع آمد آن سخن

    بخت نو بخشد ترا عقل کهن

    پس بیفتادند و خفتند آن همه


    وان گرسنه چون شبان اندر رمه

    دید پیلی سهمناکی می‌رسید

    اولا آمد سوی حارس دوید

    بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار

    هیچ بویی زو نیامد ناگوار

    چند باری گرد او گشت و برفت

    مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت

    مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد

    بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد

    از کباب پیل‌زاده خورده بود

    بر درانید و بکشتش پیل زود

    در زمان او یک بیک را زان گروه

    می‌درانید و نبودش زان شکوه

    بر هوا انداخت هر یک را گزاف

    تا همی‌زد بر زمین می‌شد شکاف

    ای خورندهٔ خون خلق از راه برد

    تا نه آرد خون ایشانت نبرد

    مال ایشان خون ایشان دان یقین

    زانک مال از زور آید در یمین

    مادر آن پیل‌بچگان کین کشد

    پیل بچه‌خواره را کیفر کشد

    پیل‌بچه می‌خوری ای پاره‌خوار

    هم بر آرد خصم پیل از تو دمار

    بوی رسوا کرد مکر اندیش را

    پیل داند بوی طفل خویش را

    آنک یابد بوی حق را از یمن

    چون نیابد بوی باطل را ز من

    مصطفی چون برد بوی از راه دور

    چون نیابد از دهان ما بخور

    هم بیابد لیک پوشاند ز ما

    بوی نیک و بد بر آید بر سما

    تو همی‌خسپی و بوی آن حرام

    می‌زند بر آسمان سبزفام

    همره انفاس زشتت می‌شود

    تا به بوگیران گردون می‌رود

    بوی کبر و بوی حرص و بوی آز

    در سخن گفتن بیاید چون پیاز


    گر خوری سوگند من کی خورده‌ام

    از پیاز و سیر تقوی کرده‌ام

    آن دم سوگند غمازی کند

    بر دماغ همنشینان بر زند

    پس دعاها رد شود از بوی آن

    آن دل کژ می‌نماید در زبان

    اخسؤا آید جواب آن دعا

    چوب رد باشد جزای هر دغا

    گر حدیثت کژ بود معنیت راست

    آن کژی لفظ مقبول خداست


    ایام به کام.
    دوست عزیز این امتحان به نظرم سخت ترین امتحان برای منه، و من میترسم از روزی که خیلی از گناه ها برام عادی بشه ، چون بعضی جاها شنیدم که میگن همیشه به ندای دلت پاسخ بده تا حالت خوب باشه و ندای دلم متاسفانه در این مورد حرف خوبی نمیزنه.

  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    خوب بهتر هستش دنبال کار دیگری بگردید درست هست که ممکن هستش موقعیت حالا را نداشته باشی ولی خدا اجر این کار را به شما میدهد شما با خدا معامله میکنید به هر حال وقتی حس شهوت خیلی قوی هست نمیشود در محیط بود و خودداری کرد وقتی طرف هم دست بردار نباشد مسلم هست که اجتناب کار بسیار سختیست حتی حضرت یوسف هم در موقعیت بدی افتاد به خدا پناه برد و رنج زندان را هم به آزادی که درش به خیانت وادار شود ترجیح داد شما یک قدم برای خدا بردار خدا ده برابرش به شما میدهد
    کاش من هم مثل حضرت یوسف اراده داشته باشم، تو خیلی مسائل ادعا داشتم که دست به هیچ گناهی نزدم ولی از حس دورنیم میترسم.

  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.

    میدونی عزیزم حتی در اون حالت که مردی از زندگیش راضی نباشه و وارد یک رابطه عاطفی جدید بشه هم هیچوقت حاضر نیست آبرو٬ زمان٬ انرژی٬ زحمت و هزینه ای که صرف زندگیش کرده رو با یه رابطه عاطفی مخفیانه به راحتی دود کنه بره هوا!

    چه برسه به این آقا که گفته از زندگیشم راضیه!

    ایشون فقط از شما خوشش اومده و دوس داره با شما باشه تا تنوعی باشه واسش و هیجانات خوشایندی رو که قلقلکش میده تجربه کنه!

    اولویت اول ایشون همسر و زندگیش هست و مطمئن باش صد سال دیگه م حاضر نیست از زندگی و زن و بچه ش بزنه به خاطر خانوم دیگه ای؛
    و اگه احساس کنه این رابطه به زندگیش آسیب میزنه حتی اگه لازم باشه برای نجات زندگیش کاری کنه که به ضرر شما باشه مطمئن باش اونکارو انجام میده.

    با فکر کردن به این موارد کم کم خودت به این نتیجه میرسی که به راحتی نسبت بهش بی توجه باشی.

    لیاقت شما خیلی خیلی بیشتر از اینهاست که اولویت دوم و سوم فکر و ذهن مردی باشی که دوسش داری.
    واقعا حرفاتون زیبا بود و دقیقا همینی هست که فرمودید من شدم اولویت دوم و سوم مردی که قلبا دوستش دارم درحالی که اون هیچوقت حاضر نمیشه زن و زندگیشو ول کنه و بیاد سراغ من یا هیچ کس دیگه، اولویتش همیشه زن و بچش بوده، به خاطر اینکه سالهاست با هم همکاریم همسرش رو میشناسم و حتی یه بار از نزدیک دیدم همیشه از زندگیش راضی بوده هنوزم گاهی با هم حرف میزنیم میگه بهترین و مهربونترین مردیه که من تا حالا سراغ داشتم روزایی که من عذاب میکشم رو حتی لحظه ای یادش نمی مونه اون تو خونه که میره همه چیو فراموش میکنه و به زنش تا جایی که میتونه محبت میکنه.حالا اشکالی نداره که زن و زندگیشو دوست داره ولی سراغ من هم نیاد.

  28. کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    نمیدانم فلسفه ش چیه بعضی از دخترها به مردان متاهل اعتماد بیشتری دارند
    و اگر ده برابر آن ابراز علاقه و توجه رو یک پسر مجرد داشته باشه باز هم جای شک و تردید واسشون داره اما اون فرد متاهل با اینکه دست و پایش بسته است رو باور مبکنند.
    چون مردای متاهل در برخورد با خانومها، با تجربه هستند، الان دو ساله پسری بهم ابراز علاقه کرده و هر کاری کرده تا منو جذب کنه ولی من تو این دو سال هیچ حسی نسبت بهش پیدا نکردم و بارهای بارها گفتم که دوستش ندارم و به من فکر نکن ولی دست بردار نیست، بعضی وقتا فکر میکنم دارم تاوان پس میدم که پسری بهم ابراز علاقه کرده و من همیشه گفتم نه، ولی با دو بار ابراز علاقه یک مرد متاهل اینجوری گرفتار شدم.

  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    در حال حاضر فقط میخوام آرامش داشته باشم آرامشی که قبلا داشتم، ولی بازم از تک تکتون ممنونم بابت وقتی که گذاشتید و حرف دلمو خوندید و راهنماییم کردید در حال حاضر با حرفای شما حالم بهتر شده، نوشته هاتون رو یادداشت میکنم و هر روز با خودم تکرار میکنم تا بتونم تو رفتارم تجدید نظر کنم.

  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    دقیقا حرف دل من بود

    منم تو این قضیه موندم آخه چرا؟

    فکرمیکنم برای حس امنیت و توجه هست

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    چون مردای متاهل یه بار این راهو رفتن

    و بهتر میدونن که چطوری میشه دل یه خانم رو نرم کرد

    و حتی رفتاراشون هم با طمانینه بیشتری هس و مثل پسرای مجرد قد و مغرور نیستن

    حتی اگه منظوری هم نداشته باشن همون صبر و آرامشی که تو کلامشون هست بیشتر جذب میکنه خانما رو

    و خب خانما هم دنبال آرامش و امنیت هستن

    مرد متاهلی که راهشو رفته و به قول معروف آردشو بیخته و الکش رو آویخته و تازه زبون زن ها رو هم بهتر بلده

    مسلما بیشتر خانما رو جذب میکنه...تا یه پسر مجردی که نه کار داره نه درسش رو خونده نه سربازیشو رفته نه سرمایشو داره...

    ولی خب این اشتباه هست...و مردای متاهل هم باید خیلی محکم تر رفتار کنن که بقیه نتونن فکر بدی بکنن
    درسته ... اما مقصر خانم ها هم هستند. همه مردان متاهل حداقل یک بار یا بارها مورد توجه غیرمعقولانه خانم ها قرارمیگیرند و هرکسی آن خودداری لازم رو نداره.باید هردوطرف رعایت کنند این مسئله دو طرفه است.

  33. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    چون مردای متاهل در برخورد با خانومها، با تجربه هستند، الان دو ساله پسری بهم ابراز علاقه کرده و هر کاری کرده تا منو جذب کنه ولی من تو این دو سال هیچ حسی نسبت بهش پیدا نکردم و بارهای بارها گفتم که دوستش ندارم و به من فکر نکن ولی دست بردار نیست، بعضی وقتا فکر میکنم دارم تاوان پس میدم که پسری بهم ابراز علاقه کرده و من همیشه گفتم نه، ولی با دو بار ابراز علاقه یک مرد متاهل اینجوری گرفتار شدم.
    فکرمیکنم شاید گمان میکنید طرف چون متاهله حتما یه فاکتورهای مثبتی داشته که توانسته تشکیل خانواده بده و موفق باشه پتانسیل ایشون شما رو جذب کرده

  34. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    پسری که با عشقش مثل یک پرنسس رفتار میکنه …
    ثابت میکنه حداقل با صدنفر بوده که یاد گرفته چطوری با دخترا رفتار کنه

    فقط یک جمله ای بود که تو تلگرام برام فرستاده شده...
    سلام
    اصلا قبول ندارم. سواد عاطفی و شعور اجتماعی و آداب معاشرت ربطی به رابطه داشتن و نداشتن نداره. از نوع نگاه به جنس مخالف و تربیت خانوادگی و فرهنگ یک شخص بیرون میاد.
    وقتی بطور مثال در ماشین رو برای خانمت باز میکنی یا موقع نشستن در رستوران صندلی رو برایش عقب میکشی تا راحت جابجا شه یا جایی وارد میشی در رو برایش باز میکنی میگذاری ابتدا اون وارد شه ، موقع گذر از خیابان دستش رو میگیری و خودت سمت مسیری وامیستی که ماشینها عبور میکنند و دهها مورد دیگه این نشان دهنده این هست چقدر برای اون زن ارزش قائلی نه اینکه با چند نفر ارتباط داشتی.

  35. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    به توصیه مشاورت عمل کن حتما.
    به اینم فک کن اینکه یه زندگی رو فقط برای احساس شخصیت بپاشونی اوج خودخواهی تو رو میرسونه و اینکه بزاری یه ادم پست و بی ارزش با احساساتت بازی کنه اوج بچگی تو میرسونه .پس درست تصمیم بگیر.

