عشق یک‌طرفه
با سلام من ۴ ساله به شخصی علاقه دارم‌در حالی که هیچ علاقه ای به من نشون نداده این مسئله باعث شده از درس و خانوادم کناره گیری کنم خیلی سرخورده و نا امیدم نمیتونم‌به کسی احساسی داشته باشم نمیتونم به کسی جز اون فکر کنم در حالی که کاملا یک طرفس حالا میخوام فراموش کنم‌ولی برام‌سخته نمیدونم‌چطوری این‌کترو کنم من ۴ ساله با فکر این ادم زندگی کنم الان برام‌سخته ترک کنم لطفا کمکم کنید خیلی خستم
چند سالتونه؟ این شخص ایا نسبتی با شما دارن؟
20 سالمه نه نسبت فامیلی نداریم ۴ سال پیش همین جوری ازشون خرید کردم یک بار بیرون دیدمشون گفتن به درد هم نمیخوریم من هر لحظه به فکرشم خیلی احساس بدی دارم با وجود این ک موقعیت‌های خوبی داشتم همشو رو کردم
الان 20سالته و از 16سالگی ینفر رو دوست داشتی، خب میشه از خصوصیات ایشون بگی؟ بهمراه سنشوننوشته اصلی توسط niloofarall
28 سالشونه شغل آزاد داره یه آدمی که اصلا اخلاقش مثله من نیست بسیار اوپن ماینده در صورتی که من سنتی تر فکر میکنم اون اهل پارتی و مهمونی و خوش گذرونی و روابط آزاده من پای بند به خانواده و ساده و معمولی وضع مالیشم خوبه نمیدونم دیگه از چیش بگم در کل از هیچ نظری شبیه من نس و میدونم که اشتباهه فقط نمیتونم قبول کنم
دوست عزیز شما خودت خواستی که این مساله برات خیلی بزرگ بشه وقتی همون اول ایشون گفته که بدرد هم نمی خورید پس چرا شما باز بهش فکر کردید؟ به نظر من بهش فکر نکن دیگه سعی کن که سر خودت رو با چیزای دیگه گرم کنی .
وقتی شما به یه چیزی شبانه روز فکر کردی که نمی شه یه شبه از ذهنت بیرونش کنی زمان می خواد. اگه خودت بخوای زمان هم کمکت می کنه تا فراموشش کنی و بشه یه خاطره.
همین که قبول داری این تفاوتهای اساسی مشکل سازه نشون میده دختر عاقلی هستی، اما یوقتایی احساس زودگذر جای عقل و منطق رو میگیره، و نتیجش میشه این وضعیتی که شما درونش هسین
.. میخوای ازش دل بکنی یا هنوز ادامه بدی؟
معلومه که میخوتم دل بکنم من اصلا نمیخوام بهش فکر کنم ولی حتی با دیدن یه عکس لزش قلبم میزنه و دلم اشوب میشه میدونم ۱۰۰ درصد که دنیای ما متفاوته ولی واقعا نیاز به کمک دارم میخواستم حضوری برم‌پیش مشاور ولی دوست ندارم خانوادم فکر کنن من یه مشکلی دارم دوست دارم‌خودم حلش کنم ولی واقعا نیاز به کمک دارم خیلی از این وضعیت خستم من قشنگ ترین لحظات با فکر اون شخص با دیدنش از دور و با بچه بازیام خراب شده حتی یه روزم دوست نبودیم ولی با این وجود خیلی دارم اذیت میشم تو ذهنم خیلی بزرگش کردم
خوبه که میخوای راه درست رو در پیش بگیری، اولین مرحله اینه که شجاع باشی، ترس و استرس و اضطراب و ناراحتی رو بزاری کنار، همه ی اینارو توی قبرستون دلت چال کن، اولین قدم عملی اینه که هرچی یادگاری،خاطره،و هرچیزی که اونو یادت میاره رو پاره کنی بندازی دور، باید شجاع باشیا، ده دقیقع وقت بزار و هرچی عکس و نوشته و هرچیزی داری ازش پاره کن،پاک کن بنداز دور...
