با سلام
مادر من سه هفته پیش فوت کردن من فرزند آخر بودم و تمام شب قبل از مرگ من با ایشان بوده ام و حالا همش فکر میکنم همه جا هستن ولی من ازشون میترسم دلیل ترسم و هم نمیدونم چون اون مادرمه چرا باید اینهمه ازش بترسم. شبا با قرص خواب و آرامبخش 2 یا 3 ساعت خوابم میبره حس میکنم دارم دیوونه میشم
خب این مسئله عادیه عزیزم
من فکر می کنم دلیلش اینه که تو اون خونه تنها هستی
به نظر من محیط زندگیتو عوض کن تا از اون حال و هوا بیای بیرون
خوب چرا نمیری در کنار سایر اعضای خانوادت زندگی کنی که تنها نباشی؟
مگه خواهر و برادر نداری؟
بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى ، محبت اوست (کوروش کبیر)
پس ؛محبت کنید چه به دوست ، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
نزار ترس ات بیشتر از این بشه حتما مشاور مراجعه کن و یا اینکه اعتقاد به دعا و اینا داری کسانی هستند این کار می کنند .
هیچ چیز بدتر از ترس و تلقین نیست حتما دنبال درمانش باش.
سلام دوست عزیز
تسلیت میگم فوت مادرتون رو ان شالله غم آخرتون باشه .
من فکر میکنم این ترستون ترس از مثلا روح هست ، حالا درسته مادرتونه ولی اینکه توی این خونه همچین اتفاقی افتاده این شمارو میترسونه .
عوض کردن منزلتون خیلی تاثیر داره که ترستون از بین بره ، اگه دوستی آشنایی داری که میتونه بیاد پیشت بهش بگو یه مدت بیاد پیشت تا از تنهایی در بیای . یا خودت زیاد خونه نباش ، یا اگه میتونی برای خواب برو خونه ی یکی از اقوام که شبا با آرامش بخوابی .
نوشته اصلی توسط foroz
سلام
عزیزم متاسفم و روانشون شاد و. یادشان گرامی
شما چند سالته؟
جنسیتت؟
مشغول به کاری و یا درس؟
چه رشته ای؟
خواهران و یا برادران کجان؟
پدر کجا هستن؟
سپاس
دکتر
وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد
و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