  36. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    به نظر من هر چی شاکی و بدبین باشی مدیریت این اوضاع برات سخت تر میشه. میتونی اون اقارو دیو دو سر بدونی که با وجود زن و بچش تورو هم درگیر خودش کرده. ولی اولا با این طرز فکر غرورت و احساست له میشه و بیشتر صدمه میبینی. دوما کم پیش میاد ادم در این حد سادیسمی باشه که بخاد اینطوری خودش و بقیه رو اذیت کنه. الان قطعا اونم باید عذاب وجدان داشته باشه یا به خاطر دوست داشتن شما اذیت بشه. اگرم اینطوری نیست برای خودت بهتره اینطوری فک کنی.
    خلاص شدن از دست یه ادم ظالم بی اعتنا که داره احساساتتو بازی میده سخت تره یا خلاص شدن از یه ادم درمونده که خودشم درگیر یه عشق اشتباهی شده؟ هر چی اونو بدجنس تر بسازی برای خودت، بیشتر احساس ضعف میکنی. تو که اصل داستانو نمیدونی شایدم هیچ وقت نفهمی پس خوش بین باش تا بتونی راحت تر تمومش کنی.
    الان درگیر یه دوست داشتنی که خودت شجاعتشو داشتی باورش کنی. الان باید براش تصمیم بگیری.
    اگه اون مردو یه ادم بیچاره بدونی که تو دوراهی احساساش مونده تو چون دوسش داری باید بهش کمک کنی. ضعف نشون نده شده خودتو گول بزنیم ضعف نشون نده
    با یه لبخند برو سر کار تا میتونی با همکاران بگو بخند. اگه بیکار میشی اهنگای شاد گوش کن روحیتو بساز. اگه میتونی یه تایم بذار برای ورزش کردن. بذار یکم انرژیت خالی بشه. از یه طرفم وقت خالی واسه فکر کردن ب اون نداشته باشی.
    یه تایمم واسه ریلکس کردن داشته باش. میتونی بری یه جا ک بهت ارامش میده و یکم بشینی. به هیچی فکر نکنی فقط بذاری تنشایی ک داری ازت دور شه. به اصطلاح مدیتیشن کن.
    از اوضاعی که توشی گله نکن این کار ضعیف ترت میکنه. الان که شده دیگه کاریش نمیشه کرد. فقط خودتو نباز تا بتونی ازین وضع خلاص شی
    مطمئن باش بعد ازین که موفق شدی کار درستو انجام بدی یه ادم کامل تر شدی با یه تجربه خیلی خوب که خودشم بهتر میشناسه.
    من خودم قبل ازین که با نامزدم آشنا شم یه تجربه تلخ داشتم به خاطر یه عشق اشتباهی. الان که فکرشو میکنم میبینم لازم داشتم یه چیزاییو اونموقع بفهمم تا تو رابطه الانم موفق باشم.
    موفق باشی

  38. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    فکرمیکنم شاید گمان میکنید طرف چون متاهله حتما یه فاکتورهای مثبتی داشته که توانسته تشکیل خانواده بده و موفق باشه پتانسیل ایشون شما رو جذب کرده
    ویژگیهایی داشته که منو جذب کرده ولی نه پتانسل ایشون برای تشکیل خانواده،
    بیشتر باید بگم به خاطر این منو جذب کرده که در کل خیلی خوش اخلاقه (البته تازگیها اخلاقش نسبت به من عوض شده) و همه کسایی که باهاش صحبت میکنند سمتش جذب میشند و به این اعتقاد دارن که هم صحبتی با آقای فلانی بهمون خیلی خوش میگذره. زبون خیلی خوبی داره که من اینو یه بار هم بهش گفتم ، گفتم تو فقط یه زبون داری که اگه اونو نداشتی هیچی نداشتی.

  40. کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    اصلا قبول ندارم. سواد عاطفی و شعور اجتماعی و آداب معاشرت ربطی به رابطه داشتن و نداشتن نداره. از نوع نگاه به جنس مخالف و تربیت خانوادگی و فرهنگ یک شخص بیرون میاد.
    وقتی بطور مثال در ماشین رو برای خانمت باز میکنی یا موقع نشستن در رستوران صندلی رو برایش عقب میکشی تا راحت جابجا شه یا جایی وارد میشی در رو برایش باز میکنی میگذاری ابتدا اون وارد شه ، موقع گذر از خیابان دستش رو میگیری و خودت سمت مسیری وامیستی که ماشینها عبور میکنند و دهها مورد دیگه این نشان دهنده این هست چقدر برای اون زن ارزش قائلی نه اینکه با چند نفر ارتباط داشتی.
    با تشکر

    مطالبی که نوشتید کاملا درست و منم قبول دارم...اما به هیچ وجه نمیتوان تاثیر تجربه (روابط قبلی) رو در روابط بین زن و مرد نادیده گرفت

  42. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    به نظر من هر چی شاکی و بدبین باشی مدیریت این اوضاع برات سخت تر میشه. میتونی اون اقارو دیو دو سر بدونی که با وجود زن و بچش تورو هم درگیر خودش کرده. ولی اولا با این طرز فکر غرورت و احساست له میشه و بیشتر صدمه میبینی. دوما کم پیش میاد ادم در این حد سادیسمی باشه که بخاد اینطوری خودش و بقیه رو اذیت کنه. الان قطعا اونم باید عذاب وجدان داشته باشه یا به خاطر دوست داشتن شما اذیت بشه. اگرم اینطوری نیست برای خودت بهتره اینطوری فک کنی.
    خلاص شدن از دست یه ادم ظالم بی اعتنا که داره احساساتتو بازی میده سخت تره یا خلاص شدن از یه ادم درمونده که خودشم درگیر یه عشق اشتباهی شده؟ هر چی اونو بدجنس تر بسازی برای خودت، بیشتر احساس ضعف میکنی. تو که اصل داستانو نمیدونی شایدم هیچ وقت نفهمی پس خوش بین باش تا بتونی راحت تر تمومش کنی.
    الان درگیر یه دوست داشتنی که خودت شجاعتشو داشتی باورش کنی. الان باید براش تصمیم بگیری.
    اگه اون مردو یه ادم بیچاره بدونی که تو دوراهی احساساش مونده تو چون دوسش داری باید بهش کمک کنی. ضعف نشون نده شده خودتو گول بزنیم ضعف نشون نده
    با یه لبخند برو سر کار تا میتونی با همکاران بگو بخند. اگه بیکار میشی اهنگای شاد گوش کن روحیتو بساز. اگه میتونی یه تایم بذار برای ورزش کردن. بذار یکم انرژیت خالی بشه. از یه طرفم وقت خالی واسه فکر کردن ب اون نداشته باشی.
    یه تایمم واسه ریلکس کردن داشته باش. میتونی بری یه جا ک بهت ارامش میده و یکم بشینی. به هیچی فکر نکنی فقط بذاری تنشایی ک داری ازت دور شه. به اصطلاح مدیتیشن کن.
    از اوضاعی که توشی گله نکن این کار ضعیف ترت میکنه. الان که شده دیگه کاریش نمیشه کرد. فقط خودتو نباز تا بتونی ازین وضع خلاص شی
    مطمئن باش بعد ازین که موفق شدی کار درستو انجام بدی یه ادم کامل تر شدی با یه تجربه خیلی خوب که خودشم بهتر میشناسه.
    من خودم قبل ازین که با نامزدم آشنا شم یه تجربه تلخ داشتم به خاطر یه عشق اشتباهی. الان که فکرشو میکنم میبینم لازم داشتم یه چیزاییو اونموقع بفهمم تا تو رابطه الانم موفق باشم.
    موفق باشی
    واقعا حرفاتون عالی بود، مرسی که بهم انرژی دادین سرزنشم نکردین، ممنونم از شما

  44. کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    ممنون از راهنمایی های تک تک شما دوستان
    چندین بار صحبتها رو خوندم تا کاملا درک کنم و درس بگیرم بعضی از دوستان گفتند که داری خیانت میکنی در جواب این دوستان باید بگم که من اگه قصد خیانت داشتم یا اینکه میخواستم زندگی این آدم رو به هم بریزم هیچوقت از شما دوستان طلب کمک نمیکردم و اگه برام مهم نبود که چه بلایی داره سر زندگی خودم و زندگی اون آدم میاد انقدر اذیت نمیشدم. فقط نگید که من مقصرم ، من دارم جلوی احساسم رو میگیرم با خودم کلنجار میرم هی با خودم حرف میزنم چند بار زبونی ابراز احساسات کردم اما بعدش گفتم این چه کاری بود که کردم تو این چند ماه دستم بهش نخورده یا اون هم همینطور و نمیخوام هیچوقت این اتفاق بیفته و حتی میترسم از روزی که این اتفاق بیفته، من پاک بودم فقط از خدا خیلی گله دارم که چرا اینجوری داره امتحانم میکنه.
    اصلا چرا باید حال من به حال اون بستگی داشته باشه اگه خوب باشه منم خوبم و اگه بد باشه منم بد باشم.
    کلافه ام و این عشق و احساس داره اذیتم میکنه مطمئنم اون مرد عین خیالشم نیست و اصلا براش مهم نیست که چه بلایی داره سرم میاد به من میگه که امتناع تو از درخواست من، داره منو به شدت اذیت میکنه درحالی که من دارم از درون ذوب میشم و اون اصلا حال منو نمیفهمه من یه زمانی روش قسم میخوردم خیلی قبولش داشتم تو بعضی کارها باهاش مشورت میکردم. عین برادرم بود ولی از روزی که بهم ابراز علاقه کرد حسم نسبت بهش تغییر کرده. بعضی وقتا به بهونه مسئله کاری با من بحث میکنه و من بعد از گفتن یکی دو جمله یه دفعه به خودم میام که نباید اعصابشو خورد کنم سکوت میکنم آروم میشه بعدش غیر مستقیم ازم معذرت خواهی میکنه و با من مهربون میشه و من به خاطر رفتارهاش بغض میکنم میرم جایی که هیچکی اشکمو نبینه یه ذره گریه میکنم بعد که آروم میشم میام تو اتاقم. در حالی که قبل از این داستان، ما دو تا همکارهای خیلی خوبی برای هم بودیم و اصلا بحث و مجادله نداشتیم. خیلی به من احترام میذاشت. کااااااااااش اون روزا برمیگشت.....
    چون سعی میکنم ظاهرمو حفظ کنم واقعا از درون دارم اذیت میشم، فقط میخوام که رفتارم طوری باشه که حضور این آدم هم مثل حضور همکارای دیگم باشه برام مهم نباشه که الان کجاست داره چیکار میکنه اعصابش خورده به من چه، اگه حرفی بهم زد سریع جوابشو بدم و برام مهم نباشه که از دستم ناراحت میشه یا نه. بی اعتنایی و کم محلیش برام مهم نباشه.
    دوست عزیز من نگفتم شما حتما خیانت میکنی که

    میگم اینجوری به این رابطه نگاه کن...و با توجه به اعتقاداتی هم که داری مطمئنن خودت دوس نداری این واژه در موردت به کار بره!