بعد باید برخوردتو باهاش قطع کنی یعنی دیگه نبینیش، گفتم باید شجاع باشی... و میتونی که باشی
بعدش هم ارتباطت رو با خانوادت تقویت کن وقتتو با اونا بگذرون، اوقات فراعتت رو با کلاس و اموزش و حتی کارای خونه یا درس پر کن، بهت فشار میاد اینو بهت میگم که بدونی اما فقط چند روز باید در کنار شجاعتت، صبر و طاقت داشته باشی، ی مدت ازش دور باشی با کارایی که گفتم تود به خود دل میکنی، اینم بهت قول میدم...
من 5سال عاشقی کردم و نامزد داشتم اخرش منو به یکی دیگه فروخت، من درکت میکنم و این حرکت تو واقعا انرژی و همت قلبی میخواد، اما از پسش بر میای...
مطمین باش پسرهایی سر راهت قرار میگیرن که خیلی خیلی بهتر از ایشونن (نمیگم ایشون بدن یا خوبن) پسرهابی که بهت نزدیک تر هستن، با انتخاب منطقی و عاقلانه اینده و خوشبختیتو تضمین میکنی
مستر یادت باشه اون 5سالو برام تعریف کنی
Sent from my GT-I9300I using Tapatalk
بله کاملا حق با شماست چقدرم خوب که تجربه داشتید و منو میفهمید من همه چیو پاک کردم هیچی ازش ندارم یوقتا توی اینستا عکسشو میبینم مثل امشب ولی واقعا سخته که به یک نفر ۴ سال شبانه روز فکر کرده باشی بد یدفه بخوای بزاری کنار من یادگاری هارو پاک کردم ولی دلمو نمیدونم چی کار کنم تو قلبم با این مسئله کنار نیومدم خیلی دارم عذاب میکشم ولی حتما کارایی که گفتیدو انجام میدم
من دقیقا حالتو درک میکنم چون مساله ای شبیه تو و البته خیلی خیلی عمیق تر و احساسی تر داشتم، اینکه دوماه قبل عقد بفهمی در رو خواستگار وا کرده و قرار مداراشونو گداشتن درحالی که رسما نامزدت بوده خیلی دردناکه ، من این حالتو داشتم ولی خیلی راحت با واقعیت کنار اومدم... زجر کشیدم توی قلبم اما به زندگیم ادامه دددم... خودمو سرگرم کردم، ارچیزی که یادشو برام تداعی میکرد انداختم دور ... (دروغ نگم چندتا چیز ازش دارم که گذاشتم یجا دور از چشمم و دلم نمیاد بندازم دور) حدود 1ماه واتساپ،ت ل گ رام و ... رو پاک کردم، خطمو عوص کردم... همه کار کردم کا وسوسه نشم و تونستم موفق باشم... هنوزم یاد گدشتم میوفتما، غصم میگیره، ناراحتیمو دارم و افسوس عمر تلف شده رو گاهی میخورما، اما ته تهش دل ازش کندم و واگذارش کردم به عدالت الهی...
حالا توام همینطور سعی کن از موبایل دور بشی
چقدر خوب که شما هم توی شرایطی بودید که منو درک میکنید من همه چیو پاک کردم ولی خب با دلم چیکار کنم نمیدونم از دلم چطوری پاکش کنم ۴ سال کم‌نیست من توی این مدت همش با فکرش زندگی کردم خیلی دارم‌اذیت میشم‌نیاز به کمک دارم ولی چشم من سعی میکنم شجاع باشم کاش جواب بده واقعا اوضاع روحیم‌داغون شده
آره خیلی کاره خوبی کردید شما شرایطت خیلی خیلی دردناک تر از من بوده راست میگید باید یه مدت کلا گوشیمو بزارم‌کنار واقعا منم دلم میسوزه برای احساساتو عمرم که طلف شد ولی خب گذشته ها گذشته باید آینده رو ساخت
تو خیلی جوونی، اول جونی و عاشقی و اینده سازیته، وقتی میدونی راهی اشتباس وقتی میدونی هرکی این راهو رفته ضرر کرده، تو دیگه تجربه نشو، بلکه تجربه دیگران رو خط مستقیم زندگیت قرار بده و راه کج رو نرو، ی مدت بهت فشار میاد اما تا ته عمر به خودت افتخار میکنی، سرگرم کن خودتو، ورزش، درس،کار خونه، وقت گداشتن با خانواده، دوری ازبرنامه های گفتگو و اجتماعی موبایل، تغییر خط، باصله گرفتن از موبایل... اینا در کنار همت و شجاعت و خواسته ی قلبی خودت ایندتو تغییر میده