    وقتی حس منفی نسبت بهش داشته باشی راحت تر میتونی کنارش بذاری

    مثه کسی که میدونه سیگار براش مضره سمتش نمیره

    شما هم این رابطه رو به این چشم ببین که عاقبتش چی میشه

    فقط باید خودتو ازش دور کنی

    خدا هم بنده هاشو از همون جایی که خیلی روش مانور میدن امتحان میکنه

    مثلا اگه کسی بگه من آدم بخشنده ایم و هرکی هرکاری بخواد براش انجام میدم، میبینی خدا یه پول قلمبه میذاری تو دستش میگه حالا ببینم میتونه از این همه پول هم بگذره یا نه...اینجاست که باید بخشندگی خودشو نشون بده

    یا مثلا شما که میخوای رابطه پاک داشته باشی داری از این سمت آزمایش میشی که چقدر میتونی این پاک بودن رو نگه داری

    تا کسی رو آزمایش نکنن که نمیتونن بهش بگن آره تو اینجوری هستی یا نیستی!!

    من نوعی اگه بشینم تو خونه هی درس بخونم، بگم من بلدم من میدونم...تا وقتی که دانسته هامو در معرض امتحان قرار ندم تا وقتی که رقابت نکنم با دیگران که نمیفهمم چقدر یاد گرفتم و نسبت به بقیه تو چه سطحی هستم!

    حالا شما هم از این سمت داری امتحان میشی و خودت باید مدیریتش کنی!

    گفتم بهت تو پست قبلی حالا که به این سطح از آگاهی رابطت رسیدی باید بدونی که خیلی چیزها دیگه به تو بستگی داره

    باید حواست رو جمع کنی چون الان آگاهی داری و نمیشه که بگی نمیدونستم!

    شما همین حسی که من گفتم رو تو خودت ایجاد کن...فک کن اگه بخوای به رفتارای اون حساس باشی یا خودت بخوای ضعف نشون بدی چی میشه

    هم زندگی خودت رو خراب میکنی هم دوتا خانواده ی دیگر رو

    پس بهترین کار اینکه این رابطه رو منفور کنی تو ذهن خودت...حالا شما ناراحتی میشی که بگم خیانت هر اسم دیگه ای که خودت دوس داری روش بذار

    کاری هم به اون آقا نداشته باش که میخواد چیکار کنه...اون اگه بخواد خیانت کنه شما هم پا ندی بالاخره یکی دیگه گیر میاره...ببخشید جسارت نشه ولی واضح میگم که حرفامو بفهمی

    کاری به اون آقا نداشته باش چون این تویی که میخوای زندگیتو جمع کنی

    چون تویی که نمیخوای آدم بده ی قصه بشی ...پس باید بدی های این رابطه رو مشخص کنی برا خودت و همیشه با خودت تکرارشون کنی

    مثلا وقتایی که گریت میگیره...خیلی سریع به خودت بگو چرا گریه میکنی؟؟؟؟ واسه رابطه ایی که میتونست زندگی یه بچه رو خراب کنه؟؟ تو انقد بدی؟؟؟ وقتی انقد بد نیستی چرا خودتو حرص میدی؟؟؟ چرا میخوای بذاری این فکر ذهنتو درگیر کنه و تو بد بشی!!!

    دوست عزیز شما هرچقدر هم که بگی...آخر سر همه میان میگن تقصیر اون دختره بود...ما دخترا معمولا این میشیم...تو جامعه ی ما هرکس هرکاری بکنه میگن تقصیر دختر بود اگه اون نمیخواست هیچ مردی نمیتونست کاری بکنه

    حالا که انقد همه چیز میفته گردن ما...بهتره علاج واقعه رو قبل از وقوع کرد

    اگه الان این رابطه رو نه خود اون شخص رو ، نوع این رابطه رو منفور نکنی تو ذهنت خدایی نکرده روزی میرسه که تو واقعیت منفور بشه برات!

    حرف من اینکه میگم به چشم خیانت بهش نگاه کن...حتی نوشتم که این خیانت به خودت هم هست...چون آینده ی خودت هم خراب میشه!

    امیدوارم متوجه منظورم شده باشی..ان شاءالله که بتونی از پسش بربیای

  46. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    دوست عزیز من نگفتم شما حتما خیانت میکنی که

    میگم اینجوری به این رابطه نگاه کن...و با توجه به اعتقاداتی هم که داری مطمئنن خودت دوس نداری این واژه در موردت به کار بره!

    وقتی حس منفی نسبت بهش داشته باشی راحت تر میتونی کنارش بذاری

    مثه کسی که میدونه سیگار براش مضره سمتش نمیره

    شما هم این رابطه رو به این چشم ببین که عاقبتش چی میشه

    فقط باید خودتو ازش دور کنی

    خدا هم بنده هاشو از همون جایی که خیلی روش مانور میدن امتحان میکنه

    مثلا اگه کسی بگه من آدم بخشنده ایم و هرکی هرکاری بخواد براش انجام میدم، میبینی خدا یه پول قلمبه میذاری تو دستش میگه حالا ببینم میتونه از این همه پول هم بگذره یا نه...اینجاست که باید بخشندگی خودشو نشون بده

    یا مثلا شما که میخوای رابطه پاک داشته باشی داری از این سمت آزمایش میشی که چقدر میتونی این پاک بودن رو نگه داری

    تا کسی رو آزمایش نکنن که نمیتونن بهش بگن آره تو اینجوری هستی یا نیستی!!

    من نوعی اگه بشینم تو خونه هی درس بخونم، بگم من بلدم من میدونم...تا وقتی که دانسته هامو در معرض امتحان قرار ندم تا وقتی که رقابت نکنم با دیگران که نمیفهمم چقدر یاد گرفتم و نسبت به بقیه تو چه سطحی هستم!

    حالا شما هم از این سمت داری امتحان میشی و خودت باید مدیریتش کنی!

    گفتم بهت تو پست قبلی حالا که به این سطح از آگاهی رابطت رسیدی باید بدونی که خیلی چیزها دیگه به تو بستگی داره

    باید حواست رو جمع کنی چون الان آگاهی داری و نمیشه که بگی نمیدونستم!

    شما همین حسی که من گفتم رو تو خودت ایجاد کن...فک کن اگه بخوای به رفتارای اون حساس باشی یا خودت بخوای ضعف نشون بدی چی میشه

    هم زندگی خودت رو خراب میکنی هم دوتا خانواده ی دیگر رو

    پس بهترین کار اینکه این رابطه رو منفور کنی تو ذهن خودت...حالا شما ناراحتی میشی که بگم خیانت هر اسم دیگه ای که خودت دوس داری روش بذار

    کاری هم به اون آقا نداشته باش که میخواد چیکار کنه...اون اگه بخواد خیانت کنه شما هم پا ندی بالاخره یکی دیگه گیر میاره...ببخشید جسارت نشه ولی واضح میگم که حرفامو بفهمی

    کاری به اون آقا نداشته باش چون این تویی که میخوای زندگیتو جمع کنی

    چون تویی که نمیخوای آدم بده ی قصه بشی ...پس باید بدی های این رابطه رو مشخص کنی برا خودت و همیشه با خودت تکرارشون کنی

    مثلا وقتایی که گریت میگیره...خیلی سریع به خودت بگو چرا گریه میکنی؟؟؟؟ واسه رابطه ایی که میتونست زندگی یه بچه رو خراب کنه؟؟ تو انقد بدی؟؟؟ وقتی انقد بد نیستی چرا خودتو حرص میدی؟؟؟ چرا میخوای بذاری این فکر ذهنتو درگیر کنه و تو بد بشی!!!

    دوست عزیز شما هرچقدر هم که بگی...آخر سر همه میان میگن تقصیر اون دختره بود...ما دخترا معمولا این میشیم...تو جامعه ی ما هرکس هرکاری بکنه میگن تقصیر دختر بود اگه اون نمیخواست هیچ مردی نمیتونست کاری بکنه

    حالا که انقد همه چیز میفته گردن ما...بهتره علاج واقعه رو قبل از وقوع کرد

    اگه الان این رابطه رو نه خود اون شخص رو ، نوع این رابطه رو منفور نکنی تو ذهنت خدایی نکرده روزی میرسه که تو واقعیت منفور بشه برات!

    حرف من اینکه میگم به چشم خیانت بهش نگاه کن...حتی نوشتم که این خیانت به خودت هم هست...چون آینده ی خودت هم خراب میشه!

    امیدوارم متوجه منظورم شده باشی..ان شاءالله که بتونی از پسش بربیای
    ممنون از راهنماییهاتون، دقیقا درسته که بعدش میگن تقصیر دختره بود درحالی که نمیدونن من داشتم زندگیمو میکردم اون اومد تو زندگیم و منو درگیر خودش کرد، وقتی به گذشته ام نگاه می کنم می بینم که اون مدتها بود که برام نقشه کشیده بود ولی من ساده از همه جا بی خبر بودم منتظر فرصت بود تا حرف دلشو بزنه
    الانم ازین میسوزم که اصلا عذاب وجدانی نداره اگه داشت رفتارشو نسبت به من اصلاح میکرد و برمیگشت به روزای خوب همکاریمون
    راستش من اصلا دلم برای اون وزندگیش نمی سوزه چون برای اون هم زندگی و آینده من مهم نیست و یه روز هم حتی بهش گفتم که تو یه آدم خودخواهی هستی که فقط خودتو می بینی مگه تو نبودی که اگه کسی میخواسته چپ بهم نگاه کنه از من مثل ناموست دفاع می کردی حالا چی شد؟ و اون هیچ حرفی واسه گفتن نداشت
    الانم با توجه به گفته خودتون من فقط باید به فکر خودم باشم که ازین وضعیت نجات پیدا کنم .
    برام مهم نیست که اون چه حالی داره. الان که بیشتر فکر میکنم می فهمم من برای اون آدم اولی و حتی آخری نیستم.

  48. 2 کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییهاتون، دقیقا درسته که بعدش میگن تقصیر دختره بود درحالی که نمیدونن من داشتم زندگیمو میکردم اون اومد تو زندگیم و منو درگیر خودش کرد، وقتی به گذشته ام نگاه می کنم می بینم که اون مدتها بود که برام نقشه کشیده بود ولی من ساده از همه جا بی خبر بودم منتظر فرصت بود تا حرف دلشو بزنه
    الانم ازین میسوزم که اصلا عذاب وجدانی نداره اگه داشت رفتارشو نسبت به من اصلاح میکرد و برمیگشت به روزای خوب همکاریمون
    راستش من اصلا دلم برای اون وزندگیش نمی سوزه چون برای اون هم زندگی و آینده من مهم نیست و یه روز هم حتی بهش گفتم که تو یه آدم خودخواهی هستی که فقط خودتو می بینی مگه تو نبودی که اگه کسی میخواسته چپ بهم نگاه کنه از من مثل ناموست دفاع می کردی حالا چی شد؟ و اون هیچ حرفی واسه گفتن نداشت
    الانم با توجه به گفته خودتون من فقط باید به فکر خودم باشم که ازین وضعیت نجات پیدا کنم .
    برام مهم نیست که اون چه حالی داره. الان که بیشتر فکر میکنم می فهمم من برای اون آدم اولی و حتی آخری نیستم.
    خوشحالم که به این درک رسیدی و عاقلانه تصمیم میگیری

    همیشه اولویت هر کاری رو بذار رو اینکه حالت رو خوب کنه!

    اگه میبینی چیزی هست که نامیزون میکنه حالتو باید بیشتر بهش فک کنی

    اگه این عشق و رفتار این آقا سالم و درست بود که باعث نمیشد شما ناراحت بشی و گریه کنی

    وقتی حالت خوب نمیشه یعنی این کار نادرسته!

    همیشه اولویت زندگی خودت باش! نه اینکه منظورم خودخواهی باشه...نه!

    ولی تا وقتی که حال خودت خوب نباشه نمیتونی هم به کسی کمک کنی

    مهم نیست اون آقا چی میشه...یا میخواد چه بلایی سر زندگیش بیاره

    کسی که به همسر رسمی و قانونیش احترام نمیذاره ببین دیگه میخواد با بقیه چیکار کنه!!! و بقیه چقدر براش بی ارزش

    تو قدر و ارزش خودت رو بدون ، اگه هم نمیتونی شغلت رو عوض کنی...نادیدش بگیر

    نه رفتاری داشته باش که باعث بشه فک کنه ترسیدی یا فک کنه میخوای توجه بیشتری ازش داشته باشی یا حتی فک کنی میخوای باهاش بد بشی

    معمولی و معمولی و معمولی باش...وقتایی که مجبوری باهاش حرف بزنی خیلی خونسرد باش و اصلا به روی خودت نیار

    میدونم خیلی سخته ولی به خاطر خودت هم که شده باید بتونی...دو سه بار که اینجوری شد دیگه برا خودت هم عادی میشه

  50. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    [QUOTE=hastiam;246307]با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 6 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه تو شرکت مراقب رفتارم بوده اگه خطایی ازم سر میزده بهم گوشزد میکرده در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم و همیشه تو ذهنم می گفتم این مرد رویاهام بود کاش مجرد بود و اگه مجرد بود قطعا با من ازدواج میکرد ولی هیچوقت دوست داشتنم رو بروز نمیدادم که خودش یا کسی بفهمه.

    سلام دوست عزیز
    متاسفم که همچین شرایطی براتون پیش اومده
    ولی خب میشه با تدبیر درست حلش کرد
    متاسفانه رنگ و بوی خیانت توی خیلی از خونواده های ایرانی نفوذ کرده و این فاجعه است
    یاد حرف بزرگی افتادم که میگن در آخرالزمان نگهداری ایمان مثل نگه داشتن آتیش کف دست هست
    شاید این دوره باشه...
    حرف و حدیث در این باره بسیار هست و عوامل زیادی میتونن باعثش بشن، اما خب نکته و سوال اینجاست چرا مرد یا زنی که همسر و بچه داره باید بهشون خیانت کنه و دنبال کسی دیگه باشه؟

    در مورد راه حل شما تا حدودی درک میکنم چقدر براتون سخته
    اینکه گفتید دوستان و خونواده ی خوبی دارین و کمبود محبت ندارین درست اما به نظر من این زیاد درست نیست
    چون آدم فقط به محبت این افراد نیاز داره
    دختر سلطان احساس هست و خیلی سخته وقتی کسی بهت ابراز علاقه کنه جدا از موقعیتش بخوای کنار بکشی و نادیده بگیری
    ابراز علاقه ی جنس مخالف هر کی هم باشه و هر چی باشه به هرحال برای آدم تا حدودی میتونه خوشایند باشه و مرزش با ابراز علاقه ی دوستان و خونواده ی شما فرق میکنه خیلی متفاوت تر هست
    آدم مرغ محبت هست، شما هم جوونید و مجرد و این طبیعیه به سمت این علاقه تحریک بشید، قلب تون تند بزنه و در عین خوشحالی پریشون باشید. و سردرگم..
    ولی خب این بی راهه است و ادامه ی این ارتباط و تدوامش جز پشیمونی چیزی رو به همراه نداره
    متاسفانه این مرد نامرد علاوه بر خیانت به خونواده و همسرش میخواد در اوج نامردی از شما سوع استفاده کنه
    نمیدونم چه دردیه انقدر بعضی از مردها با اینکه زن و بچه دارن میرن دنبال دختر مردم
    شاید مشکل جامعه است که نباید مردها و زن ها کار مختلط داشته باشن، خب عکسشم هم شاید درست نباشه و تحلیل های زیادی در این مورد میشه ارائه داد
    وهزارتا شاید دیگه...

    شبیه این مورد شما هم برای من پیش اومد و من راه رو در این دیدم که کارم رو تعطیل کنم
    توصیه ام هم به شما اینه که اگه واقعا میبینین تحت فشار هستین و ایشون هم ادامه میدن بهتره کارتون رو ترک کنید
    چون اخلاق و نجابت شما از هر چیز دیگه ای تو این دنیا با ارزش تر هست
    شما میتونید کار دیگه ای رو یه جا دیگه پیدا کنید ولی اگه خدایی نکرده یه لحظه احساس به شما غلبه کنه و کار اشتباهی انجام بدید اون موقع هست که کار خیلی خراب تر میشه و هیچ شغل و ثروتی نمیتونه حال شما رو دگرگون کنه
    اینکه گفتید موقعیت خیلی خوبی دارین و سخته براتون از دستش بدین خب ناراحت کننده است اما بعضی وقتا باید برای اینکه چیزی رو بدست بیاری یه بعضی چیزای دیگه بگذری
    اینکه الان با استرس و سردرگمی و حال پریشون و مبهم میرید سرکار رو ترجیح میدید؟
    شما هم اگه میخواین ایمان و نجابتتونو حفظ کنین از خیر این کار بگذرین و زودتر این رابطه ی اشتباه رو پایان بدید.
    البته این نظر بنده بود، تصمیم با شماست.
    ایمدورام زودتر براتون حل بشه.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 07-11-2017 در ساعت 08:04 PM

  52. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نمیدانم فلسفه ش چیه بعضی از دخترها به مردان متاهل اعتماد بیشتری دارند
    و اگر ده برابر آن ابراز علاقه و توجه رو یک پسر مجرد داشته باشه باز هم جای شک و تردید واسشون داره اما اون فرد متاهل با اینکه دست و پایش بسته است رو باور مبکنند.

    دقیقا حرف دل من بود

    منم تو این قضیه موندم آخه چرا؟

    آقا سیاوش شما که سال ها تجربه ی زندگی مشترک رو دارید تا حدودی جواب این سوال رو آگاهید و هم جنس های خودتون رو خیلی بهتر میشناسید
    من این سوال رو از دیدگاه خودم جواب میدم
    خب یه مرد متاهل چون قبلا تجربه ی رابطه با دختری رو داشته و خیلی از احساسات دخترونه رو میدونه و شناخت پیدا کرده پس خیلی بهتر میتونه یه رابطه ی دیگه رو هندل و مدیریت کنه
    نقاط ضعف و قوت خانم ها رو بلده و میدونه چه وقت باید چه حرفی بزنه یا چه کاری رو انجام بده
    در عین حال یه دختر مجرد که تو رابطه ی زناشویی و زندگی مشترک نبوده خیلی براش جذاب میشه این فرد و این رفتارا
    با اینکه میدونه کارش اشتباهه بهش احساس پیدا میکنه
    و احساسات دخترونه اش میشن بلای جوونش و نقطه ضعفش
    آدمه دیگه یه لحظه اشتباه باعث میشه بیفته تو یه مسیر نادرست و بی راهه

    اما یه پسر مجرد و جوون که تا به حال تجربه ی رابطه ای رو نداشته و خیلی از راه و چاهها رو بلد نیست این چیزارو نمیدونه.
    در حالیکه مون دختر میتونه با شناخت و تصمیم درست زندگیش رو خیلی بهتر با یه پسر مجردی که میدونه آینده ی خوبی باهاش داره شروع کنه.

    در واقع خودتون به جواب اشاره کردید مرد متاهل؟ (کسی که تجربه ی رابطه داشته)و پسر مجرد؟( یه پسر جوون و بی تجربه که ممکنه در ارتباط با یه دختر مغرورانه و با صبوری کمتر واکنش نشون بده)
    با تعاریفشون دلیل رو میشه پیدا کرد.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 07-11-2017 در ساعت 08:40 PM

  54. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نظر شخصی خودم رو از نگاه مردانه عرض میکنم
    خانمی که دنبال رابطه با مرد متاهل هستش نه دنبال آرامش هست نه حرفهای قشنگ.اگر بنا به حرف زدن و وقت گذاشتن باشه یک مرد مجرد خیلی بهتر و راحت تر میتونه وقت بگذاره صحبت کنه دل به دل دختر بده چون در دسترس هست.
    کسی که با مرد متاهل ارتباط برقرار میکنه به دو دلیله از دید ما مردها
    یا بخاطر پوله بالاخره مردی که متاهله بهتر خرج میکنه و دلیل دوم اینکه شاید کورسویی باشه تا دل مرد رو نرم کنند و ازدواج کنند.
    حالا این وسط که دلم واسه زنش و زندگیش میسوزه و آی ناله و آی فغان همان سیاست های زنانه اس اگر دلسوزی وجود داشت طرف وارد رابطه یکی دیگه نمیشد.
    و چون مرد متاهل دستش بسته اس نمیخواد گاف بده و خانم ها این مطلب رو میدونند پس واسشون دردسر ساز نمیشه یک درصد هم اگر برملا شد خوب طرف رو از میدان به در کردند و سر یک زندگی آماده میرن.به همین شیکی و سادگی.
    چه کسی گفته فقط مرد متاهل میتونه آرامش بده پس اینهمه طلاق و دعوا و کتک کاری و خیانت در زندگی های زناشویی واسه چی هست.
    اتفاقا خیلی از پسرهای مجرد هستند آنقدر با دخترهای متعدد ارتباط داشتند دست متاهل ها رو از پشت بسته اند.
    علت ارتباط با مردهای متاهل اینه لقمه آماده هستند همین. و این رو اضافه کنم ما مردها این موضوع رو خیلی خوب میفهمیم برای اینه به دختری که وارد چنین رابطه ای میشه اعتماد نمیکنیم.
    این وسط کسی که وجدان داشته باشه کلا این ارتباط رو ایجاد نمیکنه تا برای خودش زندگیش و اون خانم دردسر ایجاد نکنه اما کسانی هم هستند که واسه تفنن حالا یه مدتی هستند و سپس رابطه رو کات میکنند.
    این موضوع رو قبلا در انجمن هم پای بحثش بوده ولی خیلی جالبه که یک روند دخترها همین کار رو تکرار میکنند.برای این مسائل هست که عرض کردم همان انداره که مرد مقصر هست زن هم هست وقی می بینه طرف متاهله چرا باید وارد رابطه بشه که حالا بعدا بخواهد آرامش بگیره و....
    ویرایش توسط siavash_en : 07-11-2017 در ساعت 10:32 PM

  55. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    [quote=یلدا 25;246439]
    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    با سلام
    من دختری 31 ساله و مجرد هستم تو یه شرکتی مشغول به کارم جایگاه و موقعیت کاریم هم خوبه، 6 ساله با آقای متاهلی همکارم که به نظرم خیلی متین و با شخصیت هستند همیشه تو شرکت مراقب رفتارم بوده اگه خطایی ازم سر میزده بهم گوشزد میکرده در تمام مسائل کاری جلوی مدیرعامل شرکت چه در حضور من و چه در نبود من از من دفاع کرده این رفتارهاش باعث شده بود که من خیلی براش ارزش و احترام قائل بشم و همیشه تو ذهنم می گفتم این مرد رویاهام بود کاش مجرد بود و اگه مجرد بود قطعا با من ازدواج میکرد ولی هیچوقت دوست داشتنم رو بروز نمیدادم که خودش یا کسی بفهمه.