درست میگید الان که با شما حرف زدم‌احساس بهتری پیدا کردم باید به خودم نشون بدم که میتونم تلاشمو میکنم فردا اول وقت میرم خطمو عوض میکنم و برنامه های چتمو پاک میکنم اینستاگرامو تلگرامو همه چی یه مدت فاصله میگیرم کلاساسی مختلف میرم امید وارم نتیجه بده
مثل اب خوردن نتیجه میده فقط یوقتایی ممکنه بهت فشار بیاد، عصبی بشی، کم بیاری ، ناامید بشی، اا نباید جا بزنی و قافیه رو ببازی... باید قوی باشی و توی این وضعیت اگه گیر کردی سریع به خودت بیای و دوباره انرزیتو متمرکز کنی ... صبر میطلبه، اگه تونسی یعنی دختر قدرتمند و با عرصه ای هسی، من مطمینم حدسم راجع شما درسته
مچکرم عزیز دلم محبت دارید چشم من همه سعیمو میکنم اگر نتیجه نداد میرم‌پیش یه روان شناس حضوری ولی اول خودم سعی میکنم حیلی سخته ولی باید بتونم خیلی خیلی با حرفات کمکم کردی عزیزم واقعا ازت یک دنیا سپاس گزارم
خواهش میکنم ، منکه جز حرف زدن کاری نکردم...
کار بزرگ رو شما بابد در عمل انجام بدی
برات دعا میکنم که موفق باشی و به ارزوهای خوشگلت هم برسی
سلام دوست عزیز
به سایت مشاور خوش اومدید
این تاپیک مربوط به شخص دیگری هست
و چون خونده شده ممکنه کسی پست جدید شما رو نبینه
یه تاپیک جدید و با عنوان مناسب ایجاد کنید
و منتظر باشید تا در ارسرع وقت مشاوران به شما جواب بدن
سلام
به نظرم حتی با شرایط بد مالی و ... باز با مادر یا پدرتون هر کئوم که راحت تر هستید مطرح کنید. و ازشون بخواید به خانواده ایشون هم در میون بگذارند. البته نه کاملا رسمی. بگن ما می خوایم بیایم و منتها به علت شرایط صبر می کنیم . بگن برامون مهمه نظر پدر و مادر دختر خانوم را در کل بدونند راجع به شما. البته کاملا با احترام و ادب و ... بهشون بگید. چون وقتی خواستگاری رسمی نیست ادب و احترام طرفین باید خیلی بیشتر حفظ بشه. اگر پدر مادرشون نظرشون راجع به شما مثبت باشه خیلی خوبه و جای فکر و تامل و رفت و آمد بیشتر باز کردن بحث در حد تفاهم دختر خانوم داره. اما فعلا نظر پدر مادرشون و احترام به اونها خیلی واجبه به نظرم. اگر خانوادشون مشکلی نداشته باشن نوبت میرسه به دختر خانوم که صد البته نظر ایشون فوق العاده عزیز و محترم و قابل تامل و ... است.
اما در حال حاضر موضوع را فعلا با خانواده مطرح کنید. خانواده ها موقعیت شما را بهتر از خودتون می سنجند.
ویرایش توسط بهار ف : 07-26-2016 در ساعت 03:10 AM
تشکر از شما خواهر گلم
با اینکه اصلاً روم نمیشه با این شرایطی که دارم و استرس فراوانی دارم ولی در مورد نظرتون فکر میکنم.
مرسی.
سلام خوبین؟من شاید نتونم حستونو درک کنم اما با توجه به خصوصیاتی که از این اقا گفتید برام عجیبه که چطور عاشقش شدید چون من حتی اگر طرفم از همه لحاظ عالی باشه ولی دست دوم باشه ینی اهل روابط ازاد باشه اصلا نمیپذیرمش به هیچ وجه .شما به نظرم منطقی یکم فکر کنید که این پسر قلبش دروازه هست وخودش رو در اختیار دخترای زیادی قرار داده پس فقط مطعلق به شما نیست.من که به دلم نمیچسبه همچین ادمی.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