    سلام دوست عزیز
    متاسفم که همچین شرایطی براتون پیش اومده
    ولی خب میشه با تدبیر درست حلش کرد
    متاسفانه رنگ و بوی خیانت توی خیلی از خونواده های ایرانی نفوذ کرده و این فاجعه است
    یاد حرف بزرگی افتادم که میگن در آخرالزمان نگهداری ایمان مثل نگه داشتن آتیش کف دست هست
    شاید این دوره باشه...
    حرف و حدیث در این باره بسیار هست و عوامل زیادی میتونن باعثش بشن، اما خب نکته و سوال اینجاست چرا مرد یا زنی که همسر و بچه داره باید بهشون خیانت کنه و دنبال کسی دیگه باشه؟

    در مورد راه حل شما تا حدودی درک میکنم چقدر براتون سخته
    اینکه گفتید دوستان و خونواده ی خوبی دارین و کمبود محبت ندارین درست اما به نظر من این زیاد درست نیست
    چون آدم فقط به محبت این افراد نیاز داره
    دختر سلطان احساس هست و خیلی سخته وقتی کسی بهت ابراز علاقه کنه جدا از موقعیتش بخوای کنار بکشی و نادیده بگیری
    ابراز علاقه ی جنس مخالف هر کی هم باشه و هر چی باشه به هرحال برای آدم تا حدودی میتونه خوشایند باشه و مرزش با ابراز علاقه ی دوستان و خونواده ی شما فرق میکنه خیلی متفاوت تر هست
    آدم مرغ محبت هست، شما هم جوونید و مجرد و این طبیعیه به سمت این علاقه تحریک بشید، قلب تون تند بزنه و در عین خوشحالی پریشون باشید. و سردرگم..
    ولی خب این بی راهه است و ادامه ی این ارتباط و تدوامش جز پشیمونی چیزی رو به همراه نداره
    متاسفانه این مرد نامرد علاوه بر خیانت به خونواده و همسرش میخواد در اوج نامردی از شما سوع استفاده کنه
    نمیدونم چه دردیه انقدر بعضی از مردها با اینکه زن و بچه دارن میرن دنبال دختر مردم
    شاید مشکل جامعه است که نباید مردها و زن ها کار مختلط داشته باشن، خب عکسشم هم شاید درست نباشه و تحلیل های زیادی در این مورد میشه ارائه داد
    وهزارتا شاید دیگه...

    شبیه این مورد شما هم برای من پیش اومد و من راه رو در این دیدم که کارم رو تعطیل کنم
    توصیه ام هم به شما اینه که اگه واقعا میبینین تحت فشار هستین و ایشون هم ادامه میدن بهتره کارتون رو ترک کنید
    چون اخلاق و نجابت شما از هر چیز دیگه ای تو این دنیا با ارزش تر هست
    شما میتونید کار دیگه ای رو یه جا دیگه پیدا کنید ولی اگه خدایی نکرده یه لحظه احساس به شما غلبه کنه و کار اشتباهی انجام بدید اون موقع هست که کار خیلی خراب تر میشه و هیچ شغل و ثروتی نمیتونه حال شما رو دگرگون کنه
    اینکه گفتید موقعیت خیلی خوبی دارین و سخته براتون از دستش بدین خب ناراحت کننده است اما بعضی وقتا باید برای اینکه چیزی رو بدست بیاری یه بعضی چیزای دیگه بگذری
    اینکه الان با استرس و سردرگمی و حال پریشون و مبهم میرید سرکار رو ترجیح میدید؟
    شما هم اگه میخواین ایمان و نجابتتونو حفظ کنین از خیر این کار بگذرین و زودتر این رابطه ی اشتباه رو پایان بدید.
    البته این نظر بنده بود، تصمیم با شماست.
    ایمدورام زودتر براتون حل بشه.
    دوست عزیز واقعا به این نتیجه رسیدم دوره آخرالزمان همین دوره هست و پاک بودن و آلوده نشدن خیلی خیلی سخته، و الان مطمئنم این مشکلات نه تنها تو این شرکتی که من دارم توش کار میکنم بلکه جاهای دیگه هم ممکنه چنین خانم ها و آقایونی باشن.حالا یکی مثل من دنبال راه حل میگرده که وضعیت رو بهتر کنه و یکی دیگه ممکنه براش مهم نباشه.

  57. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    نظر شخصی خودم رو از نگاه مردانه عرض میکنم
    خانمی که دنبال رابطه با مرد متاهل هستش نه دنبال آرامش هست نه حرفهای قشنگ.اگر بنا به حرف زدن و وقت گذاشتن باشه یک مرد مجرد خیلی بهتر و راحت تر میتونه وقت بگذاره صحبت کنه دل به دل دختر بده چون در دسترس هست.
    کسی که با مرد متاهل ارتباط برقرار میکنه به دو دلیله از دید ما مردها
    یا بخاطر پوله بالاخره مردی که متاهله بهتر خرج میکنه و دلیل دوم اینکه شاید کورسویی باشه تا دل مرد رو نرم کنند و ازدواج کنند.
    حالا این وسط که دلم واسه زنش و زندگیش میسوزه و آی ناله و آی فغان همان سیاست های زنانه اس اگر دلسوزی وجود داشت طرف وارد رابطه یکی دیگه نمیشد.
    و چون مرد متاهل دستش بسته اس نمیخواد گاف بده و خانم ها این مطلب رو میدونند پس واسشون دردسر ساز نمیشه یک درصد هم اگر برملا شد خوب طرف رو از میدان به در کردند و سر یک زندگی آماده میرن.به همین شیکی و سادگی.
    چه کسی گفته فقط مرد متاهل میتونه آرامش بده پس اینهمه طلاق و دعوا و کتک کاری و خیانت در زندگی های زناشویی واسه چی هست.
    اتفاقا خیلی از پسرهای مجرد هستند آنقدر با دخترهای متعدد ارتباط داشتند دست متاهل ها رو از پشت بسته اند.
    علت ارتباط با مردهای متاهل اینه لقمه آماده هستند همین. و این رو اضافه کنم ما مردها این موضوع رو خیلی خوب میفهمیم برای اینه به دختری که وارد چنین رابطه ای میشه اعتماد نمیکنیم.
    این وسط کسی که وجدان داشته باشه کلا این ارتباط رو ایجاد نمیکنه تا برای خودش زندگیش و اون خانم دردسر ایجاد نکنه اما کسانی هم هستند که واسه تفنن حالا یه مدتی هستند و سپس رابطه رو کات میکنند.
    این موضوع رو قبلا در انجمن هم پای بحثش بوده ولی خیلی جالبه که یک روند دخترها همین کار رو تکرار میکنند.برای این مسائل هست که عرض کردم همان انداره که مرد مقصر هست زن هم هست وقی می بینه طرف متاهله چرا باید وارد رابطه بشه که حالا بعدا بخواهد آرامش بگیره و....
    دوست عزیز شایدحرفی که میزنی در مورد تعداد کمی از دخترا درست باشه، ولی اکثر دخترا اینو نمی پسندد که با مردی رابطه داشته باشند و احساس خرج کنند که معلوم نیست فردا باشند یا نه، یکی مثل درگیر احساس شده و الان گرفتاره، بدون اینکه خودش بخواد
    من شاید در مورد هر مرد دیگه ای انتظار داشتم ولی روی این آدم قسم میخوردم باورم نمیشد ....
    حالا یه سوال برام پیش میاد : مردی که متاهله، زن و بچه داره، میگه از زندگیم راضیم زنمو دوست دارم میدونمم دروغ نمیگه چون من تا حدودی از نزدیک در جریان زندگیشون هستم چرا باید سراغ دختر مجردی مثل من بیاد؟ چی تو زندگی کم داره؟ من جایی شنیدم که مردایی که دنبال دختر مجرد میرن تو زندگیشون مشکل دارن تو روابطشون با همسرشون مشکل دارن، ولی این آقا این مشکلات رو نداره چون هم از زبون خودش و هم از زبون همسرش بارهای بارها شنیدم که از زندگیشون راضیند.
    یه عالمه سوال تو ذهنم بوده که ازش پرسیدم
    گفتم چرا سراغ من اومدی؟ من چه رفتاری داشتم که تو به خودت اجازه دادی چنین پیشنهادی بدی؟ تو چه حسی نسبت به من داری؟ و .....
    این سوالات رو پرسیدم تا بفهمم اگه رفتارم در برخورد با آقایون اشتباهه خودمو اصلاح کنم ولی ایشون سکوت میکنه و هیچ جوابی نمیده بعد از اینکه من خیلی اصرار میکنم بحث رو عوض میکنه یا اگه تو اتاقم باشه از اتاق میره.
    ویرایش توسط hastiam : 07-12-2017 در ساعت 10:33 AM

  58. کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    نظر شخصی خودم رو از نگاه مردانه عرض میکنم
    خانمی که دنبال رابطه با مرد متاهل هستش نه دنبال آرامش هست نه حرفهای قشنگ.اگر بنا به حرف زدن و وقت گذاشتن باشه یک مرد مجرد خیلی بهتر و راحت تر میتونه وقت بگذاره صحبت کنه دل به دل دختر بده چون در دسترس هست.
    کسی که با مرد متاهل ارتباط برقرار میکنه به دو دلیله از دید ما مردها
    یا بخاطر پوله بالاخره مردی که متاهله بهتر خرج میکنه و دلیل دوم اینکه شاید کورسویی باشه تا دل مرد رو نرم کنند و ازدواج کنند.
    حالا این وسط که دلم واسه زنش و زندگیش میسوزه و آی ناله و آی فغان همان سیاست های زنانه اس اگر دلسوزی وجود داشت طرف وارد رابطه یکی دیگه نمیشد.
    و چون مرد متاهل دستش بسته اس نمیخواد گاف بده و خانم ها این مطلب رو میدونند پس واسشون دردسر ساز نمیشه یک درصد هم اگر برملا شد خوب طرف رو از میدان به در کردند و سر یک زندگی آماده میرن.به همین شیکی و سادگی.
    چه کسی گفته فقط مرد متاهل میتونه آرامش بده پس اینهمه طلاق و دعوا و کتک کاری و خیانت در زندگی های زناشویی واسه چی هست.
    اتفاقا خیلی از پسرهای مجرد هستند آنقدر با دخترهای متعدد ارتباط داشتند دست متاهل ها رو از پشت بسته اند.
    علت ارتباط با مردهای متاهل اینه لقمه آماده هستند همین. و این رو اضافه کنم ما مردها این موضوع رو خیلی خوب میفهمیم برای اینه به دختری که وارد چنین رابطه ای میشه اعتماد نمیکنیم.
    این وسط کسی که وجدان داشته باشه کلا این ارتباط رو ایجاد نمیکنه تا برای خودش زندگیش و اون خانم دردسر ایجاد نکنه اما کسانی هم هستند که واسه تفنن حالا یه مدتی هستند و سپس رابطه رو کات میکنند.
    این موضوع رو قبلا در انجمن هم پای بحثش بوده ولی خیلی جالبه که یک روند دخترها همین کار رو تکرار میکنند.برای این مسائل هست که عرض کردم همان انداره که مرد مقصر هست زن هم هست وقی می بینه طرف متاهله چرا باید وارد رابطه بشه که حالا بعدا بخواهد آرامش بگیره و....

    من توی پست قبلی در جواب سوال شما میخواستم جدا از همه ی مسائل دیگه به این کششی که بعضی از دخترها نسبت به مردهای متاهل پیدا میکنن اشاره کنم و جنبه ی احساسی هم خب قابل اغماض نیست ولی عوامل دیگه ای هم که شما مطرح کردین خیلی مهم هستن
    یه دختر مجرد جدا از اعتقاد و دین ، اگه دارای وجدانی بیدار باشه هرگز و هرگز وارد هیچ مدل رابطه ی احساسی اعم از دوستی یا ازدواج با هیچ مرد متاهلی نمیشه، حتی اگه اون مرد بهترین مرد دنیا باشه، چون این کار اشتباهه، چون این خیانته و اصلا عادلانه نیست دختری زندگیش رو بر اساس خرابه های یه زن متاهل بسازه و خب از اونجایی که دنیا دارمکافاته و هر آدمی بالاخره یه روزی یه جایی نتیجه ی اعمال و کاراش رو میبینه، مطمئنن اون مرد هم اگه کارشون به ازدواج برسه یه روزی ممکنه به همون دختر خیانت کنه و بازم بره سراغ یکی دیگه، چون کسی که یه بار کار اشتباهی رو انجام میده دیگه دفعه های بعد این کار براش عادی تر میشه
    و در عین حال یه مرد متاهل اگه واقعا مرد باشه حتی اگه بیشترین مشکلات رو داشته باشه هرگز حاضر به خیانت نیست

    اینکه به این نکات اشاره کردید بله خب قطعا همین هست
    به قول شما بعضی از مردهای متاهل خیلی خوب میتونن از یه دختر دلبری کنن، اونهایی که کارشون به طلاق کشیده نه، اون هایی که شاید اززندگیشون ناراضی هستن و یا خلعی دارن تو رابطه شون که اینجوری میخوان مرتفعش کنن، ولی خب گاهی هم شاید طرف واقعا کمبود خاصی نداره و احساسات بهش غلبه کرده

    حرفاتون درست هست جدا از احساسات خب مسائل دیگه هم که شما بیان فرمودید هست
    یه مرد متاهل به قول شما یه لقمه ی آماده هست و خب اکثر موارد مردهایی که سراغ این روابط میرن معمولا مرفه هستن و دغدغه ی مالی چندانی ندارن و میتونن حامی مالی قوی ای باشن
    حالا چه دوستی باشه چه ازدواج پنهانی و یا با ازدواج جدید زندگی قبلیشون رو تموم کنن
    خب این ها در مقابل یه پسر جوون امروزی که کلی ممکنه دغدغه تو زندگیش داشته باشه مطرح هست
    هرچند به قول شما بعضی از پسران مجرد هستن یا از دوستی های متعدد یا از راه مطالعه و شناخت دخترهای اطرفشون خیلی بهتر میتونن زندگی قشنگی رو برای یه دختر و از راه درست رقم بزنن، و این کلی نیست، ولی منظور به تعداد مردهای متاهلی بود که دچار این مسائل میشن.

    امیدوارم دخترانی که به این روابط فکر میکنن و همچنین مردای متاهلی که دنبال این مدل روابط هستن به عواقب کارشون پی ببرن و این اشتباه رو کنار بگذارن چون گاهی خیلی زود دیر میشه برای جبران.

  60. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    [QUOTE=hastiam;246477]
    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    دوست عزیز واقعا به این نتیجه رسیدم دوره آخرالزمان همین دوره هست و پاک بودن و آلوده نشدن خیلی خیلی سخته، و الان مطمئنم این مشکلات نه تنها تو این شرکتی که من دارم توش کار میکنم بلکه جاهای دیگه هم ممکنه چنین خانم ها و آقایونی باشن.حالا یکی مثل من دنبال راه حل میگرده که وضعیت رو بهتر کنه و یکی دیگه ممکنه براش مهم نباشه.
    بله دقیقا و متاسفانه رنگ و لعاب های زندگی امروزی برای منحرف کردن آدم ها خیلی زیاد شدن و این بین فقط کسانی میتونن درست زندگی کنن که قوی و محکم باشن و با وجدان و آگاه
    حرفتون کاملا درسته ، متاسفانه گاهی آدم چیزایی از مرد و زن هایی که تو یه جا کار میکنن میشنوه سرش سوت میکشه
    خیلی ناراحت کننده است
    ما که اسم مسلمون رو داریم تو کشورمون به یدک میکشیم چرا باید اینگونه باشیم!؟
    چرا بعضی زن ها خارج از خونه انقدر آرایش و تیپ های ناجور میزنن و دنبال جلب توجه مردهای دیگه هستن!؟
    چرا بعضی از مردهای متاهل تا با همسرشون حرفشون میشه به جای راه حل درست به فکر خیانت و پیچوندن میفتن؟
    چرا حیا و غیرت انقدر کمرنگ شده؟!

    مورد مشابهی که چند وقت پیش برای من پیش اومد، در حالیکه به خاطر مشکلاتی که با همسرش داشت و میخواستن جدا بشن اینکارو کرد
    من هم خیلی تعجب کردم و با توجه به شناختی که ازش پیدا کردم فکر میکردم یه جنتلمن هست و اوایل که دیدم بیشتر از رسمی بودن داره ارتباط برقرار میکنه با خودم گفتم مگه میشه یه کارمند مقام بالا با این شخصیت و احترامی که داره به من مظنوری داشه باشه گفتم نه من اشتباه میکنم محاله محاله
    ولی وقتی با چشمای خودم دیدم باورم شد خیلی تلخ بود
    و پی بردم آدم ها با هر پست و مقام و ثروتی که داشته باشن میتونن بد باشن میتونن خائن باشن میتونن دو رو باشن
    کت شلوار اتوکشیده ی آنچنانی و برخورد های ظاهری خیلی محترمانه همیشه واقعیت جریان نیست و ممکنه کسی که اینهارو به یدک میکشه یه موجودی برعکس از آب در بیاد..!
    این ها باعث میشن احترام ها زیر سوال بره
    باعث میشن آدم ازشون فرسنگ ها ازشون فاصله بگیره


    با همه این ها هنوز هم هستن مردهایی که واقعا مردونگی رو به تمام معنا دارن و بعضا با وجود مشکلات فراوان مردونگیشون رو به هیچ قیمتی از دست نمیدن
    و البته هم دخترها و زنانی هستن که مردانه زندگی میکنن و حاضرن همه ی سختی ها رو دوش بکشن اما تن به خیانت ندن

    ما تو اقوام یکی از این مردها داریم، هرچند که اطراف خیلی ها این مدلی هستن ولی من حساسیت و مردونگی که در وجود این مرد میبینم گاهی فکر میکنم فرشته است گاهی میگم خدا چقدر همسرشو دوست داشته که یه مرد به این شکل نصیبش کرده
    مردی که حتی با وجود مشکلات زیادی که با همسرش داشت به خاطر بچه هاش جدا نشد و همه ی سختی ها و تلخی ها رو به جون خرید و مردانه داره زندگیشو اداره میکنه
    یک بار خواهر این آقا به شوخی با شماره ای که جدید خریده بود بهش پیام داده بود و ابراز علاقه کرده بود ، میخواسته بود سر به سرش بذاره
    اما بعد چند روز که خواهرش دیده بود داره جدی جدی میشه قضیه بهش گفته بود که شوخی بوده، گفته بود کارت باعث شده قلبم درد بگیره و اونقدر عصبانی شده بود میخواسته بود گوشی خواهره رو بشکنه!
    وقتی عکس العمل هاش رو شنیدم و دیدم خیلی بهش افتخار کردم، دیدم مرد بودن یعنی چی و واقعا حض کردم هنوزم هستن این چنین مردایی که قابل تحسین هست مردونگیشون.
    گاهی آدم به همسراشون غبطه میخوره که مردی مثل این ها نصیبشون بشه
    یا وقتی میبینم زن هایی هستن که شرایط خیانت رو دارن ولی با همه ی سختی ها و مشکلاتی که با همسرشون دارن مردونه برای زندگیشون میجگن و تلاش میکنن و صبوری به خرج میدن بهشون افتخار میکنم
    این چنین مردان و زنان و دختران واقعا معنای انسانیت رو به جا آوردن و مردانه زندگی میکنن.
    ای کاش همه اینجوری باشن.

  61. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    دوست عزیز شایدحرفی که میزنی در مورد تعداد کمی از دخترا درست باشه، ولی اکثر دخترا اینو نمی پسندد که با مردی رابطه داشته باشند و احساس خرج کنند که معلوم نیست فردا باشند یا نه، یکی مثل درگیر احساس شده و الان گرفتاره، بدون اینکه خودش بخواد
    من شاید در مورد هر مرد دیگه ای انتظار داشتم ولی روی این آدم قسم میخوردم باورم نمیشد ....
    حالا یه سوال برام پیش میاد : مردی که متاهله، زن و بچه داره، میگه از زندگیم راضیم زنمو دوست دارم میدونمم دروغ نمیگه چون من تا حدودی از نزدیک در جریان زندگیشون هستم چرا باید سراغ دختر مجردی مثل من بیاد؟ چی تو زندگی کم داره؟ من جایی شنیدم که مردایی که دنبال دختر مجرد میرن تو زندگیشون مشکل دارن تو روابطشون با همسرشون مشکل دارن، ولی این آقا این مشکلات رو نداره چون هم از زبون خودش و هم از زبون همسرش بارهای بارها شنیدم که از زندگیشون راضیند.
    یه عالمه سوال تو ذهنم بوده که ازش پرسیدم
    گفتم چرا سراغ من اومدی؟ من چه رفتاری داشتم که تو به خودت اجازه دادی چنین پیشنهادی بدی؟ تو چه حسی نسبت به من داری؟ و .....
    این سوالات رو پرسیدم تا بفهمم اگه رفتارم در برخورد با آقایون اشتباهه خودمو اصلاح کنم ولی ایشون سکوت میکنه و هیچ جوابی نمیده بعد از اینکه من خیلی اصرار میکنم بحث رو عوض میکنه یا اگه تو اتاقم باشه از اتاق میره.
    سلام
    خانم مگر هرکسی اخلاقش خوب بود مهربان بود بایست با اون شخص وارد رابطه شد؟این چه فزمایشی هست؟
    اخلاق اون آقا ربطی به مجرد و متاهل بودن ایشون نداره.شما تا الان با متاهل بداخلاق و مجرد خوش اخلاق برخورد نداشتید؟ایشون اخلاقش همین هست شاید چون متاهل هست کمی صبورتر باشه اون هم بستگی به شرایط زندگی فرد متاهل داره.
    در پاسخ سئوال شما که چرا یک مرد متاهل رابطه های دیگری رو برقرار میکنه چون مردها تنوع طلب هستند و خیلی خویشتن داری میخواهد بخواهی همه جوره به زن زندگیت پایبند باشی بخصوص اگر مشکلاتی در زندگی وجود داشته باشد.
    ایشون به شما پیشنهاد دادند شما چرا قبول کردید با طناب پوسیده اون توی چاه بری وقتی می دونستید متاهله؟ قصدم بازخواست شما نیست فقط میخواهم مسئله رو برای خودتان باز کنید تا بهتر راه حل پیدا کنید.دنیا پر از مردها و زن های متاهل خوش اخلاق و ... هست مگر هرکسی هر پیشنهادی میده و ابراز علاقه میکنه باید اوکی داد؟
    تایپیک دیگری رو یکی از کاربران ایجاد کرده بودند مشابه تایپیک شماست.سرچ کنید پیدا کنید مطالب رو بخوانید احتمالا نظرات دوستان میتونه به شما کمک کنه.

  62. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    من توی پست قبلی در جواب سوال شما میخواستم جدا از همه ی مسائل دیگه به این کششی که بعضی از دخترها نسبت به مردهای متاهل پیدا میکنن اشاره کنم و جنبه ی احساسی هم خب قابل اغماض نیست ولی عوامل دیگه ای هم که شما مطرح کردین خیلی مهم هستن
    یه دختر مجرد جدا از اعتقاد و دین ، اگه دارای وجدانی بیدار باشه هرگز و هرگز وارد هیچ مدل رابطه ی احساسی اعم از دوستی یا ازدواج با هیچ مرد متاهلی نمیشه، حتی اگه اون مرد بهترین مرد دنیا باشه، چون این کار اشتباهه، چون این خیانته و اصلا عادلانه نیست دختری زندگیش رو بر اساس خرابه های یه زن متاهل بسازه و خب از اونجایی که دنیا دارمکافاته و هر آدمی بالاخره یه روزی یه جایی نتیجه ی اعمال و کاراش رو میبینه، مطمئنن اون مرد هم اگه کارشون به ازدواج برسه یه روزی ممکنه به همون دختر خیانت کنه و بازم بره سراغ یکی دیگه، چون کسی که یه بار کار اشتباهی رو انجام میده دیگه دفعه های بعد این کار براش عادی تر میشه
    و در عین حال یه مرد متاهل اگه واقعا مرد باشه حتی اگه بیشترین مشکلات رو داشته باشه هرگز حاضر به خیانت نیست

    اینکه به این نکات اشاره کردید بله خب قطعا همین هست
    به قول شما بعضی از مردهای متاهل خیلی خوب میتونن از یه دختر دلبری کنن، اونهایی که کارشون به طلاق کشیده نه، اون هایی که شاید اززندگیشون ناراضی هستن و یا خلعی دارن تو رابطه شون که اینجوری میخوان مرتفعش کنن، ولی خب گاهی هم شاید طرف واقعا کمبود خاصی نداره و احساسات بهش غلبه کرده

    حرفاتون درست هست جدا از احساسات خب مسائل دیگه هم که شما بیان فرمودید هست
    یه مرد متاهل به قول شما یه لقمه ی آماده هست و خب اکثر موارد مردهایی که سراغ این روابط میرن معمولا مرفه هستن و دغدغه ی مالی چندانی ندارن و میتونن حامی مالی قوی ای باشن
    حالا چه دوستی باشه چه ازدواج پنهانی و یا با ازدواج جدید زندگی قبلیشون رو تموم کنن
    خب این ها در مقابل یه پسر جوون امروزی که کلی ممکنه دغدغه تو زندگیش داشته باشه مطرح هست
    هرچند به قول شما بعضی از پسران مجرد هستن یا از دوستی های متعدد یا از راه مطالعه و شناخت دخترهای اطرفشون خیلی بهتر میتونن زندگی قشنگی رو برای یه دختر و از راه درست رقم بزنن، و این کلی نیست، ولی منظور به تعداد مردهای متاهلی بود که دچار این مسائل میشن.

    امیدوارم دخترانی که به این روابط فکر میکنن و همچنین مردای متاهلی که دنبال این مدل روابط هستن به عواقب کارشون پی ببرن و این اشتباه رو کنار بگذارن چون گاهی خیلی زود دیر میشه برای جبران.
    خانم یلدا بین ما مردها یک مثالی هست... معلومه وقتی پول و خانه و ماشین و همه چیز داشته باشی هرکی از راه میرسه میشه واست زن زندگی.
    مهم اینه کی از ابتدا بوده کنارت بوده زندگیت رو ساخته.مردها واقعا آنقدر احمق نیستند.
    بیشترین ضربه رو خود زن ها به همجنس شان میزنند.

  63. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    یه نفر هم میگفت:

    "اگه متاهل ها از این کاراشون دست بردارن، نوبت مجردها هم میرسه که یکی رو برای زندگی پیدا کنن...!"

  64. 2 کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    خانم یلدا بین ما مردها یک مثالی هست... معلومه وقتی پول و خانه و ماشین و همه چیز داشته باشی هرکی از راه میرسه میشه واست زن زندگی.
    مهم اینه کی از ابتدا بوده کنارت بوده زندگیت رو ساخته.مردها واقعا آنقدر احمق نیستند.
    بیشترین ضربه رو خود زن ها به همجنس شان میزنند.
    بله دقیقا همین طوره
    من هم عرض کردم وقتی یه مرد چند سال از عمرش رو با یه زن زندگی میکنه و دو نفر کلی برای هم وقت میذارن و زندگیشون رو میسازن اگه عاقل باشن خیانت نمیکنن
    به قول شما دو طرف توی این جریان مقصر هستن
    هم مردی که داره به همسر زندگیش خیانت میکنه
    و هم دختری که داره به یه زن خیانت میکنه.
    این روزا تحکیم خونواده ها متاسفانه مورد آسیب قرار گرفته در مواردی
    وقتی میخواد یه جامعه نابود بشه ابتدا خونواده هاش دچار مشکل میشن...
    امیدوارم این مسائل بیشتر قابل توجه واقع بشن و این مدل آدم ها به جای خیانت روی زندگی و خونواده شون متمرکز بشن.

  66. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    یه نفر هم میگفت:

    "اگه متاهل ها از این کاراشون دست بردارن، نوبت مجردها هم میرسه که یکی رو برای زندگی پیدا کنن...!"
    تا حدودی درست هست این مطلب ولی خب به نظرم دختری که به هم جنسش خیانت میکنه لیاقت پسر مجرد و خوبی رو نداره
    همون بهتره با یه خیانتکار مثل خودش باشه.

  68. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  69. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    خانم مگر هرکسی اخلاقش خوب بود مهربان بود بایست با اون شخص وارد رابطه شد؟این چه فزمایشی هست؟
    اخلاق اون آقا ربطی به مجرد و متاهل بودن ایشون نداره.شما تا الان با متاهل بداخلاق و مجرد خوش اخلاق برخورد نداشتید؟ایشون اخلاقش همین هست شاید چون متاهل هست کمی صبورتر باشه اون هم بستگی به شرایط زندگی فرد متاهل داره.
    در پاسخ سئوال شما که چرا یک مرد متاهل رابطه های دیگری رو برقرار میکنه چون مردها تنوع طلب هستند و خیلی خویشتن داری میخواهد بخواهی همه جوره به زن زندگیت پایبند باشی بخصوص اگر مشکلاتی در زندگی وجود داشته باشد.
    ایشون به شما پیشنهاد دادند شما چرا قبول کردید با طناب پوسیده اون توی چاه بری وقتی می دونستید متاهله؟ قصدم بازخواست شما نیست فقط میخواهم مسئله رو برای خودتان باز کنید تا بهتر راه حل پیدا کنید.دنیا پر از مردها و زن های متاهل خوش اخلاق و ... هست مگر هرکسی هر پیشنهادی میده و ابراز علاقه میکنه باید اوکی داد؟
    تایپیک دیگری رو یکی از کاربران ایجاد کرده بودند مشابه تایپیک شماست.سرچ کنید پیدا کنید مطالب رو بخوانید احتمالا نظرات دوستان میتونه به شما کمک کنه.
    سلام بر شما
    مگه من گفتم هرکی که خوش اخلاقه ، من باهاش وارد رابطه میشم؟
    من از سال 84 که وارد بازار کار شدم تا به امروز با صدها مرد سروکار داشتم از خوش اخلاق گرفته تا بداخلاق، ولی تا حالا کسی نتونسته بود منو جذب کنه ولی این آقا یه سری ویژگیهای اخلاقی داشته که شاید تا به امروز هیچ مرد یا پسری با اخلاق و خصوصیات رفتاری این آقا ندیده بودم گفتم شاید دلیلش به خاطر این خصوصیاتش باشه شاید هم نه، نمیدونم واقعا نمیدونم....
    در ضمن من وارد رابطه ای با اون آقا نشدم که می فرمایید چرا با طناب پوسیده اون توی چاه رفتی؟ من فقط بهش احساس پیدا کردم و میترسم از زمانی که نتونم جلوی احساسم رو بگیرم و بلغزم و با احساساتم بازی بشه، به همین دلیل بوده که از شما دوستان کمک گرفتم تا قبل از اینکه دیر بشه بتونم وضعیت رو برگردونم به چند ماه قبلتر از این اتفاقات...

  70. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    سلام بر شما
    مگه من گفتم هرکی که خوش اخلاقه ، من باهاش وارد رابطه میشم؟
    من از سال 84 که وارد بازار کار شدم تا به امروز با صدها مرد سروکار داشتم از خوش اخلاق گرفته تا بداخلاق، ولی تا حالا کسی نتونسته بود منو جذب کنه ولی این آقا یه سری ویژگیهای اخلاقی داشته که شاید تا به امروز هیچ مرد یا پسری با اخلاق و خصوصیات رفتاری این آقا ندیده بودم گفتم شاید دلیلش به خاطر این خصوصیاتش باشه شاید هم نه، نمیدونم واقعا نمیدونم....
    در ضمن من وارد رابطه ای با اون آقا نشدم که می فرمایید چرا با طناب پوسیده اون توی چاه رفتی؟ من فقط بهش احساس پیدا کردم و میترسم از زمانی که نتونم جلوی احساسم رو بگیرم و بلغزم و با احساساتم بازی بشه، به همین دلیل بوده که از شما دوستان کمک گرفتم تا قبل از اینکه دیر بشه بتونم وضعیت رو برگردونم به چند ماه قبلتر از این اتفاقات...
    صلاح مملکت خویش خسروان دانند!

  71. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34471
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    111
    تشکر شده 53 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط hastiam نمایش پست ها
    سلام بر شما
    مگه من گفتم هرکی که خوش اخلاقه ، من باهاش وارد رابطه میشم؟
    من از سال 84 که وارد بازار کار شدم تا به امروز با صدها مرد سروکار داشتم از خوش اخلاق گرفته تا بداخلاق، ولی تا حالا کسی نتونسته بود منو جذب کنه ولی این آقا یه سری ویژگیهای اخلاقی داشته که شاید تا به امروز هیچ مرد یا پسری با اخلاق و خصوصیات رفتاری این آقا ندیده بودم گفتم شاید دلیلش به خاطر این خصوصیاتش باشه شاید هم نه، نمیدونم واقعا نمیدونم....
    در ضمن من وارد رابطه ای با اون آقا نشدم که می فرمایید چرا با طناب پوسیده اون توی چاه رفتی؟ من فقط بهش احساس پیدا کردم و میترسم از زمانی که نتونم جلوی احساسم رو بگیرم و بلغزم و با احساساتم بازی بشه، به همین دلیل بوده که از شما دوستان کمک گرفتم تا قبل از اینکه دیر بشه بتونم وضعیت رو برگردونم به چند ماه قبلتر از این اتفاقات...
    سلام،

    ببینید شما یک دختر 31 ساله و مجرد هستید. به هر حال ارتباط مداوم با یک فرد از جنس مخالف بدون رعایت حریم سخت ممکنه به این شرایط ختم بشه. به هر حال جاذبه به جنس مخالف همیشه هست و شما هم مستثنی نیستین. به هر حال رابطه شما زشته و اگه کسی بفهمه آبروی هر دو طرف میره. البته احساس شما طبیعیه یعنی عذاب وجدان نباید داشته باشید. باید از این بترسید که برای جلوگیری از احساستون کاری انجام ندید، این هست که به قولی کار بد محسوب میشه.
    به اون مرد بگید اگه ادامه بده به رئیس یا باقی کارکن‌ها میگید که ایشون مزاحم شما هستن. یا تهدیدش کنید که به خانمش اطلاع میدید. یعنی خطر آبروریزی رو بهش گوشزد کنید. یا بگید اگه ادامه بده محل کارتون رو ترک می‌کنین یا ایشون رو مجبور می‌کنین که کارش رو عوض کنه.
    راه‌هایی هم هست مثلا اگه شما تو اتاقتون تنها هستین، سعی کنید یک همکاره خانم دیگه بیاد تو اتاق شما تا ایشون نتونه الکی بیاد پیش شما و راحت حرف بزنه.

    یک سوال شما احتمالا تا حالا خواستگار داشته اید، چرا ازدواج نکرده‌اید؟ مطمئن باشید هزاران پسر مجرد هستن که اگه با اونها چند جلسه صحبت کنید می‌بینید هم به دلتون می‌شینه و هم با شما تناسب دارن.

    به هر حال برای از بین بردن احساستون باید کمتر ایشون رو ببینید و نکات منفی ایشون رو بزرگ کنید. مثلا همین که داره به زنش خیانت می‌کنه رو به عنوان یک نکته منفی بزرگ ببینید.
    در خاتمه این همه مرکز مشاوره معتبر، قبل از اینکه دیر بشه بجنبید و برای رفع مشکلتون وقت بگذارید.

  72. کاربران زیر از askquest120 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  73. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط askquest120 نمایش پست ها
    سلام،

    ببینید شما یک دختر 31 ساله و مجرد هستید. به هر حال ارتباط مداوم با یک فرد از جنس مخالف بدون رعایت حریم سخت ممکنه به این شرایط ختم بشه. به هر حال جاذبه به جنس مخالف همیشه هست و شما هم مستثنی نیستین. به هر حال رابطه شما زشته و اگه کسی بفهمه آبروی هر دو طرف میره. البته احساس شما طبیعیه یعنی عذاب وجدان نباید داشته باشید. باید از این بترسید که برای جلوگیری از احساستون کاری انجام ندید، این هست که به قولی کار بد محسوب میشه.
    به اون مرد بگید اگه ادامه بده به رئیس یا باقی کارکن‌ها میگید که ایشون مزاحم شما هستن. یا تهدیدش کنید که به خانمش اطلاع میدید. یعنی خطر آبروریزی رو بهش گوشزد کنید. یا بگید اگه ادامه بده محل کارتون رو ترک می‌کنین یا ایشون رو مجبور می‌کنین که کارش رو عوض کنه.
    راه‌هایی هم هست مثلا اگه شما تو اتاقتون تنها هستین، سعی کنید یک همکاره خانم دیگه بیاد تو اتاق شما تا ایشون نتونه الکی بیاد پیش شما و راحت حرف بزنه.

    یک سوال شما احتمالا تا حالا خواستگار داشته اید، چرا ازدواج نکرده‌اید؟ مطمئن باشید هزاران پسر مجرد هستن که اگه با اونها چند جلسه صحبت کنید می‌بینید هم به دلتون می‌شینه و هم با شما تناسب دارن.

    به هر حال برای از بین بردن احساستون باید کمتر ایشون رو ببینید و نکات منفی ایشون رو بزرگ کنید. مثلا همین که داره به زنش خیانت می‌کنه رو به عنوان یک نکته منفی بزرگ ببینید.
    در خاتمه این همه مرکز مشاوره معتبر، قبل از اینکه دیر بشه بجنبید و برای رفع مشکلتون وقت بگذارید.
    سلام
    بله سعی میکنم نقاط منفی ایشون رو واسه خودم بزرگ کنم تا فقط زیبایی در این آدم نبینم.
    اینکه فرمودید چرا ازدواج نکردید؟ خواستگار داشتم و دارم تو صحبتهای قبلیم هم گفتم که پسری دو ساله بهم ابراز علاقه کرده ولی متاسفانه ذره ای به دلم ننشسته حتی باهاش یکی دو جلسه بیرون هم رفتم تا شاید مهرش به دلم بشینه این پسر از لحاظ مالی هم کاملا تأمینه، ولی وقتی باهاش حرف میزنم حسم میگه این آدم نمیتونه تکیه گاه خوبی برام باشه چون تحمل سختیها رو نداره درحالی که زندگی بالا و پایین داره خوشی و ناخوشی داره، حتی بهش گفتم که تحمل سختی ها رو نداری، میگه نه من اینجوری نیستم که تو فکر میکنی...
    نمیدونم چه حکمتیه!!! یه نفر دوسال تلاش میکنه برای اینکه حسم نسبت بهش تغییر کنه و بهتر بشه و موفق نمیشه ولی یه نفر دیگه دو روز تلاش میکنه و کاملا موفق میشه که احساسمو درگیر کنه.
    خودمم نمیدونم از زندگی چی میخوام فقط اینو میدونم که مدتهاست با خودم درگیرم و کلنجار میرم.

  74. کاربران زیر از hastiam بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  75. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35633
    نوشته ها
    97
    تشکـر
    39
    تشکر شده 36 بار در 34 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    سلام این آقا قصدش فقط وفقط سوءاستفاده اس .تو رو اسیر و گرفتار عشقش میکنه ولی هیچ وقت با زن زندگیش عوض نمیکنه فقط میخواد به جز همسرش شما رو هم داشته باشه و به موقعش پشتت خالی میکنه.توجه کن که الان کسی که محرم راز و همبسترشه یه خانم دیگه اس و همیشه سر جاش باقی میمونه و این تو هستی که وابسته شدی و ضربه روح میبینی.در یه رابطه اشتباه قدم گذاشتی فقط یک صدم فرض کن که خانم این آقا متوجه موضوع شه و بخواد این موضوع برملا کنه خیلی چیزا رو از دست میدی خصوصا آبروی خانوادگیت رو همینطور موقعیت کاریت.کم کم بهش سردی نشون بده و ازش فاصله بگیر وبهش بگو دیگه نمیخوای ادامه بدی از اون اصرار و از تو انکار باشه تا خودش دور شه ازت .به آبروی خونواده ات فکر کن عزیزم منم همجنس توام و خواهر کوچیکت به حرفم گوش بده تا بیشتر از این ضرر نکردی سختی و بی تابیش نهایتا یکماهه ولی ارزشش داره.قدرت ن گفتن داشته باش و محکم بایست و این رابطه رو واسه همیشه تمام کن
    ویرایش توسط دنیای نامردی : 07-20-2017 در ساعت 12:38 PM

  76. کاربران زیر از دنیای نامردی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  77. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10246
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    12
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق به یک مرد متاهل

    نقل قول نوشته اصلی توسط دنیای نامردی نمایش پست ها
    سلام این آقا قصدش فقط وفقط سوءاستفاده اس .تو رو اسیر و گرفتار عشقش میکنه ولی هیچ وقت با زن زندگیش عوض نمیکنه فقط میخواد به جز همسرش شما رو هم داشته باشه و به موقعش پشتت خالی میکنه.توجه کن که الان کسی که محرم راز و همبسترشه یه خانم دیگه اس و همیشه سر جاش باقی میمونه و این تو هستی که وابسته شدی و ضربه روح میبینی.در یه رابطه اشتباه قدم گذاشتی فقط یک صدم فرض کن که خانم این آقا متوجه موضوع شه و بخواد این موضوع برملا کنه خیلی چیزا رو از دست میدی خصوصا آبروی خانوادگیت رو همینطور موقعیت کاریت.کم کم بهش سردی نشون بده و ازش فاصله بگیر وبهش بگو دیگه نمیخوای ادامه بدی از اون اصرار و از تو انکار باشه تا خودش دور شه ازت .به آبروی خونواده ات فکر کن عزیزم منم همجنس توام و خواهر کوچیکت به حرفم گوش بده تا بیشتر از این ضرر نکردی سختی و بی تابیش نهایتا یکماهه ولی ارزشش داره.قدرت ن گفتن داشته باش و محکم بایست و این رابطه رو واسه همیشه تمام کن
    حرفاتون واقعا تاثیرگذار بود واقعیت محضه که این وسط فقط من آسیب میبینم.

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد